لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
به نام خدا
ادبیات ایران
شاعران مشهور ایران
شعرای ایران(از آغاز شعر پارسی تا نهضت مشروطیت)
بهنام بهشاد
کلاس
آقای حیدری
شعرای ایران (از آغاز شعر پارسی تا نهضت مشروطیت) به ترتیب اسم
آذربیکه ی:لطفعلی آذربیکه ی متخلص به آذر از جمله شعرای معروف قرن دوازدهم است که در سال 1123 هجری قمری در اصفهان متولد شد او در انواع شعر بخصوص غزل و قصیده مهارت و استادی داشت.
ابن یمین:امیر محمود بن امیر یمین الدین طغه ای در اواخر قرن هفتم در فریومه از ولایات جوین خراسان متولد شد و معاصر ملوک سربداران سبزوار بود و بیشتر عمر خود را در زادگاه خود به گوشه نشینی و قناعت گذرانید چون دوران حیاتش مصادف با اختلاف بین امرای خراسان و قتل و غارت بود، روع شاعر به عزلت و گوشه نشینی خو گرفت.
ابو حفص سعدی: بعضی ها معتقدند که ابوحفص حکیم بن احوص سعدی اولین شاعر پارسی زبان است و ظاهرا سعدی را که به این مناسبت به او نسبت می دهند این است:
آهوی کوهی در دشت چگونه دوزا
او ندارد یاری بی یار چونه بوذا
ولی به هیچ روی نمی توان او را اولین شاعر پارسی زبان دانست.
ابو سلیک گرگانی:عوفی او معاصر عمروبن لیث شمرده است و بنا بر این معاصر فیروز مشرقی بوده منوچهری او را در شمار شعرای قدیم خراسان ذکر کرده و نام وی را هم ردیف استادان بزرگ پیش از خود آورده است ابیات زیر به نام او در تذکره ها ضبط است.
خون خود را گه بریزی بر زمین
به که آب روی ریزی در کنار
ابوشکر ملجنی: نام این شاعر در هیچ یک از مآخذ ذکر نشده و کینه ی او از قدیمی ترین مآخذ یعنی این بیت منوچهری:
از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی
بوشکور بلخی و بوالفتح سبتی هکذا
ابوالعلاء گنجوی:از احوال این شاعر نکات مهمی در دست نیست فقط در تذکره ها او را استاد خاقانی خوانده اند. ابوالعلاء پس از ته بیت خاقانی دختر خو را به عقد او در آورد.
اسدی:ابونصر علی بن احمد طوسی مشهور به اسدی از شعرای قرن پنجم است او از جمله کسانی است که مانند فردوسی دست به نظم شاهنامه زد و در این زمینه در برابر استاد گران مایه خود گرشاسب نامه را ساخت.
امیر خسرو:خسروبن امیر سیف الدین محمود دهلوی در سال 650 یا 651 در شهر پتیای هندوستان متولد شد از کودکی راه پدر یعنی کسب علم و دانش و فضیلت را پیشه خود ساخت و به ادبیات و زبان فارسی تسلط کامل یافت.
بابا طاهر: بابا طاهر عریان همدانی از شاعران عارف اواسط قرن پنجم معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است، ولادت او در اواخر قرن چهارم اتفاق افتاده بود چنانکه در اواسط قرن پنجم یعنی در حدود سال 447 که طغرل بیک سلجوقی به همدان رفته بود او عارفی کامل و صاحب مقامات بود.
جامی: نورالدین عبدالرحمن جامی در روز 23 شعبان سال 817 هجری در خرجود جام- خراسان متولد شد. نام پدرش نظام الدین دشتی و جدش شمس الدین دشتی منسوب به حمله دشت اصفهان بود که بعد به ولایت جام مهاجرت کرد.
حافظ: خواجه شمس الدین مصد بهاءالدین حافظ شیرازی در حدود سال 726 هجری قمری در شیراز متولد شد، پدرش بهاءالدین در زمان اتابکان سلغه فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت نمود و مادرش اهل کازرون بود. حافظ تحصیل علوم و کمالات را در زادگاه خود کرده و مجالس درس علماء و فضلای بزرگ زمان خود را که در یکی از آنها قوام الدین عبدالله باشد درک کرد و در علوم به مقامی رفیع رسید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به نام خدا
نام درس: آزمایشگاه هیدرولیک
عنوان آزمایش: تعیین خواص سیالات
نام تهیه کننده: خشایار خدائی تهرانی
نام اعضای گروه: خشایار خدائی تهرانی – محمد امین
سید محمد نیک آئین – مصطفی فضلوی – حمید علینژاد
ساعت کلاس: روز دوشنبه 15/9 – 30/7
تاریخ آزمایش: 21/1/85
مقدمه: (بخش اول)
هدف آزمایش شماره 1 در بخش اول به دست آوردن وزن مخصوص سیالات و ارائه شیوه ای است که به کمک آن بتوان وزن مخصوص هر سیالی را به دست آورد.
ابتدا لازم است چند تعریف اساسی ارائه شود و بعد ادامه مطالب پی گیری گردد
جرم مخصوص: جرم مخصوص در واقع جرم واحد حجم است و برای یافتن آن در یک نقطه باید یعنی جرم اطراف آن نقطه را بر ، حجم آن تقسیم کرده و حجم را به سمت نقطه مورد نظر میل دهیم.
( مقداری است که اندازه آن در مقایسه با فاصله مولکول ها بزرگ است)
وزن مخصوص: مقدار وزن واحد حجم سیال است.
(این کمیت به شتاب ثقل زمین وابسته است).
حجم مخصوص: حجم مخصوص برابر حجم واحد جرم سیال است و در واقع عکس چگالی سیال است.
چگالی مخصوص: نسبت وزن مخصوص یک ماده به وزن مخصوص آب چگالی مخصوص آن ماده می باشد.
حال رابطه اساسی که در این آزمایش از آن استفاده می گردد و در آن از مفهوم چگالی مخصوص استفاده شده است در زیر ارائه و اثبات می گردد.
فرض کنیم که یک لوله که پائین آن بسته است و قطر یکنواختی دارد در داخل آب قرار داده شود در این صورت در مورد آن رابطه زیر برقرار است.
(1)
که در این رابطه W: وزن لوله ، : وزن مخصوص آب.
:A مساحت مقطع خارجی لوله، Lw طولی که لوله در آب فرو می رود.
(رابطه بالا با توجه به قانون ارشمیدس به دست آمده است).
حال اگر همان لوله را در داخل سیال دیگر قرار دهیم به همان شیوه خواهیم داشت:
(2)
Lc : طولی که لوله در سیال مورد نظر فرو می رود.
: وزن مخصوص سیال.
حال از رابطه (1) و (2) استفاده می کنیم:
(3)
اگر باشد : نتیجه می گیریم
در نتیجه رابطه (3) به صورت زیر در می آید:
با توجه به این رابطه می توان توسط هیدرومتر وزن مخصوص سیال مورد نظر را به دست آورد.
برای استفاده از رابطه بالا چون قطر هیدرومتر متغیر است باید آن را به یک قطر یکنواخت معادل تبدیل کرد و Lw و L1 را با توجه به آن به دست آورد.
موارد بالا ما را یاری می دهد که وزن مخصوص سیالات را به دست آوریم همان گونه که می دانیم وزن مخصوص یکی از مهمترین خواص سیالات است و در اکثر محاسبات برای تعیین فشار سیالات و غیره به کار می آید و اطلاع از مقدار آن برای کار کردن با سیالات ضروری است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 227
بنام خدا
سیطره عشق
شروع 1 فروردین 84
پریسا & ماریا
(سیطره عشق حوادث روزگار
حوادثی که برای همه پیش می آید و
حوادثی که گاه شیرین گاه تلخ می شود.)
دانشگاه تازه باز شده بود و محیطش برام ناشناس بود هنوز هیچکس را نمی شناختم روزهای اول را فقط به دنبال اتاق اجاره ای می گشتم . آخه خوابگاه پر شده و من دیر جنبیده بودم البته بهتر چون اصلا محیط خوابگاه را نمی پسندیدم. دانشگاه من تهران و من از کرج اومده بودم اگه پدر و مادرم نمی رفتن خارج هیچ دغدغه ای برای اتاق یا خوابگاه نداشتم اما ... بچه های دانشگاه همه مهربون بودند اما یکی از آنها خیلی به دلم نشسته بود اسمش روژان فریور بود. دختری قد بلند و شیک پوش چشمهای قهوه ای نافذی داشت و موهای بلند که اکثر اوقات او نارو باز می گذاشت که دور صورتشو قاب می کرد همیشه شلوارهای لی می پوشید با بلیزهای تنگ . کیف هایش معمولا با کفشهایی که می پوشید ست بود با ناز و ادا راه می رفت دوست داشتم بیشتر باهاش آشنا بشم البته زیاد با اون حرف زده بودم اما راجع به خودمون نبود فقط راجع به جزوه و درس و ... بود. اون الان روی نیمکتی که گوشه حیاط بزرگ دانشگاه قرار داشت نشسته بود و پاش رو انداخته بود روپاش و داشت کتابی که روی پاهاش بود ورق می زد بهش نزدیک شدم و با لبخند گفتم : اجازه هست بشینم روژان گفت اوه ، بله ، البته هانی جون در کنارش جای گرفتم و سریع پرسیدم: راستش می خوام بدونم شما توی خوابگاه دانشگاه اقامت دارید؟! روژان : ابداً من خوابگاه را دوست ندارم به دنبال یه خونه خوبم یه خونه ی دانشجویی اما فعلا پیدا نکردم و این یه هفته رو توی هتل گذروندم .
چه جالب چون من هم دنبال اتاق هستم روژان جیغ کوتاهی از روی خوشحالی کشید و گفت : چقدر عالی دوست دارید با هم اتاق بگیریم و دیگه تنها هم نیستیم با خوشحالی گفتم: اوه .....عالیه حتماً ...... گفت : خوب الان کلاس شروع می شه بریم سر کلاس بعد از کلاس مفصلا با هم حرف می زنیم و به طرف کلاس راه افتادیم بعد از کلاس با روژان رفتیم دنبال خونه گشتیم اما پیدا نکردیم یعنی چند جایی پیدا شد اما خوب نبود. خلاصه او نروز پیدا نشد و ما گشتن رو به فردا موکول کردیم ساعت 8 شب بود به طرف هتل پیش رفتیم و روژان از من دعوت کرد تا اون شب و با هم بگذرونیم و من با کمال میل پذیرفتم ... می خواستیم از پله ها بریم بالا که یکدفعه یکی از پسرهای دانشکده به نام کوشا افشار جلومون سبز شد مودبانه سلام کرد یه دفعه دیدم چهره روژان عوض شد و گفت: باز هم شما. من که بهتون گفته بودم دیگه نمی خوام چیزی بشنوم و شما رو ببینم کوشا با ناامیدی گفت : البته اما من به این آسونی دست نمی کشم . من که کاملا گیج شده بودم و جفتشونو نگاه می کردم پرسیدم : اینجا چه خبره ؟!
روژان دستم را گرفت و سریع دوید از پله ه بالا رفتیم کلید را از نگهبانی گرفت و گفت هر کس با من کار داشت بگین من نیستم!!! و به طرف اتاق روژان رفتیم . وارد شدیم اتاق کوچیک اما قشنگی بود . روژان گفت: بنشین هانی جان گفتم بله .... بله حتما روژان : متاسفم که این قضیه پیش آمد گفتم: ای بابا تقصیر تو نبود که روژان ادامه داد : راستش کلافه شدم هر روز پا می شه میاد دنبالم و ... گفتم حالا چی میگه ؟ ! قیافه ای با مزه به خودش گرفت و گفت : چه می دونم می گه عاشقتم ، دوستت دارم و از این جور حرفا دیگه گفتم : خوب روژان جون بهش یه جواب بده که هی نیاد روژان گفت: دادم به خدا اما دست بر دار نیست می گه باید بگی آره گفتم: خوب بیشتر راجع بهش فکر کن از نظر من که پسر خوبیه روژان گفت : خوب بگذریم برم یه قهوه سفارش بدم ناسلامتی مهمون دعوت کردم بعد بلند شد و به طرف تلفن رفت و سفارش قهوه داد بعد از چند دقیقه قهوه رسید. روژان قهوه رو گذاشت روی میز و گفت : خوب هانی جون تعریف کن گفتم: از چی؟ روژان : از خودت بگو گفتم از خودم... خوب من هانی معین هستم خندید و گفت عجب به ! گفتم: خوب از شوخی گذشته من فرزند کوچک یه خانواده مرفه هستم دو تابرادر دارم به نامهای مهرداد و مهرشاد و ... مامانم دبیره و بابام کارخونه داره پارسال به خاطر ماموریتش رفت فرانسه بعد از چند ماهی که ماموریتش تموم شد وقتی که برگشت تصمیم گرفت برای همیشه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
به نام خدا
سیاوش در شاهنامه
استاد : سرکار خانم فدایی
نگارش : عباس هاشمی
فهرست مطالب
تقدیمیه...........................................................................................3
پیشگفتار........................................................................................4
مقدمه............................................................................................5
سیاوش..........................................................................................6
فهرست منابع...................................................................................19
تقدیمیه :
اینجانب عباس هاشمی این تحقیق را به استاد گرامی خود سر کار خانم فدایی تقدیم میکنم.
پیشگفتار :
سخن گفتن از فردوسی اگر چه گاهی آسان گرفته می شود آسان نیست چون او شخصیتی پایاب و آسان یاب نیست. این خردمند ژرف نگراین نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی این وجدان بیدار قوم ایرانی و این پاسدار ارزشهای انسانی در هر کیش و کسوت برتر از حد هر وصفی است .
گروهی او را حامی توده رنجبر خوانده اند و معدودی هم بر عکس وی را همسوی ارباب زر و زور دانسته اند وضحاک وی را تطهیر فرموده اند! برخی او را شعوبی افراطی و دین گریز انگاشته و برخی دیگروی را بر کنار از گرایش شعوبی یا سخت متدین قلمداد کرده اند.
با وجود همه گونه گفتار و جستاری در هرباره وبا هر دیدگاهی تا آنجا که نگارنده به یاد دارد تا کنون هیچ بحث مبسوط و بسامانی در باب او از دید هنر داستان پردازی صورت نگرفته و آن چه در این زمینه وجود دارد دست بالا چیزی فراتر از بحثهای کلی یا مقالاتی در اینجا و آنجا نبوده گو که برخی از آنها گوشه هایی از کار و کمال فردوسی را روشن کرده اند .
داستان های شاهنامه و همچنین الگوهای داستانی و سنخ های باستانی شاهنامه مطرح شده و در بیان انها سعی بر آن بوده تا دیدی پیوسته از تحولات و رویدادها و پدیدارهای درون شاهنامه بدست داده شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
به نام خدا
دانشگاه آزاد اسلامی (کرج)
سنایی
استاد:
جناب آقای کمال
تهیه کننده:
مهدی شهنازی
رشته:
مکانیک خودرو
تابستان1387
درغزه
اگر چه امروز ازغزنین چیزی جز یک قریه کوچک و ویران باقی نمانده اما روزگاری دارای شکوه وعظمت بوده آری اگر امروز از آنجا گذر کنییدبه یادتان نمی نشیند که روزگار سنائی همه شعرا و بزرگان علم و دانش همانند امیران و سلاطین به دنبال کسب رزو غر ق امیان نفسانی بودهان د به قول استاد دکتر عبدلحسین زرین کوب شهر غزنین در آن روگار که هنوز دولت پرقدرت محمود از آن رخت برنبسته وبد در شادی و شادکامی غوطه می خورد عمه در شادی ها خوشی ها و آرزوهای بی پایان مست بودند در همین زمان که نه در مسجد سوز و نیازی بود و نه در خانقا هها شور داد و مانند فرخی عنصر منهچهری فقط به فکر زر و جاه و انیال جنسی بود.
در اینجا باید به عنوان یک دوست صمیمی و خوب به شما خوانند مهربان این مسئله اخلاقی را گوشتزد نمائیم که از آن همه قدرت مالی رزمی واز آن همه شادی وشور دنیائی هیچ چیز باقی نمانده و نخواهد ماند پس بعتر است من وشما مواظب خود باشیم تاغرق در مسائل دنیوی نشویم و همیشه و همه جا خد ا ، انسانیت و ملیت خود را فراموش نکنیم .
تولد سنایی
سنایی در سال 473 در غزنین متولد شد . کلمه سنایی که ظاهرا به معنای روشنایی گرفته شده نام شعری اوست کهدر اکثر قصاتید و غزلیات شاعر به چشم می خورد و معاصرینش سنایی اسم می خواندند .
در مورد نام کوچک شید ای غزنه اختلاف زیاد است که مادر اینجا به تمام اقوال اشاره می نمائیم :
1- جامی در نفحات الانس آورد ه که نام شاعر ابولمجدود بن آدم سنایی بود ه است .
-عوفی در لبب الالبات اورا مجدالدین آدم السنایی می نامد .
-اجی خلیفه در کشف الظنو ن اورا محمد بن آد م معرفی می کند .
گروهی از محققین نوشتهاند که نام سنایی ، حسن بوده و بعدها اورا مجدود گفته
اند .این گروه استناد به اشعار خود سنایی نمودهاند که سرود :
هر که اورا گشته طالب مجد است
شفی اورا زلفظ بو امجد است
شعرا را به لفظ مقصودم
زین قبل نام گشت مجدودم
زان که جدا را به تن شدم بنیت
کرد مجدود ماضیم کنیت
پسری داری همنام رهی
کز تو می خدمت او جویم من
زآ ن که نیکو کند از همنامی
خدمت خواجه حسن بنده حسن
حسن اندر حسن اندر حسنم
تو حسن خلق و حسن بنده حسن
در هر صورت ابولمجد مجدود بن آدم سنایی شاعر عالیمقدار و عارف بلند مقام قرن ششم واز استادان مسلم شعر فارسی است . پدرش آدم از وضع مالی خوبی بهره نمی برد ولی از نژاد بزرگان و آزادگان بودهاساس است سنای چه در روزگار خود و چه در سده های بعد همواره مورد تجلیل