لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
فرازی از وصیت نامه دکتر علی شریعتی
فرزندم! تو میتوانی هر گونه «بودن» را که بخواهی باشی، انتخاب کنی.
اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است.
با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد
و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است،
که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.
انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد
و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد.
رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند.
تو هر چه میخواهی باشی باش اما … آدم باش.
اگر پیاده هم شدهاست سفر کن. در ماندن، میپوسی.
هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسانها و تمدنها است.
اروپا را ببین. اما وقتی ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفتهای، کر باز گشتهای.
افریقا مصراع دوم بیتی است که مصراع اولش اروپا است.
در اروپا مثل غالب شرقیها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان.
این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفتههای ماست.
از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنهای به بیرون میگشایند و پا به درون اروپا میگذارند،
سر از فاضلاب شهر بیرون میآورند حرفی نمیزنم که حیف از حرف زدن است.
اینها غالبا پیرزنان و پیر مردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را
با متن راستین اروپا عوضی گرفتهاند.
چقدر آدمهایی را دیدهام که بیست سال در فرانسه زندگی کردهاند و با یک فرانسوی آشنا نشدهاند.
فلان آمریکایی که به تهران میآید و از طرف مموشهای شمال شهر و خانوادههای قرتی ِ لوس ِاشرافی ِکثیفِ عنتر ِفرنگی احاطه میشود، تا چه حد جو خانواده ایرانی و روح جاده [ساده؟] شرقی و هزاران پیوند نامرئی و ظریف انسانی خاص قوم را لمس کردهاست؟
اگر به اروپا رفتی
اولین کارت این باشد که در خانوادهای اتاق بگیری که به خارجیها اتاق اجاره نمیدهند.
در محلهای که خارجیها سکونت ندارند.
از این حاشیه مصنوعی ِبیمغز ِآلوده دور باش.
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.
« کن مع الناس و لا تکن مع الناس» واقعا سخن پیغمبرانهاست.
واقعیت، خوبی، و زیبایی؛ در این دنیا جز این سه، هیچ چیز دیگر به جستجو نمیارزد.
نخستین، با اندیشیدن، علم. دومین، با اخلاق، مذهب. و سومین، با هنر، عشق.
(عشق) میتواند تو را از این هر سه محروم کند.
به این هر سه، دنیای بزرگ پنجرهای بگشاید و شاید هم دری …
و من نخستینش را تجربه کردهام و این است که آن را”دوست داشتن” نام کردهام.
که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی میبخشد
و هم همچون اخلاق، روح را به خوب بودن میکشاند و خوب شدن.
و هم زیبایی و زیباییها (که کشف میکند،که میآفریند)
چقدر در این دنیا بهشتها و بهشتیها نهفتهاست. اما نگاهها و دلها همه دوزخی است.
همه برزخی است که نمیبیند و نمیشناسد. کورند و کرند.
چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمیشنوند.
همه جیغ و داد و غرغر و نق نق و قیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره.
وای، که چقدر این دنیای خالی و نفرت بار برای فهمیدن و حس کردن سرمایه دار است! لبریز است!
چقدر مایههای خدایی که در این سرزمین ابلیس نهفتهاست!
زندگی کردن وقتی معنی مییابد که فن استخراج این معادن ناپیدا را بیاموزی …
تنها نعمتی که برای تو در مسیر این راهی که عمر نام دارد آرزو میکنم،
تصادف با یکی دو روح فوقالعادهاست،
با یکی دو دل بزرگ،
با یکی دو فهم عظیم و خوب و زیبا است.
چرا نمیگویم بیشتر؟
بیشتر نیست. «یکی» بیشترین عدد ممکن است.
در پایان این حرفها بر خلاف همیشه احساس لذت و رضایت میکنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچوقت ستم نکردم. هیچوقت خیانت نکردم
و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
موضوع تحقیق
زندگی نامه
دکتر علی شریعتی
فهرست مطالب:
عنوان
صفحه
سال های کودکی و نوجوانی
2
آغاز کار آموزی
2
ازدواج
3
دوران اروپا
3
تحصیلات و اساتید
4
از بازگشت تا دانشگاه
5
دوران تدریس
5
حسینیه ارشاد
6
آخرین زندان
8
مجموعه آثار
10
سال شمار زندگی دکتر
12
منابع
15
سال های کودکی و نوجوانی:
دکتر در کاهک متولد شد. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتب دار ده کاهک).
دکتر در سال ۱۳۱۹ -در سن هفت سالگی- در دبستان ابنیمین در مشهد، ثبت نام کرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضاخان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابنیمین برمیگردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیتهای استاد کم میشود. در این دوران تمام سرگرمی دکتر مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتاب خانه پدر بود. دکتر در ۱۶ سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانش سرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.
در سال ۳۱، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.
آغاز کار آموزی:
با گرفتن دیپلم از دانش سرای مقدماتی، دکتر در ادارهی فرهنگ استخدام شد. ضمن کار، در دبستان کاتبپور در کلاس های شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم کامل ادبی گرفت. در همان ایام در کنکور حقوق نیز شرکت کرد. دکتر به تحصیل در رشته فیزیک هم ابراز علاقه میکرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. دکتر در این مدت به نوشتن چهار جلد کتاب دوره ابتدایی پرداخت. این کتابها در سال ۳۵، توسط انتشارات و کتابفروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ شد و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس شد. در سال ۳۴، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیاتانسانی در مشهد، دکتر و چند نفر از دوستانشان برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام کردند. ولی به دلیل شاغل بودن و کمبود جا تقاضای آنان رد شد. دکتر و دوستانشان همچنان به شرکت در این کلاسها به صورت آزاد ادامه دادند. تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شرکت کنند. در این دوران دکتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را میآزمود. هفته ای یک بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گهگاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ میکرد. در این دوران فعالیتهای او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شکل ایدئولوژیک به خود نگرفته بود.
ازدواج :
در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۴۷ با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسیهایش ازداوج کرد.دکتر در این دوران روزها تدریس میکرد و شب ها را روی پایاننامهاش کار میکرد. زیرا میبایست سریعتر آن را به دانشکده تحویل میداد. موضوع تز او، ترجمه کتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دکتر سر موقع رسالهاش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع کرد و مورد تایید اساتید دانشکده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شده است. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد.
دوران اروپا :
عطش دکتر به دانستن و ضرورتهای تردید ناپذیری که وی برای هر یک از شاخههای علوم انسانی قائل بود، وی را در انتخاب رشته مردد میکرد. ورود به فرانسه نه تنها این عطش را کم نکرد، بلکه بر آن افزود. ولی قبل از هر کاری باید جایی برای سکونت مییافت و زبان را به طور کامل میآموخت. به این ترتیب بعد از جست و جوی بسیار توانست اتاقی اجاره کند و در موسسه آموزش زبان فرانسه به خارجیان (آلیس) ثبت نام کند. پس روزها در آلیس زبان میخواند و شبها در اتاقش مطالعه می کرد و از دیدار با فارسیزبانان نیز خودداری می نمود. با این وجود تحصیل او در آلیس دیری نپایید. زیرا وی نمیتوانست خود را در چارچوب خاصی مقید کند، پس با یک کتاب فرانسه و یک دیکشنری فرانسه به فارسی به کنج اتاقش پناه میبرد. وی کتاب «نیایش» نوشته الکسیس کارل را ترجمه میکرد.
فرانسه در آن سالها کشور پرآشوبی بود. بحران الجزائر از سالها قبل آغاز شده بود. دولت خواهان تسلط بر الجزائر بود و روشنفکران خواهان پایان بخشیدن به آن. این بحران به دیگر کشورها نیز نفوذ کرده بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
«سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی»
زندگانی استاد مطهری
تولد و دوران کودکی
در 13 بهمن ماه سال 1298 هجری شمسی در قریه فریمان – که اکنون شهرستان شده است و در 75 کیلومتری مشهد قرار دارد – در خانواده ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود. خانواده ای که انوار علم و ایمان، تقوا و پاکی، راستی و درستی در آن پرتو افکنده بود و نام شایسته (مطهری) بهترین معرف این بیت پاک و مطهر بود.
در سنین کودکی به مکتبخانه رفته و به فراگیری قرآن و دیگر تعلیمات ابتدایی می پردازد. نقل می کنند که در سن حدود 5 سالگی علاقه زیادی به رفتن به مکتبخانه از خود نشان می دهد. در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال اینکه صبح شده است، دفتر و کتاب خود را برمی دارد و به سوی مکتبخانه روان می شود و چون مکتبخانه بسته بوده است پشت درب آن به خواب می رود. صبح زود پدر و مادر می بینند مرتضی نیست و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب می یابند. در سنین حدود دوازده سالگی شور و عشق و علاقه او به اسلام و علوم دینی که در سراسر زندگی درخشان او متجلی بود در وجودش پیدا می شود و هر دم این شعله از اعماق وجود او زبانه می کشد. این درست در هنگامی است که ظلم و فشار حکومت استبدادی رضاخانی روزگار را بر علما و روحانیون تنگ کرده و چهره ضد اسلامی او را آشکار نموده است. تصمیم مرتضی همگان را به حیرت فرو برده بود که شگفتا! در چنین هنگامی که وی اوضاع سخت و ناگواری را که بر علما و روحانیون می رود به رأی العین مشاهده می نماید چگونه روزها و شبها را در این اندیشه به سر می برد.
عزیمت به حوزه علمیه مشهد
به سن سیزده سالگی – یعنی در سال 1311 شمسی – به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می کند. در این دوران یکی دیگر از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی داشته است نمایان می گردد. اندیشه های مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول می دارد. به طوری که خواب و استراحت را از او باز می گیرد، روز را در این اندیشه به شام و شام را به صبح می رساند. روزها و شبها سپری می شود، هفته ها و ماهها و سالها می گذرد و استاد مطهری در این دغدغه های روحی به سر می برد. شک و حیرت وجود او را فرا می گیرد. به اصالت و اهمیت این افکار و دغدغه های روحی پی می برد که اگر این مسائل برای او حل نشود و از این وادی حیرت به سرزمین یقین و ایمان پای ننهد در هر موضوع دیگر اندیشه کردن جز اتلاف وقت نخواهد بود. مقدمات عربی، فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می آموخت که اینها بتوانند او را آمادة بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند. از همان دوران به فیلسوفان و عارفان، و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه ها می دانست در نظرش بزرگ می نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آنهمه علما و مدرسین حوزه، تنها کسی است که استاد مطهری را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود؛ و شاید جاذبة معنوی او و آرزوی حاضر شدن در درس وی بزرگترین شوق و محرک او در طی هرچه سریعتر علوم مقدماتی بوده است.
عزیمت به حوزة علمیة قم
بالاخره استاد مطهری پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیة مشهد در سال 1315 شمسی عازم حوزه علمیه قم می گردد و این، فرازی دیگر از زندگی پرفراز و نشیب اوست که در تدوین شخصیت علمی و روحی وی نقش بسیار موثر ایفا نموده است و در طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ، بر اندوختة علمی و معنوی خود افزوده و تحصیلات خود را در علوم و فنون مختلف اسلامی ارتقاء می بخشد. از عوامل تکوین شخصیت استاد مطهری، باید برخورداری او از اساتید مجرب و عالی را برشمرد. وی شاگرد برجستة آیت الله بروجردی در فقه و اصول محسوب می شد و حتی قبل از مهاجرت آیت الله بروجردی از بروجرد به قم، چون ایشان را شخصیتی فرزانه یافته بود، تابستانها به بروجرد می رفت و از محضر آیت الله بروجردی بهره می برد و مهاجرت آیت الله بروجردی از بروجرد به قم تا حدی مرهون تلاشهای استاد مطهری است. استاد شهید در مقاله ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی» می گویند:
«این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سالهای اول ورود معظم له به آن شهر، از درسهای ایشان بهره مند می شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود.»
(تکامل اجتماعی انسان، ص 196)
یکی از فرازهای حساس این دوران که در تکوین شخصیت روحی استاد مطهری تأثیر بسزایی داشته است آشنایی با عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدس سره بوده است که در سال 1320 در اصفهان رخ می دهد. استاد مطهری اساتید دیگری نیز داشته اند، از آن جمله مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد و مرحوم آیت الله بهجت تبریزی.
مهاجرت به تهران
در سال 1331 استاد مطهری به تهران مهاجرت نمود فصل پر فراز و نشیب دیگری از زندگی خود آغاز می نماید برخی علت این مهاجرت را وضع سخت معیشتی ایشان پس از ازدواج می دانند و برخی بی مهری اطرافیان آیت الله بروجردی به ایشان پس از ناکام ماندن تلاشهای امام خمینی و به تبع ایشان استاد مطهری و دیگران در اصلاح حوزه، و شاید علت دیگری در کار بوده است، مثلاً ورود به دانشگاه و ارتباط با قشر تحصیل کرده و بردن اسلام به میان آنها و آگاهی از سئوالات و مشکلات فکری آنها.
فعالیت علمی استاد مطهری از همین سال آغاز می گردد. ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار – که امروز به نام خود ایشان است و مدرسه مروی می پردازند و تدریس استاد در مدرسه مروی تا سه سال قبل از شهادت ادامه داشته است. مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه را در سال 1332 به پایان رسانده و شرح جلد دوم آن نیز در سال بعد به انجام می رسانند. با اینکه بیش از سی و هفت سال از تألیف این کتاب می گذرد، گردش ایام از طراوت بیان و استحکام منطفی آن، چیزی نکاسته است. جلد سوم این کتاب نیز در سالهای بعد، از چاپ خارج می شود. تأثیر این کتاب در خنثی کردت تبلیغات مارکسیستی حزب توده در آن زمان – که در اوج اقتدار خود بود – و به طور کلی تأثیر آن در نجات مبارزان از افکار مادی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن بر کسی پوشیده نیست.
احسان طبری، ایدئولوگ حزب توده، که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا نمود، در مصاحبه ای این تغییر ایدئولوژی خود را نتیجه مطالعه آثار استاد مطهری خصوصاً «اصول فلسفه و روش رئالیسم» دانست. استاد شهید از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکدة الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم و تدریس را در آنجا علیرغم مشکلاتی که از ناحیة رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود آمد، به مدت 22 سال ادامه می دهد.
حضور فعال در قیام پانزده خرداد
به موجب ارتباط نزدیک استاد شهید مطهری با اقشار و طبقات مختلف جامعه در جریان قیام پانزده خرداد سال 42، ایشان در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام خمینی (ره) نقش اساسی داشتهاند و خود در شب پانزده خرداد سخنرانی مهمی علیه شخص شاه ایراد می کند که در همان شب دستگیر و به زندان موقت شهربانی انتقال می یابند و به همراه عده ای از روحانیون مبارز تهران و شهرستانها زندانی می شوند و پس از 43 روز به دنبال فشاری که از ناحیه علما و مردم بر رژیم شاه وارد می شود به همراه سایر روحانیون آزاد می گردند.
همکاری با هیئتهای مؤتلفه اسلامی
بعد از قضایای 15 خرداد و آزادی امام خمینی و استاد مطهری و سایر علما، هیئتهای مؤتلفة اسلامی که هسته آن همین هیئتهای مذهبی بودند و از نیروهای مخلص و فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود، برای یاری نهضت امام خمینی ظهور کرد. این گروهها از امام درخواست چند نماینده کردند که تحت هدایت آنها در فکر و عمل باشند. استاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
زندگینامه دکتر مصد ق
دکتر محمد مصدق در سال 1261 هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدر او میرزا هدایت الله معروف به " وزیر دفتر " از رجال عصر ناصری و مادرش ملک تاج خانم ( نجم السلطنه ) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوهً عباس میرزا ولیعهد و نایت السلطنه ایران بود. میرزا هدایت الله که مدت مدیدی در سمت " رئیس دفتر استیفاء " امور مربوط به وزارت مالیه را در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به عهده داشت، لقب مستوفی الممالکی را بعد از پسر عمویش میرزا یوسف مستوفی الممالک از آن خود می دانست، ولی میرزا یوسف در زمان حیات خود لقب مستوفی الممالک را برای پسر خردسالش میرزا حسن گرفت و میرزا هدایت الله بعنوان اعتراض از سمت خود استعفا نمود. بعد از مرگ میرزا یوسف، ناصرالدین شاه میرزا هدایت الله را به کفالت امور مالیه و سرپرستی میرزا حسن منصوب کرد.
میرزا هدایت الله سه پسر داشت که محمد کوچکترین آنها بود. هنگام مرگ میرزا هدایت الله در سال 1271 شمسی محمد ده ساله بود، ولی ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایت الله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، به دو پسر دیگر او هم القابی داد، و محمد را " مصدق السلطنه " نامید. دکتر مصدق در خاطرات خود از دوران کودکیش می نویسد: " چون مادرم پس از فوت پدر با برادرم میرزا حسین وزیر دفتر اختلاف پیدا کرد، با میرزا فضل الله خان وکیل الملک منشی باشی ولیعهد ( مظفرالدین شاه ) ازدواج نمود و مرا هم با خود به تبریز برد. در آن موقع من در حدود دوازده سال داشتم ... "
محمد خان مصدق السلطنه پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در تبریز همراه پدر خوانده اش، که بعد از جلوس مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت به سمت منشی مخصوص شاه تعیین شده بود، به تهران آمد.
مصدق السلطنه با وجود سن کم در نخستین سالهای خدمت در مقام مستوفی گری خراسان کاملا در کار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را به طرف خود جلب نمود. در باره خدمات او در خراسان افضل الملک در کتاب افضل التواریخ چنین می نویسد: " میرزا محمد خان مصدق السلطنه را امروز از طرف شغل مستوفی و محاسب خراسان گویند، لیکن رتبه و حسب و نسب و استعدا و هوش و فضل و حسابدانی این طفل یک شبه ره صد ساله می رود. این جوان بقدری آداب دان و قاعده پرداز است که هیچ مزیدی بر آن متصور نیست. گفتار و رفتار و پذیرائی و احتراماتش در حق مردم به طوری است که خود او از متانت و بزرگی خارج نمی شود، ولی بدون تزویر و ریا با کمال خفض جناح کمال ادب را درباره مردمان بجای می آورد و نهایت مرتبه انسانیت و خوش خلقی و تواضع را سرمشق خود قرار داده است".
مصدق السلطنه بعد از مراجعت به تهران در اولین انتخابات دوره مشروطیت نامزد وکالت شد. او به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان در اولین دوره تقنینیه انتخاب گردید؛ ولی اعتبار نامه او بدلیل این که سن او به سی سال تمام نرسیده بود رد شد.
مصدق السلطنه در سال 1287 شمسی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و در این مرحله به اخذ درجه دکترای حقوق نائل آمد. مراجعت مصدق به ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. بعد از مراجعت به ایران مصدق السلطنه با سوابقی که در امور مالیه و مستوفی گری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه دعوت شد. دکتر مصدق قریب چهارده ماه در کابینه های مختلف این سمت را حفظ می کند تا اینکه سرانجام در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه ( مشار الملک ) از معاونت وزارت مالیه استعفا می دهد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله مجدداً عازم اروپا می شود.
دکتر مصدق در خاطرات خود از دوران اقامت در سویس که آنرا " وطن ثانوی " خود می خواند می نویسد: " در آنجا بودم که قرارداد وثوق الدوله بین ایران و انگلیس منعقد گردید.... تصمیم گرفتم در سویس اقامت کنم و به کار تجارت پردازم. مقدار قلیلی هم کالا که در ایران کمیاب شده بود خریده و به ایران فرستادم؛ و بعد چنین صلاح دیدم که با پسر و دختر بزرگم که ده سال بود وطن خود را ندیده بودند به ایران بیایم و بعد از تصفیه کارهایم از ایران مهاجرت نمایم. این بود که همان راهی که رفته بودم به قصد مراجعت به ایران حرکت نمودم..." دکتر مصدق سپس شرح مفصلی از جریان مسافرت خود از طریق قفقاز به ایران داده و از آن جمله می نویسد چون کمونیستها بر این منطقه مسلط شده بودند، به او توصیه کرده بودند که دستهایش را با دوده سیاه کند تا کسی او را سرمایه دار نداند! دکتر مصدق اضافه می کند " به دستور ژنران قنسول ایران در تفلیس اتومبیلی تهیه نمودند که با پرداخت چهل هزار مناتت مرا به پتروسکی برساند و از آنجا از طریق دریا وارد مشهد سر ( بابلسر فعلی ) شویم. ولی چند ساعتی قبل از حرکت خبر رسید که کمونیستها دربند را تصرف کرده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
زندگینامه دکتر محمد معین
دکتر محمد معین در 9 اردیبهشت 1297 در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد. در عرض 5 روز پدر و مادرش را از دست دادو تربیت اش به جد پدریش معین العلما سپرده شد. پس از گذراندن دوره ی ابتدایی و متوسطه در مدرسه عالی دار المعلمین در رشته فلسفه و ادبیات پذیرفته شد.فرانسه را آموختو در حضور استادان فرانسوی در مورد "لرد بایرون" شاعر انگلیسی سخنرانی کرد.در 1313 مدرک لیسانس اش را دریافت کرد.رساله ای تحقیقی "خواجه حافظ شیرین سخن"و دو کتاب "روان شناختی تربیتی"و "ایران از اغاز تا اسلام" را به فارسی ترجمه کرد.در سال 1318 معاونت اداره ی دانشسراهای مقدماتی و دبیری دانشسرای عالی را به او سپردند.در دوره ی دکترای زبان و ادبیات فارسی ثبت نام کرد و بعد از 2سال موفق به کسب درجه ی دکترا شد.
چند رساله ی پهلوی را به فارسی امروز برگرداند و چند مقاله تحقیقی درباره مسایل لغوی و ادبی مربوط به زبان پهلوی و پارسی باستان انتشار داد.
برهان قاطع را تصحیح نمود.در همین زمان با استاد علی اکبر دهخدا آشنا می شود و این فصل نوینی برای ادبیات فارسی بود. بعد از در گذشت استاد علامه دهخدا کار نظارت بر امور چاپ بنا به وصیت استاد به طور کلی تحت سرپرستی دکتر معین قرار گرفت و هم چنین استاد محمد معین بنا به وصیت نیما یوشیج_پدر شعر نو_ نشر آثار وی را هم به عهده گرفت و کتاب "افسانه و رباعیت" را که شامل منظومه افسانه و 261 رباعی نیما می باشد را به چاپ رساند. از 1342 چاپ فرهنگ فارسی را شروع شد و در سال 1345 سه جلد از فرهنگ فارسی زیر نظر استاد "سید جعفر شهیدی" به چاپ رسیدو دکتر معین در این زمان در آمریکا را تدریس و سخنرانی می پرداخت و مسئولیت را به دوست و همکارش استاد شهیدی سپرده بود.
دکتر معین سالهای پایان عمر را در خاموشی و تنهایی سپری کردو پس از گذران ۵۳ سال زندگی در کما سرای فانی را در ظهر گرم 13 تیرماه 1350 به خاک پرستان سپرد و ایران و ادبیات فارسی را تنها گذاشت و به بزرگ مردان ایران و جهان پیوست.
تألیفات
۱. ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد (نثر و نظم) .
۲. حافظ شیرین سخن، دو جلد.
۳. یک قطعه شعر در پارسی باستان.
۴. یوشت فریان و مرزبان نامه.
۵. علامه محمد قزوینی، در سالنامه پارس و نیز مجله فرهنگستان چاپ شد.
۶. شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه.
۷. ارداویرافنامه
۸. روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی.
۹. پورداوود، ترجمه احوال و آثار.
۱۰. مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، با مقدمه مشروح به زبان فرانسه به قلم هانری کربن.
۱۱. شماره هفت و هفت پیکر نظامی.
۱۲. حکمت اشراق و فرهنگ ایران.
۱۳. قاعدههای جمع در زبان فارسی، شماره اول از سلسله انتشارات طرح دستور زبان فارسی.
۱۴. اسم مصدر- حاصل مصدر، شماره دوم از سلسله انتشارات طرح دستور زبان فارسی.
۱۵. امیر خسرو دهلوی.
۱۶. برگزیده نثر فارسی، شماره اول (دورههای سامانیان، آل بویه).
۱۷. آیینه سکندر.
۱۸. اضافه، بخش نخست، شماره سوم از سلسله انتشارات طرح دستور زبان فارسی.
۱۹. هورقلیا
۲۰. لغات فارسی از ابن سینا.
۲۱. برگزیده شعر فارسی، شماره اول (دورههای طاهریان، صفاریان، سامانیان و آل بویه).
۲۲. نصیرالدین طوسی، زبان ادبیات پارسی.
۲۳. دوره کامل فرهنگ فارسی، شامل لغات فارسی، لغات و ترکیبات عربی متداول در فارسی، لغات اروپایی که به تدریج در فارسی وارد شده و اعلام اشخاص، اعلام جغرافیایی، در هفت هزار و نهصد صفحه و در شش مجلد.
۲۴. فرهنگ دستور زبان فارسی، شامل مباحث دستوری.
ویرایش کتب
۱. دانشنامه علائی تألیف ابنسینا، بخش دوم، علم برین.
۲. چهار مقاله تألیف نظامی عروضی سمرقندی، با شرح لغات و توضیح عبارات مشکل و نسخه بدلها.
۳. مجموعه اشعار دهخدا. با مقدمه مشروح در ترجمه احوال و آثار وی.
۴. جامع الحکمتین تألیف ناصر خسرو، به همراهی هانری کربن (فارسی- فرانسوی).
۵. شرح قصیده ابوالهیثم، به همکاری هانری کربن (فارسی- فرانسوی).
۶. برهان قاطع تألیف محمد حسین بن خلف تبریزی، دوره در چهار مجلد.
۷. جوامع الحکایات تألیف سدید الدین محمد عوفی.
۸. عبهر العاشقین تألیف روزبهان بقلی شیرازی، به همکاری هانری کربن (فارسی- فرانسوی).
ترجمه
۱. روانشناسی تربیتی، ترجمه از «علم النفس و آثاره فی التربیه و التعلیم» (عربی)، تألیف علی الجارم و مصطفی امین.
۲. کتیبههای پهلوی، ترجمه از انگلیسی، به قلم و. ب. هینگ.
۳. خسرو کواتان و ریدک وی، ترجمه از پهلوی.
۴. ایران، تألیف دکتر ر. گیرشمن (فرانسوی- انگلیسی).