دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

گوش2

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آناتومی کاربردی

Applied Anatomy

از نظر ساختمان و عمل گوش به سه قسمت: گوش خارجی. میانی و داخلی تقسیم می شود:

گوش خارجی External Ear :

گوش خارجی خود شامل سه قسمت(1)لله گوش (2) کانال یا مجرای شنوایی خارجی و (3) پرده صماخ است.

لاله گوش Auricle (pinna) :

ساختمان لاله گوش غضروفی است(به جز نرمه گوش) و در حوالی هفته نهم جنینی توسط 6 تکمه یا برجستگی در دو طرف اولین شیار حلقی در بین اولین و دومین ثوس تشکیل می شود و در حوای ماه چهارم جنینی شکل واقعی خود را به دست می اورد.

پوست لاله گوش نسبتاً نازک و دارای غدد سبابه بوده و در سطح اقدامی(خارجی) به سختی به پری کندریوم چسبیده است که به همین دلیل کوفتگی های لاله گوش با تشکیل هماتوم در این سطح همراه خواهد بود.

کانال یا مجرای شنوایی خارجی External Auditory Canal (Meatus):

کانال شنوایی خارجی (EAM) از قسمت شیار حلقی به وجود آمده. در بالغین طول آن حدود 25 تا 30 میلیمتر است. یک سوم خارجی آن غضروفی و مابقی آن استخوانی است(در شیر خواران تماماً غضروفی است) قسمت غضروفی(خارجی) آن دارای انحنایی به خلف و بالا و قسمت استخوانی(داخلی) آن انحنایی به قدام و پایین دارد. لذا در بالغین جهت مشاهده کامل کانال شنوایی و پرده سماخ و بوسیله اتوسکوپ لاله گوش به سمت عقب و کمی بالا کشیده می شود. اما در اطفال (کمتر از 3 سال) انحنای آن کمتر و تا حدی بر عکس بالغین است و بایستی در مواقع معاینه لاله گوش به عقب و حتی کمی پایین کشیده شود.

پوست لاله گوش به داخل مجرا نیز امتداد یافته و بتدریج از ضخامت ان کم می شود بطوری که در روی پرده صماخ به نازکترین حد خود می رسد و فقط اپیدرم باقی می ماند. بر خلاف قسمت استخوانی پوست ناحیه غضروفی حاوی واحدهای پیلوسباسه و غدد سرومنو مجموع ترشحات آنها موم یا واکس گوش را تشکیل می دهند.

(نکته: مجرای گوش دو تنگه دارد یکی در مرز بین قسمت غضروفی و استخوانی و دیگری در 5 میلیمتری پرده صماخ. اجسام خارجی معمولاً در این دو ناحیه به دام افتاده و گیر می کنند.

موم یا سرومن (Ear cerumen) :

موم یا سرومن گوش مجموع ترشحات غدد سباسه و سرومن بوده. حاوی انواعی از تاسیدهای آمینه و اسیدهای چرب لیزوزیم و ایمونوگلوبولین است و بر اساس فنوتیپ ژنتیکی شخص ممکن است نرم و زرد تیره(فنوتیپ غالب) یا جامد. سفت و شکننده به رنگ زرد مایل به خاکستری باشد(فنوتیپ مغلوب).

غدد سرومن در واقع غدد عرق آپوکرین تغییر شکل یافته پوست بوده و ترشحات ان تحت تأثیر تحریکات آدرنرژیک حالات هیجانی تحریک فیزیکی مجرای گوش و مصرف داروهای آدرنرژیک مختصری افزایش می یابد.

(نکته: قسمت غضروفی کانال گوش یکپارچه و مستحکم نبوده و دارای دو شکاف عرضی موسوم به شکافهای سارتورینی است و از این طریق عفونتهای شدید گوش خارجی می توانند به فضای بنا گوش تحت آهیانه ای و قاعده جمجمه انتشار یابد که نمونه مشخص ان اوتیت خارجی برخیم است.

پرده صماخ (Tympanic Membrane) :

پرده صماخ صفحه ای بیضی شکل و کمی مایل با تحدب به گوش قسمت میانی با قطرهای 8.10 میلیمتر و ضخامتی حدود 130 میکرون بوده. از سه لایه(لایه اپیدرم در خارج. لایه فیبروزی در وسط و لایه مخاطی در داخل) تشکیل شده است.(شکل 1-1)

پرده صماخ به دو قسمت به نامهای ناحیه سخت و

ناحیه شل تقسیم می شود. برآمدگی طولی دسته استخوان

چکشی(مهمترین علامت راهنما) است که در وسط از ناحیه

فوقانی قدامی به طرف ناحیه تحتانی خلفی امتداد دارد. به رأس

یا نوک آن ناف یا قوز گفته می شود. علامت راهنمای دیگر

مخلوط یا مثلث نورانی است که به صورت یک ناحیه مثلثی و

درخسان در ربع قدامی تحتانی پرده صماخ دیده می شود و

علت درخشان بودن آن انعکاس نور ثانویه به انحنای خاص این ناحیه است.

گوش میانی Middle Ear :

گوش میانی محفظه ای حاوی هوا به ابعاد تقریبی ارتفاع 15 میلیمتر(فوقانی تحتانی) طول 15 میلیمتر (قدامی خلفی) و عمق حدود 2 میلیمتر در قسمت تحتانی و 6 میلیمتر در قسمت فوقانی در داخل استخوان گیجگاهی بوده و شامل حفره یا فضای صماخی استخوانچه های شنوایی شیپوراستاش. حجره ماستوئید. سیستم پنوماتیک استخوان گیجگاهی و عصب کورداتیمپانیک است.

فضای صماخی (Tympanic Cavity):

فضای صماخی خود به ه قسمت به نام های Epitympanic Reccess یا (Attic) Mesotympanum و Hypotympanic Recces تقسیم می شود(شکل 2-1).

بین دو ناحیه اپی و مزوتیمپانوم یک تنگی آناتومیک

وجود دارد و این مسأله می تواند منجر به احتباس

و لوکالیزه شدن ترشحات التهابی در ناحیه آتیک و

در نتیجه صدمات بیشتر عناصر این ناحیه شود.

حجره ماستوئید (Mastoid Antrum) :

حجره ای کوچک در قسمت فوقانی خلفی خارجی حفره صماخی بوده و از یک طرف با واسطه یک منفذ کوچک با آتیک و از بقیه جهات با سلولهای هوایی استخوان گیجگاهی در ارتباط است.

سیستم پنوماتیک گیجگاهی (Temporal Paneumatic System) :

در داخل تنه استخوان گیجگاهی و زائه ماستوئید حفرات ریز هوایی همانند کندوی عسل وجود دارد. این حفرا با فضای تیمپاتیک در ارتباط بوده و به عنوان یک منبع ذخیره هوایی فضای تیمپاتیک عمل کرده و از تغیرات فشار داخل آن تا حدود زیادی جلوگیری میکند.



خرید و دانلود  گوش2


آناتومی بینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آناتومی بینی

آناتومی یا تشریح به معنای مطالعه ساختمانی اندامهای تشکیل دهنده بدن موجودات است. بینی (Nose) اولین قسمت گذرگاه تنفس است. بینی شکل هرم‌القاعده را دارد که قسمت فوقانی آن استخوانی و قسمت تحتانی آن غضروفی است. حفره‌های بینی ، هوا را قبل از رسیدن به ریه‌ها صاف ، گرم و مرطوب می‌سازند.

دید کلی

اصلی‌ترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی ، بینی است. 3/2 بخش تحتانی حفره بینی پهنتر از بخش فوقانی بوده و بوسیله مخاط تنفسی ضخیم پرعروقی پوشیده شده است. و 3/1 فوقانی آن ، که باریکتر است، بوسیله مخاط بویایی رنگ پریده‌ای پوشیده شده و محل قرار گیری گیرنده‌های بویایی می‌باشد. استخوان بینی (Nasal bone) ، استخوانی است زوج و مستطیلی که در طرفین خط واسط و در زیر استخوان پیشانی قرار گرفته است و اندازه و شکل آن در افراد مختلف ، متغیر است.

 

ساختمان بینی

بخش خارجی بینی (external nose)

بخش خارجی ناحیه برآمده و سطحی است که در ناحیه صورت وجود دارد و شامل دو بخش است:

بخش استخوانی ، شامل استخوانهای بینی و زایده پیشانی فک بالا.

بخش غضروفی که شامل تعدادی غضروف بهم چسبیده است.

بخش داخلی یا حفره بینی (Nasal Cavity)

از سوراخهای خارجی بینی (Nostrils) در جلو تا سوراخهای عقبی بینی (Choanae) امتداد داشته و توسط یک دیواره میانی بینی به دو نیمه چپ و راست تقسیم می‌گردد. ابعاد تقریبی هر حفره بینی شامل ارتفاع 5 سانتیمتر ، طول 5 - 7.5 سانتیمتر و پهنا از نزدیکی کف 1.25 سانتیمتر و پهنای سقف بینی در یک حفره حدود 2 میلیمتر است. هر حفره شامل جدار تحتانی ، جدار فوقانی ، جدار داخلی و جدار خارجی است. در تشکیل هر جدار بخشهای زیر شرکت دارند:

جدار تحتانی از زائده کامی استخوان ماگزیلا و صفحه افقی استخوان کامی.

جدار فوقانی از جلو به عقب ، استخوان پیشانی و استخوان اسفنوئید شرکت دارند.

جدار داخلی از استخوان خیش ، تیغه عمودی استخوان غربالی و غضروف تیغه بینی تشکیل شده است.

جدار خارجی دارای سه برجستگی به اسامی شاخکهای فوقانی ، میانی و تحتانی می‌باشد.

در عقب حفره بینی ، سوراخ شیپور استاش قرار دارد که بینی را با گوش میانی مرتبط می‌سازد. مخاط پوشاننده حفره‌های بینی به داخل گوش میانی و سینوسها نیز کشیده شده و التهاب این مخاط را در داخل سینوسها ، عارضه سینوزیت را ایجاد می‌کند.

حفره بینی از لحاظ بافت شناسی و وظایف آن

قسمت قدامی بینی ، دهلیز نامیده می‌شود که اپی تلیوم آن در امتداد با پوست و دارای موهای زبر و کوتاه ، غدد چربی و غدد عرق می‌باشد. قسمت خلفی حفره بینی توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شده و بدین جهت ، ناحیه تنفسی نیز نامیده می‌شود. در زیر اپی تلیوم ناحیه تنفسی آستر قرار گرفته که حاوی غدد مختلط سروزی و موکوسی و اجسام تورمی (Swell bodies) است.

اجسام تورمی شبکه‌های وریدی وسیع و تغییر یافته‌ای می‌باشند که در عمق آستر شاخکها در ناحیه تنفسی قرار گرفته‌اند و ضمن عبور هوا باعث گرم شدن آن می‌گردند. تجمع خون در اجسام تورمی بطور متناوب باعث انسداد یکی از مجاری بینی می‌شود که این امر مانع از خشک شدن مخاط تنفسی در اثر عبور هوا می‌شود و آن را سیکل بینی نیز می‌نامند. در بیماریهای تنفسی مانند زکام ، اجسام تورمی هر دو مجرای بینی متسع شده و سبب گرفتگی بینی می‌شوند.

علاوه بر اجسام تورمی ، سیستم عروق غنی و سازمان یافته این ناحیه در گرم کردن هوای دم نقش مهمی دارد. بافت همبند آستر همچنین حاوی سلولهای لنفاوی ، مالت سل و پلاسما سل می‌باشد که آنتی بادیهای مترشحه بوسیله آنها مخاط بینی را در مقابل آنتی ژنها و میکروبهای مهاجم ، حفاظت می‌کند. مخاط تنفسی بینی فاقد زیر مخاط می‌باشد.

ناحیه بویایی حفره بینی

سقف حفره بینی ، قسمت فوقانی دیواره بینی و سطح شاخکهای فوقانی توسط اپی تلیوم بویایی پوشیده شده است. اپی تلیوم بویایی منظره مطبق کاذب دارد و متشکل از سه نوع سلول می‌باشد که عبارتند از: بویایی ، پشتیبان و قاعده‌ای.

سلولهای بویایی (Olfactory Cells)

نورونهای دوقطبی و دارای هسته مدور هستند که دندریت آنها در قسمت انتهایی متسع شده و وزیکول بویایی را بوجود می‌آورد. از وزیکولهای بویایی 8 - 6 مژه ثابت خارج و بطور افقی در سطح اپی تلیوم قرار می‌گیرد. اکسونی که از انتهای تحتانی سلول بویایی خارج می‌شود. بدون میلین بوده ، ولی پوشیده با سلول شوان می‌باشد که همراه با اکسون سایر سلولها ، عصب بویایی را بوجود می‌آورند. عصب بویایی پس از عبور از استخوان پرویزنی (ethmoid) به پیاز بویایی در مغز وارد می‌شود. مخاط بویایی حاوی رشته‌های عصبی دیگری غیر از اعصاب بویایی است که برای دریافت تحریکات غیر بویایی می‌باشند.

سلولهای پشتیبان

این سلولها از نوع منشوری بلند و دارای میکروویلیهای متعدد در سطح رأسی می‌باشند که هسته آنها در سطح فوقانی واقع شده است.



خرید و دانلود  آناتومی بینی


آناتومی گوش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آناتومی گوش

دیدکلی

گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است. امواج صوتی مراحل مختلفی را درون گوش طی می‌کنند تا به اعصاب شنوایی تبدیل شوند. هر کدام از اجزای گوش درونی را این امواج تاثیر گذاشته (تقویت، جمع آوری ، تغییر فرکانس ، انتقال و...) و به اعصاب شنوایی می‌رسند. ساختمان گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است.

گوش خارجی

گوش خارجی امواج صوتی را جمع آوری و متمرکز می‌سازد و از دو قسمت تشکیل شده است.

لاله گوش

لاله گوش در غالب حیوانات متحرک است، و برای جمع کردن و هدایت امواج صوتی و تشخیص جهت صدا بکار می‌رود، ممکن است به طرف منبع صورت متوجه شود. در انسان لاله گوش بی‌حرکت است ولی تا اندازه‌ای جهت صوت را می‌تواند تشخیص دهد.

مجرای گوش خارجی

مجرای گوش خارجی لوله‌ایست که تقریبا 2 تا 3 سانتیمتر طول دارد و در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پرده صماخ ختم می‌شود. ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله بوسیله هوا منتقل شده ، پس از آن بوسیله محیطهای جامد و مایع به گوش میانی انتشار می‌یابد.

پرده صماخ

پرده صماخ غشایی است که بوسیله اصوات با فرکانسهای مختلف مرتعش می‌شود. درجه کشش آن از محیط به طرف مرکز تدریجا زیاد شده و به همین علت است که هر قسمت از این پرده بوسیله فرکانس معینی مرتعش می‌شود.

گوش میانی

گوش میانی امواج را تقویت و منتقل می‌کند. گوش میانی در حفره استخوانی موسوم به صندوق تمپان (Caisse De Tympan) قرار دارد و بوسیله شیپور استاش (Trompand Eustache) به حلق می‌رسد. ارتعاشات هوا که از گوش خارجی به پرده صماخ می‌رسد بوسیله چهار استخوان کوچک که یکی پس از دیگری متکی بهم مفصل شده است، به گوش داخلی منتقل می‌گردد. این چهار استخوان بر حسب شکلی که دارند شامل چکشی ، سندانی ، عدسی و رکابی است. وظیفه آنها کم کردن دامنه ارتعاشات و در نتیجه افزایش تغییرات فشار است.

 

پنجره بیضی

استخوان چکشی به پرده صماخ و استخوان رکابی به پنجره بیضی (Ovale) ختم می‌شود که سطح آن 4 مرتبه از پرده صماخ کوچکتر است. چون سطح صماخ 14 مرتبه از سطح بیضی بزرگتر است لذا فشار در پنجره بیضی 14 مرتبه زیاد می‌گردد. این بهترین وسیله‌ای است که می‌توان انرژی ارتعاشی یک محیط با وزن مخصوص کم را (هوا) به محیطی با وزن مخصوص زیاد منتقل نمود.

پنجره گرد

در گوش میانی ، پنجره دیگری وجود دارد که به پنجره گرد (Round) مرسوم است. پنجره گرد و پنجره بیضی حد فاصل بین گوش داخلی و میانی است. پنجره بیضی ارتعاشاتی را که به پرده صماخ می‌رسد از طریق استخوانهای گوش میانی به گوش داخلی منتقل می‌کند و پنجره گرد سبب می‌شود مایع گوش داخلی که در محفظه غیر قابل ارتعاشی قرار دارد، بتواند مرتعش شود.

گوش داخلی

گوش داخلی امواج منتقل شده از گوش میانی را دریافت و آن را به امواج شنوایی تبدیل می‌کند. گوش داخلی اصلی‌ترین قسمت گوش است و از چندین قسمت تشکیل شده است.



خرید و دانلود  آناتومی گوش


تحقیق در مورد آناتومی و بافت‌شناسی کلیه 17 ص (بافرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

آناتومی و بافت‌شناسی کلیه

جایگاه کلیه و ساختمان آن:

کلیه‌ها دو عضو لوبیایی شکل، مجموعا به وزن 300 گرم هستند که در خلف صفاق و در مجاورت جدار خلفی شکم قرار گرفته‌اند و توسط مهره‌ها از هم فاصله دارند. انتهای فوقانی کلیه‌ها، در محاذات کنار فوقانی دوازدهمین دنده و انتهای تحتانی آنها، در حدود سومین مهرة کمری است. کلیه راست کمی پائین‌تر از کلیة چپ باریک‌تر ولی درازتر از کلیة راست می‌باشد. کنار داخلی هر کلیه در قسمت میانی به صورت یک شکاف فرو رفته است که ناف کلیه نام دارد. ناف کلیه محل عبور عروق، اعصاب کلیه و میزراه است.

ناف کلیه به یک حفره نسبتا عمیق به نام سینوس منتهی می‌گردد که توسط ادامة کپسول کلیه مفروش شده است، عروق و لگنچه کلیوی کاملا آن را پر می‌کند. در درون سینوس‌ها برآمدگی‌هایی شبیه به نوک پستان به نام پاپی کلیوی (Renal papilla) دیده می‌شود.

سینوس کلیه در خارج از ناف توسط اوروتر یا میزراه امتداد می‌یابد. در داخل دو یا سه شاخه تقسیم می‌شود که کالیس‌های بزرگ می‌نامند. هر یک از کالیس‌های بزرگ به چندین کالیس کوچک (پیالة کوچک) تقسیم می‌گردند. تعداد کالیس‌های کوچک در مجموع 7 تا 13 عدد است.

هر یک از کالیس‌های کوچک، دندانه، دندانه بوده یک تا سه پاپیلارنال را در بر می‌گیرد. در انتهای پاپیلاها تعدادی سوراخهای ریز وجود دارد که از آنها ادرار وارد کالیس‌های کوچک می‌گردد.

ساختمان کلیه از خارج به داخل عبارت است از:

1- کپسول لیفی که سطح خارجی کلیه و کف سینوس را می‌پوشاند.

2- پارانشیم یا بافت اصلی کلیه، که شالم یک قسمت محیطی کمرنگ به نام کورتکس یا قشر کلیه و یک قسمت مرکزی تیره‌تر به نام مدولا یا قسمت مرکزی کلیه می‌باشد. قشر کلیه دانه دانه است و ضخامت آن تقریبا 18 میلیمتر است. در داخل قسمت مرکزی تعداد 8 تا 12 هرم دیده می‌شود که قاعده آنها متوجه خارج و راس آنها متوجه سینوس کلیه است که ایجاد پاپی کلیوی را می‌نماید. در راس هر یک از آنها تعدادی سوراخهای ریز ذره‌بینی Area Cribrosa دیده می‌شود. بافت دانه دانه قشر کلیه در فاصله هرمها نفوذ می‌کند و تشکیل ستونهای کلیوی (Bertin Collumn) را می‌دهد/

بافت‌شناسی کلیه:

کلیه در زیر میکروسکوپ از تعداد زیادی واحدهای لوله‌ای به نام نفرون (Nephron) تشکیل شده است. جدار این لوله‌ها فقط از یک طبقه سلول ساخته شده است و در مجاورت مستقیم مویرگهای خونی قرار دارد.

هر نفزون شامل قسمتهای زیر است:

1- گلومرول (Glomerullus)

2- کپسول گلومرولی ( کپسول بومن)

3- اولین لولة پیچیده (Frist Convoluted Tubule) یا لوله پیچیده نزدیک (Proximal Convoluted Tubule)

4- قوس هنله (Loop of Henle)

5- دومین لولة پیچیده یا لولة پیچیدة دور (Distal Convoluted Tubule)

6- لوله های جمع‌آوری کنندة ادرار (Collecting Tubule)

تقریبا 3/1 میلیون نفرون در هر کلیة انسان وجود دارد. تعداد نفرون‌ها از یک تا چهار میلیون می‌باشد. گلومرول که حدود 200 میکرون قطر دارد از فرو رفتن کلافه‌ای از مویرگها به داخل انتهای فنجانی شکل (cupping) کپسول بومن تشکیل می‌شود. مویرگها از طریق یک شریانچة آوران (Afferent Arteriole) خون دریافت کرده و از طریق یک شریانچه وابران با قطر کوچک خون را تخلیه می‌کند. جدار کپسول بومن از یک لایة بی‌شکل به نام غشاء پایه (Basement Membrane) تشکیل شده که سطح درونی آن از یک لایة سلولی به نام سلولهای درون پوش (Endothelial) تشکیل شده است.

فیزیولوژی کلیه و آزمایشهای مربوط به آن

کار کلیه:

کار کلیه را میتوان در سه قسمت دفع، تنظیم یا هموستاز و آندوکرینی خلاصه کرد. عمل دفعی کلیه، بدن را در مقابل مواد زائد حاصل از متابولیسم همچنین مواد مضرری که همراه غذا خورده می‌شود محافظت می‌کند. مواد زائد حاصل از متابولیسم شامل ترکیبات ازتی غیرپروتئینی اوره، کراتینین، اسیداوریک و تعداد دیگری از اسیدهای آلی و مقادیر جزئی آمینواسیدها می‌باشد. نقش اصلی کلیه در تنظیم و هموستاز بدن است. تنظیم و هموستاز بدن توسط دو مکانیسم بازجذب و ترشح اعمال می‌شود. لوله‌های پیچیدة نزدیک حدود 75% از سدیم، کلر و بالطبع آب نیز باز جذب می‌گردد و همچنین بیشترین بخش بیکربنات، فسفات، کلسیم و پتاسیم باز جذب می‌گردند. مقدار باز جذب بیکربنات وابسته به میزان پالایش گلومرولی و میزان ترشح یون هیدروژن است. مقدار بازجذب فسفات به وسیلة غلظت کلسیم پلاسما و اثر هورمون پاراتیروئید بر سلولهای لوله‌های ادراری تنظیم می‌شود. به طور طبیعی مواد با آستانة دفعی بالا، گلوکز و به مقدار زیاد آمینواسیدها به وسیلة سیستم‌های انتقال فعال اختصاصی داخل سلولی بازجذب می‌شوند. اسیداوریک ممکن است بازجذب و یا ترشح شود.

در قسمت بالا رونده هنله 20% الی 25% سدیم پالایس شده از گلومرول‌ها بدون بازجذب آب، بازجذب می‌شوند. این امر سبب تولید ادرار رقیق با اسمولالیته 150-100 میلی اسمول بر کیلوگرم آب می‌شود که به شیب اسمزی کورتیکومدولاری (قشر مرکزی) کلیه کمک می‌کند. افزایش تونسیته بافت بینابینی در اثر این شیب در پاتوژنز عفونتهای کلیه مهم است زیرا محیط هیپرتونیک عمل لوکوسیتها را کاهش می‌دهد.

لوله دور عملا منطقة فعالی از نفرون است که برای تنظیم الکترولیت‌های پلاسم و سطح اسید و باز پلاسما اهمیت دارد. در این قسمت یون پتاسیم ترشح می‌شود و یون‌های سدیم با ئیدروژن تعویض می‌گردد. آلدوسترون تنظیم کنندة قوی بازجذب سدیم است. تولید آلدوسترون از قشر فوق کلیه به وسیلة سیستم رنین- آنژیوتانسین و غلظت زیاد پتاسیم پلاسما تحریک می‌شود.

سدیم و آب

ترکیب مایعات بدن. آب فراوانترین ماده موجود در بدن است که تقریبا 60 درصد وزن بدن در آقایان و 50 درصد وزن بدن خانمها را تشکیل می‌دهد. این تفاوت را به اختلاف در نسبت بافت چربی در مردان و زنان نسبت می‌دهند. کل آب بدن به دو بخش عمده تقسیم می‌شود 55 تا 75 درصد داخل سلولی است ]مایع داخل سلولی (ICF)[ EFC نیز خود به دو بخش داخل رگی (آب پلاسما، و خارج رگی (بینابینی) به نسبت 1 به 3 تقسیم می‌شود.

غلظت ذره یا ماده محلول در یک مایع به عنوان اسمولالیتة آن شناخته می‌شود و به صورت تعداد میلی اسمول در هر کیلوگرم از آب (mosm/kg) بیان می‌شود. آب آنقدر از غشاهای سلولی عبور می‌کند تا تعادل اسموتیک (اسمولالیته ECF= اسمولالیته ICF) ایجاد شود. با توجه به تفاوتهایی که در قابلیت نفوذپذیری و وجود ناقلها و پمپهای فعال وجود دارد، مواد محلول یا اسمولهای داخل سلولی و خارج سلولی به وضوح متفاوت‌اند. عمده‌ترین ذرات ECF عبارت‌اند از و آنیونهای همراه با آن یعنی و در حالی که و استرهای آلی فسفات (ATP، کراتین فسفات، فسفولیپدها) اسمولهای عمده ICF می‌باشند. مواد محلولی که محدود به ECF یا ICF هستند، اسمولالیتة مؤثر (یا تونیسیته) آن بخش را تعیین می‌کنند. از آنجا که به میزان زیادی محدود به بخش خارج سلولی است سدیم تام بدن منعکس‌کننده حجم ECF می‌باشد. به همین صورت و آنیونهای همراه آن که عمدتا محدود به ICF هستند. برای عملکرد طبیعی سلول ضروری می‌باشند. بنابراین تعداد ذرات داخل سلولی نسبتا ثابت است و تغییر در اسمولالیتة ICF معمولا ناشی از تغییر در محتوای آب آن می‌باشد. البته در شرایط خاصی سلولیهای مغزی می‌توانند برای دفاع در مقابل جابجایی‌های حجم زیادی از آب، تعداد مواد محلول داخل سلولی را تغییر دهند. این فرایند سازگاری اسموتیک در دفاع از حجم سلول حائز اهمیت است و در هیپوناترمی و هیپرناترمی مزمن رخ می‌دهد.

دریافت آب. محرک اصلی برای نوشیدن آب تشنگی است که با افزایش اسمولالیته مؤثر یا کاهش در حجم ECF یا فشار خون ایجاد می‌شود. گیرنده‌های اسمزی واقع در بخش قدامی- خارجی هیپوتالاموس در اثر افزایش تونیسیته تحریک می‌شوند. اسمولهای غیرمؤثر نظیر اوره و گلوکزع در تحریک تشنگی نقشی ندارند. استانة متوسط اسمزی برای تشنگی تقریبا 295 میلی اسمول در کیلوگرم است که در افراد مختلف، متفاوت است. در شرایط طبیعی، دریافت روزانه آب بیش از نیاز فیزیولوژیک بدن است.

دفع آب. بر خلاف نوشیدن آب، دفع آن دقیقا توسط عوامل فیزیولوژیک تنظیم می‌شود. عامل تعیین‌کنندة اصلی دفع کلیوی آب آرژینین وازوپرسین (AVP، قبلا هورمون ضد ادراری نامیده می‌شد) می‌باشد. این پلی پپتید در هسته‌های سوپرااپتیک و پاراونتریکولار هیپوتالاموس ساخته می‌شود و از طریق غده هیپوفیز خلفی ترشح می‌گردد. اتصال AVP به گیرنده‌های که روی غشای قاعده‌ای- جانبی سلولهای اصلی در مجرای جمع‌کننده قرار دارند، موجب فعال شدن آدنیلیل سیکلاز می‌شود و سلسله‌ای از وقایع را آغاز می‌کند که به



خرید و دانلود تحقیق در مورد آناتومی و بافت‌شناسی کلیه 17 ص (بافرمت word)


دانلود تحقیق درباره ی گوش2

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آناتومی کاربردی

Applied Anatomy

از نظر ساختمان و عمل گوش به سه قسمت: گوش خارجی. میانی و داخلی تقسیم می شود:

گوش خارجی External Ear :

گوش خارجی خود شامل سه قسمت(1)لله گوش (2) کانال یا مجرای شنوایی خارجی و (3) پرده صماخ است.

لاله گوش Auricle (pinna) :

ساختمان لاله گوش غضروفی است(به جز نرمه گوش) و در حوالی هفته نهم جنینی توسط 6 تکمه یا برجستگی در دو طرف اولین شیار حلقی در بین اولین و دومین ثوس تشکیل می شود و در حوای ماه چهارم جنینی شکل واقعی خود را به دست می اورد.

پوست لاله گوش نسبتاً نازک و دارای غدد سبابه بوده و در سطح اقدامی(خارجی) به سختی به پری کندریوم چسبیده است که به همین دلیل کوفتگی های لاله گوش با تشکیل هماتوم در این سطح همراه خواهد بود.

کانال یا مجرای شنوایی خارجی External Auditory Canal (Meatus):

کانال شنوایی خارجی (EAM) از قسمت شیار حلقی به وجود آمده. در بالغین طول آن حدود 25 تا 30 میلیمتر است. یک سوم خارجی آن غضروفی و مابقی آن استخوانی است(در شیر خواران تماماً غضروفی است) قسمت غضروفی(خارجی) آن دارای انحنایی به خلف و بالا و قسمت استخوانی(داخلی) آن انحنایی به قدام و پایین دارد. لذا در بالغین جهت مشاهده کامل کانال شنوایی و پرده سماخ و بوسیله اتوسکوپ لاله گوش به سمت عقب و کمی بالا کشیده می شود. اما در اطفال (کمتر از 3 سال) انحنای آن کمتر و تا حدی بر عکس بالغین است و بایستی در مواقع معاینه لاله گوش به عقب و حتی کمی پایین کشیده شود.

پوست لاله گوش به داخل مجرا نیز امتداد یافته و بتدریج از ضخامت ان کم می شود بطوری که در روی پرده صماخ به نازکترین حد خود می رسد و فقط اپیدرم باقی می ماند. بر خلاف قسمت استخوانی پوست ناحیه غضروفی حاوی واحدهای پیلوسباسه و غدد سرومنو مجموع ترشحات آنها موم یا واکس گوش را تشکیل می دهند.

(نکته: مجرای گوش دو تنگه دارد یکی در مرز بین قسمت غضروفی و استخوانی و دیگری در 5 میلیمتری پرده صماخ. اجسام خارجی معمولاً در این دو ناحیه به دام افتاده و گیر می کنند.

موم یا سرومن (Ear cerumen) :

موم یا سرومن گوش مجموع ترشحات غدد سباسه و سرومن بوده. حاوی انواعی از تاسیدهای آمینه و اسیدهای چرب لیزوزیم و ایمونوگلوبولین است و بر اساس فنوتیپ ژنتیکی شخص ممکن است نرم و زرد تیره(فنوتیپ غالب) یا جامد. سفت و شکننده به رنگ زرد مایل به خاکستری باشد(فنوتیپ مغلوب).

غدد سرومن در واقع غدد عرق آپوکرین تغییر شکل یافته پوست بوده و ترشحات ان تحت تأثیر تحریکات آدرنرژیک حالات هیجانی تحریک فیزیکی مجرای گوش و مصرف داروهای آدرنرژیک مختصری افزایش می یابد.

(نکته: قسمت غضروفی کانال گوش یکپارچه و مستحکم نبوده و دارای دو شکاف عرضی موسوم به شکافهای سارتورینی است و از این طریق عفونتهای شدید گوش خارجی می توانند به فضای بنا گوش تحت آهیانه ای و قاعده جمجمه انتشار یابد که نمونه مشخص ان اوتیت خارجی برخیم است.

پرده صماخ (Tympanic Membrane) :

پرده صماخ صفحه ای بیضی شکل و کمی مایل با تحدب به گوش قسمت میانی با قطرهای 8.10 میلیمتر و ضخامتی حدود 130 میکرون بوده. از سه لایه(لایه اپیدرم در خارج. لایه فیبروزی در وسط و لایه مخاطی در داخل) تشکیل شده است.(شکل 1-1)

پرده صماخ به دو قسمت به نامهای ناحیه سخت و

ناحیه شل تقسیم می شود. برآمدگی طولی دسته استخوان

چکشی(مهمترین علامت راهنما) است که در وسط از ناحیه

فوقانی قدامی به طرف ناحیه تحتانی خلفی امتداد دارد. به رأس

یا نوک آن ناف یا قوز گفته می شود. علامت راهنمای دیگر

مخلوط یا مثلث نورانی است که به صورت یک ناحیه مثلثی و

درخسان در ربع قدامی تحتانی پرده صماخ دیده می شود و

علت درخشان بودن آن انعکاس نور ثانویه به انحنای خاص این ناحیه است.

گوش میانی Middle Ear :

گوش میانی محفظه ای حاوی هوا به ابعاد تقریبی ارتفاع 15 میلیمتر(فوقانی تحتانی) طول 15 میلیمتر (قدامی خلفی) و عمق حدود 2 میلیمتر در قسمت تحتانی و 6 میلیمتر در قسمت فوقانی در داخل استخوان گیجگاهی بوده و شامل حفره یا فضای صماخی استخوانچه های شنوایی شیپوراستاش. حجره ماستوئید. سیستم پنوماتیک استخوان گیجگاهی و عصب کورداتیمپانیک است.

فضای صماخی (Tympanic Cavity):

فضای صماخی خود به ه قسمت به نام های Epitympanic Reccess یا (Attic) Mesotympanum و Hypotympanic Recces تقسیم می شود(شکل 2-1).

بین دو ناحیه اپی و مزوتیمپانوم یک تنگی آناتومیک

وجود دارد و این مسأله می تواند منجر به احتباس

و لوکالیزه شدن ترشحات التهابی در ناحیه آتیک و

در نتیجه صدمات بیشتر عناصر این ناحیه شود.

حجره ماستوئید (Mastoid Antrum) :

حجره ای کوچک در قسمت فوقانی خلفی خارجی حفره صماخی بوده و از یک طرف با واسطه یک منفذ کوچک با آتیک و از بقیه جهات با سلولهای هوایی استخوان گیجگاهی در ارتباط است.

سیستم پنوماتیک گیجگاهی (Temporal Paneumatic System) :

در داخل تنه استخوان گیجگاهی و زائه ماستوئید حفرات ریز هوایی همانند کندوی عسل وجود دارد. این حفرا با فضای تیمپاتیک در ارتباط بوده و به عنوان یک منبع ذخیره هوایی فضای تیمپاتیک عمل کرده و از تغیرات فشار داخل آن تا حدود زیادی جلوگیری میکند.



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره ی گوش2