لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
دوران جاهلیت
کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.
اخلاق در جاهلیت
نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.
در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»
در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است
در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.
در مواردى که دستورهاى اخلاقى نه بر پایه حقوق انسانى، بلکه بر پایه لطف و بزرگوارى نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقى حتى در برخورد با مردمى از دیگر قبایل دیده مى شود. در حکایاتى بر جاى مانده، بخشندگى و میهمان نوازى عرب پیش از اسلام، که در اشخاصى چون حاتم طایى به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این گونه بخشندگىِ بى حساب که نتیجه اى جز حرمان و بى چیزى نداشت، در آن روزگار از سوى گروهى سرزنش مى شد، اما نظام اخلاقى غالب، آن را به عنوان فضیلتى عالى ستایش مى کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت شیوه اى متعادل در بخشش فراخوانده استو این یکى از نمونه هاى روشن در اصلاح نظام اخلاقى است.
تبیین اخلاق اسلامى در ضمن آیات قرآنى و سنت نبوى، به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوى، برخى از ویژگیهاى اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقى قبیله اى از اخلاق اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخى از ویژگیهاى اخلاقى که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمى ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمى کرد، تا دیر زمانى دوام یافت.
حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:
حکمت به مفهوم اندرزهاى کاربردى، که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است، از دیرزمان در آموزشهاى اخلاقى مردم مشرق زمین; از جمله اقوام سامى جایگاهى ویژه داشته و در نظام اخلاقى عرب پیش از اسلام نیز اندرزهاى حکیمان، محور اصلى تعالیم اخلاقى را تشکیل مى داده است. شمارى از حکیمان کهن، در شکل دادن به نظام اخلاقى جامعه عرب، در واقع یا در اسطوره نقش مهمى ایفا نموده اند.
لقمان که غالباً فردى از قوم باستانى عاد شناخته شده است، در فرهنگ عربى پیش از اسلام نقشى انکار ناپذیر داشته و حکمت او ضرب المثل بوده است. از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمى برجسته نام مى برد و نمونه هایى از مواعظ او را یادآور مى شود. نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربى در بازمانده هاى ادب عربى پیش از اسلام به تکرار مى توان یافت. از روایات چنین بر مى آید که مجموعه اى مدون از حکمتهاى لقمان تا روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) رواج داشته و نسخه اى از این مجموعه که از آن به «مجلة لقمان» تعبیر مى شده، در اختیار سوید بن صامت از رجال عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)بوده است.
پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزى، بهترین انگیزه بود تا عالمان اسلامى نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانى اهتمام ورزند. علاوه بر نسخه هاى مستقل با عنوان «حکمة لقمان» یا عناوین نزدیک بدان، نمونه هایى از گفته ها و اندرزهاى لقمان در آثار اخلاقى و دیگر آثار اسلامى جاى داده شده است ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یک سو و نقل افسانه هایى گوناگون از لقمان ـ که اعمالى ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامى; چون قتل فرزند به خشم و زیاده روى در اکل را به این حکیم نسبت داده اند ـ از سوى دیگر موجب گشته است که برخى نویسندگان اسلامى براى رفع این مشکل تلاش نمایند و لقمان قرآنى را شخصى جز لقمان از قوم عاد محسوب دارند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
زندانها در دوران بنی امیه
نام ، موقعیت و تعداد {شام}
گاهی زندان به اسم شهری که دران واقع شده بود نامیده می شد گاهی در یک شهر زندانهای متعدی وجود داشت و شک نیست که وجود زندان یک نیاز اجتماعی است ولازم است که در هر شهری زندانی در اختیار حکومت باشد.زندانهایی که ذکر می شوند زندانهایی هستند که در مرکز خلافت اسلامی یعنی حجاز عراق و شام احداث شده بودند.
زندانهای مرکزی شام :
1-زندان باب الصغیر که در جانب قبله یدمشق واقع شده بود .تاریخنگاران محل این زندان را مشخص کردهاند ولی کسی از انها اسامی بعضی از زندانیان انجا را ذکر نکرده اند.
نام بعضی از زندانیانی که در زندان دمشق بودند :
عبدالله بن هاشم المرقال بن ابی وقاص زهری که از پیشوایان و خطیبان عراق بوده است.
صعصعه بن صوحان عبدی –عبدالله بن الکوا یشکری –خالد بن مهاجر المخزومی .بیشتر انان را معاویه به خاطر دوستی با اهل بیت به زندان افکنده بود.
2-زندان خضراء که در دمشق واقع بود. خضراء کاخی بود که معاویه ان را ساخت و پول کلانی را صرف ساختمانش کرد وجای ان در قسمت جنوبی مسجد جامع اموی بوده است.
حاکم بن ولید اموی در انجا زندانی و کشته شد وافراد بسیار دیگری نیز در انجا زندانی بودند:از جمله یوسف بن محمد ثقفی والی ولید بن یزید است.
3-زندان حران که مکان ان در صحرای حران بوده است و مروان اخرین خلیفه اموی ، ابزاهیم امام ،برادر سفاح را در انجا زندانی کرد ونیز ابو محمد سفیانی و عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز در ان زندان محبوس بوده اند.
4-زندان عمان و مکان ان در پایتخت اردن امروزی بوده است و ولید بن یزید ،سلیمان بن هشام را در انجا زندانی کرد ونوعا"کسانی را در انجا زندانی می کردند که می خواستند علاوه بر حبس ،تبعید هم بشوند.
5- زندان بلقاء ،ان شهری است از نواحی دمشق و در ان زندان شخصی به نام لص تلید ضبی یکی از شاعران زندانی بوده است.
6-زندان حلب، ان در شهر معروف حلب واقع شده بود و عمر بن عبدالعزیز ،یزید بن مهلب را در انجا به حبس انداخت.
نام ، موقعیت وتعداد {عراق}
زندانهای عراق در دوران امویان :
1-زندان واسط یا زندان دیماس که مو قعیت ان در شهر معروف واسط که حجاج انرا ساخته بود ،قرار داشت.
تعداد زیادی در ان زندان اسیر بودند که تعداد انها به یکصد وهشتاد هزار نفر می رسید.
عده ای از تاریخنگاران درباره یاین زندان {واسط ،دیماس} اور ده اند که انجا مانند بیابان محوطه ی بزرگی بود که سقفی بزر ان وجود نداشت وبارزترین شخصیتهای که از افراد تابعین در این زندان اسیر بودند ،در ادامه خواهد امد.
سعید بن جبیر و کمیل بن زیاد نخعی وغضبان بن شیبانی وابن القریه که عموما" از بزرگان و ادیبان به شمار می ایند و جحدر عکلی نیز در ان زندان محبوس بوده است.
2- زندان کوفه ،ظاهرا" در کوفه به علت گستردگی ادارات ان ،بیشتر از یک زندان وجود داشته است،و نخستین زندانها توسط امام علی به نام نافع و مخیس در این شهر ساخته شده بود.
درکوفه زندان دیگری به وسیله ی یوسف بن عمر ثقفی که والی هشام بن عبد الملک بوده است ،احداث گردید که به {دار بلال }معروف است.
3-زندان بصره که در شهر معروف بصره واقع شده بود و از تاریخ بر می اید که در بصره نیز مانند کوفه به علت گستردگی و وسعت سازمانهای اداری ،بیشتر از یک وجود داشته است.
زندانی به نام {بیضاء البصره }در تاریخ نامبرده شده که گاهی انجا را به نام {مخیس }نامیده اند و شخصی به نام خحدر محرزی از شاعران دولت اموی زندانی بوده است.
4-زندان قرقیسا وان شهری است که در مصب {محل تلاقی }رودخانه ی خابور در عراق واقع شده است و درانجا عبدالله بن زبیر اسدی ،زندانی بوده است.
نام ،موقعیت و تعداد {حجاز}
1- زندان مدینه : زندانی را به شهر مدینه نسبت داده اند و اسم مخصوصی برای ان ذکر نکرده اند و نیز مکان ان را در مدینه ،مشخص نکرده اند.در این زندان مردی به نام هدبه بن خشرم عذری به مدت هفت سال به دستور معاویه وشخص دیگری به نام سهری بن بشیر العکلی به امر عبد الملک بن مروان محبوس بو ده اند.
2- زندان عسفان که ان در فاصله ی بین مکه و مدینه قرار داشته است و هشام بن عبد الملک ،فرزدق شاعر را به جرم اینکه به قصیده ی میمیه اش ،علی بن حسین را مدح نموده بود ،در ان زندان حبس کرد.
3- زندان مکه :این زندان در مکه بود وعمر العرجی ،نه سال در انجا زندانی بوده است.
4- زندان دوار که در یمامه قرار داشت و جحدر العکلی ،پیش از انکه به نزد حجاج بن یوسف ،منتقل شود به همراه دیگران در انجا زندانی بوده است.
5- زندان عقیق که در یمامه قرار داشت و شاعر مشهوری به نام ابن الطریه در انجا زندانی شده بود.
6- زندان تباله :این زندان در سرزمین تهامه به فاصله ی دور از مکه و طائف قرار داشته ومصعب بن محمد سلولی در انجا زندانی شده بود.
نظام زندانها در دوران بنی امیه
نظام واحدی برای زندانها از نظر احداث زندان ،علت ورود به انجا ،چگونگی رفتار با زندانیان و مدت حبس وبه طور کلی در مورد این مسایل ،وجود نداشته است.
در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز که در تاریخ ،اسنادی از او به دست امده است ،درباره ی کیفیت رفتار به زندانیان به کارگزاران خویش صادر کرده است، به علاوه او به مقتضای سیرت نبک که داشته سعی می کرده است که زندانها به قدر مقدور طبق احکام شریعت ترتیب یابد و اداره شود.
دیگر خلفای اموی به پیروی از هوی وهوس خویش عمل می کر دند.گاهی به گونه ای تصادفی به موازین شریعت تطبیق می کرد و بسا اوقات هم با شریعت مطابقت تداشت.
به طور خلاصه در زمان امویان ،در نظام زندانها مقررات شریعت رعایت نمی شده است.
انگیزه ی حبس
بخاری روایت می کند که در جنگ {جبل الاثل}،حکم بن عمر الغفاری ،غنایم زیادی به دست اورد.از طرف معاویه دستوری به او رسید مبنی بر اینکه هر چه طلا در میان غنایم هست جدا کرده و به معاویه اختصاص دهد.او بعد دریافت دستور معاویه گفت : دستور خدا قبل از دستور معاویه به من رسیده است و غنایم را بین مردم تقسیم کرد ،به این جهت معاویه او را به زندان افکند تا جان سپرد.
ابن الحکم مردی را به زندان انداخت و دستور داد که او را به زنجیر اهنین ببندند و سپس او را مجبور کرد که زن خود را طلاق دهد وسپسبا زن او ازدواج کرد.
در تاریخ ابن اثیر جلد 1 حوادث سال 51 نقل شده که زیاد بن عبید از عدی بن حاتم طائی خواست که یکی از افراد عشیره اش به نام قیس بت عباد را که سربازان از جای او اطلاعی نداشتند ،معرفی کند ،او امتناع ورزید و زیاد به این جهت او را زندانی کرد.
این نمونه ها بیانگر انگیزه هایی است که در دوران امویان مردم به خاطر انها به زندان می افتادند.
مدت حبس
مدت حبس در دوران امویان ضابطه ی درستی نداشته است چه بسا، انسانی را تا انجا در زندان نگه می داشتند که سر انجام مرگش فرا می رسید.
ولید بن یزید در پشت بام کعبه به شرابخواری پرداخت،جماعتی از مسلمانان قصد کردند که او را بعد از بیرون امدن از خانه ی خدا به قتل برسانند. خالد بنقسری او را از قصد انان با خبر ساخت. ولید از خالد خواست که اسامی ان جماعت را به او بدهد و ام از این کار سرباز زد. ولید فردی را به تعقیب خالد فرستاد واو را به دزدی متهم کرده وبه زندان افکند تا اینکه مرگش فرا رسید.
اقسام زندانها
در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز ،زندانها به طور صنفی اداره می شده است.
در دیگر دوران در زندانها به روی افراد گناهکار و بیگناه باز بوده در یک زندان ،زن ومرد به طور مختلط زندانی می شدند.
معاویه در زندان شام ،امنه دختر شرید زن عمرو بن خزاعی را با شوهرش زندانی کرد و بعد از مدتی عمرو را کشت و سر بریده ی او را به اغوش زنش انداخت.
مسعودی در باره ی زندان حجاج اورده است : حجاج مرد در حالیکه در زندان او پنجاه هزار مرد وسی هزار زن وجود داشت که سانزده هزار از ان زنان در زندان همسر نداشتند و حجاج همه ی انها را در یک زندان حبس کرده بود.
کیفیت رفتار با زندانی
در زندانهای کارگزاران معاویه کسانی زندانی می شدند که علاوه بر اینکه به زنجیرهای اهنی بسته می شدند ،با وسایل گوناگون ازار وشکنجه ،ناگزیر می شدند که به طلاق دادن زنانشان رضایت بدهند.
در زندانهای معاویه به زندانیان دوایی خورانده می شد که انان را به مرض اسهال مبتلامیکرد تا حدی که انها لباسهایشان را الوده می کردند و پس از ازارزیاد انها را سوار بر فیل میکردند و در خیابانهای بصره می گرداندند.
در زمان عبد الملک بن مروان در مدینه سعید بن مسیب ،فقیه مشهور زندانی شد و بعد از انکه شصت تازیانه به او زدند ،لباسی از پشم بر او پوشاندند و سپس در کوچه های مدینه گرداندند،
علت این بود که از بیعت ولید به جهت بیعتی که قبلا از عبدالملک در گردن داشت ،امتناع ورزیده بود،تا در ان واحد ،متحمل دو بیعت نباشد.
بدترین شرایط در زندانهای امویان ،زمانی به وجود امد که حجاج بن یوسف ثقفی در کوفه زندانی را ساخت.در این زندانمردان وزنان با هم در مکان واحد نگهداری می شدند ومحل زندان دارای پوششی نبود که زندانیان را از گرما وسرما حفظ کند .
روزی حجاج سوار اسب شده بود و به نماز جمعه می رفت که ناگهان ناله وفریادی به گوشش رسید. درباره ی ان پرسش کرد، پاسخ دادند: زندانیان هستند که از شدت ناراحتی به صدا در امده وناله سر داده اند. حجاج رو به زندانیان کرد وگفت: {اخسئوا و لا تکلمون}.
زندان حجاج
انجا محوطه ی وسیعی بود که با دیوار محصور شده بود وسقفی نداشت وزمانی که زندانیان به خاطر فرار از گرمای خورشید به سایه ی دیوار پناه می بردند ،نگهبانان انان را با سنگ هدف قرار می دادند و خوراک زندانیان، نان جوین بود که با نمک وخاکستر مخلوط می شد وهیچ مردی مدت کوتاهی در انجا نمی ماند ،مگر اینکه رنگ رخسارش تغییر می کرد و مانند یک فرد زنگی سیاه میشد.
زندان عمر بن عبدالعزیز
همانگونه که وی در سجیه وسیره با سایر خلفای اموی یکسان نبوده است ،زندانهایش نیز به طور کلی با دیگر زندانها ی ان دوران تفاوت کامل داشته است. در زندانهای او احکام و قوانینی حکمفرما بود که از شریعت مدد گرفته بود و تمامی زندانها در ان دوران تحت نظام واحدی اداره می شدند. زندانبانانی بر ان زندانها نظارت داشتند که احساس مسئولیت میکردند ومراقبت داشتند که اموزشهایی را که به انان داداه شده بود در زندان اجرا کنند.
زندانهای دوران او به صورت صنفی اداره می شد و زندان زنان از زندان مردان جدا بوده است. صاحبان گناهان گوناگون در یک جا نگهداری نمی شدند .زندان بدهکاران جدا از زندان جنایتکاران بوده است وبا زندانیان با داشتن جرمهای مختلف ،یکسان رفتار نمی کردند. بعضی به زنجیر بسته می شدند و بعضی از این کیفر معاف بودند.
زندان در دوران عباسیان
یکی از خصوصیات این دوران ،طول مدت زندانها ودیگری ظاهر شدن انواع شکنجه وعذاب واعمال قساوت بار است که در گذشته ی تاریخ اسلام سابقه نداشته است. این کارها از اینجا نشات میگرفت که در این دوران نهضت ترجمه ی کتابهای بیگانه شروع شد وعناصر جدیدی از دیگر اقوام مانند ترکان و ایرانیان وچینیان در میان مسلمین به حکومت رسیدند،که انواع وسایل شکنجه واعمال قساوت انگیز را با خود همراه اوردند.
نام و موقعیت
زندانهای دوره ی عباسیان که در مناطق مسلمان نشین وجود داشتند و عباسیان از انها برای سرکوبی مخالفان خویش استفاده می کردند را به دو دسته می توان تقسیم کرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 113
فهرست
موضوع صفحه سیاست داخلی امیر کبیر 1
مشکلات دوران صدارت امیر کبیر 2
اصلاحات داخلی 3
تمرکز قدرت یا مبارزه باملوک الطوایفی 4
تابلویی از وضع کشور 5
درغرب 5
درجنوب 6
درکرمان 7
درشرق وشمال 7
درزنجان 8
خلاصه 8
تجدید آرامش 9
ازدواج با خواهر شاه 12
شورش سربازان 12
نیروی محافظت امیر را نجات داد 13
تنظیم بودجه یا مبارزه با استعمار اقتصادی: 14
وضع مالیات قبل از امیر 16
تحصیل حقوق دولت بر اساس عدالت 18
جلوگیری از حیف ومیل بودجه 19
تشویق صنعت وتکثیر ثروت: 21
اقتباس از صنعت غرب 21
کارخانه های احداث شده 22
حمایت از صنایع دستی 22
معادن 25
کشاورزی 28
تقویت بنیه دفاعی: 30
نقش قدرت 30
سلاح روز 31
مخالفت استعمارگران با ایجاد قدرت 32
نمونه ی دیگر 33
امیر کبیر و ارتش 36
نیروی دریائی 38
نهضت فکری وعلمی 40
شعار استعمار 40
مدرسه دارالفنون 43
کارشکنی ها ی استعمار 46
شیر بی دم وسرو اشکم 48
امیر کبیر ومذهب 50
عبادت امیر کبیر 54
مبارزه با خرافات 55
بناهای مذهبی ورد مظالم 55
مشروبات الکی 56
شکستن بستها 56
شئون روحانیت 60
قضاوت 63
چند انتقاد 64
اصلاحات داخلی دیگر 67
سوال وجواب 68
در خاتمه 68
سیاست داخلی امیرکبیر:
مشکلات دوران صدارت امیر کبیر:
امیر کبیر وارث وضعی کاملاً نامساعد ومملو از مشکلات وموانع برای خدمت و کار بود. او زمانی برای صدارت برگزیده شد که همه چیز همه جای مملکت را فساد وتباهی فرا گرفته و کشور به طرف سقوط و نیستی پیش میرفت. کادرهئیت حاکم بصورت غیر قابل اصلاحی در فساد و نکبت غوطه ور بود . ابزار ماشین اداره مملکت رنگ زده و کار درستی از پیش نمی برد .
شمال و جنوب کشور مثل موم در دست انگلیس و روس بود. دربار که مرکز و مرجع تمام قدرت ها بود مانند آلت بی ارادهای در دست بیگانگان بود. ارتش که می بایست مدافع ملت باشد بصورت سازمانی در جهت سرکوبی و ناراحت کردن مردم در آمده بود ودر مقابل حملات بیگانگان و دشمنان تاب و توان و مقاومت نداشت. نیروی دریایی که در آن زمان نقش حیاتی را در کشور می توانست داشته باشد در ایران اصلاً وجود نداشت طبق قرار داد ترکمانچای ایران از داشتن نیروی دریایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
وقتی به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبی کشورمان بنگریم،میبینیم که شوق تأدب و تخلق به آداب قرآنی در ادبیات فارسی مشاهده میشود.
در شعر شاعر حماسه سرای فارسی زبان، ابو القاسم فردوسی، با زیباترین زبان و رساترین بیان، برخی از ایات و احادیث به کار رفته است.
فردوسی، حدیث شریف «انا مدینة العلم و علی بابها»را این گونه بیان میکند:
که من شهر علمم، علیم درست درست این سخن گفت،پیغمبرست
تو گویی دو گوشم به آوای اوست گواهی دهم کاین سخن رای اوست
این بیتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت میباشد که پس از گذشت چند قرن،این گونه حکیمانه و عاشقانه شهادت می دهد که این کلام گهربار از پیامبر اکرم(ص) است.
مولانا:مجموعه اندیشهها، مضامین، باورها و الهامهای خود را به ایات مرتبط می سازد و میگوید:
گر چه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید:«حق نگفت» او کافر است
مولوی معتقد است که قرآن کریم،کامل ترین سخن حق بر زبان بنده است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نیست و بیت یاد شده،اشاره دارد به ایات:
«الله نزل احسن الحدیث…؛خداوند بهترین و نیکوترین سخن را نازل کرد…»
و ایه:… بل هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک…؛اما این سخن حق است از سوی پروردگارت،تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهای برای آنان نیامده است…(سوره سجده،ایه 3)
به نمونههای دیگر شعرهای مولوی که الهام گرفته از ایات قرآن و احادیث است،به طور مختصر اشاره میشود:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـویـش جفت
این بیت اشاره دارد به حدیث نبوی«استعینوا علی قضاء الحوائج بالکتمان فان کل ذی نعمة محسود؛نیازها و حاجت های نیازمندان را در پنهانی بر طرف کنید؛زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسادت قرار می گیرد».
نیکوان را، هست میراث از خوشاب آن چه میراث است اورثنا الکتاب
اشاره به ایهثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزیده خود را وارث علم قرآن قرار دادیم.(سوره فاطر،ایه 32)
گوش من لا یلدغ المؤمن شنید قول پیغمبر به جان و دل گزید
اشاره به حدیث شریف نبوی «لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین؛مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
عاشق رنج است نادان تا ابد خیز ولا اقسم بخوان تا فی کبد
این بیت به 4 ایه اول سوره بلد اشاره دارد:
استاد سخن، سعدی شیرازی، شاعر گرانمایه و دلبسته به اخلاق نبوی و عبرت آموزی از ایات الهی، آنچه را از قرآن و حدیث آموخته،در آثار خود به صورت «استشهاد»، «اقتباس»، «اشاره» و «تلمیح» آورده است.گواه این مطلب نمونههای بسیاری است که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
شواهدی از گلستان
بنی آدم اعضای یـکدیـگرنـد کـه در آفرینش ز یـک گوهرند
چو عضوی به دردآورد روزگار دگـر عـضـوها را نـمـانـد قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نـشایـد کـه نـامت نهند آدمی
این سه بیت شعر سعدی، به دو حدیث پیامبر(ص)اشاره دارد:
اولین حدیث:«هر کس صبح کند و در اندیشه ی کارهای مسلمانان نباشد، مسلمان نیست».
دومین حدیث:«مثل مؤمنان در دوستی و مهرورزیشان نسبت به یکدیگر،همانند یک پیکر است که هنگامی که عضوی از آن به درد اید، سایر اعضا در بی خوابی و تب،با آن هم ناله می شوند».
شیخ اجل در دیباچه گلستان می گوید:
«منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
این کلام اشاره به این ایه دارد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
ویژگی های دوران بلوغ
1 – تنوع طلبی :
یکی از صفات و ویژگی های دوران جوانی تنوع طلبی است . جوان مظهر تنوع طلبی و شیفته ی روش های نوین در روزگار خود است . همیشه دنبال چیز های نو و تازه است ، لباس نو ، آرایش نو ، وسیله نقلیه نو و ....... جوان به هر چیز نو با عینک خوش بینی نگاه می کند و شاید این تنوع طلبی مورد توجه دشمنان قرار گیرد و آنها را وادار به مد گرایی افراطی کند . ولی در نهایت ، تنوع طلبی را می توان یک ویژگی مثبت در جوانان دانست زیرا یکسان طلبی خستگی می آورد مثل جاده اتوبانی که برای هر راننده ی ماهری خسته کننده است ولی جاده کوهستانی با تنوع جنگل و دریا و پیچ و خم و ..... ملال آور نیست .
این خصوصیت در خلقت جهان هم قابل مشاهد ه است اگر جهان همه اش دریا بود چی می شد ؟اگر همه اش جنگل بود ، اگر همه ی درختان شبیه هم بود ، اگر همیشه شب بود ، اگر همه انسان ها مرد یا زن بودند، اگر همه زشت یا زیبا بودند ، اگر همیشه سرد یا گرم بود و...... پس جهان هم ،با نوعی تنوع خلق شده است حتی در عبادات ، اگر نماز ما رکوع و سجود و تشهد و قنوت نداشت چقدر خسته کننده بود .
جوان از پوشش یکسان ، از خوراک یکسان ، تفریح یکسان ، آرایش یکسان ، لذت نمی برد و به همین خاطر دنبال تنوع است . اگر ما جوان را با این تنوع ها دیدیم ، او را متهم به بی دینی نکنیم این مطلب مورد تایید مقام معظم رهبری هم هست که فرمودند :
آن کسانی که خیال می کنند نسل جوان فاسد شده ، چون چهار نفر دختر و پسر با لباسی که آنها نمی پسندند ، می بینند که لزوما هم معلوم نیست آنچنان منفی باشد ، اشتباه می کنند . 2
2 – اصلاح طلبی
اصلاح طلبی واژه ی زیبایی است که هم از آن اراده ی باطل می توان کرد وهم اراده ی حق ، آنچه پس از خرداد 76 مطرح شده ، معنای واقعی کلمه اصلاح طلبی نیست چون از آن اراده باطل می کنند . منظور از اصلاحات را اصلاح قران ، دین ، قانون اساسی ، حذف ارزش ها ، اصول و اعتقادات و مقدسات مردم دانسته و مخالفین خود را ضد اصلاحات می نامند در حالیکه هیچ عاقلی با اصلاحات و اصلاح طلبی نمی تواند مخالفت کند .
اولین اصلاح طلبان پیامبران و ائمه معصومین (ع) بودند ، اصلاح طلب واقعی امام حسین (ع) است که فلسفه قیام خود را اصلاح امور امت جدّش می داند ، این خصوصیت در جوانان به شکل دیگری نمود پیدا می کند . در این زمینه مقام معظم رهبری می فرمایند :
جوان به طور طبیعی طالب اصلاح طلبی است . منظور از اصلاح طلبی تعبیر های رایج آن و اصلاح طلبی به عنوان یک پز سیاسی نیست . بعضی زیر نام زیبا و جذاب اصلاح طلبی بدنبال چیزهایی هستند که این فقط جنبه تشریفات در زندگی انسان داشته باشد که این امر نقطه مقابل اصلاح طلبی است . بعضی اسم اصلاح طلبی را می آورند اما مقصودشان اصلاحات آمریکایی است .
3 – عدالت خواهی
یکی دیگر از صفات دوران جوانی عدالت خواهی است . جوان از بی عدالتی و ظلم تنفر دارد و مخالفتش را به هر نحو ممکن اعلام می کند . امروزه پرچمدار مبارزات ضد ظلم در اکثر کشور ها دانشجویان و جوانان اند . در انقلاب شکوهمند ما هم یاران با وفای امام عزیزمان را همین جوانان تشکیل می دادند تا بدست توانمند پیر و مرادشان بتوانند عدالت را در جامعه ظلم زده بگسترانند . در دوران آخر الزمان هم اکثر یاران عدالت گستر جهان ، مهدی موعود را جوانان تشکیل می دهند .
« انّ اصحاب القائم شباب لا کهول فیهم » 3
مقام معظم رهبری به عنوان سمبل عدالت خواهی در این باره می فرمایند : جوان بطور طبیعی خواهان عدالت ، آزادی مشروع و تحقق آرمان های اسلامی است . جوان تصویری از سیمای امیر المومنین (ع) را در ذهن خود دارد که او را به هیجان می آورد و نواقص موجود را با آن مقایسه می کند و طالب اصلاح می شود که این چیز بسیار بر جسته ای است .
4 – الگو پذیری
یکی از ویژگی های دوران جوانی ، حسن الگو پذیری است . جوانان برای تکوین شخصیت روحی و فکری و اجتماعی خویش ، همواره سعی می کنند افرادی را که از نظر مادی و معنوی به کمال رسیده اند الگوی خویش قرار دهند . حال این هنر ماست که بتوانیم برای جوانان الگوی مناسب و خوب معرفی کنیم. قبل از اینکه دشمنان ، الگوی خود را در قالب های گوناگون به جوانان معرفی نمایند .
ما باید علی (ع) ، ائمه اطهار (ع) و حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) و بزرگان تاریخ را به عنوان الگو به آنها معرفی نماییم که متاسفانه نتوانستیم جوانان تشنه ی الگو پذیر را سیراب نماییم . ما باید حسین فهمیده ها ، حاج همت ها ، بروجردی ها و..... را به جوانان معرفی نماییم اگر این کار را نکنیم ، که نکرده ایم باید شاهد پذیرش الگوهای غلط از طرف جوانان باشیم که عکس هنر پیشه های فاسد را برروی سینه ی خود نصب می کنند .
مقام معظم رهبری می فرمایند :