لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
ناصر خسروقبادیانی
حیات
ابو معین ناصربن خسروقبادیانی بلخی مروزی از شاعران و نویسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجری است . درباره او هر چند پژوهش های نسبتاً تازه هم شده ، ولی هنوز تحقیقات علامه سید حسن تقی زاده تازگی خود را از دست نداده است . کنیه او ابومعین و لقب و تخلص او ((حجت)) است . در ماه ذوالقعده 394 هجری قمری مطابق با تیرماه 382 هجری شمسی در قادیان از نواحی باخ چشم به جهان گشوده و پس از سال 460 و به روایت درست تر در سال 481 هجری قمری در یمگان از اعمال بدخشان وفات یافته است .
از آغاز زندگانی او اینقدر می دانیم که از ابتدای جوانی در تحصیل علوم و فنون و آلسنه و ادیبات رنج فراوان برده است . از آن جمله قرآن مجید را بسیار خوانده و حفظ کرده است :
خواندن قرآن و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا
یا اینکه می گوید :
مقرم به مرگ و به حشر و حساب کتابت زبر زبر دارم اندر ضمیر
گذشته از این ، تقریباً در همه دانش های عقلی و نقلی متداول عصر ، و مخصوصاً در علوم یونانی همچون ریاضی – از قبیل مجلسی بطلمیوس و هندسه اقلیدس – و طب بقراط و جالینوس ، و نجوم ، و فلسفه ( حکمت فلسفی ) ، و کلام ( حکمت دینی)تبحر یافته است . از مطالعه آثارش بر می آید که از ملل و نحل و ادیان و مذاهب نیز اطلاعات نسبتاً وسیعی کسب کرده بوده است .
اشعار عربی و حتی دیوان عربی هم داشته است . اما از دیوان تازی او چیزی به دست ما نرسیده است و نیز شبه نیست که پیش از سفر مصر شعر می سروده است ، اما غالب و بلکه همه اشعار او که در دست است ظاهراً پس از این سفر انشاء شده است . خود وی در آغاز سفرنامه و هم در دیوان خود به شعر گفتن پیش از سفر اشاره می کند ، و در بازگشت از سفر و وصول به بلخ هم چند بیت گفته که در سفرنامه درج است و در دیوان او نیست .
این حکیم حقیقت جوی که ذهن وقاد و خاطر تیز او به اصول عقلی و نقلی زمان خود که اذهان متوسط را تسکین می داد قناعت نمی کرده ، به واسطه خوابی که در ماه جمادی الاخره 437 در جوزجانان دید از شراب خوردن توبه کرد ، و به قصد وصول به حقیقت به سفر قبله عازم شد ، و در این راه با بردار کوچکتر خود ابوسعید و یک غلام هندی روانه حجاز شد . این مسافرت که 7 سال طول کشیده و با بازگشت به بلخ در جمادی الاخره سال 444 هجری قمری و دیدار برادر دیگر خود خواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته ، مبدا یک دوره جدید از زندگانی اوست . در این سفر ، چهار بار حج کرده ، و شمال شرقی و غربی و جنوب غربی و مرکز ایران و بلاد ارمنستان و آسیای صغیر و حلب و طرابلس و شام و سوریه و فلسطین و جزیرالعرب ، مصر – که قریب سه سال آنجا بود ، و قیروان (درتونس) و نوبه و سودان را سیاحت کرده و پس از آنکه اغلب ایام خود را در پایتخت خلفای فاطمی یعنی مصر سپری کرده و در آنجا داخل مذهب اسماعیلیه و طریقه فاطمیان شده ، به قصد ترویج آن مذهب و نشر دعوت فاطمی در خراسان به وطن خویش بازگشته است . ناصر در این سه سال ، درجات سیر باطنیان را طی کرده و از مراتب ((مستجیب)) و ((مأذون)) و ((داعی)) بالاتر رفته به مقام ((حجتی)) رسیده ، و یکی از ((حجت)) های دوازدگانه فاطمیان در دوازده جزیر نشر دعوت شده . و از طرف امام فاطمی آن زمان یعنی ابوتمیم معد بن علی المستنصر با ا... ، تعیین شده ، و به ماموریت ، یعنی دعوت مردم به طریقه اسماعیلیان و بیعت فاطمیان در ممالک خراسان و سرپرستی شیعیان آن سامان و به قول خودش ((شبانی رمه متابعان دین حق )) به ایران بازگشت . و به این فقرات در اشعار خود اشارات بیشمار دارد ، و برخی از آنها را در همین متن مطالعه خواهید کرد .
در وقت بازگشت از مصر و حجاز به وطن خود بلخ ، پنجاه سال قمری از عمر او گذشته بود . فرار او از بلخ به هر حال پیش از سال 453 هجری قمری که تاریخ تالیف زادالمسافرین است واقع شده است ، چه در آن کتاب از بیرون رانده شدن خود از بلخ سخن می گوید . و چون هم غالب قصاید و اشعار او که در دست است ، و هم اغلب مصنفات او ، بعد از هجرت از بلخ نوشته شده ، از کار او در بلخ پس از بازگشت از سفر مصر ، اطلاعی نداریم . اما شکی نیست که در آنجا شوق و همت خود را صرف ترویج مذهب اسماعیلیان کرده است . ناصر به سبب شهرت یافتن در شاعری و حکمت و قدرت بسیاری که در فن مناظره کتبی و شفاهی داشته ، و نیز به سبب خصومت عالمان و غوغای جاهلان دشمنان زیادی پیدا کرد و خصوصاً دعوت صریح او به سمت خلیفه فاطمی – که همیشه در اشعار و آثار او خود ، او را ((میانجی)) ، ((امام)) و ((خداوند زمان)) و ((امیرالمومنین)) و خود را ((بنده)) و ((مامور)) و ((امین)) و ((مختار)) و ((سفیر)) او می خواند ، و مکرر در دیوان خود نام او را می برد – موجب تحریک غضب علمای خراسان و مخصوصاً بلخ ، و شورش عامه ، و خشم سلطان یا امیر سلجوقی ، و شاید تکفیر خلیفه بغداد شده ، و تهمت ((بد دینی)) و ((قرمطی)) و ((ملحد)) و ((رافضی)) بودن را برای او به ارمغان آورده و او مجبور به فرار گشته است ، و چندی در نهان می زیسته است و از همین جاست که در وجه دین می گوید (( حجت ها از انظار پوشیده باشند)) . وی پس از مدتی بر اثر فشار بیشتر مجبور به ترک بلخ شده ، و لهذا به مازندران پناه برده ، و شاید به مناسبت اینکه امرای گرگان و اسپهدان طبرستان شیعی مذهب بوده اند به حمایت بزرگان آن سامان روی آورده است .
معلوم نیست که ناصر چه مدتی در طبرستان بوده ، و قبل از آن و بعد از آن ، تا رسیدن به بدخشان کجاها بوده است . ولی به هر حال ، ممکن است میل به نزدیکی به خراسان او را به قصبه یا قلعه یمگان در اقصای خاک بدخشان کشیده ، و از قرار معلوم ، تا آخر عمر در این قصبه اقامت داشته و به اداره کار دعوت فاطمی در خراسان مستقر بوده است . اخراج ناصر از زادگاه خود و سخت گیری و تهدید و نفرین و طعن و هرگونه آزاری که به او وارد می آمده ، او را سخت متاثر ساخته ، و از این ستم ها و مظلومیت و بیچارگی و آوارگی و محبوسی خود در تنگنای دره یمگان اغلب می نالد ، و از جفای روزگار و بد حالی و سختی زندگانی و تنهایی و بی خانمانی خود در آن زندان و مخصوصاً از غربت شکایت دلسوز جانگذاز سر می دهد ، ولی در این حال به جبر و بی اختیاری نمی گراید و همه جا می گوید : این مصائب و سختی ها اختیاری است و در راه دین و عقیده خود آن همه را بر می تابد و اگر پای بندی به عقیده و اندیشه خود نمی داشت از تحصیل عز و جاه عاجز نبود ، و اگر اکنون نیز از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
والادیمیر ایلیچ اولیانوف نیکلای لنین
والادیمیر ایلیچ اولیانوف نیکلای لنین در سیم بیرسک(اولیانووسککنونی) بدنیا آمد. پدر لنین بازرس آموزشگاهها واجداد وی تاجرپیشه و دارای عنوان اشرافی بودند.
وضعیت اجتماعی روسیه :
روسیه سرزمینی پهناور ودارای حکومتی به شدت ستمگر و کشاورزانی بسیار تهیدست بود. عدهای از روشنفکران برای برانداختن بنیاد این همه ستمگری و ظلم ، به چارهاندیشی پرداختند.
گروهی، چاره را در برافکندن حکومت استبداد و ریشهکن کردن ظلم و ستم خشونت و زور میدانستند . این عده طرفداران حزب اراده مردم و حزب توده بودند.
از جمله این افراد مبارز ، برادر لنین بود که الکساندر نام داشت . الکساندر که جوانی روشنفکر و خواهان اصلاحات بود به جرم مقدمه چینی و اقدام به قتل تزار زندانی و بدار آویخته شد. شاید این واقعه هولناک ذهن و فکر لنین را بخود مشغول داشت و در بر افکندن بنیاد زورگوئی و ستم او را مصمم تر ساخت.
شرح حال لنین
پس از چهارماه که از اعدام الکساندر گذشت به لنین اجازه ورود به دانشگاه غازان و تحصیل در رشته حقوق دادند، اما چون در دسامبر همان سال (1887) در اغتشاشات دانشجویان شرکت داشت ، از دانشگاه اخراج و جایی خارج از شهر یعنی املاک جد مادری اش ، تبعید شد .
لنین در این محل به مطالعه کتاب معروف مارکس یعنی سرمایه مشغول گردید.
او در سال 1891 به طور داوطلب اقدام کرد و امتحانات نهائی دانشگاه سن پطرزبورک (لنین گراد بعدی ) را با موفقیت گذرانید و دارای مدرک حقوق شد .
او در سال بعد به کار وکالت پرداخت و رسالهای به نام تأثیر مارکسیسم در ادبیات بورژواژوا تألیف و منتشر کرد و در اوایل سال 1895 شروع به اقدام سیاسی جدی نمود . یعنی از خارج از کشور روسیه ، مطبوعات و کتب ممنوع را به روسیه می فرستاد .
تبعید های داخلی و خارجی
لنین در دسامبر همین سال دستگیر و محکوم به 3 سال تبعید در سیبری گشت. لنین در این ناحیه بسیار سرد و نزدیک به آب و هوای قطبی ، کتاب فلسفه و طرز عمل تردید یونیونیسم را که از آثار فابیانهای سوسیالیست انگلیس بود به زبان روسی ترجمه نمود و نام آن را به دموکراسی صنعتی تغییر داد.
او همچنین در سال 1899 کتاب نمو کاپیتالیسم یعنی چگونگی رشد و توسعه نظام سرمایه داری را پدید آورد.
چون دوران تبعید وی از سیبری به سر رسید به مونیخ رفت و روزنامه ای انقلابی به نام حرفه را منتشر نمود . این روزنامه بع هدف توزیع میان فراریان روسی و ارسال پنهانی آن به روسیه چاپ می شد . چندی بعد به لندن رفت و سپس به شهر ژنو عزیمت نمود . در شهر مونیخ بود که تروتسکی با وی آشنا شد.
منشویک ها و بلشویک ها
در جریان مبارزه با حکومت روسیه ، میان مبارزان اختلاف افتاد . این اختلاف که در همان شرایط تبعید یا فرار در خارج از کشور روسیه به وجود امده بود ، بر سر سرپرستی روزنامه جرقه در گرفت . این اختلاف میان مارکسیست های روسی آنها را دو قسمت نمود . اقلیت افراد مبارز را اصطلاحا مانشویکها می نامیدند و اکثریت را بالشویکها می گفتند .
منشویک ها ، به عمل ملایم و دوری از تندروی و حرکت های خشونت آمیز اعتقاد داشتند . خصوصا اینکه می گفتند باید جامعه را به مرور ، اصلاح کنیم و تغییر بدهیم تا تأثیراتی که مورد نظر نظام مارکسیستی است ، در آن اعمال شود.
اما در مقابل بلشویک ها ، معتقد به عملکرد تند و اصلاحات سریع و اساسی بودند و می گفتند که باید شالوده جامعه را به سرعت تغییر داد و نظام مالکیت و نحوه تولیدات را اصلاح نمود
لنین ریاست بالشویکها را عهدهدار شد. لنین با یاری پله خانوف برنامهای برای تشکیلات و عمل سوسیالیست های مارکسیست نوشت که در 1902 مورد قبول کنگره سویسالیستها قرار گرفت. مدتی لنین بهواسطه بروز اختلاف شدید میان بالشویکها و منشویک ها ، راه اعتدال را در پیش گرفت و مواضع میانه روی اعلام نمود . از جمله گفت که اقدامات تند سبب قتل کارگران میگردد.
لنین اعتقادی به تأسیس حزب و کمیته مرکزی حزب در خود خاک اصلی روسیه نداشت و نشر روزنامه در خارج روسیه و تمرکز عملیات انقلابی در خارج روسیه را بهتر میپنداشت . این بدان معنا بود که بجای گسترش مبارزه میان عامه مردم در خود کشور روسیه ، گروهی افراد فعال و آگاه از دیدگاه او ، کافی بودند تا با نوشتن و آگاه سازی عامه مردم ، راه را برای وجود تغییرات اساسی در جامعه روسیه مهیا نماید . به همین جهت بجای حزبی عمومی و سراسری در کل جامعه روسیه ، یک دایرة کوچک از محرکان فعال کافی بودند
انقلاب 1905 روسیه
لنین جنگ را نفرت انگیز و عامل آن را امپریالیسم میپنداشت و از زمان شروع جنگ ژاپن و روسیه (1904-1905) لنین مردم روسیه را تشویق به انقلاب می نمود . این کار تا آغاز جنگ جهانی اول (1914) ادامه یافت . لنین در این مدت ، مشغول تبلیغات سیاسی و کارهای تشکیلاتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
پیشگفتار
راویان ، از نظر قدمت ، اعراب را به سه دسته تقسیم کرده اند :
1 ـ اعراب بائده
2 ـ اعراب عاریه
3 ـ اعراب مستعربه
اعراب عاربه ، اقوام بسیاری بودند که از جمله عاد و ثمود را می توان نام برد. قوم عاد ، از نسل « عادین عوص بن ارم » و قوم ثمود از نسل جابربن ارم بودند . و "ارم" فرزند سام بن نوح است .
سبب نامگذاری ایشان به اعراب بائده ، این است که آنها بر روی زمین ، منقرض گشته است . همچنین قوم ثمود و عاد را به اعراب عاربه ، یعنی اعراب اصیل ، نام می نهند .
راویان ، قوم عاد را به دو دسته تقسیم می کنند : یکی عاد اول و دیگر عاد ثانی .
عاد اول ، از نیرومندترین اقوام روی زمین به شمار می آمده است و قرآن ، بدین موضوع اشارت دارد که : و اهلک عاداً الاولی و ثمود فاما ابقی . نجم 50 ـ 51
خداوند پیامبری به نام "هود" به سوم قوم عاد ، فرستاد .
از قرآن دانسته می شود که مسکن قوم " عاد " در سرزمین احقاف بوده است : و اذکر اذا نذر قومه بالاحقاف . ترجمه : أی رسول یاد آور حال هود ، پیامبر عاد را که قومش را در احقاف ، انذار کرد .
احقاف ، جمع حقف ، به معنی ریگزار است . لیکن ، قرآن محل آن را معین نکرده است . ولی راویان ، معتقدند که مکان احقاف میان یمن و عمان تا حضر موت و شحر است . قوم عاد ، شهری برپا ساختند که نامش " ارم" بود .
این نام در قرآن نیز آمده است : الم ترکیف فعل ربک بعاد ارم ذات العماد . " فجر 6 و 7 "
ترجمه : ای رسول ، ندیدی که خدای تو با عاد چه کرد . و نیز قبیلة ارم که صاحب قدرت بودند .
باستان شناسان ، بر اساس کاوش های بسیار ، مکان ارم را کوه "رُم" می دانند . این کوه در 25 مایلی شرقی عقبه قراردارد و در پیرامون این کوه ، آثار پیشین جاهلی ، دیده می شود.
راویان یاد آور می شوند که قوم عاد ، خدایان سه گانه أی را که "صداء" و "صمود" و "هبا" نام داشتند می پرستیدند . این مقدمة کوتاه را بدان سبب آوردیم تا به شرح حال هود پیامبر بپردازیم .
هود ، قوم خود را به سوی خدا فرا می خواند
هود قوم خود را به بندگی خداوند یگانه و ترک پرستش بت فرا می خواند . چه این تنها راه رستگاری و نجات از کیفر روز بازپسین است : والی عاد اخاهم هوداً قال یا قوم اعبدوا لله ما لکم من اله غیره افلاتتقون .
ترجمه : و به سوی قوم عاد ، برادرشان هود را بفرستادیم . به آنها گفت : أی قوم خدا را بپرستید که جز او شما را خدایی نیست . آیا اندرز مرا گوش نکرده و پرهیزکار نمی شوید .
و اذکر اخاد عاد اذا نذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبد وا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم . " احقاف 21 "
ترجمه : یادآور أی رسول ، حال هود ، پیامبر قوم عاد را که چون در سرزمین احقاف ، امتش را وعظ و اندرز کرد و بترسانید و پیش از هود و پس از او هم بسیاری پیامبر ، برای انذار خلق آمدند . باری هود قومش را گفت هرگز جز خدا کسی را نپرستید که من بر شما از عذاب روز بزرگ قیامت می ترسم .
این فراخواندگی ، هنگامی آغاز شد که قوم عاد ، عقیده داشتند که بتان ، شریکان "الله" بوده و از ایشان در نزد او ، شفاعت کنند . هود به آنها گفت : این پندار شما ، بی پایه است ، زیرا جز خداوند یکتا ، کسی سزاوار پرستش نیست : والی عاد اخاهم هودا قال : یا قوم اعبدوالله ما لکم من اله غیره ان انتم الا مفترون
لیکن ، قبیلة عاد ، دعوت هود را نشنیده گرفتند و او را تحقیر نموده و به نادانی و سبک مغزی و دروغگویی ، متهمش ساختند . ولی هود ، این اتهام را از خود ، زدوده و تاکید نمود که فرستادة خداوند جهانیان است و جز اندرز و ارشاد ، منظوری ندارد : قال الملاء الذین کفروا من قومه انا نراک فی سفاهه و انا لنطنک من الکاذبین قال یا قوم لیس بی سفاهه و لکنی رسول من رب العالمین ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین . " اعراف 66 تا 68 "
هود ، قوم را به نعمت های خداوند ، متوجه می سازد
هود ، کوشید تا قومش را با توجه دادن به نعمت های خدا ، به راه حق بکشاند . او چنین گفت : آیا از اینکه بشری چون شما از سوی خدا آورده و مردم را به فرجام شوم گمراهی ، هشداری می دهد به شگفتی و ناباوری دچار می آیید ؟ آیا یادآور نمی گردید که خداوند ، شما را پس از نابودی قوم تباهکار نوح وارث زمین گردانید و بر قدرت جسمی و روحی شما ، بیفزود ؟ پس می سزد که در برابر این نعمت ها به خدا ایمان آورده و سپاسگزارش باشید . نه آنکه راه ناسپاسی پیشة خود سازید من به شما اندرز می دهم که نعمت های خدا را یادآور شوید . باشد که نیک فرجامی دنیا و آخرت را بدست آورید : او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم و اذکروا اذجعلکم خلفاء من نوح و زادکم فی الخلق بسطه فاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون . " اعراف 69 "
لیکن قوم هود ، سپاس نعمت های خدا را به جای نیاوردند و درخواسته ها و شهوات خود ، فرو رفته و در زمین ، گردنشکی نمودند . هود به ایشان گفت : چگونه شما بر فراز بلندی برای تفاخر و هوسرانی چون دنیاپرستان کاخ های با شکوه برپا می سازید . و به سان ستمکاران ، خود کامه شده و به هنگام برآمدن خشم ، بر کسی رحم نیارید و حتی تمام این تباهکاری ها را در نهایت گردن فرازی مرتکب می گردید . بترسید از فرمان خدا و بر راه من ، گردن نهید . أی قوم ، از خدایی که نعمت های بسیاری چون فرزندان و باغ های انبوه و چهارپایان و چشمه سارها ، بر شما ارزانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد مشهد
عنوان آزمایش:
تعیین GS
تهیه کننده :
ابوالفضل فلاح – نیما صباغی – محمد حق نگهدار
زیر نظر استاد محترم :
جناب آقای دکتر صالحی
پاییز 85
هدف : وزن مخصوص مصالح چند برابر آب است
مقدمه
وزن مخصوص ویژه یا توده ویژه یک خاک و یا GS عبارت است از نسبت وزن حقیقی حجم مشخص از ذرات خاک به وزن حقیقی همان حجم آب مقطر در دمای C4
وزن مخصوص ویژه خاک اغلب برای ارتباط وزن به حجم خاک مورد استفاده قرار می گیرد.
GS=
وسایل مورد نیاز برای آزمایش GS :
1) پیکومتر (500cc) که در این آزمایش از پیکومتر 250 cc استفاده شده است.
2) آون
3) ترازوی حساس تا اره گرم
4) قطره چکان یا پیت
5) کاردک
6) شعله
7) آب مقطر
8) دماسنج باید به صورت میله ای باشد
تئوری آزمایش :
اگر بتوانیم جرم بخش جامد خاک را به جرم آب هم حجم خاک تقسیم کنیم می توانیم GS را بدست آوریم. تا بتوانیم تشخیص دهیم وزن مخصوص مصالح چند برابر آب است برای این کار می توانیم وزن مخصوص خاک را به وزن مخصوص سیال نیز بخش کنیم :
GS =
وزن مخصوص ویژه خاک اغلب برای ارتباط وزن به حجم خاک مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین با دانستن نسبت تخلخل، در حد اشباع و وزن مخصوص ویژه می توانیم وزن واحد حجم یک خاک مرطوب یا خشک را محاسبه کنیم، وزن های واحد حجم هر خاک در مسائلی چون نشست و پایداری در مهندسی خاک استفاده می شود.
وزن مخصوص ویژه اکثر کانی های خاک در دامنة بین 2.4-2.9 تغییر می کند. وزن مخصوص ویژه قسمت جامد ماسه هایی با رنگ روشن که غالباً از کوارتز است در حدود 2.65 تخمین زده می شود برای خاکهای رسی و سیلت دار این مقدار بین 2.4-2.9 تغییر می کند در ضمن GS خاک های سرب دار 4و خاک های آلی 2 است GS خاک های آلی به دلیل آنکه این مواد در اثر حرارت به شدت کاهش وزن می یابند خیلی پایین است.
باید توجه داشت که GS کانی های آهن بیشتر از کانی های رس است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع :
نقش ورزش از لخاظ فکری ، جسمی ، و رفتار اجتماعی
استاد راهنما : جناب آقای مولوی
تهیه کننده : سعیده سلیمانی
تابستان 1387
پیشگفتار
ورزش یکی از فعالیتهای مهم انسانی است و تقریبا هیچ جامعه ی بشری را، با هر درجه ای از پیشرفت یا عقب ماندگی، نمی توان یافت که در آن ،ورزش به گنه ای وجود نداشته باشد.بشر در طی اعصار و تمدن های گوناگون خود، با این پدیده آشنائی داشته است، هرچند عملکرد و رویکرد تمدن های مختلف، به ورزش یکسان نبوده است.مثلا توجه تمدن ها به این پدیده انگیزه ی نظامی – دفاعی یا توسعه طلبانه – داشته اند. برخی دیگر تنها به منظور پر کردن اوقات فراغت و به عنوان یک تفریح به آن روی آورده اند و در پاره ای از تمدن ها هم به عنوان شیوه ای تربیتی به کار گرفته شده است.
این مقاله در واقع کوششی است برای روشن ساختن نقش ورزش در ریشه فکری، جسمی و رفتار اجتماعی افراد نه به منظور بالا بردن سطح اطلاعات خواننده و خوشحالم که حال در اختیار شما خواننده محترم قرار گرفته است.
همانطور که با ورزشقدرت جسمانی خود را افزایش می دهید،قوای روحانی تان را هم تهیه و تقویت کنید. همان گونه که می کوشید جسمتان قوی باشد بکوشید که روحتان هم قوی باشد.
امام خمینی(ره)
جوانان ورزش و سیاست
در هر جامعه مهمترین رکن را جوانان هستند و فعالیتهای اجتماعی را این قشر به عهده دارند. بنابراین نقش جوانان را در امر ورزش و فعالیت های جسمی و در نتیجه ایجاد روحیه مناسب و شاداب در آنها نادیده گرفت. جوانان امید جامعه خویش و ابزارتان برای تحقق بخشیدن به پیشرفت از طریق برنامه های بلند پروازانه توسعه هستند. جوانان بدون در نظر گرفتن حد و مرزی و بی آنکه انتظار این یا نفع مادی داشته باشند بی دریغ بذل و بخشش و فداکاری میکنند. دلیل این امر آن است که مرحله جوانی از ویژگی آرمان گرائی و روحیه عصیان و شورش ها اوضاع نادرست یا فاسد و بر این عمیق به دگرگون ساختن جامعه در راستای بهینه سازی آن برخوردار است و این خود از جوانان نیروی بزرگ قابل ملاحظه ای در سطح سیاسی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تغییر و پیشرفت اجتماعی میسازد.
از نقطه نظر بیولوژِکی، جوانی مرحله ای است سر شار از حیات و نیرو و نشاط در زندگی انسان .در این مرحله انسان بیشتر به فکر خود است تا به فکر خواسته ها و مشکلات عمومی اجتماعی بودن از طریق فعالیتهائی که هدف تقویت پختگی و ارزش و اعتبار اجتماعی را دنبال میکند، در راه خود شکوفائی میکوشد و برای این که خود را به دیگران بیاوراند در صورتی که تشویق شود غالبا از نفع مادی چشم پوشی میکند.باید دانست که این نیازهای روانی-اجتماعی جوانان چه بسا که انگیزه اساسی در ورای بسیاری از فعالیتهای ویژه جوانان و در راس آنها ورزش و تفریح میباشد.
مجموعه این ویژگی ها جوان را به استوانه ملت وپشتوانه رهبران سیاسی در ایجاد تغییرات مطلوب اجتماعی و فرهنگی تبدیل میکند. به همین دلیل است که دولتها به ورزش توجه و عنایت مضاعف نشان میدهند و در صورتی که به این امر توجه نشود نسل جوان را در معرض عوامل ویرانگری میبرند که ازهرسوآنان را آماج حملات تباه کننده خود قرار میدهند و برای جامعه جوانان بی هویت از خود بیش و فاقد تعلق به جا میگزارد.