لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
علتهای گوناگون هایپوگلیسما در ارتباط با کمبود داخلی در دیابت
مقدمه
هایپوگلیسمیای آتروژن یک عامل محدود شده در حوزه گلیسمیک دیابتها است. آن سبب مطابق با نشانه بیماری عود کننده (تکراری) است و گاهی حداقل موقتی است. حادثه مهم در غیرقابل (ناتوان) در اکثر افراد دیابت نوع I و همچنین در اکثر افراد با دیابت پیشرفته نوع II است. گاهی اوقات کشنده (مخرب) است. به علاوه هایپوگلیسمیای یا تروژن (iatrogen) از نگهداری یوگلسیمیا (euglycemia) در طول زندگی یک شخص دیابتی جلوگیری میکند. بنابراین درک کامل کامل پابرجا از کنترل گلیسمیک بهرهمند میشوند. در این مقاله، مساله کلینیکی هایپوگلیسمیک در دیابت را از درک کامل پاتوبیولوژی بحث میشود. اولاً: سندرمهای تنظیم متقابل کمبود گلوکز و هایپوگلیسمیای بدون نشانههای بیماری هشدار دهنده (شناختاه شده ـ مشهور ـ به ناآگاهی هایپوگلیسما) توضیح داده میشود بوسیبله مفهوم همسان هایپوگلیسمیای در ارتباط ـ پیوسته ـ با کمبود داخلی دنبال میشود. سپس حالتی وجود دارد که اشکال جمعی پدیده هایپوگلیسمیای در ارتباط با نقش داخلی را معرفی میکند. این اشکال تمرین مربوط بودن، خواب ـ مربوط بودن هایپوگلیسمیای در ارتباط با نقص داخلی است. سرانجام استنباطهای نگهدارنده کلینیکی این شرایط بحث میشود. اگرچه روشهای درمانشناسی رایج به اداره دیابتها به آرامی در حال بهبود هستند، هنوز دور از ایدهآل هستند. با این وجود حالا هر دو، بهبود کنترل گلیسمی و کاهش تکرار نشانههای بیماری یا تروژنیک هایپوگلیسمیا در بسیاری از افراد دارای دیابت امکانپذیر است. اینها اهداف ارزشمندی هستند، اگرچه نگهداری (حفظ) همیشگی ایوگلیسمیا هدف نهایی است. چنین نگهداری احتمالاً خطر پیچیدگی (گرفتاری) میکروعروقی (آوندی) را برطرف خاوده کرد که مخصوص دیابتهای رتینوپزی، نفروپزی و نورروپزی هستند و نیز ممکن است خطر گرفتاری میکروعروقی را به سطح افراد عادی (بدون دیابت) کاهش دهند.
تنظیم متقابل کمبود گلوکز و بیاطلاعی هایپوگلیسمیا
کاهش در انسولین، افزایش در گلیکوژن و در فقدان آخری، افزایش در اپینفرین که بالا میایستند، قرار میگیرد. در سلسله مراتب عوامل تنظی من گلوکوززاید (فراوان) که به طور نرمال جلوگیری میکند، یا به سرعت هایپوگلیسمیا را تصحیح میکند. گلوکزیک سوخت متابولیک الزامی برای مغز تحت شرایط فیزیولوژیک است. خاون به مغز، انتقال گلوکوز که تسهیل میشود بوسیله GLTU1 در طول دیواره مویین فکر کرده میشود که به طور عمده در آستروسیت و پودوسیت اتفاق میافتد که مویینها را احاطه میکند. در طول استروسیت گلوکز میتواند به عنوان گلیکوژن ذخیره شود یا آن میتواند به لاکتیک (ترشح شیر) گلیکولیز شود که سپس به نرونها صادر میشود، جایی که آن به عنوان یک سوخت اکسیدی اعمال میکند.
چون مغز نمیتواند گلوکز سنتز کند یا بیش از چند دقیقه کمی گلیکوژن را ذخیره کند، آن به طور انتقادی وابستگی به تهیه متوالی گلوکز از گردش خون دارد. اگر غلظت پلاسمای گلوکز شریانی زیر میزان جذب فیزیولوژیک قرار بگیرد، خون به مغز، انتقال گلوکز برای متابولیسم گلوکز مغز و سرانجام بقاء (با زمانی) ناکافی میشود. کاهش غلظت گلوکز شریانی در نواحی گسترده (وسیع) مغز احساس میشود. همچنین در سیاهرگ کبدی و اعضای کاروتید احساس میشود. مکانیسم به طور گسترده شناخته شده، احساس گلوکز، احساس میانجیگری (واسطه) گلوکولیناز در سلولهای بتا و لوزالمعده است.
مکانیسم مشابه ممکن است در نرونهای مغز موثر باشد. از زمانی که غلظت گلوکز پلاسمای شریانی در طول میزان فیزیولوژیک کاهش مییابد. ترشح انسولین کاهش مییابد. این کمک میکند از تولید افزایش هپاتیک و گلوکز، وقتی گلوکز در پلاسمای شریانی درست زیر میزان فیزیولوژیک قرار میگیرد، ترشح گلیکوژن و اپینفرین افزایش مییابد. گلیکوژن گلیکوزنولیتر هپاتیک را تحریک میکند. همچنین گلیکوژنسازی را همراهی میکند. وقتی پیشروها فروان هستند. اپینفرین هپاتیک را تحریک میکند و تولید گلوکز را.
همچنین تصفیه گلوکز بوسیله بافتهایی مثل ماهیچه و پیشروهای گلیکوژن مجهز مثل لاکتیک، آمینواسیدها و گلیسرول را کاهش میدهند. هر سه این دفاع فیزیولوژیک علیه توسعه هاپیوگلیسیما، کاهش انسولین و افزایش گلیکوژن و اپینفرین سازش میشوند. در اکثر افراد دیابت نوع اول و در بسیاری با دیابتهای پیشرفته نوع II (جدول 1) تا میزانی که ترشح انیدروژن انسولین ناقص است، سطح انسولین درمانشناسی پایین نمیافتد و سطح گلیکوژن بالا نمیرود. وقتی سطح گلوکز پایین میرود، در مجموع واکنش اپینفرین به سطح داده شده هایپوگلیسمیا اغلب رقیق میشود. با آستانه گلیسمیک برای آن واکنش که به غلظت گلوکز پلاسمای پایینتر تغییر میکند (انتقال مییابد).
ترکیب یک واکنش گلیکوژن غایب و یک واکنش اپینفرین رقیق شده سبب سندرم بالینی تنظیم متقابل کمبود گلوکز میشود. یک واکنش آدرنالین رقیق شده (عصب سازشی همچنین آدرنو مغزی) سبب سندرم بالینی بیاطلاعی هایپوگلیسمیا میشود. هایپوگلیسمیای بیاطلاعی در نتیجه فقدان نوروژن (لرزش) علامتهای هشداردهنگی (به عنوان مثال تپش قلب، لرز، اضطراب و دیافروگرسنگی) که قبلاً به بیمار اجازه میدهد تا درک کند و تصحیح بکند هایپوگلیسمیای در ارتباط با کمبود داخلی در دیابت نوع اول و دیابت پیشرفته نوع دوم پیشنهاد میکند که یاتروژنتیک اخیر هایپوگلیسمیا سبب هر دو سندرم میشود. آن سبب تنظیم متقابل گلوکز ناقص بوسیله کاهش واکنشهای آدرنومدولاری (آدرنومغزی) اپینفرین میشود. به سطح داده شده هایپوگلیسمیای بعدی در محیط موقعیت واکنش گلیوکوژن غایب سبب بیاطلاعی هایپوگلیسمیا بوسیله کاهش واکشن سازش آدرنالین و واکنشهای نتیجه داده شده شامل بودن علامتهای نوروژنیک به سطح داده شده هایپوگلیسمیای بعدی میشود.
بنابراین یک چرخه معیوب هایپوگلیسمیای مکرر (جاری) وجود دارد. اثر بالینی هایپوگلیسمیای در ارتباط با کمبود آناتومی در دیابت نوع اول خوب پابرجاست. هایپوگلیسمیای اخیر حتی اسامیتوماتیک نوکترنال واکنش اپی نفرین را کاهش میدهد و واکنشهای مطابق با بیماری به هایپوگلیسمیای بعدی را کاهش میدهد. هایپوگلیسمیای اخیر همچنین کارکرد ریشهای اسهال خونی را در طول هایپوگلیسمیای بعدی کاهش میدهد و آشکار ساختن هایپوگلیسمیا را در در مراحل بالینی مشکل میکند. آن دفاع گلیسمیک علیه انسولین پایین را آسیب میزند.
سرانجام یافتن اینکه در اکثر بیماران تحت تاثیر قرار گرفته، وسواسی خیلی کم حدود دو تا سه هفته خودداری از هایپوگلیسمیای یا تروژنتیک، هایپوگلیسمیای بیاطلاعی را معکوس میکند و تنظیم متقابل جزء گلوکز (جزء ترکیبی) اپینفرین را بهبود میبخشد. حمایت جالب توجه برای ارتباط بالینی ایجاد شده هایپوگلیسمیای در ارتباط با کمبود داخلی در دیابت نوع اول را فراهم میآورد. اثر بالینی هایپوگلیسمیای در ارتباط با کمبود داخلی در دیابت نوع دوم کم پابرجاست. اگرچه واکنش گلیکوژن به هایپوگلیسمیا واقعاً در بیمارانی که نزدیک به کمبود انسولین در انتهایی پیناب هستند، پنهان است. به علاوه آستانه برای واکنشهای اپینفرین و علامتهای نوروژنتیک به هایپوگلیسمیا به غلظت گلوکز پلاسمای پایینتر منتقل میشود. سپس از هایپوگلیسمیای اخیر. این شرتها کمبود انسولین انیدوژن در نتیجه بینظمی سطح انسولین و فقدان گلیکوژن و واکشنهای کاهش یافته اپینفرین و علائم نوروژنیک به سطوح داده شده هایپوگلیسمیا، اجزای کلیدی (مهم) هایپوگلیسمیای در ارتباط با کبمود داخلی در دیابت نوع اول است.
بنابراین بیماران دارای دیابت پیشرفته نوع دوم (برای مثال کمبود انسولین) در خطر هایپوگلیسمیای در ارتباط با نقض داخلی هستند. روی هم رفته تکرار اپیزود بیماری هایپوگلیسمیای در دیابت نوع دوم از دریابت نوع اول پایینتر است. اگرچه هایپوگلیسمیا به طور فزاینده محدودتر میشود. با توجه به کنترل گلیسمیک در طول زمان در دیابت نوع دوم و برخورد چند هایپوگلیسمیای جدا شده گزارش میشود که در بیماران دیابت نوع دوم و آنهایی که نوع اول را دارند، مشابه باشد. اگر چنین بیمارانی برای استمرار درمان انسولین حاضر باشند (تحت درمان قرار گیرند).
اطلاعات بر اساس جمعیت خاطر نشان میکند که برخورد هایپوگلیسمیای جدا شده در دیابت نوع دوم که با انسولین درمان میشوند، تقریباً 40 درصد یا حتی 10 درصد برخوردها در دیابت نوع اول است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فعال کردن جهشها در ژنی که kir6.2 زیر گروه مسیر ـ پتاسیم حساس به ATP و دیابت دورهی نوزادی را کدگذاری میکند و به رمز درمیآورد
چکیده
پیشینه تحقیق
بیماران دیابتی دوره نوزادی معمولاً در 3 ماهه اول زندگی دارای چنین عارضهای میشوند و نیازمند به درمان اسنولین دارند. در بیشترم موارد، دلیل ناشناختهای میباشد. از آنجا که مسیرهای پتاسیم حساس به ATP (kATP) در میان ترشح انسولین تحریک شده بوسیله گلوکز از طریق سلولهای بتای وابسته به لوزالمعده قرار دارد، ما فرض میکنیم که فعال کردن جهشها در ژنی که زیرگوره kir6.2 این مسیر را کدگذاری میکند، باعث دیابتهای دورهی نوزادی میشود.
مواد و روشها
ما ژن kCNJII را در 29 بیمار با دیابتهای دورهی نوزادی ثابت و دائمی ترتیب دادیم. عکسالعمل تراوش انسولین نسبت به گلوکاکن سیاهرگی، گلوکز و تولبوتامید در بیمارها و بیمارانی ارزیابی شده که دارای جهشهایی در ژن بودند.
نتایج
شش جهش دوتخمکی جدید در 10 نفر از این 29 بیمار مشخص شد. در دو بیمار دیابت از نوع خانوادگی بود و در 8 نفر دیگر دیابت از جهشهای خود به خودی بوجود آمد. دیابتهای دورهی نوزادیشان بوسیله کتواسیداسیس مشخص شد یا اینکه بوسیله افزایش در قند خون مشخص شد و سپس با انسولین درمان شد. بیماران انسولین را در عکسالعمل نسبت به گلوکز یا گلوکاگون ترشح نکردند، اما در عکسالعمل نسبت به تولبوتامین انسولین ترشح کردند. 4 نفر از بیماران همچنین دارای تاخیر پیشرفتی وضعیت ماهیچهای بودند، 3 نفر از آنها صرع داشتند و دارای ویژگیهای کژریخت خفیف بودند. زمانی که معمولترین جهشها در kir6.2 با دریافت کنندهی سولفونیلوریای 1 در اووسیتها Xenopus laevis نشان داده میشود، توانایی ATP برای سد کردن مسیرهای kATP جهش یافته به طور زیاد کاهش پیدا میکند.
نتیجهگیری
جهشهای فعال کننده هتروزیگوت در ژن کدگذار kir6.2 باعث دیابت دورهی نوزادی دائمی میشود و همچنین ممکن است با تاخیر پیشرفتی، ضعف ماهیچهها و بیماری صرع همراه باشد. تعیین دلایل ژنتیکی دیابتهای دورهی نوزادی همیشتی و دائمی ممکن است درمان این بیماران را با سولفونی لوریا آسان کند. دیابتهای دورهی نوزادی ممکن است به عنوان افزایش قند خون نیاز به انسولین تعریف شود که در سه ماهه اول دوره زندگی تشخیص داده میشود. این ممکن است موقتی باشد (در مانگین 3 ماه از بین میرود) یا اینکه ممکن است دائمی باشد که نیازمند درمان با انسولین در طول زندگی باشد. پیشرفت اساسی در فهم ما از دیابتهای دورهی نوزادی موقت میباشد که بیشتر موارد آن قابل استناد به یک ناهنجاری در مناطق نقشپذیر کروموزوم 6 میباشد. در بیشتر بیماران، دلیل دیابت نوزادی دائمی ناشناخته میباشد. جهشهای هتروزیگوت ترکیبی و هموزیگوت در ژن کدگذار گلوکوگیناز برای موارد معدودی تخمین زده میشود.
ژنها برای وضعیتهای چند سیستمی و نادر که شامل دیابتهای نوزادی میشود، شناخته و تعیین شده است. مسیرهای پتاسیم حساس به ATP (kATP) نقش مرکزی در ترشح انسولین متحرک شده بوسیله گلوکز از سلولهای بتای وابسته به لوزالمعده بازی میکند. ترشح انسولین بوسیله بسته شدن کانالها شروع میشود و بوسیلهی باز شدنشان منع میشود (شکل 1). مسرهای kATP سلول بتا پیچیدگی اکتامتریک را شکلگیری منفذی اصلاح کردن سولفونی لوریا تنظیمی زیرواحدهای کانال پتاسیم باطناً و 4 زیرواحد دریافت کنند میباشد (SUR1). در دورهی kir6.2 و SUR1 برای تنظیم متابولیکی صحیح کانال و مسیر موردنیاز میباشد. ATP کانال و مسیر را به وسیله اتصال به kir6.2 میبندد و نوکلئوتیدهای منیزیم (Mg-ATP, Mg-ADP) فعالیت مسیر را بوسیله فعل و انعال داخلی با SUR1 تحریک میکند. سولفونی لوریا ترشح انسولین را در دیابت نوع 2 بوسیله اتصال به SUR1 و بوسیله بستن کانال و مسیرهای kATP بوسیله یک مکانیزم غیر مستقل از ATP تحریک میکند.
ما فرض میکنیم که فعال کردن جهش در ژن کدگذار زیرواحد kir6.2 مسیر kATP سلول بتا (kCNJII) باعث دیابتهای بوجود آمده از پدر و مادر میشود، زیرا غیرفعال کردن جهشها در این ژن منجر به ترشح انسولین کنترل نشده و ازدیاد انسولین مادرزادی میشود. فنوتیپهای مقایسهای دیابتهای دوران نوزادی دائمی و ازدیاد انسولین با فعال و غیرفعال کردن جهشها به ترتیب از ژن کدگذار گلوکوکیناز دیده میشود. حمایت قوی از این نظریه و فرضیه به خاطر مشاهدهای میباشد که از موشهای مهندس ژنتیک شده (ترانسژنیک) با مسیرهای kATP سلول بتا به دست آمده است که این دارای دیابت های دورهی نوزادی عمیق میباشد. بنابراین ما فرض ژن کدگذار kir6.2را در بیمارانی که دارای دیابتهای دورهی نوزادی دائمی بودند یا در دیابتهای بلوغی توارثی نوجوانان (MODY)، توالی دادیم.
بیماران
ما DNAی 29 پروباند را به دیابتهای دوره نوزادی دائمی، از جمله بینالمللی برای مجموعه دیابتهای نادر نوجوانان و کودکان (ISPAD)، توالی دادیم. بیماران در مجموعه برای مطالعه بین سپتامبر 2001 و اکتبر 2003 ثبت شدند. بیماران با ناهنجاریهایی در کروموزوم G24 جهشهایی در ژن کدگذار گلوکوناز، نارسایی لوزالمعدهای بدونتراو، شامل این مجموعه شدند. همچنین ما DNAی 15 پروباند را با MODY از خانوادههای انگلیس ترتیب دادیم که در آنها جهشها در شش ژن مربوط MODY شناخته شده ممنوعالورود شده بود. رضایت اطلاعی کتبی از همه بیماران یا والدینشان گرفته شد.
آنالیزهای جهشی
منطقه رمزگذار و اینترون مرز اگزوزی jGNJII از DNA ژنومی بوسیله عکسالعمل زنجیرهی پلیمراز با استفاده از پرایمرها (جلودارها)ی توضیح داده شده قبلی علاوه بر قطعهی 5R5'CTGTGGTCCTCATCAA به قطعهی 6R5'CCACATGGTCCGTGTGIACAACACG' وسعت داده شد. محصول بوسیله روشهای استاندارد متوالی شد. ارتباطات خانوادگی با استفاده از یک صفحه از 10 نشانگر (علامت) ریزماهواره تایید شد.
مطالعات بالینی
همه بیماران با جهش در ژن کدگذار kir6.2 تحت آزمایشات بالینی قرار گرفتند که شامل پیشرفتهای معضل و ارزیابیهای عصبشناسی بوسیله یک پزشک یا پزشک متخصص اطفال کودکان بود و نتایج بالینی بررسی شد. ثبت ضربان قلب بوسیله برق برای اثبات نامنظمی ضربان قلب و برای اندازهگیری فاصله QT آزمایش شد. همه تستهای فیزیولوژیکی بعد از اینکه بیماران در طی شب چیزی نخوردند، اجبار شد. یک تست تحریک گلوکاکن به صورت زیر انجام شد:
15mg گلوکاگن در هر کیلوگرم وزن بدن (اندازه معین ماکزیمم، 1mg) در زمان صفر به طور درون وریدی داده شد و نمونههای خون برای اندازهگیری سیپپتیت C-10, 5, 0, 2, 4, 6, 8, 10, 15 و 20 دقیقه به دست آورده شد. سپس بیشترین مقدار سی ـ پپتید ثبت شد. یک تست تلرانس ـ گلوکز درون وریدی نمونهبرداری شدهی تغییر یافتهی تولبونامید همان طور که قبلاً توضیح داده شد، به اجرا درآمد. بعد از نمونهبرداری خطی ـ بازی، یک قطعه کوچک و گرد 3 میلیگرم از تولبوتامید در هر کیلوگرم، 20 دقیقهی بعد دنبال شد. ما جواب انسولین افزایشی اوج را بعد از قطعهی کوچک و گرد گلوکز و قطعه کوچک و گرد تولبوتامید محاسبه کردیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بیماری دیابت ,علایم ,عوارض وپیشگیری
دید کلی
این بیماری دیابت فامیلی بوده و حدود 2 درصد مردم در جهان به آن مبتلا هستند. در این بیماران افزایش گلوکز به قدری است که از آستانه کلیوی گذشته و لذا نمیتواند مجددا جذب گردد. بنابراین در ادرار قند (Glocosuria) مشاهده میگردد. افزایش فشار اسمزی در ادرار سبب افزایش دفع آب یا همان ادرار (Polyuria) شده است. در دیابت با اینکه مقدار گلوکز خون زیاد است، ولی ذخیره گلیکوژن کم شده، لیپیدها و پروتئینها میسوزند، لذا شخص دیابتی دائما احساس گرسنگی میکند و پرخور (Polyhagia) میباشد.
پس شخص دیابتی دارای سه علامت پرخوری ، عطش زیاد و تکرار ادرار میباشد. در این حالت به علت اینکه لیپیدها در بتا _ اکسیداسیون تجزیه میشوند، سرانجام استیل کوآنزیم A به مقدار زیاد حاصل مینمایند. این ترکیب در سنتز اجسام ستونی وارد شده و اجسام ستونی در خون و ادرار دیده میشوند. کاتیونها همراه ترشح آنیونی اجسام ستونی ، خنثی و از محیط خارج شده و در نتیجه یک ستواسیدوز حاصل میشود و بیمار به حالت اغما و مرگ میرود. اغلب سندورمهای حاد دیابتی ، در اثر نقصان انسولین بوده که آن را دیابت وابسته به انسولین گویند و با تجویز انسولین قابل کنترل میباشد.
تاریخچه
صدها سال است که بیماری دیابت با دفع قند از طریق ادرار شناخته شده است. آزمایشات سالهای 1800 میلادی ، نشان داده است که در حیواناتی که لوزوالمعدهشان ، با انجام عمل جراحی برداشته میشود، علائم بیماری فورا ظاهر میگردد. به هر حال تا سال 1921 که فردریک باتینگ و چارلز بست انسولین را از پانکراس حیوانات استخراج کردند و برای دیابت انسان مورد استفاده قرار دارند، درمان قطعی برای این بیماری وجود نداشت.
دو نوع دیابت شیرین وابسته به انسولین و غیر وابسته به انسولین شناخته شده است.
دیابت شیرین وابسته به انسولین (IDDM)
در این دیابت که به دیابت جوانی (Insulin Dependent Diabets Mellitus) یا IDDM نیز معروف است، ضایعه معمولا در سلولهای بتا جزایر لانگرهانس لوزوالمعده بوده، لذا پس از صرف غذا (حاوی مواد قندی) ، انسولین ترشح نمیگردد.
در این ضایعه ، در کبد فرایندهای گلوکونئوژنز و ستوژنز صورت گرفته و راههای گلیکولیز (تجزیه گلوکز) و لیپوژنز (تجزیه لیپیدها)، صورت نمیگیرد. در سلولهای دیگر بافتها ، به علت اینکه گلوکز نمیتواند وارد سلولها شود، لذا راه تولید قند از تجزیه پروتئینها و چربیها ، تحریک میشود.
تجزیه لیپیدها در بافت چربی ، باعث آزاد شدن اسیدهای چرب شده که به کبد انتقال یافته و در سنتز اجسام ستونی شرکت میکنند که این فرایند تولید ستواسیدوز کرده و در نهایت بیمار را به اغما میبرد.
آنزیم لیپو پروتئین لیپاز که در حضور انسولین فعال بوده و باعث صاف کردن خون از لیپیدها میشد، در فقدان انسولین ، غیر فعال بوده و غلظت لیپیدها و اسیدهای چرب در خون ، افزایش مییابد.
پس در این نوع دیابت ، افزایش گلوکز خون ، میتواند به دو علت اصلی باشد: عدم وجود و یا نقصان انسولین که گلوگز نمیتواند وارد سلولهای مختلف گردد و دیگر اینکه در اثر شدت تولید قند از اسیدهای آمینه در کبد زیاد میشود که مقداری گلوکز به خون ریخته میشود و باعث افزایش غلظت گلوکز در خون میگردد.
فنوتیپ و سیر طبیعی IDDM
زودرسترین نشانه اختلال ، پیدایش آنتی بادیهای خودی ضد جزیره لانگرهانس در هنگامی است که گلوکز خون ، طبیعی است.
متعاقب این دوره ، مرحله کاهش تحمل گلوکز ، اما طبیعی بودن گلوکز ناشتای خون است.
با تداوم از دست رفتن سلولهای بتا پانکراس ، نهایتا افزایش گلوکز ناشتای خون بروز میکند، اما هنوز انسولین به میزان کافی جهت پیشگیری از ستوز تولید میشود. در طی این دوره بیماران دچار دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین میباشند.
سرانجام تولید انسولین به زیر آستانه بحرانی میرسد و بیمار مستعد ستواسیدوز میگردد. بیماران جوانتر عموما سریعتر از بیماران مسنتر این مراحل را سپری میکنند.
اداره بیمار مبتلا به IDDM
پیوند پانکراس یا سلولهای جزیره لانگرهانس در صورت نبودن عوارض سرکوب ایمنی ، میتواند بیماری را معالجه کند. اداره اکثر بیماران ، بر کنترل قاطع سطح قند خون از طریق تزریق انسولین خارجی ، تاکید میکند. تجویز انسولین یا نیکوتین آمید ، ظاهرا بروز IDDM در برخی از بیماران را به تاخیر میاندازد.
خطر توارث IDDM
احتمال IDDM در جمعیت عمومی ، تقریبا 1 در 300 است. در صورت ابتلای یک خواهر یا برادر ، این خطر به 1 در 14 افزایش مییابد. با ابتلای دومین خویشاوند این احتمال به 1 در 6 میرسد. فرزندان مادران مبتلا به احتمال 1 در 100 دچار IDDM میشوند.
دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین (NIDDM)
برعکس دیابت جوانی ، انسولین در این بیماری که (Non Insulin Dependent Diabets Mellitus) یا NIDDM یا دیابت بالغین نیز نامیده میشود، وجود دارد. این دیابت در متوسط سن افراد چاق بوجود میآید. این دیابت در 80 تا 90 درصد دیابتیها دیده شده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
دیابت و بیماریهای قلب و عروق
بیماریهای عروق کرونر قلب نشانه های مهم بیماریهای قلبی بیماریهای رگهای محیطیاصول پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق در افراد دیابتی
بیماریهای قلب و عروق علت اصلی مرگ و میر و از عوامل مهم ناتوانی های افراد دیابتی است . مهمترین علت پیدایش بیماریهای -قلبی -عروقی ،تصلب شراین می باشد . تصلب شراین باعث می شود که سرخرگ های گوناگونی که به قسمتهای مختلف بدن خون می رسانند ، بتدریج سخت و تنگ گردند و توانایی آنها برای انتقال اکسیژن و مواد غذایی به سلول های بدن کاهش یابد .عواملی هستند که موجب سریعتر شدن تصلب شراین میگردند.و در صورت وجود آنها احتمال پیدایش بیماریهای قلبی و عروقی افزایش پیدا می کند . برای پیشگیری از پیدایش بیماریهای قلبی -عروقی و مرگ و میر و ناتوانی ناشی از آنها ، باید این عوامل خطر را بشناسید و به توصیه های پزشکی لازم توجه نمایید . عوامل خطر برای بیماریهای قلب و عروق عبارتند از : سن بالا ، جنس مذکر ، سابقه خانوادگی سکته قلبی زودرس ، فشار خون بالا ، افزایش چربی های خون (بویژه کلسترول ) ، بیماری قندی ، سیگار کشیدن ، چاقی ، کم تحرکی و اختلال در انعقاد خون .با توجه به اینکه دیابت از عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی است و معمولا با عوامل خطر دیگر همراهی دارد (وگاهی شاید ایجاد کننده آنها باشد مبتلایان به دیابت باید بیش از دیگران مراقب سلامت قلب و عروق خود باشند . پژوهشهای فراوان پزشکی نیز نشان داده اند که عوامل خطر قلبی -عروقی در مبتلایان به دیابت نوع 2 شایعتر است .بیماریهای قلبی عروقی را می توان به سه گروه عمده تقسیم کرد :* بیماریهای عروق کرونر قلب * حوادث عروقی مغز * بیماریهای رگهای محیطی بزرگ بیماریهای عروق کرونر قلب قلب یک پمپ عضلانی به اندازه مشت گره کرده انسان است که در هر دقیقه بطور متوسط 60 تا 100 بار می تپد و خون را در بدن به گردش در می آورد . گردش خون سبب می شود که اکسیژن و مواد غذایی به اعضای بدن برسد و مواد زاید ناشی از فهالیت سلولهل نیز دفع گردد .عضله قلب هم از این قاعده مستثنی نیست . وباید خون رسانی مناسبی داشته باشد . تا عمل حیاتی خود را بدرستی انجام دهد . خونرسانی به عضله قلب توسط رگهایی موسوم به سرخرگهای کرونر صورت می گیرد رسیدن خون به قلب و میزان فعالیت عضله قلب تا حدی مشابه وضعیت عرضه و تقاضا است ؛هر چه قلب فعالیت بیشتری داشته باشد به خون بیشتری احتیاج خواهد بود . سرخرگهای کرونر باید بتوانند این افزایش نیاز را تامین کنند و گرنه سلولهای عضله قلب با مشکل کم خونی روبرو خواهند شد.تصلب شراین و همچنین پیدایش لخته ها درون رگهای کرونر سبب می شود که خونرسانی به سلولهای عضله قلب کاهش یابد .در نتجه کمبود اکسیژن و مواد غذایی و انباشت مواد زائد در عضله قلب ، دردی پدید می آید که به درد قلبی یا آنژطن صدری معروف است اگر سرخرگ کرونر بطور کامل بسته شود ، سلولهای قلبی مربوط به آن حوزه خواهند مرد که به این وضعیت انفاکتوس یا سکته قلبی می گویند . گاهی نیز در اثر اختلال شدید و گسترده در کارکرد عضله قلب ،مرگ ناگهانی رخ میدهد. نشانه های مهم بیماریهای قلبی 1- درد قفسه سینه : این درد فشارنده در ناحیه پشت جناغ سینه احساس می شود و ممکن است به گردن ، دستها ، پشت ویا شکم هم انتشار یابد . آنژین صدری اغلب هنگام کارهای بدنی یا فشارهای روحی و روانی که فعالیت قلب افزایش پیدا می کند ، بروز می نماید و معمولا با استراحت ی نیتروگلسیرین زیرزبانی تسکین می یابد اگر درد با استراحت یا چندین دقیقه پس از مصرف قرص زیر زبان بهبود نیافت و ویزه اگر همراه با تنگی نفس ، تهوع و تعرق شدید بود ، ممکن است نشانه سکته قلبی باشد . بدلیل اختلال در اعصاب محیطی ، شدت نشانه های بیماری قلبی در افراد دیلبتی ممکن است کمتر از میزان مورد انتظار باشد . از این رو شما که به دیابت مبتلا هستید باید بطشتر مراقب باشید و بموقع به پزشک مراجعه کنید البته درد های سینه فقط نشانه بیماری قلبی نیست و ممکن است در اثر بیماری گوارشی یا ریوی نیز پدید آید . 2- تنگی نفس : احساس تنگی نفس می تواند از نشانه های بیماری عروق کرونر قلب باشد گرچه در بسیاری از بیماریهای تنفسی و ... نیز این حالت پدید می آید. 3- تپش قلب : در این وضعیت ، فرد بطور ناراحت کننده ای ضربان قلب خود را احساس می کند . تپش قلب در حالتهای اضطراب و برخی بیماریهای دیگر قلبی نیز ممکن است پدیدار شود. 4 - خیز یا ادم :در مراحل پیشرفته تر بیماری قلبی که کارکرد پمپ قلب اشکال پیدا می کند ، مایع موجود در بافتهای بدن بطور کامل تخلیه نمی شود و در زیر جلد انباشته می گردد. البته خیز یا آدم در نتجه بطماریهای وتریسی پاها ، بیماری کبد ، اختلالات کلیوی و ... نیز ممکن است پدید آید . حوادث عروقی مغز ( سکته مغزی ) هنگامی که رگهای تغذیه کننده مغز بشدت آسیب ببیند ، خون به سلولهای مغزی نمی رسد و آنها دچار مرگ خواهند شد . که به این حالت سکته مغزی می گویند . سکته مغزی هم در اثر تنگی و بسته شدن رگهای مغز پدید می آید و هم بدنبال پاره شدن و خونریزی رگهای مغز . مهمترین عامل خطر برای حوادث عروقی مغز افزایش فشار خون است . خطر سکته مغزی در مبتلایان به دیابت که فشار خون بالا هم دارند ، دو برابرافرادی است که تنها به پرفشاری خون دچار هستند . این همسئله اهمیت کنترل فشار خون در بیماری دیابت را آشکار تر می سازد . نشانه های حوادث عروقی مغز بسته به اینکه کدام قسمت مغز اختلال خونرسانی پیدا کند ، بسیار گوناگون هستند . کرختی یا ضعف حرکتی شدید در یک نیمه بدن و نابینایط یا تاری دید زودگذر یک چشم از جمله نشانه های حوادث عروقی مغز می باشند . بیماریهای رگهای محیطی منظور از بیماریهای رگهای محیطی بیماریهایی است که عروق غیر رگهای قلب و مغز را گرفتار می کنند . این بیماریها معمولا در نتیجه تنگ شدن رگهایی که خون را به پاها و دستها می رسانند ، پدید می آیند.کاهش خونرسانی به پاها به سبب دو نوع عارضه می شود .1- قانقاریا یا گانگرن : مرگ بافتی در اثر رسیدن خون به اندامها که در نهایت به قطع آن اندام می انجامد. 2 - لنگش متناوب : بعلت تصلب رگهایی که خون را به اندامهای تحتانی برسانند ، پس از مدتی راه رفتن درد شدیدی معمولا در عضلات پشت ساق پا بوجود می آید که باعث لنگیدن می شود . بطور کلی احتمال اینکه مبتلایان به دیابت نیاز به قطع قسمتی از پاهایشان پیدا کنند ، 15 تا 40 برابر افراد غیر مبتلا به دیابت است . بنابراین پایبندی به توصیه های مربوط به پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی و نیز رعایت اصول مراقبت از پاها ، برای افراد دیابتی بسیار اهمیت دارد . اصول پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق در افراد دیابتی 1- چربی بویژه کلسترول خون خود را کاهش دهید .کلسترول که نوعی چربی است ، در پیدایش و گسترش تصلب شراین نقش مهمی دارد زیرا می تواند در دیواره رگها رسوب کند و همراه با عوامل دیگر به تنگی و بسته شدن سرخرگها بیانجامد . کلسترول دو نوع مهم دارد - کلسترول بد LDL که موجب بسته شدن رگها و بیماری قلبی -عروقی می شود 2-کلسترول خوب (LDH) که کلسترول اضافی بدن را از بافتها خارج می کند و خطر بیماری قلبی را می کاهد .نوعی از کلسترول که باید غلظت کمی در خون داشته باشد ، همان نوع بد یا LDL است . شما می توانید با مصرف غذاهای پرچربی و رعایت توصیه های پزشکتان ، چربی خون خود را در سطح مناسب نگه دارید . 2- فشار خون خود را کنترل کنید .فشار خون بالا افزون براینکه فشار بیشتری برقلب وارد می سازد و نیاز آن بخون را افزایش می دهد ، روند تصلب شراین را تسریع می کند. و سبب آسیب اعضای گوناگون بدن هم می شود . 3 - وزن خود را در حد مطلوب نگه دارید . چاقی عامل خطر مهمی برای افزایش فشار خون است .همچنین چاقی یا اضافه وزن موجب افزایش مقاومت سلولهای بدن نسبت به انسولین می شود.شما باید زیر نظر یک پزشک یا متخصص تغذیه وزن بدنتان را به میزان متناسب با قد ، جنس وسن خود برسانید 4 - سیگار نکشیداستعمال دخانیات سبب افزایش ضربان قلب و در نتیجه کار قلب می شود و فشار خون را هم بالا می برد . همچنین سیگار با اثر روی عوامل انعقادی و نیز تغلیظ خون ، احتمال تشکیل لخته و بسته شدن سرخرگها را افزایش می دهد . افزون بر این ، سیگار با اثر بر روی رگهای کوچک ،خونرسانی به بخشهای انتهایی اندام ها را مختل می کند و این عارضه در افراد دیابتی که گرفتاری اعصاب محیطی نیز دارند ، بسیار مهم است و خطر قطع عضو را باز هم افزایش می دهد این آثار جدی از آثار سرطان زایی سیگار است .که موجب ناتوانی و مرگ خواهد شد . امروزه سیگار مهمترین علت قابل پیشگیری سرطان بشمار می رود .5- قند خون خود را کنترل کنید . کنترل دقیق قند خون ، هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم ، نقش مهمی در پیشگیری از بیماریهای عروقی می تواند داشته باشد . 6 - فعالیت ورزشی منظم داشته باشید .پژوهشهای پزشکی نشان داده اند که داشتن یک زندگی کم تحرک ، صرف نظر از عوامل خطر دیگر ، احتمال دیابت ، چاقی و بیماری کرونر قلب را افزایش می دهد . پیاده روی ، دوچرخه سواری ، تنیس روی میز ، باغبانی و دویدن آرام فعالیتهای بدنی هستند که اثر مفیدی بر تندرستی شما خواهند داشت . توصیه می شود که روزانه 30 دقیقه به فعالیتهای بدنی بپردازید این میزان فعالیت را می توانید در سه دوره 10 دقیقه ای نیز انجام دهید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
واحد گرگان
UPS در دیابت و مرض چاقی
استاد :
آقای بهزاد میلانی
دانشجو:
سیداحمد میربهبهانی
«هوالمحبوب»
زیست شیمی BMC
مرور- UPS در دیابت و مرض چاقی
چکیده- نوع دوم دیابت توس طکاستیها هم در علامتدهی انسولین و هم ترشح انسولین به وجود میآید. در میان نقش سیستم متغیر موجود (UPS) در پیدایش بیماری نوع دوم دیابت بسیاری از مسائل هنوز کشف نشدهاند، مثالهای کم موجود در مکتوبات در حال افزایش هستند و هدفهایی برای توسعه دارو پیشنهاد میکنند. مطالعات نشان میدهد که مقاومت انسولین میتواند توسط تحریک کمی از ملکولهای مهم در سیر علامت دهی انسولین القاء شود، به ویژه انسولین گیرندة لایه پروتئینی و (Akt)AKT1.
علاوه بر آن، یک نقص در ترشح انسولین میتواند با توجه به تنزل غیرمستقیم UPS از 1RS2 در سلولهای لوزالمعده اتفاق افتد. همچنین UPS ظاهر میشود تا در پیوند تنظیم چربی در تولید چربی و پی توسط جگر شامل شود و میتواند بر افزایش مرض چاقی تأثیرگذار باشد. دیگر مکانیسمهای ممکن برای عیوب غالب در علامتدهی انسولین و ترشح آن باقی مانده تا کشف شود، که شامل نقش فراگیر گیرندة انسولین درونی و انسولین در رفت و آمد است.
سیر پروتئین درگیر در بیماری
مقدمه:
شیوع جهانی دیابت (معمولا به عنوان یک بیماری میشود) با سرعتی همچون یک بیماری اپیدمی و همهگیر در حال افزایش است. این در ابتدا مربوط به تغییرات سبک زندگی است که منجر به چاقی میشود که یک عامل بزرگ خطر برای دیابت است. در جامعههای پیشرفته یا در حال توسعه، مردم دارای تحرک بسیار کمی هستند بنابراین کالری کمتری را مصرف میکنند. همچنین آنها از رژیم غذایی با کالری زیاد استفاده میکنند، در نتیجه در یک شبکه مثبت از تعادل کالری در بدن ذخیره میشود و چاقی را به وجود میآورد (مرور در [1,2]. دیابت یک بینظمی متابولیک است، ابتدا به صورت سطوح گلوکز در چرخه خون بالا آشکار میشود. سطوح گلوکز خون به طور نرمال در طی یک میزان محکم از 6/3-0/6 () ذکر شده است. بالا آمدن گلوکز خون، بعد از یک وعده صرف غذا، انسولین از سلولهای جزایر لانگرهانس در لوزالمعده رهاسازی میکند. چرخه انسولین دو تأثیر اصلی دارد. یکی محرک گلوکز بالا در میان سلولها توسط تشویق به کارگیری از یک انتقال دهندة گلوکز ویژه (GLUT4) GTR4، توسط کیسههای کوچک درون یاختهای به اعضای پلاسما است ]3[. GTR4 ابتدا در اسکلت ماهیچه و بافت چربی بروز میکنند ]4[. ماهیچههای اسکلتی برای شرکت گلوکز محرک انسولین بعد از صرف غذا با توجه به میزان زیادی آن محاسبه میشود. تأثیر اصلی دیگر انسولین توقف گلوکز تولید شده در کبد است. تولید گلوکز توسط کبد برای نگهداری سطوح گلوکز خون در حالت پایدار حیاتی است و توسط تجزیة ذخیرة گلیکوژن اتفاق میافتد. همچنین گلوکز میتواند توسط کبد از طریق ترکیب denovo از اسیدهای آمینه و گلیسیرین تولید شده توسط تجزیه ذخایر پروتئینی در ماهیچههای اسکلتی و ذخایر چربی در بافت چربی تولید شود (مروز در ]45[. اگر چه دیابت بهترین تشخیص به عنوان یک بینظمی از سطح گلوکز است، بیماری از دیگر متابولیزمهای نابهنجار پیوسته هستند. انسولین یک هورمون آنابولیک و محرک پیوندی پروتئینی و چربیسازی و مانع تنزل پروتئین و چربی کافتی (تجزیه چربی) در بافتهای مشخص است. بنابراین، دیابت نه تنها توسط بالا رفتن گلوکز خون بلکه همچنین توسط بالا رفتن سطوح چرخه اسیدهای آمینه و اسیدهای چربی مشخص میشود (مرور در ]8-6[.
طبقهبندی دیابتها- بیشتر حالتهای دیابت به یک یا دو مقوله ختم میشود که در علتهایشان و بیماریزائی آنها بسیار مشخص هستند ]9[. نوع اول دیابت که برای تقریبا %10 از موارد در بیشتر جمعیت است گرایش به تخریب مصونسازی از انسولین تولیدی سلولهای در جزایر لانگرهانس لوزالمعده دارد، دیابت در بیمارستان مشهود است و بیماران برای جایگزین درمان احتیاج به انسولین دارند. اگر چه معمولا در جوانان بیشتر است (بنابراین دیابت نوجوانان خوانده میشود) همچنین نوع اول دیابت میتواند در بزرگسالان نیز رخ دهد. نوع دوم دیابت برای اکثر موارد باقی مانده دیابت به حساب میآید. در کل، این نوع از دیابت از دو نقص همزمان پدیدار میشود، مقاومت انسولین که با توجه به کاستی در علامتدهی انسولین در بافت موردنظر به وجود میآید، و یک نقص نسبی در انتشار انسولین لوزالمعده دومین کاستی به حساب میآید. احتیاجی که برای یک کمبود در پخش انسولین است در افراد چاقی که دارای مقاومت انسولین هستند مشخص میشود. این بیماریها سبب پیشرفت دیابت نمیشود زیرا آنها توانایی پخش انسولین در سطوح بسیار بالا را توسط افزایش درهمی سلول دارا هستند. معمولا چاقی سبب مقاومت انسولین میشود، چاقی در سطح جهان اپیدمی (همهگیر) شده است و یک اپیدمی ملازم با آن دیابت نوع دوم است که تولید میکند. اکنون چربی به عنوان عوامل ترشح خوشی است و بعضی از اینها (مانند: لیپتین، چربی برجایشی، مقاوم) میتوانند حساسیت انسولین را تعدیل کنند، بنابراین؛ تولید دگرگونیهایی از این عوامل در چاقی میتواند عامل معرفی برای دیابت باشد (مرور در ]10[. دیگر نمونههای کمیابی از دیابت موجود است. برای مثال: تغییر ناگهانی در گیرنده انسولین میتواند به مقاومت