لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
سن 50 نفر از افراد به شرح زیر می باشد :
2و4و5و6و7و8و9و10و11و12و13و14و14و15و16و17و17و18و19و20و22و23و24و24و25و26و27و28و29و31و32و33و34و35و35و36و36و37و37و38و39و40و41و43و45و46و47و48و49و50
اولاً دامنة تغییرات و ثانیة جدول فراوانی شامل ( حدود که نشان دسته فراوانی مطلق – فراوانی تجمعی ، فراوانی نسبی و درصد فراوانی نسبی و فراوانی بر حسب درجه ای را بدست آورید و ثانیاُ نمودار میله ای و کشسته و ستونی و دایره ای را رسم کنید. رابعاً نمودار ساقه و برگ را رسم کنید .
خامساً مد میانه و میانگین و واریانس و انحراف معیار ضریب تغییرات را نیز بدست آورید و چارگ اول و دوم و سوم و نمودار جعبه سای را هم رسم کنید .
و طول دسته برابر است با 6C=
R=max –min
48=R 48=2-50
جدول C=6
R=max-min=50-2=R48
فراوانی نسبی بر حسب درجه ای
درصد فراوانی
فراوانی نسبی
نسان دسته
فراوانی تجمعی
فراوانی مطلق
حدود دسته
5
11
19
25
30
39
44
50
5
6
8
6
5
9
5
6
8----2
14----8
20----14
26----20
32----26
38----32
44----38
50----44
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نمونههایى از اخلاق پیامبر (ص)
در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطرهاى از اقیانوس عظیم حسن خلق آنحضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلقعظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى» به این مطلباشاره فرموده است.
نظر شما را به چند نمونه از آنها جلبمىکنیم: 1- عدى بن حاتم مىگوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارتسپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرمبا کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این کهگریختهام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پساز چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند بهخدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوستهاى».
با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرشاسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا بهمحضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا بهسوى خانهاش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مىبرد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»
سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آنبنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روىزمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیانفرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم کهپیامبر مرسل مىباشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانىهایش مراشیفتهاش کرده و همانجا مسلمان شدم.»
2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرترخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیانبه اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بناخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آنها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آنها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آنها را از کنار جنازههاى کشتهشدگان یهود حرکتداد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحتشد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سختگریه کرد.
هنگامى که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد،پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیدهاى و اینگونه خاکآلود و افسرده هستى؟! » صفیه ماجراى عبورش از کنارجنازهها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانى و خلافاخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود: «ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین على قتلىرجالهما; اى بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رختبربسته که آنها را از کنار کشتهشدگانشان عبور مىدهى؟! چرابىرحمى کردى؟»
جالب این که پیامبر اکرم (ص) براى جبران رنجها و ناراحتىهاىصفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتىهاى اورا به طور کلى از قلبش زدود.
3- در ماجراى جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه که خواهر رضاعى پیامبر (ص) بود، با جمعى از دودمانشبه اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامى که شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبتهاى او و مادرش در دورانشیرخوارگى، احترام و محبتشایانى به شیماء کرد. پیش روى اوبرخاست و عباى خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روى آننشانید، و با مهربانى مخصوصى از او احوالپرسى کرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستى که در روزگار شیرخوارگى به من محبتکردى...» (با این که از آن زمان حدود شصتسال گذشته بود).
شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفهاش را آزادسازد، یامبر (ص) به او فرمود:«من سهمیه خودمرا بخشیدم،و در مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد مىکنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند.
شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز بهپیروى از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.»
سیرهنویس معروفابن هشام مىنویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهى باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگى کن، و اگر دوستدارى تو را از نعمتها بهرهمند مىسازم و به سلامتى به سوى قومخود بازگرد؟» شیماء گفت: مىخواهم به سوى قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با همازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگى خودادامه دادند.
4- مهربانى و اخلاق نیکوى پیامبر (ص) در حدى بود که امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعتخواند، مردم بسیارى بهاو اقتدا کردند، ولى آنها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمولدو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمىپرسیدند، به راستى چه حادثه مهمى رخ داده که پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذفمستحبات) به پایان بردى؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; آیا شما صداى گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم شد که کودکى در چند قدمى محل نمازگزارانگریه مىکرده، و کسى نبود که او را آرام کند، صداى گریه او دلمهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتابتمام کرد، تا کودک را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید.
5- عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملى ازجمله جاذبههاى اخلاق پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستى از یهودیان به نام«زید بن شعبه» داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت مىکرد، و عظمت محتواى اسلام را براى او شرحمىداد بلکه به اسلام گرویده شود، ولى زید هم چنان بر یهودىبودن خود پافشارى مىکرد و مسلمان نمىشد.
عبدالله مىگوید: روزىبه مسجدالنبى رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشستهو مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علتمسلمان شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانهام نشستهبودم و کتاب آسمانى تورات را مىخواندم، وقتى که به آیاتى کهدر مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرفاندیشى آن را خواندمو ویژگى هاى محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او داراى آن ویژگىها که یکى از آنها«حلم و خویشتندارى» بود هستیا نه؟ چند روز به محضرش رفتم،و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى (359 ـ 1 ـ نهج البلاغه حاوى سخنان زیباى 406 ه* ق) گردآورى و تدوین گردیدهنقش نهج البلاغه در فقه نقش نهج البلاغه در فقه اسلامیوتر از سخن خدا معرفى مى شود.2 ـ تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدى ارزشهاى والاى الهى، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسى و اجتماعى، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است. تاکنون درباره ابعاد مختلف این کتاب عظیم سخن بسیار گفته شده، بعد عقیدتى، فلسفى، سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و . . . ولى کمتر از بعد فقهى آن - سخن به میان آمده است و شاید این به خاطر آن بوده است که این بحثها در سطح عموم نشر مىشده و سخن از بعد فقهى آن باید با فقها گفته شود، و با اصطلاحات مخصوص این علم، که طبعا همگان را مفید نخواهد بود . ولى هم نهج البلاغه از این نظر غنى است و هم مىتوان گوشههائى از این بحث را آن چنان تهیه کرد که خالى از اصطلاحات پیچیده علمى، و همگان را مفید باشد . و این نوشتار به همین منظور تهیه شده است . اسناد روایات نهج البلاغه: با اینکه در نهج البلاغه جملههاى فراوانى پیرامون احکام مختلف فقهى وجود دارد، جملههائى راهگشا و مؤثر، ولى آنچه در درجه اول از نظر فقهى اهمیت دارد سند این خطبهها و نامهها و کلمات است که باید با ضوابط و ادله حجیتخبر که در علم اصول آمده است هماهنگ باشد، و بتوان در یک مسئله فقهى مربوط به حلال و حرام روى آن تکیه کرد . مگر در مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و عقیدتى اعتبار حجیتخبر از نظر سند لازم نیست که تنها در مسائل فقهى روى آن تکیه مىشود؟ در پاسخ باید گفت: آنچه در مسائل عقیدتى در نهج البلاغه آمده همراه با استدلالات عقلى و فلسفى و قرآنى است، و باید هم چنین باشد، زیرا اصول اعتقادى تنها از طریق علم و یقین شناخته مىشود، نه از طریق خبر واحد و مانند آن . و این امر در مورد بسیارى از رهنمودهاى سیاسى و اجتماعى و مانند آن نیز صادق است . بنابراین، تکیه بر اسناد در این موارد چندان مطرح نیست . در زمینه مسائل اخلاقى نیز چون اصول اخلاقى از امورى شناخته شده، و هماهنگ با فطرت است، و نقش یک رهبر اخلاقى بیشتر جایگزین کردن این اصول در روح پیروان، و ایجاد انگیزههاى پذیرش، و حرکتبه سوى آن است و نه تعلیم این اصول، لذا در این زمینه نیز مسئله سند حدیث چندان مطرح نیست . مخصوصا در مواردى که اصول اخلاقى از مرز واجب و حرام درمىگذرد و شکل «مستحب» را به خود مىگیرد که بنابر اصل معروف «تسامح در ادله سنن» در میان علماى اصول، مطلب واضحتر خواهد بود . اما در مورد مسائل فقهى مخصوصا آنچه به احکام تعبدى واجب و حرام باز مىگردد چارهاى جز یافتن یک سند معتبر نیست، و گرنه دلالت هر اندازه قوى باشد با فقدان سند قابل اعتماد، کارى از پیش نمىرود . بنابراین، نقش اعتبار سند در مسائل فقهى ظاهرتر و سرنوشتسازتر است، هر چند این مساله در سایر موارد نیز داراى اهمیت است . براى راه یافتن به اعتبار سند یک حدیث راههاى شناخته شدهاى در پیش است: 1 - معتبر بودن تمام رجال سند یک حدیث، مثلا اگر حدیثى را مرحوم کلینى در کتاب کافى نقل کرده و میان او و امام صادق (ع) که گوینده اصلى حدیث است، پنج نفر واسطه هستند باید تمام این پنج نفر افراد معتبر و موثق بوده باشند، که این کار معمولا با مراجعه به کتب علم رجال - که مخصوصا براى همین هدف تدوین شده - انجام مىگیرد و پس از مراجعه به این کتب مىبینیم که مثلا تمام رجال سند این حدیث افراد عادل، ثقه، معتبر و شناخته شدهاند . اما با نهایت تاسف مرحوم سید رضى «قدس سرهالشریف» گردآورنده بزرگ «نهج البلاغه» عنایتى به این امر نکرده، و اسناد این خطبهها و نامهها و کلمات قصار را نیاورده است، و در نتیجه نهج البلاغه به صورت احادیث مرسل درآمده است . هر چند - چنانکه خواهیم دید - طرق دیگرى براى اثبات اعتبار اسناد این اثر عظیم اسلامى در دست داریم، و شاید مرحوم سید رضى هم به همین دلیل، عنایتى به جمع اسناد آن نکرده، و یا به خاطر وجود دلائل متقن در لابلاى عبارات نهج البلاغه خود را مستغنى از این معنى مىدانسته و مسائل مطروح در آن را بىنیاز از سند مىشمرده است . به هر حال این موضوع مربوط به گذشته و عصر مرحوم سیدرضى «رحمة الله علیه» است . 2 - راه دیگرى که براى سند یک حدیث مورد استفاده قرار مىگیرد، به اصطلاح «عرضه کردن بر کتاب الله» است، یعنى حدیث را با متن قرآن که اصلىترین و قطعىترین سند اسلامى است مقایسه مىکنیم اگر با آن هماهنگ بود آن را معتبر مىشمریم . این روشى است که در احادیث متعددى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است . (1) استفاده از این روش در مورد بسیارى از احادیث نهجالبلاغه کاملا میسر است . چرا که هماهنگى عجیبى میان محتواى نهج البلاغه و آیات قرآنى مىبینیم . گویى هر دو یک مطلب استبا دو عبارت: یکى نظم و «کلام خالق» و دیگرى «کلام مخلوق» و هر دو در اوج فصاحت، در نهایت انسجام و بلاغت، و در کمال دقت و نظم ظرافت . 3 - راه سوم تشخیص چگونگى سند یک حدیثیا یک کتاب، «شهرت آن در میان اصحاب» و علما و بزرگان دین است، که اگر معیار این باشد، این کتاب نفیس اسلامى در اوج شهرت در میان همه علما است، و همگى با دیده عظمتبه آن مىنگرند و پیوسته در کلمات خود به مطالب مختلف آن استناد مىجویند و روى آن تکیه مىکنند، استنادى که بیانگر اعتماد آنها به این کتاب والاقدر اسلامى است . 4 - راه دیگر براى رسیدن به اعتبار سند یک حدیثیا یک کتاب، «علو مضمون» است . مراد از «علو مضمون» آن است که محتوا و مضمون حدیثبه قدرى عالى و در سطح بالا باشد که نتوان احتمال داد از غیر معصوم صادر شده باشد و این معنى در کلمات فقهاى بزرگ درباره بعضى از روایات برجسته و عالى مضمون که ظاهرا سند معتبرى از آن در دست نیست گفته شده است . مثلا مرحوم شیخ اعظم علامه انصارى در کتاب «رسائل» در بحثحجیتخبر واحد هنگامى که به حدیث معروف امام حسن عسکرى (ع) در مورد «تقلید مذموم و تقلید مطلوب» مىرسد، مىگوید این حدیث (گر چه حدیث مرسلى است، ولى آثار صدق از آن ظاهر و آشکار است، بنابراین نیاز به بررسى سند آن نیست) و فقیه بزرگ معاصر مرحوم آیةالله بروجردى در بحث نماز جمعه هنگامى که سخن به بعضى از فقرات دعاى صحیفه سجادیه که با مسئله نماز جمعه ارتباط دارد، رسیدند، در درسشان مىفرمودند گرچه صحیفه سجادیه (به عقیده بعضى) با سلسله اسنادى طبق موازین معروف رجال به دست ما نرسیده اما محتوى و مضمون آن به قدرى عالى و برجسته و والاست که صدور آن از غیر معصوم محتمل نیست . و به راستى این چنین است، چه کسى غیر از امام معصوم که علمش از اقیانوس وحى و نبوت سرچشمه گرفته توانایى دارد چنین مضامینى را در دعا به کار برد؟ مطلب در صحیفه سجادیه آنقدر بالا و شگفتانگیز و روح پرور و فصیح و بلیغ است که از توان انسان عادى خارج است . همین معنى درباره محتواى نهج البلاغه به طرز عجیبى حکمفرماست زیرا بلندى فوقالعاده مطالب، مخصوصا در خطبهها، فصاحت و بلاغتشگفتانگیز عبارات، نشان مىدهد که از سرچشمهاى در کنار سرچشمه قرآن سیراب شده و از مقام ولایتى مدد گرفته که تالى تلو مقام نبوت و رسالت است . مساله علو مضمون در نهجالبلاغه مسالهاى نیست که بر کسى مخفى باشد، و هر قدر در محتواى این کتاب بیشتر تدبر شود این حقیقت آشکارتر مىشود مخصوصا وقتى این نکته را نیز به آن بیفزائیم که نهج البلاغه تنها در یک موضوع سخن نمىگوید، بلکه موضوعات آن کاملا متنوع و مختلف و تخصصى است، از مسائل باریک و دقیق توحید و معارف دینى و اسرار آفرینش گرفته تا مسائل اخلاقى و زهد و تقوى و جنگ و صلح و آیین کشوردارى، و در تمام این موارد «علو مضمون» کاملا مشهود است، اینجاست که به خوبى مىتوان فهمید که این کلمات از حوصله یک انسان عادى خارج است و جز با امداد الهى میسر نیست، و همین است که انسان را در مورد نهج البلاغه و سند آن مطمئن مىسازد . 5 - انسجام و هماهنگى منظور یکنواختى یک حدیث مجهول السند با روایات قطعى است: اگر کسى در اسناد خطبهها و نامهها و کلمات قصار نهج البلاغه تردید کند حتما منظورش قضیه جزئیه است نه یک قضیه کلیه، و به تعبیر دیگر مجموع این گفتهها «تواتر اجمالى» دارد، یعنى یقین به صدور بعضى از اینها داریم چرا که بسیارى از خطبهها مشهور است و در کتب معروف دیگر کرارا نقل شده است، و هنگامى که به مجموع نهج البلاغه نگاه مىکنیم از هماهنگى تعبیرات، جمله بندیها، مفاهیم، اهداف و نتائجبه خوبى پى مىبریم که همه از یک مغز جوشیده، و از یک زبان تراوش کرده است . این هماهنگى خود نیز قرینه دیگرى بر تایید اسناد این کتاب بزرگ است، چه اینکه صدور بعضى قطعى است و هماهنگى آنها با بقیه شاهد گویاى تراوش آنها از زبان امیرمومنان على (ع) است . مساله سنجش سبکها خود یکى از طرق کشف سرایندگان و نویسندگان است، به طورى که آگاهان به این فن هنگامى که قطعه شعرى را ببینند به خوبى درمىیابند که از حافظ یا سعدى یا نظامى یا فردوسى و یا مولوى است، چرا که سبک هر یک در نظم کاملا مشخص است . ابن ابى الحدید در شرح خطبه «شقشقیه» از یکى از مشایخش نقل مىکند که وقتى سخن ابن عباس را در پایان خطبه شقشقیه شنید مىگوید بسیار متاسفم که شخصى کلام على (ع) را با دادن نامهاى به دستش، قطع کرد و نگذارد به انتها برسد . او مىافزاید اگر من بودم به ابن عباس مىگفتم چرا متاسفى؟ على (ع) همه گفتنیها را گفت و چیزى باقى نگذارد! و هنگامى که از او سوال مىکنند آیا این دلیل آن است که تو در خطبه شقشقیه تردید دارى؟ و آن را از کلام سید رضى مىدانى؟ گفت هرگز، چرا که سخنان سید رضى و سبک مطالب او کاملا شناخته شده است و هیچ شباهتى با آن ندارد (بلکه کاملا شبیه کلمات على (ع) است) (2) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
با توجه به آنکه پروپزال یکی از دغدغه های دوره تحصیل دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا می باشد لذا جهت اطلاعات بیشتر دانشجویان عزیز نحوه نگارش آن را به استحضار می رساند:
نحوه نگارش پروپوزال
پروپوزال یا طرح تحقیق ، پیش نویس پژوهشی است که شما می بایست برای اخذ مدرک تحصیلی خود انجام دهید. در پروپوزال ، شما به معرفی موضوعی که برای پایان نامه خود انتخاب کرده اید ، توضیح اهمیت آن موضوع ، ذکر پژوهش هایی که در گذشته در این باره صورت گرفته ، و نتایجی که فکر می کنید از تحقیق خواهید گرفت می پردازید. هم چنین روش یا روش هایی که در پژوهش از آن ها بهره خواهید گرفت را ذکر می کنید.
شکل پروپوزال بنا بر هدفی که از آن دارید و یا به مقتضای رشته تحصیلی شما می تواند قدری متغیر باشد. اما شکل بندی بنیادین آن ، همواره باید شامل عنوان بندی ها و بخش های زیر باشد :
1- موضوع تحقیق ( Project Title )
ذیل این عنوان می بایست عنوان دقیق تحقیق خود را ذکر کنید. برای مثال :
Project Title: Women Role in Southeast Thailand
2- توضیح موضوع و اهمیت آن ( Importance and Statement of Topic )
در این بخش می بایست جوانب موضوع ، چگونگی ارتباط آن با رشته تحصیلی مورد نظر ، و اهمیت موضوع به لحاظ علمی و کاربردی را توضیح دهید.
3- ادبیات تحقیق و پژوهش های مرتبط ( Review of Literature and Relevant Topics)
زیر این عنوان ، باید توضیح مختصری درباره پژوهش هایی که پیش از شما روی این موضوع و موضوعات نزدیک به آن انجام شده بدهید. در این بخش در واقع باید به ذکر پژوهش هایی بپردازید که شما قصد دارید یافته های آن ها را تکمیل کنید ، اشتباهات آن ها را رفع نمایید و یا نتایج آن ها را رد کنید.
4- اهداف و فرضیه ها ( Aims and Hypothesizes )
در این بخش باید به ذکر نتایجی بپردازید که فکر می کنید از تحقیق خواهید گرفت. توضیح دهید که از انجام تحقیق چه هدفی دارید؟ به کدام سمت حرکت می کنید؟ و فکر می کنید به کجا خواهید رسید؟
5- روش ها و ابزار های تحقیق ( Methodology )
در این قسمت توضیح دهید که در انجام پروژه از چه روش های علمی سود خواهید برد و چه ابزارهایی را برای رسیدن به اهداف تحقیق به خدمت خواهید گرفت.
6- منابع( References )
فهرستی از منابعی که فکر می کنید از آن ها استفاده خواهید کرد و به کار شما مرتبط هستند را الفبایی و منظم کنید و در این بخش بیاورید.
*نکات مهم
1- پروپوزال را با موضوع شروع نکنید، بلکه عنوانی مانند مثال زیر را در روی جلد بیاورید و بعد متن پروپوزال را بنویسید :
A PhD / Master Dissertation Proposal Presented to
The Department of Gerontology
Faculty of Gerontology
University Putra Malaysia
By : Maryam Mobini
2- این نکات را در مورد انتخاب و نگارش تیتر پروژه رعایت کنید :
الف ) سعی کنید موضوع روشن و ساده باشد. از خوشگل کردن عنوان تحقیق خودداری کنید !
ب ) عنوان پروژه را به صورت خلاصه ای فشرده از آن چه در ذهن دارید در نظر بگیرید. سعی کنید با همان یک جمله عنوان پروژه بتوانید چارچوب کلی تحقیق و هدف هایتان را به خواننده منتقل کنید. عنوان کار شما باید کاملاً مشخص کند که شما می خواهید چه چیز را و در چه شرایطی مطالعه کنید.
پ ) در جمله بندی عنوان پروژه دقت کنید تا چیدمان آن طوری باشد که آن چه اصل موضوع تحقیق شماست از فرع آن قابل تشخیص باشد. به این دو مثال دقت کنید:
1- Red-haired Musicians and Their Preferences for Music Style
2- Music Style Preferences of Red-haired Musicians
در این جا هر دو جمله ظاهراً یک مفهوم را منتقل می کنند:"سلیقه موزیسین های مو قرمز در انتخاب سبک موسیقی" . اما عملاً تفاوتی بین این دو وجود دارد و آن هم این است که در جمله اول ، تعبیر خواننده این است که توجه بیشتر ما به موزیسین های مو قرمز است و ما اول موزیسین های مو قرمز را بررسی می کنیم و بعد به سلیقه موسیقیایی آن ها می پردازیم. اما در جمله دوم بر عکس ، اولویت به سبک های موسیقی و سلیقه موسیقیایی داده شده و موزیسین های مو قرمز در درجه دوم قرار دارند.
ت ) سعی کنید کلمات اضافی را از عنوان پروژه حذف کنید . دو مثال زیر در واقع یکی هستند ، اما شماره 2 مقبولیت بیشتری دارد :
1- The Systematic Development which has occurred during last 50 years and has Changed the face of Southeast Asia
2- Changes and Development in Southeast Asia
3- در مورد (1)هدف هایی که از تحقیق دارید و (2) ابژه ای که برای مطالعه انتخاب کرده اید (Objectives) حتماً دقت کنید که در رابطه کامل با هم باشند و در نگارش پروپوزال سعی کنید که این رابطه را به خوبی نمایش دهید. منظور این است که مثلاً اگر هدفی که می خواهید به آن برسید ، نامناسب بودن عروسک های باربی برای تربیت دختران هست ، انتخاب ابژه ای مانند جامعه دختران 15 ساله ساکن منطقه 20 تهران ، نا مناسب و نامربوط به نظر می رسد. توجه داشته باشید که بهترین ابژه را برای رسیدن به هدفتان انتخاب کنید.
4- در زمینه چگونگی انتخاب روش تحقیق نیز ، وضع به همین ترتیب است. سعی کنید مناسب ترین ، عملی ترین ، علمی ترین و هم خوان ترین روش را برای پژوهش مورد نظرتان انتخاب کنید.
5- پروپوزال را تمیز و با بخش بندی مناسب تحویل دهید. سعی کنید مرز بین عنوان ها مشخص باشد و مطالب را بر روی 1 روی کاغذ A4 تایپ کنید.
6- حجم پروپوزال میبایست برای دوره های کارشناسی ارشد حداقل 5 صفحه و برای دکتری حداقل 8 صفحه باشد. در این میان حداقل یک صفحه به ادبیات تحقیق و حداقل یک صفحه به منابع تحقیق اختصاص دهید. سعی کنید از منابع جدید و به روز استفاده نمایید و همه ی منابع پروژه فارسی زبان نباشند. هم چنین توجه بفرمایید فونت استاندارد برای پروپوزالTimes and New Romans با سایز 12 است.
7- از نوشتن موارد اضافه در پروپوزال ، مثل عریضه نویسی برای استاد راهنما و غیره ، جداً خود داری کنید. از توضیح اضافه هم پرهیز کنید.
8- در مورد نگارش انگلیسی ، حتماً درباره متن پروپوزال با یک مترجم و یا کسی که انگلیسی ادبی را به خوبی می داند مشورت کنید. متن پروپوزال می بایست به لحاظ علمی و ادبی هیچ غلطی نداشته باشد.
9- پروپوزال را جدی بگیرید! سنجش علمی شما در واقع فقط از طریق پروپوزال میسر است . پس تمام تلاش و دانش خود را برای تنظیم آن به کار بگیرید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
پایداری محیط زیست از دیدگاه اسلام
نویسنده : باسم پورسعید
با افزایش توان فنآوریها در بهرهبرداری از منابع طبیعی، تعادل زیست محیطی، در دو قرن حاضر به زیان طبیعت بر هم خورده که پدیدهای اسفبار و گاه جبرانناپذیر بوده و در ربع قرن اخیر از مرز جامعه گذشته است.
امروزه، جامعه بینالملل راهحل این معضل را محافظت از محیط زیست میداند و در این راه، مایل است از دین کمک بگیرد. این مقاله، میکوشد تا شاخصهای پایداری محیط زیست را از دیدگاه دین بررسی کند. برای این منظور، دیدگاه، متخصصان و کارشناسان به طور عمیق بررسی شد و نتایج نشان داد که هر آنچه تاکنون تحت عنوان پایداری محیط زیست انجام گرفته، چیزی بیش از فعالیتهای فنی برای نگهداری از محیط زیست نبوده است. در حالی که ارزشهای بنیادی دینی، به دلیل برخورداری از پشتوانه اخلاقی نقش اساسیتری در پایداری محیط زیست ایفا میکنند. گامهای پیشنهادی برای رسیدن به این هدف عبارتاند از: رعایت تعادل در سیاستگذاریها، بها دادن به انسان، تأکید بر آگاهسازی افراد و تجدید نظر عمیق در تعهدات و مسئولیتپذیری مشترک.
در جنگ انسان با طبیعت که از انقلاب صنعتی شروع شد، انسان در یکهتازی پیروزمندانه خود در صحنههای نبرد، از حربههای کارآمدی بهره گرفت. نمونه آن استفاده از تولیدات شیمیایی جنگی است که طبیعت را دیوانهوار از بین میبرد. در این گونه جنگها، تیر خلاص به یکباره زده نمیشود؛ بلکه طبیعت، به صورت تدریجی از پا در میآید. (1)
حضور سران و مقامات بلند پایه 181 کشور جهان در بزرگترین گردهمایی سازمان ملل متحد با نام کنفرانس محیط زیست و توسعه، معروف به کنفرانس سران زمین (ریودو ژانیرو) در سال 1992 م بیانگر عمق فاجعه تخریب محیط زیست است؛ فاجعهای که چهره مصیبتبارش هر روز بیشتر آشکار میشود و ابعاد دلهره آن، جهان را در بر میگیرد.
متفکرین و محققان علوم زیست محیطی، با همکاری سیاستمداران و اقتصاددانان راهی را پیش پای جامعه جهانی قرار دادهاند که امروزه از آن با نام توسعه پایدار یاد میشود و از جانب سازمان ملل به عنوان راهبرد مطلوب نجات طبیعت به شمار میآید؛ (2) راهبردی که در کنفرانس سران زمین به عنوان الگوی جهانی مطرح شد. برای ترسیم گرایش جامعه بینالملل به سمت دین، به منظور پایداری و حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست، به پژوهش سه ساله یک هزار دانشمند، درباره ارتباط دین و زیست بوم که در مرکز ادیان جهان در دانشگاه هاروارد امریکا انجام گرفته، میتوان اشاره نمود. در این پژوهش آمده است که ادیان باید از نیروی خود برای پایان دادن به بهرهبرداری لجام گسیخته انسان از منابع طبیعی و ایجاد روحیه مسئولیتپذیری مشترک برای حفاظت محیط زیست استفاده کنند. (3)
جان. ر. ایورث، استاد دانشگاه کلمبیا، درباره مذهب چنین میگوید: «هیچ فرهنگ و تمدنی را در نزد قومی نمیتوان یافت مگر آن که در آن فرهنگ و تمدن شکلی از مذهب وجود داشته باشد. »
رودلف باهرو (Rudelf Bahro) نظریهپرداز با نفوذ نهضت سبز نیز همه موجودات را بارقهای از رحمت خدا میداند. وی رستگاری بومی را مسئلهای مذهبی تلقی نموده، از رحمت خدا میداند و معتقد است که بشر نیازمند معنویت و روحانیت و تولد عصر طلایی جدیدی است که اصالت را در انسان پرورش دهد.
ضرورت گرایش دینی با پایداری و حفاظت منابع طبیعی را مادر (Mother) نیز یادآور شده است. وی به این مسئله استدلال میکند که حفاظت از منابع در فلسفه و مذهب ریشه دارد. (4)
در تأکید بر گرایش به دین، دکتر تاپفر مدیر اجرایی محیط زیست سازمان ملل نیز در گفت وگو با روزنامه همشهری در نیویورک بیان میدارد که «ما میخواهیم در زمینه مسائل زیست محیطی با جهان اسلام یک همکاری مناسب و نزدیک داشته باشیم».
ایشان در ادامه میافزاید: «اعتقاد راسخ دارم که ارزشهای معنوی جهان اسلام بستر مناسبی جهت اجرای برنامههای لازم جهت حفظ آفریدههای خدا و تنوع زیست محیطی است». (5)
دیدگاه دین اسلام درباره توسعه پایدار، شایان تحقیق است که دو عامل زیر، اهمیت این تحقیق را دو چندان میکند:
نخست اینکه جریانی موسوم به بیداری اسلامی معتقد است که اسلام باید به سبب معتبر دانستن دین و دنیا، اساس و روش پیشرفت جامعه در کلیه مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی قرار گیرد.
دوم آنکه در بین دانشمندان، به تازگی برخی الگوهای غربی برای توسعه پایدار مطرح شده است که به شدت به دنبال تحکیم ماهیت غربی به گونهای است که تمدن اسلام آن را پیشتر به عینیت درآورده است.
مطالعه تطبیقی، در واقع روشی است که به مدد آن، اختلافات و تشابهات دو یا چند دیدگاه درباره پدیدهای از طریق مقایسه بیان میشود.
به دیگر بیان، مطالعه تطبیقی به منظور دریافت وجوه شباهت یا اختلاف بین دو دیدگاه، امری مفید و ضروری است. با مطالعه تطبیقی، فهم و درک، صیقل میخورد و ارتباطی با فرهنگها، زمانها و مکانهای مختلف حاصل میشود و طی آن محقق میتواند ضمن آشنایی با ایدههای مختلف و متغیرهای متعدد، دیدگاهش را بهتر و دقیقتر تبیین نماید. (6)
در این مطالعه، موضوع پایداری محیط زیست از دو دیدگاه پراگماتیسم و دین مطابقت داده میشوند که این کار به شکل گفتمان صورت گرفته است.
گفتمان در واقع نوعی رابطه خاص بین دوگانگیهای به ظاهر متضاد یا متناقض موجود در بین پدیدهها به گونهای است که این وجوه متقابل و متضاد بتوانند همدیگر را در ایجاد سنتزی متعالیتر، تکمیل و جبران نمایند.
دلیل استفاده از گفتمان، دسترسی به فهم کاملتر از پایداری است؛ چرا که بررسی دو دیدگاه، به طور جداگانه مؤثر نیست و دسترسی به یک سنتز که حاصل هر گفتمان است، میسّر نخواهد بود. (7)
به کمک روشهای فوق، ابتدا شاخصها معین شد و سپس دو دیدگاه مذکور، به کمک آنها به شکل گفتمان تطبیق داده شد.
مفاهیم پایداری
مفهوم توسعه پایدار از سال 1987 م پس از طرح آن در مجمع عمومی سازمان ملل، مورد پذیرش اکثر کشورهای عضو قرار گرفت. (8)
یکی از پژوهشگران در تبیین تعریفی که سازمان خوار و بار جهانی (FAO) درباره توسعه پایدار معرفی کرده، مینویسد:
«توسعه پایدار به معنای مدیریت و حفاظت منابع پایه و جهت دادن به مقولات فنآوری و نهادی به نحوی است که نیازهای انسانی برای نسلهای کنونی و آینده بشریت به صورت مستقر و پایدار تأمین شود. »(9)
پژوهشگری دیگر توسعه پایدار را این چنین تبیین میکند: «توسعه پایدار از نظر زیست محیطی، غیر مخرب، از نظر اقتصادی، پویا و از نظر اجتماعی، قابل پذیرش است. »(10)
سلمانزاده، کشاورزی پایدار را نظامی میداند که از لحاظ محیط زیست بیخطر، از نظر اقتصادی کارآمد و از دیدگاه انسانی و اخلاقی شایسته جامعه بشری است. (11)
فلسفه توسعه پایدار مبتنی بر اهداف انسانی و درک تأثیر دراز مدت فعالیتهای کشاورزی بر محیط زیست است. بر این اساس، نظامهای کشاورزی عدالتجو و حافظ منابع طبیعی ایجاد شد. چنین نظامهایی، آلودگی محیط زیست را کاهش میدهند، توانایی اقتصادی را در کوتاه مدت بهبود میبخشند و در نهایت پایداری جوامع روستایی و کیفیت زندگی آنان را حفظ میکنند.
اصول پایداری
قرن بیستم را در حالی پشت سر نهادیم که برخی اصول و پندارهای علمی مطرح شده از اوایل تا نیمه قرن حاضر که شاید در زمره محکمات به شمار میآمد، متزلزل و با شک و تردید به آن نگریسته شد.
یکی از مصادیق بارز این تشکیک، مصرف بیرویه کود و سموم شیمیایی در کشاورزی است که تقریباً در کلیه کشورهای جهان، تخریب زیست بومها را به همراه داشته است، در حالی که تا دهه 70 میلادی برای مصرف هر چه بیشتر آن، یارانه پرداخت میشد، ولی اینک برای کاهش مصرف آن جایزه و یارانه پرداخت میشود.
با تغییر پندارهای علمی درباره پایداری، اصولی برای پایداری مطرح شد که براساس دیدگاههای صاحب نظران، اصول مشترک زیر را میتوان از آنها به دست آورد:
درک ارزش محیط زیست: سرمایههای محیط زیست باید به عنوان یک ثروت در نظر گرفته شوند و ارزش آنها به همراه ارزش سرمایههای انسانی مورد توجه قرار گیرد.
تداوم پایداری محیط زیست: بهرهبرداری از منابع و حفظ و بقای محیط زیست از مهمترین اصول توسعه پایدار است که باید تضمین شود.
تعادل: توسعه پایدار از سه بعد زمانی، مکانی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد. در توسعه پایدار برنامههایی باید مورد پذیرش قرار گیرند که از نظر زمانی برای نسلهای کنونی و آینده بشر، از نظر مکانی برای مناطق با امکانات طبیعی و مناطق فاقد امکانات طبیعی و از نظر اجتماعی برای کلیه گروههای اجتماعی، متعادل باشد.
برابری بین نسلی و درون نسلی: توسعه پایدار به این بستگی دارد که همگان از امکانات توسعه پایدار بهرهمند شوند و نسل آینده پرداخت کننده هزینه زندگی نسل فعلی نباشد، نسل آتی با نسل حاضر در استفاده از منابع با هم برابر باشند و توسعه یک فرد، جامعه یا نسل نباید باعث محدود شدن امکانات افراد، جامعه یا نسلهای دیگر شود.
کارایی اقتصادی: به این معنا که در برابر هر نهاده، میزان ستانده متناسب و قابل قبولی از نظر اقتصادی به وجود آید.
براساس تعاریف و اصول فوق، پایداری از دیدگاه دین در چارچوب شاخصهای زیر مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد:
ـ اهداف؛
ـ بهرهوری و بهرهبرداری؛
ـ تعادل؛
ـ عدالت و برابری؛
ـ انسان؛
ـ مسئولیت؛
ـ آگاهی.
اسلام برای بهرهگیران از مواهب حیات، قید و شرط فراوانی قرار داده است و در مشروعیت تحصیل و چگونگی مصرف آنها نظارت دقیق مینماید. اسلام هم بر نحوه درآمد افراد و هم بر چگونگی مصرف آن نظارت دارد و برای هر دو، شرایطی قائل شده است. (12)
این نظارتها عبارت است از: ادب در به کار بردن منابع؛ ورع در به دست آوردن منابع؛ مصرف کردن صحیح منابع.
به طور کلی، در دین اسلام، تصرف و استفاده از طبیعت براساس سه هدف فوق است.
همچنین از دیدگاه صاحبنظران اسلامی، اگر محیط زیست بر محور هوا و هوس مردم قرار گیرد، فساد سراسر آن را فرا خواهد گرفت. از آنجا که هوا و هوس مردم محدودیت ندارد، اگر قوانین هستی تابع این تمایلات انحرافی قرار گیرد، هرج و مرج سراسر هستی را فرا میگیرد.
ابعاد مختلف بحران محیط زیست که امروزه افکار جهانی را تحت تأثیر قرار داده، حاصل عصیانگری بشر در برابر نظام آراسته و صالح جاری در عرصه محیط زیست است. این گونه اقدامات فسادانگیز چه از ناحیه فرد باشد، چه از ناحیه حکومت، در تضاد با خواست خداوند است؛ چرا که خداوند فساد را دوست ندارد و هرگز در مشیت ازلی نیست که انسانها فساد کنند. (13) منظور از فساد در روی زمین هر گونه نابسامانی و ویرانگری و انحراف است. (14)
به عبارت دیگر، فساد به هر گونه تخریب و ویرانگری گفته میشود که نظام آراسته و صالح جاری را بر هم زند. (15) از این رو توسعه پایدار به معنای بهرهبرداری از محیط زیست است که با تضمین بقای زمین همراه میباشد.
موضوع مهم این است که توسعه پایدار باید در حالی که به حرمت طبیعت و توانایی اقتصادی منابع آن توجه میکند، در راه برقراری عدالت اجتماعی گام بردارد. از لحاظ اخلاقی نیز، برای دستیابی به توسعه پایدار، لازم است که سطح زندگی گروههای کمدرآمد و مستضعف جامعه بهبود یابد و در عین حال، سرمایه نسلهای آینده، دچار صدمه و زیان جدی نشود. بدیهی است که این موضوع امری خطیر بوده که به یک تعهد اخلاقی قوی نیاز دارد.
شاخص بهرهوری و بهرهبرداری
نحوه بهرهبرداری از منابع طبیعی و محیط زیست، به اراده انسان بستگی دارد. او ممکن است در مسیر خوشبختی و نیکی یا در مسیر فساد از آنها بهرهبرداری نماید. بدون تردید ریخت و پاش، اسراف و تبذیر بدترین رفتار انسان معاصر به شمار میآید.
امروزه معلوم شده است که منابع زیست محیطی موجود در زمین با توجه به جمعیت جهان محدود است و هرگونه اسراف در مصرف آنها میتواند محدودیت انسانهای دیگر را به همراه داشته باشد.