لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
مقدمه و آشنایی با اصطلاحات علمی
طبق تعریف Levitt، تنش از دیدگاه بیولوژیکی شامل هرگونه تغییرات در شرایط محیطی است که رشد و نمو گیاه را کند کرده و یا الگوی رشد و نمو آن را تغییر میدهد. تنش شوری ناشی از نمکهای محلول (به خصوص NaCl) در محیط ریشه بوده که غلظت آنها از حد مشخصی گذشته و سبب کاهش و یا توقف در رشد گیاهان زراعی میشود. در هر صورت قصد ما بر آن نیست که به علل شورشدن خاکها بپردازیم؛ بلکه هدف، آشنایی با عکسالعمل و نحوه مقاومت گیاهان در برابر شوری میباشد. برآورد دقیقی از میزان زمینهای دارای مشکل شوری وجود ندارد. کریستینس در سال 1982، برآورد کرده است که از 14 بیلون هکتار زمینهای زیرکشت در دنیا، حدود 4/1 بیلیون هکتار دارای مشکل شوری و 6 بیلیون هکتار در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارند.
توزیع جهانی زمینهای شور در سطح جهان یکنواخت نیست، از بررسی 5/343 میلیون هکتار از خاکهای شور در دنیا، آسیا بیشترین مساحت اراضی شور در دنیا را به خود اختصاص داده است.
12% از کل مساحت کشور به صورت دیم و آبی زیر کشت محصولات متنوع است. گفته میشود که 50% از این مساحت به درجات مختلف تحت اثر شوری، قلیایی بودن و غرقاب هستند که این میزان تا 75% از کل اراضی فاریاب را شامل میشود که در سراسر کشور پراکنده شده است.
در ابتدا توضیح چند اصطلاح ضروری به نظر میرسد. معنای تحتالفظی هالوفیت، گیاه نمک (Salt Plant) بوده و به گیاهانی گفته میشود که میتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند. گیاهانی که نمیتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند، گلیکوفیت یا گیاهان شیرین نامیده میشوند. به دلیل محدودهی وسیعی که بین هالوفیتها وجود دارد، به زیردستههایی از Euhalophyttes (هالوفیتهای واقعی) تا به Oligo halophytes (آنهایی که شوری ملایم را تحمل میکنند) تقسیم میشوند. بسیاری از هالوفیتها میتوانند، به طور کاملاً نرمالی در محیط کم یا فاقد نمک رشد کنند که به آنها هالوفیت اختیاری گویند، ولی اگر قادر به چنین وضعیتی نباشد به آنها هالوفیت اجباری گویند. مثال هالوفیت زراعی اختیاری چندرقند است.
خاکهای هالومورف یا تحت تاثیر املاح
خاکهای خشک جهان در مناطقی قرار دارند که در آن میزان بارندگی سالیانه اندک و میزان تبخیر و تعرق زیاد است. کمبود بارندگی در این مناطق سبب میشود که املاح در سطح خاک تجمع کنند. به چنین خاکهایی هالومورف یا تحت تاثیر املاح میگویند که به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
ا- خاکهای شور:
هدایت الکتریکی رطوبت اشباع این خاکها بیش از 4 میلیموس بر سانتیمتر در 25oc است. درصد سدیم قابل تبادل در این خاکها از 15 کمتر است. معمولاً PH کمتر از 5/8 میباشد. مهمترین کاتیونهای این خاکها کلسیم، منیزیم و سدیم است، ولی به ندرت سدیم بیش از نصف کاتیونهای محلول را تشکیل میدهد.آنیونهای اصلی کلرور (Cl-)، سولفات و گاهی نیترات است.
علاوه بر املاح محلول، مقدار املاح کم محلول و غیرمحلول مانند ژیپس، کربنات کلسیم یا منیزیم در آن یافت میشود. در نتیجهی تبخیر آب و باقی ماندن نمک در سطح لکههای سفید و مجزایی در سطح این خاکها تشکیل میگردد. از این رو، بعضی از دانشمندان قدیمی از جمله هیلگارد، این خاکها را قلیایی سفید نامگذاری کردهاند. از آنجا که عوامل هوازدگی و سازنده خاک تاثیر چندانی در این خاکها نداشته و نیمرخ این خاکها یکنواخت است، تغییرات در جهت عمق در آن مشاهده نمیشود. به علت عدم رشد کافی گیاهان، میزان هوموس آنها کم و بنابراین دارای رنگ روشن هستند.
2- خاکهای قلیا:
درصد سدیم قابل تبادل از 15 بیشتر و PH بین 5/8-10 و هدایت الکتریکی عصارهی اشباع خاک از 4 میلیموس بر سانتیمتر کمتر و نفوذپذیری آنها اندک است. آنیونهای اصلی این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کمآبی در ژنوتیپهای بهارة کلزا
Physiological evaluation of spring rapeseed (Brassica napus L.) genotypes in relation to water deficit.
چکیده
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کمآبی در ژنوتیپهای بهارة کلزا
Physiological evaluation of spring rapeseed (Brassica napus L.) genotypes in relation to water deficit.
چکیده
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
رابطة عدم تحمل گلوکز با شاخصهای فشارخون, نمایة تودة بدنی و نسبت دور کمر به باسن در جمعیت شهری تهران(مطالعه آینده نگر قند و لیپید تهران)
دکتر فریدون عزیزی، دکتر نوید سعادت، دکتر پیام صالحی، حبیب امامی
مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم،دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی شهید بهشتی
چکیدهمقدمه: تحقیق حاضر به منظور تعیین رابطة بین شاخصهای نمایة تودة بدنی, نسبت دور کمر به باسن (WHR) و فشارخون با شاخص وضعیت تحمل گلوکز در سال 80-1377 در جمعیت شهری 69-30 ساله شرق تهران انجام پذیرفت. مواد و روشها: این مطالعه بخشی از یک مطالعة مقطعی است که در آن 15000 نفر از جمعیت شهری 69-3 سالة ساکن شرق تهران از طریق نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. از این جمعیت 2886 مرد و 4013 زن در گروه سنی69-30 سال قرار داشتند که تحت آزمون تحمل گلوکز خوراکی 2ساعته قرار گرفتند. دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی تعریف شدند. BMI برابر یا بالاتر از kg/m2 30, چاقی و BMI بینkg/m2 9/29-25, اضافه وزن تعریف شدند. WHR بالاتر از 8/0 در زنان و بالاتر از 95/0 در مردان به عنوان چاقی تنهای در نظر گرفته شد. فشارخون سیستولی 140 میلیمتر جیوه یا بیشتر و دیاستولی 90 میلیمترجیوه یا بالاتر یا مصرف داروی ضد فشارخون به عنوان پرفشاری خون تعریف شدند. از مدل رگرسیون لجستیک گام بهگامِ پیشرو برای تعیین ارتباط بین دیابت و شاخصهای مورد بررسی استفاده شد. یافتهها: از کل 6899 نفر جمعیت مورد مطالعه, 911 نفر (2/13%) دچار IGT و 372 نفر (4/5%) مبتلا به دیابت بودند. چاقی در افراد دیابتی (1/45%) و در افراد دارای IGT (1/39%) نسبت به افراد سالم (9/22%) شایعتر بود (P<001/0 ). نتایج رگرسیون لوجستیک گامبهگام پیشرو بعد از تطبیقدهی بر اساس سن و جنس در فاصله اطمینان 95% نشان دهنده وجود ارتباط معنیدار دیابت با سن (P<001/0 ، 4/4=(OR, چاقی تنهای(P<001/0 ، 8/1= OR), چاقی (P<001/0, 3= OR) و اضافه وزن (P<001/0 ، 2= OR) بود. شیوع پرفشاری خون در دیابتیها, افراد دارای IGT و افراد طبیعی بترتیب 9/51, 5/39 و 8/18% بود (P<001/0) و بعد از تطبیق دهی بر اساس سن, جنس, BMI و WHR, دیده شد که انواع اختلالات گلوکزی با پرفشاری خون دارای رابطة معنیداری بودند: در افراد دیابتی (P<001/0 ، 4/2 (OR= و در افراد دارای IGT (P<001/0، 8/1= OR). نتیجهگیری: پرفشاری خون, چاقی و چاقی تنهای در افراد دیابتی و افراد دارای IGT شایعتر از جمعیت عادی است. به علاوه, چاقی تنهای در مقایسه با چاقی عمومی, بیشتر با اختلال تحمل گلوکز همراه است.
واژگان کلیدی: عدم تحمل گلوکز، فشارخون، نمایة تودة بدنی، نسبت دور کمر به باسن،عوامل خطرساز بیماریهای قلبی ـ عروقی، چاقی تنهای
خوردن صبحانه از ابتلا به چاقی جلوگیری میکند
در تحقیقات گذشته چهار عامل به عنوان کاهندههای وزن و حفظ وزن کاهش یافته ذکر شده است که عبارتند از رژیم کم چرب و پر از کربوهیدراتهای پیچیده، کنترل وزن و دریافتهای غذایی، فعالیت بدنی و اخیراً عامل چهارم نیز بدان افزوده شده که خوردن صبحانه به صورت مرتب و روزانه است. نتایج مطالعه قند و لیپید تهران در منطقه 13 که بیانگر شیوع بسیار بالای چاقی در گروههای سنی مختلف است تأییدکننده این مطلب میباشد که مصرف صحیح صبحانه تأثیر بسزایی در کاهش خطر ابتلا به چاقی دارد؛ به این ترتیب دریافت انرژی (کالری) افرادی که صبحانه نمیخوردند و افرادی که مرتباً صبحانه مصرف میکردند یکسان بود ولی افرادی که صبحانه نمیخورند بیشتر چاق بودند و عدم مصرف صبحانه با خطر ابتلا به چاقی رابطه داشت به طوری که خطر چاقی 5/2 برابر در این افراد افزایش داشت. به علاوه افرادی که صبحانه نمیخورند از الگوی غذایی نادرستتری در طول روز تا شام خود پیروی میکردند و در بعد از ظهر تمایل به خوردن افزایش یافته، چربی و نان بیشتری مصرف میکردند و فیبر دریافتی آنان کمتر بود.در جدول زیر افزایش درصد افراد مبتلا به چاقی با توجه به اندازه دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن و نمایه توده بدنی(BMI) در گروه بدون صبحانه و با صبحانه گزارش شده است:
درصد افراد چاق
گروه باصبحانه
گروه بدون صبحانه
دور کمر
22%
46%
دور کمر به دور باسن
24%
24%
نمایه تودن بدن(BMI)
44%
71%
نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد خطر چاقی کسانی که صبحانه نمیخورند بیشتر است و بنابراین مصرف مرتب و روزانه صبحانه در کاهش خطر ابتلا به چاقی موثر است
سمینار اهداى گامت و جنین در درمان نابارورى
شرق: پژوهشکده فناورى هاى نوین علوم پزشکى جهاد دانشگاهى (ابن سینا) با مشارکت دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران (موسسه حقوق تطبیقى)، یازدهمین سمینار بارورى و نابارورى پژوهشکده ابن سینا و دومین سمینار کشورى اهداى گامت و جنین در درمان نابارورى را در تاریخ ۱۰ و ۱۱ اسفندماه برگزار مى نماید. به گزارش روابط عمومى پژوهشکده فناورى هاى نوین علوم پزشکى (مراکز تحقیقاتى بیوتکنولوژى تولیدمثل، آنتى بادى منوکلونال و نانوفناورى زیستى) این سمینار با هدف بررسى اهداى گامت از دیدگاه هاى پزشکى، فقهى، حقوقى، جامعه شناسى و روانشناسى و همچنین بررسى قانون و آئین نامه اجرایى اهداى جنین که اخیراً به تصویب مجلس شوراى اسلامى رسیده است، برگزار مى شود.
چاقى شکمى با بیمارى قلبى مرتبط است
رویترز: براساس نتایج یک بررسى جهانى اندازه گیرى نسبت میان اندازه دور کمر به دور باسن بهترین روش براى پیش بینى خطر حمله قلبى در افراد چاق است. پژوهشگران پس از بررسى ۲۷ هزار نفر در ۵۲ کشور دریافته اند که نسبت دور کمر به دور باسن در مقایسه با ضریب توده بدنى (BMI)، روش بسیار موثرترى بر اندازه گیرى خطر بیمارى قلبى است. چاقى بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است. در حال حاضر چاقى بر مبناى BMI- اندازه وزن بر حسب کیلوگرم تقسیم بر مجذور قد بر حسب متر- تعریف مى شود. فرد با BMI بیشتر از ۲۵ داراى اضافه وزن و فرد با BMI بالاتر از ۳۰ چاق محسوب مى شود. اما به گفته دکتر سالم یوسف از دانشگاه مک ماستر در کانادا و سرپرست این تحقیق: «این روش معمول براى اندازه گیرى چاقى باید کنار گذاشته شود و نسبت دور کمر به دور باسن جایگزین آن شود.» چربى جمع شده در شکم خطرناکتر از چربى هایى است که دور ران ها جمع مى شوند، زیرا سلول هاى چربى اطراف کمر مواد شیمیایى ترشح مى کنند که به دستگاه انسولینى بدن آسیب مى رساند و خطر دیابت و بیمارى قلبى را مى افزاید.مقدار طبیعى این نسبت در مردان زیر ۰.9 و در زنان زیر ۰.85 است.
تلفات جدید آنفلوآنزاى مرغى
آسوشیتدپرس: مقامات اندونزى پنجمین مورد مرگ ومیر انسانى ناشى از آنفلوآنزاى مرغى را گزارش کرده اند. در همین حال چین سلاخى و مصدوم کردن هزاران پرنده را در ناحیه اى آغاز کرده است که چند روز پیش شیوع آنفلوآنزاى مرغى در طیور در آن مشاهده شده بود. آخرین مورد مرگ ثابت شده ناشى از آنفلوآنزاى مرغى در اندونزى یک زن ۱۹ ساله بوده است. تا به حال ۹ نفر در ماه هاى اخیر در این کشور به آنفلوآنزاى مرغى مبتلا شده اند که ۵ نفر آنها فوت کرده اند. در ژاپن هم مقامات بهداشتى مى گویند که آزمایش ها وجود آنتى بادى مربوط به ویروس H5 در خون ۸۰ مرغ در یکى از مزارع کشور را نشان داده بود، گرچه مرغ ها زنده باقى مانده بودند، ۱۸۰ هزار از طیور در این مزرعه براى پیشگیرى معدوم شدند.
افزایش بیمارى هاى آمیزشى در کشور
ایسنا: دکتر مینو محرز فوق تخصص بیمارى هاى عفونى با تاکید بر این که گستره ابتلا به بیمارى هاى مقاربتى در جوانان بیشتر دیده مى شود، اعلام کرد: متاسفانه مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به بیمارى هاى مقاربتى و آمیزشى قرار دارند. دکتر محرز با بیان این که راه اصلى انتقال بیمارى هاى آمیزشى «تماس جنسى» است، اظهارکرد: اکثر این بیمارى ها میکروبى هستند و این عفونت ها به صورت زخم در ناحیه دستگاه تناسلى و یا به صورت ترشح از مجرا بروز مى کند. وى اورتریت (التهاب مجرا) غیرسوزاکى را یکى از شایع ترین نوع بیمارى هاى آمیزشى دانست و افزود: این تورم با ترشح چرکى و غیر چرکى بروز مى کند. وى با بیان این که بیمارى سوزاک در ۵۰ درصد زنان بدون علامت است، خاطرنشان کرد: بى علامت بودن این بیمارى در زنان سبب مى شود که این بیمارى به راحتى به شریک جنسى وى منتقل شود. محرز افزود: علائم سوزاک در مردان بعد از ۲ تا ۵ روز بعد از تماس جنسى نامطمئن به صورت سوزش و ترشح چرکى از مجرا بروز مى کند که در صورت مراجعه زود هنگام به پزشک، فرد به راحتى درمان خواهد شد. این فوق تخصص بیمارى هاى عفونى، اصل مهم در درمان بیمارى هاى جنسى- مقاربتى را درمان همزمان زن و شوهر دانست و گفت: اصل مهم در درمان اینگونه بیمارى ها این است که هر دو شریک جنسى با هم درمان شوند. وى ادامه داد: اگر فردى در تماس جنسى نامطمئن دچار یک عفونت منتقل شونده از راه تماس جنسى شود، هیچ تضمینى وجود ندارد که فرد، تنها گرفتار یک نوع بیمارى آمیزشى شده باشد بنابراین باید براى انواع دیگر این بیمارى نیز آزمایش بدهد. دکتر محرز افزود: بیمارى هاى مقاربتى در زنان در صورت درمان نشدن باعث عفونت هاى لگنى شده و بیمارى هایى غیر سوزاکى مى تواند زنان را نازا کند. وى شایع ترین بیمارى مقاربتى زنان را هرپس تناسلى (تبخال تناسلى) دانست و گفت: این بیمارى با علایمى همچون سوزش و درد همراه است. دکتر محرز در ادامه همچنین با تاکید بر این که در صورتى که سیفلیس به موقع درمان نشود، در آینده مزمن خواهد شد، تصریح کرد: این بیمارى در نهایت پس از گذشت ۳۰ سال مى تواند بر سایر اعضاى بدن نیز تاثیر گذارد. وى با بیان این که باید با آموزش صحیح جوانان را در این زمینه آگاه کنیم، خاطرنشان کرد: آموزش به دانش آموزان در مقطع راهنمایى مى تواند بسیارى از مشکلات را حل کند. وى در پایان عدم آموزش به جوانان، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش طلاق و تمایل جوانان به تماس جنسى را مهم ترین عامل افزایش این بیمارى ها در کشور دانست.
مقاله پژوهشی
بالا بودن دور باسن سهم مستقلی در کاهش عوامل خطرساز متابولیک در زنان تهرانی دارد
پروین میرمیران، احمد اسماعیلزاده، دکتر فریدون عزیزی
مرکز تحقیقات غدد درونریز و متابولیسم،دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی شهیدبهشتینشانی مکاتبه: تهران، صندوق پستی: 4763-19395، دکتر فریدون عزیزیE-mail: azizi[at]erc[.]ac[.]ir
چکیدهمقدمه: بر پایۀ یافتههای مطالعات اخیر, شاید متخصصان امور بهداشتی، اندازهگیری دور باسن را در معاینات روزمرۀ بالینی به دست فراموشی بسپارند و فقط به اندازهگیری دور کمر بپردازند. قبل از اندازهگیری دور باسن از بررسیهای اپیدمیولوژیک باید بررسی شود که آیا اندازهگیری آن اطلاعات مهمی در اختیار میگذارد یا نه؟ مطالعۀ حاضر با هدف ارزیابی ارتباط دور باسن با عوامل خطر متابولیک در زنان جامعۀ شهری تهران صورت گرفت. مواد و روشها: در این مطالعۀ مقطعی 5720 زن 74-18 سال از افراد شرکتکننده در مطالعۀ قند و لیپید تهران بررسی شدند. اطلاعات دموگرافیک و شاخصهای تنسنجی طبق دستورالعملهای استاندارد اندازهگیری و محاسبه شدند. نمونۀ خون در حالت ناشتا از افراد گرفته شد و فشارخون به روش استاندارد اندازهگیری شد. هیپرتریگلیسریدمی، هیپرکلسترولمی، LDL بالا و HDL پایین طبق معیارهای ATP III و پرفشاری خون براساس JNC VI تعریف شد. دیابت به صورت قند خون ناشتای ≥ mg/dL 126 یا قند خون دو ساعتۀ ≥ mg/dL 200 تعریف شد. چندکهای مختلف دور باسن محاسبه شد و تحلیل آماری دادهها براساس ردهبندی افراد مورد مطالعه به چندکهای مختلف دور باسن صورت گرفت. یافتهها: میانگین سنی زنان مورد مطالعه 14/6±39/9 سال و میانگین نمایۀ تودۀ بدن, نسبت دور کمر به دور باسن, دور باسن و دورکمر آنها به ترتیبg/m2 27/1±5/1، 0/83±0/08, cm 103/5±9/8 و cm 13/1±86/5 بود. بالاتر بودن دور باسن با سطح پایین کلسترول تام, LDL کلسترول, تریگلیسرید سرم, قندخون ناشتا و دو ساعته, فشارخون سیستولیک و دیاستولیک همراه بود. افرادی که در بالاترین چندک دور باسن قرار داشتند دارای سطح HDL بالاتری نسبت به افراد دیگر بودند. پس از تعدیل اثر عوامل مخدوش کننده، با افزایش دور باسن روند معنیداری در کاهش خطر ابتلا به LDL بالا (میزان خطر به ترتیب در چندکها: 1/00، 0/98، 0/97، 0/95, 0/84, مقدار p برای روند=0/04)، دیابت (1/00، 0/68، 0/58، 0/45, 0/42, مقدار p برای روند=0/01), پرفشاری خون (1/00, 0/96, 0/82, 0/78, 0/70, مقدار p برای روند=0/02), HDL پایین (1/00, 1/03, 0/86, 0/82, 0/56, مقدار p برای روند=0/01), فشار خون بالا (1/00, 0/99, 0/82, 0/70, 0/61, مقدار p برای روند = 0/01) و اختلال در هومئوستاز گلوکز (1، 0/69، 0/66، 0/54, 0/48, مقدار p برای روند=0/01) مشاهده شد. افرادی که در بالاترین چندک دور باسن قرار داشتند در مقایسه با چندک اول شانس کمتری برای ابتلا به هیپرکلسترولمی (0/86 در مقابل 1/00) و هیپرتریگلیسریدمی (0/74 در مقابل 1/00) داشتند. نتیجهگیری: یافتهها حاکی از ارتباط مستقل و معکوس دور باسن با عوامل خطر متابولیک است. این امر بر تداوم اندازهگیری دور باسن در بررسیهای اپیدمیولوژیک تأکید دارد.
واژگان کلیدی: آنتروپومتری (تنسنجی), دور باسن, زنان, عامل خطرساز متابولیک