لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
شاعری که از خودش آغاز می شود
نیما یوشیج از تولد
علی اسفندیاری " نیما یوشیج " روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، یکی از این بادوسپانیان گرفته است .
او بعدها از سراسر دوران کودکی ، به گفته خودش ، (( جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر از همه جا ، چیزی به خاطر نداشت )) .
هنگام تولد نیما 2 سال از سلطنت مظفرالدین شاه می گذشت و هشت سال پس از تولد او این شاه درگذشت . در یازده سالگی اوست که به دنبال نهضت مشروطه دلاوران تبریز و رشت و بختیاری به یاری علماء تهران بر علیه استبداد محمد علی شاه قیام می کنند و قشون مشروطه خواهان وارد تهران میشود .
نیما خواندن و نوشتن را در زادگاه خود نزد آخوند ده آموخت . دوازده سال داشت که با خانواده اش به تهران آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان برای فراگرفتن زبان فرانسه به مدرسه ((سن لوپی)) رفت . در مدرسه خوب کار نمی کرد و تنها نمرات نقاشی و ورزش به دادش می رسید . سال های اول زندگی مدرسه اش به زد و خورد با بچه ها گذشت . اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار ((نظام وفا)) شاعر بنام ، او را به خط شعر گفتن انداخت . در ابتدا به سبک معمول قدیم و مخصوصا ً به سبک خراسانی شعر می ساخت . اما آشنایی به زبان فرانسه و ادبیات آن زبان راه تازه ای در پیش چشم او گذاشت . ثمره کاوشهای وی در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذراندن دوران دلدادگی ، بدانجا انجامید که ممکن است در منظومه افسانه او دیده شود ، که افسانه را به نظام وفا تقدیم کرده است .
در بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی می شود که پایان تحصیلات رسمی اوست . نیما در کودکی زندگی مرفهی داشت و آسایش او را فراهم می آوردند . دچار خیالات و در عین حال باهوش بود و قدرت خلاقه داشت .
در اسفند ماه سال 1299 نخستین شعر بلند خود مثنوی ((قصه رنگ پریده خون سرد)) را می سازد و بلافاصله آن را به هزینه خود به چاپ می رساند .
نیما یوشیج در دی ماه سال 1301 شعر مهم ((افسانه)) را می سازد که مشهورترین شعر اوست .
در تاریخ 16 اردیبهشت ماه سال 1305 نیما در 29 سالگی با خانم عالیه ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی ، ازدواج کرد . این پیوند با وجود فراز و نشیب فراوان تا پایان زندگی هر دو ادامه یافت .
در بهمن ماه سال 1306 حادثه ی سیاسی مهمی در ایران روی می دهد ، کشف کمیته سری و اعدام سرهنگ احمد پولادین . این واقعه تاریخی بیست سال بعد در کتاب ((تاریخ بیست ساله ایران)) آنهم به اختصار آمده است . در شعر بلندی از نیما با نام ((سربازین فولادین)) که آنرا در همان زمان وقوع حادثه ساخته جاودانه شده است ، این شعر تا آن تاریخ بعد از ((افسانه)) مهمترین شعر نیماست و چنین آغاز می شود :
این ماجرا به چشم کس ار زشت ور نیکوست / آنکس که گفت با من اینکه برای اوست/ وین اوست کاو به دل خواهید شنیدن این :
این ماجرای دست ز جان شسته ای کاو / آمد که داد مردم بستاند از عدو / اما چگونه داد و آنکه چه دشمنی ... .
نیما در مهر 1307 شمسی به همراه همسرش وارد شهریار فروش (بابل) شد . همسرش در این زمان عهده دار تدریس در(( مدرسه دوشیزگان سعدی)) بود ولی او شغل به خصوصی نداشت و تنها به کارهای پراکنده ای که بر عهده گرفته بود ، روزگار می گذراند . در این مدت نیما نامه های بسیاری به دوستانش نوشته است . از لابه لای این نامه ها که شمار آنها به نوزده نامه می رسد ، میتوان به گوشه هائی از زندگی ادبی نیما و از آن جمله آثاری که در این مدت خلق کرده است ، دست یافت . آثاری مانند : تاریخ ادبیات ولایتی – کفش حضرت غلمان – آیدین – حکایت از دو شاعر و سفرنامه بار فروش .
قطعه ((ای شب)) که از یک سال پیش ((دست به دست خوانده و رانده شده بود)) در پاییز سال 1351 شمسی در روزنامه هفتگی ((نوبهار)) انتشار یافت . ادبا ((گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است )) . مدتها در تجدد ادبی بحث کردند . شاعر کارد می بست ، جرات نداشتند صریحا ً به او حمله کنند . کنایه می زدند ، ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید و بدون جواب ماند . در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر ، که در اطراف خوانده شده بود ، در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد . آن اشخاص پسندیدند ، استقبال کردند و تیر به نشانه رسیده بود . نشانه شاعر قلبهای گرم و جوان بود . نگاه او به چشمهایی بود که برق می زدند و تند نگاه می کنند . شعرهای او برای آنان ساخته شده بود )) . در سالهای 1305 دفترچه ای از اشعار نیما که منظومه ((خانواده سرباز)) و سه قطعه کوتاه ((شیر، انگاسی ، بعد از غروب)) در آن بود ، منتشر شد .
نیما به خود و نتیجه کار خود اطمینان داشت . اول پیش خودش فکر کرده بود که هر کس کار تازه ای می کند سر نوشت تازه ای هم دارد . او به کاری که ملت به آن محتاج بود اقدام کرده بود
حقیقت این است که نیما هنوز در این راه از دیگر کسانی که پیش از او معایب شعر سازی به طرز قدما را دریافته و در پی راههای نوینی بودند ، متجددتر نبود . اما آگاهی بیشتر او به لطایف زبان فارسی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات فرانسه و عاری بودن بیان او از بعضی لغات و عبارات و جمله بندیهای نامانوس و به خصوص طبع شاعرانه او ، به وی اجازه داد که دعاوی همکاران خود را با دان نمونه هایی بهتر جالبتر عملاً اثبات کند . نیما طرح نظریات هنری را حرف می دانست و بیش از حرف به عمل پرداخته بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
شاعری که از خودش آغاز می شود
نیما یوشیج از تولد
علی اسفندیاری " نیما یوشیج " روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، یکی از این بادوسپانیان گرفته است .
او بعدها از سراسر دوران کودکی ، به گفته خودش ، (( جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر از همه جا ، چیزی به خاطر نداشت )) .
هنگام تولد نیما 2 سال از سلطنت مظفرالدین شاه می گذشت و هشت سال پس از تولد او این شاه درگذشت . در یازده سالگی اوست که به دنبال نهضت مشروطه دلاوران تبریز و رشت و بختیاری به یاری علماء تهران بر علیه استبداد محمد علی شاه قیام می کنند و قشون مشروطه خواهان وارد تهران میشود .
نیما خواندن و نوشتن را در زادگاه خود نزد آخوند ده آموخت . دوازده سال داشت که با خانواده اش به تهران آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان برای فراگرفتن زبان فرانسه به مدرسه ((سن لوپی)) رفت . در مدرسه خوب کار نمی کرد و تنها نمرات نقاشی و ورزش به دادش می رسید . سال های اول زندگی مدرسه اش به زد و خورد با بچه ها گذشت . اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار ((نظام وفا)) شاعر بنام ، او را به خط شعر گفتن انداخت . در ابتدا به سبک معمول قدیم و مخصوصا ً به سبک خراسانی شعر می ساخت . اما آشنایی به زبان فرانسه و ادبیات آن زبان راه تازه ای در پیش چشم او گذاشت . ثمره کاوشهای وی در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذراندن دوران دلدادگی ، بدانجا انجامید که ممکن است در منظومه افسانه او دیده شود ، که افسانه را به نظام وفا تقدیم کرده است .
در بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی می شود که پایان تحصیلات رسمی اوست . نیما در کودکی زندگی مرفهی داشت و آسایش او را فراهم می آوردند . دچار خیالات و در عین حال باهوش بود و قدرت خلاقه داشت .
در اسفند ماه سال 1299 نخستین شعر بلند خود مثنوی ((قصه رنگ پریده خون سرد)) را می سازد و بلافاصله آن را به هزینه خود به چاپ می رساند .
نیما یوشیج در دی ماه سال 1301 شعر مهم ((افسانه)) را می سازد که مشهورترین شعر اوست .
در تاریخ 16 اردیبهشت ماه سال 1305 نیما در 29 سالگی با خانم عالیه ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی ، ازدواج کرد . این پیوند با وجود فراز و نشیب فراوان تا پایان زندگی هر دو ادامه یافت .
در بهمن ماه سال 1306 حادثه ی سیاسی مهمی در ایران روی می دهد ، کشف کمیته سری و اعدام سرهنگ احمد پولادین . این واقعه تاریخی بیست سال بعد در کتاب ((تاریخ بیست ساله ایران)) آنهم به اختصار آمده است . در شعر بلندی از نیما با نام ((سربازین فولادین)) که آنرا در همان زمان وقوع حادثه ساخته جاودانه شده است ، این شعر تا آن تاریخ بعد از ((افسانه)) مهمترین شعر نیماست و چنین آغاز می شود :
این ماجرا به چشم کس ار زشت ور نیکوست / آنکس که گفت با من اینکه برای اوست/ وین اوست کاو به دل خواهید شنیدن این :
این ماجرای دست ز جان شسته ای کاو / آمد که داد مردم بستاند از عدو / اما چگونه داد و آنکه چه دشمنی ... .
نیما در مهر 1307 شمسی به همراه همسرش وارد شهریار فروش (بابل) شد . همسرش در این زمان عهده دار تدریس در(( مدرسه دوشیزگان سعدی)) بود ولی او شغل به خصوصی نداشت و تنها به کارهای پراکنده ای که بر عهده گرفته بود ، روزگار می گذراند . در این مدت نیما نامه های بسیاری به دوستانش نوشته است . از لابه لای این نامه ها که شمار آنها به نوزده نامه می رسد ، میتوان به گوشه هائی از زندگی ادبی نیما و از آن جمله آثاری که در این مدت خلق کرده است ، دست یافت . آثاری مانند : تاریخ ادبیات ولایتی – کفش حضرت غلمان – آیدین – حکایت از دو شاعر و سفرنامه بار فروش .
قطعه ((ای شب)) که از یک سال پیش ((دست به دست خوانده و رانده شده بود)) در پاییز سال 1351 شمسی در روزنامه هفتگی ((نوبهار)) انتشار یافت . ادبا ((گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است )) . مدتها در تجدد ادبی بحث کردند . شاعر کارد می بست ، جرات نداشتند صریحا ً به او حمله کنند . کنایه می زدند ، ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید و بدون جواب ماند . در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر ، که در اطراف خوانده شده بود ، در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد . آن اشخاص پسندیدند ، استقبال کردند و تیر به نشانه رسیده بود . نشانه شاعر قلبهای گرم و جوان بود . نگاه او به چشمهایی بود که برق می زدند و تند نگاه می کنند . شعرهای او برای آنان ساخته شده بود )) . در سالهای 1305 دفترچه ای از اشعار نیما که منظومه ((خانواده سرباز)) و سه قطعه کوتاه ((شیر، انگاسی ، بعد از غروب)) در آن بود ، منتشر شد .
نیما به خود و نتیجه کار خود اطمینان داشت . اول پیش خودش فکر کرده بود که هر کس کار تازه ای می کند سر نوشت تازه ای هم دارد . او به کاری که ملت به آن محتاج بود اقدام کرده بود
حقیقت این است که نیما هنوز در این راه از دیگر کسانی که پیش از او معایب شعر سازی به طرز قدما را دریافته و در پی راههای نوینی بودند ، متجددتر نبود . اما آگاهی بیشتر او به لطایف زبان فارسی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات فرانسه و عاری بودن بیان او از بعضی لغات و عبارات و جمله بندیهای نامانوس و به خصوص طبع شاعرانه او ، به وی اجازه داد که دعاوی همکاران خود را با دان نمونه هایی بهتر جالبتر عملاً اثبات کند . نیما طرح نظریات هنری را حرف می دانست و بیش از حرف به عمل پرداخته بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
شاعری که از خودش آغاز می شود
نیما یوشیج از تولد
علی اسفندیاری " نیما یوشیج " روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، یکی از این بادوسپانیان گرفته است .
او بعدها از سراسر دوران کودکی ، به گفته خودش ، (( جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر از همه جا ، چیزی به خاطر نداشت )) .
هنگام تولد نیما 2 سال از سلطنت مظفرالدین شاه می گذشت و هشت سال پس از تولد او این شاه درگذشت . در یازده سالگی اوست که به دنبال نهضت مشروطه دلاوران تبریز و رشت و بختیاری به یاری علماء تهران بر علیه استبداد محمد علی شاه قیام می کنند و قشون مشروطه خواهان وارد تهران میشود .
نیما خواندن و نوشتن را در زادگاه خود نزد آخوند ده آموخت . دوازده سال داشت که با خانواده اش به تهران آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان برای فراگرفتن زبان فرانسه به مدرسه ((سن لوپی)) رفت . در مدرسه خوب کار نمی کرد و تنها نمرات نقاشی و ورزش به دادش می رسید . سال های اول زندگی مدرسه اش به زد و خورد با بچه ها گذشت . اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار ((نظام وفا)) شاعر بنام ، او را به خط شعر گفتن انداخت . در ابتدا به سبک معمول قدیم و مخصوصا ً به سبک خراسانی شعر می ساخت . اما آشنایی به زبان فرانسه و ادبیات آن زبان راه تازه ای در پیش چشم او گذاشت . ثمره کاوشهای وی در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذراندن دوران دلدادگی ، بدانجا انجامید که ممکن است در منظومه افسانه او دیده شود ، که افسانه را به نظام وفا تقدیم کرده است .
در بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی می شود که پایان تحصیلات رسمی اوست . نیما در کودکی زندگی مرفهی داشت و آسایش او را فراهم می آوردند . دچار خیالات و در عین حال باهوش بود و قدرت خلاقه داشت .
در اسفند ماه سال 1299 نخستین شعر بلند خود مثنوی ((قصه رنگ پریده خون سرد)) را می سازد و بلافاصله آن را به هزینه خود به چاپ می رساند .
نیما یوشیج در دی ماه سال 1301 شعر مهم ((افسانه)) را می سازد که مشهورترین شعر اوست .
در تاریخ 16 اردیبهشت ماه سال 1305 نیما در 29 سالگی با خانم عالیه ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی ، ازدواج کرد . این پیوند با وجود فراز و نشیب فراوان تا پایان زندگی هر دو ادامه یافت .
در بهمن ماه سال 1306 حادثه ی سیاسی مهمی در ایران روی می دهد ، کشف کمیته سری و اعدام سرهنگ احمد پولادین . این واقعه تاریخی بیست سال بعد در کتاب ((تاریخ بیست ساله ایران)) آنهم به اختصار آمده است . در شعر بلندی از نیما با نام ((سربازین فولادین)) که آنرا در همان زمان وقوع حادثه ساخته جاودانه شده است ، این شعر تا آن تاریخ بعد از ((افسانه)) مهمترین شعر نیماست و چنین آغاز می شود :
این ماجرا به چشم کس ار زشت ور نیکوست / آنکس که گفت با من اینکه برای اوست/ وین اوست کاو به دل خواهید شنیدن این :
این ماجرای دست ز جان شسته ای کاو / آمد که داد مردم بستاند از عدو / اما چگونه داد و آنکه چه دشمنی ... .
نیما در مهر 1307 شمسی به همراه همسرش وارد شهریار فروش (بابل) شد . همسرش در این زمان عهده دار تدریس در(( مدرسه دوشیزگان سعدی)) بود ولی او شغل به خصوصی نداشت و تنها به کارهای پراکنده ای که بر عهده گرفته بود ، روزگار می گذراند . در این مدت نیما نامه های بسیاری به دوستانش نوشته است . از لابه لای این نامه ها که شمار آنها به نوزده نامه می رسد ، میتوان به گوشه هائی از زندگی ادبی نیما و از آن جمله آثاری که در این مدت خلق کرده است ، دست یافت . آثاری مانند : تاریخ ادبیات ولایتی – کفش حضرت غلمان – آیدین – حکایت از دو شاعر و سفرنامه بار فروش .
قطعه ((ای شب)) که از یک سال پیش ((دست به دست خوانده و رانده شده بود)) در پاییز سال 1351 شمسی در روزنامه هفتگی ((نوبهار)) انتشار یافت . ادبا ((گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است )) . مدتها در تجدد ادبی بحث کردند . شاعر کارد می بست ، جرات نداشتند صریحا ً به او حمله کنند . کنایه می زدند ، ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید و بدون جواب ماند . در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر ، که در اطراف خوانده شده بود ، در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد . آن اشخاص پسندیدند ، استقبال کردند و تیر به نشانه رسیده بود . نشانه شاعر قلبهای گرم و جوان بود . نگاه او به چشمهایی بود که برق می زدند و تند نگاه می کنند . شعرهای او برای آنان ساخته شده بود )) . در سالهای 1305 دفترچه ای از اشعار نیما که منظومه ((خانواده سرباز)) و سه قطعه کوتاه ((شیر، انگاسی ، بعد از غروب)) در آن بود ، منتشر شد .
نیما به خود و نتیجه کار خود اطمینان داشت . اول پیش خودش فکر کرده بود که هر کس کار تازه ای می کند سر نوشت تازه ای هم دارد . او به کاری که ملت به آن محتاج بود اقدام کرده بود
حقیقت این است که نیما هنوز در این راه از دیگر کسانی که پیش از او معایب شعر سازی به طرز قدما را دریافته و در پی راههای نوینی بودند ، متجددتر نبود . اما آگاهی بیشتر او به لطایف زبان فارسی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات فرانسه و عاری بودن بیان او از بعضی لغات و عبارات و جمله بندیهای نامانوس و به خصوص طبع شاعرانه او ، به وی اجازه داد که دعاوی همکاران خود را با دان نمونه هایی بهتر جالبتر عملاً اثبات کند . نیما طرح نظریات هنری را حرف می دانست و بیش از حرف به عمل پرداخته بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
شاعری که از خودش آغاز می شود
نیما یوشیج از تولد
علی اسفندیاری " نیما یوشیج " روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، یکی از این بادوسپانیان گرفته است .
او بعدها از سراسر دوران کودکی ، به گفته خودش ، (( جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر از همه جا ، چیزی به خاطر نداشت )) .
هنگام تولد نیما 2 سال از سلطنت مظفرالدین شاه می گذشت و هشت سال پس از تولد او این شاه درگذشت . در یازده سالگی اوست که به دنبال نهضت مشروطه دلاوران تبریز و رشت و بختیاری به یاری علماء تهران بر علیه استبداد محمد علی شاه قیام می کنند و قشون مشروطه خواهان وارد تهران میشود .
نیما خواندن و نوشتن را در زادگاه خود نزد آخوند ده آموخت . دوازده سال داشت که با خانواده اش به تهران آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان برای فراگرفتن زبان فرانسه به مدرسه ((سن لوپی)) رفت . در مدرسه خوب کار نمی کرد و تنها نمرات نقاشی و ورزش به دادش می رسید . سال های اول زندگی مدرسه اش به زد و خورد با بچه ها گذشت . اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار ((نظام وفا)) شاعر بنام ، او را به خط شعر گفتن انداخت . در ابتدا به سبک معمول قدیم و مخصوصا ً به سبک خراسانی شعر می ساخت . اما آشنایی به زبان فرانسه و ادبیات آن زبان راه تازه ای در پیش چشم او گذاشت . ثمره کاوشهای وی در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذراندن دوران دلدادگی ، بدانجا انجامید که ممکن است در منظومه افسانه او دیده شود ، که افسانه را به نظام وفا تقدیم کرده است .
در بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی می شود که پایان تحصیلات رسمی اوست . نیما در کودکی زندگی مرفهی داشت و آسایش او را فراهم می آوردند . دچار خیالات و در عین حال باهوش بود و قدرت خلاقه داشت .
در اسفند ماه سال 1299 نخستین شعر بلند خود مثنوی ((قصه رنگ پریده خون سرد)) را می سازد و بلافاصله آن را به هزینه خود به چاپ می رساند .
نیما یوشیج در دی ماه سال 1301 شعر مهم ((افسانه)) را می سازد که مشهورترین شعر اوست .
در تاریخ 16 اردیبهشت ماه سال 1305 نیما در 29 سالگی با خانم عالیه ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی ، ازدواج کرد . این پیوند با وجود فراز و نشیب فراوان تا پایان زندگی هر دو ادامه یافت .
در بهمن ماه سال 1306 حادثه ی سیاسی مهمی در ایران روی می دهد ، کشف کمیته سری و اعدام سرهنگ احمد پولادین . این واقعه تاریخی بیست سال بعد در کتاب ((تاریخ بیست ساله ایران)) آنهم به اختصار آمده است . در شعر بلندی از نیما با نام ((سربازین فولادین)) که آنرا در همان زمان وقوع حادثه ساخته جاودانه شده است ، این شعر تا آن تاریخ بعد از ((افسانه)) مهمترین شعر نیماست و چنین آغاز می شود :
این ماجرا به چشم کس ار زشت ور نیکوست / آنکس که گفت با من اینکه برای اوست/ وین اوست کاو به دل خواهید شنیدن این :
این ماجرای دست ز جان شسته ای کاو / آمد که داد مردم بستاند از عدو / اما چگونه داد و آنکه چه دشمنی ... .
نیما در مهر 1307 شمسی به همراه همسرش وارد شهریار فروش (بابل) شد . همسرش در این زمان عهده دار تدریس در(( مدرسه دوشیزگان سعدی)) بود ولی او شغل به خصوصی نداشت و تنها به کارهای پراکنده ای که بر عهده گرفته بود ، روزگار می گذراند . در این مدت نیما نامه های بسیاری به دوستانش نوشته است . از لابه لای این نامه ها که شمار آنها به نوزده نامه می رسد ، میتوان به گوشه هائی از زندگی ادبی نیما و از آن جمله آثاری که در این مدت خلق کرده است ، دست یافت . آثاری مانند : تاریخ ادبیات ولایتی – کفش حضرت غلمان – آیدین – حکایت از دو شاعر و سفرنامه بار فروش .
قطعه ((ای شب)) که از یک سال پیش ((دست به دست خوانده و رانده شده بود)) در پاییز سال 1351 شمسی در روزنامه هفتگی ((نوبهار)) انتشار یافت . ادبا ((گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است )) . مدتها در تجدد ادبی بحث کردند . شاعر کارد می بست ، جرات نداشتند صریحا ً به او حمله کنند . کنایه می زدند ، ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید و بدون جواب ماند . در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر ، که در اطراف خوانده شده بود ، در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد . آن اشخاص پسندیدند ، استقبال کردند و تیر به نشانه رسیده بود . نشانه شاعر قلبهای گرم و جوان بود . نگاه او به چشمهایی بود که برق می زدند و تند نگاه می کنند . شعرهای او برای آنان ساخته شده بود )) . در سالهای 1305 دفترچه ای از اشعار نیما که منظومه ((خانواده سرباز)) و سه قطعه کوتاه ((شیر، انگاسی ، بعد از غروب)) در آن بود ، منتشر شد .
نیما به خود و نتیجه کار خود اطمینان داشت . اول پیش خودش فکر کرده بود که هر کس کار تازه ای می کند سر نوشت تازه ای هم دارد . او به کاری که ملت به آن محتاج بود اقدام کرده بود
حقیقت این است که نیما هنوز در این راه از دیگر کسانی که پیش از او معایب شعر سازی به طرز قدما را دریافته و در پی راههای نوینی بودند ، متجددتر نبود . اما آگاهی بیشتر او به لطایف زبان فارسی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات فرانسه و عاری بودن بیان او از بعضی لغات و عبارات و جمله بندیهای نامانوس و به خصوص طبع شاعرانه او ، به وی اجازه داد که دعاوی همکاران خود را با دان نمونه هایی بهتر جالبتر عملاً اثبات کند . نیما طرح نظریات هنری را حرف می دانست و بیش از حرف به عمل پرداخته بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امروزه در بیشتر خانه ها قدری دارونگهداری می شود.این دارو ها معمولاً در یخچال یا در جعبه ی کمک ها ی اولیه گذاشته می شوند و معمولاً شامل باقی مانده ی داروهائی است که به طور ناقص مصرف شده اند.از قرار معلوم منظور از نگهداری داروها در منزل این است که یک روزی از آنها استفاده شود.استفاده ی مجدد از این دارو ها علاوه بر اینکه اغلب خود سرانه وبدون تجویز پزشک خواهد بود ،احتمالاً کاربرد نادرست داشته وخطر مصرف دارو ها ی فاسد و تاریخ گذشته را هم به همراه دارد . علاوه بر این امکان مصرف این دارو ها توسط کودکان یا افرادی که اختلالات روحی دارند وجود دارو لذا به نظر می رسد ضررهای نگهداری دارو در منزل دربسیاری از موارد بیشتر از فایده آن است هر وقت یکی از افراد خانواده بیمار شود و نیاز به مصرف دارو پیداکند شایسته است توسط پزشک معاینه شود و تجویز دارو توسط پزشک معالج انجام گیرد وهمان موقع دارو از دارو خانه تهیه شود وبااین حال اگر بخواهیم دارو در منزل نگهداری کنیم بهتر است به موارد زیر توجه کنیم ،1-تاجای ممکن دارو در منزل نگهداری نشود .2- دارو های بدون برچسب ویا دارو های فله ای را هرگز در منزل یا محل کار نگه نداریم و آنها را دور بیندازیم .3- حد اقل هر سه ماه یک بار همه ی داروهای موجود در منزل را از نظر تاریخ مصرف بررسی کنیم وداروهای تاریخ گذشته را در سطل آشغال بیندازیم .4- هرگز داروئی را در جعبه داروی دیگری نگذاریم.5- به شرایط نگهداری دارو که روی جعبه دارو یا در برشور آن ذکر شده توجه کنیم.6- باقی مانده ی محلول سرم ، قطره وشربت هائی که به طور ناقص مصرف شده اند قابل نگهداری نیست و بایستی حتماً دور ریخته شوند.7- داروها را حتماً در محلی مناسب و دور از گرما ، رطوبت ، و نور مستقیم آفتاب قرار دهید. این محل باید دور از دسترس کودکان کنجکاو باشد.8- بهتر است لیستی از داروهای موجود در منزل تهیه شود ودر محل نگهداری داروها نصب شود. هر چند وقت یک بار این لیست بازبینی شود. می توان تاریخ انقضای هر دارو را هم در این لیست نوشت.9- داورئی را که نمی شناسید ، در منزل نگه ندارید.اینگونه داروها را می توان به هلال احمر یا مؤسسات خیریه اهدا کرد. داروها را به افراد فقیر و محتاج ندهید زیرا ممکن است آنها را خودسرانه مصرف کنند وخطراتی متوجه آنها شود.10- یادمان باشد مصرف خودسرانه دارو ویا تجویز دارو برای دیگران مجاز نیست. بری استفاده از داروهای موجود در منزل ، هر بار با پزشک خود مشورت کنیم.11- سرنگ و یا دستکش استریل نیز تاریخ انقضای مصرف دارند.پاره شدن کاغذ پوشش سرنگ و دستکش سبب غیر استریل و غیر قابل استفاده شدن آنها می شود.
کارخانه سها هلال 1
کارخانه سها هلال 2
کارخانه سها هلال 3
کارخانه سها هلال 4 (گیاهان دارویی )
واردات دارو و تجهیزات پزشکی
داروخانه مرکزی
داروخانه شهرستان ها
فعالیت های دارویی جمعیت به سال 1305 برمی گردد . در آن سال این کار در قالب راه اندازی اولین داروخانه سیار توسط جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران بوجود آمد و با همدلی مردم و استقبال از آن با وقف محل و زمین به منظور ارائه خدمات داروئی و درمانی مناسب ادامه یافت و در این مسیر سازمان تدارکات درمانی شکل گرفت و تا قبل از انقلاب به تنهائی تأمین وسایل پزشکی و داروئی بیمارستان های وقفی و غیره را از خارج کشور عهده دار بود ، در سال 1367 با مرکز فوریتهای داروئی و تجهیزات پزشکی که مسئولیت ورود دارو و اقلام پزشکی نایاب و ضروری را در بعد از انقلات شکوهمند اسلامی توسط وزارت بهداشت و درمان پذیرفته بود و در زمان جنگ تحمیلی نیز بیشترین خدمات را به مجروحین و جانبازان عزیز ارائه می کرد ، ادغام و با نام سازمان تدارکات و تولید لوازم پزشکی و داروئی گام به بخش شکوفائی استعدادها نهاد و تولید مایحتاج پزشکی یکبار مصرف و اقلام داروئی و درمان در سطح کلینیکی را آغاز نمود .
سازمان در زمان اندکی علاوه بر تهیه داروهای وارداتی به کشور و توزیع آن در داروخانه های خود و شعب جمعیت و مراکز درمانی در سطح کشور در سال 71 موفق به راه اندازی کارخانه سها جهت تولید سرنگهای یکبار مصرف گردید که اکنون پس از گذشت 12 سال با بیش از 42 قلم تجهیزات پزشکی یکبار مصرف از جمله صافی دیالیز و فیاتر تالاسمی از جمله موفقترین تولید کنندگان بخش وسایل پزشکی در کشور می باشد .
ـ در این اثنا با خرید کارخانه داروئی شهید فقیهی در امر تولید هیجده قلم داروهای پر مصرف به جرگه تولید کنندگان دارو پیوسته و هم اکنون نیز تحت نام مجتمع داروئی ، بهداشتی و آرایشی سها هلال مشغول به فعالیت می باشد .
در سال 1380 داروخانه مرکزی این سازمان با بازساری و بهینه سازی در ساماندهی خدمات بهتر به بیماران آمادگی پاسخگوئی به بیش از دو هزار مراجعه کننده در روز و بیست هزار پرونده ویژه بیماران خاص