لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
سوختگی یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در دنیا به حساب می آید (1). نگاهی اجمالی به آمار ارائه شده از طرف مراکز درمانی سوختگی در کشورهای پیشرفته مثل ایالات متحده نشانگر وسعت مشکل می باشد؛ سالانه دو میلیون نفر دچار سوختگی می شوند که پنجاه و یک هزار نفر آنها نیاز به بستری شدن و انجام اعمال ترمیمی دارند (). علاوه بر آن یک میلیون نفر دچار ناتوانی دائمی می شوند و در واقع یک میلیون روز مفید کاری در هر سال به علت سوختگی از بین می رود ().
بر اساس آمار اعلام شده توسط معاونت سلامت وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران (1381)، روزانه حداقل هشت نفر به علت سوختگی فوت می کنند که میانگین سنی آنها 7/35 سال است. یعنی سوختگی در حساس ترین سن مولد انسان ها را از جامعه می گیرد.
سوختگی عوارض جبران ناپذیر متعددی برای فرد، خانواده، جامعه و اجتماع پیش می آورد؛ شخص سوخته متوجه می شود که با وجود درمان و صرف هزینه های فراوان تغییر شکل و زشتی قسمتی از جسم را به خود اختصاص داده است، تصویر ذهنی از جسم خود، هویت، درک و اعتماد به نفس را مختل شده می یابد، لذا ترس، اضطراب و نگرانی مبنی بر طرد شدن از جانب خانواده، دوستان و جامعه در او شکل می گیرد، متعاقب آن شرم و خجالت در روابط بین فردی و اجتماعی ظاهر می گردد و در نهایت از دیگران و اجتماع فاصله می گیرد و این امر سبب بروز مشکلات روانی – رفتاری دیرپا و آزار دهنده چون می شود ( ).
اختلال استرس پس از آسیب، اختلال روانی است که در اثر مواجهه با حوادث آسیبزا چون سوختگی ایجاد میشود.().
بررسی عوارض روانی حاصل از سوختگی؛ اختلال استرس پس از آسیب نسبت به سایر عوارض روانی از اهمیت
زیادی برخوردار می باشد، از همین رو بعنوان یک مشکل بهداشتی مهم که بهداشت روانی افراد و سلامت عمومی جامعه را مورد تهدید قرار میدهد، در نظر گرفته میشود.()
اختلال استرس پس از آسیب متعاقب وسعت سوختگی افزایش مییابد ()، در سوختگیهای شدید تخریب جسمی، معنوی، اجتماعی و عاطفی مشاهده میشود، بدنبال آن اختلال استرس پس از آسیب شکل میگیرد (8) آرین مهر در ترجمه کتاب شوارتز میزان آن را 50% ذکر می کند(9). این روند در سوختگیهای خفیف و متوسط نیز مشاهده میشود؛ درد، پانسمانهای مکرر زخم و ترس از بد شکلی حتی برای مدتی کوتاه تاثیر عمدهای بر کیفیت زندگی فرد مبتلا میگذارد (10). تغییرات در برنامه روزمره زندگی، فعالیت جسمانی، وضعیت اجتماعی،روانی وشغلی پیش میآید (11). این تغییرات در قالب اختلال استرس پس از آسیب جای میگیرد (12).
اهمیت اختلال استرس پس از آسیب در مبتلایان سوختگی شدید کاملاً شناخته شده است، اما اهمیت آن درمبتلایان سوختگی خفیف و متوسط که نیاز به چند روز بستری در بیمارستان دارند و یا حتی به احیای مایعات نیازی ندارند کاملاً شناخته شده نیست و منجمله توجه کمی به آن شده است در صورتیکه حجم زیادی از واحدهای سوختگی را به خود اختصاص میدهد (13) و با بالاترین میزان مراقبتهای ویژه پرستاری از نظر مراقبت زخم، کنترل عفونت، حمایت و اطلاعات تغذیهای در این مصدومین گزارش شده است (14). آنچه مسلم است عامل وسعت و شدت سوختگی در کنار مجموعه عوامل قبل از آسیب مانند بیماریهای روانی قبلی و رفتارهای سازگاری فرد، ماهیت آسیب مثل وسعت و جایگاه سوختگی و پس از آسیب منجمله حمایت خانواده، دوستان و اجتماع میتواند میزان اختلال استرس پس از آن آسیب را مشخص سازد (15).
تحقیق توصیفی که در سال 1999 توسط هامویی و همکاران به منظور بررسی اختلال استرس پس از آسیب
در بیماران سوخته بستری شده در بخشهای سوختگی بیمارستانهای وابسته به دانشگاه مراکش انجام دادند. و برای انجام کار 60 مصدوم سوخته بطور تصادفی انتخاب نمودند. نتایج نشان داد که 3/23 افراد دچار این اختلال بودند(16).
نتایج حاصل از تحقیق و همکارانش (1999) به منظور بررسی علایم اختلال استرس پس از آسیب بدنبال صدمات حاد سوختگی در مراکز سوختگی امریکا نشان داد که 21% از مصدومین سوخته علایم اختلال استرس پس از آسیب را تجربه کرده و بین اختلال استرس پس از آسیب با شدت سوختگی ارتباط معنادار آماری وجود داشته است (001/0 ) (17).
اگر اختلال استرس پس از آسیب در مصدومین سوختگی خفیف و متوسط شناخته نشود از یک سو دوره درمان را با شکست مواجه می سازد و فرایند التیام، بهبودی و نوتوانی را در طی بستری شدن و ترخیص بغرنج مینماید و سیر درمان روند کندی در پیش میگیرد (18) و از سوی دیگر عوارض و تأثیرات این اختلال از فرد دچار مشکل فراتر رفته و بر خانواده و جامعه تأثیرات سوء رفتاری و روانی برجای میگذارد (19).
با توجه به موارد فوق و اهمیت شناسایی این اختلال در مصدومین سوخته و ارتقاء سطح سلامت این بیماران پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه میزان اختلال استرس پس از آسیب در سوختگی خفیف و متوسط مراجعه کنندگان به درمانگاه های ترمیمی ضروری به نظر رسید.
روش کار:
این پژوهش مطالعهای تحلیلی – مقایسهای است که با هدف تعیین و مقایسه میزان در سوختگی خفیف و متوسط انجام شده است. مجموعاً 80 مصدوم سوخته در دو گروه مساوی مورد مطالعه قرار گرفتند، یک گروه مصدومین سوختگی خفیف (کمتر از 15% کل سطح بدن) و گروه دوم مصدومین سوختگی متوسط (35-15 % کل سطح بدن)، که 30 روز از سوختگی آنان گذشته و جهت ترمیم اسکار خود به بیمارستانهای دولتی شهر تهران (مطهری، فاطمه الزهراء، 15 خرداد و امام خمینی) که در آن خدمات ترمیمی ارائه می گردید؛ مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری از نوع مستمر ( ) بوده که با مراجعه مستمر و روزانه به محیط پژوهش و به مدت 4 ماه از اردیبهشت 1384 لغایت پایان شهریور 1384 (به جز ایام تعطیلات) صورت پذیرفته است. لازم به ذکر است مصدومینی که مشاور روانی داشتند و زیر 20 سال و بالای 40 سال داشتند از لیست نمونه ها حذف شدند. کلیه مصدومین قادر به گویش فارسی بودند.ابزار گردآوریدادهها در اینپژوهش پرسشنامه بودکهبه روش مصاحبه تکمیل شد.
پرسشنامه ،
فرم مصاحبه تشخیص نیمه ساختار یافته بود که در دو بخش تهیه و تنظیم گردید. بخش اول مربوط به مشخصات دموگرافیک افراد شرکت کننده که شامل سن، جنس، درجه اسکار، محل اسکار، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، رفتن به محل کار و دانشگاه، سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی بود. بخش دوم شامل سوالات مربوط به و تعیین شدت علایم آن بر مبنای بود که در مقابل هر سوال چهارگزینه با ارزش کمّّّی 0 تا 3 در نظر گرفته شد. اعتبار علمی ابزار پژوهش با استفاده از روش اعتبار محتوا مورد سنجش قرار گرفت و جهت کسب اعتماد علمی ابزاراز آزمون مجدد استفاده شد. پس از تعیین اعتبار و اعتماد (95%) ابزار، اطلاعات از طریق مصاحبه و براساس پرسشنامه مذکور توسط پژوهشگر جمعآوری گردید. در این پژوهش تشخیص با محاسبه تعداد علایم تأیید شده (یک یا بیشتر) در هر دسته از علایم تعیین گردید با وجود یک علامت تجربه مجدد، سه علامت اجتناب و دو علامت بیش برانگیختگی برای تشخیص لازم و وجود همزمان هر سه ملاک ضروری بوده و فقدان هر یک از ملاکهای مذکور به معنای عدم وجود اختلال یاد شده بود. به منظور تعیین شدت از مقیاس 4 درجهای (نمره = به هیچ وجه، 1= یکبار در هفته یا کمتر، 2= دو تا چهار بار در هفته، 3= پنج بار در هفته بیشتر) استفاده شد و شدت ان بین 6 تا 51 درنوسان بود. اطلاعات بدست آمده بوسیله آزمونهای کای دو، تست من ویتنی و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج
در رابطه با تعیین مشخصات دموگرافیک یافتهها نشان داد که بیشترین درصد در گروه سوختگی خفیف (5/47%) با میانگین و انحراف معیار (004/8 12/29) و در گروه سوختگی متوسط (40%) با میانگین و انحراف معیار (249/7 63/27) در گروه سنی زیر 25 سال قرار داشتند و بیش از نیمی از واحدهای مورد پژوهش (55%) در هر دو گروه را مردان تشکیل داده بودند. در رابطه با عمق سوختگی 55 درصد در گروه سوختگی خفیف و 95 درصد در گروه سوختگی متوسط درجه سه قرار داشتند. اکثریت مصدومین متأهل بودند و تحصیلات دبیرستانی داشتند.
از نظر رفتن به محل کار و دانشگاه؛ 5/82 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/97 درصد در گروه سوختگی متوسط پس از حادثه سوختگی به محل کار خود مراجعه نمیکردند، و 8/87 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/92 درصد در گروه سوختگی متوسط پس از حادثه به دانشگاه مراجعه نمیکردند.
از نظر سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی؛ 5/82 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/92 درصد در گروه سوختگی متوسط سابقه آسیب قبلی نداشتند، و 8/92 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/97 درصد در گروه سوختگی متوسط سابقه بیماری روانی نداشتند (نمودار 1 و2).
در رابطه با میزان طبق نتایج بدست آمده در این مطالعه بیشترین میزان برحسب شدت سوختگی در سوختگی متوسط (5/47%) بوده و دامنه در حد شدید بوده است.اختلاف معنادار بین میزان و سوختگی متوسط در مقایسه با سوختگی خفیف با آزمون آماری کای دو ( ) وجود داشت (024/0=). علاوه بر آن 5/27 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط دارای تجربه مجدد شدید بودند و اختلاف معناداری بین تجربه مجدد و سوختگی متوسط با آزمون آماری کای دو مشاهده گردید (032/0 = ) . همچنین 70 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط دارای اجتناب شدید بودند و اختلاف معناداری بین اجتناب و سوختگی متوسط با آزمون آماری کای دو مشاهده شد. (000/0 ) و 45 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی خفیف از افزایش برانگیختگی در حد متوسط و 5/47 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط از افزایش برانگیختگی در حد شدید برخوردار بودند. ارتباط معناداری بین افزایش برانگیختگی و شدت سوختگی با آزمون آماری کای دو وجود نداشت (نمودار 3 و4).
بحث و نتیجه گیری:
براساس یافتهها میتوان دریافت که افراد جوانتر و مردان در مقایسه با سایر گروههای سنی بیشتر سوختگی را تجربه کردند شکسپیر در مطالعه خود به نتیجه مشابه مطالعه حاضر دست یافت (20).
نتایج این پژوهش نشان داد که درجه سوختگی مصدومین در هر دو گروه از نوع درجه سه و بصورت پراکنده در اندامهایفوقانی متمرکز بودند. نتایج پژوهش هامونی و همکاران در همین راستا نشان داد که اکثریت مصدومین دچار سوختگی با درجه سه بودند (21).
براساس یافتهها میتوان دریافت که اکثریت مصدومین در هر دو گروه، افراد متأهل با تحصیلات دبیرستانی بودند. نتایج پژوهش تال وفابرنیز نشان داد که اکثریت مصدومین سوخته متأهل و دارای تحصیلات ابتدایی بودند (22).
براساس نتایج بدست آمده اکثریت نمونهها در هر دو گروه پس از حادثة سوختگی به محل کارخود و دانشگاه مراجعه نمیکردند.ایلچوکو و سانی معتقد است: اغلب مصدومین متعاقب سوختگی دچار افت عملکردی، تحصیلی و آموزشی میشوند و بالطبع غیبتهای مکرر از محل کار و دانشگاه در آنان مشاهده میشود (23).
براساس یافتههای بدست آمده اکثریت نمونهها در هر دو گروه سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی متذکر نمیشدند نتایج تحقیق نیکلاس و تریر نیز نشان داد که اکثریت مصدومین سابقه آسیب قبلی و بیماریهای روانی قبلی را گزارش نمیکردند (24).
طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق شدت سوختگی میزان را مشخص میکند، نتایج پژوهش و نیز بین شدت سوختگی و ارتباط مثبتی با آزمون مشاهده شد(25) . .علاوه بر آن شدت سوختگی میزان تجربه مجدد نیز مشخص میکند. درنتایج تحقیقات وایزلی و تریر نیز بین تجربه مجدد و شدت سوختگی ارتباط معناداری با آزمون کای دو و مشاهده گردید.(26) همچنین شدت سوختگی عاملی در تعیین میزان اجتناب نیز محسوب می شود. فائرباخ و همکاران بین شدت سوختگی و اجتناب ارتباط مثبتی از طریق آنالیز واریانس یافتند. اما شدت سوختگی عامل مهمی در تعیین میزان افزایش برانگیختگی نبود(27).
تقدیر و تشکر:
پژوهشکر بدینوسیله مراتب تشکر و قدردانی خود را از تمام کسانی که اینجانب را در تدوین و نگارش این مطالعه همراهی نموده اند، اعلام می دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بیماری سوختگی غلاف برگ برنج Sheath blight
Miyake (1910), (1912) در ابتدا این بیماری را در ژاپن شرح داده و عامل آن Sclerotium irregulare ذکر کرده است.
Sawada بعداً دریافت که عامل بیماری، Hypochnus sasakii بود. که shirui (1906) آن را شرح داده بود. در فیلیپین و سیلان عامل آن را Khizoctonia solani kuhn دانستهاند. Woi (1934) این بیماری را در چین پیدا کرده و در بسیاری از کشورهای آسیایی نیز مشاهده شده است. در آمریکا عامل بیماری را گونه دیگری به نام Roryzae Ryker & Gooch ذکر کردهاند.
مطالعات وسیعی در ژاپن، خاصه در مورد مبارزات شیمیایی روی این بیماری صورت گرفته است. گزارشات علوم کشاورزی انستیتوی ملی ژاپن در سال 1956 نشان میدهد که در این کشور حدود 120 تا 190 هزار هکتار از شالیزارها، آلوده بوده که سبب 24 تا 38 هزار تن تقلیل محصول میگردد.
Mizuta (1950) تخمین زده که چنانچه بیماری توسعه یافته و تا سطح رویی برگها ادامه یابد، کاهش محصول تا حدود 20% میرسد. در ایران این بیماری در سالهای اخیر جلب توجه نموده و روی اکثر ارقام زیر کاشت در آزمایشهای مقایسه عملکرد و کلکسیون در ایستگاه تحقیقات برنج آمل مشاهده گردید، روی غلافهای آلوده جاهایی مرطوب، پوشش سفید رنگ مسیلیوم قارچ و همچنین اسکلروتهای آن به رنگ کری دیده شد که در اثر کوچکترین تکانی جدا شده و میافتد. از نظر اقتصادی این بیماری، اکنون که کودهای بیشتری مصرف شده و واریتههای پرمحصول جدید کشت میگردد. به علت پنجهزنی فراوانتر و وجود رطوبت نسبی بالا در لابلای بوتهها، اهمیت زیادتری پیدا کرده است.
علائم بیماری:
نشانههای اولیه بیماری بصورت لکههایی بیضوی بطول 10 میلیمتر و برنگ سبز خاکستری، روی غلاف برگ میباشد. این لکهها وسعت یافته و به طول 2 تا 3 سانتیمتر میرسد. مرکز لکهها خاکستری سفید شده و حاشیه آنها قهوهایست. روی این لکهها یا در نزدیکی آنها اسکلرت قارچ تشکیل میگردد که بسهولت جدا شده و میافتد. اندازه و رنگ لکهها و همچنین تشکیل اسکلرت بستگی به شرایط محیطی دارد. در محیط مرطوب مسیلیوم قارچ بشدت رشد کرده و سطح غلاف برگ را بصورت پوشش سفید رنگی بطور وسیع فرا میگیرد.
در مزرعه لکهها معمولا ابتدا روی غلاف برگها در نزدیک سطح آب مشاهده میشود و بعدا وقتیکه شرایط برای رشد قارچ مساعد شد لکهها در قسمتهای بالایی غلاف و حتی روی سطح برگ ایجاد میگردد. در اثر اتصال چندین لکه وسیع به یکدیگر معمولا سبب خشک شدن تمامی برگ و حتی کلیه برگهای بوته برنج میشود.
Hori (1969) خسارت بیماری را وقتی که ادامه لکهها به سطح بیشتر برگی برسد 25% محصول ذکر کرده است.
عملیات سمپاشی در مواقعی که به ترتیب 0 و 50 و 100 درصد غلافها (hills) آلوده شدهاند، باعث میشود که 6/1 و 1/7 – 4/6 و 1/10-9/8 درصد محصول افزایش یابد.
عامل بیماری:
در مورد نام قارچ عامل بیماری خشکیدگی غلاف برگ برنج اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. محققین ژاپنی آن را Hypochnus sakakii shirai گفتهاند. که ابتدا sasaki آنرا روی درختان کامفور یافته است. در سیلان و فیلیپین آن را Rhizoctonia solani kuhn نامیدهاند.
Gadd & Bertus (1928) نام آن را Corticium vagum Berk & curt ذکر کردهاند و Rogers & Galz نام R.solani را فرم غیر جنسی قارچ corticium solani (prill & Delacr) Bourd دانسته است. Matsumoto وعدهای دیگر نام C. Sasakii (shirai) Mat را در مقایسه با گونههای دیگر از روی پنبه و سیبزمینی، بیشتر قابل قبول دانستهاند.
را ذکر نمود. قارچ از روی برنج به نام P.filamentosa (Pat.) Rogers f. sasakii و P.sasakii (shirai) S. Ito نامیده شده است. که تعداد از محققین این اسامی را مناسب نمیدانند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
مقدمه
سوختگی یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در دنیا به حساب می آید (1). نگاهی اجمالی به آمار ارائه شده از طرف مراکز درمانی سوختگی در کشورهای پیشرفته مثل ایالات متحده نشانگر وسعت مشکل می باشد؛ سالانه دو میلیون نفر دچار سوختگی می شوند که پنجاه و یک هزار نفر آنها نیاز به بستری شدن و انجام اعمال ترمیمی دارند (). علاوه بر آن یک میلیون نفر دچار ناتوانی دائمی می شوند و در واقع یک میلیون روز مفید کاری در هر سال به علت سوختگی از بین می رود ().
بر اساس آمار اعلام شده توسط معاونت سلامت وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران (1381)، روزانه حداقل هشت نفر به علت سوختگی فوت می کنند که میانگین سنی آنها 7/35 سال است. یعنی سوختگی در حساس ترین سن مولد انسان ها را از جامعه می گیرد.
سوختگی عوارض جبران ناپذیر متعددی برای فرد، خانواده، جامعه و اجتماع پیش می آورد؛ شخص سوخته متوجه می شود که با وجود درمان و صرف هزینه های فراوان تغییر شکل و زشتی قسمتی از جسم را به خود اختصاص داده است، تصویر ذهنی از جسم خود، هویت، درک و اعتماد به نفس را مختل شده می یابد، لذا ترس، اضطراب و نگرانی مبنی بر طرد شدن از جانب خانواده، دوستان و جامعه در او شکل می گیرد، متعاقب آن شرم و خجالت در روابط بین فردی و اجتماعی ظاهر می گردد و در نهایت از دیگران و اجتماع فاصله می گیرد و این امر سبب بروز مشکلات روانی – رفتاری دیرپا و آزار دهنده چون می شود ( ).
اختلال استرس پس از آسیب، اختلال روانی است که در اثر مواجهه با حوادث آسیبزا چون سوختگی ایجاد میشود.().
بررسی عوارض روانی حاصل از سوختگی؛ اختلال استرس پس از آسیب نسبت به سایر عوارض روانی از اهمیت
زیادی برخوردار می باشد، از همین رو بعنوان یک مشکل بهداشتی مهم که بهداشت روانی افراد و سلامت عمومی جامعه را مورد تهدید قرار میدهد، در نظر گرفته میشود.()
اختلال استرس پس از آسیب متعاقب وسعت سوختگی افزایش مییابد ()، در سوختگیهای شدید تخریب جسمی، معنوی، اجتماعی و عاطفی مشاهده میشود، بدنبال آن اختلال استرس پس از آسیب شکل میگیرد (8) آرین مهر در ترجمه کتاب شوارتز میزان آن را 50% ذکر می کند(9). این روند در سوختگیهای خفیف و متوسط نیز مشاهده میشود؛ درد، پانسمانهای مکرر زخم و ترس از بد شکلی حتی برای مدتی کوتاه تاثیر عمدهای بر کیفیت زندگی فرد مبتلا میگذارد (10). تغییرات در برنامه روزمره زندگی، فعالیت جسمانی، وضعیت اجتماعی،روانی وشغلی پیش میآید (11). این تغییرات در قالب اختلال استرس پس از آسیب جای میگیرد (12).
اهمیت اختلال استرس پس از آسیب در مبتلایان سوختگی شدید کاملاً شناخته شده است، اما اهمیت آن درمبتلایان سوختگی خفیف و متوسط که نیاز به چند روز بستری در بیمارستان دارند و یا حتی به احیای مایعات نیازی ندارند کاملاً شناخته شده نیست و منجمله توجه کمی به آن شده است در صورتیکه حجم زیادی از واحدهای سوختگی را به خود اختصاص میدهد (13) و با بالاترین میزان مراقبتهای ویژه پرستاری از نظر مراقبت زخم، کنترل عفونت، حمایت و اطلاعات تغذیهای در این مصدومین گزارش شده است (14). آنچه مسلم است عامل وسعت و شدت سوختگی در کنار مجموعه عوامل قبل از آسیب مانند بیماریهای روانی قبلی و رفتارهای سازگاری فرد، ماهیت آسیب مثل وسعت و جایگاه سوختگی و پس از آسیب منجمله حمایت خانواده، دوستان و اجتماع میتواند میزان اختلال استرس پس از آن آسیب را مشخص سازد (15).
تحقیق توصیفی که در سال 1999 توسط هامویی و همکاران به منظور بررسی اختلال استرس پس از آسیب
در بیماران سوخته بستری شده در بخشهای سوختگی بیمارستانهای وابسته به دانشگاه مراکش انجام دادند. و برای انجام کار 60 مصدوم سوخته بطور تصادفی انتخاب نمودند. نتایج نشان داد که 3/23 افراد دچار این اختلال بودند(16).
نتایج حاصل از تحقیق و همکارانش (1999) به منظور بررسی علایم اختلال استرس پس از آسیب بدنبال صدمات حاد سوختگی در مراکز سوختگی امریکا نشان داد که 21% از مصدومین سوخته علایم اختلال استرس پس از آسیب را تجربه کرده و بین اختلال استرس پس از آسیب با شدت سوختگی ارتباط معنادار آماری وجود داشته است (001/0 ) (17).
اگر اختلال استرس پس از آسیب در مصدومین سوختگی خفیف و متوسط شناخته نشود از یک سو دوره درمان را با شکست مواجه می سازد و فرایند التیام، بهبودی و نوتوانی را در طی بستری شدن و ترخیص بغرنج مینماید و سیر درمان روند کندی در پیش میگیرد (18) و از سوی دیگر عوارض و تأثیرات این اختلال از فرد دچار مشکل فراتر رفته و بر خانواده و جامعه تأثیرات سوء رفتاری و روانی برجای میگذارد (19).
با توجه به موارد فوق و اهمیت شناسایی این اختلال در مصدومین سوخته و ارتقاء سطح سلامت این بیماران پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه میزان اختلال استرس پس از آسیب در سوختگی خفیف و متوسط مراجعه کنندگان به درمانگاه های ترمیمی ضروری به نظر رسید.
روش کار:
این پژوهش مطالعهای تحلیلی – مقایسهای است که با هدف تعیین و مقایسه میزان در سوختگی خفیف و متوسط انجام شده است. مجموعاً 80 مصدوم سوخته در دو گروه مساوی مورد مطالعه قرار گرفتند، یک گروه مصدومین سوختگی خفیف (کمتر از 15% کل سطح بدن) و گروه دوم مصدومین سوختگی متوسط (35-15 % کل سطح بدن)، که 30 روز از سوختگی آنان گذشته و جهت ترمیم اسکار خود به بیمارستانهای دولتی شهر تهران (مطهری، فاطمه الزهراء، 15 خرداد و امام خمینی) که در آن خدمات ترمیمی ارائه می گردید؛ مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری از نوع مستمر ( ) بوده که با مراجعه مستمر و روزانه به محیط پژوهش و به مدت 4 ماه از اردیبهشت 1384 لغایت پایان شهریور 1384 (به جز ایام تعطیلات) صورت پذیرفته است. لازم به ذکر است مصدومینی که مشاور روانی داشتند و زیر 20 سال و بالای 40 سال داشتند از لیست نمونه ها حذف شدند. کلیه مصدومین قادر به گویش فارسی بودند.ابزار گردآوریدادهها در اینپژوهش پرسشنامه بودکهبه روش مصاحبه تکمیل شد.
پرسشنامه ،
فرم مصاحبه تشخیص نیمه ساختار یافته بود که در دو بخش تهیه و تنظیم گردید. بخش اول مربوط به مشخصات دموگرافیک افراد شرکت کننده که شامل سن، جنس، درجه اسکار، محل اسکار، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، رفتن به محل کار و دانشگاه، سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی بود. بخش دوم شامل سوالات مربوط به و تعیین شدت علایم آن بر مبنای بود که در مقابل هر سوال چهارگزینه با ارزش کمّّّی 0 تا 3 در نظر گرفته شد. اعتبار علمی ابزار پژوهش با استفاده از روش اعتبار محتوا مورد سنجش قرار گرفت و جهت کسب اعتماد علمی ابزاراز آزمون مجدد استفاده شد. پس از تعیین اعتبار و اعتماد (95%) ابزار، اطلاعات از طریق مصاحبه و براساس پرسشنامه مذکور توسط پژوهشگر جمعآوری گردید. در این پژوهش تشخیص با محاسبه تعداد علایم تأیید شده (یک یا بیشتر) در هر دسته از علایم تعیین گردید با وجود یک علامت تجربه مجدد، سه علامت اجتناب و دو علامت بیش برانگیختگی برای تشخیص لازم و وجود همزمان هر سه ملاک ضروری بوده و فقدان هر یک از ملاکهای مذکور به معنای عدم وجود اختلال یاد شده بود. به منظور تعیین شدت از مقیاس 4 درجهای (نمره = به هیچ وجه، 1= یکبار در هفته یا کمتر، 2= دو تا چهار بار در هفته، 3= پنج بار در هفته بیشتر) استفاده شد و شدت ان بین 6 تا 51 درنوسان بود. اطلاعات بدست آمده بوسیله آزمونهای کای دو، تست من ویتنی و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج
در رابطه با تعیین مشخصات دموگرافیک یافتهها نشان داد که بیشترین درصد در گروه سوختگی خفیف (5/47%) با میانگین و انحراف معیار (004/8 12/29) و در گروه سوختگی متوسط (40%) با میانگین و انحراف معیار (249/7 63/27) در گروه سنی زیر 25 سال قرار داشتند و بیش از نیمی از واحدهای مورد پژوهش (55%) در هر دو گروه را مردان تشکیل داده بودند. در رابطه با عمق سوختگی 55 درصد در گروه سوختگی خفیف و 95 درصد در گروه سوختگی متوسط درجه سه قرار داشتند. اکثریت مصدومین متأهل بودند و تحصیلات دبیرستانی داشتند.
از نظر رفتن به محل کار و دانشگاه؛ 5/82 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/97 درصد در گروه سوختگی متوسط پس از حادثه سوختگی به محل کار خود مراجعه نمیکردند، و 8/87 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/92 درصد در گروه سوختگی متوسط پس از حادثه به دانشگاه مراجعه نمیکردند.
از نظر سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی؛ 5/82 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/92 درصد در گروه سوختگی متوسط سابقه آسیب قبلی نداشتند، و 8/92 درصد در گروه سوختگی خفیف و 5/97 درصد در گروه سوختگی متوسط سابقه بیماری روانی نداشتند (نمودار 1 و2).
در رابطه با میزان طبق نتایج بدست آمده در این مطالعه بیشترین میزان برحسب شدت سوختگی در سوختگی متوسط (5/47%) بوده و دامنه در حد شدید بوده است.اختلاف معنادار بین میزان و سوختگی متوسط در مقایسه با سوختگی خفیف با آزمون آماری کای دو ( ) وجود داشت (024/0=). علاوه بر آن 5/27 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط دارای تجربه مجدد شدید بودند و اختلاف معناداری بین تجربه مجدد و سوختگی متوسط با آزمون آماری کای دو مشاهده گردید (032/0 = ) . همچنین 70 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط دارای اجتناب شدید بودند و اختلاف معناداری بین اجتناب و سوختگی متوسط با آزمون آماری کای دو مشاهده شد. (000/0 ) و 45 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی خفیف از افزایش برانگیختگی در حد متوسط و 5/47 درصد واحدهای مورد پژوهش در سوختگی متوسط از افزایش برانگیختگی در حد شدید برخوردار بودند. ارتباط معناداری بین افزایش برانگیختگی و شدت سوختگی با آزمون آماری کای دو وجود نداشت (نمودار 3 و4).
بحث و نتیجه گیری:
براساس یافتهها میتوان دریافت که افراد جوانتر و مردان در مقایسه با سایر گروههای سنی بیشتر سوختگی را تجربه کردند شکسپیر در مطالعه خود به نتیجه مشابه مطالعه حاضر دست یافت (20).
نتایج این پژوهش نشان داد که درجه سوختگی مصدومین در هر دو گروه از نوع درجه سه و بصورت پراکنده در اندامهایفوقانی متمرکز بودند. نتایج پژوهش هامونی و همکاران در همین راستا نشان داد که اکثریت مصدومین دچار سوختگی با درجه سه بودند (21).
براساس یافتهها میتوان دریافت که اکثریت مصدومین در هر دو گروه، افراد متأهل با تحصیلات دبیرستانی بودند. نتایج پژوهش تال وفابرنیز نشان داد که اکثریت مصدومین سوخته متأهل و دارای تحصیلات ابتدایی بودند (22).
براساس نتایج بدست آمده اکثریت نمونهها در هر دو گروه پس از حادثة سوختگی به محل کارخود و دانشگاه مراجعه نمیکردند.ایلچوکو و سانی معتقد است: اغلب مصدومین متعاقب سوختگی دچار افت عملکردی، تحصیلی و آموزشی میشوند و بالطبع غیبتهای مکرر از محل کار و دانشگاه در آنان مشاهده میشود (23).
براساس یافتههای بدست آمده اکثریت نمونهها در هر دو گروه سابقه آسیب و بیماریهای روانی قبلی متذکر نمیشدند نتایج تحقیق نیکلاس و تریر نیز نشان داد که اکثریت مصدومین سابقه آسیب قبلی و بیماریهای روانی قبلی را گزارش نمیکردند (24).
طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق شدت سوختگی میزان را مشخص میکند، نتایج پژوهش و نیز بین شدت سوختگی و ارتباط مثبتی با آزمون مشاهده شد(25) . .علاوه بر آن شدت سوختگی میزان تجربه مجدد نیز مشخص میکند. درنتایج تحقیقات وایزلی و تریر نیز بین تجربه مجدد و شدت سوختگی ارتباط معناداری با آزمون کای دو و مشاهده گردید.(26) همچنین شدت سوختگی عاملی در تعیین میزان اجتناب نیز محسوب می شود. فائرباخ و همکاران بین شدت سوختگی و اجتناب ارتباط مثبتی از طریق آنالیز واریانس یافتند. اما شدت سوختگی عامل مهمی در تعیین میزان افزایش برانگیختگی نبود(27).
تقدیر و تشکر:
پژوهشکر بدینوسیله مراتب تشکر و قدردانی خود را از تمام کسانی که اینجانب را در تدوین و نگارش این مطالعه همراهی نموده اند، اعلام می دارد.
منابع:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سوختگی عبارت است از انتقال حرارت از یک منبع خارجی به بدن .
سوختگی می تواند در اثر آتش ،مواد شیمیایی ، قیر، نورخورشید و الکتریسیته بوجود آید تشخیص علت بروز حادثه ضروری است ، زیرا هر سوختگی به اقدامات خاص خود نیاز دارد .
سوختگی را از نظر عمق صدمه به سه دسته تقسیم می کنند:
1-در سوختگی های درجهI اپیدرم آسیب می بینند0
2 - در سوختگی های درجهII اپیدرم از بین رفته درم نیز آسیب می بیند .
3- در سوختگی های درجه III اپیدرم و درم از بین رفته و لایه های از بافت زیرین ممکن است از بین برود .
تشخیص:
منطقه سوخته شده ممکن است به رنگهای قرمز ، سفید و یا سیاه دیده شود .
در سوختگی های درجه III درد وجود ندارد .
3-سوختگی های درجه II توأم با تاول می باشد .
تدابیر پرستاری:
علت بروز سوختگی باید مشخص شود در مواردی مثل سوختگی ناشی از انفجار و تصادف بیمار دچار ضربات متعددی نیز شده است و لازم است بیمار از نظر شکستگی و آسیب به سر ، ستون فقرات ، سینه و شکم مورد بررسی قرار گیرد .
برای پیشگیری از آسیب سایر بافتها و کم کردن سطح سوختگی باید عضو سوخته را در آب سرد قرار داد.
در سوختگی های الکتریکی ، فرد را باید از منبع برق جدا کرد .
در آوردن لباسها و جواهرات بیمار ، در صورتی که لباس به تن چسبیده است باید دور آن را با قیچی چیده و جدا کرده .
در سوختگی های شیمیایی ، محل را باید با آب فراوان.و زیاد شست .
حفظ راه هوایی
تسکین درد : با استفاده از کمپرس مرطوب یا فرو بردن بخش سوخته در آب ولرم و یا نرمال سالین استفاده از مرفین یا مپردین در دوزهای کم به صورت وریدی .
گرفتن راه وریدی با آنژیوکت 14تا16 که بهتر است در دست باشد و سرم رینگرلاکتات به بیمار رسانده شود
تعیین عمق و درصد سوختگی با استفاده از قانون نه یا لاند و براودر 0
توجه: در موارد زیر از اکسیژن مرطوب استفاده می شود :
در سوختگی های صورت .
موقعی که بیماردود استنشاق کرده باشد.
پیدا کردن حجم کل مایعات وریدی که باید در 24 ساعت اول انفوزیون شود نیمی از کل مایعات لازم در 24 ساعت اول باید در 8 ساعت اول انفوزیون شود.
گذاشتن سوند فولی جهت کنترل دفع ادرار هر 15 تا 30 دقیقه و فرستادن نمونه ادرار برای آزمایش .
گذاشتن N.G.Tube با سوند Salemsump شماره 16 تا 18
در صورت ایجاد شوک کمکهای اولیه مربوط به شوک را انجام دهید .
تاولها را پاره نکنید .
به هیچ وجه مواد روغنی را امثال آن را روی سوختگی نمالید .
محل سوختگی را با پارچه استریل بپوشانید .
بیمار را در حالت خوابیده ضمن بالا قرار دادن پاها به مرکز درمانی برسانید .
در موردسوختگی با مواد اسیدی ، ناحیه سوختگی را با 2 قاشق مرباخوری جوش شیرین محلول در نیم لیتر آب، به خوبی بشوئید .
اسکارتومی در انتها ها ممکن است برای گردش خون مختل شده لازم باشد .
حمایت روانی از بیمار و اطرافیان او .
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع :
استاد :
سرکار خانم قشقایی
تهیه کننده :
عطری زینل زاده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سوختگی
سوختگی ناشی از برق گرفتگی به مدت و فشار الکتریکی دارد. بطور کلی اگر الکتریسته وارد بدن شود سوختگی بدن را سبب شده در ضمن اینکه موجب سایر عوارض نیز میشود. سوختگی در اثر برق مشخصات مخصوصی دارد، که با بقیه شوختگیها تفاوت دارد. گاهی سوختگی به قدری عمیق است که از عضلات گذشته و به استخوان و مفاصل میرسد. در اینحالت کنارههای محل سوختگی سفید ، بی خون ، خشک و بدون تورم است. در بعضی موارد سوختگی در اثر جرقه و حرارت ناشی از برق میباشد و گاهی سوختگی بدون تماس پوست با منبع برق بوجود میآید که سطح وسیعتری را در بر میگیرد.در اثر عبور جریان برق زیاد در قسمتهای کم مقطع (بازو - ران) گرمای زیادی بوجود میآید. این گرما عضلات محلی را فاسد کرده و ماده رنگی عضله (میگلوبین) فاسد شده و وارد جریان خون میشود، که اگر از حد معینی در خون تجاوز نماید، کلیهها مسموم شده و شخص پس از چند روز به علت مسمومیت میمیرد.
تاثیر روی قلب
ابتدا ضربانهای بی موقع (غیر عادی و ناهماهنگ) پیدا میشود، بعد رستمهایی مضاعف یا چهار برابر تولید میگردد و گاهی تعداد ضربانها تا هشت برابر ضربانهای طبیعی میرسد. پس از آن قلب به رعشه یا لرزش بطن میافتد، که هر گاه لرزش بطن پیدا شود، خطرات برق گرفتگی بسیار زیاد بوده و ممکن است منجر به از کار افتادن قلب ، تنفس ، نفروز و مرگ گردد (نفروز ناراحتی کلیوی است، این بیماری سبب ازدیاد اوره در خون شده و عوارض زیادی را سبب میگردد).
تأثیر روی سلسله اعصاب و تنفس
جریان متناوب با ولتاژ کم اختلال مهمی در اعصاب تولید نمینماید، حتی اگر شدت جریان باعث ضایعات قلب شود. اما جریانهای با ولتاژ زیاد مرکز تنفس واقع در پیاز نخاع را از بین میبرد، بدون آنکه قلب متوقف شود و مرگ در اثر تورم ریوی روی میدهد. جریان مستقیم به اندازه جریان متناوب ایجاد تشنج مینماید و اگر جریان مستقیم بیش از 2.5A از بدن عبور کند، روی سلسله اعصاب اثر گذاشته و امکان شوک و فلج زیادی میشود.بر اثر جریان الکتریی روی اعصاب محیطی قابلیت تحریک و هدایت خود را از دست میدهند و همچنین سیستم عضلانی که تحت تآثیر برق قرار گیرد دارای انقباضات متوالی میشود و هنگامی که جریان قطع شود این انقباض نیز از بین میرود، که در اینحالت آستانه انقباض هر عضله فرق میکند و اگر ولتاژ زیاد باشد، قدرت انقباض و انبساط عضلانی از بین میرود. گاهی در اثر جریان برق روی عضله مخصوص استفراغهای متوالی پدید میآید که ممکن است باعث خفگی گردد.
عوارض برق گرفتگی
بارها دیده شده که فرد برق گرفته به نظر بهبود یافته و به کارهای عادی خود باز میگردد، اما بعدا در خلال کار ممکن است دچار عوارضی شود که این عوارض را میتوان به برق گرفتگی نسبت داد، مانند اثرات زیر:
اختلالات قلبی: نوع شایع برق گرفتگی است که ممکن است پس از چند هفته یا ماه حتی چند سال بعد بروز کند و مهمترین آنها ناراحتی دریچههای قلب ، انبساط قلب و حتی ترمبوز (لخته شدن خون) که خطرناک و کشنده است میباشد و چنانچه شخص قبلا دچار ناراحتی قلبی بوده باشد، مسلما عوارض ناشی شدیدتر خواهد بود.
اختلالات در حس شنوایی و بینایی: اینگونه اختلالات اغلب بلافاصله پیدا میشود. ولی آب مروارید ، ناراحتیهای اعصاب چشم ، تورم عصب و بالاخره ورم پای چشم ممکن است مدتها پس از برق گرفتگی عارض گردد. در مورد اختلالات شنوایی هم باید از کم شدن حس شنوایی و یا کری نام برد.
اختلالات عصبی: خوشبختانه در مواردی که ولتاژ زیاد نباشد عوارض عصبی زود گذر است، ولی گاهی اختلالات عصبی پس از مدتی بروز میکند، که واقعا تأسف انگیز است. مانند اختلالات مشاعر هذیان ، از دست دادن حافظه پتکهای عصبی و سایر تظاهرات دیگر عصبی.