لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
امام علی(ع) معیار کمال
مقاله پژوهشی تحقیقی
گرد آورنده:
حمید منصوری
پاییز 1387- دانشگاه آزاد واحد خمین
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1- اهداء
2- فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص)
3- فضایل امام علی(ع)
4- مولود کعبه
5- اسوه انسانیت
6- خداشناسی علی(ع)
7- حجت خدا بعد از پیامبر
8- روایات و آیات درباره علی(ع)
9- اعتراف
10- منابع
اهداء
با صاحب ولایت مطلقه الهیه
امیرالمومنین علیه السلام
پروردگارا ترا شکر گزاریم که نعمت اسلام و ولایت و محبت ائمه اطهار(ع) عنایتمان فرمودی. و در این مقطع زمانی که بندگانت به سوی مکاتب مادی گرایی کشانده می شوند، و روز بروز بر دلهره و اضطرابشان افزوده می گردد، افتخار داریم که تشیع اشک و خونرا از سرگرمی این مکاتیب و صفحات سیاه شده از اباطیل رنگارنگ و ظاهر فریب بنام کتاب بر کنار داشتی، و در دامن لطف و عنایت اهل بیت عصمت علیهم السلام با ورود بمکتب و احادیث آنان کرامت دادی.
از نعمت های بزرگ توست توفیق پژوهش در موضوع مقدسی چون«امام علی(ع) معیار کمال». این هدیه ناچیز را به پیشگاه خلیفه بلافصل پیامبرمان، امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه اهداء می کنم، و امیدوارم مورد توجه ساحت مقدس فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم(عج) قرار گرفته و عنایتی به راقم سطور و والدینش بفرماید.
پائیز 87
حمید منصوری
مقدمه:
فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص):
در کتاب اسرار ال محمد(ص) به نقل از سلیم بن قیس آمده است:
آنگاه که پیامبر خدا در بستر بیماری بود؛ فاطمه(ع) وارد شد، چون حال رسول الله را دید بغض گلویش را گرفت بصورتیکه اشک بگونه اش جاری شد. پیامبر فرمود: دخترم، چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: نسبت به خودم و بچه هایم بعد از تو ترس دارم. حضرت در حالیکه اشک از چشمانش جاری میشد فرمود: فاطمه ام آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بدنیا ترجیح داده... خداوند تبارک و تعالی توجهی بر زمین کرد و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر ترا انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وی درآورم، و او را برادر و عزیز و وصی و جانشین خود در میان امت قرار دهم.
پدر تو بهترین پیامبران و شوهرت بهترین اوصیا و بهترین وزرا است، ... تو رئیس زن های اهل بهشتی و دو فرزندت(حسن و حسین) دو پسر و آقای اهل بهشتند. و نه تن از فرزندان حسین اوصیاء من اند که پس از برادرم علی(ع) و حسن و حسین در یک مقام در بهشت هستند.
سپس فرمود: علی بن ابی طالب هشت دندان برنده و شکننده دارد(برتری هایی که هیچکس ندارد:
1- به خدا و فرستاده اش قبل از همه کس ایمان آورده.
2- به همه کتاب خدا و سنت من علم دارد.
3- تو ای دخترم همسر او هستی.
4- دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند.
5- امر به معروف او.
6- نهی از منکر او.
7- خداوند به او حکمت آموخت.
8- فصل الخطاب حق و باطل را نیز به وی آموخت.
فضائل امام علی(ع):
درباره، فضائل و منزلت بالای امام علی(ع) در متون روایی مطالب زیادی آمده است که بیانگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
امام علی از نگاه دیگران
ولادت مولی الموحدین...امام عاشقان....راد مرد عالم....امیر مومنان...حضرت علی بن ابی طالب بر همه دوستان مبارک باد...این بار به جای اینکه قلم ناتوانمان را برای توصیف و تعریف اماممان به تقلا بیندازیم و در آخر شرمنده دلمان و آن حضرت شویم، از کلام و نگاه دیگران علی (ع) را می بینیم و می خوانیم....از نگاه آنان که با او هم دین و هم آیین نیستند...اما حقیقت را یافته اند.شاید ما هم اماممان را بهتر بشناسیم
"جرج جرداق"
جرج جرداق"مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب " صوت العدالة الانسانیة " درباره علی ( ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب ، زبان و شمشیر نمودار می کردی؟"
- " اما علی، ما را نمی رسد جز آن که او را دوست بداریم و به او عشق بورزیم، چه او جوانمردی بس عالیقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خیر و نیکی می جوشید، از دلش شعله های شور و حماسه زبانه می زد، شجاع تر از شیر ژیان بود ولی شجاعتی ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقیق و رافت...
آیا از فرمانروایى خبر دارى که خود نان سیر نخورد زیرا که در کشور او کسانى یافت مىشدند که با شکم سیر نمىخوابیدند و جامه نرم نمىپوشیدند؟! (زیرا در میان ملت کسانى بودند که لباس خشن و درشت مىپوشیدند ) و درهمى را اندوخته خود نساخت؟ و به فرزندان و یاران خود هم وصیت کرد که غیر از این راه و روش نپیمایند. برادر خود را به خاطر یک دینار - که بدون حق از بیت المال طلب مىکرد - مورد بازخواست قرار داد و پیروان و فرمانداران خود را به خاطر یک گرده نان که به عنوان رشوه از ثروتمندى گرفته و خورده بودند، تهدید کرد و به محاکمه و دادگاه کشانید.
نزد حقیقت و تاریخ یکسان است او را بشناسى یا نشناسى. تاریخ و حقیقت گواهى مىدهند که او وجدان بیدار و قهار، شهید نامى، پدر و بزرگ شهیدان، على بن ابى طالب، صوت عدالت انسانى، شخصیت جاویدان شرق است ! اى جهان چه مىشد اگر هر چه قدرت و قوه دارى به کار مىبردى و در هر زمان علیى با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم مىبخشیدى؟ !
در کوفه غافلگیر و کشته شد، شدت عدلش موجب این جنایت گردید!... پیش از مرگش درباره قاتل خود گفت:" اگر زنده ماندم خود می دانم و اگر درگذشتم کار به دست شماست، اگر درگذرید به تقوا نزدیک تر است!..."
" جبران خلیل جبران"
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:" به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:" دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."
جبران اضافه می کند که:" علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."
جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
- "شبلی شمیل"
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه" قوه" را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:" امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."
- " میخائیل نعیمه"
که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب " صوت العدالة الانسانیة" نوشته درباره حضرت علی (ع) چنین می گوید:" پهلوانی امام( ع) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امام هادی(علیه السلام) پس از شهادت پدرگرامی شان
امام هادى(علیه السلام)پس از شهادت پدر بزرگوار،در محیطى بسیار سختو در وضع بسیار دشوار مىزیست و معاصر حکومت«متوکل»بود که به دشمنىبا امام(علیه السلام)و تعقیب یاران وى و در هم شکستن پایگاههاى او زبانزد بود وهر روز درین دژ خوئىها پیشتر مىرفت و در دستگاه حاکم نیز این بد رفتاریهاگسترش مىیافت تا آنجا که متوکل خطر بحران حکومتخویش را احساسکرد و بر آن شد تا با دو روش توامان در یک اقدام،از بحرانىتر شدن وضعجلوگیرى کند.
1-حمله بردن به یاران امام(علیه السلام)و پایگاههاى او و آزردن آنان واز میان برداشتن آثار شیعیان تا بیش از پیش دچار وحشت گردند و آنان راخوار گرداند.او به این اعمال دست زد و به اندازهاى از زشتکارى پیش رفتکه قبر حضرت امام حسین(علیه السلام)را ویران ساخت و آثار آنرا از میان برد (1).
2-امام(علیه السلام)را از پایگاههاى او دور ساخت تا مقدمه آواره ساختنو پراکندن پایگاههاى او باشد، و سازمانشان را از بین ببرد و آنان را از پیروزى نا امید گرداند.متوکل دریافت که اگر امام هادى(علیه السلام)از مراقبت اودور باشد یعنى در مدینه بگذراند،دولت او را خطرى خواهد بود. پسدستور داد تا آن بزرگوار را به سامره آورند و زیر نظر بدارند تا دور ازپایگاههاى خود در حرکات و سکنات وى نظارت کند.
متوکل به امام(علیه السلام)نامهاى نوشت و او را دعوت کرد که با هر کس ازخانواده و دوستان خود که بخواهد به سامره آید.متوکل به نحوى به ایناقدام دست زد که امت بر او نشورد.این روش همان بود که خلیفگان پیشاز او نیز عمل کردند.مامون با حضرت رضا(علیه السلام)همچنین کرد و با حضرتجواد(علیه السلام)نیز به این روش اقدام نمود و کوشیده بود که آنان در محیط دستگاهدولت به سر برند تا زیر نظر نگاهبانان قصر باشند.
متوکل بوسیله یحیى بن هرثمه،یکى از فرماندهان ارتش خود،نامهاىبه امام فرستاد و گروهى سپاهى با یحیى همراه کرد تا به مدینه روند و فرمانداد تا خانه امام را بازرسى کنند و در پى مدرکى باشند که امام را محکوم بهتوطئه و اقدام علیه دولت او کند،سپس او را به سامره آوردند.
وقتى مردم مدینه از موضوع آگاه شدند،سر و صدا راه افتاد و عمل«ابن هرئمه»را محکوم داشتند تا جائیکه ابن هرثمه کوشید آنان را خاموشسازد و نزد آنان سوگند یاد کرد که دستورى که متضمن آسیب رسانیدن بهامام(علیه السلام)باشد ندهد (2).
این امر دلیل آگاهى مردم مدینه از سوء نیتحکمرانان نسبت به امام بود.
«ابن هرثمه»گوید:«سپس سراى او را بازرسى کردم و در آن جز قرآنهاو دعاها و کتب علمى چیزى نیافتم (3).
امام هادى(علیه السلام)همراه فرزند خود«عسکرى»نوجوان،با ابن هرثمه، مدینه را به سوى سامره ترک کرد.یکروز پس از رسیدن به سامره،متوکل،امام(علیه السلام)را دعوت کرد و یاران متوکل به استقبال او رفتند و متوکل نیزشرایط تعظیم و تکریم بجاى آورد و احترامات خود را به امام(علیه السلام)مرعى داشتسپس او را به منزلى فرستاد که پیشاپیش براى وى آماده کرده بود.
متوکل با این روش مزورانه،خواست برنامه سیاسى و دشمنى دیرینهخود را با امام(علیه السلام)زیر پوشش قرار دهد.متوکل با احضار امام(علیه السلام)وى رابه اقامت اجبارى ملزم ساخت و واداشت تا زیر مراقبتشدید کاخ زندگانىکند.بارى همه حرکات و سکنات امام(علیه السلام)با دقت تمام زیر نظر قرار گرفت.
امام(علیه السلام)زیر نظر و مراقبت
در صفحات پیش دیدیم که هدف متوکل از احضار یا دعوت امام(علیه السلام)
به سامره نزد خود و نزد یاران خود،محو کردن او در حاشیه دربار خلافتبود تا حتى الامکان گوش و چشم او را بپاید و هیچ نکته زندگانى او چه صادر،چه وارد،از نظر دور نماید.
امام با خویشتندارى در برابر آنان تظاهر به این میکرد که آنچه دربارهوى عمل مىکنند مورد قبول اوست و بهر حال با سیاست دولت عباسیانموافق است.دعوت به ضیافت را از طرف آنان مىپذیرفت و بر خوانشانمىنشست و در مجالس و مراسم آنان شرکت مىجست (4)
این موضع امام(علیه السلام)در برابر دولت،مسامحه یا چشم پوشى یا فروتنىنبود.زیرا چنین چیزى با شخصیتى مانند شخصیت امام(علیه السلام)مطابقت نداشت.
هر گونه فروتنى امام(علیه السلام)در برابر دستگاه به این معنى بود که بر ضد مصالحعالى اسلام رفتار کرده است.اگر دولت احساس میکرد که امام(علیه السلام)از مواضع خود چشم پوشیده است،بالاترین مقام و موقعیت و جاه و جلال را تقدیموى میکرد،بى آنکه وى را وادار به اقامت اجبارى و مراقبتشدید کند.
امام(علیه السلام)توجه داشت که سیاستستمگرانه آنان نسبت به او روز بروزتندتر و بیشتر مىشود تا جائیکه متوکل در پایان حکومتخود به علتسعایتهاو خبرچینىها بر ضد امام(علیه السلام)،او را زندانى کرد.آن اخبار،متوکل را هوشیارمیکرد و شک را در او بیدار مىساخت و وادارش مىنمود تا خانه امام(علیه السلام)را در مراقبتشدید قرار دهد تا آگاه گردد که آن اخبار درست استیا خیر.
افتراها و خبر چینىها با شکست روبرو گردید
1-همه خبرها و افتراها همیشه با شکست روبرو میگردید،بى آنکهاز نظر کشف اطلاعات درباره حقیقت کار و فعالیتهاى امام(علیه السلام)به نتیجه برسد.
جاسوسان خلیفه،همیشه وقتى باز میگشتند تاکید میکردند که در سراى آنبزرگوار(علیه السلام)، چیزى که مایه شک باشد وجود نداشته است. (5) این خبر بهمتوکل آرامش میداد و نسبت به حضرت امام(علیه السلام)،قدردانى و احترام خاصىابراز میداشت.
امام هادى(علیه السلام)،هر بار که خانهاش مورد بازدید قرار میگرفت،موفقمىشد آنچه را که مشکوک بود پنهان سازد زیرا پولها و نوشتههائى به حضرتشفرستاده مىشد که لازم بود از نظر دولت پنهان ماند.هر گاه میخواست کارىرا که آشکار شدن آن از نظر دولت براى او(علیه السلام)،محظورى داشت،پنهان دارد،روش رمز به کار مىبرد (6).
2-هر وقتسراى امام(علیه السلام)مورد بازرسى قرار میگرفت،با نهایتآرامش و سکون،خود را به بى اعتنائى مىزد و طورى وانمود مىفرمود کهاز بیگناهى خود اطمینان دارد.به پاسبانانى که براى تجسس مىآمدند کمکمیکرد تا ماموریتخود را انجام دهند.براى آنان چراغ مىافروخت و اطاق،هاى خانه را به آنان نشان میداد تا براى دولتیان ایجاد شبهه نشود که او فعالیتغیر عادى دارد.
اگر امام(علیه السلام)جز این موضعى اتخاذ مىفرمود،با رفتار خود شکحکمرانان را در مورد فعالیتهاى خویش بر مىانگیخت.بارها خانه امام رابازرسى میکردند و آن در اثر سخن چینیهاى«بطحانى»نزد متوکل بود که مىگفت امام داراى پول و اسلحه مىباشد و متوکل بیدرنگ به«سعید»حاجب،فرمان میداد به خانه امام(علیه السلام)حمله برد و هر چه پول و اسلحه بدست مىآوردنزد او آورد.
یک بار«سعید»بوسیله نردبانى از خیابان وارد پشت بام خانه امام(علیه السلام)گردید و در تاریکى از نردبان پائین آمد و نمىدانست چگونه وارد اتاقها شود.امام(علیه السلام)با کمال آرامش او را ندا در داد و فرمود:«اى سعید بر جاىباش تا شمعى برایت بیاورم».سعید گفت:بر جاى ماندم تا شمع آوردند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
امام هادی(علیه السلام) وفرهنگ دعا و زیارت
این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که شیعه از فرهنگ ادعیه وزیارت بسیار غنی برخوردار است ، به طوری که هیچ یک از فرق اسلامی از این مقدار ادعیه وزیارات بهره مند نیستند ، این نشان از چهره معنوی تشیع وعرفانی شیعی است که خلوص دینی وتزکیه نفس را در جامعه تشیع قوت می بخشد.
دعا جایگاه والایی در میان امامان (ع) داشته واز برخی از آنان ادعیه فراوانی نقل شده است ، در کارنامه امام هادی (ع) نیز دعا وزیارت از نظر تربیت شیعیان وآشنا ساختن آنها با معارف شیعی ، نقش عمده ای ایفا کرده است .
این دعا هابجز راز ونیاز با خدا ، به صورتهای مختلف ، به پاره ای از مسائل سیاسی – اجتماعی نیز اشاراتی دارد ، اشاراتی که در حیات سیاسی شیعه بسیار مؤثر است وبه طور منظم ، مفاهیم خاصی را به جامعه تشیع القا کرد ه است ، اینک به چند نمونه از مسائل مطروحه در این دعاها اشاره می شود :
1- ایجاد پیوند میان مردم واهل بیت (علیهم السلام)
افزون بر صلواتهای مکرر بر محمد وآل محمد – که در این دعاها وتقریبا تمامی ادعیه ائمه اهل بیت (ع) وجود دارد – نسبت به ارتباط محکم وناگسستنی میان امت وآل محمد (ع) تاکید خاصی شده است . به عنوان نمونه ، به این قطعه ای از دعا اشاره می گردد :
اللهم فصلِّ علی محمد وآله ولا تقطع بینی وبینهم فی الدنیا والآخره واجعل عملی بهم متقبلا .
پروردگارا ! درود فرست بر محمد وآل محمد (ع) وارتباط میان من وایشان را در دنیا وآخرت قطع مفرما واعمال مرا به خاطر ایشان قبول بفرما .
2- تاکید بر مقام ولایت و رهبری اهل بیت (علیهم السلام)
در زیارتی که ازامام هادی (ع) روایت شده بطور مکرر بر این معنا تاکید شده واهل بیت رسول خدا (ص) به معنای خاص آن که با تعبیرهائی همچون : معدن الرحمة ، خُزّان العلم ، قادة الامم ، ساسة العباد ، أمناء الرحمان ، ائمة الهدی ، ورثة الانبیاء ، وحجج الله علی اهل الدنیا والآخرة والاولی ، وصف شده اند ، همچنین در همین زیارت ، خطاب به ائمة هدی (ع) آمده .
اشهد انکم الائمة الراشدون ، المهدیون ، المعصومون ، المکرمون ، المقربون ، المتقون ،الصادقون، المصطفون ، المطیعون لله ....
گواهی می دهم که شما امامان مرشد ،هادی ، معصوم ، بزرگوار ، مقرب نزد خدا ، پرهیزگار ، راستگو ، برگزیده ، مطیع خداوند، هستید . ادامه این فقرات، علاوه بر آن که خصایصی ائمه طاهرین (ع) را بیان کرده ، شیعیان را با تعریف دقیق امام وخصوصیاتی که باید دارا باشند اشنا می سازد .
3- تاکید بر مکتب اهل بیت (علیهم السلام)
در بخشی دیگر به شیعیان می اموزد که امامان خود را در جایگاهی بدانند که در شهادت نسبت به آنها می گوید :
وجاهدتم فی الله حق جهاده حتی اعلنتم دعوته وبینتم فرائضه واقمتم حدوده ونشرتم شرائع احکامه وسننتم سنته .... وفصلُ الخطاب عندکم وآیات الله لدیکم وعزائمه فیکم ونوره وبرهانه عندکم وامره الیکم .
(شهادت می دهم) که شما آنگونه که سزاوار بود جهاد کردید ، تا آنجا که دعوت خداوند را آشکار نمودید ، احکام الهی را روشن ساخته ، حدود الهی را اقامه کردید ، شریعت الهی را نشر دادید وسنتهای خداوندی را استوار نمودید .......فصل الخطاب وآیات الهی نزد شما است وامر خداوند به شما واگذار شده ، بدین ترتیب از دید امام ، معارف حقه الهی را تنها در مکتب اهل بیت پیامبر (ص) می توان یاد گرفت ، در این صورت تنها کسانی بر حقند که پیروی از مکتب وتعلیمات این خاندان پاک کرد ه باشند وگر نه مارق واز جاده حق کنار افتاده ند . فالراغب عنکم مارق واللازم لک لاحق .
4- مبارزه باظلم وستم
از آشکارترین مفاهیم مقبول شیعه ، مبارزه با ستم است . این مطلب به روشنی در دعاهای رسیده ازامام هادی (ع) به چشم می خورد دعائی مانند (( دعاء المظلوم علی الظالم )) به طور مستقل دعائی است که از خداوند بر ضد ستم ستمکاران وجباران استمداد شده است ، این درست است که در دعای مذکور ، از میان بردن ستم به خدا واگذار شده ، ولی در واقع ، می تواند هدف از آن را ، آگاه کردن مردم ازوجود ستم ووجوه مختلفه آن در جامعه دانست که این خود قدم اساسی برای از میان بردن آن است این دعا به دنبال ستم واهانتی که از طرف متوکل نسبت به امام هادی (ع)روا داشته شد از سوی آن حضرت انشا شد که آشکار را جنبه سیاسی دارد که متن دعا چنین است:
فها انا ذا یاسیدی مستضعف فی یدیه مستضام تحت سلطانه مستذل بِعِنائهِ مغلوبٌ مبغى علىَّ مغضوبٌ وَجِلٌ خائفٌ مُرَّوَعٌ مقهور ... فاسئلک یا ناصر المظلوم المبغىِّ علیه إجابةَ دعوتی ، فصلِّ علی محمد وآلِ محمد وخُذهُ منْ مامِنهِ أخْذَ عزیزٍ مقتدر وأفجأهُ فى غفلته مفاجئة ملیک منتصرٍ واسلبه نعمته وسلطانه وأفضض عنه جموعه وأعوانَهُ ومزِّق ملکه کلّ ممزق .... وأقصمهُ یا قاصمَ الجبابرة وأهلکه یا مهلک القرون وأبرهُ یا مبیرَ الامم الظالمةِ وأخذلهُ یا خاذلَ الفئات الباغیة .
منبع:سایت امام هادی(علیه السلام)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
آثار حدیثی امام خمینی(رحمت الله علیه)
نویسنده:ناصرالدین انصاری قمی
امام خمینی، نادره مردی بود که از پس قرون و اعصار متمادی پا به عرصه وجود نهاد تا اسلام را در متن جامعه عینیت بخشد و حکومتی بر پایه فقاهت بنیان نهد و آوای توحید را در بلندای عالم مادی طنینافکن سازد.او خورشیدی فروزان بود که پس از سالها رخوت و سستی و خوابآلودگی و بیخبری امّتهای اسلامی، طلوع کرد و نور وجودش را بر آنان تاباند و با نفس مسیحایی خویش بر ایشان دمید و آنان را به حرکت واداشت و در عصر بیخدایی و دینفراموشی و درجهان مادّی، توانست حکومتی دینی بر مبنای قسط و عدل و فقاهت شیعی بنیاد نماید.وی، فقیهی جامع معقول و منقول و عالمی عابد و متعبّد و مردی خودساخته بود که توفیق یافت علاوه بر تربیت نفوس مستعدّه و پرورش صدها عالم فرهیخته ـ که در نیمقرن اخیر چراغ فروزان هدایت جوامع اسلامی بودهاند ـ ، دهها کتاب در تبیین و توضیح علوم اسلامی: فقه، اصول، تفسیر، حدیث، عرفان، اخلاق، شعر و ادب، کلام و عقاید از خویش به یادگار گذارد، کتابهایی که تا عصرها و نسلهای آینده سرمنشأ صلاح و اصلاح امّتهای اسلامی خواهند بود.امام، علاوه بر آنکه فقیهی اصولی و عارف و مفسّر قرآن بود، در حدیث نیز دستی توانا داشت و آثاری ارزنده در این فنّ شریف از خویش به یادگار نهاد، که عبارتند از:1ـ اربعین حدیث2ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل3ـ شرح حدیث رأسالجالوت4ـ حاشیه بر «فوائد الرضویة»5 ـ شرح دعای سحر6ـ بدائعالدرر فی قاعدة نفی الضرراین مقاله، عهدهدار معرفی اجمالی این آثار خواهد بود.* * *
الف ـ اربعین حدیث
چهل، یکی از اعداد مقدّس و متبرک در فرهنگ اسلامی به شمار میرود. مطابق نصوص قرآنی و روایی بسیار، برخی وقایع با عدد چهل ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند. پیامبر اکرم در چهل سالگی مبعوث به رسالت شد و میقات موسی(ع) با خدایش، چهل شب به طول انجامید و بنیاسرائیل ـ به سبب نافرمانی خداوند متعال ـ چهل سال در بیابان «تیه» سرگردان ماندند. یونس چهل روز در شکم ماهی ماند و آدم به هنگام هبوط، از فراق بهشت چهل سال گریست تا خداوند توبهاش را پذیرفت و مانند آن (هر کس چهل روز برای خدا کارهایش را با اخلاص انجام دهد، چشمههای حکمت از قلبش به زبانش جاری خواهد شد) در احادیث شیعه و سنّی، ارزش فراوان برای عدد چهل، بیان شده است که اینک درصدد بیان آنها نیستیم. از جمله این احادیث، حدیث مستفیض و مشهور «من حفظ علی امّتی اربعین حدیثاً ینتفعون بها بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما» است. بر مبنای این حدیث شریف، عالمان و محدثان فراوان ـ از شیعه و سنّی ـ به نگارش «اربعینیات» در طول اعصار و قرون پرداختهاند که ثمره آن دهها کتاب «چهلحدیث» در زمینههای گوناگون: اخلاقی، فقهی، فضائل و مناقب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و دیگر موضوعات است.از معروفترین اربعینهای حدیث در میان اهل سنت، اربعین نووی، اربعین سلّمی، اربعین جامی و اربعین قشیری است. و اربعین شیخ بهایی، اربعین قاضی سعید قمی، اربعین شیخ منتجبالدین رازی، اربعین علامه مجلسی و اربعین شهید اول در کتابهای حدیثی امامیه از شهرت به سزایی برخوردار است.اربعین حدیث حضرت امام خمینی نیز مجموعهای دلانگیز و گرانسنگ و آکنده از فواید گوناگون تفسیری، حدیثی، فلسفی، اخلاقی، اعتقادی و عرفانی است، که در 38 سالگی امام (محرمالحرام 1358 ق) به رشته تحریر درآمده است. مؤلف بزرگوار نخست متن آنرا در مدرسه فیضیه و پس از آنکه مأمورین شهربانی رضاخان از ادامه تدریس آن در فیضیه جلوگیری کردند در مدرسه ملاصادق برای دهها نفر از شاگردان فرزانه و بازاریان متدین القا فرمود و پس از آن دست به تحریر و نگارش آن زد. این کتاب، در یورش مأموران ساواک به منزل امام خمینی (در 1383 ق) به یغما رفت و سالیان بسیار از آن خبری نبود. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نسخهای از آن ـ که به مرحوم آیتالله آخوند معصومی همدانی (م 1398 ق) تعلق داشت و در کتابخانه غرب ـ همدان ـ موجود بود به دست آمد و بارها به چاپ رسید.«33 حدیث از روایات این کتاب مربوط به اخلاق اسلامی (مهلکات و منجیات) و 7 حدیث آخر در باب اعتقادات و کلام است. روش معظمله در توضیح احادیث چنان است که ابتدا متن حدیث را با سند کامل نقل کرده و معنا مینماید. پس از آن کلمات اصلی حدیث ـ و گاه غالب تعبیرات و کلمات آن ـ را شرح میکند و به توضیح واژههای حدیث از کتابهای معتبر لغت (مانند: صحاح جوهری، قاموس فیروزآبادی و مصباح المنیر فیّومی) و در برخی موارد به ذکر نکتههای نحوی حدیث میپردازد و در معنای حدیث، نکاتی را که در تفسیر روایت مؤثر است یادآوری مینماید و سپس به شرح متن روی میآورد و در چند فصل و گاه «مقام» و «تنبیه» و «تتمه» شرح حدیث را تمام میکند.
فهرست احادیث
همانگونه که گفتیم، 33 حدیث از مجموعه احادیث این کتاب اخلاقی است. آنها عبارتند از:جهاد با نفس، ریا، عجب، کبر، حسد، حبّ دنیا، غضب، تعصّب، نفاق، هوای نفس و طول آرزو، فطرت، تفکر، توکل، خوف و رجاء امتحان مؤمن، صبر، توبه، ذکر خدا، غیبت، اخلاص، شکر، کراهت از مرگ، اقسام طالبان علم، اقسام علم، شک و وسواس، فضیلت علم، عبادت و حضور قلب، لقاءالله، وصایای پیامبر به امیرالمؤمنین علیهالسلام، اقسام قلوب، عدم معرفت حقیقی خداوند متعال و پیامبر و امام ـ علیهمالسلام ـ ، یقین (و حرص و رضا)، ولایت اهلبیت و اعمال. احادیث اعتقادی و کلامی این مجموعه شریف عبارت است از:مقام مؤمن در نزد خداوند، معرفت اسماء حق تعالی (و مسئله جبر و تفویض)، صفات حق، معرفت خدا و رسول و اولیالامر، آفرینش آدم بر صورت خداوند، خیر و شر (و جبر و اختیار)، و تنها حدیث تفسیری کتاب، حدیث چهلم (تفسیر سوره توحید و آیات نخستین سوره حدید) است.
اسناد احادیث
روایات این کتاب، همه از کافی شریف ـ تألیف: ثقةالاسلام ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحق کلینی رازی (م 1329 ق) ـ نقل شده است.مؤلف در آغاز، برخی از مشایخ روایی خویش را به این ترتیب معرفی مینماید:1ـ آیتالله علامه شیخ ابوالمجد محمدرضا اصفهانی (م 1362 ق) صاحب «وقایة الاذهان»2ـ آیتالله علامه حاج شیخ عباس محدث قمی (1290 ـ 1359 ق) صاحب «مفاتیحالجنان»3ـ علامه بزرگوار حاج سید محسن امین عاملی (1282 ـ 1371 ق) صاحب «اعیان الشیعة»4ـ آیتالله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی ( ـ 1353 ق) صاحب «الوسیلة الی السیر و السلوک»و اخیراً نیز اجازهای از مرحوم آیتالله مرعشی نجفی به حضرت امام به دست آمده است.معظمله از طریق مشایخ خویش، از محدث نوری، از شیخ انصاری، از حاج ملااحمد نراقی،از سیدمهدی طباطبایی بحرالعلوم، از استاد الکلّ وحید بهبهانی، از پدرش ملا محمد اکمل، از علامه کبیر ملامحمد باقر مجلسی، از پدرش ملا محمدتقی مجلسی، از شیخ بهایی، از پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی، از شهید ثانی شیخ زینالدین عاملی، از شیخ علی بن عبدالعالی میسی عاملی، از شیخ شمسالدین محمد بن مؤذن جزینی عاملی، از شیخ ضیاءالدین علی عاملی، از پدرش شهید اول شمسالدین محمدبن مکی عاملی، از فخرالمحققین حلّی، از پدرش علامه حلّی، از داییاش: محقق حلّی، از سید شمسالدین فخار بن معد موسوی حلّی، از شاذان بن جبریل قمی، از ابوجعفر طبری، از ابوعلی حسن طوسی، از پدرش شیخ طوسی، از شیخ مفید ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، از شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، از ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولویه قمی، از ثقة الاسلام کلینی روایات را به سند متصل مرحوم کلینی نقل نموده است.مؤلف محترم، گاه احادیثی را با ذکر سند، و گاه بدون ذکر سند در مطاوی شرح حدیث بیان مینماید (ص 87) و در جای جای کتابش، مطالب را آکنده از آیات قرآنی و اخبار و احادیث کرده و از هیچ نکتهای فروگذار ننموده است.اینک به ذکر نکاتی از کتاب میپردازیم:1ـ مؤلف، پس از نقل حدیث، آنرا ترجمه تحتاللفظی نموده و از هرگونه تصرف در متن ترجمه خودداری میورزد.2ـ سپس به شرح اسناد حدیث میپردازد. (ص 649)3ـ آنگاه به شرح لغات حدیث پرداخته است. (ص 300)4ـ پس از آن به توضیح اصطلاحات علوم میپردازد. (ص 621)5ـ مؤلف بزرگوار از توضیح نکات صرف و نحو و علوم بلاغت غفلت نورزیده و آنها را در جای خود، به گونه شایسته و بایسته بیان نموده است. (ص 236، 322)6ـ بهرهگیری از آیات قرآن در توضیح مطالب حدیث، در جایجای کتاب مشهود است (ببینید: فهرست آیات در پایان کتاب)7ـ مؤلف دانشمند، افزون بر شرح چهل حدیث، به ترجمه و توضیح صدها روایت دیگر در مطاوی شرح پرداخته و بر غنای مطالب افزوده است. او در سراسر کتابش، حدیثی را رد نکرده و ضعف مضمون برخی از آنها را به خوبی توجیه کرده است. (ص 115) وی، گاه به جمع روایات متناقض و رفع تعارض بین آنها (ص 192) و گاه به اختلاف نسخهها و اختیار اصح آنها میپردازد. (ص 540)8ـ مؤلف، در بیشتر جاها به موعظه نفس و ارشاد دیگران برخاسته و با آهی که از سوز دل و صمیم قلبش برمیخیزد، دیگران را بیدار میکند و هشیار میسازد و آنان را از خطرات وساوس شیطانی و تمایلات نفسانی میآگاهاند و راه درمان بیماری نفس را مینمایاند و آدمی را از خطراتی که در پیش روی زندگی اوست، برحذر میدارد. (ص 8 و 20 و 22)9ـ امام بزرگوار، در توضیح مطالب به دهها نکته عرفانی و فلسفی اشاره کرده و نتیجهگیری نموده است (ص 5 و 185 و 206)10ـ حضرت امام، به دیدگاههای مختلف علما در شرح واژهها اشاره کرده و احیاناً به نقد آن و اختیار قول حق میپردازد (ص 62 و 344)این کتاب برای شانزدهمین بار در سال 1376 ش از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (همراه با مقدمه، فهارس متعدد، پاورقیهای مفید و اعرابگذاری و ترجمه عبارات و روایات متن) در 800 صفحه به چاپ رسیده است. نیز این کتاب نفیس به عربی، اردو و انگلیسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.حسن ختام این بخش را دعایی از حضرت امام در این کتاب شریف، قرار میدهم:«بار خدایا که قلوب اولیاء را به نور محبت منور فرمودی و لسان عشاق را از ما و من فرو بستی و دست