لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت
چکیده
اشتغال زنان ایرانی در سالهای اخیر به دلایل مختلف حساسیت ویژهای پیدا کرده است. از سوی دیگر مشکلات اشتغال که به صورت عام در کشور ایران وجود دارد ، در مورد زنان حادتر میشود و مسئلة اشتغال زنان را در آیندة نه چندان دور با بحران مواجه خواهد ساخت. علیرغم اینکه زنان ایرانی مطابق تحقیقات انجام شده بیشتر تمایل به مشاغل دولتی دارند ولی وضعیت خاص بازار کار در ایران و سیاست کاهش تصدیگری دولت باعث شده است که رویکرد کارآفرینی زنان بیشتر از گذشته مطرح شود. در این رابطه میتوان مسئله را از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار داد. در این مقاله کارآفرینی زنان از منظر تعلیم و تربیت بررسی شده است و پیشنهاد شده که ویژگیهای خاص کارآفرینی را باید از کودکی به زنان تعلیم داد و آن ویژگیها را پرورش داد.
مقدمهدر هر کشوری، نرخ اشتغال و نرخ بیکاری بطور عام، از جمله شاخصها و مؤلفههای مهم توسعة اقتصادی به شمار میرود. از سوی دیگر مسئلة اشتغال بانوان به طور خاص در سالهای اخیر به دلایل مختلف حساسیت و اهمیت ویژهای پیدا کرده است. (خورشیدی 1383) به نقل از گزارشات و اظهارنظرهای مسئولین مختلف کشوری در جراید، دلایل مذکور را فزونی گرفتن تعداد زنان تحصیلکرده نسبت به مردان، افزایش نرخ طلاق و در نتیجه افزایش تعداد زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار، کاهش نرخ و افزایش سن ازدواج و بطور کلی افزایش تقاضای اشتغال از سوی زنان (به هر دلیل)، ذکر مینماید. در همین راستا (عنایت و موحد 1383) نیز ضمن ارائة آمارهایی مبنی بر افزایش ناگهانی تعداد دانشجویان دختر، افزایش نرخ مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان و رشد ناگهانی جمعیت پس از انقلاب اسلامی ، خاطر نشان میسازند که موارد فوق همگی مبین دگرگونی نقش و جایگاه زنان ایرانی است و نقشهای سنتی زنان در درون خانواده و در زمینههای اجتماعی دچار تحول شده است. از سوی دیگر (جعفرنژاد 1383) انگیزة اشتغال در زنان را به دو دستة کلی انگیزههای روانی و اقتصادی تقسیم مینماید. وی معتقد است که گرایش به هر یک از این دو دسته ، بستگی به طبقة اجتماعی و اقتصادی خانوادة زنان دارد. به طوریکه مهمترین انگیزة اشتغال در طبقات مرفه اجتماعی انگیزة روانی است. در حالیکه همان محقق معتقد است که زنان طبقات متوسط و کمدرآمد بیشتر در پی انگیزههای اقتصادی تمایل به اشتغال دارند. (رجائی 1382) نیز با تقسیم بندی مذکور موافق است ولی سهم بیشتری برای انگیزههای شخصی و روانی در اشتغال زنان قائل است. در هر صورت مرور منابع نشان میدهد که اشتغال زنان در ایران صرف نظر از نوع انگیزه ، رفته رفته از سطح یک مسئله عبور کرده و تبدیل به معضل میشود.
البته آمارها و اظهارنظرها نشان میدهد که اشتغال زنان در یک نگاه کلی در جهان ، وضعیت مناسبی ندارد ولی سهم کشورهای در حال توسعه از جمله ایران در این وضعیت نابسامان بسیار بیشتر است . برای رفع هر معضلی ، نخست باید آن معضل را از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد و به یک شناخت جامع از آن دست یافت. موانع اشتغال زنان ،از ابعاد مختلفی برخوردار است. ادبیات تحقیق در این رابطه بیشتر به سهم موانع بیرونی از جمله موانع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، اختصاص دارد و کمتر به موانع درونی اشتغال زنان پرداخته شده است. در این مقاله ، به شیوة کتابخانهای ، موانع مختلف اشتغال زنان در ایران به اجمال بررسی شده و دو نوع از این موانع یعنی کمبود خودباوری و خلاقیت در وجود زنان، مورد مطالعة عمیقتری قرار گرفته است.
2- موضوع تحقیق در این پژوهش وضعیت و مسائل اشتغال زنان در ایران بررسی شده است. در این راستا موانع اشتغال زنان در ایران معرفی شده و در میان آن موانع ، عدم وجود خودباوری و خلاقیت در زنان مورد موشکافی قرار گرفته است. بررسی مفاهیم خلاقیت و خود باوری و چگونگی تقویت این مفاهیم در دورههای مختلف سنی و بررسی نقش خانواده و نهادهای اجتماعی از قبیل نهادهای آموزشی و رسانههای ارتباط جمعی در این میان ، از دیگر موضوعات تحقیق به شمار میرود.
3- بیان مسئله و ضرورت تحقیق این عبارت که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند ولی سهم آنان در نرخ اشتغال بسیار پائین تر از این میزان است، در سالهای اخیر در منابع داخلی و خارجی بارها و بارها تکرار شده است. بنیفاطمه( 1375) معتقد است که طرح یک مقولة اجتماعی در یک زمان خاص، بیتردید از ضرورت یا ضرورتهای خاصی سرچشمه میگیرد که پرداخت به آن ، نیازمند شناخت میباشد. دبیرکل سابق کمیسیون سازمان ملل در رابطه با سهم نابرابر زنان توضیح میدهد که زنان تنها یک سوم نیروی کار در جهان ، یک دهم درآمد در جهان و تنها یک صدم مالکیت املاک در دنیا را به خود اختصاص میدهند. (روزنامةایران 8 شهریور 1383) مرور منابع نشان میدهد که از دیرباز تا گذشتهای نه چندان دور، اشتغال زنان از مسائلی بوده است که تنها هواداران حقوق زنان از جنبههای گوناگون به آن میپرداختهاند.امروزه با تغییرات جمعیت شناختی ، اجتماعی و اقتصادی که در هرم جمعیتی زنان رخ داده است، اشتغال زنان و رفع موانع تحقق آن ، تبدیل به ضرورتی انکار ناپذیر شده است که روز به روز بر حساسیت آن افزوده میشود. در این رابطه تحقیقی که وزارت صنایع و معادن تحت عنوان استراتژی صنعتی ایران انجام داده است، بیانگر این مطلب میباشد که در سال 85 نیروی کار زنان در ایران با مردان مساوی خواهد شد و در سال 90، شمار زنان در عرصة نیروی کار 5/1 برابر مردان خواهد بود(غفاری 1383). در این راستا به جرات میتوان ادعا کرد که تغییر نگرش نسبت به لزوم اشتغال زنان در آحاد مختلف جامعه ، کاملا محسوس میباشد. ازجمله میتوان به نتایج تحقیقی که توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران شعبة آذربایجان شرقی انجام شده، اشاره نمود. به گزارش خبرگزاری ایسنا، هشتاد درصد مردم ارومیه، که از ردههای سنی مختلف و دارای مدارک تحصیلی مختلف و مشاغل متفاوتی بودند، اشتغال زنان را در خارج از منزل یک ضرورت میدانند. (خبرگزاری ایسنا 13 مرداد 82) نتیجة این تحقیق با توجه به سنتی بودن بافت اجتماعی محل نظرسنجی بسیار در خور توجه است.
از سوی دیگر یکی از مسائلی که لزوم پرداختن به اشتغال زنان را مطرح میسازد، فزونی گرفتن تعداد دانشجویان دختر به نسبت دانشجویان پسر میباشد. خبرگزاری ایسنا در این رابطه اعلام کرده است که در سال 1383 ، بالغ بر 62% از قبول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
فلسفه تعلیم وتربیت
ابتدا باید فلسفه را تعریف کنیم.در واقع تعریف واحدی از فلسفه که مورد اتفاق همه صاحب نظران باشد وجود ندارد.دلیل آن وجود دیدگاههای متفاوت از فلسفه است.نظرات ما راجع به زندگی،جهان،ومسایلی از این قبیل از نوع فلسفی خواهد بود.هر پاسخی که به مسایل فوق داده شود در حقیقت فلسفه مارا نسبت به آنها بیان داشته است.هر فردی خواه نا خواه دیدی کلی در باره زندگی،جهان،و...دارد،یعنی دارای فلسفه است.نوع این فلسفه بستگی به عوامل بیشماری از جمله چگونگی شناخت،نحوه و میزان تجارب ونوع فرهنگی که ما در آن زندگی کرده ایم،دارد . بنابراین انتظار ما از فلسفه حل مسایل و مشکلات زندگی است.
هر چند که تعریف واحدی از فلسفه وجود ندارد.ولی ناگزیریم تعریفی از فلسفه داشته باشیم.فلسفه را اینگونه تعریف می کنیم:
فلسفه عبارت است از بررسی،شناخت و پاسخ به مسایل و مشکلات زندگی انسان به گونه ای که این مسایل و مشکلات را نتوان از طریق علمی و تجربی حل کرد.
بنابراین با توجه به تعریف فوق اهمیت فلسفه دراین است که به هرحال مسایلی در زندگی وجود دارد که پاسخ دادن به آنها از طریق علمی میسر نیست،بلکه تنها از طریق تفکر و اندیشیدن قابل حل می باشند.مسایلی از قبیل :آیا انسان آزاد است یا مجبور؟چرا انسان به وجود آمده است؟
در آموزش و پرورش هم مسایلی وجود دارد که برای پاسخگویی به آنها به فلسفه روی می آوریم وچون هر کسی دارای فلسفه ای است بنابراین در طول تاریخ مکاتب فلسفی گوناگونی پایه گذاری شده است.
افلاطون، جنسیت و تعلیم و تربیت
پیشگفتار
گزانتیپ همسر سقراط_ منهای اینکه وجود تاریخی داشته باشد یا نه_ شمای کاریکاتورگونه ای است که یونانیان باستان از زن به تصویر کشیده اند. منهای داستانهای گوناگونی که از ماجراهای سقراط و همسر تندخو، نادان و بهانه جویش گزانتیپ نقل میکنند. در میان اثار شاعران، نمایشنامه نویسان و متفکران یونانی نیز جملات فروانی در نکوهش زنان وجود دارد.[1] افلاطون در این میانه استثنایی عجیب به شمار می آید چنانکه بلافاصله پس ازاو، گفته هایش توسط ارسطو مورد انتقاد واقع شد. ارسطو نه تنها به دفاع از اندیشه ها و عقاید گذشته گان میپردازد، که گوی سبقت را از آنان می رباید چنانکه نکوهش و تحقیر زنان در سراسر تاریخ تفکر فلسفی همانندعادتی تکرار شده است. اما آنچه در این جا منظور نظر ماست پرداختن به اندیشه های افلاطون در باب جایگاه زنان بعنوان اعضای اجتماعی است که افلاطون بعنوان آرمانشهر خود مطرح میکند. افلاطون در کتاب مفصل جمهوری و پس از آن، با جرح و تعدیلهایی در کتاب قوانین از آرمانشهر خود و قوانینی که باید بر آن حاکم باشد سخن میگوید و در این میانه به زنان جامعه آرمانی خود نگاهی متفاوت از اندیشه رایج در میان یونانیان دارد.
این تفاوت به قدری شگفت انگیز است که:«بسیاری از خوانندگان جمهوری افلاطون را به این نتیجه رسانده که شاهد استثنایی نادر در تارخ طولانی فلسفه غرب، در مورد بدنامی جنسی زنان هستند و برخی از آنان به این نتیجه رسیده اند که تمایل افلاطون برای اجازه دادن به زنان برای آموزش بهتر و مشاغل بالاتر نشان دهنده نوعی فمنیسم وی میباشد [2]
در مقابل، نظریات دیگری هم وجود دارد که با استناد به برخی سخنان سقراط در جمهوری و سایرآثار افلاطون چنین نتیجه گیری را افراطی و نادرست میدانند.مقصود این نوشتار بررسی آرا افلاطون درباره نقش و جایگاه اجتماعی زنان ، با توجه به دو رساله جمهوری و قوانین است.
بی مناسبت نیست اگر در ابتدای امر نگاه کوتاهی به وضعیت دو گروه از زنان یونانی که بطور خاص در اندیشه افلاطون موثر بوده اند داشته باشیم. گروه اول زنان آتنی هستند، انتقادات صریح افلاطون بیشتر متوجه آنان است که البته متناسب با وضعیت عمومی زنان یونانی است. گروه دوم زنان اسپارتی هستند که حضور آنان در نزدیکی آتن تا حدود زیادی بر اندیشه افلاطون برای پیگیری طرح جامعه ارمانی اش موثر بوده است.
زنان یونانی
اینطور که از شواهد تاریخی بر می آید آتن قدیم بیش از آنکه به غرب متمایل باشد شرقی است و این امر را میتوان در آداب و رسوم، قیود اخلاقی و خلق و خوی مردمانش بازیافت. دختران آتنی در خانه به تحصیل می پرداختند و، بیشتر، خانه داری و علوم مربوط به آن را فرامیگرفتند. دختران در ورزشهای عمومی شرکت نمیکردند ؛ خواندن نوشتن، محاسبه رقص آواز موسیقی ریسندگی و بافندگی را در خانه و نزد مادر یا دایه خود می آموختند . در یونان فقط عده معدودی از زنان به تحصیلات کامل نایل میشدند، و اینان بیشتر فاحشه های ممتازبودند. برای زنان محترم از تحصیلات ابتدایی بالاتر ممکن نبوده است.[3]
در آتن همه قوانین و رسوم مربوط به امور جنسی – ازدواج،طلاق،حزانت فرزندان و..._ ساخته و پرداخته مردان و نماینده نوعی سیر قهقرایی است.[4]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) در تولید علم
در این مقاله راهکارهای برای پیشرفت و تولید علم ارائه شده و نقش تعلیم و تربیت به عنوان عامل رشد و تحول اساسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در اسلام «تفکر» زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم پروردگار عالمیان اتصالی که با حق برقرار میکند به نحوه ی تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است. تعلیم و تربیت نه تنها میتواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار میآید، و عامل رشد و تحول اساسی جامعه میگردد و مسلمانان که در ابتدا به این ضرورت پی برده بودند توانستند در مدت کوتاهی گوی سبقت در زمینهی تولید علم از تمدن های مطرح آن روز بربایند و به دلیل مشکلات و حوادثی که در تاریخ مسلمانان به وقوع پیوست این حرکت سریع آنها را به شدت کند نمود به طوری که تا این قرن مسلمانان جهان در کشورهای مختلف نتوانستند مجددا عرض اندام نمایند و امروز وقت آن رسیده که عوامل محدود کننده و موانع پیشرفت بررسی شود و با دلسوزی و دور از نفع طلبیهای فردی راهکارهای موثر ارائه و جامه ی عمل پوشیده شود. که در این مقاله بعضی از این راهکارهای ارائه شده است که عبارتند از: استقلال فکری- فکر دینی- توسعه ی آموزشی- رفاه مادی و معنوی- تبادل اندیشه و آزادی خرد ورزی که با توجه به اهمیت موارد در قسمت راهکارها و نتیجه آورده شده اند.
مقدمه:
نظام تربیتی اسلام بر تفکر صحیح استوار است و مقصد آن است که تربیت شدگان این نظام اهل تفکر صحیح باشند و پیوسته بیندیشند؛ چنانکه آن نمونه ی اعلایی که همه جهت گیری های تربیتی باید به سوی او باشد این گونه عمل میکرد از امام مجتبی (ع) از هند ابن أبی هاله تمیمی آمده است: «رسول خدا همواره تفکر میکرد». بنابراین سیر تربیت باید به صورتی باشد که متربّی به تفکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکلهٔ او شود تا زندگی حقیقی به او رخ نماید. زیرا نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال میشود و با گشودن دریچه تفکر درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده میشود. از این رو در اسلام تفکر، زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم و پروردگار عالمیان و اتصالی که با حق برقرار میکند به نحو تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا می شود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم میشود. (۱). امام خمینی میفرماید: «تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه ی لازمه حتمیه ی سلوک انسانیت است». از نظر علامه طباطبائی: « زندگی انسان یک زندگی فکری است و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بنای زندگی بر فکر این است که هرچه پایبند باشیم و در هر راه رفته شده و یا ابتدائی که قدم برداریم، زندگی پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم و مبتنی به آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد و از آن بهره گرفته شود، زندگی هم اقوام و استقامت خواهد داشت. (۲) تفکر تجزیه و تحلیل معلوماتی است که ذهن اندوخته است. تفکر سیر در فراورده هایی است که ابتدائاً برای ذهن پیدا شده است. اهل منطق فکر را چنین تعریف میکنند: فکر عبارت است از اجرای عملیات عقلی در معلومات موجود برای رسیدن به مطلوب و مطلوب همان علم به مجهول غائب است. (۳) انسان هیچ وقت خالی و فارغ از تفکر نیست، و از همین روست که میگوئیم تفکر فطری انسان است و قرآن انسان را به روش فطری صحیح تفکری میخواند و سبک خود قرآن و سیره ی معصومین چنین است. در انسان گرایش فطری به حقیقت جوئی و کشف واقعیتها- آن سان که هستند- ودرک حقایق اشیا وجود دارد. یعنی انسان می خواهد جهان را و هستی اشیا را آنچنان که هستند دریابد، دعایی از حضرت محمد روایت شده است که:
پروردگارا موجودات را آنچنان که هستند به ما بنمایان
انسان به ذات خود در پی آن است که حقایق جهان را درک کند و به راز هستی دست یابد. رفتن انسان در پی حکمت و فلسفه تلاشی است در جهت پاسخگوئی به حقیقت جوئی آدمی.(۴) براساس همین میل وگرایش است که نفس دانائی و آگاهی برای انسان مطلوب و لذت بخش است. انسان به فطرت خود از جهل بی زار است و دوستدار دانائی و بینائی است. البته با وجود آنکه حقیقت جوئی امری فطری است اما در تمام انسانها به یک میزان نیست و در نتیجه تاثیر برخی عوامل درونی مانند نفس پرستی و خودخواهی و صفات منفی موروثی و اکتسابی و برخی عوامل بیرونی مانند القائات منفی گوناگون از طرف محیط و اجتماع ، شدت و اصالت خود را از دست میدهد و در بعضی انسانها به حداقل می رسد.
ضرورت تعلیم و تربیت:
تعلیم و تربیت صحیح میتواند فرد را به اوج ارزشها برساند و یا اینکه وی را به سقوط بکشاند.
«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد تا شکرگزار باشید.»(۶)
از این رو مکتب اسلام برای تربیت در تمام مراحل و مقاطع زندگی دستورهای ویژهای داده است تا انسان از کدر کانون خانواده و در آغوش والدین و معلم و فرهنگ تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالی تر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد . تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تاثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش ارضای آنها از طریق تعلیم و تربیت به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقدمه
نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسانی (حتی حیوان)، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تاکنون هم ضرورت آن مورد تردید قرار نگرفته است، چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزشها برساند و اگر غلط افتد، وی را به سقوط کشاند، زیرا آدمی در آغاز ولادتش فاقد علم و ادراک و تربیت و کمال است و به تدریج با تعلیم و تربیت مستقیم و غیر مستقیم، استعدادهای بالقوة او به فعلیت می رسد و رشد و تکامل می یابد چنانکه قرآن مجید می فرماید :
« واللهُ اَخْرَجَکُم من بُطُونِ اُمهاتِکم لا تَعْاَمُونَ شیئاً و جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ و الاَبْصارَ و الاَفئِدةَ لَعَلَکُم تَشکُروُنَ»
« و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد، تا شکرگزار باشید».
از این رو مکتب اسلام برای تربیت، در تمام مراحل و مقاطع زندگی، دستورهای ویژه ای داده است تا انسان از کودکی در کانون خانواده و در آغوش والدین، معلم و فرهنگ محیط، تعلیم و تربیت مناسب لازم را ببیند و برای مراحل عالیتر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد.
بر این اساس شکوفایی استعدادها و ارزشهای والای انسانی مبتنی بر تعلیم و تربیت است و انسان شدن انسان و وصولش به کمال نهایی، همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است.
آری، آفرینش انسان به گونه ای است که سیما و سیرتش، دنیا و آخرتش، با تعلیم و تربیت ساخته می شود. و به کمال وجودی شایسته حال خود می رسد؛ زیرا تا انسان خویشتن را نشناسد و رابطه خود را با جهان و خلق و خالق نیابد و نداند که از کجا آمده و در کجاست و به سوی کدامین مقصود در حرکت است، و چه برنامه و راهی را باید دنبال کند، هرگز هدف و هویتی انسانی نخواهد داشت و این موهبت تنها در پرتو تعلیم و تربیت به دست می آید. به همین سبب «ابو حامد محمد غزالی» (450 ـ505) و «خواجه نصیر الدین» (597 ـ 672) و بسیاری از علمای دیگر، تعلیم و تربیت را «اشرف صناعات»و برترین دانشها دانسته اند.
تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تأثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش ارضای آنها از طریق تعلیم و تربیت به دست می آمده و به نسل بعد منتقل می شده است، تا رفته رفته دامنة این شناخت به رشد و دانش و تکنولوژی امروز رسیده است.
اسلام مکتبی غنی کامل و جامع بوده دارای نظامهای مختلف فکری اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی بوده است. اما نظام تربیتی اسلام بر دیگر نظام های آن اشرف داشته در حقیقت همة آن ها در طول نظام تربیتی قرار دارند.
هدف اسلام از افکار و عقاید قوانین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... همه آن است که افزایش در چارچوب نظام تربیتی آن تربیت شود و به توسعه واقعی و تعالی نهایی در سیر و تقرب «الی الله» نائل گردد. بنابراین توسعه به معنای ارتقا مستمر کل افراد جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانی تری که مورد رضای پروردگار باشد هدف و منظور نظام تربیتی اسلام است.
خدای تبارک و تعالی تعلیم و تربیت کرده است انبیاء را، و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافّه ناس.
تعلیم و تربیت در اسلام
در بیان اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت از نظر اسلام همین بس که در قرآن کریم بیش از هزار مرتبه خدای خالق با عنوان «رب» و صدها مرتبه با وصف «عالم» و «علیم» ذکر شده است: «رَبُّنا الذَّی اَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَ هَدی» پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آنچه لازمه آفرینش او بود عطا فرمود و آنگاه هدایتش کرد (یعنی موجودات را تربیت، و سپس به سوی مقصود هدایت کرد.)
قرآن، این کتاب تربیتی، نه تنها بهترین وسیله تکامل انسان را پیمودن مسیر تفکر، تعقل، تدبر و علم می داند، بلکه فلسفه وجودی ادیان آسمانی و رسالت انبیا را تعلیم و تربیت شمرده می فرماید: «کَما اَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُم یَتْلُوا عَلَیکُم آیاتِنا و یُزَکِکُمْ و یُعَلَّمُکُمُ الکِتابَ وَ الْحِکمَه و یُعَلِّمُکُم ما لَمْ تَکُونَوا تَعلُمُونَ»
چنانکه رسولی از خود شما برایتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی دانستید به شما تعلیم دهد.
و همچنین حضرت آدم (ع) را از پرتو تعلیم و تربیت حق مسجود ملک می خواند:
و آن گاه که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند آیا کسی را قرار خواهی داد که در زمین فساد کندو خونها ریزد، با آنکه ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم خداوند بزرگ فرمود : من چیزی را که شما نمی دانید می دانم. و همه اسماء را به آدم (ع) تعلیم کرد.
در روایات اسلامی از تعلیم و تربیت سخن بسیاری به میان آمده است که نمونه هایی از انبوه احادیث رسیده را بیان می کنیم.
پیامبر (ص) می فرماید: «اُطلبوا العِلْم مِنَ المُهلدِ اِلَی الحَّد» ز گهواره تا گور دانش بجوی.
در این حدیث تحصیل دانش و تربیت مفید به زمان و مکان یا نژاد و گروه خاص نشده است بلکه پیامبر اسلام همگان را توصیه می کند که سراسر عمر در کسب دانش بکوشند.
همچنین روایات اسلامی، علمای عالم و مربیان هدایت یافته را محبوب خدا و وارثان انبیا شمرده، مرکب و قلم آنان را از خونهای شهدا برتر به حساب آورده است. اسلام عالم با عملی را که مردم از او بهره مند گردند و هدایت شوند از هفتاد هزار عابد برتر می داند چنانکه امام محمد باقر (ع) می فرماید:
« عالِمُ یُنْتَفَعُ بِعلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ اَلْفَ عابِدٍ»
و نیز پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: این که خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند برایت از آنچه خورشید بر آن طلوع می کند بهتر است.
به علاوه در آیین اسلام، تعلیم و تربیت فرزند، واجب و حق مسلم کودک بر پدر است. امام سجاد (ع) برای این کار از خداوند استمداد می کند: «پروردگارا مرا بر تربیت و تأدیب و نیکی به فرزندانم فرما.»
همچنین تعلیم و تربیت امت و ملت، بر عهده رئیس حکومت اسلامی است. در این زمینه علی (ع) می فرماید: اما حق شما بر گردن من، این است که نصیحت کننده و خیرخواه شما باشم و شما را بیاموزانم تا در جهل نمائید و شما را تربیت و تأدیب کنم....
شاید با الهام از همین پیامهاست که گاه دانشمندان مسلمان، تصریح می کنند که فرا گرفتن همه دانشها و مهارتهای ضروری برای جامعه اسلامی جزء علوم مفروضه، و بر همگان واجب کفایی است.
بهر حال از نظر اسلام تعلیم و تربیت به اندازه ای ارزشمند و با اهمیت است که انسانهای نمونه و معلمان و مربیان معصوم مکتب، جان خود را فدای آن کردهاند و این نیز نوعی تعلیم و تربیت است.
چنانکه در زیارتنامه نهضت حماسی عاشورا می خوانیم : خون قلبش را در راه تو ایثار کرد تا بندگانت را از نادانی و حیرت و گمراهی نجات دهد.
در سایه ی همین اهتمام نظری و عملی عمیق بود که تعلیم و تربیت اسلامی تحولی عظیم در تاریخ بشر پدید آورد و از میان عقب مانده ترین اقوام از نظر علمی و اخلاقی برترین انسانها را پرورش داد و دیری نپایید که فرزانگانی در علوم مختلف و اخلاق به جهان دانش عرضه کرد و مسلمانان سرآمد نحله های علمی عالیم شدند و جهانیان را به اعجاب و اعتراف وا داشتند.
کدام تعلیم و تربیت
تذکر این نکته لازم است که این همه تجلیل و تکریم اسلام از تعلیم و تعلم (تربیت نوعی تعلیم و تعلم است) مربوط به علمی است که فلاح و صلاح فرد و جامعه و سعادت جهانی و جاوید انسانها را به ارمغان آورد نه هر تعلیم و تربیتی، چنانکه در قرآن تعلیم همراه با تزکیه آمده است و حضرت علی (ع) می فرماید:
« عِلْمٌ لا یُصْلِحُکَ ضَلالٌ» دانشی که تو را به رستگاری نرساند گمراهی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده
در این مقاله سعی شده است تا علاوه بر تعریف تعلیم و تربیت دینی و ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت دینی فرزندان، نقش و جایگاه خانواده، معلم و آموزش و پرورش نیز در تربیت دینی کودکان و نوجوانان نیز بیان شود. که باید بین اولیاء دانش آموز و مربیان در شیوة تربیت دینی و آموزه های دینی هماهنگی و همسویی لازم دیده شود. تا زمینه های رشد و کمال در باورهای دینی کودکان و نوجوانان بوجود آید. اولیا و مربیان می توانند بتدریج نگرش دینی مطلوب را در فرزندان بوجود آورند و باید میان آموزش های دینی و راهکارهای عملی ارائه شده توسط خانه و مدرسه هماهنگی لازم وجود داشته باشد تا کودک و نوجوان دچار تضاد نشود و بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد که تضاد در آموزش نه تنها باعث رشد و کمال در باورهای دینی نمیشود باعث از دست دادن عقاید آنها نیز می گردد و در آموزش و تربیت دینی نباید از روشهای خشک و مستبدانه استفاده کرد بلکه باید با شیوه تشویق روش های صحیح، روح و روان کودک را با باورهای دینی پیوند داد.
مقدمه
از مهمترین مباحث زندگی که در طول حیات بشر برای او مطرح بوده و هم اینک نیز جای پای آن در بین صاحبنظران و خردمندان حتی به صورت روزمره، محکم تر و ریشه دارتر می شود موضوع دین و معنویت است. این امر حتی در بین افرادی که پایبند به دین ملتزم به مذهبی نیستند در غالب عرفان منشی و روی آوردن به امور متافیزیک به چشم می خورد و موضوع مهم پرداخته شود.
تعلیم و تربیت دینی
مقدمه
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگی های زندگی و وسعت و سرعت تغییرات، با چالش های فراوان روبروست که با گذشت زمان این چالش ها روبه فزونی است. هر یک از این بحران ها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل می کند در حال حاضر برای رویارویی با این مشکلات روبه افزایش، نیاز به تربیت انسان های متعهد به اصول و ارزش های دینی و آرمان های جامعه بیش از پیش ضرورت یافته، پیش بینی ها و برنامه ریزیهای خاص را می طلبد.
اهمیت تعلیم و تربیت دینی
هُوَ الَّذی بَعثَ فِی الْاُمیینَ رَسوُلاً منْهُم یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکیَّهِمَ وَ یُعَلَّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَهَ وَ اِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین.: او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد. هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (سورة جمعه،آیة 2)
پیامبران الهی به عنوان الگوهای نیکو طبق آیات قرآن کریم چهار سمت کلی بر عهده دارند که جدای از تقدم و تأخر آنها در آیـات گوناگون به شـرح زیـر بیـان شـده اند: 1ـ تلاوت آیات الهی 2ـ تلاوت آیات الهی 3ـ تعلیم کتاب 4ـ تعلیم حکمت (سورة بقره، آیات 151 و 129 و سورة جمعه آیة 2)
مطابق بیان این آیات می توان گفت که مهم ترین وظیفه ی پیامبران الهی تعلیم و تربیت انسانها یا به تعبیر دیگر، انسان سازی است امام خمینی (ره) نیز با تأکید بر این امر می فرمایند : « تمام انبیا، موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است. آمده اند، انسان را تربیت کنند ... مکتب انبیا، کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم، انبیا، انسان است» (تفسیر امام خمینی). به همین دلیل اولین آیاتی که به رسول اکرم (ص) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تأکید می نمایند: بخوان که پروردگات ]جهان را[ آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد! بخوان که پروردگارت]از همه[ بزرگوارتر است همان کسی که به وسیلة قلم تعلیم نمود، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد. (سورة علق، آیات 5-1 ). ولی از آن جا که تعلیم و تعلم به تنهایی کار ساز نیست، در ادامة آیات به تزکیه سفارش می فرماید: «چنین نیست ]که شما می پندارید[، به یقین انسان طغیان و طاغوت بودن از بزرگ ترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلافاصله بازگشت به سوی خداوند را برای تزکیه کردن یادآوری می نماید: «به یقین بازگشت ]همه[ به سوی پروردگار تو است» (سورة علق، آیة 8).
مفهوم و ماهیت تعلیم و تربیت دینی
آموزش و پرورش دینی به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین معلم یا مربی و دانش آموز یا متربی در جریان است و تا زمانی که متعلم و متربی به هدف نهایی تعلیم و تربیت، یعنی رشد و کمال دست نیافته باشند، این فعالیت استمرار می یابد.
نظام تعلیم و تربیت دینی، متعلمان را به گونه ای تربیت می کند که در گرایش هایشان نسبت به زندگی، در اعمال و تصمیم هایشان و در برخورد با تمام معارف، همواره حاکمیت ارزش های اخلاقی الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظام ذهنی، متعلمان به گونه ای تربیت می شود که دانش را صرفاً برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و بنی آدم را وجهة همت خویش قرار می دهند متعلمی که از آموزش و پرورش دینی برخوردار می شود موزون با طبیعت و نه معارض آن زیست می کند؛ زیرا دین الهی تا آن جا که متصور است هدف آموزش و پرورش را در دنیا به غایت سنجیده و جامع عرضه کرده است. بر همین اساس تعلیم و تربیت دینی به عنوان فرایند جامع که می تواند توانمندی های عقلی، عاطفی و احساس آدمی را هم زمان شکوفا سازد معنی شده است و در این نوع از تعلیم و تربیت هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همة ابعاد وجود انسان مورد توجه است.
چارچوب نظام تعلیم و تربیت دینی
هیچ کنش و واکنش انسانی نمی تواند در خلاء و بدون ضابطه مشخص آغاز، و بی هدف پایان پذیرد. امر تعلیم و تربیت که یکی از زمینه های مهم در مناسبات انسانی است نیز از این قاعده مستثنا نیست حداقل مفاهیمی که در دستور کار هر مکتب تعلیم و تربیت قرار می گیرد عبارت است از : مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوة ارتباط آن ها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینة تعلیم و تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تعلیم و تربیتی مشخص رهنمود می سازد چارچوبی که فرایند تعلیم و تربیت در آن آغاز و به سرانجامی متناسب با شاخص های آن نایل می شود. پذیرش همین قواعد و اصول کلی سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتی و جدایی آنها از یکدیگر می شود. (مزیان 1387، ص 15-14)