دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد سخنان دانشمندان (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

آندره شینه: خداوند آزادی را آفرید و بشربندگی راجورج واشنگتن: وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو می‌کند بنجامین فرانکلین: کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را نداردامرسون: وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد. گالیله: هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌ام بیاموزمگوته:زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است جرج برنارد شاو: مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید. آنتونی نیولی : دنیا را نگه‌دارید. می‌خواهم پیاده شوم. مارک تواین: وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می‌آوردم، حالا می‌خواست اتفاق افتاده باشد یا نه! برنارد شاو: مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت. برنارد شاو: زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند. ویلیام شکسپیر:ما از جنس رویاهایمان هستیم. لارنس استرن: اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی‌رسیموریس مترلینگ: هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمی‌سازد. امانوئل کانت: چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش.بایزید بسطامی: یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی.تولستوی: بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند. ضرب‌المثل چینی: نمی‌توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند. ضرب‌المثل ‌جاپانی: حتی میمونها نیز گاهی از درخت می‌افتند.

جرج برنارد شاو: آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسان‌ها از آن وحشت دارند. جان د راکلفر: هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.هلن کلر:تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسؤولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمی‌یابد.ابیگیل فون بورن: اگر می‌خواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیت‌هایی روی دوش آنها بگذارید.ماری کوری: نمی‌توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید؛ مگر آن‌که تک‌تک افراد اجتماع پیشرفت کنند. به این منظور هر یک از ما باید علاوه بر این‌که به پیشرفت خود می‌اندیشد، در برابر عموم افراد بشر نیز احساس مسؤولیت کند. وظیفة ما این است که برای کسانی که می‌توانیم، مفید واقع شویم.خلیل جیبران: دوستی همواره یک مسؤولیت شیرین است نه یک فرصت.بیل کلینتون : بیایید نه تنها برای خود و خانواده‌مان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم.هرمان هسه : آنان که نمی‌توانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه می‌اندازند.

انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند . آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شدبیچاره آن خروسی که با صدای ساعت شماطه دار از خواب برمی خیزدخوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .زن شکسته ترین و خمیده ترین ، ایستاده دنیا استچراغ راهنما از بس که چشمک زد، مژه هایش ریخت.تا دو کلمه حرف حساب زدم، چرتکه لبخند زد!وقتی بچه را از شیر گرفتند، عاشق بستنی شد.وقتی بهمن سقوط می کنه، اسفند بالا می ره!لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.

برای اینکه صدای شکستن دلش شنیده نشود با صدای بلند می خندد.آنقدر تنهایی را دوست داشت که از سایه خودش هم بیزار بود.برای اینکه عشقش را از قلبش پاک کند، قلبش را فرمت کرد.خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.نگاهم را زنده به گور کردمآنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدمبا دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد از فرط ناامیدی ،تمام امیدهایم را زیر پا له کردم مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شددر رقابت عقربه های ساعت با یکدیگر همیشه بازنده چشم من استوقتی که خارج از خانه چشمانت را باز می کنی ، عطر نگاهت در آسمان گم می شودماهیهای آپارتمان‌نشین، در تنگ آب زندگی می‌کنندماهی، هیچگاه برای تعطیلات به کنار دریا نمی‌رود.ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به ‌دریا می‌زند.عکس جوانیم را روی آینه چسبانده‌ام تا گذر زمان را نبینم.مترسک رنجیده از کشاورز، با پرنده‌ها دست‌به‌یکی می‌کندعاشق دلشکسته، تکه‌های دلش را از روی زمین جارو می‌کند..با این‌همه خون دلی که خورده‌ام، در شگفتم که چرا دراکولا نمی‌شومچون از زندگی خسته شده‌بود، مرخصی گرفت و رفت به جهان دیگربیکاری هم، خودش یک کار است، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد.پرنده‌ای که فریب مترسک را بخورد، از گرسنگی می‌میرد.ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به‌دریا می‌زند.پرنده گوشه‌گیر، روی شانه مترسک لانه می‌سازد.گیاه توی گلدان، شبها خواب باغچه را می‌بیند.قلب تاکسیمتر، با دیدن مسافر به تپش می‌افتدگرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .مرا ببخش، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت برای مغزت جوک تعریف می کند .دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالین خانه مان یافتم .نمی‌دانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .ان روز که به من گفتی (ازت بدم می یاد) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .وقتی صفر جلوی اعداد دیگر می ایستد, احساس غرور می کند.بعضی ها به روحشان هم سفید کننده می زنند.با کاسه سرم,افکارم را آبکشی می کنم!تیر همیشه به راه راست می رود!دزد ناشی به جیب خود می زند!داس اجل آرزوهایم را درو کرد.پای افکارم را قلم کردم.کارتونک, از خانه تکانی بیزار است.ماهی خجالتی در موقع تحویل سال, سرخ شد!درختان با شاخه های پر شکوفه به استقبال بهار رفتند.بخاطر ماهی قرمز حوض, هفت سین را کنار حوض چیدچشمان سبزش, کمبود سین در سفره هفت سین را جبران کرد.باغبان کاملترین هفت سین را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سیب و سنجد و سیر.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سخنان دانشمندان (word)


تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

به نام حی جاویدتردیدی نیست که اقدام بسیار حیاتی و تعیین‌کننده حضرت امام در تشکیل و تحقق بسیج در مقطعی از حیات انقلاب شکوهمند اسلامی به انجام رسید که نیاز به این نیروی تأثیرگذار عمیقاً احساس می‌شد و تدبیر هوشیارانه حضرت امام، بیش از دیگران لزوم حضور بسیج را به منصه ظهور رسانید تا آنجا که بسیج با نمود خویش، فضای جامعه انقلابی را طراوتی دیگرگونه بخشید.انسجام آحاد و طیف خودجوش طبقات اجتماع در پیوستن به بسیج از هر صنف و طایفه و از همه گروه‌های سنی در موقعیت‌های اجتماعی، این امکان را برای نهاد نوپای بسیج فراهم آورد تا همگان با لبیک به فرمان و فراخوان بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، یعنی امام راحل به عضویت بسیج درآمده و پرشور و شعف و با عشق به آرمان‌های مقدس اسلامی این کانون درخشان و منور میعادگاه شیفتگان امام را طراوتی ملکوتی و الهی نمایند.حضرت امام که خود یک بسیجی تمام عیار و کامل و وارسته بودند، الگو و اسوه‌ای برجسته برای همه بسیجیان به شمار می‌رفتند و عشق و دلدادگی عمیق و عرفانی آن عزیز به بسیج بسیجیان، هنگامی جاودانه شد که فرمودند: از خداوند می‌خواهم که با بسیجیانم محشور فرماید ...حضرت امام خمینی رضوان‌ا... تعالی علیه که با دیدگاهی نافذ و رهبریت ارزشمند خویش در صیانت و استحکام پایه‌های نوین انقلاب بزرگ اسلامی ایران، در سخت‌ترین شرایط مقاطع زمانی با سکان‌داری کشتی انقلاب و عبور آن از دریای مواج و متلاطم به ساحل نجات رسانیدند، شرایط، نیازها و جهت‌ها را در موقع خود تشخیص و اسباب و عوامل لازم را با ادراک والا و درخور تحسین خویش تشخیص و لحاظ می‌فرمودند و این هوشمندی حضرت امام، توطئه‌ها و اهداف شوم دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی و ناکام می‌نمود.تحقیقاً، سرعت عمل و ابتکار امام، یأس و سرخوردگی دشمنان را به دنبال داشت. از لابه‌لای پیام‌ها و سخنان حضرت امام در خصوص بسیج، نکات بسیار ارزنده و قابل تأملی را می‌توان دریافت تا آنجا که فرمودند: ... رحمت و برکات خداوند بر بسیج که به حق پشتوانه انقلاب اسلامی است.حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که خود در کسوت بسیج در سال‌های دفاع مقدس، حضوری مستمر در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل داشتند و انصافاً نمادی برجسته از بسیج هستند، اینگونه می‌فرمایند: بسیج یکی از معجزات انقلاب از کارهای عظیمی بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه الهی این نهال برومند و پرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزی که با فرمان امام بزرگوار در سرتاسر کشور اسلامی مانند گیاه معطر و مبارکی شروع به رویش کرد، کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومی و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت، این پاسخ به یک نیاز حقیقی بود. دست قدرتمند حضرت امام خمینی (ره) بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید، بدون این‌که برای تحلیل‌گران، سیاسیون سابقه‌دار و حتی انقلابیون قدیمی و مخلص قابل پیش‌بینی باشد و این بذر مبارک در همه زوایای کشور رویید، بالید و ثمربخش شد ...تأمل، تفکر در زوایای تعریف برجسته مقام معظم رهبری از بسیج، بیش از پیش بر جایگاه و عظمت بسیج صحه گذاشته و مؤسس این کانون بزرگ یعنی حضرت امام را بهره‌مند شدن از تدبیر حکیمانه الهی در تحقق بسیج، توصیف فرموده‌اند. حضرت امام خمینی که در حساس‌ترین مقطع انقلاب نوپای اسلامی و در یک فراخوان و پیام بزرگ، بسیج را تحقق بخشیدند، حمایت‌های خویش را لحظه‌ای از بسیج و بسیجیان دریغ نکردند و در همه ابعاد نسبت به تقویت و پشتیبانی مستمر از این نیروی عظیم ایثارگر اقدام فرمودند.تحقیقاً، همه اقدامات و توجهات حضرت امام در مقاطع مختلف انقلاب، تحسین و تکریم هر انسان متعهدی را رقم خواهد زد. بسیج سند درخشانی است از همت والا و روحیه متعالی حضرت امام که تنفس مسیحایی خویش و قلم مبارکشان قداست آن را صدچندان کرد.از آنجا که همه وجود امام راحل رضوان‌‌ا... تعالی علیه خالصاً مخلصاً لوجه‌ا... بود و هیچ شائبه‌ای جز ادای تکلیف و جلب رضایت حق‌تعالی نداشتند، خدا رحمت و برکات خود را بر مجموعه بسیج ارزانی داشتند، لذا نورانیتی همه‌جانبه در بسیج جلوه‌گر شد و این نیروی الهی درخششی قرآنی به خود گرفت تا آنجا که حیات منور و تابنده این مولود مبارک روز به روز برکات بیشتری را به دنبال آورد و تجلی بخشید و ثمرات بسیاری را به انجام رسانید.حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای که همیشه از منظری برجسته و جذاب، اندیشه‌های خود را در خصوص مجموعه بسیج لحاظ می‌فرمایند چنین منشوری درباره بسیج دارند: در دوران جنگ تحمیلی بسیج درخشید، عالی‌ترین مضامین انسانی در بسیج معنا شد و تجسم یافت. پرجاذبه‌ترین جلوه‌های هستی در بسیج خود را نشان داد. در دنیایی که خودخواهی و خودپرستی و حرص و هوای نفس اغلب حوادث آن را رقم می‌زند بسیج مظهر عشق و ایثار و فداکاری و گذشت و نگاه حکیمانه یک جوان به عالم وجود شد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج (word)


تحقیق در مورد زندگینامه پیامبر اسلام جدیدجدیدجدید (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)

نام: محمد بن عبد الله

در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و... .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:

1. خدیجه بنت خویلد.2. سوده بنت زمعه.3. عایشه بنت ابى بکر.4. امّ شریک بنت دودان.5. حفصه بنت عمر. 6. ام حبیبه بنت ابى سفیان. 7. امّ سلمه بنت عاتکه. 8. زینب بنت جحش. 9. زینب بنت خزیمه. 10. میمونه بنت حارث. 11. جویریه بنت حارث. 12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

نخستین زنى که افتخار همسرى پیامبر اکرم(ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. پیامبر اکرم(ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى مى‏داد.

خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با پیامبر(ص) از احترام ویژه رسول‏خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد مى‏کرد.

از عایشه، سومین همسر رسول خدا(ص)، روایت شده است:

«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

پیامبر اکرم (ص) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمى‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که پیامبر اکرم(ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان مى‏کرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه پیامبر اسلام جدیدجدیدجدید (word)


تحقیق در مورد زندگینامه حضرت زهرا (س) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زندگینامه حضرت زهرا (س)

دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع) چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی ( ع) از شادی تا اندوه

مقدمه بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد . کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری  می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی  او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد . درجه وفاداری خدیجه ( ع ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستی اش ، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پیامبر اکرم نیز تا خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد . از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است " . عایشه سپس نقل می کند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پیشانی اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی  نسبت می دادند ، او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عایشه سپس می گوید : به پیغمبر عرض کردم از این سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشیمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زینب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بیستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت می دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراین در هنگام هجرت ، سن آن بانوی یگانه نزدیک نه سال بوده است . نامها و لقبهایی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوینده صفات و سجایای  ملکوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر النساء و بتول ... . کنیه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر عزیزش عنایت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زیانها و بدیها ) می گویند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .

دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع ) فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص ) نقشی نبسته و از ناپاکی  دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود . نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی  در نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربیت فرزند و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت . فاطمه ( ع ) دختری است که در مکتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود. فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز آنچه را در بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش دفاع می کرد .

چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی  ( ع ) از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر ( کفو ) فاطمه دختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود را به پیغمبر

( ص ) نزدیک احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل می پروردند . نوشته اند : پس از این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع ) می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص ) اقدام نمی کنی ؟ حضرت علی ( ع ) می فرمود : چیزی ندارم که برای  این منظور قدم پیش نهم . آنان می گفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمی خواهد . سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای  طرح این درخواست آماده دید . روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد . نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید . سومین بار پیغمبر اکرم ( ص ) از علی  ( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟ علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری زهرا آمده ای ؟ علی عرض کرد : آری . چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، می بایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد . پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب می شناسی ، علی  نزدیکترین افراد به من می باشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد . من از خدا خواستم برای  تو بهترین شوهر را برگزیند . خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟ فاطمه ساکت ماند . پیغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای  تکبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج را به علی ( ع ) فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از اصحاب بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است که علی ( ع ) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای  آب کشی چیزی در اختیار نداشت . پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای  جهاد نگه



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه حضرت زهرا (س) (word)


تحقیق در مورد زندگینامه حسین بن علی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیه السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان (مصباح المتهجد/758) از سال سوم ( کافی 4638) یا پنجم شعبان از سال چهارم هجرت (ارشاد / 198) دیده به جهان گشود . کنیه ایشان ابوعبدالله و از جمله لقبهایشان رشید - طیب - وفی - زکی - مبارک - سبط و سید آمده است ( کشف الغمه 216/2 ) آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیه السلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهما السلام گذراند. ( تاریخ اهل البیت /76) و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت .( کافی 461/1 و 462 امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد . چه با مجاهدتهای امام حسن علیه السلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت . خطر از آنجا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد . ( مروج الذهب 36/3 و 37 ابن سعد در طبقات می نویسد : حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد . وی می افزاید : با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آن گاه یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه نوشت : مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر . و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد ( تراثنا ش 164/10  چون حاکم مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت : ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم . و یزید فاسق میگسار و آدم کش است . و مثل من با مثل او بیعت نکنند . و در سخنی دیگر فرمود : و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و غیره . مسعودی مینویسد : یزید مردی عیاش بود . پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری می کرد . . . و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار رفت و مردم آشکارا میگساری می کردند  .

و درباره رفتار او با رعیت می گوید : فرعون در کار رعیت از او عادل تر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصف تر بود . ( مروج الذهب 77/3 و 78

امام حسین علیه السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد . ( ارشاد / 201

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود : حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و غیره

امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید . ( ارشاد / 202 )

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند . آنان نوشتند : ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی شویم . امام حسین علیه السلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد . و به او گفت : نزد مردم کوفه برو . اگر آنچه نوشته اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم . مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 کسب و بقولی 18000 نفر با او بیعت کردند . وی این مطلب را به امام حسین علیه السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید . اخبار کوفه به یزید رسید . وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و بجای او عبید الله بن زیاد را نصب کرد ( مروج الذهب 66/3 ) و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند . ( تاریخ طبری 258/4 ) و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده ازمیان بردارد چون امام علیه السلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی حجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت . ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه اش به یزید می نویسد : هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا ( ص ) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند . سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی وترسان و نگران از مکه بیرون شد با اینکه در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آنچه را که تو بزرگ نشمردی از آنجا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. عبید الله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروه را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند . ( تاریخ طبری 300/4 ) و از آنجا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیر نظر گرفتن



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه حسین بن علی (word)