لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تقاضا،عرضه،تعادل
تقاضا :تعریف تقاضا،عوامل موثر بر تقاضا،تغییر تقاضا،حالتهای خاصعرضه:تعریف عرضه عوامل موثربر عرضه،تابع عرضه،تغییر عرضه ،حالتهای خاصتعادل :تعریف تعادل ،شرط تعادل،تغییر در نقطه ی تعادل،اضافه رفاه مصرف کننده،اضافه رفاه تولید کننده،انواعتعادل،قیمت های سقف وکف،اثر مالیات بر هر واحدتولید بر تعادل وتعیین سهم تقاضا کننده وعرضه کننده از مالیات
:اکنون به توضیح هر کدام از موضوعات بالا به صورت نکته می پردازیم:تعریف تقاضاتقاضا مقدار کالا یا خدمتی است که با توجه به قیمت و سایر عوامل در هر دوره خریداری می کنیم .مثلا در هفته 2کیلو سیب خریداری می کنیم .بنابر این گفته می شودکه تقاضای سیب در هفته دو کیلو است باید توجه داشته باشید که "تقاضا " با نیاز تفاوت دارد ما به کالا و خدمات زیادی نیاز داریم ولی ممکن است تقاضا نکنیم به عنوان مثال همه ما به یک هلیکوپتر نیازمندیم ولی تقاضا نمی کنیم بعضی نیازهای ما با توجه به .قیمت و در آمد و...تبدیل یه تقاضا نمی شوند:عوامل موثر بر تقاضامقدار تقاضا از هر کالا توسط هر فرد بستگی به قیمت کالا, در آمد, قیمت سایر کالاها,تبلیغات ,و بسیاری عوامل دیگر دارد که می توان به صورت زیر نوشت :Qdx = F ( Px1 , I,Py1,A ,E...)انتظاراتEو تبلیغات Aقیمت سایر کالاهاPy درآمد،I،Xقیمت کالایPx،Xمقدارتقاضا ازکالای Qdxکهنسبت به آینده می باشد.:تابع تقاضااگر در رابطه ی(1-1)به جز قیمت،بقیه ی عوامل موثر بر تقاضا راثابت نگه داریم،می توان نوشت:Qdx = f(Px) (2-1)به رابطه ی(1-2)تابع تقاضا می گویند.پس تابع تقاضا تابعی است، که رابطه ی قیمت و مقدار کالا رابا فرض ثا بت بودن بقیه عوامل نشان می دهد.تابع فوق را میتوان به صورت جدول و نمودارومعادله نیز نشان داد که به جدول تقاضاومعادله تقاضا،معروف است،که مثالی از این موارد ارائه می شود.
Px
Q
0
10
1
8
2
6
3
4
4
2
5
0
Qdx = 10 - 4Px {معادله تقاضا} /
معادله ی منحنی جدول تقاضا
(توجه(1رابطه قیمت ومقدار تقاضا،معمولأ رابطه ای معکوس می باشد.به عبارت دیگرشیب منحنی تقاضامنحنی است که به قانون منفی بودن شیب منحنی تقاضا،نیز معروف است.
(توجه(2 . تابع معکوس تقاضا یا تابع قیمت می گویند. P=5-(1/2)Qxبه تابع
:تغییر تقاضا:دو نوع تغییر تقاضا داریم 1.تغییردر مقدار تقاضا که به علت تغییر در قیمت کالا به وجود می آیدوبا حرکت روی منحنی تقاضا نشان داده می شود.مثلأدر جدول بالا اگر قیمت از4 به3 کاهش یابد مقدار تقاضا از2 به 4 افزایش می یابد. 2.تغییردر تقاضا که به علت تغییر در عوامل موثر بر تقاضا به جزعامل قیمت صورت می گیرد.مثل تغییر در درآمد،تغییردر قیمت سایر کالاها... به عبارت دیگراگر عواملی که در تابع تقاضا;ثابت فرض کرده ایم تغییر کنند باعث جابه جایی منحنی تقاضا می شود وبه این جابه جایی تغییردر تقاضا گفته می شود که به بررسی آنها می پردازیم : الف.اثر تغییر در درآمد بر منحنی تقاضاقبل از بررسی این مسأله به تقسیم بندی کالاها بر اساس درآمد توجه کنید{ می باشد.Xمقدار تقاضا یا مصرف کالای Qdx درآمدوI}
.کالا عادی است.کالا پست است.کالا مستقل از در آمد است
به عبارت دیگراگر تغییرات درآمد ومصرف هم جهت باشد، کالا عادی ،اگر بر خلاف هم دیگر باشد،کالا پست،واگر ارتباطی با هم دیگر نداشته باشد ، کالا مستقل از در آمد نام دارد. منحنی که رابطه مصرف ودر آمد را با فرض ثا بت بودن سایرعوامل نشان می دهد،منحنی "انگل" نام داردکه برای کالای عادی،پست ومستقل از در آمد،به صورت زیرخواهد بود:
/
(منحنی انگل کالای عادی) (منحنی انگل کالای پست) ( منحنی انگل کالای مستقل از درآمد)
:اکنون می توان اثر تغییر در،درآمد را برانتقال منحنی تقاضا را به صورت زیر بیان کرد :اگر در آمد افزایش یابد :: منحنی تقاضا به سمت راست انتقال می یابد---------------------» وکالا عادی باشد منحنی تقاضا به سمت چپ انتقال می یابد------------------------» وکالا پست باشد وکالا مستقل از در آمد باشد---------------------------------------» منحنی تقاضا تغییر نمی کند :اگر در آمد کاهش یابد :: وکالا عادی باشد-----------------------------------»منحنی تقاضا به سمت چپ انتقال می یابد وکالا پست باشد -----------------------------------»منحنی تقاضا به سمت راست انتقال می یابد وکالا مستقل از درآمد باشد ---------------------»منحنی تقاضا تغییر نمی کن
(توجه(3 اصطلاحات منحنی تقاضا به سمت پایین منحنی تقاضا به سمت چپ ومنحنی تقاضابه سمت داخل مترادف می باشد.وهمچنین اصطلاحاتمنحنی تقاضا به سمت بالا؛منحنی تقاضا به سمت راست ومنحنی تقاضا به سمت بیرون مترادف می باشد:ب.اثرتغییر درقیمت سایر کالاهابرمنحنی تقاضاقبل از بررسی این مسأله می یابد با تقسیم بندی کالاها بر Q dy وQ dx قیمت آنها وPy و Px را در نظر بگیرید ؛yوXاساس رابطه با یکدیگر آشنا شویم،دو کالایمقدارتقاضای آنها می باشد؛تقسیم بندی کالاها براساس رابطه ی با یکدیگربه صورت زیر می باشد
.دو کالا جانشین یکدیگر هستنئد .دو کالا مکمل از یکدیگر هستند. دو کالا مستقل از یکدیگر می باشندهم جهت باشند،دو کالا جانشین می باشند ؛مثل گوشت مرغ وگوشتQXو Px به عبارت دیگر اگر تغییراتخلاف جهت هم دیگر باشد،دو کالا مکمل یکدیگرمی باشند،مثل بنزین و QX و Pyگوسفند اگر تغییرات.نگذارد دو کالا مستقل از یکدیگر می باشند QX اثری برPy اگر تغییرات:اکنون می توان به بررسی اثر تغییرات قیمت کالاهای دیگر بر تقاضا پرداختاگر قیمت کالای مکمل افزایش یا بد -------------------------»منحنی تقاضا به سمت چپ انتقال می یا بداگر قیمت کالای مکمل کاهش یابد --------------------------»منحنی تقاضابه سمت راست انتقال می یا بداگر قیمت کالای جانشین افزایش یابد -----------------------»منحنی تقاضا به سمت راست انتقال می یابداگر قیمت کالای جانشین کاهش یا بد -----------------------»منحنی تقاضا به سمت چپ انتقال می یا بداگر قیمت کالای مستقل تغییر یا بد -------------------------»بر منحنی تقاضا تأ ثیری نخواهد گذاشت
سایرعواملی که برتقاضا موثر می باشند؛ولی ما آنها را ثابت نگه داشته ایم نیز باعث تغییرو انتقا ل تقاضا می گردند،به عنوان مثال اگر تبلیغاتمثبت برای کالایی صورت گیرد،تقاضا به سمت راست؛واگرتبلیغات منفی برای کالایی صورت گیرد،تقاضا به سمت چپ انتقال می یابد.اگر مصرف نندگان انتظار کاهش قیمت در آینده را داشته باشند؛منحنی تقاضا به سمت چپ انتقال می یابد.:حالت های خاصمنحنی تقاضا ممکن است ؛عمودی ،افقی،شیب مثبت یا حالتهای مختلف به خود گیرد.اگر کالایی اصلأ جانشین نداشته باشد ممکن است،دردامنه ای از قیمت ها ،منحنی تقاضای آن عمودی باشد.منحنی تقاضا برای بنگاه رقابت کامل،افقی،واگر کالا گیفن باشد،منحنی تقاضا شیب.مثبت پیدا می کند ؛که در فصول آینده توضیح بیشتر ارایه می شود
عرضهتعریف عرضه:عرضه مقدار کالا یا خدمتی است؛ که به ازای قیمت معین وثابت بودن سایر عوامل،بنگاه ها به بازار ارایه می کنند.مثلأ گفته می شود عرضه اتوموبیل 200 هزار دستگاه در سال است. :عوامل موثر برعرضه.مقدار عرضه بنگاه ها بستگی به قیمت کالا،هزینه های تولید،انتظارات عرضه کنند گان و...خواهد داشت انتظارات عرضه کنندگان باشد، می توان نوشت:E تکنولوژی و T هزینه های تولید، TC قیمت کالا، PX مقدار عرضه QdXQsx =f( px ,TC,T,E, …) (3-1)تابع عرضه::در رابطه (1-3)اگر به جز قیمت کالا،بقیه عوامل را ثابت فرض کنیم؛می توان نوشت Qsx=F(Px) (4-1)
که به رابطه ی( 1-4)تابع عرضه گفته می شود .بنابراین تابع عرضه تابعی است که رابطه ی مقدار عرضه ی یک کالا وقیمت کالا را با فرض ثابت بودن سایر عوامل نشان می دهد که به تابع عرضه ومعادله عرضه نیز مشهور می باشد.مثالی از این موارد ارایه می شود:
Px
Qsx
1
10
2
20
3
30
4
40
5
50
6
60
Qx = 10Px { معادله عرضه }
/
{ جدول عرضه}
توجه داشته باشید که ؛ منحنی عرضه معمولأ شیب مثبت دارد،یعنی رابطه ی قیمت ومقدار عرضه،.رابطه ای مستقیم می باشد
:تغییر عرضهدو نوع تغییر عرضه داریم الف.تغییر در مقدار عرضه:که به دلیل تغییر در قیمت کالا صورت می گیردو با حرکت روی منحنیعرضه نشان داده می شود.مثلأ در مثال بالا با .افزایش قیمت از1 به2 مقدار عرضه از 10 به 20افزایش می یابد
ب.تغییر در عرضه :که به دلیل تغییردرعواملی به جز قیمت کالا صورت می گیرد.به عبارت دیگر عواملی که در رسم منحنی عرضه ثابت نگهداشته ایم( مثل هزینه های تولید،تکنولوژی و...)اگر تغییرکنند،باعث جابه جایی منحنی عرضه می گردد که به تغییر در عرضه معروف است. به عنوان مثال اگر هزینه های تولید افزایش یا تکنولوژی تولید تضعیف گردد،منحنی عرضه به سمت چپ انتقال می یابدو اگر هزینه های تولید کاهش یابد یا .تکنولوژی تولید بهبود یابد،منحنی عرضه به سمت راست انتقال می یابد.یعنی در همان سطوح قبلی قیمت عرضه ی کالا افزایش یافته . است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
مقدمه :
اساسی ترین کاربرد ترمودینامیک در متالوژی فیزیکی پیش بینی حالت تعادل برای یک آلیاژ است .
در بررسی های مربوط به دگرگونی های فازی ما همیشه با تغییر سیستم به سمت تعادل روبه رو هستیم. بنابراین ترمودینامیک به صورت یک ابزار بسیار سودمند می تواند عمل کند. باید توجه داشت که ترمودینامیک به تنهایی نمی تواند سرعت رسیدن به حالت تعادل را تعیین کند .
1-تعادل :
یک فاز به عنوان بخشی از یک سیستم تعریف می شود که دارای خصوصیات و ترکیب شیمیایی یکنواخت و همگنی بوده و از نظر فیزیکی از دیگر بخشهای سیستم جداشدنی است . اجزای تشکیل دهنده یک سیستم خاص عناصر مختلف یا ترکیب های شیمیایی است که سیستم را بوجود می آورد و ترکیب شیمیایی یک فاز یا یک سیستم را می توان با مشخص کردن مقدار نسبی هر جزء تشکیل دهنده تعیین کرد .
به طور کلی دلیل رخداد یک دگرگونی این است که حالت اولیه یک آلیاژ نسبت به حالت نهایی ناپایدارتر است اما پایداری یک فاز چگونه تعیین می شود ؟ این پرسش به وسیله ترمودینامیک پاسخ داده می شود . برای دگرگونی هایی که در دما و فشار ثابت رخ می دهد پایداری نسبی یک سیستم از انرژی آزاد گیبس G آن سیستم مشخص می شود .
انرژی آزاد گیبس یک سیستم به صورت زیر تعریف می شود :
( 1-1 ) G=H-TS
که H آنتالپی T دمای مطلق و S آنتروپی سیستم است . آنتالپی میزان گنجایش حرارتی سیستم مورد نظر است و به وسیله رابطه زیر بیان می شود.
( 2-1 ) H=E+PV
که E انرژی درونی سیستم P فشار و V حجم سیستم است . انرژی درونی مجموع انرژی های پتانسیل و جنبشی اتم های درون یک سیستم است. در جامدات انرژی جنبشی تنها ناشی از حرکت ارتعاشی اتم ها است در حالی که در مایعات و گاز ها انرژی جنبشی افزون بر حرکت ارتعاشی اتم ها انرژی انتقالی و انرژی دورانی اتم ها و مولکول ها و گاز ها انرژی جنبشی افزون بر حرکت ارتعاشی اتم ها انرژی انتقالی و انرژی دورانی اتم ها و مولکول های داخل یک مایع یا گاز را نیز در برمیگیرد . انرژی پتانسیل نیز بر اثر اندرکنش ها یا پیوند بین اتم های درون یک سیستم به وجود می آید . هنگامی که یک دگرگونی یا واکنش رخ می دهد حرارت جذب شده یا حرارت آزاد شده به تغییرات در انرژی درونی سیستم ارتباط پیدا می کند اما تغییرات حرارت تابعی از تغییر حجم سیستم نیز بوده و عبارت PV نمایانگر این موضوع است بنابراین در فشار ثابت تغییرات H نشانگر حرارت جذب شده یا آزاد شده است.
هنگامی که یک فاز متراکم (جامد یا مایع) را بررسی می کنیم و عبارت PV در مقایسه با E مقدار بسیار کوچکی است که آن را نادیده می گیرند و .
عبارت دیگری که در رابطه مربوط به G پدیدار می شود آنتروپی ( S ) بوده که بیانگر میزان بی نظمی سیستم است .
هنگامی یک سیستم را در ( حالت ) تعادل می دانند که در پایدارترین حالت خود قرار گرفته باشد یعنی با گذشت زمان هیچ تغییری در سیستم ایجاد نشود . یک نتیجه مهم از قوانین ترمودینامیک کلاسیک این است که در دما و فشار ثابت یک سیستم بسته ( یعنی سیستمی که جرم و ترکیب شیمیایی آن ثابت است ) هنگامی در تعادل پایدار قرار دارد که انرژی آزاد گیپس آن کمترین مقدار ممکن را داشته باشد یا به شکل ریاضی :
( 3-1 ) dG=O
با توجه به تعریف G ( معادله 1-1 ) ملاحظه می شود که پایدارترین حالت هنگامی رخ می دهد که سیستم کمترین آنتالپی و بیشترین آنتروپی را دارا باشد . بنابراین در دماهای پایین فازهای جامد پایدارتر است چون قویترین اتصال بین اتمی را داشته بنابراین کمترین انرژی درونی ( آنتالپی ) را دارد . در دماهای بالا چون عبارت TS - عبارت غالب است بنابراین فازهایی با بی نظمی بیشتر همچون مایعات و گازها که اتم های آنها به آسانی حرکت کرده و جابه جا می شود پایدارتر است .
تعادل که به وسیله معادله 3-1 تعریف می شود را می توان به صورت ترسیمی نیز نشان داد . اگر انرژی آزاد تمام حالت های فرضی ممکن یک سیستم را محاسبه کنیم آرایش پایدار حالتی خواهد بود که انرژی آزاد آن کمترین مقدار است . این موضوع در شکل یک نشان داده شده است و با این فرض که انرژی مربوط به هر یک از آرایش های اتمی مختلف به صورت نقطه ای روی منحنی موجود قرار می گیرد آرایش یا نظم A نشانگر وجود تعادل پایدار است . در این نقطه تغییرات کوچک در ترتیب اتم ها با یک تقریب مرتبه اول تغییری در G ایجاد نمی کند یعنی معادله 3-1 برقرار است . اگر چه همیشه آرایش ها و نظم های دیگری مانند B وجود دارد که در آن نقاط انرژی آزاد به طور موضعی کمینه است و معادله 3-1 را نیز تصدیق می کند ولی کمترین مقدار ممکن G را ندارد . چنین حالت ها یا آرایش هایی را به منظور جدا کردن از حالت پایدار حالت تعادل نیمه پایدار می نامند . حالت های میانی که را حالت ناپایدار می نامند و فقط در کارهای عملی و به طور لحظه ای هنگام انتقال از یک حالت پایدار به حالت دیگر به وجود می آید . اگر بر اثر نوسان های دمایی اتم ها یک نظم یا آرایش حالت میانی بیاید این نظم بسرعت تغییر می کند و اتم ها دوباره نظم یکی از حالت های دارای انرژی آزاد کمینه را به خود می گیرند . اگر بواسطه تغییری در دما یا فشار برای مثال یک سیستم از حالت پایدار به حالت نیمه پایدار حرکت کند با گذشت زمان سیستم به حالت تعادل پایدار جدیدی تغییر حالت می دهد .
شکل یک : تغییرات شماتیک انرژی آزاد گیبس نسبت به نظم و وضعیت اتمها . آرایش یا نظم A کمترین انرژی آزاد را دارد . بنابراین هنگامی که سیستم در تعادل پایدار است دارای چنین نظمی خواهد بود . آرایش B یک تعادل نیمه پایدار است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تعادل و تراجیح
، معنای تعارض آن است که یکی از دو دلیل در عرض و مرتبة دلیل دیگر قرارگیرد و در طول آن نباشد و در نتیجه مضمون دو دلیل با یکدیگر تضاد داشته باشند { منظور از اینکه دو دلیل در عرض یکدیگر قرارگیرند آن است که هریک از دو دلیل ، دیگری را تکذیب کند و هردو نیز از نظر اعتبار در یک درجه باشند . مثلا یک دلیل بگوید نماز مسافر شکسته است و یک دلیل بگوید ، نماز مسافرکامل است و منظور از اینکه دو دلیل در طول یکدیگر قرارگیرند آن است که درجة دو دلیل با هم مساوی نباشند مانند روایت و اصل عملی ، چون اصل عملی در مرتبة بعدی روایت قرار دارد یعنی اگر روایت وجود نداشت ، اصل عملی معتبر می شود } .
مسأله تعارض غیر از مسأله تزاحم میان دو حکم است چون تزاحم درجایی است که دریک زمان ملاک دو حکم وجود داشته باشد اما مکلف نتواند هر دو حکم را با هم انجام دهد مثل اینکه شخصی موظف شود، دو نفر را در یک لحظه ، از غرق شدن نجات بدهد اما فقط توان نجات دادن یکی از آن دو را داشته باشد که در این صورت اگر یکی از آنها مهمتر باشد ( مثلا یکی از آن دو ولی خدا باشد ) بر دیگری مقدم می شود چون ملاک حکم در هردو واجب ، وجود دارد به خلاف باب تعارض که ملاک در یکی از آنها وجود ندارد . هر چند اعتبار و حجیت آن ثابت است چون فرض بر این است که دلیل هردو حکم معتبر است بنابراین حکم مهمتر برحکم غیر مهم مقدم نمی شود چون معلوم نیست که حکم مهمتر ، حکم واقعی باشد { پس درباب تعارض ، یکی از دو دلیل واقعی است و دیگری غیر واقعی است } .
دو دلیل متعارض یا با هم { از نظر اعتبار } مساوی هستند یا یکی از آن دو بر دیگری برتری دارد و باید جانب برتر را گرفت اما قبل از بیان حکم این دو صورت لازم است چند مقدمه ، آورده شود :
مقدمه اول :
اگر رابطة میان دو دلیل متعارض ، رابطة تباین باشد ، تعارض میان آن دو دلیل محقق می شود {مثلا یک دلیل بگوید : نماز جمعه واجب است و یک دلیل بگوید ، نماز جمعه حرام است } و اگر رابطة آنها عموم و خصوص من وجه باشد ، گفته شده که روش علما این است که در مورد تنافی دو دلیل به اصول عملیه ای که مناسبت دارند ، مراجعه می کنند و نیز گفته شده که باید به دلایل ترجیح روایات عمل کرد . { و اگر ترجیحی وجود نداشته باشد ، به تخییر عمل می شود } و شاید مراجعه به اصول عملیه بهتر باشد { یعنی نظریة اول بهتر است } چون روایات ترجیح و تخییر { اخبار علاجیه که دلایل ترجیح یک روایت بر روایت دیگر را بیان می کنند یا حکم به تخییر می کنند } شامل عموم و خصوص من وجه نمی شوند هر چند این احتمال وجود دارد که شامل چنین موردی هم بشوند . { مثال عموم و خصوص من وجه این است که دلیلی بگوید : دانشمندان را اکرام کن و دلیل دیگری بگوید ، زنان را اکرام نکن ، در اینجا مورد افتراق دلیل اول ، مرد دانشمند است که مشمول دلیل اول می شود و دلیل دوم کاری با آن ندارد و مورد افتراق دلیل دوم ، زن غیر دانشمند است که دلیل اول شامل آن نمی شود و مشمول دلیل دوم است . مورد اجتماع این دو دلیل زن دانشمند است که هر دو دلیل در مورد آن تعارض دارند چون دلیل اول که عام است می گوید او را اکرام کن اما دلیل دوم می گوید او را اکرام نکن ، در اینجا عده ای گفته اند باید به دلیلی که بر دیگری ترجیح دارد و اگر هر دو مساوی هستند به هرکدام خواستیم ، عمل می کنیم . عده ای هم می گویند در خصوص مورد اجتماع ، هر دو دلیل از درجة اعتبار ساقط می شوند و باید به سراغ اصول عملیه رفت که مصنف نظر دوم را تأیید می کند هر چند احتمال می دهد که نظر اول نیز درست باشد } .
اما اگر رابطة دو دلیل ، عموم و خصوص مطلق باشد { مثلا یک دلیل بگوید ، دانشمندان را اکرام کن و یک دلیل بگوید فقهاء را اکرام کن } در اینجا به طریق جمع عرفی باید بین هر دو دلیل جمع کرد و حکم تعارض را نمی توان در مورد آنها اجرا کرد چون عرف ، خاص را برعام مقدم می کند و عام را برخاص حمل می نماید و خاص غالبا ظهورش از عموم عام بیشتر است . { چون افراد تحت پوشش خاص کمتر از افراد تحت پوشش عام هستند پس دلالت خاص برافرادش قوی تر از دلالت عام است . مثلا فرماندار یک شهری که صد هزار نفر جمعیت دارد به مراتب تسلطش برامور مردم بیشتر از استاندار همان استان است که یک میلیون نفر جمعیت دارد و خاص ، حکم فرماندار را دارد و عام ، حکم استاندار را دارد } اما اگر عام ، نص در عموم داشته باشد بر خاصی که ظهور در افرادش دارد مقدم می شود . { مثلا اگر دلیل عام بگوید : اکرام تمام دانشمندان جهان ، بدون استثناء واجب است بر دلیلی که می گوید : فلاسفه را اکرام نکن ، مقدم است چون دلیل دوم ظهور در حرمت دارد و احتمال داردکه برای کراهت باشد } در تمامی مواردی که یکی از دو دلیل متعارض
نص بوده و دیگری ظاهر باشد ، دلیل نص بر ظاهر مقدم می شود چون نص را نمی توان توجیه کرد اما ظاهر را می توان توجیه نمود ، همچنین عرف ، دلیل مقید را بردلیل مطلق ، مقدم می کند و مطلق را بر مقید حمل می نماید مانند عام و خاصی که هر دو مطلق باشندکه تفصیل آن در بحث عام و خاص و مطلق و مقیدگذشت .
مقدمة دوم :
برای تعارض دو دلیل ، شرط است که موضوع آنها یکی باشد ، بنابراین میان دلیل حاکم و دلیل محکوم و میان دلیل وارد و دلیل مورد تعارضی نیست همانگونه که میان اماره و اصل عملی ، تعارض نیست چون موضوع اماره ، حکم واقعی است اما موضوع اصل عملی ، شک در حکم واقعی است .
{ حال که سخن از حاکم و محکوم و وارد و مورد به میان آمد } بد نیست معنای تخصیص و تخصص وحکومت و ورود میان ادله را بررسی کنیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ثابت تعادل شیمیایی
تمام فرآیندهای برگشت پذیر ، تمایل رسیدن به یک حالت تعادلی را دارند. برای یک واکنش برگشت پذیر ، حالت تعادل وقتی برقرار میشود که سرعت واکنش رفت برابر با سرعت برگشت باشد. در یک واکنش تعادلی ، از تقسیم ثابت سرعت واکنش رفت Kf بر ثابت واکنش برگشت ، Kr ، ثابت دیگری بدست میآید که ثابت تعادل شیمیایی ، K ، نامیده میشود.
مقدار عددی ثابت تعادل
مقدار عددی K با دما تغییر میکند. تعداد مجموعه غلظتها برای سیستمهای تعادلی این واکنش ، بی نهایت زیاد است. ولی در هر صورت برای کلیه سیستمهای تعادلی در دمای معین وقتی که غلظتهای A2 ، B2 ، AB در رابطه بالا قرار گیرند، همواره به یک مقدار K منجر میشوند. بطور کلی ، برای هر واکنش برگشت پذیر:
wW + xX ↔ yY + zZ
عبارت ثابت تعادل به صورت زیر است:
K = {Y}y{Z}z/{W}w{X}x
بطور قرار دادی ، جملات غلظت مواد طرف راست معادله شیمیایی در صورت کسر عبارت ثابت تعادل نوشته میشود.
ثابت تعادل Kc
ثابت تعادلی که در آن غلظتهای مواد بر حسب مول بر لیتر بیان میشوند، گاهی به صورت Kc نشان داده میشود. برای واکنش:
(H2(g) + I2(g) ↔ 2HI(g
مقدار Kc برای سیستمهای تعادلی در 425 درجه سانتیگراد عبارت است از:
Kc = {HI}2/{H2} {I2} = 54/5
مقدار عددی ثابت تعادل از طریق آزمایش تعیین میشود. اگر غلظتهای مواد (برحسب mol/lit) موجود در هر مخلوط تعادلی در 425 درجه سانتیگراد در عبارت Kc منظور شوند، نتیجه برابر با 54/5 خواهد شد. مخلوط تعادلی را میتوان هم از موادی که در سمت راست معادله شیمیایی قرار دارند و هم از مواد سمت چپ این معادله و هم از مخلوط آنها تهیه کرد.
وضع تعادل و Kc
مقدار ثابت تعادل معیاری برای تشخیص وضع تعادل است. توجه داشته باشید که جملات مربوط به غلظت مواد طرف راست معادله شیمیایی در صورت کسر عبارت ثابت تعادل نوشته میشود.
نکات اساسی مربوط به عبارت ثابت تعادل
جملات غلظت مواد سمت راست معادله شیمیایی در صورت عبارت Kc و جملات غلظت مواد سمت چپ معادله در مخرج عبارت Kc نوشته میشود.
جملات غلظت مواد مایع و جامد خالص در عبارت ثابت تعادل نوشته نمیشود. ولی مقدار Kc این جملات را در بردارد.
اگر در یک تعادل معین دما تغییر نکند، Kc ثابت میماند ولی در دماهای مختلف، مقدار c تغییر میکند.
مقدار Kc برای هر تعادل معینی، وضع آن تعادل را نشان میدهد. اگر مقدار Kc بزرگ باشد، واکنش از چپ به راست تقریبا کامل است و اگر مقدار Kc کوچک باشد، واکنش از راست به چپ کامل است. چنانچه مقدار Kc بسیار بزرگ و نه بسیار کوچک باشد، وضع تعادل بینابینی است.
ثابت تعادل Kp
فشار جزئی یک گاز ، اندازهای از غلظت آن است. از اینرو ، ثابتهای تعادل واکنشهایی را که دارای مواد گازی هستند، میتوان بر حسب فشارهای جزئی گازهای واکنش دهنده نوشت. اینگونه ثابت تعادلی را با Kp نشان میدهیم. برای تعادل:
(N2(g) + 3H2(g) ↔ 2NH3(g
Kp = {PNH3}2 / {PN2} {PH2}3
رابطه بین Kpو Kc
Kp = Kc (RT)∆n
واحدهای Kpو Kc
برای کارهای دقیق بایستی از ثابت های تعادل که از اندازه گیریهای ترمودینامیکی بدست میآیند، استفاده شود. ثابتهای تعادل ترمودینامیکی بر حسب فعالیت و نه بر حسب غلظت (mol/L برای Kc) یا فشار (atm برای Kp) بیان میشود. ولی در غلظتهای پایین و در فشارهایی تا چند اتمسفر میتوان غلظتها و فشارها را با دقت قابل قبولی بکار برد.
در ضمن توجه شود که فعالیت دارای واحد نیست. زیرا فعالیت از تقسیم کردن غلظت یا فشار واقعی یک ماده بر غلظت یا فشار آن ماده در حالت استاندارد بدست میآید. در نتیجه ثابتهای تعادل ترمودینامیکی ، کمیتهای بدون واحد هستند. به همین علت ، تمام ثابتهای تعادل غالبا بدون واحد بیان میشوند.
ثابت تعادل
بررسی واکنشهای شیمیایی که شامل فرایندهایی که در آن پیوندها شیمیایی (پیوندهای کووالان) یا اندرکنشهای غیرکووالان تشکیل و یا گسیخته میشوند برمیگردیم. از آنجا که سیستمهای مایع از اهمیت زیادی برخوردارند، فرض میکنیم که این فرایندها در سیستم مایع همگن حاوی یک فاز انجام می شود، در یک واکنش شیمیایی در حال تعادل داریم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ثابت تعادل شیمیایی
تمام فرآیندهای برگشت پذیر ، تمایل رسیدن به یک حالت تعادلی را دارند. برای یک واکنش برگشت پذیر ، حالت تعادل وقتی برقرار میشود که سرعت واکنش رفت برابر با سرعت برگشت باشد. در یک واکنش تعادلی ، از تقسیم ثابت سرعت واکنش رفت Kf بر ثابت واکنش برگشت ، Kr ، ثابت دیگری بدست میآید که ثابت تعادل شیمیایی ، K ، نامیده میشود.
مقدار عددی ثابت تعادل
مقدار عددی K با دما تغییر میکند. تعداد مجموعه غلظتها برای سیستمهای تعادلی این واکنش ، بی نهایت زیاد است. ولی در هر صورت برای کلیه سیستمهای تعادلی در دمای معین وقتی که غلظتهای A2 ، B2 ، AB در رابطه بالا قرار گیرند، همواره به یک مقدار K منجر میشوند. بطور کلی ، برای هر واکنش برگشت پذیر:
wW + xX ↔ yY + zZ
عبارت ثابت تعادل به صورت زیر است:
K = {Y}y{Z}z/{W}w{X}x
بطور قرار دادی ، جملات غلظت مواد طرف راست معادله شیمیایی در صورت کسر عبارت ثابت تعادل نوشته میشود.
ثابت تعادل Kc
ثابت تعادلی که در آن غلظتهای مواد بر حسب مول بر لیتر بیان میشوند، گاهی به صورت Kc نشان داده میشود. برای واکنش:
(H2(g) + I2(g) ↔ 2HI(g
مقدار Kc برای سیستمهای تعادلی در 425 درجه سانتیگراد عبارت است از:
Kc = {HI}2/{H2} {I2} = 54/5
مقدار عددی ثابت تعادل از طریق آزمایش تعیین میشود. اگر غلظتهای مواد (برحسب mol/lit) موجود در هر مخلوط تعادلی در 425 درجه سانتیگراد در عبارت Kc منظور شوند، نتیجه برابر با 54/5 خواهد شد. مخلوط تعادلی را میتوان هم از موادی که در سمت راست معادله شیمیایی قرار دارند و هم از مواد سمت چپ این معادله و هم از مخلوط آنها تهیه کرد.
وضع تعادل و Kc
مقدار ثابت تعادل معیاری برای تشخیص وضع تعادل است. توجه داشته باشید که جملات مربوط به غلظت مواد طرف راست معادله شیمیایی در صورت کسر عبارت ثابت تعادل نوشته میشود.
نکات اساسی مربوط به عبارت ثابت تعادل
جملات غلظت مواد سمت راست معادله شیمیایی در صورت عبارت Kc و جملات غلظت مواد سمت چپ معادله در مخرج عبارت Kc نوشته میشود.
جملات غلظت مواد مایع و جامد خالص در عبارت ثابت تعادل نوشته نمیشود. ولی مقدار Kc این جملات را در بردارد.
اگر در یک تعادل معین دما تغییر نکند، Kc ثابت میماند ولی در دماهای مختلف، مقدار c تغییر میکند.
مقدار Kc برای هر تعادل معینی، وضع آن تعادل را نشان میدهد. اگر مقدار Kc بزرگ باشد، واکنش از چپ به راست تقریبا کامل است و اگر مقدار Kc کوچک باشد، واکنش از راست به چپ کامل است. چنانچه مقدار Kc بسیار بزرگ و نه بسیار کوچک باشد، وضع تعادل بینابینی است.
ثابت تعادل Kp
فشار جزئی یک گاز ، اندازهای از غلظت آن است. از اینرو ، ثابتهای تعادل واکنشهایی را که دارای مواد گازی هستند، میتوان بر حسب فشارهای جزئی گازهای واکنش دهنده نوشت. اینگونه ثابت تعادلی را با Kp نشان میدهیم. برای تعادل:
(N2(g) + 3H2(g) ↔ 2NH3(g
Kp = {PNH3}2 / {PN2} {PH2}3
رابطه بین Kpو Kc
Kp = Kc (RT)∆n
واحدهای Kpو Kc
برای کارهای دقیق بایستی از ثابت های تعادل که از اندازه گیریهای ترمودینامیکی بدست میآیند، استفاده شود. ثابتهای تعادل ترمودینامیکی بر حسب فعالیت و نه بر حسب غلظت (mol/L برای Kc) یا فشار (atm برای Kp) بیان میشود. ولی در غلظتهای پایین و در فشارهایی تا چند اتمسفر میتوان غلظتها و فشارها را با دقت قابل قبولی بکار برد.
در ضمن توجه شود که فعالیت دارای واحد نیست. زیرا فعالیت از تقسیم کردن غلظت یا فشار واقعی یک ماده بر غلظت یا فشار آن ماده در حالت استاندارد بدست میآید. در نتیجه ثابتهای تعادل ترمودینامیکی ، کمیتهای بدون واحد هستند. به همین علت ، تمام ثابتهای تعادل غالبا بدون واحد بیان میشوند.
ثابت تعادل
بررسی واکنشهای شیمیایی که شامل فرایندهایی که در آن پیوندها شیمیایی (پیوندهای کووالان) یا اندرکنشهای غیرکووالان تشکیل و یا گسیخته میشوند برمیگردیم. از آنجا که سیستمهای مایع از اهمیت زیادی برخوردارند، فرض میکنیم که این فرایندها در سیستم مایع همگن حاوی یک فاز انجام می شود، در یک واکنش شیمیایی در حال تعادل داریم: