لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات (تهران)
فرم پیشنهاد تحقیق
پایاننامهی کارشناسی ارشد
عنوان تحقیق به فارسی:
نام: دانشکده:
نام خانوادگی دانشجو: گروه تخصصی:
رشته تحصیلی: گرایش:
سال ورود به مقطع جاری: نیمسال ورودی:
نام و نام خانوادگی استاد (اساتید) راهنما: نام و نام خانوادگی استاد (اساتید) مشاور:
1- 1
2- 2-
این قسمت توسط حوزه معاونت پژوهشی واحد تکمیل میگردد
تاریخ تصویب در گروه: تاریخ تصویب در دانشکده:
تاریخ دریافت توسط حوزه پژوهشی:
تائید کارشناس پژوهشی تاریخ بررسی و تأیید در تائید مدیرکل پژوهشی:
دفتر امور پژوهشی
به نام خدا
توجه: لطفاً این فرم با مساعدت و هدایت استاد راهنما تکمیل شود.
اطلاعات مربوط به دانشجو:
نام: نامخانوادگی: شماره دانشجویی:
مقطع: رشته تحصیلی: گروه تخصصی:
گرایش: نامدانشکده: سال ورود به مقطع جاری
نیمسال ورودی: اول
آدرس پستی در تهران:
تلفن ثابت محل سکونت: ............................. تلفن همراه:....................................... پست الکترونیک:.........................
آدرس پستی در شهرستان
تلفن ثابت محل سکونت: تلفن محل کار: دورنگار:.................................
اطلاعات مربوط به استاد راهنما:
تذکرات:
دانشجویان دوره کارشناسی میتوانند یک استاد راهنما و حداکثر دو استاد مشاور و دانشجویان دوره دکتری حداکثر تا دو استاد راهنما و دو استاد مشاور میتوانند انتخاب نمایند.
در صورتی که اساتید راهنما و مشاور مدعو می باشند، لازم است سوابق تحصیلی، آموزشی و پژوهشی کامل ایشان (رزومه کامل) شامل فهرست پایاننامههای کارشناسی ارشد و رسالههای دکتری دفاع شده و یا در حال انجام که اساتید مدعو، راهنمایی و یا مشاوره آنرا بر عهده داشتهاند، به همراه مدارک مربوطه و همچنین آخرین حکم کارگزینی (حکم هیأت علمی) ضمیمه گردد.
اساتید راهنما و مشاور موظف هستند قبل از پذیرش پروپوزال، به سقف ظرفیت پذیرش خود توجه نموده و در صورت تکمیل بودن ظرفیت پذیرش، از ارسال آن به دانشکده و حوزه پژوهشی و یا در نوبت قراردادن و ایجاد وقفه در کار دانشجویان جداً پرهیز نمایند. بدیهی است در صورت عدم رعایت موازین مربوطه، مسئولیت تأخیر در ارائه پروپوزال و عواقب کار، متوجه گروه تخصصی و دانشکده خواهد بود.
اطلاعات مربوط به استاد راهنمای اول:
دانشگاهی
نام و نام خانوادگی: آخرین مدرک تحصیلی دکتری : دکتری
حوزوی
تخصص اصلی تخصص جنبی): استاد پایه
کارشناسی ارشد کارشناسی ارشد 11
سنوات تدریس ــــــــــــــــــــ : ........................................ شغل و سمت فعلی: عضو هیئت علمی
دکتری دکتری 10
آدرس محل کار: دانشگاه علوم و تحقیقات گروه های (نیمه وقت) علوم پایه ، گروه ریاضی کاربردی
تلفن منزل: 44004983 تلفن همراه: 09121305326 محل کار:................................دورنگار:................
پست الکترونیک(Email) : ..............................................................
نحوه همکاری با واحد علوم و تحقیقات:
(تمام وقت ( نیمه وقت (مدعو
تعداد پایاننامههای کارشناسی ارشد راهنمائی شده:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: 8 سایر دانشگاهها:
تعداد رسالههای دکتری راهنمائی شده:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: 8 سایر دانشگاهها:
تعداد پایاننامههای کارشناسی ارشد در دست راهنمائی: 4
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: 4 سایر دانشگاهها:
تعداد رسالههای دکتری در دست راهنمائی: 3
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: 3 سایر دانشگاهها:
اطلاعات مربوط به استاد راهنمای دوم:
دانشگاهی
نام و نام خانوادگی:............................................... آخرین مدرک تحصیلی ـــــــــــــــ :.......................................
حوزوی
تخصص اصلی:............................. تخصص جنبی:....................................... رتبه دانشگاهی (مرتبه علمی):...............
کارشناسی ارشد
سنوات تدریس ــــــــــــــــــــ : ................................ شغل و سمت فعلی:...........................................................
دکتری
نشانی محل کار:..........................................................................................................................................................
تلفن منزل:............................تلفن همراه:.................................... تلفن محل کار:..........................دورنگار:..................
پست الکترونیک(Email): ..............................................................
نحوه همکاری با واحد علوم و تحقیقات:
(تمام وقت ( نیمه وقت (مدعو
تعداد پایاننامههای کارشناسی ارشد راهنمائی شده:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشگاهها:
تعداد رسالههای دکتری راهنمائی شده:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشگاهها:
تعداد پایاننامههای کارشناسی ارشد در دست راهنمائی:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشگاهها:
تعداد رسالههای دکتری در دست راهنمائی:
واحد علوم و تحقیقات: مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشگاهها:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل و اهداف اتحاد ملی و انسجام اسلامی
ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید.
سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی خود را از این طریق برآورده سازد. نیازهایی که بدون تشکیل خانواده امکان دست یابی بدان یا محال و ممتنع است و یا به سختی و دشواری مضاعف به دست می آید. ملت به عنوان خانواده بزرگی است که انسان ها برای دست یابی به سعادت یعنی امنیت جامع و رفاه وآسایش ایجاد کرده و می کنند. انسان همواره می کوشد تا به طریقی به این دو هدف اساسی دست یابد؛ زیرا بدون تحقق آن سعادت نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز نصیب او نمی گردد؛ زیرا رسیدن به کمال نیازمند بستر و زمینه هایی است که دو عنصر آرامش و آسایش مهم ترین مقومات و مولفه های آن را تشکیل می دهند. از سوی دیگر، هر اجتماعی نیازمند مدیران و رهبرانی است که جامعه را مدیریت و به سوی دست یابی این اهداف یاری رساند. در خانواده پدر به عنوان مدیر و مدبر عمل می کند. کار ویژه دولت ها در جامعه بزرگ خانواده و ملت ها نیز مدیریت و تدبیر امور اجتماعی انسان است. از این رو، دولت های ملی در گذشته و حال به عنوان مدیران و اهل تدبیر وارد صحنه اجتماعی شده اند. دولتمردان می بایست برای رسیدن جامعه و ملت به اهداف اصلی یعنی سعادت تلاش کنند و جامعه را در این راستا مدیریت و امور اجتماعی و سیاسی جامعه را با تدبیر و درایت هدایت نمایند. در این مقاله سعی شده است عوامل و اهداف اتحاد ملی و نیز انسجام ملی و نگرش قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد مطلب را از نظر می گذرانیم . لزوم شناسایی عوامل همگرایی و واگرایی مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند. مقومات و مولفه های ایجاد ملت ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید. از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است. از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد. به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند. به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت. به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است. از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد. به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است. پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است. آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است. در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم. چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی)و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند. اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند. در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند. در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد. از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است. وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این روان را می سازند... یکی داشتن میراث مشترک غنی از خاطره ها و دیگر سازش واقعی، میل به زیست با یک دیگر و خواست تکیه کردن کامل به میراث مشترک است. (ملت چیست؟ مجموعه آثار، جلد۱، پاریس، ۱۸۸۲) نویسندگان دیگر نیز همانند «ارنست رنان» بر یک دستی ذهنیت هر ملت، یعنی بر خلق و خوی و منش ملی تکیه کرده اند و به عناصر فرهنگی بها و ارزش ویژه ای بخشیده اند.تکیه بر این ویژگی ها و بزرگ داشت آن در عصر رشد ناسیونالیسم و ملی گرایی بیشتر و فزون تر از پیش بوده است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی
جنگهای صلیبی
برخی علت این جنگ ها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار آورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند.
این گروه مدعی هستند که به همین علت در اروپای غربی، در آن زمان، جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در ۴۶۸ق∕ ۲٧ نوامبر ۱۰٩۵، در شهر کلرمون فرانسه، برای نجات بیت المقدس، تسهیل کرد.
گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دست یابی به سرزمین پطرس حواری، که میهن دوم وی تلقی می شد، انجام داده است.
در آن زمان زیارت مرقد عیسی مسیح )ﻉ( شدیداً مورد توجه مردم اروپای غربی بود و هر ساله عده زیارت کنندگان آن افزایش می یافت.
برخی علت جنگ را رقابت پاپ با امپراتوران می دانند.
اما بسیاری از مورخان براین باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در آسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بوده است.
اما علت واقعی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپایی جست و جو کرد و از همه مهم تر، نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا، به ویژه برای فرانسه، بود.
روم در سال ۳٩۵ﻡ به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و آلمان و اتریش و قسمتی از آفریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان می شد.
مورخان اروپایی این تاریخ را آغاز تاریخ قرون وسطا (سده های میانه) نام نهادند.
مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.
صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید
تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن تمدن آشنا شدند، بلکه افزون بر اخذ آن در تکامل آن نیز کوشیدند.
در خاور نزدیک، دولت بیزانس در ۳۵۸ﻖ∕٩۶٩ﻢ سوریه را تصرف کرد و در 4٧٩ق∕١٠۸۶ﻢ سلجوقیان سوریه را بازپس گرفتند و در آنجا مستقر شدند و امیرنشینهای دمشق و حلب را در آنجا برپاکردند و، در 4۸٠ق∕١٠۸٧ﻡ، اورشلیم به دست ترکان افتاد و بدین ترتیب خاور نزدیک در اختیار ترکها قرار گرفت و اعراب زیر سلطه آنها رفتند.
چگونگی شکل گیری جنگهای صلیبی
پاپ اوربانوس دوم، هنگامی که در صومعه کلونی بود، از طریق زائران مطلع شد که چگونه ترکان سلجوقی توانسته اند سرزمین ارمنیها را از دولت بیزانس جدا کنند.
سپس خبر تکان دهنده تری از شکست سپاه بیزانس به دست آلب ارسلان در ملازگرد به او رسید.
شکــست دیــوژن در 4۶4ق∕١٩اوت ا٠٧ا در ملازگرد (شمال دریاچه وان) یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ اروپاست.
در 4۸٨ق∕۲٧نوامبر٠٩5ا، که دهمین انجمن اسقفها در کلرمون فرانسه برگزار شد، اوربانوس دوم همه مسیحیان را به مسلح شدن و دفاع از مسیحیت در مقابل مسلمانان دعوت کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
موضوع:علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی
فهرست مطالب:
فهرست مطالب:
1)نگاهی به علل عقب ماندگی مشرق زمین ازدیدگاه دانشمندان
2)جستجوی علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی درعلم
3)علت عقب ماندگی ایران
نگاهی به علل عقب ماندگی مشرق زمین:
1)علل عقب ماندگی ازمنظردانشمندان:
برای آنکه باعلل عقب ماندگی ایران بیشـتر آشناشـویم به نقـل سـخنان دانشـمندان ومحقـقانی که دراین راه زحمات وتـلاشهای زیادرامتـحمل شده اند می پـردازیم:
نظر ابن خلدون ـ مورخ:
وی خودخـواهی ،خودمـداری وفـزون طلبـی حکومـت های عـالم اسـلام رایـکی ازعوامل فروپاشی تمدن اسلامی می دانست.
نظرجورج سارتن:
جورج سارتن نویسنده اثر حجیم تاریخ علم«آیین مدرسی»راعامل افول علمی مسلمین می داندامااواین آیین رامشکل کلی علم درقرون وسطی می داند.پیش ازصده دوازدهم یکی ازگروه های شرقی،یعنی مسلمانان درشرق وغرب بطورچشمگیری برتر ازدیگران بودند.بنابراین مسلمانان درپیشاپیش بشریت قرار داشتند.ازصده دوازدهم به بعد،به تدریج رجحان به دنیای لاتین منتقل شدواین جریان تاصده شانزدهم کامل شد پس ازآن علم غربی باگامهای بلندشروع به رشدکرد درحالی که تمدن شرقی درحال وقفه ماندوروبه زوال گذاشت .اختلافات حرکت دوتمدن شرقی وغربی پس ازآن بطور روزافزونی افزایش یافت چندانکه پس از اندک زمانی مقایسه بین این دوتمدن سودی نداشت.توضیح اینکه چرااین اتفاق افتادبسیار ساده است وآن این است که مردم شرق وغرب درمعرض آیین مدرسی قرار گرفتند،مردم غرب ازآن بدرآمدند،ولی شرقیان شکست خوردند.
دکتر عبدالهادی حائری:
محققینی توانسته اندفراترازحمله مغولان بروندبعنوان مثال مرحوم دکترحائری ضمن اشاره به پیشرفت های شگرف مسلمین می نویسد:آن خلاقیت وکنجکاوی
علمی مسلمانان صده های آغازین اسلام رفته رفته دچارکندی وایستادگی گردید.دلیل کندی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى
ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى ( قدس سره الشریف )
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیة بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــرة الخبیثة .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد . خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم . ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند . ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار بالاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النعم و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتهاى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ایـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقـوط مذهب و احکام اسلامـى و حکـومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگـر سیـاسـى نمـاز است هـرگز غفلت نکننـد که ایـن نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اسلامـى