لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی
سبکهای ادبی در شعر فارسی به چند بخش مهم و اساسی تقسیم شده اند :
1- سبک خراسانی
2- سبک عراقی
3- سبک هندی
4- بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره معاصر شده اند.
که در این تقسیم بندی " بازگشت ادبی " و " شعر معاصر " در یک طبقه بندی قرار گرفتند. " این سبکها مربوط به زمان است نه مکان ، و مکان را در آن تأثیری نبوده و نیست و همچنین سبکهای بین بین نیز هست که استادانی داشته است."
اصولا این نوع تقسیم بندیها برای طبقه بندی راحت تر شعر فارسی و در دوران بعد از آن شاعران ایجاد شده . معرفی این سبکها و مکاتب فکری برای آشنایی با شاعران و شرایط اجتماعی زمان آنها بسیار مفید است.
اساسا سبک چیست ؟ :
سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را « سبک شعر» می نامیم، و پیشینیان گاهی به جای سبک « طرز» و گاه « طریقه» و گاه « شیوه» استعمال می کردند.
شعر فارسی ، به طور کلی ، از زیر سیطره و تسلط چهار سبک بیرون نیست ، اگر چه باز هر سبکی به طریقه و طرزهای مختلفی تبدیل می شود تا می رسد به جایی که هر شاعری استیل و طرز خاصی را به خود اختصاص می دهد که قابل حصر نیست ، بنابر این در مدارس امروز ما تنها چهار سبک را اصیل و مبدأ سبکها قرار داده ایم .
سبک هندی :
مقدمه
از دوران صفویه به بعد یعنی از اوائل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم سبک تازه ای در شعر فارسی پیدا شد به نام سبک هندی.
این سبک هندی نتیجهء اتفاقات و دگرگونی های سیاسی و ایدئولوژیک مذهبی بود که در روزگار صفویان در ایران به وقوع پیوست و پرداختن به آن در اینجا میسر نیست. تنها می شود به شعر گریزی دربار نورسیدگان متکی به شمشیر قزلباش اشاره کرد که بیش و پیش از هرچیز، دغدغهء رواج وگسترش خونین مذهب تشیع را داشتند و جز به جاعلان حدیث و متشرعان شیعی و مرثیه خوانان و روضه سرایان اعتنایی نمی کردند. وهمین سـیاســت دینی ـ فرهنگی و ایدئولوژیک که با خشونت و بربریت تامّ بر مردم سراسر ایران اعمال می شد بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و شعر را از ایران به سوی هند گریزاند!
به هر حال، اکثر شاعران ِ فارسی زبان هند و آسیای مرکزی و آسیای صغیر(ارمنستان و ترکیه کنونی) پیرو این مکتب بودند.
ویژگی بسیار مهم این مکتب، سادگی زبان و نزدیکی زبان شعر به زبان عامهء مردم بود و علت آن هم دور شدن شعر بود از حوزه های ادبی و محافل اشرافی و درباری.
این مکتب با شاعرانی مثل اهلی شیرازی [متوفی در سال 942 هجری(1535 میلادی) وحشی بافقی متوفی در 991 (1583 میلادی)] شروع شد.
این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند.
ملک الشعرا بهار در منظومه ای که ضمن آن به نقد ادبی و معرفی سبک های شعر فارسی و شاعران دوران خویش می پردازد، در بارهء سبک هندی می گوید :
سبک هندی گرچه سبکی تازه بود
لیک او را ضعف بی اندازه بود
سست و بی شیرازه بود
فکرها سست و تخیل ها عجیب
شعر پرمضمون ولی نادلفریب
وز فصاحت بی نصیب
شعر هندی سر به ملیون می کشید
هر سخنور بار مضمون می کشید
رنج ِ افزون می کشید
....
زان سبب شد سبک هندی مبتذل...
اساس ایدوئولوژیک سبک هندی :
یک نگاه سطحی به اشعار نمایندگان سبک هندی نشان می دهد که نگرش و طرز تفکر آنها از هر گونه محدودیت و تعصب و خشک مغزی به دور است و وسعت نظری غریب و نگرشی همه جانبه در آنها موج می زند. برای اینکه درک کنیم که این خصوصیت مهم تا چه اندازه با آگاهی و هوشمندی شکل گرفته است لازم است که به تحلیل و فهم درست مفهوم «وسعت مشرب» که در آثار این شاعران به تکرار آمده است دست یابیم.
برای درک درست مفهوم «وسعت مشرب» باید از تذکره ی محمد طاهر نصرآبادی، دوست ومعاصر صائب، کمک گرفت. نصرآبادی سی بار در رابطه های مختلف این مفهوم را به کار برده و در ضمن تحلیل پاره های شعر این مفهوم را نه چون مجاز مشرب بلکه چون گشادگی شخصیت معنا کرده است. و دو بار هم مترادف «وسعت خلق» را برای این مفهوم می آورد.
از طرف دیگر «مشرب» در میان معناهای گوناگونی که دارد در اساس به معنای « آب نوشیدن» «نوشابه نوشیدن» «جای نوشیدن آب، آشامیدنگاه» و همچنین به معنای « آب» و «شراب» است و در معنای مجازی «مذهب»، «عقیده»، «مسلک»، «نگرش دینی، فلسفی، سیاسی»، «کاراکتر» «خاصیت» و «طبیعت» را مراد می کند.)منبع 4)
«چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
“1- «بنا بر افسانه ای، پس از مرگ کبیر (شاعر بزرگ هندی)، هندوان و مسلمانان بر سر جنازه ی او به نزاع ایستادند که آیا باید او را بسوزانند یا به خاک بسپارند. اما آنان گرم نزاع بودند که یکی کفن را به کناری زد، و جز خرمنی گل چیزی در میان نیافتند. هندوان بخشی از آن گل ها را در بنارس سوزاندند، و مسلمانان مابقی را به خاک سپردند.»ویل دورانت: تاریخ تمدن: جلد اول: مشرق زمین گاهواره ی تمدن. کتاب دوم: هند و همسایگان اش. ترجمه:ع.پاشایی: ص 658
شاید عرفی شیرازی، که در هند می زیست، در سرودن این بیت این واقعه را در نظر داشته است.)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تعریف یادگیری
یادگیری عبارت است از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار بالقوه فرد بر اثر تجربه. در تعریف فوق مفاهیمی وجود دارد که برای درک بهتر آنها را تحلیل میکنیم.
1. مفهوم فرایند: یادگیری فرایند است چون بر اثر تعامل دائم فرد با محیط، همیشه و در همه جا به طور پیوسته و مستمر صورت میگیرد.
2. مفهوم تغییر: یادگیری نوعی تغییر است که در فرایند تجربه اتفاق میافتد. بنابراین تغییرات ناشی از رشد و بلوغ یا استفاده از دارو یادگیری محسوب نمیشود.
3. مفهوم نسبتاً پایدار: تغییرات حاصل از یادگیری نسبتاً پایدار میباشند و رفتار موردی، لحظهای و تصادفی یادگیری محسوب نمیشوند.
4. مفهوم رفتار بالقوه: کاربرد رفتار بالقوه دلیل تفاوت بین مفهوم یادگیری و عملکرد است. به عبارتی یادگیری تغییراتی است که در ساخت ذهنی ایجاد میشود.
5. مفهوم تجربه: یعنی تنها آن دسته از تغییرات رفتار را میتوان یادگیری نامید که محصول تجربه، یعنی تأثیر متقابل فرد و محیط در یکدیگر باشد.
عوامل مؤثر در یادگیری (قوانین یادگیری)
1. قانون آمادگی: به موجب این قانون یادگیرنده باید از نظر جسمی، عاطفی، ذهنی، عقلی به اندازه کافی رشد کرده باشد تا بتواند آموختنیهای معینی را فرا گیرد. مثلاً آموزش رنگها قبل از چهار سالگی برای کودک دشوار است.
2. قانون اثر: انسانها میل دارند تجاربی که مطلوب و رضایتبخش هستند بپذیرند و تکرار کنند و از آنهایی که اثر ناخوشایند دارند اجتناب کنند. بنابراین در امر آموزش، معلم باید دانشآموزان را یاری دهد تا از هر فعالیت یادگیری، نوعی رضایت شخصی احساس کنند و درسها را با میل و رغبت یاد بگیرند.
3. قانون تمرین: به موجب این قانون، تکرار و تمرین در یادگیری و دوام آن تأثیر فراوان دارد. زیرا هر قدر انجام عملی بیشتر تکرار شود آن عمل زودتر به صورت مهارت و عادت درمیآید.
4. قانون تقدم: معمولاً نخستین خاطرات کلاس درس بیشتر در ذهن باقی میماند. بنابراین نخستین روز تشکیل کلاس باید رفتار و برخورد معلم با دانشآموز صحیح و منطقی باشد.
5. انون شدت: یک واقعه مهیج و جذاب، بیشتر از واقعهای عامل و کسل کننده در ذهن باقی میماند بنابراین معلم میتواند با آوردن مثالها و نمونههای زنده و با استفاده از فناوری آموزش و به فعالیت واداشتن دانشآموزان، حالتی پرتحرک و جذاب در کلاس ایجاد کند.
6. قانون عدم کاربرد: مهارت و دانشی که به کار گرفته نشود، به تدریج و به میزان زیادی فراموش خواهد شد. بنابراین معلم باید شرایطی را تدارک ببیند تا دانشآموزان آموختههای خود را به کار بگیرند.
موانع یادگیری
1. کسل کنندگی 2. پیچیدگی 3. آزردگی
4. ترس از شکست 5. نگرانی از مسخره شدن 6. آموزش بیش از اندازه
7. عدم تمرکز حواس 8. تنبلی 9. نقص بدنی
10. کندذهنی
شرایط مؤثر در یادگیری
انگیزه یادگیری
آگاهی از ناکافی بودن دانش و مهارتهای کنونی
داشتن تصور روشن از دانش و مهارتهایی که باید کسب شود.
داشتن فرصت کافی برای تکرار
آگاهی از پیشرفت
داشتن وسایل و منابع مناسب برای یادگیری
ارتباط و اثر آن بر فرایند یادگیری و تدریس
تعریف ارتباط: ارتباط عبارت است از فرایند انتقال و تبادل افکار، اندیشهها، احساسات و عقاید دو فرد یا بیشتر با استفاده از علایم و نمادهای مناسب به منظور تحت تأثیر قرار دادن، کنترل و هدایت یکدیگر.
انواع روشهای ارتباطی عبارت است از:
1. ارتباط ارادی و ارتباط غیر ارادی: اگر ارتباطی با طرح و برنامهریزی قبلی و حساب شده باشد آن را ارتباط ارادی میگویند و در غیر اینصورت آن را ارتباط غیرارادی مینامند.
2. ارتباط رسمی و غیر رسمی: ارتباط جمعی و ارتباطی که در سازمانهای اداری و آموزشی جهت ابلاغ آئیننامهها و مقررات با زیردستان برقرار میگردد ارتباط رسمی میباشد و ارتباط عادی بین افراد از نوع غیر رسمی میباشد.
3. ارتباط کلامی و ارتباط غیرکلامی: اگر جریان ارتباط با رمزهای کلامی مانند بحث و گفتگو همراه باشد ارتباط کلامی بوده و اگر با حرکات دست و چشم، رنگ و صدا و غیره صورت گیرد غیرکلامی است.
4. ارتباط مستقیم و ارتباط غیرمستقیم: ارتباط مستقیم ارتباطی است که بدون واسطه بین شخص فرستنده و گیرنده پیام ایجاد میشود. ارتباط غیرمستقیم ارتباطی است که حالت چهره به چهره ندارد مانند ارتباط مؤلف با خوانندگان کتاب.
5. ارتباط فردی و ارتباط جمعی: ارتباط فردی یا خصوصی ارتباطی است که معمولاً بین دو یا چند نفر به وقوع میپیوندد و بیشتر حالت مستقیم و شخصی دارد ولی ارتباط جمعی ارتباط بین یک نفر با گروه کثیری میباشد مانند سخنرانی.
6. ارتباط یکطرفه و ارتباط دوطرفه: وقتی انتقال پیام از فرستنده شروع و به گیرنده ختم شود و گیرنده نسبت به مفاهیم پیام واکنشی به فرستنده نشان ندهد ارتباط یکطرفه است ولی اگر در ارتباط بازخورد وجود داشته باشد و فرستنده و گیرنده پیام متناوباً جای خود را عوض میکنند ارتباط دوطرفه است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعریف علم اقتصاد:
وظیفه علم اقتصاد این است که نشان دهد چگونه میتوان کالایی را جهت ارضاء احتیاجات و نیازهای انسانی به بهترین وجه و با کمترین هزینه، تولید نمود به علاوه چگونگی توزیع و مصرف این کالاها را نیز مشخص میکند. بدین سبب است که آلفرد مارشال یکی از اقتصاددانان میگوید که علم اقتصاد، علم بررسی رفتار انسان در زندگی روزمرهاش میباشد چون فعالیتهای مربوط به تولید، توزیع و مصرف کالا، فعالیتهای روزمره انسانی محسوب میشود.
بطور خلاصه میتوان گفت که اقتصاد، علم مربوط به بررسی چگونگی تولید، توزیع و مصرف کالاها و همچنین علم مربوط به بررسی نتایج این گونه فعالیتها است.
تعاریف متعدد دیگری از علم اقتصاد وجود دارد که چند مورد از آن را ارائه میکنیم:
علم اقتصاد علمی است که مبادلات بین انسان را با و یا بدون پول مورد بررسی قرار میدهد.
علم اقتصاد علم بررسی ثروت ا ست.
علم اتقصاد، علمی است که هدف آن مطالعه را بهزیستی انسان است.
علم اقتصاد دانشی است که پدیدههای اقتصادی را تفسیر و روابط آنها را با یکدیگر تعیین مینماید (آیت الله باقر صدر).
تقاضا، عرضه و قیمت تعادل در بازار
یکی از سوالات اساسی که در اقتصاد مطرح میشود این است که چگونه قیمت کالاها و عوامل تولید تعیین میگردد. چرا برخی از آنها ارزان و بعضی دیگر گران هستند. برای ساده کردن موضوع، چگونگی تعیین قیمت کالاها را مورد بررسی قرار میدهیم. این تحلیل را میتوان در مورد قیمت عوامل تولید نیز کم و بیش به کار گرفت.
مسائل اساسی اقتصادی
هر نظام اقتصادی باید قادر باشد به سه سئوال اساسی دهد. این سه سئوال که به مسائل سه گانه اقتصادی مشهور است عبارتند ا ز:
الف – چه کالاهایی باید تولید شود و به چه مقدار؟
یعنی از بین هزاران کالا و خدمات، کدامیک را باید انتخاب و تولید کرد. در ثانی مقدار تولید هر کدام چه مقدار است؟ آیا باید پوشاک تولید کرد یا غذا؟ و اگر باید هر دو کالا تولید شود، کدام یک بیشتر و کدام یک کمتر.
ب- کالاها چگونه باید تولید شوند؟
بعد از اینکه مشخص شد چه کالایی و به چه مقدار باید تولید شود، این سئوال مطرح است که کالای مذکور را باید با چه روش فنی تولید کرد. آیا به عنوان مثال الکتریسته را باید از آبشار یا نفت و یا اتم تولید کرد.
پ- کالاها باید برای چه افرادی تولید شود.
بعد از اینکه به سئوال الف و ب پاسخ گفته شد، این سئوال مطرح میشود که کالاهای تولیدی چگونه بین افراد اجتماع توزیع میگردد. آیا باید کالاهای تولید شده به افراد ثروتمند تعلق گیرد یا به افرادی که دارای درآمد کمتری هستند؟
بدیهی است هر نظام اقتصادی میکوشد با توجه به معیارهای حاکم در جامعه به سئوالات فوق پاسخ داده و به راهحلهای حد مطلوب این مسائل دسترسی پیدا کند.
مفهوم و اندازهگیری درآمد ملی
یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد که بهترین معیار نیز جهت ارزیابی فعالیتهای اقتصادی در یک کشور میباشد، درآمد ملی است. اقتصاد مدرن که شامل نقل و انتقالات بیشماری از کالاها و خدمات گوناگون است، بسیار پیچیده میباشد. برای تحلیل و تنظیم فعالیتهای اقتصادی در یک کشور مثل هر بنگاه تولیدی و تجاری که برای ارزیابی فعالیتهایش احتیاج به نگهداری حسابهای مخصوصی دارد، ما نیز در سطح یک کشور محتاج به داشتن برخی معیارها هستیم. درآمد ملی، معیاری مهم برای سنجش علمکرد اقتصاد کل یک کشور میباشد. درآمد ملی که درآمد کل یک جامعه را نشان میدهد را میتوان به صورت ساده زیر تعریف کرد:
درآمد ملی عبارت است از ارزش کل پولی کالاها و خدمات نهایی که در مدت یک سال در اقتصاد ملی تولید میگردند.
نظریه رفتار مصرف کننده
انسان دارای نیازهایی است که درصدد برآوردن و ارضاء آنهاست تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. نیازها از طریق اکتساب کالاها و خدمات ارضاء میشوند. انسان برای اینکه بتواند به نیازها و خواستههای خود جامة عمل بپوشاند، متقاضی به دست آوردن کالاها و خدمات ارضاء میشوند. انسان برای اینکه بتواند به نیازها و خواستههای خود جامة عمل بپوشاند، متقاضی به دست آوردن کالاها و خدمات میشود. بنابراین تقاضا ناشی از وجود نیازهای بشری است و بدین سبب انسان برای کالاها و خدمات تقاضا دارد که مصرف آنها ضمن ارضاء نیازهای طبیعی فرد، به فرد خشنودی میدهند. خشنودی و رضایت خاطری که فرد از اکتساب کالاها و خدمات به دست میآورد را در اقتصاد «مطلوبیت» مینامند.
کلیات :
تاکنون قسمتی از نظریه جدید تعیین درآمد را مورد بررسی قرار داده و عوامل تعیین کننده مصرف و سرمایهگذاری را تحلیل نمودیم. دیدیم که سرمایهگذاری به وسیله بازدهی نهایی سرمایه و در اتباط با نرخ بهره تحت تأثیر واقع میشود. اکنون باید موضوعات مربوط به پول و همچنین عوامل تعیین کننده نرخ بهره را مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم به چگونگی عملکرد سیاستهای پولی بپردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعریف هوش :
بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، میتوان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.
تعریف تربیتی هوش :
به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی میشود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار میرود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره میکنند که کودکان باهوش نمرههای بهتری در دروس خود میگیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمیتوان به نمرهها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.
تعریف تحلیلی هوش
بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان میکند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.
تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی ، هوش پدیدهای است که از طریق تستهای هوش سنجیده میشود و شاید عملیترین تعریف برای هوش نیز همین باشد.
تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مساله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب میشود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف میتوان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان ، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار دادهاند. فلاسفه بر اندیشههای مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت ، بر توانایی یادگیری تاکید داشتهاند.
در مقالهای معتبر که در سال 1904 منتشر شد، « چارلز اسپیرمن » ، روان شناس بریتانیایی ، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه سیمون ، در سال 1905 و به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفرد _ بینه ، در سال 1916 در امریکا ، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 « اسکیرول » به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی ، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل میدهد.
ترستون ، ثرندایک ، سیریل برت ، گیلفورد ، فیلیپ ورنون ، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند.
عوامل موثر بر هوش
از عوامل مهم موثر بر هوش ، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر ، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت. سطح هوشی والدین ، تغذیه دوران کودکی و نوزادی ، شرایط و امکانات محیطی ، نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل موثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار میروند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وا میدارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد.
انواع آزمونهای هوش :
تست بینه به عنوان قدیمیترین آزمون برای سنجش هوش شناخته میشود که آزمون استنفرد _ بینه شکل تجدید نظر شده است که به فارسی نیز برگردانده شده است. تست ریون از دیگر آزمونهای هوش است که به لحاظ سهولت اجرا معروف است. آزمون وکسلر که آزمونی پیشرفته برای سنجش ابعاد مختلف هوش است، آزمون دقیقی است که برای گروههای سنی خردسالان و کودکان و بزرگسالان فرمهای مجزایی دارد.
طبقات هوش
با توجه به نمرات حاصل از اجزای آزمونهای هوشی و تعیین بهره هوشی ، افراد در طبقات مختلفی قرار میگیرند. در طبقه بندیهای گذشته افراد دارای هوش پایین در طبقات کودن ، کانا و کامیو قرار میگرفتند. امروزه دیگر این طبقه بندی رایج نیست و از طبقه بندی عقب مانده ذهنی ، بهره هوشی پایین ، متوسط و بالا استفاده میشود.
انواع هوش چندگانه کدامند؟
هوش دیداری / فضایی
این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان میآید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تعریف میدان:
فضاهای باز وسیعی که دارای محدوده ای محصور یا کمابیش معین بودند و در کنار راهها یا در محل تقاطع آنها قرار داشتند و دارای کارکردی ارتباطی، اجتماعی، تجاری، ورزشی، نظامی یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد مزد مزبور بوند، میدان نامیده می شدند. میدانهای کوچک، بخصوص میدانهای کوچک ارتباطی درون محله های مسکونی را اغلب میدانچه می نامیدند. این میدانچه ها را در برخی از شهرها مانند تهران قدیم، نایین، کاشان و یزد، تکیه یا حسینیه نیز می خواندند.(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)
1: انواع میدانها
1-1: میدانهای عمومی
کمابیش در همه سکونتگاهها (شهر یا روستا) میدان یا میدانچه ای عمومی وجود داشت که محل تجمع مردم بود و بعضی از فضاهای عمومی مانند عبادتگاه، آب انبار یا نهر آب و به نسبت وسعت سکونتگاه،تعدادی فضای تجاری یا بازار در پیرامون یا مجاور آن قرار داشت. سبزه میدان تهران، سبزه میدان (میدان کهنه) اصفهان و بسیاری دیگری از سبزه میدانها در سایر شهرها در گذشته، نمونه هایی از این گونه میدانها بوده اند. .(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)
میدان امام (توپخانه سابق)تهران.نمونه یک میدان عمومی
1-2: میدانهای تجاری
در شهرهای متوسط و بزرگ، به غیر از میدان عمومی شهر، یک یا چند میدان وجود داشت که کارکرد اصلی و عمدۀ آن ها تجاری بود. برخی از این میدان ها تنها به فرآورده یا کالای معینی مانند اسب، کاه گوسفند؛ میوه و غیره اختصاص داشتند. .(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)
م
میدان گوسفند فروشها-نیشابور.نمونه یک میدان تجاری
1-3: میدانهای حکومتی:
معمولاً در پایتختها و شهرهای بزرگ یک میدان حکومتی وجود داشت که برای تمرینهای نظامی، سان و رژه و انجام مراسم رسمی و احیاناً مجازات مجرمان مورد استفاده قرار می گرفت. .(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)
میدان ارک تهران .نمونه ای از یک میدان حکومتی
1-4: میدانهای نظامی:
در پایتخت و بعضی از شهرهای بزرگ و مهم، یک میدان مخصوص تمرینهای مداوم نظامی و استقرار و اقامت نظامیان ساخته می شد که متشکل از یک فضای باز یعنی محوطۀ میدان، و حجره ها و فضاهایی در پیرامون برای اقامت نظامیان و ذخیره سلاح بود. .(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)
میدان توپخانه وبالاخانه تلگراف خانه.تهران.نمونه ای از یک میدان نظامی
1-5: میدانهای محله ای:
در هر یک از محله های بزرگ و متوسط شهرهای تاریخی، یک مرکز محله وجود داشت. این مراکز از نظر کالبدی و شکلی به دو صورت وجود داشتند. نخست به صورت یک راسته یا گذر که کمی از گذرهای دیگر در محل استقرار فضاهای تجاری و اجتماعی، عریضتر بودند. نوع دوم مرکز محله به صورت میدانچه بود. این میدانچه اغلب در محل تقاطع چند راه یا در کنار راه اصلی محله قرار داشتند. .(سلطان زاده حسین فضاهای شهری ایران)