لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب
شعر کوتاه «نشانی» در زمرهی معروفترین سرودههای سهراب سپهری است و از بسیاری جهات میتوان آن را در زمرهی شعرهای شاخص و خصیصهنمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر نخستین بار در سال 1346 در مجموعهای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پختهتری نوشت که هم بهلحاظ پیچیدگیِ اندیشههای مطرح شده در آنها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، در مقایسه با شعرهای اولیهی او (مثلاً در مجموعهی مرگ رنگ یا زندگی خوابها) در مرتبهای عالیتر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحلهای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام شاعری صاحب سبک نائل شده بود
از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در زمرهی اشعار مهم سپهری دانستهاند و بعضاً قرائتهای نقادانهای از آن به دست دادهاند. برای مثال، رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد میکند (514) و در تحلیل نقادانهی آن بهمنزلهی « یک اسطورهی جست وجو» (515) مینویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح جویندهی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب سپهری اشاره میکند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانستهاند»، هرچند که شمیسا خود با این انتخاب موافق نیست (263).
صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» بهعنوان بهترین شعر سپهری برشمردهاند، نکتهی مهم تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست دادهاند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانهی دوست کجاست؟») استدلال میکند که «خانه وسیلهی نجات از دربه دری و بی هدفی است؛ و دوست، عارفانهاش معبود، عاشقانهاش معشوق، و دوستانهاش همان خود دوست است. و یا شاید تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات میدهد» (همانجا) و « گل تنهایی » میتواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت میکند. از نظر او، « در این شعر، دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی منازل هفتگانه میتوان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است که در پرتو آموزههای عرفانی میتوان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، شمیسا هفت نشانیای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانهی دوست برشمرده است برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل سازی میکند:« درخت سپیدار = طلب، کوچهباغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فوارهی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانهی نور = فقر و فنا» (264).
وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینهی نظری برای یافتن معنا در متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن اصول و مفاهیمی فلسفی میدانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب عرفان باید جست. قصد من در مقالهی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکلمبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر تشکیل میدهد و لاغیر. لذا در اینجا ابتدا آراء فرمالیستها («منتقدان نو») را دربارهی اهمیت شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانهای از « نشانی» به دست خواهم داد که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالودهی بحث دربارهی آن محسوب میکند، با این هدف که از این طریق نمونهای از توانمندیهای نقد فرمالیستی در ادبیات ارائه کرده باشم.
الف- نحلهی موسوم به « نقد نو» در دههی 1930 توسط محققان برجستهای پایهگذاری شد که برخی از مشهورترین آنها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و رابرت پن وارن. شالودهی آراء این نظریه پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامهی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمیدانست. ادبیات مجموعهای از متون محسوب میگردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم میساخت. این « امر دیگر» می توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال میشد که عمده ترین فایدهی خواندن ادبیات، تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینهی تمام نمای ذهنیت مؤلف میدانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را دربارهی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم میکرد. پیداست که در همهی این رویکردها، آنچه اهمیت می یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیینکنندهی بیرونی محسوب میگردید، عواملی مانند مکاتب فلسفی یا نظامهای اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیستها به مطالعات نقادانهی ادبی این بود که با محوری ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزهای قائم به ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت.
بنابر دیدگاه فرمالیستها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای بی اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیستها برای راه بردن به محتوا شیوهی متفاوتی را در پیش میگیرند، شیوهای که عوامل برونمتنی ( تاریخ، زندگینامه و امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب میکند. نمونهای از این عوامل برونمتنی، قصد شاعر و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریهپردازان فرمالیست)، مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آنجا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهانشده در شعر») نقد میکند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که هویت سرایندگان آنها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه بحث دربارهی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل میکند. ثانیاً حتی اگر فرض کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می توان گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بزها : رفتار، تنش و مدیریت
معرفی
بزها درسرتاسر دنیا بخاطر شیر، گوشت، الیاف؛ تحقیقات بیوشیمیایی و همزیستی پرورش داده میشوند. شیر بز بخاطر خواص حساسیت های بالای آلرژی و سهولت هضم آن شناخته شده میباشد.
تولیدات فعلی بزها برخی از ارزشمندترین الیاف را حاصل میکند تولیدات فعلی بزها برخی از ارزشمندترین الیاف را حاصل می کند علاوه بر آن بزها در مدیریت چراگاه و کنترل brush ( ) مفید هستند. گوشت بز منبع اصلی پروتئین حیوانی در سرتاسر دنیاست، خصوصاً در آسیا و آفریقا. در ایالات متحده اهمیت بز در سالهای اخیر به عنوان حیوان گوشتی افزایش یافته است. اگر چه سیستم های بازاریابی گوشت بز هنوز کاملاً سازماندهی نشدهاند که مدیریت گوشت بز را به یک رقابت تبدیل میسازد تمرینات مدیریتی که سلامت بزها را همیشه ارتقا میدهد به محصول دهی بهتر منجر میشود، اگر چه اطلاعات پزشکی در دسترس که به این موارد اشاره می کند محدود هستند.
محیط محدود
استرس حرارتی در بزها وجود دارد، خصوصاً تحت شرایط مدیریتی متمرکز. کاهش در غذای مصرفی و تولید بطور معمول در بزهایی که تحت اثر تنش حرارتی هستند مشاهده میشود. Feedloming یک عمل معمولی در صنعت گوشت بز نمیباشد. بخاطر سختیهای که با مدیریت بیماری و کمبود امکانات اقتصادی موجود میباشد اگر چه طبیعت و مری به اهمت برنامههای مدیریتی متمرکز به عنوان یکی از استراژیهای پیشرفت تولید گوشت بز تاکید کردهاند تحت شرایط متمرکز، غنی سازی محیطی سرعت رشد در بزها افزایش میدهد ولی بز غذای مصرفی یا رفتارهای خصمانه اثری نمیگذارد.
رفتار خصمانه (جنگجویانه) پاسخ های سرکشانه یا مطیعانه به یکدیگر را در حیوانات مشخص میکند.
پاسخ های تنشی در بزها تحت اثر تراکم انبار کردن قرار نمیگیرد، زمانی که آنها در طویله ها بدون تغذیه نگهداری میشوند. اگر چه عکس العمل های خصمانه در گروههایی با تراکم بالا شایع است.
تعاملات اجتماعی
تقریباً بلافاصله بعد از تولد (کمتر از 48 ساعت) نوزادان بزها قادر به احساس کردن محیط اجتماعیشان هستند.
بزها حیوانات بسیار اجتماعی هستند وعلاقه دارند با هم باشند مخصوصاً اگر احساس خطر کنند یا از محدوده خانهاشان دور شده باشند. اگر چه این برای تعداد کمی از بزها معمول است که از گله خود جدا شوند و در تنگنا قرار میگیرند. بزها از ضربات سر برای ثبت کردن قلمرو شخصی خود استفاده میکنند. بزها اصلی اغلب به پهلوهای بزهای فرعی (زیردست) شاخ میزند. صدمات فیزیکی مانند کبودی در بزهای شاخ دار تحت شرایط پرجمعیت افزایش مییابد، که بالا رفتن فعالیتهای که تین کیناز خون منجر می شود. قلمرو شخصی بزها ابتداً به وزن بز و اندازه شاخ آن بستگی دارد. جالب اینکه، یک بز تنها با بیشترین تعداد فامیل در یک گروه در بزهای گونه جانواپوری (Jumanapari) تمایل دارند که بز اصلی باشند. کنان ات ال یک زخم را در فعالیت CK در بزها مشاهده کرده است.
موقعی که بعداز 7 ساعت نگهداری در طویلهها، به عنوان یک نتیجه تعداد بیشتری عکسالعمل خصمانه مشاهده شد تا در ساعات ابتدایی نگهداری.
ایزولاسیون اجتماعی
جدا سازی بزها از گروه اجتماعی خود میتواند افزایش تنش احساسی یا هراسناکی را موجب شود که با منعکس شدن تمرکز که تیزول بالا رفته تشخیص میشود تمرکز که تیزول پلاسما یک شاخص قابل اعتماد برای تنش در بزهاست.
برای مطالعه پاسخها به ایزولاسیون اجتماعی در بزها کانن ات. ال آزمایشی را ترتیب داد که در آن از هر بز به تنهایی بعد ازانجام هر کدام از سه درمان ایزولاسیون نمونه خون گرفته شد : یکی ایزولاسیون 15 دقیقهای بدون هیچ ارتباط دیداری با دیگربزها (i)؛ یک ایزولاسیون 15 دقیقهای با ارتباط دیداری (IV)؛ یا هیچ ایزولاسیون (کنترل و C) سطوح استرس همانطور که با تمرکزکرتیزول پلاسما مشخص میگردد در گروه I در مقایسه با گروههای C,IV بیشتر بوده است. تمرکز کرتیزول در گروههای IV,C بصورت شخصی متفاوت نیستند (شکل 1).
ایزولاسیون اجتماعی در گوسفندان نیز ایجاد استرس میکند. اگر چه بر اساس تعاملات اجتماعی آغاز شده زمان هر واحد و رفتار نشان داده شده در زمان ایزولاسیون اجتماعی بزها نسبت به گوسفندها حیوانات اجتماعیتری هستند.
اگر چه گلوکز پلاسما و تمرکز اسیدهای چرب غیراشباع (NEFA) در درمان تأثیر نمیپذیرد. روندها با روندهای کرتیزول شبیه میباشد (شکل1) تمرکز پلاسما (NEFA) دربزها نتیجه تنش افزایش مییابد.
بزها به آسانی میتوانند با روند آزمایشگاهی روتین مانند ایزولاسیون و نمونهگیری خون توسط یک وسیله آرام و بزنامههای تشویقی عادت کند؛ به این خاطر که آنها میتوانند رویارویی های مثبت را بخاطر بسپارند.
شکل 1- تاثیر درمان قرنطینه (قرنطینه بدون تماس دیداری باندهای دیگر با تماس دیداری با بازهای دیگر IV؛ کنترل 2) بد (A) کرتیزول پلاسما (plasmacortisd ، (B) گلوگز پلاسما (plasmaglueose)و اسیدهای چرب غیراشباع پلاسما (NEFA)
ستونها با حروف متفاوت کاملاً متفاوت هستند (P<0.05) با LSD. (تعریف شده از مرجع )، ( در سایت اینترنتی dekke.com www. میتوانید تصاویر رنگی را نیز بیایید).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب
شعر کوتاه «نشانی» در زمرهی معروفترین سرودههای سهراب سپهری است و از بسیاری جهات میتوان آن را در زمرهی شعرهای شاخص و خصیصهنمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر نخستین بار در سال 1346 در مجموعهای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پختهتری نوشت که هم بهلحاظ پیچیدگیِ اندیشههای مطرح شده در آنها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، در مقایسه با شعرهای اولیهی او (مثلاً در مجموعهی مرگ رنگ یا زندگی خوابها) در مرتبهای عالیتر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحلهای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام شاعری صاحب سبک نائل شده بود
از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در زمرهی اشعار مهم سپهری دانستهاند و بعضاً قرائتهای نقادانهای از آن به دست دادهاند. برای مثال، رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد میکند (514) و در تحلیل نقادانهی آن بهمنزلهی « یک اسطورهی جست وجو» (515) مینویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح جویندهی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب سپهری اشاره میکند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانستهاند»، هرچند که شمیسا خود با این انتخاب موافق نیست (263).
صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» بهعنوان بهترین شعر سپهری برشمردهاند، نکتهی مهم تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست دادهاند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانهی دوست کجاست؟») استدلال میکند که «خانه وسیلهی نجات از دربه دری و بی هدفی است؛ و دوست، عارفانهاش معبود، عاشقانهاش معشوق، و دوستانهاش همان خود دوست است. و یا شاید تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات میدهد» (همانجا) و « گل تنهایی » میتواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت میکند. از نظر او، « در این شعر، دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی منازل هفتگانه میتوان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است که در پرتو آموزههای عرفانی میتوان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، شمیسا هفت نشانیای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانهی دوست برشمرده است برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل سازی میکند:« درخت سپیدار = طلب، کوچهباغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فوارهی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانهی نور = فقر و فنا» (264).
وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینهی نظری برای یافتن معنا در متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن اصول و مفاهیمی فلسفی میدانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب عرفان باید جست. قصد من در مقالهی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکلمبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر تشکیل میدهد و لاغیر. لذا در اینجا ابتدا آراء فرمالیستها («منتقدان نو») را دربارهی اهمیت شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانهای از « نشانی» به دست خواهم داد که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالودهی بحث دربارهی آن محسوب میکند، با این هدف که از این طریق نمونهای از توانمندیهای نقد فرمالیستی در ادبیات ارائه کرده باشم.
الف- نحلهی موسوم به « نقد نو» در دههی 1930 توسط محققان برجستهای پایهگذاری شد که برخی از مشهورترین آنها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و رابرت پن وارن. شالودهی آراء این نظریه پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامهی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمیدانست. ادبیات مجموعهای از متون محسوب میگردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم میساخت. این « امر دیگر» می توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال میشد که عمده ترین فایدهی خواندن ادبیات، تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینهی تمام نمای ذهنیت مؤلف میدانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را دربارهی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم میکرد. پیداست که در همهی این رویکردها، آنچه اهمیت می یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیینکنندهی بیرونی محسوب میگردید، عواملی مانند مکاتب فلسفی یا نظامهای اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیستها به مطالعات نقادانهی ادبی این بود که با محوری ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزهای قائم به ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت.
بنابر دیدگاه فرمالیستها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای بی اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیستها برای راه بردن به محتوا شیوهی متفاوتی را در پیش میگیرند، شیوهای که عوامل برونمتنی ( تاریخ، زندگینامه و امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب میکند. نمونهای از این عوامل برونمتنی، قصد شاعر و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریهپردازان فرمالیست)، مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آنجا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهانشده در شعر») نقد میکند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که هویت سرایندگان آنها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه بحث دربارهی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل میکند. ثانیاً حتی اگر فرض کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می توان گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر است. به طریق اولی، تأثیر شعر در خواننده نیز در نقد فرمالیستی موضوعی بی ربط تلقی میشود، زیرا خوانندگان مختلف با خواندن شعری واحد ممکن است واکنشها یا استنباط های متفاوتی داشته باشند. از این رو، کانون توجه منتقدان فرمالیست صناعات و فنونی هستند که در خود متن شعر به کار رفتهاند. این صناعات صبغه ای عینی دارند، حال آن که « نیّت » شاعر یا تأثیر شعر در خواننده صبغهای ذهنی دارد. نقد ادبی از نظر « منتقدان نو » باید عینیتمبنا باشد و نه ذهنیت مبنا. به همین سبب، فرمالیستها به جای تلاش برای روانشناسیِ نویسنده یا خواننده، میکوشند تا متن شعر را (بهمنزلهی ساختاری عینی و متشکل از واژه) موشکافانه تحلیل کنند تا به معنای آن برسند. معنا و ساختار و صورت در شعر چنان با یکدیگر درمیآمیزند و چنان متقابلاً در یکدیگر تأثیر میگذارند که نمیتوان این عناصر را از هم متمایز کرد. پس شکل و محتوا دو روی یک سکهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب
شعر کوتاه «نشانی» در زمرهی معروفترین سرودههای سهراب سپهری است و از بسیاری جهات میتوان آن را در زمرهی شعرهای شاخص و خصیصهنمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر نخستین بار در سال 1346 در مجموعهای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پختهتری نوشت که هم بهلحاظ پیچیدگیِ اندیشههای مطرح شده در آنها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، در مقایسه با شعرهای اولیهی او (مثلاً در مجموعهی مرگ رنگ یا زندگی خوابها) در مرتبهای عالیتر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحلهای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام شاعری صاحب سبک نائل شده بود
از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در زمرهی اشعار مهم سپهری دانستهاند و بعضاً قرائتهای نقادانهای از آن به دست دادهاند. برای مثال، رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد میکند (514) و در تحلیل نقادانهی آن بهمنزلهی « یک اسطورهی جست وجو» (515) مینویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح جویندهی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب سپهری اشاره میکند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانستهاند»، هرچند که شمیسا خود با این انتخاب موافق نیست (263).
صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» بهعنوان بهترین شعر سپهری برشمردهاند، نکتهی مهم تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست دادهاند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانهی دوست کجاست؟») استدلال میکند که «خانه وسیلهی نجات از دربه دری و بی هدفی است؛ و دوست، عارفانهاش معبود، عاشقانهاش معشوق، و دوستانهاش همان خود دوست است. و یا شاید تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات میدهد» (همانجا) و « گل تنهایی » میتواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت میکند. از نظر او، « در این شعر، دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی منازل هفتگانه میتوان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است که در پرتو آموزههای عرفانی میتوان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، شمیسا هفت نشانیای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانهی دوست برشمرده است برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل سازی میکند:« درخت سپیدار = طلب، کوچهباغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فوارهی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانهی نور = فقر و فنا» (264).
وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینهی نظری برای یافتن معنا در متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن اصول و مفاهیمی فلسفی میدانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب عرفان باید جست. قصد من در مقالهی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکلمبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر تشکیل میدهد و لاغیر. لذا در اینجا ابتدا آراء فرمالیستها («منتقدان نو») را دربارهی اهمیت شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانهای از « نشانی» به دست خواهم داد که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالودهی بحث دربارهی آن محسوب میکند، با این هدف که از این طریق نمونهای از توانمندیهای نقد فرمالیستی در ادبیات ارائه کرده باشم.
الف- نحلهی موسوم به « نقد نو» در دههی 1930 توسط محققان برجستهای پایهگذاری شد که برخی از مشهورترین آنها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و رابرت پن وارن. شالودهی آراء این نظریه پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامهی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمیدانست. ادبیات مجموعهای از متون محسوب میگردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم میساخت. این « امر دیگر» می توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال میشد که عمده ترین فایدهی خواندن ادبیات، تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینهی تمام نمای ذهنیت مؤلف میدانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را دربارهی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم میکرد. پیداست که در همهی این رویکردها، آنچه اهمیت می یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیینکنندهی بیرونی محسوب میگردید، عواملی مانند مکاتب فلسفی یا نظامهای اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیستها به مطالعات نقادانهی ادبی این بود که با محوری ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزهای قائم به ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت.
بنابر دیدگاه فرمالیستها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای بی اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیستها برای راه بردن به محتوا شیوهی متفاوتی را در پیش میگیرند، شیوهای که عوامل برونمتنی ( تاریخ، زندگینامه و امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب میکند. نمونهای از این عوامل برونمتنی، قصد شاعر و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریهپردازان فرمالیست)، مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آنجا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهانشده در شعر») نقد میکند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که هویت سرایندگان آنها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه بحث دربارهی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل میکند. ثانیاً حتی اگر فرض کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می توان گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر است. به طریق اولی، تأثیر شعر در خواننده نیز در نقد فرمالیستی موضوعی بی ربط تلقی میشود، زیرا خوانندگان مختلف با خواندن شعری واحد ممکن است واکنشها یا استنباط های متفاوتی داشته باشند. از این رو، کانون توجه منتقدان فرمالیست صناعات و فنونی هستند که در خود متن شعر به کار رفتهاند. این صناعات صبغه ای عینی دارند، حال آن که « نیّت » شاعر یا تأثیر شعر در خواننده صبغهای ذهنی دارد. نقد ادبی از نظر « منتقدان نو » باید عینیتمبنا باشد و نه ذهنیت مبنا. به همین سبب، فرمالیستها به جای تلاش برای روانشناسیِ نویسنده یا خواننده، میکوشند تا متن شعر را (بهمنزلهی ساختاری عینی و متشکل از واژه) موشکافانه تحلیل کنند تا به معنای آن برسند. معنا و ساختار و صورت در شعر چنان با یکدیگر درمیآمیزند و چنان متقابلاً در یکدیگر تأثیر میگذارند که نمیتوان این عناصر را از هم متمایز کرد. پس شکل و محتوا دو روی یک سکهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
مطالعه اثرات تنش خشکی بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی فیزیولوژیکی و اجزاء عملکرد گندم پاییزه
چکیده
چهار رقم گندم پاییزه تحت شرایط نرمال و تنش خشکی در شهرستان ایرانشهر قرار گرفته و مطالعه شدند. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد، صفات مورد مطالعه در مزرعه عبارت بودند از: عملکرد دانه – عملکرد بیولوژیکی – ارتفاع بوته – وزن هزاران دانه – طول سنبله – شاخص برداشت، تجزیه آماری با استفاده از نرم افزار Mstactc انجام گرفت و برای تفکیک جزئیات همبستگی بین متغیرها از روش تجزیه علیت استفاده شد، نتایج حاصله نشان داد که در اکثر صفات زراعی و عملکرد دانه اختلاف معنی دار وجود دارد و بیشترین عملکرد در شرائط نرمال و تنش به ارقام قدس و چمران می باشد، همچنین در شرائط تنش خشکی صفات: شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیکی و ارتفاع بوته بیشترین تاثیر را بر عملکرد دانه دارند.
واژه های کلیدی: گندم – تنش خشکی – تجزیه علت – شاخص برداشت.
خشکی یکی از ویژگیهای مهم جغرافیایی در کشور ایران می باشد و راه گریزی برای تغییر این پدیده وجود ندارد از طرف دیگر منابع آب، انرژی و عرضه مواد غذایی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند بنابراین لازم است بجای تاکید بر معایب خشکی به فکر مقابله با آن بود و به دنیال راه حل برای جلوگیری از صدمات آن گشت به کارگیری روشهایی مانند: افزایش کارآیی استفاده از آب با استفاده از روش های:
1-انتقال صفات مفید و کاراتر از نظر استفاده آبی به ارقام پرمحصول
2-اصلاح ارقام با کارآیی آب بیشتر
3-اصلاح گیاهان متحمل نسبت به خشکی
4-بررسی واکنش های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی در ارتباط با مقاومت گیاه نسبت به تنش خشکی در این قسمت مفید خواهد بود.
گندم در بین گیاهان زراعی جزء محصولاتی است که در شراوط مختلف آب و هوایی قابل کشت است و در عین حال از موثرترین محصولات غذایی دنیا محسوب می شود و 65 -60% کالری و پروتئین کشور ما از این محصول تامین می گردد (ساندر 1373).
(هانشیان و همکاران 1994) به این نتیجه رشیدند که ژنوتیپ هایی از گندم که برای کشت در مناطق خشم و نیمه خشک مناسب می باشند عملکردشان 39 درصد پایین تر از عملکرد آنها در محیط های مطلوب می باشد بنابراین ژنوتیپ هایی از گندم که در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار می گیرند باید قادر به تحمل تنش های محیطی باشند که عملکردشان را نیز در حد قابل قبولی نگاه دارند.
جستجوی ارقامی که هم در شرائط مطلوب و هم در شرائط خشکی از عملکرد مناسب و قابل توجهی برخوردار باشند مسئله پیچیده ایی است که دلیل این امر معنی دار بودن اثرات متقابل ژنوتیپ * محیط می باشد. (تسفای و همکاران 1998).
به همین جهت راه حلهای مختلفی توسط محققین ارائه شده است که به شرح زیر می باشند:
1-انتخاب ژنوتیپ ها بر اساس عملکرد بالقوه (بران و همکاران 1992).
2-انتخاب ژنوتیپ ها بر اساس شاخص های مختلف (MP)، (TOL)، (SSL) و غیره هم در محیط های مطلوب و هم در محیط های پرتنش.
3-انتخاب بر اساس عملکرد و صفات مرتبط با عملکرد (فرناندز 1992) (فیشر و مائورر 1978) ارقام گندم پابلند که تحت شرایط بدون آبیاری انتخاب گردیده بودند در برابر خشکی حساسیت کمتری نسبت به ارقام نیمه پاکوتاه دارا بودند و محققین نتیجه گرفتند که بالا بودن عملکرد تحت شرایط تنش می تواند درز اثر گریز یا مکانیسم های تحمل به تنش و پتانسیل عملکرد بالا باشد.
حسن پناه (1374) در مطالعه خود برروی عملکرد و اجزا آن در 22 رقم گندم در شرایط تنش و بدون تنش به این نتایجه رسید که ارقام از نظر عملکرد دانه – تعداد سنیله در متر مربع – ارتفاع بوته – طول سنبله – تعداد پنجه – وزن هزار دانه و تعداد دانه در سنبله با یکدیگر اختلاف معنی داری دارند.
کلارک و همکاران (1984) برکنر و فرهبرگ (1987) در آزمایشی به این نتیجه رسیدند که شاخص حساسیت محیطی برای یک رقم در دو آزمایش یکسان نیست، اهدایی (1372) پیشنهاد مرد که انتخاب ارقام مقاوم به خشکی فقط نباید بر اساس پایداری باشد چرا که منجر به انتخاب ارقامی با عملکرد پایین می گردد بلکه انتخاب باید علاوه، بر پایداری عملکرد دارای همبستگی با عملکرد دانه باشد. تنش خشکی باعث کاهش و اختلال در عملکرد دانه گندم می شود و دلیل آن اختلال در فتوسنتز گیاه در طول دوره پرشدن دانه است. (کومار و همکاران 1984).
هانشیان و همکاران (1994) پیشنهاد کردند که جهت انتخاب ژنوتیپ های مقاوم به خشکی در گندم بهتر است تعداد دانه در سنبله را درنظر گرفت که به عنوان بهترین و حساس ترین صفت محسوب می شود.
شاخص برداشت، وزن هزار دانه، تعداد پنجه، تعداد سنبلچه، وزن خشک در گندم بیشترین تاثیر را روی عملکرد در شرائط تنش خشکی و طول سنبله، وزن دانه در سنبله و وزن خشک بیشترین تاثیر را روی عملکرد در شرائط مطلوب دارند (مقدم و همکاران، 1372).
شمس الدین (1987) گزارش نمود اثرات مستقیم تعداد دانه در سنبله در بوته و وزن هزار دانه برروی عملکرد دانه و اجزاء آن، تعداد نسبله در بوته، ارتفاع بوته، تعداد دانه در نستبله در شرائط تنش خشکی همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد (اهدایی و همکاران 1373).
ماندان و همکاران (1997) گزارش کردند که ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و تعداد پنجه در بوته روی عملکرد دانه دارای اثر مستقیم کمی می باشند.
فیشر (1973) با بررسی اثر تنش آب بر گندم نشان داد که تاثیر تنش آب بر تعداد بذر بسیار شدید تر از تاثیر آن بر سطح فتوسنتز کننده است و چند روز اعمال تنش آبی معادل 50/1-مگا پاسکال قبل از خروج سنبله موجب کاهشی معادل 30-25 درصد تعداد دانه در سنبلچه ها می شود.
(اینز 1981) با بررسی عکس العملهای متفاوت ارقام گندم بهاره در مرحله قبل از گلدهی تحت تاثیر تنش خشکی مشاهده کردند که تنش موجب تغییر تعداد دانه در سنبله می گردد. طباطبایی (1369) اثر رژیم های آبیاری بر عملکرد و کیفیت گندم رقم فلات را در شرائط آب و هوایی اهواز بررسی نمود و مشاهده کرد که رژیم های (20، 40، 60 درصد آب قابل استفاده مصرفی در طی دوره رشد از نظر آماری روی عملکرد دانه اختلاف معنی داری نشان نمی دهد ولی رژیم آبیاری اول با میانگین تولید بالاتری نسبت به سایر تیمارها برتری دارد.
همبستگی بین عملکرد دانه گندم در شرائط تنش با وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، تعداد پنجه در متر مربع، طول آخرین میانگره، تعداد دانه در سنبله، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مثبت و معنی دار گزارش شده (داروینکل 1078).
با توجه به ضرائب علیت ژنوتیپ های گندم در مورد صفات تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، و تعداد پنجه که دارای اثر مستقیم و مثبت برروی عملکرد بودند، پیضشنهاد می گردد که انتخاب ژنوتیپهای برتر بر اساس وزن هزار دانه