لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
تحقیق بر سه موضوع و عنوان:
درس شناخت مأخذ
زیر نظر استاد ارجمند:
سرکار خانم دکتر دلبری
تهیه و تنظیم:
مریم فرهنگ
دانشجوی کارشناسی ارشد
رشته تاریخ و تمدن و ملل اسلامی
نیم سال اول تحصیلی 88- 87
تحقیقی بر کتاب حبیب السیر فی اخبار افراد بشر به « زبان فارسی»
ترجمه دعای فرج:
بارالها: در این هنگام و برای ولی امرت امام زمان حجه بن الحسن را که درودهایت برا او و پدرانش باد سرپرست و نگهدار و رهبر و یاور رهنما و نهبان باش تا ؟؟ را به فرمان او درآوری و تا دیر زمان بهره مندش گردانی.
غیاث الدّین فرزند همام الدّین محمدالحسین مشهور ربه خواند میر (880-941 یا 942 یا 943 ه.ق) که بیشتر با نامهای خواندمیر، خوند میر، خوندامیر، خواند امیر و آخوند امیر شناخته شده، یکی از تاریخنگاران بزرگ و نامور زبان پارسی در پایان سده نهم و آغاز سده دهم هجری بوده که در روزگار فرمانروایی تیموریان هرات و هند می زیسته است.
پدرش همام الدّین محمّد فرزند برهان الدّین شیرازی، مدّتی در دستگاه میرزا سلطان محمود (900- 857 ه ق/ 1945 – 1453 م) فرزند میرزا ابوسعید گورگانی وزارت داشت و در هرات می زیست. وی دختر می خواندمیر به پاس احترام از استاد و پدربزرگ خود پیوسته از میرخواند به عنوان حضرت مخدومی ابوی یاد کرده است و همین عنوان موجب اشتباه برخی تاریخنگاران شده است که او را فرزند میرخواند بدانند، در حالی که وی در حبیب السّیر در ضمن شرح حال سیّد برهان الدّین خاوند شاه، درباره چگونگی قرابت خویش با مولف روضه الصّفا می نویسد:
نسب شریف آن حضرت به چهار واسطه به خاوند شاه سیّد اجل بخاری که در سلک اعاظم سادات ماوراء النّهر انتظام داشت، اتصال می یابد و سلسله آبا و اجداد سیّد اجل به زید بن امام زین العابدین- علیهما السلام- منتهی می گردد، و پدر عالی گهر امیر خاوند شاه، کمال الدّین محمود نام داشت و چون سیّد محمود به ریاض رضوان انتقال نمود، سیّد خاوند در صغر سن بود و بواسطه نوایب روزگار از وطن مألوف سفر کرده، در قبه السلام بلخ رو به تحصیل علوم و اکتساب فنون محسوس و مفهوم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
تکنولوژی ماشین های کشاورزی
سیستم هیدرلولیک و اجزاء آن
نام استاد: آقای دکتر میره ای 83044610 نام : محمد رضا حمیدی
اجزاء سیستم هیدرولیک ووظایفشان:
یک سیستم هیدرولیک فقط یک سیستم هست یک سیستم از دو یا اجزاء بیشتری ساخته شده است که آنها کار می کنند با هم و کار مخصوصی را انجام می دهند .
این سیستم مثل سیستم گردش خون بدن کار می کند قسمت های گردشی این سیستم از اجزاء گوناگونی تشکیل شده است(قلب ,سیاهرگ,سرخرگ وشریانها)که آنها کار می کند با هم برای به گردش درآوردن خون از طریق قسمتهای خارجی بدن .
کارایی موفق هر یک از اجزاء به انجام دادن یک کار رضایت بخش می انجامد.
سیستم گردشی بدن شمامانند یک سیستم هیدرولیک از اجزاء گوناکونی تشکیل شده است هر یک ازاین اجزاءها باید موفق باشند زیرا آنها در انجام دادن کارهای سیستم موثر هستند و سیستم انجام می دهد کاری را که باید انجام بدهد.
اجزاء یک سیستم هیدرولیک در همه جای سیستم شرکت می کنند به گردش در آوردن سیستم هیدرولیک در فهمیدن کار این سیستم موثر است.
هر یک از اجزاء یک سیستم هیدرولیک درگردش کل سیستم شرکت می کنند
سیستم هیدرولیک نشان داده شده است در شکل 2-14 اکثر اجزاء نشان داده شده است : مخزن
صافی و فیلتر و پمپ و فشارسنج وشیر اطمینان و شیر کنترل مسیر و فعال کننده و شلنگ ها و
بستها .
در قسمتی از این سیستم که به یک فعال کننده اول جهت به گردش در آوردن مواد نیاز است که این قسمت در سیستم وجود دارد .
مخزن:
مخزن عامل تدارک روغن به پمپ هیدرولیک و انبار روغن باز گشته از میان جریان مدار هیدرولیک می باشد.
روغن سرد در بالای مخزن یادر یک روغن سرد قبل از اینکه فرستاده شود در میان مسیر گردش قرار می گیرد.
به طور کلی در بالای 2تا3 زمان به طوری که ظرفیت وسیعی از پمپ ( ارزیابی شده به وسیله گالن در دقیقه ) برای این روش موثر است و باید پر باشد.
این حدعملی است برای استفاده این روش سرد در تجهیزات محرک در هر جا که وزنه ای با سایز و اندازه معین وجود داشته باشد.
روغن هابه صورت سرد در مخزن جمع می شوند زیرا روغن از میان یک مسیرجداگانه سرد کننده گردش میکنند و روغن هیرولیک گرم به سرد کننده برده میشود در گردش روغن در سرد کننده گرمی روغن به وسیله فشار هوا جذب شده و از بین می رود و روغن سرد شده دردسترس می باشد.
در واقع کار مخزن هیدرولیک کاربرد ویژه ای است (برای مثال مخزن در تراکتور از از صفحهای محکم تشکیل شده است که میتوان آن را تشخیص داد)
به هر حال مخزن ساکن ماشین های هیدرولیکی به اندازه هشار هیدرولیک وابسطه است و معمولا مخزنی جدا و آماده وجود دارد .
فیلتر ها و صافی ها:
فیلتر ها و صافی ها روغن هیدرولیک را تمیزمی کنند .
روغن هیدرولیک شل به صورت مستقیم از میان قسمت های صافی هر کدام از آنها که ازپره های فلزی ساخته شده اند عبور می کند در واقع روغن از میان گذر گاه دهانه صافی با سوراخ های ریز زیاد که به صورت توری در بالای آن هستند عبور میکنند.
به طور کلی سوراخ های ریز و وسیع روی پرده صافی ها تا 40 میکرون که میزان آن از نظر چشم انسان پیدا است( یک میکرون برابر 39 میلیونم اینچ است)
روغن هیدرولیک از یک مسیر تقریبا پر پیچ و خمی از یک یا چند لایه متخلخل با سوراخ های ریز وحدود یک میکرون عبور می کند بدین گونه فیلتر ها ذرات ریز موجود در روغن هیدرولیک راجدا می کنند همچنین صافی ها ذرات ریز زیادی را از روغن هیدرولیک رفع می کنند.
روغن هیدرولیک به طور کلی در ساختمان فیلتر ها گردش میکنند به همین دلیل فیلتر ها معمولا در مسیر بازگشت سیستم هیدرولیک ( که فشار آن کم است) قرار می گیرند بنابر این آنها نمی توانند گردش روغن به پمپ هیدرولیک را محدود کنند.
صافی ها مقاومت کمتری در برابر حرکت روغن ارائه می کنند و به طور کلی در مسیر گردش روغن هیدرولیک استفاده میشوند.
بعضی از صافی ها و فیلتر های مغناطیسی به شدت ذرات ریز مکانیکی فلزی را گیر انداخته و از داخل سیستم هیدرولیک جمع آوری می کنند . سیستم هیدرولیک تحمل پذیری کمی در برابر ذرات ریز آشغال دارد و این ذرات موجب خرابی سیستم می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
دانشکده مهندسی پزشکی
سمینار درس فلزات در پزشکی
موضوع:
آلیاژهای حافظه دار
استاد:
جناب آقای دکتر نعیمی
ارائه دهنده
فاطمه پورعظیم
بیومتریالها
بیومتریال یک ماده مصنوعی است که برای جایگزین سازی یا تعویض بخش از بدن انسان یا موجود زنده یا به منظور کارکردن در تماس نزدیک با بافت زنده استفاده می شود. بیومتریال باید در بدن خنثی باشد.
بیومتریال ها برای التیام اعضاء و اصلاح کاربری و عمل آنها و همچنین اصلاح ناهنجاریها یا وضعیت غیر طبیعی به کار می رود.
یک نوع تقسیم بندی مواد بر حسب جنس آنها می باشد که به گروههای فلزی، پلیمری، سرامیکی و مواد مرکب (Composites) دسته بندی می شود.
مواد فلزی از نظر اهمیتی که در صنعت دارد به دو گروه فلزات آهنی و آلیاژهای آن و فلزات غیر آهنی و آلیاژهای آن تقسیم می شود.
مواد فلزی عمدتاً هادی (رسانای) خوبی برای حرارت و الکتریسته هستند اغلب فلزات در درجه حرارت های معمولی محیط شکل پذیر بوده و درمقابل واکنشهای شیمیایی پایداری بسیار بالایی ندارد. فلزات در شرایط معمولی دارای ساختار کریستالی اند.
فلزات به صورت خالص به ندرت به کار می روند واغلب از آلیاژهای آنها در صنعت استفاده می شود.(1)
بیومتریالهای فلزی در کاربردهای ارتوپدی
Metallic Biomaterials In Orthopaedic Application
اولین فلز به کاررفته دربدن انسان فولاد و انادیم دارشرمن بود که برای ساخت صفحهها و پیچهای شکسته بندی استخوان به کار رفت. و سپس فولاد ضد زنگ L316 و آلیاژهای کبالت- کروم به کاررفتند زیرا مقاومت خوب خوردگی و عمر خستگی مناسب و همچنین سختی، سفتی و استحکام مورد قبول داشت. فلزات نباید دارای خاصیت سمی بودن و متاسیون زائی یا سرطان زایی در داخل بدن باشند.
آلیاژهای حافظه دار
Shape Memory Alloys
حافظه داری یعنی نگاه داشتن یکسری اطلاعات و بازگو کردن این اطلاعات در مواقع ضروری، که این اطلاعات همیشه محفوظ است و از بین نخواهد رفت.
منظور از حافظه داری فلز این است که فلز یک حالتی را حفظ می کند و این حالت را همیشه درخود نگهداری کرده و به همراه دارد و اگر در اثر نیرویی تغییر شکل یابد با دیدن حرارت، دوباره به حالت اولیه باز می گردد، که حرارت رکن اساسی است.
اثر حافظه داری در سال 1938 توسط آلدن گرنینجر و گ. موردیان در دانشگاه های هاروارد و MIT مشاهده شده و آنها ثابت کردند که با تغییر درجه حرارت، فاز مارتنزیتی در نمونه برنجی، شکل گرفته و یا ناپدید می شود.
فلزات آهن –پلاتین، آهن – نیکل، نیکل- آلومینیوم و فولاد ضد زنگ و نیکل – تیتانیم دارای این اثر هستند.
دانش هوانبردی، مکانیک، الکترونیک، مهندسی پزشکی و مهندسی بیولوژیکی از جمله علوم در ارتباط با این آلیاژها می باشند.
آلیاژهای حافظه دار به صورت یک طرفه Oneway و دو طرفه (Two Way) ساخته می شوند. در ارتوپدی از فلزات یک طرفه استفاده می شود زیرا برگشت پذیری احتیاج نیست. به عنوان مثال اگر آلیاژی با طول L0 موجود باشد و با کاهش درجه حرارت، طول آن به L رسانده شود. با افزایش درجه حرارت آلیاژ به شکل و اندازه اولیه خود (L0) می گردد. حال اگر با کاهش مجدد درجه حرارت، طول آن تغییر نکند، آن آلیاژ یک طرفه و اگر به مقدار L برگردد، آلیاژی دو طرفه خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
خیام نیشابوری، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
بازگشت به گروههای مقالات
http://www.paarsi.com/article_view.asp?ID=85
میدانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعیهای منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه میبینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار میکرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. میدانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمیآورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او میسرودند. واقعیت آنست که شهرتش از زمانی بالا گرفت که فیتز جرالد انگلیسی تعدادی رباعیها را به اسم او ترجمه کرد و انتشار داد و بعد از این، شهرت او از انگلستان شروع شد و به سراسر جهان سرایت کرد. از نظر خود ما هم، باید اعتراف کرد که فیتز جرالد ما را متوجه اهمیت شاعری خیام کرد. و این از عجایب است که کسی که از همه کمتر در زبان فارسی شعر گفته، در جهان معروفترین شاعر ایران شود. الآن تقریباً خیام به همه زبانهای مهم دنیا ترجمه شده، نه تنها به زبانهای متعدد بلکه بعضی از زبانها چند بار به فرانسوی، آلمانی...، در زبانهای بزرگ هر کدام چند ترجمه از او هست ولی با اینهمه هنوز در مقابل این سوال قرار دارد که چگونه کسی است؟ نه تنها از لحاظ نوع کار، یعنی اینکه آیا شاعر بوده یا نه و چه تعداد شعر گفته، بلکه از جهت اینکه اصولاً چه میخواسته است بگوید و چگونه آدمی است؟ دو سوال متناقض در برابرش هست که بعضی او را به عنوان یک شاعر بیاعتقاد به همه چیز و بعضی دیگر به عنوان یک شاعر حکیم معرفی میکنند. این خاص او نیست، این تناقض بزرگ اصولاً در برابر ادبیات فارسی است که بعضی از گویندگانش این طرفی هستند یا آن طرفی. این شاعران عرفانی همینطور هستند، یعنی عطار، سنایی، مولوی و چند تن دیگر. قضاوت ما به مشکل برمیخورد که جهتگیری اینها چه هست. این ابهام ناظر به تاریخ ایران نیز میشود، زیرا ما با یک نوسان بزرگ در تاریخ ایران روبهرو هستیم. یک تاریخ دو جهتی و یا حتی سه جهتی داریم که روشن نیست که به کدام سو متمایل است. قوم ایرانی برای اینکه مخلوطی بوده است از اندیشههای متفاوت و این به علت اوضاع و احوال تاریخی- جغرافیایی است، که جای دیگر به آن اشاره داشتیم، یعنی قومی که نمیتوانسته روی یک خط جلو برود و ناچار بوده است که نوسان داشته باشد، از قطبی به قطب دیگر حرکت بکند و این دو قطب متناقض را با هم آشتی بدهد، با هم سازگار بکند و با آن زندگی بکند. یکی از نمونههای بارزش خیام است. خیام از این جهت باز آسانتر میشود با او رو بهرو شد که قدری با صراحت حرف زده، یعنی پرده پوشی خاصی که گویندگان دیگر مثل عطار و سنایی و مولوی و حافظ داشتند، او نداشته، یعنی کنایهگویی، استعاره گویی و این پوششهای معمول ادب فارسی در او نیست یا کم است، و به همین علت باز یک حالت استثنایی پیدا میکند، که نسبتاً صریح حرف زده. با این حال، باز هم ایرانیها بعد از او، آنها که قضاوت دربارهاش داشتند دستبردار نبودهاند. باز خواستند که تعبیرهای مختلفی بکنند. این است که بعضی خواستند حتی او را یک شاعر عارفمنش قلمداد کنند. بعضی خواستند او را یک مادیاندیش محض بشناسند. ببینید باز کلمات فارسی و اندیشه ایرانی آنچنان سیالیتی داشته، نوسانی داشته که راه را بر تعبیرهای متعارض باز میگذاشته: ما نظرمان به سوی شاعری خیام جلب شد، آنگاه که نجمالدین رازی به عنوان نخستین فرد، عبارت مهمی درباره او به کار برد. در حدود70، 80 سال بعد از خیام، کتاب «مرصاد العباد» را نوشت، در بحبوحه حمله مغول که او را فرار داده و رانده بود به آسیای صغیر. در این کتاب او اشارههای بسیار تند نسبت به خیام دارد، و میگوید که این آدمی بوده است مادیمآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی از او نقل میکند به عنوان شاهد، و این نخستین بار است که ما برمیخوریم به یک نوع اظهارنظر صریح درباره خیام که با تلخی بیان میشود. این دو رباعیای که نقل میکند میگوید که اینها شعرهایی است حاکی از بیاعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آنها این است:«دارنده چو ترکیب طبایع آراستاز بهر چه او فکندش اندر کم و کاستگر نیک آمد، فکندن از بهر چه بودور نیک نیامد این صور عیب که راست؟»میبینید که خیلی روشن میگوید که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم و کاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
خیام نیشابوری، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
بازگشت به گروههای مقالات
http://www.paarsi.com/article_view.asp?ID=85
میدانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعیهای منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه میبینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار میکرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. میدانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمیآورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او میسرودند. واقعیت آنست که شهرتش از زمانی بالا گرفت که فیتز جرالد انگلیسی تعدادی رباعیها را به اسم او ترجمه کرد و انتشار داد و بعد از این، شهرت او از انگلستان شروع شد و به سراسر جهان سرایت کرد. از نظر خود ما هم، باید اعتراف کرد که فیتز جرالد ما را متوجه اهمیت شاعری خیام کرد. و این از عجایب است که کسی که از همه کمتر در زبان فارسی شعر گفته، در جهان معروفترین شاعر ایران شود. الآن تقریباً خیام به همه زبانهای مهم دنیا ترجمه شده، نه تنها به زبانهای متعدد بلکه بعضی از زبانها چند بار به فرانسوی، آلمانی...، در زبانهای بزرگ هر کدام چند ترجمه از او هست ولی با اینهمه هنوز در مقابل این سوال قرار دارد که چگونه کسی است؟ نه تنها از لحاظ نوع کار، یعنی اینکه آیا شاعر بوده یا نه و چه تعداد شعر گفته، بلکه از جهت اینکه اصولاً چه میخواسته است بگوید و چگونه آدمی است؟ دو سوال متناقض در برابرش هست که بعضی او را به عنوان یک شاعر بیاعتقاد به همه چیز و بعضی دیگر به عنوان یک شاعر حکیم معرفی میکنند. این خاص او نیست، این تناقض بزرگ اصولاً در برابر ادبیات فارسی است که بعضی از گویندگانش این طرفی هستند یا آن طرفی. این شاعران عرفانی همینطور هستند، یعنی عطار، سنایی، مولوی و چند تن دیگر. قضاوت ما به مشکل برمیخورد که جهتگیری اینها چه هست. این ابهام ناظر به تاریخ ایران نیز میشود، زیرا ما با یک نوسان بزرگ در تاریخ ایران روبهرو هستیم. یک تاریخ دو جهتی و یا حتی سه جهتی داریم که روشن نیست که به کدام سو متمایل است. قوم ایرانی برای اینکه مخلوطی بوده است از اندیشههای متفاوت و این به علت اوضاع و احوال تاریخی- جغرافیایی است، که جای دیگر به آن اشاره داشتیم، یعنی قومی که نمیتوانسته روی یک خط جلو برود و ناچار بوده است که نوسان داشته باشد، از قطبی به قطب دیگر حرکت بکند و این دو قطب متناقض را با هم آشتی بدهد، با هم سازگار بکند و با آن زندگی بکند. یکی از نمونههای بارزش خیام است. خیام از این جهت باز آسانتر میشود با او رو بهرو شد که قدری با صراحت حرف زده، یعنی پرده پوشی خاصی که گویندگان دیگر مثل عطار و سنایی و مولوی و حافظ داشتند، او نداشته، یعنی کنایهگویی، استعاره گویی و این پوششهای معمول ادب فارسی در او نیست یا کم است، و به همین علت باز یک حالت استثنایی پیدا میکند، که نسبتاً صریح حرف زده. با این حال، باز هم ایرانیها بعد از او، آنها که قضاوت دربارهاش داشتند دستبردار نبودهاند. باز خواستند که تعبیرهای مختلفی بکنند. این است که بعضی خواستند حتی او را یک شاعر عارفمنش قلمداد کنند. بعضی خواستند او را یک مادیاندیش محض بشناسند. ببینید باز کلمات فارسی و اندیشه ایرانی آنچنان سیالیتی داشته، نوسانی داشته که راه را بر تعبیرهای متعارض باز میگذاشته: ما نظرمان به سوی شاعری خیام جلب شد، آنگاه که نجمالدین رازی به عنوان نخستین فرد، عبارت مهمی درباره او به کار برد. در حدود70، 80 سال بعد از خیام، کتاب «مرصاد العباد» را نوشت، در بحبوحه حمله مغول که او را فرار داده و رانده بود به آسیای صغیر. در این کتاب او اشارههای بسیار تند نسبت به خیام دارد، و میگوید که این آدمی بوده است مادیمآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی از او نقل میکند به عنوان شاهد، و این نخستین بار است که ما برمیخوریم به یک نوع اظهارنظر صریح درباره خیام که با تلخی بیان میشود. این دو رباعیای که نقل میکند میگوید که اینها شعرهایی است حاکی از بیاعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آنها این است:«دارنده چو ترکیب طبایع آراستاز بهر چه او فکندش اندر کم و کاستگر نیک آمد، فکندن از بهر چه بودور نیک نیامد این صور عیب که راست؟»میبینید که خیلی روشن میگوید که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم و کاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب