لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
وزارت آموزش و پرورش
سازمان آموزش و پرورش شهر تهران
فراخـوان مقـاله
مـوضـوع:
مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن
پژوهشگر:
میترا حاتمی برزیان
سمت:
معاون دبستان امید انقلاب دختران منطقه 13 تهرانسال تحصیلی 86-1385
فـهرست مطالـب
عنوان.................................................................. صفحه
کلید واژه ها............................................................... 1
مقدمه...................................................................... 3
1- هنرتدریس............................................................ 4
2- تعیین و طبقه بندی اهداف تدریس.............................. 4
3- روشهای تدریس..................................................... 5
4- محسنات و معایب روشها......................................... 8
5- انتخاب یک شیوه تدریس.......................................... 10
6- بررسی وضعیت موجود درس تربیت بدنی در کشور......... 10
7- پیشنهادات........................................................... 12
منابع........................................................................ 14
کلید واژه ها
1- آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت
عبارت است از تمام کنش ها، اثرات، راه ها و روش هایی که برای رشد و تکامل توانایی های مغزی، معرفتی و همچنین مهارت ها ، نگرش ها و رفتار انسان به کار می روند.
2- برنامه درسی
- یک سلسله وقایع آموزشی طراحی شده که به قصد تحقق نتایج آموزشی برای یک یا چند دانش آموز پیش بینی می شود.
- برنامه درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی فرایند آموزش های آشکار و پنهان اطلاق می شود که از طریق آنها، فراگیرنده تحت هدایت مدرسه، دانش لازم را به دست آورده مهارت ها را کسب می کند و گرایش ها، قدر شناسی و ارزش ها را در خود تغییر می دهد.
- برنامه درسی « یک چهار چوب سازمان یافته است که از طریق آن کودکان به اهداف مشخص شده در برنامه دست می یابند. کاری است که معلمان برای کمک به تحقق و دست یابی اهداف انجام می دهند و نیز زمینه ای است که در آن، تدریس و یادگیری اتفاق می افتد.»
3- روش تدریس
یکی از عناصر مهم برنامه درسی و طراحی آموزشی، انتخاب و اجرای روش مناسب در امر تدریس است. زیرا محتوا، رسانه ها و ارزشیابی و کلیه مراحل تدریس در جای جای روش و الگوی تدریس قرار می گیرند تا ما را به اهداف مد نظر برسانند. هنر معلم نیز در چگونگی انتخاب و اجرای روش های تدریس نمایان می شود.
4- طراحی برنامه تدریس
فرایندی است که طی آن، برنامه کار معلم در طول سال تحصیلی مشخص می شود.
5- طرح درس
عبارت است از طراحی و تدوین یک برنامه دقیق علمی و مدبرانه که هم با رویکرد و اهداف آموزشی رشته مطابقت داشته و هم این که در شرایط موجود قابلیت اجرایی دارد و مارا به سمت هدف نهایی تربیت بدنی هدایت می نماید.
6- طرح درس سالانه
برای برنامه ریزی سالانه هر کلاسی، بر ا ساس هدف های کلی تربیت بدنی باید هدفهای اختصاصی آن کلاس و فعالیت های ورزشی متناسب و مربوط به آن هدف های اختصاصی را تعیین کرد و در برنامه طرح درس سالانه گنجاند.
7- طرح درس روزانه
آخرین قدم اساسی و لازم، طرح برنامه عملی روزانه است. برنامه روزانه تحلیل جزئیات اعمالی است که درطول ساعت درس تربیت بدنی باید دنبال شوند.
8- آموزش
عبارت است از تشریک، ارشاد، تعلیم ، تغییر دادن رفتار، اثر بخشی ، منضبط سازی، مشاوره، توسعه و پرورش، جهت دادن و القاء.
9- برنامه آموزشی تربیت بدنی
یک برنامه همه جانبه، شامل اصول و مبانی علمی و عملی است و به شکلی برنامه ریزی می شود که از نظر آموزش و پرورش در رشد و پرورش کودکان رسا و موثر باشد.
مقدمه
تدریس (TEACHING) ترکیبی از علم و هنر است. علم یا دانش تدریس را می توان با مطالعه اصول یادگیری، مدل ها و روش های آموزش، آشنایی با استراتژی ها و فنون تدریس و سایر یافته های آموزشی به دست آورد. اما هنر تدریس یک مهارت عاطفی، اجتماعی و اخلاقی است که ارتباط زیادی با ویژگی های فردی یا شخصی معلم دارد. هنر تدریس فقط از طریق مطالعه کتب و منابع علمی حاصل نمی شود، بلکه به علائق شخصی معلم، حساسیت شغلی و بازبینی مستمر (خود ارزیابی) از نتایج کار خود بستگی دارد.
تدریس، فرایندی است که در آن معلم واسطه یادگیری می شود، بنابراین حضور مستقیم معلم در کلاس تربیت بدنی و تعامل با دانش آموز ضروری است. چون برخلاف بسیاری از فعالیت های آموزشی در مدرسه، یادگیری با عمل و تمرین، تعامل نزدیک عاطفی – اجتماعی و ارائه بازخودرهای مستمر آموزشی برای اصلاح حرکات تمرین در کلاس تربیت بدنی حیاتی است، علاوه بر آن، منابع آموزشی زیادی در دسترس دانش آموز قرار ندارند تا مهارت های آموخته شده را تکرار یا مرور کند. با توجه به اهمیت کار معلم تربیت بدنی در زنگ ورزش در این مقاله سعی بر آن است که به ذکر یکسری از موارد مثل هنر تدریس- روشهای تدریس – انتخاب شیوه تدریس و یکسری اصول جهت کار مربیان تربیت بدنی بصورت پیشنهادی با استفاده از تحقیقات مجله ای و پایان نامه ها ذکر شود.
1- هنر تدریس
مواد و موضوع اصلی درس تربیت بدنی (محتوای آموزشی) به گونه ای است که نمی توان از روش های آموزشی و تدریس متداول در سایر کلاس های درسی استفاده نمود. این موضوع خلاقیت و هنرمندی معلم تربیت بدنی را مهم تر می سازد که چگونه باید محتوای برنامه خود را با نیازهای متنوع و متغیر دانش آموزان، امکانات آموزشی مدرسه و به ویژه در یک فضای کاملا آزاد و بار هماهنگ سازد. دانش آموزانی که از میز و نیمکت جدا شده اند و اکنون می خواهند در این فضای باز مهارت های ورزشی را یادبگیرند، تفریح کنند و لذت ببرند، رقابت و مسابقه دهند، و هم از کلاس راضی و خشنود گردند، برآوردن این خواسته های متنوع در کلاس، هنر تدریس معلم تربیت بدنی را آشکار می سازد. به ویژه این که دانش آموزان فکر می کنند که در کلاس تربیت بدنی باید حداقل نظم و حداکثر آزادی برخوردار شوند، هر لحظه که خواستند بازی و آموزش را ترک کنند یا می توانند هر نوع رفتار غیر آموزشی را به نمایش بگذارند.
هنر تدریس هر معلم از سه جزء شخصیت فردی، شهود یا اشراق و خود باز بینی تشکیل شده است. از نظر شخصیتی معلم باید بتواند علاقه و صداقت خود را به دانش آموز نشان دهد و به رشد حرکتی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مراحل یادگیری!اصولاً برای آموختن هرعلمی و یا فراگرفتن هر کاری انجام چندین مرحله کاری ضروریست. برای کسی که میخواهد عمل یادگیری را سریع و صحیح، پشت سر بگذارد تا از آموختههایش استفاده کند، چارهای جز رعایت و انجام این مراحل وجود ندارد. هیچ تفاوتی در این وجود ندارد که میخواهیم حرفهای را یاد بگیریم، یا ورزشی را و یا درسی را، در تمام کارها این اصول برای یادگیری مشترک است و رعایت ترتیب آن الزامی میباشد. منتها در این مبحث روی سخن با دانشآموزان و کنکوریها میباشد و مقوله یادگیری دروس و آمادگی برای کنکور مد نظر میباشد. یادگیری دروس دارای پنج مرحله زیر است:مرحله اول: ادراکخیلی روشن است که برای یادگیری هر کار، ابتدا باید درک صحیحی از آن کار داشته باشیم و آن کار را به خوبی فهمیده باشیم. برای یادگیری یک درس ابتدا باید آن درس را مطالعه کنیم تا درک کنیم که این مبحث از درس چه چیزی را میخواهد به ما بیاموزد. معمولاً با یک یا دو بار روخوانی به این مهم دست مییابیم ولی برای فهم بهتر میتوانیم تا سه یا چهار بار روخوانی کنیم. بعد از چند بار روخوانی هر آنچه را که باید، فهمیدهایم و درکی نسبی از مطلب بدست آودهایم. و دیگر روخوانی کافی است. لازم به ذکر است که روخوانی بیشتر دیگر فایدهای ندارد و دیگر هر چقدر روخوانی کنیم چیز اضافهای نخواهیم فهمید. پس باید به سراغ مرحله بعد برویم.مرحله دوم: تثبیتپس از روخوانی و طی مرحله ادراک باید به سراغ یادگیری مطلب برویم. چون در مرحله ادراک چیزی را یاد نگرفتهایم بلکه فقط فهمیدهایم. مثل کسی که رانندگی را کاملاً میفهمد و به طور کامل با تئوری رانندگی آشناست وطرز بکارگیری دنده و کلاج و ترمز و فرمان را میداند ولی هنوز رانندگی نکرده است، پس رانندگی بلد نیست. باید پشت فرمان نشست واقدام به رانندگی کرد بنابراین برای یادگیری درس باید حل تمرینات کتاب را آغاز کرد. با حل تمرین است که شما مطلب فهمیده شده را یاد میگیرید. هر چقدر در این مرحله تامل کنید و بیشتر تمرین کنید بهتر است. دقیقاً برخلاف مرحله ادراک که بعد از چند بار روخوانی باید به مرحله بعد میرفتیم. بهترین منبع برای مرحله تثبیت تمرینات کتاب است و بعد از آن کتابهای تمرین معتبر مانند کتابهای دوسالانه کانون فرهنگی آموزش قلم چی. بعد از تمرین زیاد درس را یاد میگیرید، اما این پایان کار نیست. در کنکور فاکتور زمان مطرح است و کسی که در زمان کوتاه به سوالات بیشتری پاسخ دهد برنده است. پس باید علاوه بر یاد داشتن درس به آن تسلط کافی نیز داشته باشید.مرحله سوم: تسلطکسی که درس را بلد است اما به آن تسلط کافی ندارد مانند راننده تازه کاریست که گواهینامهاش را گرفته ولی جرات رفتن به خیابانهای شلوغ وتقاطعهای پر ترافیک را ندارد و هر آن احتمال تصادفش میرود. چاره چیست؟چاره این کار انجام تمرینات خاص درغالب تست است. با انجام تمرین تست و در نظر گرفتن فاکتور زمان میتوانید تسلط خود را در درس زیاد کنید. یعنی بعد از حل تمرینات به زدن تست روی بیاورید. معمولاً اگر تست درسهای اختصاصی را دو روز بعد از مطالعه و تست درسیهای عمومی را سه یا چهار روز بعد از مطالعه بزنید بهترین نتیجه را میگیرید. زدن تست بلافاصله بعد از مطالعه و یا تمرین نتیجه بخش نیست چون جواب تمام سوالات در حافظه موقتتان وجود دارد و مانع از آن میشود که مغزتان فکر کند و به یاد بیاورید. لازم به ذکر است که اگر فاکتور زمانی را در تست زدن رعایت نکنید نتیجه خوبی نخواهد داشت چون تست بدون زمان میشود تمرین، و این کار مربوط به مرحله تثبیت است نه تسلط. بهترین منبع برای تست زدن استفاده از تستهای استاندارد میباشد. مثلاً تست کنکورهای سالهای گذشته و یا کتابهای آبی کانون فرهنگی آموزش قلمچی.مرحله چهارم: ارزیابیبعد از مطالعه درس و یادگیری آن بوسیله حل تمرین و در نهایت بالا بردن تسلط با تست، تقریباً بیشتر راه را طی کردهاید. حالا نوبت به آن میرسد که آموختهها و دانش خود را و میزان تسلطتان به آنها را مورد ارزیابی قرار دهید تا نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و ایرادات کارتان را معلوم کنید و در جهت رفع آن اقدام نمائید. امتحان دادن و شرکت در آزمون جای مناسبی برای ارزیابی یادگیری میباشد. اگر توان شرکت در آزمونهای کانون فرهنگی آموزش و یا سایر مؤسسات را ندارید خودتان میتوانید با تهیه تستهای مربوطه به مباحث مطالعه شده از خودتان آزمون بگیرید. آزمونی دقیقاً مانند کنکور، حتی میتوانید از خواهر یا برادر خود خواهش کنید تا نقش مراقب را بازی کرده و نگذارد شما تقلب کنید. البته اگر بتوانید در آزمونهای آموزشگاهها شرکت کنید نتیجه بهتری در این مرحله خواهید گرفت. پس از برگزاری آزمون کلیه نقاط ضعف خود را پیدا کرده و در جهت رفع آن اقدام کنید. چون اگر این کار را نکنید زحمات قبلی ر اهم به باد خواهید داد.مرحله پنجم: جمعبندیانجام چهار مرحله قبل برای یاد گرفتن مطالب جدید کافیست و این مرحله مربوط به جمعبندی آموختههایتان در پایان کارمیباشد. زمان جمعبندی معمولاً دو ماه قبل از کنکور شروع میشود و در این دو ماه شما باید به جمعبندی مطالبی بپردازید که در یکسال گذشته آموختهاید.نکته:انجام مراحل بالا برای یادگیری کاملاً لازم میباشد و با حذف هر یک از این مراحل ضربه بزرگی به یادگیری وارد میآید که با انجام هیچ کاری نمیتوان خلع آن را پر کرد.
یادگیری را میتوان تغییر تقریبا دایمی رفتار که در نتیجه تمرین به وجود میآید دانست. آن دسته از تغییرهای رفتاری که ناشی از بلوغ و پختگی است یا بر اثر شرایط و اوضاع موقت سازواره پیدا شده است(نظیر خستگی یا حالات ناشی از مصرف دارو) در شمار یادگیری قرار نمیگیرد.[1] بر این اساس، یادگیری تغییری است که در توانایی انسان ایجاد شده و برای مدتی باقی میماند و نمیتوان آن را به سادگی به فرایندهای رشد و نمو نسبت داد.[2]
یادگیری به طور کلی، فعالیتی دگرگونساز است که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده میسازد. یادگیری، در موقعیتهای مختلف و در اکثر سطوح زندگی حیوانی از بازتابهای شرطی جانوران تا فرآیندهای پیچیده شناختی افراد آدمی رخ میدهد.
یادگیری در حقیقت دارای مفهموم بسیار گستردهای است که در قالبهای دگرگونی، عادتشکنی، ایجاد علاقه، نگرشهای نو، درک ارزش و پیشداوری پدیدار میشود. شیوه ترکیب و کاربرد معلومات در استدلال، تفکر، نظریهپردازی، حل مساله، احساس و دگرگونیهایی که در کل شخصیت به وجود میآیند همه از یادگیری مایه میگیرند.[3] اما ادوارد تولمن(Edward Tolman) بین عملکرد و یادگیری تمایز قائل شد. وی با طرح مفهوم یادگیری نهفته(Latent learning)، بیان داشت که یادگیری ممکن است بلافاصله خود را در عملکرد فرد نشان ندهد.[4]
عدهای از روانشناسان، یادگیری را چنین تعریف کردهاند: یادگیری، تغییری است که بر اثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید میآید. در این تعریف، مهمترین واژهای که نظر را به خود جلب میکند واژه "تغییر" است. زیرا رفتار فرد در زمانی که چیزی نیاموخته با زمانی که آن چیز را آموخته است تفاوت دارد.
واژه مهم دیگر در تعریف روانشناسان از یادگیری "رفتار" است. زیرا تغییر رفتار با تغییر ابعاد بدنی مانند طول، عرض، قد و وزن ارتباطی ندارد، بلکه بیشتر معلول یادگیری است نه دگرگونیهای بدنی.
برخی دیگر از روانشناسان نیز یادگیری را دگرگونیهای نسبتا پایدار در توانایی، گرایش یا ظرفیت پاسخدهی عنوان کردهاند. در این تعریف تاکید شده است که یادگیری پیش از تغییر رفتار پدید میآید.[5]
انواع یادگیری
یادگیری دارای انواع مختلفی است که عبارتند از: خوگیری، شرطیشدن سنتی، شرطیشدن فعال و آن چه یادگیری مختلط خوانده میشود.
در خوگیری، یاد میگیریم که از محرکی آشنا غافل باشیم بیآنکه پیامد ناگواری داشته باشد، نظیر یاد گرفتن بیتوجهی به تیکتاک ساعت. خوگیری، سادهترین نوع یادگیری است. شرطی شدن فعال و سنتی هر دو متضمن تشکیل تداعی یا ارتباط است و در نتیجه میآموزیم که برخی وقایع با هم رخ میدهند. در شرطیسازی سنتی میآموزیم که واقعهای به دنبال واقعه دیگر رخ میدهد و در شرطیسازی فعال میآموزیم که اگر به محرکی پاسخ خاصی بدهیم نتیجه خاصی خواهد داشت.
یادگیری مختلط، چیز متشکلی از تداعی و برقرار کردن ارتباط میان دو واقعه است. مثلا شیوهای که برای حل مشکلی اتخاذ میکنیم یا نقشهای که از محیط در ذهن طرح میکنیم نمونهای از یادگیری مختلط است.[6]
نوع دیگر از یادگیری، یادگیری از طریق بینش یا بصیرت(Insight Learning) است. این نوع یادگیری زمانی صورت میگیرد که یادگیرنده چگونگی روابط اجزاء یا عناصر موجود در یک پدیده را درک نموده و نسبت به کل مجموعه اشراف پیدا کند. این نوع یادگیری موثرترین و پایدارترین نوع یادگیری است. در این نوع یادگیری، یادگیرنده با ادراک دقیق پدیدهها و شناخت روابط میان اجزا و یا عناصر یک پدیده، فرصت کشف و آفرینندگی ذهنی را مییابد.[7]
تاریخچه یادگیری
بخش اعظم مطالعات اولیه درباره یادگیری را رفتارگرایان انجام دادهاند. فرض اساسی آنها عبارت بود از این که؛ روابط سادهای از نوع شرطی سازی، پایه اساسی هر نوع یادگیری است.[8]
مهمترین روندی که در مطالعه علمی یادگیری به وجود آمد استفاده از حیوانات در آزمایشهای مربوط به یادگیری بود. ادوارد ال. ثرندایک(Edward. Thorndike) پیشگام این تلاش در رابطه با درک یادگیری حیوانات از راه اجرای آزمایشها بود.[9]
شاید یکی از باسابقهترین اندیشهها درباره یادگیری، آن جنبهای باشد که به طور بنیادی بر تداعی رویدادهای ذهنی مبتنی است. در این فرض، یادگیری زمانی رخ میدهد که مثلا همزمانی یا تطابق آوای یک ملودی و خواننده آن به نحوی با هم پیوند مییابند که ملودی باعث شود خواننده را به خاطر آوریم.
یکی از قدیمیترین خطوط فکری که در روانشناسی یادگیری نوین منعکس شده است، از روانشناسان تداعیگرای انگلیسی قرن نوزدهم که تعدادی نظریه مربوط به نحوه پیوند اندیشهها را تدوین کردهاند، استخراج شده است. تداعیگرایان معتقدند که اکتساب یا آموختن یک اندیشه جدید به این موارد نیاز دارد.
1ـ مجاورت(Contiguity): به این معنی که، تاثرات حسی یا اندیشههای ساده با هم ترکیب شده و اندیشه نویی را شکل میدهند.
2ـ تکرار این رویدادهای مجاور.[10]
نظریههای معاصر یادگیری با الگوهای سنتی که گفته شد تفاوت آشکار دارند. مدلهای جدید یادگیری، عمدتا بیانگر این اندیشهاند که تداعیها در نتیجه یادگیری تشکیل و ذخیره میشوند. این نظریهها، برای توجیه یادگیری، مجموعه وسیعی از فرایندهای درونی را مطرح میسازند.[11]
بر طبق نظریه یادگیری شناختی، ارتباط بین محرک و پاسخ بر اساس مجاورت یا تقویت به یادگیری منجر نمیشود. بلکه پردازش اطلاعات در ذهن و به دست آوردن دانش و شناخت از ارتباط محرکها باعث یادگیری میشود. در این نظریه اعتقاد بر این است که یادگیری ممکن است صورت گرفته باشد، بی آنکه در رفتار ظاهری افراد مشاهده گردد.[12]
وجود گرایشها و مکاتب مختلف، ویژگی مهم در تاریخ روانشناسی یادگیری است و این بدان سبب است که یادگیری، جنبهها و انواع گوناگون دارد و هر یک از مکاتب بر جنبه بخصوصی از یادگیری تاکید کردهاند.[13]
[1] ـ اتکینسون، ریتال و همکاران؛ زمینه روانشناسی هیلگارد، حسن رفیعی، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ دوم، ص 198.
[2] ـ گانیه، رابرت میلز؛ شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، جعفر نجفی زند، تهران، انتشارات رشد، 1373، چاپ اول، ص 21.
[3] ـ پارسا، محمد؛ روانشناسی یادگیری، تهران، انتشارات سخن، 1374، چاپ اول، ص 21.
[4] ـ اسماعیلی، علی و شایسته، سیاوش؛ مبانی روانشناسی عمومی، تهران، انتشارات شلاک، 1386، چاپ دوم، ص 120.
[5] ـ روانشناسی یادگیری، ص 24.
[6] ـ زمینه روانشناسی هیلگارد، ص 198.
[7] ـ افروز، غلامعلی؛ اختلالات یادگیری، تهران، پیام نور، 1385، چاپ اول، ص 152.
[8] ـ زمینه روانشناسی هیلگارد، ص 198.
[9]. شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، ص 27.
[10] ـ همان، ص 25.
[11] ـ همان، ص 35.
[12] ـ مبانی روانشناسی عمومی، ص 120.
[13] ـ سیف، علی اکبر؛ روانشناسی پروشی، تهران، انتشارت آگاه، 1363، چاپ سوم، ص 216.
روان شناسی چیست ؟(قسمت دوم)
گردآورندگان : ساره عابدزاده ،افسانه نیکانلو، ریحانه نیکانلو – اعظم خیرآبادی
یادگیری
1- ادراک و واقعیت نسبی هستند .
2- رفتار ، هدفدار است . فرایندهای ذهنی ( عقلی ) عمیقاً تحت تا ثیر هدف فرد هستند ، وهـد ف
شخص هر گونه فعالیت یادگیری او را تعیین و هدایت می کند .
3)اعمال یا رویدادهای روان شناختی شخص بسیار مهمند و باید مورد تأکید قرار گیرند . روان
شناسان شناختی – میدان سعی دارند جهان را از دیدگاه چشمان یادگیرنده بنگرند .
4)موقعیت ( مجموعه شرایط زمانی و مکانی که فرد در آن قرار دارد ) مورد تأکید است . مطالعه با
تصویر کلی از موضوع آغاز می شوند .
5)رویدادهای روان شناختی را شرایط موجود در زمان رخ دادن رفتار تعیین می کنند ، ( این را
اصل همزمانی contemparaneity نامید . )
روان شناسی شناختی ، صراحت و روشن سیستم رفتار گرایی را ندارد ، روان شناسان شناختی نظر
واحدی ندارد ، زیرا هر یک جنبه هایی از یادگیری را مورد توجه قرار داده است .
بعضی از آنها به فرآیند زبان پرداخته اند ، برخی حل مسئله را مورد توجه قرار داده اند و عده ای
روی حافظه تحقیق و تأکید کرده اند .
یادگیری شناختی آن نوع یادگیری است که بدون تقویت آشکار یا شناخته شده انجام می گیرد ، و به
روابط میان آگاهی می یابد . به عبارت دیگر موقعیت های یادگیری شناختی آنهایی هستند که در آنها ،
بدون تقویت صریح ، تغییراتی در روش هایی که فرد داشته است پردازش می شود .
رفتارگرا و شناخت گرا
رفتارگرایان معتقدند که فرایند یادگیری اساسا برای همه یادگیرندگان برابر است اعم از کودک و
بزرگ ، انسان یا حیوان . به عقیده آنها مفاهیم محرک ، پاسخ و تقویت برای توضیح و تبیین چگونگی
انجام گرفتن یادگیری کافی هستند .
روان شناسان شناختی معتقدند که روش های بنیادی یادگیری انسان و حیوان متفاوتند ، و فرایندهای
شناختی انسان را نمی توان در حیوانات یافت . به نظر آنها یادگیری بزرگسالان با یادگیری کودکان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
فرایند روش شناختی بررسی تجربی موضوع
فرایند روش شناختی بررسی تجربی موضوع
در این فصل ابتدا مطالبی را دربارة انتخاب نمونه و لزوم آن مطرح میشود و سپس اطلاعاتی دربارة جامعة مورد بررسی، روش نمونهگیری و حجم ویژگیهای نمونه منتخب ارائه میشود. سپس ابزار پژوهش معرفی و توضیحات مربوط به شیوة اجرا و نمرهگذاری آن داده میشود. در ادامه همین فصل روش اجرای پژوهش و توضیحاتی دربارة طرح پژوهش و شیوة تحلیل آماری دادههای بدست آمده از اجرای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
1- انتخاب نمونه
از آنجا که دراجرای پژوهش امکان مطالعه و اجرای آزمون در مورد تکتک افراد جامعه آماری امکان پذیر نیست لذا ناگزیر از انتخاب نمونه هستیم که معرف جامعة مورد بررسی باشد. بنابراین باید در انتخاب نمونه دقت لازم را بعمل آوریم که نمونه انتخاب شده تمام ویژگیهای جامعه آماری را داشته باشد.
انتخاب واقعی نمونه احتمالاً از عمدهترین مسئله نمونهگیری است که در این رابطه باید نمایندة واقعی بودن نمونه و تصادفی بودن آن مورد توجه قرار گیرد.
1-1- جامعة مورد بررسی:جامعة مورد بررسی در این پژوهش عبارتست از،60 نفر آزمودنی که بصورت زوج میباشند(30زوج).
2-1-روش نمونهگیری :روش نمونهگیری در این پژوهش ، نمونهگیری در دسترس است. نمونه در دسترس گروهی از اعضای یک جامعه هستند که انتخاب آنها فقط بخاطر سهولت در نمونهگیری بودهاست.
3-1- نمونه منتخب : حجم نمونه انتخاب شده در این تحقیق در برگیرنده30 زوج (60 نفر آزمودنی) میباشد که ویژگیهای نمونه انتخاب شده در این پژوهش عبارت بودند از : زوجهایی که سن آنها بین 45-15سال بوده و میزان تحصیلات آنها از ششم ابتدایی تا فوق لیسانس میباشد.
2- ابزار و روش اجرای پژوهش
1-1- ابزار پژهش : ابزارهای سنجش دراین پژوهش عبارتند از : پرسشنامه رضایت زناشویی(ENRICH )و ماتریسهای پیشرونده ریون(RAIVEN ).
1-2- آزمون رضایتمندی زناشوییENRICH .
که این آزمون با استفاده از توضیحات محبوبه ذوالفقار پایاننامه کارشناسی ارشد 1380 مورد بررسی قرار میگیرد.
این آزمون توسط اولسون، فورنیر و دراکمن 1989 ساخته شد. این پرسشنامه برای ارزیابی زمینههای بالقوه مشکلزا یا شناسایی زمینههای قوت و پربارسازی رابطه زناشویی بکار میرود. اولسون از این پرسشنامه برای بررسی رضایت زناشویی استفاده نموده و معتقد است که این مقیاس به تغییراتی که در طول دوره حیات آدمی رخ میدهد مربوط میشود و همچنین در این خصوص به تغییراتی که در خانواده به وجود میآید حساس است. هر یک از موضوعات این پرسشنامه در ارتباط بایکی از زمینههای مهم است. ارزیابی این زمینهها در درون یک رابطه زناشویی میتواند مشکلات بالقوه زوجها را توصیف کند یا میتواند زمینههای نیرومندی و تقویت آنها را مشخص نماید. این ابزار همچنین میتواند به عنوان یک ابزار تشخیص برای زوجهایی که در جستجوی مشاوره زناشویی و به دنبال تقویت رابطه زناشویی شان هستند،استفاده شود. به علاوه این پرسشنامه یک ابزار معتبر در تحقیقات متعددی برای بررسی رضایتمندی زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
پرسشنامه رضایت زناشوییENRICH از 115 سؤال بسته و 12 مقیاس تشکیل شدهاست که به جز مقیاس اول آن که 5 سؤال دارد، بقیه مقیاسها شامل 10سؤال است. پاسخ به سؤالات بصورت 5 گزینهآی (کاملاً موافق – موافق- نه موافق و نه مخالف- مخالف- کاملاً مخالف) است.
12 مقیاس این پرسشنامه به شرح زیر توصیف شدهاست.
1- پاسخ قراردادی : این مقیاس تمایل شخص برای پاسخ متعارف به سؤالات پرسشنامه را اندازهگیری میکند.
2- رضایت زناشویی: این مقیاس رضایت و انظباق با 10 جنبة رابطه زناشویی را که در زیر آمدهاست،اندازهگیری میکند.
3- موضوعات شخصیتی : این مقیاس درک شخص را از همسرش با توجه به رفتارها ویژگیها و سطح رضایت یا عدم آن ، که مربوط به این موضوعات میشود ارزیابی میکند. نمره بالا نشان دهنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درمان شناختی رفتاری اضطراب ( 2 )
علی بیات
جلسه چهارم
در ابتدای جلسه چهارم به بررسی تکالیف جلسه گذشته پرداخته شد و میزان موفقیت وی، کاهش نسبی علائم اضطراب و انجام صحیح تکالیف باز خورد داده شده.
از میان مطالب جدید مراجع مهمترین موضوعات با استفاده یکسری تکنیکهای شناختی از جمله فهم معانی ویژه، تکنیک سه سؤالی، کشف تجربه آها، تقویت اظهارات مثبت مراجع، مبارزه با بایدها و افکار دو قطبی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در پایان جلسه تکنیک توقف فکر آموزش داده شد و سپس ضمن توجه و شناسایی باورهای تحریف شده از وی خواسته شد به منظور خارج شدن از موقعیتهای همه یا هیچ و مبارزه با افکار دو قطبی مزایا و معایب باورها را در دو ستون بصورت 100-0 مشخص نماید.1
جلسه پنجم:
ابتدای جلسه به بررسی تکالیف جلسه پرداخته شد سپس از وی آزمون اضطراب بعمل آمد در نمره آزمون کاهش محسوسی ملاحظه شد که میزان موفقیت به مراجع بازخورد داده شد. سپس مهمترین مطالب و موضوعات جدید تکالیف گذشته انتخاب گردید و با استفاده از تکنیک دکمه فشار و مرور ذهنی به منظور روبرو شدن با موقعیتهای درجهبندی شده جلسات گذشته و نشان دادن توان تغییر احساسات توسط خود فرد و تکنیک فاجعهآمیز دانستن و عمل کردن با اگر، مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت.
در پایان جلسه ضمن تأکید بر شناسایی باورهای تحریف شده با آموزش تکنیک مواجهه تدریجی از وی خواسته شد تا خود را در موقعیتهای اضطرابآوری که قبلاً ازآنها اجتناب میکرده است قرار دهد. و نتیجه را برای جلسه آینده ثبت نماید.
جلسه ششم:
این جلسه دو هفته بعد تشکیل شد، دستور کار این جلسه ضمن مرور تکلیف جلسه گذشته بررسی میزان پیشرفت درمان در طول تمام جلسات گذشته بود.
درجهبندی اضطراب در طول این جلسه نشان میدهد که بطور کلی اضطراب او نسبت به قبل کمتر شده است با بازخورد این نتیجه از وی سؤال شد که کدام تکنیکها توانسته است سطح اضطراب را کاهش دهد، بنا به گفته مراجع به شناسایی باور تحریف شده و افکار اتوماتیک و کنترل تنفس توانسته است موفقیت های چشمگیری داشته باشد.
جلسه هفتم:
در این جلسه علائم کمی از اضطراب ظاهر شده بود، بار دیگر به ادامه تکنیکهای آرامیدگی و آرامسازی و کاربرد آنها در موفقیتههای اضطرابآور تاکید شد و سپس تفاوت بین اضطراب طبیعی و اضطراب غیرطبیعی یادآوری شد. تکنیک اصلی این جلسه مبارزه با افکار اضطرابزا بود.
جلسه هشتم:
به عنوان جلسه کنترل و بررسی نتایج دو ماه بعد برگزار شد و نتایج نشان میدهد که اضطراب برای مراجع قابل کنترل است.
بعضی تکنیکهای شناختی مورد استفاده
بعضی تکنیکهای رفتاری مورد استفاده
1ـ گفتگوی سقراطی برای کشف «تجربه آها»
2ـ تکنیک سه سؤالی
ـ چه مدرکی
ـ چه تغییر دیگری وجود دارد
ـ اگر درست است چکار میتواند کرد
3ـ شناسایی افکار اتوماتیک
4ـ تعیین تکلیف
5ـ فهم معانی ویژه به منظور تشخیص بعضی مفاهیم مراجع
6ـ چارچوب جلسه درمان
7ـ مبارزه با بایدها، همه، همیشه، هیچ، اکثر اوقات…
8ـ فاجعهآمیز بودن (درنظر گرفتن آخرین وضع با سؤال چه میشد اگر)
9ـ آزمون عملی باورها، برو امتحان کن
10ـ تقویت اظهارات مثبت مراجع
11ـ مبارزه با تفکر دو قطبی
12ـ فهرست کردن مزایا و معایب باورها به منظور خارج شدن از قانون همه یاهیچ
13ـ تمرین شناختی
14ـ مرور ذهنی با تصویرسازی ذهنی برای روبروشدن با موقعیت
15ـ ایفای نقش
16ـ توقف فکر
17ـ اسناد مجدد
18ـ آموزش حل مسئله
19ـ سؤال کردن با اگر آدلر به منظور تعیین نوع مشکل
20ـ عمل کردن با اگر، با دادن نقش جدید همراه با احساس اطمینان
21ـ تف انداختن در سوپ با نامطبوع کردن رفتار برای مراجع
22ـ اجتناب از کودک به ستوه آمده به منظور جلوگیری از تائید گرفتن مراجع از مشاور
23ـ تکنیک دکمه فشار به منظور تغییر احساسات
حساسیتزدایی تدریجی
کنترل تنفس به منظور جلوگیری از حملات وحشتزدگی
آموزش کنترل خشم
آموزش آرامیدگی
الگوبرداری
مواجهه تدریجی
درگیری، وظایف رفتاری، استفاده از فعالیتها برنامهریزی شده
فعالیتهای برنامهریزی شده و درجهبندی کردن موقعیتها
تسلط لذت (بروکیف کن، هرچه پیش آید خوش آید).
هدفهای کوتاهمدت درمان
مداخلههای درمانی
1ـ توصیف علائم و نشانههای اضطراب منتشر
2ـ تجربه مجدد علائم اضطرابزا در جلسه مشاوره
3ـ استفاده از آزمونهای روانشناختی به منظور تشخیص
4ـ شناسایی خودگویی شناختی اضطراب
5ـ شناسایی افکار ناسالم درهر موقعیت
6ـ ایجاد بینش نسبت به باورهای شرطی و باورهای اساسی
7ـ پاداش تجارت و افکار و احساسات مثبت
8ـ مطالعه کتابهای مفید در این زمینه
9ـ انجام تکنیکهای شناختی و رفتاری
10ـ کاهش علائم روانشناختی اضطراب
11ـ ایجاد بینش نسبت به علل اضطراب
1ـ مفهوم اضطراب تجربه شده در زندگی روزانه مشخص شود
2ـ تهیه فهرستی از عوامل اضطراب توسط مراجع
3ـ افزایش آگاهی نسبت به علل عوامل اضطراب با انجام تشویق
4ـ معرفی به پزشک جهت بررسی عوامل فیریولوژیکی
5ـ استفاده از آزمونهای شناختی عینی به منظور تشخیص
6ـ بارخورد مثبت از میزان پیشرفت
7ـ بار خورد و تقویت پیامهای مثبت شناختی
8ـ معرفی کتاب حال بد به حال خوب، راهنمای حال خوب و…
9ـ به بینش رسانیدن مراجع جهت برخورد با موقعیت اضطرابزا
10ـ پذیرش وجود کمی اضطراب به عنوان متغیر طبیعی احساس
11ـ استفاده از تکنیکهای شناختی و رفتاری.