دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پابلو پیکاسو 4ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

زندگی نامه پابلو پیکاسو

« پابلو پیکاسو» Pablo Picasso بزرگترین نقاش مدرنیست معاصر جهان و مبتکر و بنیان گذار مکتب کوبیسم در هنر نقاشی در 25 اکتبرسال 1881 در « مالاگا» ( شهری در اسپانیا) قدم به عرصه ی گیتی نهاد. پدرش هم « رونیز» نقاش بود و به نقاشی پرندگان بسیار علاقه داشت. پابلو تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس « مالاگا» نزد پدرش به پایان رسانید و پس از دریافت تعلیمات گرانبهایی از پدر خویش در 15 سالگی در امتحان ورودی رشته ی عالی طراحی آکادمی هنرهای زیبای بارسلن شرکت نمود و تحصلات عالی خود را در بارسلن و سپس در مادرید انجام داد.

پابلو در سال 1901 از اسپانیا به پاریس رفت و در این شهر برای همیشه رحل اقامت افکند. هنگام ورود به پاریس، پشیزی در جیب نداشت و به ناچار در اطاق ویرانی که سقفش می رفت فرو ریزد، می زیست. این اطاق در کوی «مونت» قرار داشت و هم اطاقی او شاعر غزلسرای بی پولی بود، از خودش بی پولتر! این دو تنها یک تخت شکسته بسته داشتند که پیکاسو روزها و شاعر غزلسرا شب ها بر روی آن می خوابید، اما پیکاسو از میدان بـِدَر نمی رفت، مرتب نقاشی می کرد؛ گرچه در آغاز مایه ی کارش تفاوتی با کارمایه ی دیگر نقاشان نداشت، اما در سال 1900 به ذهنش خطور کرده بود که چیز تازه ای باید جستجو کند. در این زمان نخست از «امپرسیونیسم» - مکتب نوظهوری که در نقاشی گشوده شده بود - الهام گرفت و برای مغازه ها، کافه ها و سایر اماکن عمومی، تابلوهایی بدین سبک ساخت. اما وی به دفعات در سال 1901 شیوه ی کارش را دگرگون کرد و به ساختن تابلوهای زینتی پرداخت و این آغاز پیروزی اش بود. نخستین دوره ی پیروزی های او را «دوران آبی» خوانده اند. زیرا وی سال 1905 تابلوهایی ساخت که سایه های گوناگونی از رنگ آبی در آنها بکار رفته بود. در سال 1906 شیوه ی او دگرباره تغییر کرد و « دوران قرمز» آغاز گشت تابلوهای «بچه و اسب» و تصویر معروف « گرترود اشتاین» از بازمانده های این دوران است.

لطف و زیبایی و دلبستگی به زندگی در کارهای دوران آبی وی نمایان بود. با این همه پیکاسو هنوز هم در جستجو بود. در 1907 گمشده ی خویش را در ترسیم ِتحریف شده ی حجاری های اسپانیا و افریقا یافت و از این زمان بود که خواست تابلوهایش نشان دهنده ی چیزهایی باشند که احساس می کند، نه چیزهایی که می نگرد.

نخستین اثری که بر پایه ی این فکر تازه ساخت، پنج زن را نشان می داد که گرد توده ای میوه فراهم آمده بودند، پیکاسوآنها را با سبک خاص خویش چنان مستور ساخت که شناخته نمی شدند. چشم ها و خطوط صورت آنان را هم به شکل کاریکاتورهای وحشتناکی نمایان ساخت. از این زمان تابلوهای او صحنه ی تاخت و تاز اشکال مکعبی و مخروطی شکل و دیگر شکل های هندسی، به منظور بیان مطلق تمایلات زیبا پسندانه مخفی و نه نشان دادن طبیعت اشیاء گردید. معذلک او از طبیعت فاصله نگرفت. او قطعه ای از یک بینی را از جایی و تکه از بدن را از جایی دیگر به عاریت گرفته و مجموع این قطعه ها را در قالب خطوط زاویه دار، در تابلو مجسم می ساخت.

در سالهای 1906 تا 1910 او و « ژرژ پراک» با هم بکار پرداخته و زمینه ی مکتب کوبیسم را فراهم کردند. پراک شیوه ی تازه ای پیش گرفت و نخستین کسی بود که کاغذهای چاپ شده و سنجاق و میخ را با نقاشی هایش آمیخت، پیکاسو تکه های تخته و دیگر چیزها را به آن افزود. بالاخره عوامل فوق به اضافه ی تلاش خستگی ناپذیر او برای یافتن عمق واقع طبیعت منتهی به « کوبیسم» گردید و بعدها در سال 1913 تئوری کامل این مکتب توسط نقاش معروف « گیوم اپوالسنه» تدوین گردید.

سبک کوبیسم جنجالی بپا ساخت و او را در صف نامداران هنر نقاشی قرار داد. با اینهمه در سال 1917 بار دیگر از این سبک دوری جست و به سبک کلاسیک تمایل یافت. آنگاه به ایتالیا سفر کرد.

وی هیچ گاه از کوبیسم غافل نماند. در سال 1918 پیکاسو دوباره به اشکال هندسی خود بازگشت و این بار طرح های روشن تر و مشخص تر با حشو و زوائد کمتر را برگزید. در سال 1925 در شیوه ی کارش تحولی دیگر پدیدار گشت. این دوران دوام بیشتر یافت و تابلو «گرنیکا» که منقدان آن را شاهکار دانسته اند از ابداعات این دوران است. چندی بعد این شیوه نیز دلش را زد و به خلق تصاویر عامه فهمتر پرداخت. پیکاسو قبل از اینکه کوبیسم را به وجود آورد یک نقاش کلاسیک بود و کارهای کلاسیک پیکاسو از نظر دقت خط و رنگ بی نظیر است. تابلوهایی که در این زمینه ساخته است، تمام دارای سرهای یونانی اند از این آثار می توان تابلوهای «عشاق» و «زن در لباس سپید» را نام برد.

پیکاسو مردی است با پشتکار و عصبی مزاج که ثبات رأی ندارد، گروهی او را شیطان خوانده اند که جهان را در یک بن بست هنری گیج و سرگران ساخته است. گروهی از منتقدان گویند که وی شارلاتان بی همتائی است که زمانه و خویش را فریب داده است و کوبیسم را برای بازی دادن دنیای هنر ابداع کرده است. اما هوادارانش که تعدادشان بیشمار است، عقیده دارند که جهان سبک وی را خواهد شناخت به مانند بسیاری از سبک ها، که نخست مطرود بوده اند؛ چه در موسیقی و چه در ادبیات.

پیکاسو در سن 85 سالگی مردی است چاق و کله طاس که چهره ای دارد پر از چین و چروک، اما چشم هایش تابناک و نافذ و انگشتانش بلند، حساس و چابک اند. در زندگی شخصی نخستین زنش «اولیویه» نام داشت. او به این زن چنان حسادتی می ورزید که روزها او را در خانه محبوس نگاه می داشت و کار خرید احتیاجات خانه را خود به شخصه انجام می داد. دومین زن پیکاسو هنر پیشه ی باله و سومین زنش عکاس بود! این زن موهای مشکی داشت. پیکاسو چند تابلو از او ساخت که شهرت بسیار یافت، وی از چهارمین زنش دو فرزند داشت. پیکاسو، مردی است که بزرگترین جنجال را در عالم هنر به پا ساخته و گروهی در استعداد او تردید و گروهی در نبوغش اصرار دارند؛ در هر حال وی از جمله چند نقاش چیره دست تاریخ بشر است. تاکنون هزاران تابلو ساخته است که برخی از آنها را تا 50 هزار دلار به فروش رفته است. اما ارزش یک تابلوی او به طور متوسط بیست هزار دلار است.

پیکاسو در تمام عمر مطالعه کرده است، در چهل سالگی: ساختن ورق های آهنی، در شصت سالگی: اصول و رموز چاپ سنگی و در هفتاد سالگی: کوزه گری را آموخت. در کارگاه خود مجسمه ای دارد از یک سیاه پوست و پرده ی بزرگی به نام « انجمن صلح» ... او قیافه ای گرفته دارد، با اینهمه در پاره ای از مواقع خود را به دست خنده و نشاط می سپرد و چندان خوشمزگی و شوخی می کند که حوصله ی دوستانش را سر می برد. دیوانگی های او مایه ی لذت و سرمستی خبرنگاران است. این دیوانگی ها مشکل است و مثل سیگاری است که او برای رفع خستگی دود می کند. هیچ ماده ای در دنیا نیست که او بکار نبرده باشد، یکی از دوستانش می گوید روزی از او در کارگاهش پرسیدم: این همه حلبی را برای چه می خواهید؟ و او جواب داد که مایل است از آنها استفاده کند اما نمی داند چطور آنها را بکار بود. در جوانی، در عین شهرت در پاریس خانه ای کهنسال داشت که از سالن های وسیع تشکیل می شد و همیشه پر از ، کبوتر، پرده های بزرگ و پر از آشفتگی و دَرهَم و برهَمی بود!

در کارهش همیشه تعداد زیادی آهن پاره، گل های گوناگون، طرح ها، گلوله های شیشه ای، اعلان پاره ها، ستون های چدنی و تختخوابی که روی آن پر از نامه و روزنامه و عکس بود به چشم می خورد... همچنین در باغ خانه اش همیشه یک بزغاله ی زنگوله دار در گردش بود!



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پابلو پیکاسو 4ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پروفسور حسابی 22ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

موضوع تحقیق:

زندگینامه پروفسور حسابی

دبیر ارجمند:

جناب آقای تولایی

تهیه کننده:

سید هادی حسینی

بهار 1387

فهرست

سال شمار زندگی پروفسور سید محمود حسابی ……………….2

ملاقات استاد با اینشتین……………………………….5

زندگی استاد در ایران…………………………………..9

ملاقات استاد با رضاخان………………………………..10

استد در وزارت فرهنگ………………………………… 11

نکته ها و لطایفی از زندگی استاد………………………… 12

از زبان استاد ……………………………………….14

مجموعه آثار ………………………………………15

ذرات تا بی نهایت ادامه دارند………………………….. 18

شرح آزمایش های انجام شده ………………………….19

تصویر آزمایش استاد در اثبات تئوری بی نهایت بودن ذرات ……..19

منابع مآخذ ………………………………………21

سال شمار زندگی پروفسور سید محمود حسابی

1281 : سال تولد پروفسور حسابی (تهران)

1288-1285 : عزیمت به بغداد، دمشق، سوریه

1293-1289: تحصیلات ابتدایی در بیروت

1296 : پایان تحصیلات متوسطه در کالج امریکایی بیروت

1299 : تحصیلات عالیه دانشگاهی در رشته ادبیات در دانشگاه بیروت (در سن 17 سالگی)

1301 : اخذ مدرک مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه مهندسی بیروت

1303 : اخذ مدرک مهندسی معدن و در کنار آن تحصیل در رشته ریاضیات و ستاره شناسی در دانشگاه امریکایی بیروت

1305 : گذراندن دو سال اول رشته حقوق در دانشگاه سوربن، گذراندن رشته پزشکی و ادامه تحصیل در رشته ریاضیات و ستاره شناسی و اخذ مدرک مهندسی برق از دانشگاه برق پاریس

1306 : اخذ دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه

1307 : تاسیس دارالمعلمین تهران، ساخت اولین رادیو در کشور

1308 : تاسیس دانش سرای عالی و تدریس فیزیک و مکانیک

1310 : ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی، نصب اولین دستگاه رادیولوژی (برای برادرشان دکتر محمد حسابی)، تشکیل انجمن زبان فارسی و بنیان گذاری فرهنگستان زبان

1311 : تعیین ساعت ایران، تاسیس اولین بیمارستان خصوصی در ایران

1312 : محاسبه، نقشه برداری و احداث راه تهران، شمشک

1313 : تاسیس دانشگاه تهران، تصدی پست ریاست و تدریس و عضویت در شورای دانشکده فنی

1315 : عضویت در کنگره ریاضی دانان اسلو در نروژ

1321 : تاسیس دانشکده علوم، پایه گذاری و عضویت افتخاری در شورای عالی معارف، عضویت پیوسته در شورای عالی فرهنگ

1323 : تاسیس مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشگاه تهران

1324 : تاسیس اولین رصدخانه نوین در ایران

1325 : عضویت در کنفرانس علمی پرینستون

1327 : عضویت در هیئت تحقیقاتی انستیتو تحقیقات هسته ای شیکاگو

1330 : ماموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران در دولت دکتر مصدق، وزیر فرهنگ در دولت دکتر مصدق، پایه گذاری مدارس عشایری و تاسیس اولین مدرسه عشایری در ایران

1333 : مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم در مجلس، تدوین اساس نامه و تاسیس موسسه ملی استاندارد ایران

1334 : عضویت در آکادمی علوم نیویورک

1335 : تاسیس مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز

1336 : نشان کوماندور دولا لژیون دو نور از دولت فرانسه

1337 : عضویت در اولین کنفرانس اتمی فرانسه و ژنو، عضویت در کنفرانس اتمی ژنو تا سال 1347، عضویت در کنفرانس بین المللی فضا - ژنو، عضویت در انجمن فیزیک فرانسه

1340 : مفالفت با طرح ننگین کاپیتولاسیون و کنسرسیوم در مجلس و مخالف های سیاسی و کناره گیری از مجلس

1341 : عضویت در انجمن فیزیک اروپا، امریکا

1344 : پایه گذاری، تاسیس و ریاست موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران

1345 : تاسیس انجمن ژئوفیزیک ایران



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پروفسور حسابی 22ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه محمد فرخی یزدی 14 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق : زندگی محمد فرخی یزدی

هنرستان : مولای متقیان

نام دبیر : جناب آقای دانش پژوه

تهیه کننده : محمد حسین بهمنی

کلاس : 201

سال تحصیلی 84-85

 

 

قسمتی از زندگی فرخی یزدی

محمد فرخی یزدی ، فرزند محمد ابراهیم بسال ۱۳۰۶ قمری در یزد چشم بجهان گشود . اودر سال ۱۳۴۰ قمری روزنامه معروف طوفان را منتشر کرد ، و در دوره هفتم مجلس به نمایندگی انتخاب شد . باید دانست که وی تا اندازه ای به مسلک سوسیالیزم متمایل بود . فرخی بنا به شکایات جمعی از طلبکارانش ابتدا در زندان ثبت محبوس بود و چون ناراحتی عصبی داشت ناچار به زندان قصر منتقل گردید و سرانجام بسال ۱۳۱۸ خورشیدی در زندان وفات یافت . این مطلع از یکی از غزل های زیبای اوست : گر چه مجنونم و صحرای جنون جای من است لیک دیوانه تر از من دل شیدای من است به علت اشعار شورانگیز وطنی که می سرود و از آزادی دفاع می کرد مورد تعقیب و آزار مستبدین بویژه ضیغم الدوله قشقایی حاکم یزد قرار می گرفت. وی در اواخر سال 1328 ه.ق. به تهران آمد ودر جراید اشعار آبدار و مقالات موثری راجع به آزادی ایران انتشار می داد. در طی مبارزات طولانی خود چندین بار دستگیرو زندانی گردید. در سال 1300 شمسی روزنامه طوفان را انتشار داد. درج اشعار و مقالات آتشین موجب توقیف روزنامه طوفان گردید. سرانجام طومار عمر این شاعر آزاده در سال 1318 شمسی در زندان درهم پیچیده شد . علت مرگش را بیماری مالاریا ذکر کردند ولی حقیقت این است که پزشک احمدی به وسیله آمپول هوا با کمک عده ای وی را به قتل رسانید

شاعر لب دوخته

تاریخ ِ نشر ِ حقیقت در سرتاسر ِ گیتی سرشار از بریدن ِ سر و زبان ، دوختن ِ دهان، تیغ وخنجراست. گالیله حرف ِ خود را پس گرفت، جیور دانو برونو درآتش بسوخت ، اسپینوزا تکفیر و تسفیق شد، روسو در آواره گی بمرد و صدها و بل که هزاران مورد دیگر.ازمیرزا جهانگیر خان ِ صوراسرافیل تا زهرا کاظمی، همه و همه جان باختگان ِ راه ِ قلم را در سرزمین ِ خودمان نیز می توان شاهد ِ مثال آورد.

27 مهر ِ امسال ، شصت و چهارمین سالگرد ِ خاموشی ِ شاعر و روزنامه نگار ِ آزاده ، فرخی ِ یزدی بود. به همین بهانه ستونِ کشته گان  راه ِ قلم را به این شاعر ِ میهن پرست اختصاص داده ایم. آن چه در پی می آید شرح ِ مختصری از زندگی ِ شاعر است از زبان ِ خود ِ او:



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه محمد فرخی یزدی 14 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه هنرمندان مکتب اصفهان (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

زندگی نامه هنرمندان مکتب اصفهان (969 تا 1110 ه. ش)

حبیب الله مشهدی (978 ه. ش)

لطف الله (967 ه. ش )

رضا عباسی (آقارضا )

علیرضا عباسی

آقا رضا جهانگیری

محمد شفیع عباسی

افضل الحسینی ( یا افضل حسینی)

معین مصور

محمد علی (1044 0 1020 ه. ق )

محمد یوسف

محمد قاسم (حدود 1078)

حبیب الله مشهدی (978 ه. ش): بررسی آثار حبیب الله مشهدی نشان می دهد که او ابتدا در هرات کار می کرد و بعداً توسط حسین خان شاملو دولت مرد قمی او را به دربار شاه عباس معرفی کرد. او به اصفهان آمد و در دربار به کارش ادامه داد و از اعتبار بسیاری برخوردار شد. طراحی های او نشان می دهد که در ایجاد خطوط ظریف ، محکم و روان از مهارت و استادی کم نظیری برخوردار بوده است و چنان استنباط می شود که آثارش اندکی در طراحی به کارهای رضا عباسی نزدیک بوده و تحت تاثیر هنرمندان پایتخت قرار گرفته است.

لطف الله (967 ه. ش ):یکی از مینیاتوریست ها و طراحان دوران صفوی است. وی در سال 997 ه. ش وفات یافته است.

رضا عباسی (آقارضا): بیش از هر کس دیگر در نقاشی سده ی یازدهم هجری ایران تاثیر گذار بوده است. "قاضی احمد" مورخ هنری اوایل سده ی یازدهم در مورد وی می نویسد: « آقا رضا نقاش زیبایی ها، پسر مولانا علی اصغر کاشی، شخصیتی است که دنیای حاضر باید به وجود او افتخار کند. زیرا او در عنفوان جوانی کارهای قلمگیری، صورت سازی و شبیه سازی را به درجه ای رساند که اگر مانی و بهزاد، امروز زنده بودند،  روزی صد بار دست و قلم قوی او را ستایش می کردند. در این زمان هیچ استاد نقاش و هنرمندی نیست که کار او را کامل نداند.»

آقا رضا مورد لطف خاص شاه عباس بود؛ به طوری که از سالهای 1008 به بعد عنوان عباسی را از وی دریافت کرد. آقا رضا معاصر شیخ محمد شیراز و صادق بیک افشار بود. زندگی این هنرمند، زمانی مانند اشراف دربار شاهی بود و گاهی سخت و ناامید کننده؛ به طوری که نمی توانست نقش هنرمندان سنتی دربار را ایفا کند.

اسکندر منشی نویسنده تاریخ عالم آرای عباسی، درباره ی وی می نویسد:«رضا، علی رغم ظرافت های هنری تا آن حد بی فرهنگ بود که مرتباً به کارهای پهلوانی و کشتی اشتغال داشت و به این عادت علاقه مند شده بود. او از معاشرت با مردان بزرگ و با استعداد اجتناب می کرد.»

نقل است که رضا در اوایل سده ی یازدهم حرفه ی خود را رها کرده و هم نشین اشخاص بیچاره و ولگرد شد؛ ولی دوباره به طور فعال به کارگاه سلطنتی باز گشت و مشغول نقاشی شد. در اواخر عمر، طراحی های او تحت تاثیر تجارب و شاید گذشت عمر، خشن تر شد.

کارهای آخر عمر او نه تنها از ظرافت کمی برخوردار است؛ بلکه صداقت و خلوص نیز دیگر در آثارش وجود ندارد.

او موضوع آثارش را از طبقات پایین انتخاب می کرده و در کارهایی که برای دربار انجام می داد، آدمها را تقریبا چاق نشان می داده است.

رضا عباسی طراحی با قلم را که از قرن نهم هجری شروع شده بود، تکامل بخشید. خطوط او در این قلمگیری ها ویژگی خاصی دارد. وی در کشیدن لباسها نهایت استادی را به خرج داده و تاخوردگی های ملایم و لبه های شیب دار را با سهولت تمام ترسیم کرده است. خطوط بریده و منحنی های ساده با هم مخلوط شده اند و حجم های طبیعی و ابریشم های روشن لباس را به وجود آورده اند. این خطوط هرگز از قوام وشکل طرح جدا نمی شوند و جزئیات قابل مشاهده هرگز ناهماهنگ نیست. طراحی هایی که از این استاد به نام آقا رضا و رضا رقم زده شده است، به جزطرح شماره 45 همه فاقد تاریخ هستند.

طراحی های شماره 31 تا 34

کارهای دوران جوانی رضا عباسی است (آقا رضا ). ولی طراحی هایی که به امضای رضا عباسی رقم زده شده است ، از تاریخ (1011 الی 1044 ه. ق ) شاملطرح های شماره 35و36است. تعدادی طراحی هم بعد از سال 1044 به شیوه ی استاد ، کار شده که آن ها را هم  به استاد نسبت می دهند.

علیرضا عباسی:این هنرمند اولین بار هنگامی که مسجد جامع قزوین را با چندین کتیبه تزئین کرد ، به شهرت رسید. وی در شروع سلطنت شاه عباس در خدمت سردار مهم شاه ، فرهاد خان بود. ولی شاه پس از آگاهی استعداد او به سردار خود دستور داد که این خوشنویس را به دربارش بفرستد.

وی بعد از آن خوشنویسی را در دربار شروع کرد و تا بعد از مرگ شاه در دربار ماند. علیرضا مرد بلند همتی بود. ابتدا رئیس خوشنویسان شد و بعد از آن مدتی رئیس کتابخانه ی سلطنتی شد.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه هنرمندان مکتب اصفهان (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه مولانا 68 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 64

 

دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

دانشکده معماری و شهرسازی

زندگی نامه مولانا

استاد:

جناب آقای برزگر خالقی

گردآورنده:

فرزاد مسلمی

تابستان 86مولانا

دریایی موج در موج و کف آلود. افقی صحنه در صحنه گسترده سرزمینی توده در توده پهن آفتابی درخشنده و پرتو اتفشان شبی تو در تو پیپیده ستاره های چشمک زن و راهنما آفتابی جان بخش و زندگی ساز حیاتی جنبنده و فرساینده عشقی حیات بخش و مولد دیداری امید دهنده و جانفرسا مهار امید بخش تابستان کمال آفرین پاییز پروراننده زمستانی که همه برای حیاتی جدید آماده می کند. انسانی که در بی جان, جان می جوید و دل سوختن به جانداران را می داند. روحی که بهار و گل زندگی را دوست دارد. انسانی که برای انسانها می گیرد بارانی که می بارد, بادی که می وزد آفتابی که متولد می شود ماهی که می میرد. مهتاب نور آفتاب گرمایی احاصه کننده که غرور را می گذارد اشک چشم و آتش دل : مولانا.

در یکی از نوشته هایم نوشته بودم که: «مولانا پایان ناپذیر است» مولانا پایان ناپذیر است. چه حرف درستی گفته ام چه جمله موجزی بکار برده ام. حیات در تکاپوست. کهنه نو را می سازد. دنیای یک لحظه پیش, دنیایی لحظه بعد از می آفریند: مولانا.

دلم از آتش مهرت می سود. چشمم از محبتت می گرید. گریه ای که با خنده پهلو می زند. مثل زمینی که از نم نم خیس باران می شود. چون بوی خاک که پس از باز شدن هوا به مشام می رسد. در تو مرده ام و فانی شده ام با تو زندگی می کنم: مولانا.

آثار مولانا: شش دفتر مثنوی (1) 2- مجالس سبعد ((2) مکتوبات (3) دیوان کبیر (4) 5- فیه مافیه (5)

لقب سلطان العلما:

1) پدر مولانا جلال الدین محمد, محمد بن حسین بن احمد خطیبی است که به «سلطان العلما بهاء الدین ولد» شهرت دارد. خود او در «معارف» به نزدیک شدن عمر خود به پنجاه و پنج سالگی در آغاز رمضان 600 هر اشاره کردهخ است. (1) اگر بپذیریم که این سخن را در پنجاه و چهار سالگی بر زبان آورد, باید در سال 546 ه / 1152 – 1151 م تولید یافته باشد. زنگدگانی بهاء الدین که «مولانای بزرگ» نیز خوانندش – حتی در «ابتدا نامه» هم به کرامات آمیخته است. در راس کرامات منسوب بر این کرامت که قلب «سلطان العلما» را به خصومت محمد (ص) بدو بخشیده است حامی دارد.

2) بدرستی معلوم نیست که سلطان العلما در چه سالی از بلخ کوچ کرده است. سپهسالار می نویسد او از بلخ خارج شد. شهر به شهر و دریا به دریا رفت تا به بغداد رسید. چند صباحی در آن شهر اقامت کرد و راه حج در پیش گرفت و بعد به ارزنجان آمد و زمستان را در آق شهر ارزنجان گذارند. چون خواست از آن شهر سفر کند علاء الدین کیقباد قاصدی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد و سلطان ‌العلما به قونیه آمد.

3) سلطان العلما در مدتی کوتاه در قونیه شهرت شایانی کسب کرد. چنانکه امیر بدر الدین گوهرتاش لله سلطان علاء الدین کیقباد به سلک مریدان او پیوست و مدرسه ای بنام وی بنا نهاد.

به گفته سلطان ولد، سلطان العلما قریب دو سال در قونیه زیست و بالاخره روز جمعه 18 ربیع الاخر سال 628 ه / دوازدهم ژانویه 1231 م روی در نقاب خاک کشید:

در جنازه اش چو روز رستاخیر

مرد و زن گشته اشک خونین ریز

نار در شهر قونیه افتاد

از غمش سوخت بنده و آزاد

علما سر برهنه و میران

جمله پیش جنازه با سلطان

هیچ در قونیه نماند کسی



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه مولانا 68 ص (با فرمت word)