لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
به نام خدا
نقش خونخواهان عثمان در قتل وی
مقدمه :
بزرگترین مشکل خلافت امام علی (ع) که منشأ دیگر مصائب شد « نسبت دادن قتل عثمان به آن حضرت بود » . دشمنان اسلام که وجود نورانی علی (ع) را مانع رسیدن به اهداف شومشان می دیدند با استفاده از بی خبری و جهل مردم شخصیت بی نظیر وی را در لایه هایی از تهمت و افترا و ناسزا پنهان کردند . آنان که تا دیروز تحت عنوان کفر از نسبت دادن هر گونه تهمت و افترا به پیامبر (ص) کوتاهی نکرده بودند ، امروزه تحت عنوان اسلام ، علی (ع) را از همه سو به تهمت و ناسزا گرفتند؛ زیرا این حقیقت را دریافته بودند که اگر مردم حلاوت و شیرینی حکومت عدل علی (ع) را بچشند هرگز از یاری وی دست بر نخواهند داشت . و اگر چنین شد مجالی برای ستمکاری و اخاذی و حکومت آنان بر مسلمانان باقی نخواهد ماند . لذا با تمام قوا اعم از سیاسی ، نظامی و تبلیغی وارد کارزار شدند و با فریب و نیرنگ ، بعضی از صحابه سست اعتقاد پیامبر و مسلمانان ناآگاه را نیز به استخدام در آوردند تا چهره تابناک علی (ع) را مغشوش کنند . از این رو ناجوانمردانه با ترفندی حسابشده قتل عثمان را به علی (ع) ندادند که وی شیوه حکمرانی پیامبر که حدود یک ربع قرن فراموش شده بود و همه آرزوی آن را داشتند به مسلمانان ارائه دهد . با این تهمت و اثرات سوء آن جامعه بشری را حکومت عدل پیامبر تا ظهور امام زمان (ع) بی بهره ماند . راستی چه کسانی عثمان را کشتند که اثرات سوء آن همچون چنگالهای دمتشان تار و پود حکومت علی (ع) را در هم درید و اجتماع مسلمانان را به تشتت ، تفرقه و دشمنی مبدل ساخت؟ به نظر نگارنده با استناد به منابع آن دوره ، خوانخواهان عثمان قاتلان حقیقی او بودند؛ آنان که برای رسین به اهداف شومشان به هیچ اصلی پایبند نبودند و خون و آبروی هیچ کس را محترم نمی شمردند ،وقتی که دریافتند از حیات عثمان بهره ای نصیبشان نخواهد شد ، بلکه با قیام مسلمانان ، ادامه خلافت او آنان را از اهدافشان دور خواهد کرد با ترفندی که خاص این دودمان بود ، نقشه قتل او را طراحی کردند و از همه عجیبتر بعد از قتل وی علی (ع) را که مدافع وی بود قاتل عثمان معرفی کردند و اینها همه ناشی از جهالت و بی خبری مسلمانان از مسائلی بود که پیرامونشان می گذشت .
برای روشن شدن موضوع ، مااز شورای عمر و چگونگی انتخاب عثمان به خلافت و دخالتهای بنی امیه در امور خلافت و خواسته های مسلمانان از عثمان سرانجام از نقش بنی امیه و طلحه و زبیر در قتل وی و انگیزه آنان از این امر صحبت خواهیم کرد که هشداری است برای نسل حاضر که تحت تأثیر تبلیغات دشمنان انقلاب و اسلام قرار نگیرند و امام راحل و رهبر معظم انقلاب و دیگر مسئولان دلسوز نظام را مورد اتهام و بی مهری قرار ندهند.
شورای انتخابی عمر
یکی از مهمترین عوامل قتل عثمان همانا شورایی بود که عمر در آستانه مرگش برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد . اگر به دقت به اعضای آن بنگریم و حوادثی را که بعد از آن اتفاق افتاده مطالعه نماییم ، در خواهیم یافت که منشأ بسیاری از فتنه های جهان اسلام در این شورا رقم زده شد . راستی چه عواملی موجب شد که عمر برای انتخاب جانشین خود چنین رویه ای را برگزیند و از روش خلیفه اول یعنی انتخاب شخصی به عنوان خلیفه ، یا به روش پیامبر که « به گفته خودشان آن حضرت (ص) کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکردند » عمل ننماید و روش دیگری را ابداع کند که شاید عوارض مرگبار آن نیز برای خودش تا حدودی روشن بود .
این عباس نقل می کند که شبی عمر از من خواست که به بیرون مدینه رویم و او بسیار از امر خلافت بعد از خودش نگران بود . من عبدالرحمن ابن عوف ، سعد بن ابی و قاص ، طلحه و زبیر را پیشنهاد کردم که هر یک از آنها را بنا به دلائلی نپذیرفت و آن گاه که عثمان را پیشنهاد نمودم ، گفت : « اگر فرماندار شود بنی ابی معیط و بنی امیه را بر مردم مسلط کند و مال خدا را به آنها بخشد و اگر خلیفه شد البته خواهد کرد . به خدا سوگند که اگر چنان کند عرب بر او بشورد تا او را در خاتمه اش بکشد»
مسلماً عمر بهره ای از علم غیب نداشت که بتواند ازآن طریق آینده را پیش بینی نماید و این سخنان تنها می تواند بیانگر شناخت خلیفه دوم از ویژگیهای عثمان و جامعه اسلامی آن عصر باشد.
آیا تاکنون این سوال را از خود پرسیده اید که چرا عمر در انتخاب خلیفه بعد از خود از روش پیامبر و خلیفه اول پیروی نکرد و روش جدیدی ابداع نمود ؟ به نظر می رسد که خلیفه دوم با این عمل می خواست تئوری را برای انتخاب خلیفه مسلمانان به جهان اسلام ارائه نماید که هم گفته اصحاب سقیفه و اهل جماعت را مبنی بر این که پیامبر جانشینی برای خود برنگزید و هم عمل خلیفه اول را که مستقیماً یک نفر را به جانشینی انتخاب کرد ، توجیه نماید . خلیفه دوم اگر همانند خلیفه اول عمل می کرد ، این سوال برای مسلمانان پیش می آمد که اگر مسأله جانشینی این قدر مهم است که خلیفه اول و دوم نتوانستند از آن چشم پوشی کنند پس پیامبر که صاحب شریعت و آخرین پیامبر بوده نمی توانسته در مورد جانشین بعد از خود سکوت کرده و آن را می پرداختند که بدانند پیامبر برای بعد از خودشان چه تصمیمی گرفته و اگر چنین می کردند بسیاری از حقایق برای ایشان روشن می گشت و عمل مجریان سقیفه و انگیزه های آنها بر مسلمانان آشکار می شد ومورد سرزنش قرار می گرفتند ، ولی با عملی که خلیفه دوم انجام داد باب کلیه اتهامات را بر خود و یارانش بست .
اگر به دقت به توصیه های عمر پیرامون شورا و دقت وی در انتخاب اعضای آن نظر کنیم ،در خواهیم یافت که خلیفه دوم نیز همانند خلیفه اول جانشین خود را مستقیماً انتخاب کرده ، ولی به علل و عواملی که در فوق بدان اشاره نمودیم صراحتاً وی را معرفی نکرد و چنان تدبیری به کار برد که نتیجه ای جز همان که انتظار داشت حاصل نشد .
مورخان سخنان وی رادر مورد انتخاب خلیفه چنین نوشته اند . صهیب سه روز با مردم نماز گزارد و شما این شش نفر را در آن سه روز در خانه ای جمع کنید تا یکی از خودشان را برای خلافت اختیار کنند ، هرگاه پنج نفر متفق شدند و یکی مخالفت کرد او را بکشید و اگر سه نفر اتفاق کردند و سه نفر دیگر آنان مخالفت نمودند ، آن سه نفری که عبدالرحمان در میان ایشان شد اختیار کنید و آن سه نفر را بکشید . »
طبری از حضرت علی (ع) مطالبی را پیرامون شورا نقل می کند که حاکی از انتخاب مسلم عثمان است . وی از قول عمر می گوید : با کسی باشید که عبدالرحمان بن عوف با آنهاست . سعد با پسر عمه خود عبدالرحمان مخالفت نمی کند ، عبدالرحمان خلافت به عثمان می دهد . اگر دو تن دیگر بامن باشند سودم ندهند در صورتی که به یکی از آنها بیشتر امید ندارم .
تا این جا بر ما معلوم شد که عمر برای جانشینی خود عثمان را در نظر داشت ، ولی بسادگی نمی توان علت آن را دریافت. اگر به قول طبری که خود تعصب خاصی در مورد خلفا دارد اعتماد نماییم ، عمر خلافت خود را تا حدودی مدیون عثمان می دانست؛ زیرا وی نقش مهمی را به هنگام مرگ ابوبکر و نوشتن وصیت برای او در انتخاب عمر ایفا کرد . طبری از قول واقدی می نویسد : ابوبکر عثمان را در خلوت پیش خواند و گفت بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ، این پیمان ابوبکر بن ابی قحافه است برای مسلمانان ، اما بعد گوید: آنگاه ابوبکر از هوش رفت و عثمان چنین نوشت : « اما بعد ، من عمر بن خطاب را خلیفه شما کردم و در نیکخواهی شما کوشیدم » آنگاه ابوبکر به خود آمد و گفت « بخوان چه نوشتی » و چون عثمان بخواند ابوبکر تکبیر به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
به نام خدا
ترموستات :
ترموستات وسیله ای است برای تنظیم درجه حرارت موتور اتومبیل که بطور خودکار گرمای موتور را د رحد ایده ال که حدود 85 درجه است نگه می دارد .
لازم به توضیح است که برای عملکرد درست موتور ، دمای آن باید در محدوده معینی نگه داشته شود سرد بودن موتور باعث می شود که غلظت روغن بالا رود و روانکاری قطعات به خوبی صورت نگیرد و گرم بودن بیش از حد آن هم باعث می شود روغن خیلی رقیق شود و خاصیت روان کنندگی خود را از دست بدهد بنا براین ضرورت کامل دارد که دمای موتور در حد 85 در جه سانتیگراد نگه داشته شود .
طرز کار ترموستات :
در ابتدا که موتور سرد است ترموستات مسیر ورود آب به رادیاتور را می بندد بنابر این آبی که برای گردش در دور سیلندر مورد استفاده است قرار می گیرد فقط همان مسیر بسته دور موتور را طی می کند و وارد رادیاتور نمی شود تا گرمای آن به 85 در جه سانتیگراد برسد در این حالت گرمای مزبور باعث فعال شدن ترموستات شده و جیوه ای که درون آن است منبسط شده و مسیر ورود آب به رادیاتور را باز می کند تا درجه حرارت بیش از این بالا نرود با پائین آمدن حرارت مجدداً ترموستات بسته می شود و همین سیکل مرتب تکرار می شود تا درجه حرارت موتور در حد مطلوب باقی بماند .
در واقع این ترموستات یک وسیله مکانیکی هوشمند است که کار یک شیر قطع و وصل اتوماتیک را انجام می دهد .
استفاده از ترموستات همیشه باید صورت گیرد و از این نظر فرقی بین روزهای گرم تابستان و یا روزهای سرد زمستان وجود ندارد . ولی د ر ایران اینگونه معمول است که ترموستات را فقط به هنگام فصل سرد سال و هنگام استفاده از بخاری ماشین مورد استفاده قرار می دهند که علت آن هم شرایط خاص موتور ماشین پیکان است که استاندارد نیست !
استفاده از بخاری ماشین در زمستان :
ترموستات باعث می شود آن بخش از آب که قرار است برای خنک شدن به رادیاتور برود به درون مبدل حرارتی بخاری ماشین برود و از گرمای آن برای گرم کردن فضای داخل ماشین استفاده شود .
تهیه کننده : محمد فتحی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اولین و بدیهی ترین شناخت ها خداشناسی است
... آیا در خدایی که آفرینندة آسمان ها و زمین است شکی هست؟... ابراهیم:10
فاطر در لغت به معنای خالقی است که بدون نمونه می آفرینند و نیز به معنای شکافنده است؛ و چون به هنگام خلقت آسمان ها و زمین، اولاً آفرینش بدون نمونة قبلی بود و ثانیاً، گویی پردة تاریکِ نیستی شکافته شد و نور هستی در آسمان ها و زمین آشکار گشت؛ این واژه دربارة خلقت آن ها به کار رفته است؛ یا این که اشاره ای است به این یافتة جدید ستاره شناسان که همة کرات و منظومه ها در روز اول به صورت توده ای بزرگ و به هم پیوسته بود که بر اثر حرکت به دور خود و نیروی گریز از مرکز، شکافته شد و قطعاتی از آن به خارج پرتاب شد و منظومه ها و کهکشان ها و ثوابت و سیارات به وجود آمد.
قرآن فرموده است که نگاه به آسمان و زمین و تفکر در آفرینش آن ها هرگونه شک و تردید را دربارة وجود خداوند از دل می زداید.
امام حسین علیه السلام دربارة بدیهی بودن شناخت خدا در دعای «عرفه» چنین عرضه داشته اند: «چگونه چیزی که خود در هستی اش محتاج توست می تواند دلیل وجود تو باشد؟ آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزی هست که آن روشن کنندة هستی تو باشد؟ ای خدا، تو کی نبودی تا به دلیلی بر بودنت محتاج باشی؟ کی دور بوده ای تا آثار و آفرینشت تو را به ما نزدیک و آشنا کند؟ کور باد آن چشمی که تو را مراقب خود نبیند...»
عقل می گوید عالَم باید خدایی داشته باشد.
آیا آنان از غیر چیزی [که دیگران از آن خلق شده اند] آفریده شده اند؟ یا آنان خود آفرینندة خویش اند؟ طور:35
انسان یا بدون آفریننده و خود به خود به وجود آمده و یا خود آفرینندة خویش بوده و یا آفرینندة دیگری داشته است. این که انسان خود آفرینندة خود باشد قطعاً و مسلماً به حکم عقل باطل است، زیرا هیچ پدیدة ممکنی خود به خود به وجود نمی آید؛ و این نیز که خود خالق خویش باشد و یا موجوداتی مثلِ او خالقش باشند به حکم عقل باطل است؛ زیرا اولاً، اگر چنین بود، لازم می آمد که انسان از ازل وجود داشته باشد و ثانیاً، اگر خود خالق خویش بود، همة کمالات و زیبایی ها را در خود قرار می داد و نقایص و مرض ها و مرگ را از خود دور می کرد، حال آن که چنین نیست. پس باید پذیرفت که آفرینندة انسان از جنسِ او یا موجودی شبیه او نیست.
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
اگر انسان قلب خود را از آلودگی ها پاک کند، نور توحید را در خود می یابد.
و آن گاه که پروردگار تو از صلب بنی آدم اولادشان را برگرفت و آنان را [به وسیلة درک عقولشان و ابلاغ پیامبران] بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همة آنان گفتند: چرا، گواهی دادیم. [خدا چنین کرد] تا مبادا در روز قیامت بگویید ما از آن [(یعنی توحید و ربوبیت)] غافل بودیم. اعراف:172
این آیه، که به آیة میثاق و آیة اَلَست معروف است، اشاره دارد به عالم ذر. آنچه در این آیة شریفه به روشنی آمده این است که انسان ها نوعی معرفت و آگاهی فطری به خدای یگانه دارند، به گونه ای که جای هیچ گونه عذر و ادّعای خطایی برای آنان نمی ماند؛ زیرا خداوند به آنان فرمود: «اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و آنان پاسخ دادند: «بَلی شَهِدْنا». از این رو انسان در روز قیامت نمی تواند بگوید که با ربوبیت الهی آشنا نبوده است، و هم چنین نمی تواند پیروی از پدران و پیشینیانش را بهانة شرک و گمراهی خود قرار دهد. پس این آیه نشانة شعور باطنی انسان به خدای خویش و درک عمیق قلبی از اوست.
پس انسان ذاتاً و فطرتاً خداجو و خداخواه است؛ و خداپرستی او پاسخی است به خواستة درونی اش
پس حق گرایانه به این دین [(دین اسلام)] روی آور؛ [و] هرگز تبدیلی در آفرینش [تکوینی] خدا نباشد. این است دین ثابت و استوار؛ اما بیشتر مردم نمی دانند. روم:30
خدا در این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: دین را وجهة نظر خود قرار بده؛ یعنی توجهت کاملاً به سوی دین باشد؛ خود را درست مواجه با دین قرار بده، نکند بخشی از وجودت به دین پشت کرده باشد؛ سرشت خدایی، که خدا همة انسان ها را بر آن سرشته، این است؛ یعنی خداخواهی و رو به سوی او کردن. خداوند می خواهد بفرماید که ای پیامبر، چیزی بر خلاف فطرت و خواست فطری به تو نگفتم. تمام توجهت به دین باشد. البته باید به این نکته دقت کرد که احکام دین و قواعد اصولی دین موافق با نوع آفرینش انسان است: اگر در دین دستور داده شده که خدا را پرستش کنید، پرستش خدا موافق فطرت و خلقت آدمی است؛ اگر گفته شده است دیگران را یاری و عدالت را مراعات کنید و ستم نکنید، انسان باطناً این ها را می طلبد؛ و این است راز پیروزی دین خدا، اسلام.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
نظمِ حیرت انگیز عالم گواه وجود خداست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
بنام خدا
ارزیابی و تحلیل داده های لایههای روزسازی
این مطالعات جهت ارزیابی و تعیین کیفیت و تکامل اطلاعات لایه های روسازی و داده های ضخامت لایه ها برای تهیه توضیحات و توصیه هایی برای گسترش اطلاعات موجود اخیر از داده های LTPP می باشد . تفاوت ضخامت لایه ها در بخشهای مختلفی کلاسه بندی شده است . بهمین ترتیب طراحی و ساخت لایه ها مقایسه شدهاند . بعلاوه راهنمایی جهت پیشرفت اطلاعات لایه ای LTPP می باشد .
دسترسی و تکامل داده ها :
در قسمت مطالعات ، اطلاعات در دسترس از ضخامت لایه های روسازی (LTPP) مورد آزمایش و ارزیابی کیفی جهت تکمیل سرویس A تا E قرار گرفته اند . ارزیابی داده های ضخامت لایه ها نشان دهندة آن است که سطوح TST-L05A و TST-Lo5B در برگیرندة جامعترین اطلاعات در مورد ساختار لایه ها و ضخامت آنها برای تجزیه و تحلیل سطوح مختلف است . تنها 16 ساختار روسازی از بخشهای معمول LTPP و 1 ساختار روسازی از بخش مکمل آن هیچ اطلاعاتی در مورد ساختار لایه ها چه TST-L05A و چه TST-L05B ندارند . تجزیه و تحلیل اطلاعات تکمیلی از سطح E ، 3457 ساختار لایه روسازی را در بخش آزمایشی مشخص کرده است . حدود 3240 تا از این ساختارها (یعنی 7/93 درصد) در بخش صفر TST-L05B ثبت شده اند در حالیکه 3229 ساختار آن (یعنی 4/93 درصد) در بخش TST-L05A ثبت شده اند .
استحکام و کیفیت لایه :
بدنبال تکمیل ارزیابی داده ها، ضخامت لایه های روسازی و دیگر داده های مرتبط از منابع مختلف اطلاعاتی ، جهت تعیین استحکام (ثبات) و توضیحات کاربردی لایه ها ، نوع جنس و اطلاعاتی از ضخامت میان منابع مختلف ، ارزیابی شدند . بعلاوه ، تنوع لایه ها از نظر مصالح ، استحکام و پارامترهای مختلف ، برای ارزیابی ضخامت لایه ها در دسترس می باشند . نتایج ارزیابی اطلاعات استحکامی نشان می دهد که توصیف کاربردی لایة روسازی بین سطوح مختلف LTPP برای 93 درصد از نمونه های ارزیابی شده در مطالعات صابت است و در مورد نوع جنس لایه ها مشخص شده است که 79 درصد بخشهای ارزیابی شده در مطالعات ثابت است ارزیابی جنس لایة در غیاب طرح یونیفاید مصالح و کد شناسایی آنها صورت پذیرفت ارزش نشان داده شده لایه ها بین سطوح مختلف برای 89 درصد از نمونه های روسازی در مطالعة آنها ثابت در نظر گرفته شده است . در مواردی که داده های منابع مختلف یکسان نبودند ، یک لایه برای مطالعات بیشتر برداشته می شد . عدم ثابت بودن داده ها در لایه ها مورد بررسی قرار گرفته و بصورت تحلیل داده ها و مرور عملیات و توصیه هایی برای حل داده های غیرمتعارف به مدیریت LTPP گزارش می شد .
بعلاوه سودمندی و نتیجه بخش بودن مصالح نیز مورد بررسی قرار گرفت . هدف از انجام و چک کردن خواص مصالح آن بود که مشخص شود آیا کد مصالح برای لایه با توصیفات کاربردی آن تطابق دارد یا خیر . زمانیکه بیشتر رکودها که دارای ارزش مصالحی هستند (642 درصد از بین 41111 حدود 56/1 درصد دارای کد مصالح نادرست هستند) و بعضی رکوردها که کد مصالح آنها از بین رفته است . رکودهای مشخص شده بصورت تحلیل داده ها و بررسی عملیات به FHWA (بخش بزرگراههای ایالتی) گزارش می شد . استدلالات داده ای لایه ها با استفاده از نشان دهندة تغییرات (شاخص) که بصورت SHRP-LTPP مشخص شده اند مورد بررسی قرار می گیرند و بعنوان یک نتیجه از ارزیابی لایه های روسازی به FHWA گزارش می شوند .
تغییرات ضخامت
تنوعی که در ضخامت لایه از تجزیه SPS در محلهای مختلف بدست آمده است با توجه به پراکندگی تئوری آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . این تحلیل لایه ها با مصالح و کاربرد مختلف مختلف را شامل می شود که قسمتهای دسته اول (A-Class) و بیندر (binder) ، AC بیندر ، اساس متراکم ، اساس متراکم پرداخت شده ، اساس نفوذپذیر AC و اساس بتنی نرم و سطوح PCC را در بر می گیرد . برای تشخیص ویژگیهای لایه ها ، توصیفات آماری مانند وسایل نقلیه ، انحراف معیار (استاندارد) ، کجی (انحراف) و نقطه اوج آماری برای هر قسمت محاسبه شده است .و یک آزمایش ترکیبی برای انحراف و اوج نمودار آماری جهت آزمایش توزیع ضخامت نرمال 1034 لایة SPS انتخاب شده است . تحلیلهای آماری بیانگر آن است که برای 84 درصد همة لایه ها تنوع ضخامت در یک قطعه دلالت بر توزیع نرمال دارد . این نتایج می توانند بعنوان یک ورودی مهم برای مهندسی روسازی که شامل طراحی مطمئن و همچنین کیفیت مطمئن هستند بکار روند .
مقایسه ساختار و طرح لایه ها :
هسته و ارتفاع ساختاری روسازی اندازه گیری و جهت طراحی لایه های جدید SPS مقایسه می شوند (یک طرح مبنا و استاندارد) . این داده ها برای مشخص کردن درصد اندازهگیرهای مشخص درون یا بیرون لایه های ویژه هدف ارزیابی می شوند . مقایسة تحلیلهای آماری وسایل اندازه گیری در مقابل ارزشهای طرحی با استفاده از t-test (آزمایش t) صورت گرفت .
آزمایش دو جانبة (t-test) t برای 95 درصد سطوح راحتی برای هر نوع مقطعی (برشی) جهت تخمین تفاوت بین طراحی و ساخت لایه ها قابل توجه است . آزمایش یک جانبة t برای 95 درصد سطوح راحتی برای هر نوع لایه ای با تفاوت طراحی وساخت در حدود 35/6 میلی لیتر (25/0 اینچ) ، 7/12 میلی لیتر (5/0 اینچ)و 4/25
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
به نام خدا
تاریخچه شهر ایذه
ایذه یک شهر تاریخی است و آثاری از زمانهای بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مرکز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. در کتابهای تاریخی و جغرافی دوران بعد از اسلام نیز نام این شهر ذکر شده است. مقدسی و ابنخرداد و یاقوت حموی از ایذه نام بردهاند. آتشکدهای هم در آن شهر بود که تا زمان هارونالرشید فروزان بوده است. «استرنج» مینویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی که در آن شهر روی کارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل که خرابههای آن هنوز دیده میشود، بنام مادر اردشیر بابکان (خزهزاد) نامیده میشود. کلمه ایذه در زمان اتابکان لر کمتر بکار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. کلمه ایذه در قرنهای گذشته به کلی متروک شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
مراکز تاریخی و باستانی
مجسمه سوسن
قطعه سنگ نامنظم خاکستری رنگی است که بر روی آن نقشزنی ایستاده حجاری شده است. با وجود خرابی و آسیبهای وارده به این مجسمه، وضع و حالت و لباسهای مجسمه ظاهراً دال بر زن بودن این مجسمه زیبا دارد. این مجسمه در مسیر ایذه به طرف مسجد سلیمان پس از پشت سرگذاشتن آبادی پیون و تنگ لیموچی در سوسن واقع شده است.
قلعه تل
این قلعه توسط محمدتقیخان بختیاری در سرتلی در ناحیه ایذه بنا شده است. این قلعه مرکز خانهای ایل بختیاری بوده و چندین قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام کندن پی خانهشان دو سنگ بزرگ که به زمان عیلامیان مربوط میشوند، از زمین بیرون آوردهاند. یکی از سنگها پایه ستون و دیگری سنگی منقوش است که چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ایستادهاند.
قلعه دیزه وراز
این قلعه در شمال کوه دلا قرار دارد. پلههای زیادی از پایین تا قلعه وجود دارد. این قلعه در بلندترین قله کوه دلا ساخته شده است. ساختمان این قلعه به زمان فرامرز اشکانی می رسد.
قلعه اَرک یا اَرخ
این قلعه روی کوهی مشرف به شلاه ساخته شده و پایین کوه روبروی آسیابهای آبی قلعه دیگری وجود دارد که جوی آبی به صورت دایره درون حیاط آن کشیده شده است. این کاخ – قلعه در بین دو رودخانه قرار دارد که روی یکی از آنها پلی وجود داشته و بر اثر زمان خراب شده و فقط یکی از ستونهای آن باقیمانده است. این کاخ قلعه مقر حکومت قوم عیلام بوده است.
روستای شمی
این روستا در دهستان شمی شهرستان ایذه واقع شده است. در فاصله نه کیلومتری این روستا آثار باستانی بسیار زیبا و مشهوری نظیر مجسمههای بزرگ برنزی، سنگهای مرمری، گورهای باستانی از دوره پارتها کشف شده است، برخی از این مجسمهها و اشیاء بهدست آمده جزء شاهکارهای مسلم ریختهگری و فلزگدازی است. گورستان شمی نیز به دوره ساسانیان مربوط است .
نقش خونگ اژدل یا اژدر
در پانزده کیلومتری شمال ایذه در شرق خونگ اژدر قطعه سنگی بسیار عظیم قرار دارد که بر روی آن نقش مهرداد اول یا دوم اشکانی حجاری شده که بر اسبی سوار است و کبوتری حلقه قدرت را همراه نامهای به او تقدیم میکند و افرادی (روحی) به حضورش بار یافتهاند.
بردنبشته ایذه
در راه ایذه به پیون پس از طی یک کیلومتر، در کف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمی به وسیله حجاران زبردستی حجاری شده است و نقشهای بسیار زیبا و زنده و پرتحرکی بر سطوح آنها حک شده است. نقشهای این سنگنبشته عبارت از مرد بلند قدی با گیسوان گشاده و انبوه با کلاهگرد بیکنگره با شمشیری به دست است. در سمت راست این نقش سواری حجاری شده است. در سمت چپ نیز نقش چند انسان حجاری شده به چشم میخورد.