لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشه ها و تفکرات فیزیکدانان
انیشتین به خاطر لباس های کهنه اش معروف بود. از او پرسیدند چرا این ها را می پوشی؟؟؟ گفت لباس مهم نیست(کسی لباس من را نباید بشناسد)مهم این است که مردم مرا می شناسند.
وقتی فهمیدم۲ سال دیگر بیشتر زنده نیستم و کم کم داشت همه جایم فلج می شد امیدم را از دست ندادم و از نظر من،ضعیف ترین اشخاص کسانی هستند که امیدشان را از دست بدهند.«استیفن هاوکینگ»
دو چیز انتها ندارد حماقت انسانها و پهنهی کهکشانها ؛ که البته در مورد کهکشانها مطمئن نیستم! «آلبرت انیشتین»
امروز همان فردایی هست که دیروز در انتظارش بودی. «آلبرت انیشتین»
یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد. «بنجامین فرانکلین»
اختراع یک درصد الهام گرفتن و ۹۹ درصد پشتکار و جدیت است. «توماس ادیسون»
یک درصد نبوغ، ۹۹ درصد عرق ریختن. «توماس ادیسون»
هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. «فرانکلین»
در آنسوی هر سیاهچاله ی سپید چشمه ای وجود دارد. «استیفن هاوکینگ»
دانشمندان جدی علم، تنها کسانی هستند که بسیار دیندار باشند. «انیشتین»
دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه ی طبیعت. «گالیله»
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.« آلبرت انیشتین»
اگر اشیا جهان به حال خود وا گذاشته شوند ، به بی نظمی می گرایند و هیچ وقت سامان اولیه ی خود را باز نمی یابند .« قانون دوم ترمودینامیک»
شما دو راه در پیش دارید یا به خدا اعتقاد ورزید یا بدان معتقد نباشید ، کدام را بر می گزینید؟عقل بشریتان نمی تواند پاسخ دهد اما بازی ادامه دارد . مثل این است که شما با طبیعت امور عالم شرط بندی می کنید تا سرانجام در روز قیامت یا شیر را رو کند یا خط را . بسنجید و ببینید اگر هر آنچه را دارید بر سر شیر ، یعنی وجود خدا شرط ببندید بیشتر سود خواهید کرد یا زیان : اگر شرط را ببرید ، آنچه بدست آورده اید سعادت ابدی خواهد بود ، اگر شرط را ببازید ، در واقع چیزی از دست نداده اید . اگر بیشمار احتمال در کار باشد و در این قمار ، تنها یکی از آنها وجود خدا را تایید کند باز هم شما هر آنچه را دارید بر روی خدا شرط ببندید ، زیرا اگر چه با این کار یقینا خود را در معرض زیانی محدود قرار می دهید ، معالوصف هر زیانی که محدود باشد ، حتی اگر قطعی باشد ، باز هم معقول خواهد بود به شرطی که در مقابل ، رسیدن به سود نامحدود در کار باشد . پس برخیزید و ایمان آورید چرا که در قمار ایمان شما فقط برنده اید ، باختی در کار نیست ، پس چرا معطلید ؟ می ترسید چه را از کف دهید ؟ « پاسکال»
از آنجایی که می توانیم آینده را کنترل کنیم نباید آن را پیش بینی نمایید ) درست همان طوری که هوای درون خانه را پیش بینی نمی کنیم زیرا آن را کنترل می کنیم).تا آنجایی که می توانیم به تغییراتی که نه برآنها کنترل داریم نه انتظارشان را داریم (مثل راندن اتومبیل) واکنش فوری و موثر نشان دهیم ، به پیش بینی آن نیازمند نیستیم.هرچه بیشتر بتوانیم خود را با چیزی که کنترلی بر آن نداریم سازگار کنیم ، نیازمان به کنترل آن کمتر می شود. «ادیسون»
به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی.«ادیسون»
من می خواهم بفهمم خداوند چگونه این جهان را ساخته است، من به این یا آن پدیده، طیف این یا آن عنصر علاقه ای ندارم، من می خواهم افکار خدا را بدانم،بقیه جزییات هستند .« انیشتین»
من می خواهم بدانم در جهان چه می گذرد ، من به بازی ریاضی کاری ندارم.« ویتن»
منیاد گرفتم که پیشرفت کردن نه سریع است و نه آسان. «ماری کوری»
من دلم نمی خواهد مشهور باشم درعلم باید به اشیا دلبستگی داشت نه به اشخاص. «ماری کوری»
باید طوری بیاموزید که هرگز اشتباه نکنید؛ راز کار در این است که سریع پیش نروید.«ماری کوری»
هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر آدم ناچار باشد مثل بدن بی جان زندگی کند باز هم باید از کار دست نکشد . «پی یر کوری»
به نظر من همواره پرستش موجود بشری کاری غیر عادلانه بوده است.«انیشتین»
سه قدرت عظیم بر جهان حکومت می کنند: حماقت،ترس و حرص.«انیشتین»
بدون عشق به آموختن نه ریاضیات وجود خواهد داشت نه علوم طبیعی.«انیشتین»
مردان بزرگ بشریت همواره بی پول بوده اند ، آیا هیچ کس می تواند موسی یا عیسی مسیح یا گاندی را همراه با کیسه ی پول کارنگی به تصور درآورد؟«انیشتین»
من با جنگ مخالفم ، اما هنگامی که شرافت و حقوق آدمی دستخوش تجاوز باشد از جنگ گریزی نیست.«انیشتین»
اگر به راز لامپ برقی روشنایی پی نبرده بودم ، در آن هنگام به جای این که وقت خود را با صحبت کردن با شما (ناپلئون هیل) تلف کنم، در آزمایشگاه سرگرم پژوهش در مورد این مسئله بودم. «ادیسون»
من ناگزیر از موفقیت بودم، زیرا سرانجام همه ی راه هایی را که به شکست منتهی می شد طی کردم. «ادیسون»
کسی که در دوران جوانی از مطالعه ی کتاب هندسه ی اقلیدس به وجد نیامده باشد هرگز جست وجو کننده ی علمی نخواهد شد. «انیشتین»
سنت های اخلاقی بزرگ ترین میراث بشریت می باشد،لیکن در نظر من رعایت اخلاق مفهوم قربانی دادن، محرومیت از برخی لذت های زندگی و شدت وحدت را ندارد بلکه منظور آن است که هر کس از صمیم قلب جویای سرنوشت بهتری برای همه ی مردم باشد. «انیشتین»
انیشتین از کسانی که در مجالس مهمانی و محافل انس، مسائل علمی را وسیله ی شیرین زبانی یا فضل فروشی می ساختند تنفر فوق العاده ای داشت. بانویی از بانوان مشهور برلین وقتی او را به شام دعوت کرد و برای این که انیشتین دعوت را بپذیرد نام گروهی از مشاهیر و اشخاص مهم را که در این مجلس حضور خواهند داشت ذکر کرد. انیشتین در جواب او اظهار داشت :پس انتظار دارید که من هم از وسایل تزیینی میز شام شما شوم ؟
احساسات دینی قوی ترین و والاترین انگیزه ی تحقیقات علمی هستند. «انیشتین»
اگر دانشمندان اروپا فقط جزیی از روح از خود گذشتگی و صفات پسندیده ی ماری کوری را می داشتند بدون تردید آینده ی روشن تری به انتظار اروپا می نشست. «انیشتین»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
از زبان مادری تا زبان بینالمللی
مقدمه
شاید این واقعیت در نگاه اول عجیب و اغراقآمیز بهنظر برسد که بسیاری از انسانهای جهان برای رفع احتیاجات روزمرهی خود مجبورند تا چهار یا پنج زبان را بیاموزند:
زبان مادری یا محلی و قومی، که زبانی است که انسان از بدو تولد و اغلب از طریق پدر و مادر خود آنرا فرا میگیرد.
زبان ملی، که فراگیری آن حداکثر از زمان مدرسه رفتن آغاز میگردد و بدون یادگرفتن آن زندگی در کشور مربوطه بسیار سخت و دشوار – اگر نه ناممکن - است.
زبان مذهبی، که شخص بهخاطر درک هرچه دقیقتر دین و مذهب خود و انجام فرایض آن، باید آن را فرا بگیرد.
زبان منطقهای، که فراگیری آن برای افراد غیربومی ساکن در محلی که زبان مادری آن با زبان مادری شخص و/یا زبان ملی کشور مربوطه متفاوت است راهگشا خواهد بود.
زبان بینالمللی، که باید وسیلهای باشد برای ارتباط برقرار ساختن با تمامی کشورهای دیگر جهان.
از بین این پنج مجموعهی زبانی متفاوت، زبانهای مادری و بینالمللی مورد کم توجهی واقع شدهاند.
زبان مادری
اهمیت زبان مادری – یعنی نخستین زبانی که شخص توسط آن با جهان اطراف خود آشنا میشود - بر هیچکسی پوشیده نیست و ارزشگزاری نسبت به آن بهگونهی روزافزونی در حال رشد است. بهعنوان مثال، تخصیص یک روز بهعنوان روز جهانی زبان مادری توسط یونسکو و سازمان ملل متحد، خود گواهی قوی بر این واقعیت است. خوشبختانه تاثیر این گام بینالمللی مثبت در جهت بسط و توسعهی زبانهای مادری دنیا، در کشور ما نیز مشهود بوده است و جنبش پیشبرد زبان مادری در جامعهی چند زبانی ما جریان پیدا کرده است. بهعنوان مثال، سال گذشته در تاریخ سوم اسفند ماه (21 فوریه) یعنی روزی که از سوی یونسکو روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است، برای اولین بار در ایران و در شهر تبریز مراسمی به این مناسبت برگزار شد که در خور توجه است.
البته اهمیت دادن و توسعه بخشیدن به زبان مادری در عمل، مهیا ساختن هرچه بیشتر امکانات گوناگون برای آموزش کلاسیک و کاربرد بیشتر آن به صورت کتبی و شفاهی در برخوردهای اجتماعی و رسانههای عمومی است. بستر قانونی این مهم نیز در قوانین اساسی اکثر کشورهای جهان گنجانده شده است، و از جمله طبق اصل پانزدهم قانون اساسی کشور ما:
” زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.“
بنابر این وظیفهی تمامی افراد جامعه و دولت در بارهی ارتقا بخشیدن هر چه بیشتر به زبانهای مادری – یا چنانکه در اصل فوق آمده، ”زبانهای محلی و قومی“ این است که راه را برای ارتقای آموزش و کاربرد آن باز کنند.
هیچ کس مخالف یادگیری آزاد و اختیاری زبانهای ملل دیگر، همچون فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی یا انگلیسی نیست، اما آنچه که نباید فراموش کرد، اصلِ یادگیری زبان مادری و تقدم آن بر آموزشِ هر زبان ملی بیگانه است.
نکتهی بسیار با اهمیتی را که میتوان اضافه نمود، این است که در کشور ما پس از گذشت بیش از 25 سال از تصویبِ قانونِ اساسی متاسفانه این اصل قانون اساسی که مربوط به زبانهای مادری است، به بوتهی فراموشی سپرده شده و هرگز بهاجرا در نیامده است. در حالیکه همه میدانیم آموزش زبان مادری حق اساسی هر انسانی است. همانگونه که تنوع زیستی در موردِ محیط زیست باعث جذابیت و مانا شدن بیشتر آن میگردد، در مورد زبانهای مادری یا محلی و قومی نیز، تنوع زبانی سبب مطلوبیتِ بیشتر فضا و قوام هرچه بیشتر اقوام مختلف موجود در هر کشوری میگردد. از این نظر نیز، کشور ما غنی است: ایران کشوری است چندزبانه که در آن علاوه بر وجود تعداد فراوانی از زبان های گوناگون، حداقل 5 زبان موجود در آن دارای گویشورانی در حد چندین میلیون است. بهعنوان مثال، زبانهای فارسی، ترکی، کردی، عربی و بلوچی هر کدام در گوشهای از این سرزمین پهناور قلمروی ویژهی خود را دارند. یادگیری زبان ملی – که در بند بعدی به آن میپردازیم - وظیفهی هر کسی است، و فراگیری زبان مادری حق ایشان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
حافظ: چکیدهی تاریخ ایران*
دکتر ندوشن از باسابقهترین پژوهشگران ادب فارسی است. چهل و پنج کتاب و صدها مقاله و یادداشت در زمینهی فرهنگ، تاریخ، و ادبیات ایران حاصل کوششهای پنجاه ساله این پژوهشگر برجسته است. دکتر ندوشن در سال ۱۳۰۴ در روستای ندوشن در اطراف یزد دیده به جهان گشوده است. وی دارای لیسانس حقوق از دانشگاه تهران و دکترا در رشتهی حقوق بینالملل از دانشگاه سوربن فرانسه است. دکتر ندوشن استاد دانشکدهی ادبیات و حقوق دانشگاه تهران بوده است که پس از مدتی به تقاضای خود بازنشست شده است. در هشت جلسه سخنرانی خود در دانشگاه تورنتو، دکتر ندوشن جنبههای گونهگون تاریخ و ادبیات ایران را به اختصار بررسی کرد. نوشتار حاضر چکیدهای است از یکی از سخنرانیهای ایشان با عنوان «چرا سخن حافظ چکیدهی تاریخ ایران است؟».
در این سخنرانی به این پرداخته میشود که چگونه حافظ با غزلیات نسبتا کمتعداد خود توانسته پیچیدگیهای تاریخ ایران را با زبانی موجز و در عین حال پیچیده بیان کند. زبانی که مرتب از اندیشهای به اندیشه دیگر گذر میکند و بر سر هیچ اندیشهای نمیایستد و گاه چنان پیچیده است که به رغم وجود تفسیرهای فراوان، در نهایت اجماعی بر سر منظور و مقصود شاعر وجود ندارد.
شخصیت حافظ مایهی شگفتی فراوان است. طلبهای که در گوشهای از شیراز میزیسته و در تمام عمر خود به جز سفر کوتاهی به یزد از شهر خود خارج نشده و معاشرتی با انسانهای برجسته نداشته، ولی در کنج تنهایی خویش افق پهناوری را به تخیل کشیده که توانسته خصوصیات اصلی فرهنگ و تمدن ایرانی را در خود جا دهد. حافظ در پایان یک دوران تاریخی میزیسته که در آن ایران حوادث بزرگی را از سر گذرانده بوده است. پس از حملهی اعراب برای مدتی طولانی ایرانیان کوشیده بودند که سر از زیر سلطه فرهنگی و سیاسی اعراب برآورند و حکومتهای مستقل ایرانی تشکیل دهند. اما دیری نپایید که ترکان بر کشور مسلط شدند و سه سلسلهی غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی زمام کشور را برای مدتی طولانی به دست گرفتند. پس از آن ایران جولانگاه مغولانی شد که از یک سو ویرانیهای فراوانی را به بار آوردند و از سوی دیگر با برانداختن خلیفهی بغداد به دوران طولانی نفوذ سیاسی و مذهبی اعراب در ایران پایان دادند. حافظ در پایان این دورههای فراز و نشیب تاریخی در قالب غزلیاتی پر از رمز و ایهام و استعاره به بیان مولفههای تاریخی و فرهنگی ایران پرداخته است.
حافظ زبان گویای ضمیر ناخودآگاه ایرانی است. توضیح آن که گویندگان ادب فارسی عموما بیانگر وجدان آگاه شخص ایرانی هستند. به این معنی که تجربیات ملموس و خودآگاه روزمره را بیان میکند. حافظ از این قاعده مستثنا نیست ولی در عین حال او این ویژگی ممتاز را دارد که بیانگر ضمیر ناخودآگاه ایرانی نیز هست. حافظ به بیان مفاهیم و صوری میپردازد که حس مرموزی از آشنایی به خواننده میدهند ولی به مهار تفکر خالص در نمیآیند. از این رو لسانالغیب بودن حافظ را میتوان به این معنی گرفت که کلام او آهنگ و طنینی از دنیایی دیگر دارد، دنیایی ورای تجربیات هر روزهی زندگی. این ویژگی کلام، خواننده را در آفرینش و پرورش مفاهیم شریک گوینده میکند. به این معنی که خواننده بنا به وسع تخیل و احساس و ذوق خود معانی متفاوتی را از شعر منظور میکند و در دنیایی تاحدی خود ساخته مستغرق میشود. سنت فال گرفتن از دیوان حافظ را میتوان از این زاویه توجیه کرد. بیشک کسی انتظار ندارد که حافظ غیبگو باشد و با فاصلهی مکانی و زمانی آیندهی تک تک افراد را پیشگویی کند. آن چه هست این است که در بطن غزلیات پیچیده و رازآلوده او مفاهیمی نهفته است که هر کس میتواند احساس و منظور خود را در آن بیابد و یا بر آن بنشاند.
ازنظر تاریخی رویآوری دوبارهی به حافظ در پنجاه سال گذشته موضوعی مورد تعمق و پژوهش است. وجود چاپهای متعدد از حافظ و تفسیرهای گوناگون و شرححالهای فراوان از حافظ در این پنجاه سال از تمام دورانهای گذشته بیشتر بوده است. برای توجیه این پدیده شاید بتوان گفت که مسایلی که ایرانیان در این چند دهه با آن دست به گریبان بودهاند با مسایلی که حافظ در زندگی خود آنها را تجربه کرده است، نقاط مشترک زیادی داشته است. سخن حافظ در عین این که جوهرهی تاریخ ایران است، روزنامهی زمان خود نیز هست. روزنامهای که حوادث روزمره دوران زمامداری آل مظفر در فارس در آن به وضوح نمود یافته است. ولی هنر حافظ از اتفاقات کوچک و جزیی الگوهایی کلی و مستقل از زمان ساخته است. به این ترتیب جریانات و حوادث خاص زمانه حالت کلی و دامنه دار در زمان پیدا کردهاند. شاید بتوان گفت که یکی از دلایل گرایش دوبارهی ما به حافظ از این روست که جنبههای زندگی زمان حافظ به صورتی دیگر دوباره در برابر ما زنده شدهاند.
عجیب این که دوران آل مظفر دوران کوچکی از تاریخ ایران است ولی به خاطر این زندگی حافظ در این دوران یکی از مشهورترین دورانهای تاریخی ایران است. در مورد خاندان مظفر به خاطر حافظ پژوهشهای فراوانی شده است که چگونه زیستند و حکومت کردند و سرانجام به دست تیمور قتل عام شدند. این تجربهی تاریخی حافظ با ظهور امیرمبارزالدین مظفری تشکیل دهندهی سلسلهی آلمظفر آغاز شد. شخصی حسابگر و سیاستباز و متعصب که رفتارش در خمیرمایهی شعر حافظ تاثیر فراوانی داشته است. با آن که حکومت مبارزالدین چند سالی بیش طول نکشید (وی سرانجام به خاطر زیادهرویها و تعصبهای فراوان به دست پسرش شاه شجاع کور شد و برافتاد) ولی تجربهی حکومت او نشان داد که هنگامی که هوی و هوسهای یک فرد لباس ریا و تزویر و تعصب به خود میپوشد، چگونه جامعهای را تحت تاثیر قرار میدهد و چه بلاهایی بر آن نازل میکند. از این رو با آن که مبارزالدین فرد بدنامی در تاریخ ایران است ولی منشا آفرینش برخی از بهترین غزلهای حافظ شده است که تحت تاثیر رفتار وی و یا خطاب به وی سروده شدهاند. میتوان گفت که اگر حکومت امیر مبارزالدین نبود حافظ تجربهی دست اول و ملموسی از آن چه که میتوان بلای تاریخی ایران نام برد و آن تزویر و دورنگی و ریاورزی است، نمیداشت. در واقع موضوع ریا و تزویر و تعصب یکی از چند موضوع اصلی تفکر حافظ است. این بیماری و عارضهایست که به صورت خزنده و پنهان و گاه از روی اضطرار دامن ایرانی را گرفته است. میتوان ادعا کرد که یکی از علل این که شعر حافظ باب طبع ایرانیان واقع میشود این است که مردم ایران خود در طول تاریخ این ملک، درد حکومت ریاپرور و دورنگ را حس کردهاند. این که چگونه هوسهای حاکمان در لفافههای گونهگون پیچیده میشود و چگونهها حرفها با عمل تفاوتهای فراوان دارد.
توجه خاص حافظ به مفاهیم «عشق» و «شراب» و «رند» را نیز میتوان از همین زاویه فهمید. به طور کلی مفهوم عشق و شراب در ادبیات فارسی بعد از اسلام بعد وسیعی پیدا میکند. تا قبل از ظهور گستردهی ادبیات عرفانی در قرن ششم، شراب تنها در معنی مایعی نشاطانگیز و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشه ها و تفکرات فیزیکدانان
انیشتین به خاطر لباس های کهنه اش معروف بود. از او پرسیدند چرا این ها را می پوشی؟؟؟ گفت لباس مهم نیست(کسی لباس من را نباید بشناسد)مهم این است که مردم مرا می شناسند.
وقتی فهمیدم۲ سال دیگر بیشتر زنده نیستم و کم کم داشت همه جایم فلج می شد امیدم را از دست ندادم و از نظر من،ضعیف ترین اشخاص کسانی هستند که امیدشان را از دست بدهند.«استیفن هاوکینگ»
دو چیز انتها ندارد حماقت انسانها و پهنهی کهکشانها ؛ که البته در مورد کهکشانها مطمئن نیستم! «آلبرت انیشتین»
امروز همان فردایی هست که دیروز در انتظارش بودی. «آلبرت انیشتین»
یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد. «بنجامین فرانکلین»
اختراع یک درصد الهام گرفتن و ۹۹ درصد پشتکار و جدیت است. «توماس ادیسون»
یک درصد نبوغ، ۹۹ درصد عرق ریختن. «توماس ادیسون»
هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. «فرانکلین»
در آنسوی هر سیاهچاله ی سپید چشمه ای وجود دارد. «استیفن هاوکینگ»
دانشمندان جدی علم، تنها کسانی هستند که بسیار دیندار باشند. «انیشتین»
دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه ی طبیعت. «گالیله»
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.« آلبرت انیشتین»
اگر اشیا جهان به حال خود وا گذاشته شوند ، به بی نظمی می گرایند و هیچ وقت سامان اولیه ی خود را باز نمی یابند .« قانون دوم ترمودینامیک»
شما دو راه در پیش دارید یا به خدا اعتقاد ورزید یا بدان معتقد نباشید ، کدام را بر می گزینید؟عقل بشریتان نمی تواند پاسخ دهد اما بازی ادامه دارد . مثل این است که شما با طبیعت امور عالم شرط بندی می کنید تا سرانجام در روز قیامت یا شیر را رو کند یا خط را . بسنجید و ببینید اگر هر آنچه را دارید بر سر شیر ، یعنی وجود خدا شرط ببندید بیشتر سود خواهید کرد یا زیان : اگر شرط را ببرید ، آنچه بدست آورده اید سعادت ابدی خواهد بود ، اگر شرط را ببازید ، در واقع چیزی از دست نداده اید . اگر بیشمار احتمال در کار باشد و در این قمار ، تنها یکی از آنها وجود خدا را تایید کند باز هم شما هر آنچه را دارید بر روی خدا شرط ببندید ، زیرا اگر چه با این کار یقینا خود را در معرض زیانی محدود قرار می دهید ، معالوصف هر زیانی که محدود باشد ، حتی اگر قطعی باشد ، باز هم معقول خواهد بود به شرطی که در مقابل ، رسیدن به سود نامحدود در کار باشد . پس برخیزید و ایمان آورید چرا که در قمار ایمان شما فقط برنده اید ، باختی در کار نیست ، پس چرا معطلید ؟ می ترسید چه را از کف دهید ؟ « پاسکال»
از آنجایی که می توانیم آینده را کنترل کنیم نباید آن را پیش بینی نمایید ) درست همان طوری که هوای درون خانه را پیش بینی نمی کنیم زیرا آن را کنترل می کنیم).تا آنجایی که می توانیم به تغییراتی که نه برآنها کنترل داریم نه انتظارشان را داریم (مثل راندن اتومبیل) واکنش فوری و موثر نشان دهیم ، به پیش بینی آن نیازمند نیستیم.هرچه بیشتر بتوانیم خود را با چیزی که کنترلی بر آن نداریم سازگار کنیم ، نیازمان به کنترل آن کمتر می شود. «ادیسون»
به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی.«ادیسون»
من می خواهم بفهمم خداوند چگونه این جهان را ساخته است، من به این یا آن پدیده، طیف این یا آن عنصر علاقه ای ندارم، من می خواهم افکار خدا را بدانم،بقیه جزییات هستند .« انیشتین»
من می خواهم بدانم در جهان چه می گذرد ، من به بازی ریاضی کاری ندارم.« ویتن»
منیاد گرفتم که پیشرفت کردن نه سریع است و نه آسان. «ماری کوری»
من دلم نمی خواهد مشهور باشم درعلم باید به اشیا دلبستگی داشت نه به اشخاص. «ماری کوری»
باید طوری بیاموزید که هرگز اشتباه نکنید؛ راز کار در این است که سریع پیش نروید.«ماری کوری»
هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر آدم ناچار باشد مثل بدن بی جان زندگی کند باز هم باید از کار دست نکشد . «پی یر کوری»
به نظر من همواره پرستش موجود بشری کاری غیر عادلانه بوده است.«انیشتین»
سه قدرت عظیم بر جهان حکومت می کنند: حماقت،ترس و حرص.«انیشتین»
بدون عشق به آموختن نه ریاضیات وجود خواهد داشت نه علوم طبیعی.«انیشتین»
مردان بزرگ بشریت همواره بی پول بوده اند ، آیا هیچ کس می تواند موسی یا عیسی مسیح یا گاندی را همراه با کیسه ی پول کارنگی به تصور درآورد؟«انیشتین»
من با جنگ مخالفم ، اما هنگامی که شرافت و حقوق آدمی دستخوش تجاوز باشد از جنگ گریزی نیست.«انیشتین»
اگر به راز لامپ برقی روشنایی پی نبرده بودم ، در آن هنگام به جای این که وقت خود را با صحبت کردن با شما (ناپلئون هیل) تلف کنم، در آزمایشگاه سرگرم پژوهش در مورد این مسئله بودم. «ادیسون»
من ناگزیر از موفقیت بودم، زیرا سرانجام همه ی راه هایی را که به شکست منتهی می شد طی کردم. «ادیسون»
کسی که در دوران جوانی از مطالعه ی کتاب هندسه ی اقلیدس به وجد نیامده باشد هرگز جست وجو کننده ی علمی نخواهد شد. «انیشتین»
سنت های اخلاقی بزرگ ترین میراث بشریت می باشد،لیکن در نظر من رعایت اخلاق مفهوم قربانی دادن، محرومیت از برخی لذت های زندگی و شدت وحدت را ندارد بلکه منظور آن است که هر کس از صمیم قلب جویای سرنوشت بهتری برای همه ی مردم باشد. «انیشتین»
انیشتین از کسانی که در مجالس مهمانی و محافل انس، مسائل علمی را وسیله ی شیرین زبانی یا فضل فروشی می ساختند تنفر فوق العاده ای داشت. بانویی از بانوان مشهور برلین وقتی او را به شام دعوت کرد و برای این که انیشتین دعوت را بپذیرد نام گروهی از مشاهیر و اشخاص مهم را که در این مجلس حضور خواهند داشت ذکر کرد. انیشتین در جواب او اظهار داشت :پس انتظار دارید که من هم از وسایل تزیینی میز شام شما شوم ؟
احساسات دینی قوی ترین و والاترین انگیزه ی تحقیقات علمی هستند. «انیشتین»
اگر دانشمندان اروپا فقط جزیی از روح از خود گذشتگی و صفات پسندیده ی ماری کوری را می داشتند بدون تردید آینده ی روشن تری به انتظار اروپا می نشست. «انیشتین»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
تهیهکننده: زرندی
تصمیمگیری گروهی: نکات کلیدی : گروهها در برابر افراد: این موضوع که آیا گروهها تصمیمگیران بهتری از افراد هستند موضوع سادهای نیست و بستگی به چند عامل دارند مانند نوع وظیفهی مربوطه. گروهها معمولاً عملکردی بهتر از افراد دارند. زمانی که وظایف قابل تقسیمبندی هستند، گروهها همچنین دارای یک مزیت در وظایف مربوط به حل مشکلها هستند، چون آنها به احتمال قوی کسی را در درون خود دارند که دارای یک جواب قابل قبول هستند، گروهها دارای پتانسیل ایجاد عقاید مربوط به اعضای گروه میباشد. از بُعد منفی گروهها میتوانند دچار نقصان در پروسه شوند که از کمبود هماهنگی نشأت میگیرد آنها همچنین احتمالاً بر اساسِ ساعات فردی بازده کمتری دارند.
قطبیت: تحقیق اخیر نشان داده است که گروهها تصمیماتِ خطرناکتری را نسبت به افراد میگیرند. این پدیده به عنوان یک پدیدهی (تغییر خطر) شناخته میشود، اگرچه تحقیق بعدی نشان داده است که تغییرات به سوی احتیاط نیز روی میدهد. هماکنون شواهدی وجود دارد مبنی بر این که وقتی افراد برای بحث در مورد یک قطبیت موضوعی گرد هم میآیند آنها با قرار گرفتن در یک موقعیت که بینهایتتر از موقعیت متوسط اعضای گروه قبل از بحث است، به گردهمایی خود خاتمه میدهند، سه تئوری اصلی وجود دارد که سعی میکند قطبیت را توضیح دهد: مقایسهی اجتماعی، تأثیر اطلاعاتی، و تئوری هویت اجتماعی.
تفکر گروهی: تفکر گروهی به عنوان «یک گرایش جستجوی توافق زودهنگام» تعریف میشود. علائم اصلی تفکر گروهی شامل 1- توهمِ بیارزش بودن، یک باور مسلم، در اخلاقیات گروه، یک دیدگاه مشخص در مورد دیدگاه خارج از گروه یک توهمِ اتفاق آرا میباشد. تفکر گروهی به وسیلهی انتقاد سرکوب شده، اختلاف گروه، یک دیدگاه مشخص در موردِ دیدگاه خارج از گروه و یک توهمّ اتفاقآرا میباشد. تفکر گروهی به وسیلهی انتقاد سرکوب شده، اختلاف عقیده، و ابراز عقاید دیگر بحث را محدود میکند. این منجر به تصمیمات ضعیفتری میشود. تفکر گروهی را میتوان پیشگیری کرد اگر گروهها به اختلاف عقاید بیشتر از تأیید آنها اهمیت دهند و آن هدایتکنندگان را تضمین کند، افراد قوی دیگر عقایدشان را پس از افراد قدرت کمتر بیان کنند گروهها باید همچنین بحث را با کارشناسان در خارج از گروه تشویق کنند، یک «حامی شیطان» که کارش مخالفت کردن با دیدگاههای همه است تعیین کنند.
گروهها در برابر افراد: در موضوع Az اشاره شد که شعور و خرد سنین مخصوصاً مفید و مؤثر نیست چون غالباً متناقض است مثلاً در رابطه با گروهها و این که چقدر عملکرد در آنها خوب است آیا ما باید اعتقاد داشته باشیم که دو نفر بهتر از یک نفر است یا این که دو آشپز کار را خراب میکنند؟ آیا درست است که گروهها تصمیمات خوبی را میگیرند یا تصمیماتشان به واقعیت نزدیکتر است؟ تعجبآور نیست که پاسخ تا حدی پیچیدهتر از یک بله یا خیر ساده است چون بستگی به چند عامل مانند وظیفهی مورد نظر دارد. مثلاً گروهها عملکردی بهتر از افراد دارند وقتی که وظایف قابل تقسیم و توضیحاند. گروهها همچنین دارای یک مزیت در وظایف و امور حل مشکل میباشد. آنها از نظر آماری احتمال بیشتری وجود دارد که کسی را در میان خودشان داشته باشند که یک پاسخ قابل قبول داشته باشد. مزیت دیگر برای گروهها این است ک آنها دارای پتانسیل ایجاد عقاید یک عضو گروه میباشند. با وجودِ این همچنان که ما مشاهده خواهیم کرد چه زمانی در مورد تفکر گروهی بحث کنیم گروهها همیشه بر این مزایای بالقوه سرمایهگذاری نمیکنند از بُعد منفی گروهها میتوانند دچار نقصان پروسه شوند که از عدم وجود هماهنگی نشأت میگیرند، آنها همچنین احتمال دارد بر اساس ساعات فردی دارای کارایی و بازده کمتری باشند، اگرچه بر طبق اهمیت تصمیم این ممکن است یک مشکل نباشد واضح است که بعضی از قسمتهای این تحقیق ارتباط کمتری با گروههای شرکتکننده در امور جسمی در مقابل امور ادراکی دارد، اگرچه گروههای ورزش و تمرین مجبورند تصمیمهایی را هم در درون زمین و هم خارج از آن بگیرند و یک آگاهی از بعضی از فواید و مضرّات مرتبط با تصمیمگیری گروهی در هنگامی که آنها آن را انجام میدهند مفید خواهد بود.
قطبیت: این پرسش که آیا تصمیمات اتخاذ شده توسط گروهها با تصمیمات اتخاذ شده توسط افراد متفاوت است یا نه، فراتر از موضوع کیفیت تصمیمگیری توسعه پیدا میکند. مثلاً تحقیق اخیر نشان داد که گروهها تصمیمات خطرناکتری را در مقایسه با افراد اتخاذ میکنند. این پدیده را پدیدهی تغییر خطرناک مینامند و این موارد نگرانکنندهی مرتبط با شعورِ گروههای تصمیمگیرنده در مورد موضوعاتی مانند رفتن به جنگ یا فشار دادن دکمهی نامشخص و افزایش میدهد. با وجود این تحقیق بعدی نشان داده است که تغییرات برای احتیاط همچنین در گروهها رخ میدهد، پس تشخیص داده شد که تغییرات برای احتیاط و تغییرات برای خطر دو روی یک سکّه هستند. سکهای به نام قطبیت. هماکنون شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر این که وقتی افراد برای بحث در مورد یک موضوع گرد هم میآیند آنها بحث را با قرار گرفتن در یک موقعیت که بینهایت از موقعیت فعلی اعضای گروه قبل از بحث است خاتمه میدهند. اگر بازیکنان به طور متوسط با این که به طور دستهجمعی به نزد مربی بروند و بگویند که آموزش خستهکننده است، یک بحث توسط بازیکنان آن احساس را قویتر خواهد کرد با وجود این اگر بازیکنان به طور متوسط با روبرو با مربی مخالف باشند، بحث طبیعتاً یک تصمیم واضحتر اتخاذ شده توسط بازیکنان برای مواجه نشدن را ایجاد خواهد کرد. ؟؟ دیگر تصمیمگیری گروهی منجر به قطبیت میشود. سه نظریهی اصلی وجود دارد که تلاش میکند قطبیت را نجات دهد: مقایسهی اجتماعی، تأثیر اطلاعاتی، نظریهی هویت اجتماعی، توضیح مقایسهی اجتماعی به وسیلهی تقویت خود یا نمایش خود هدایت میشود. شواهد متعددی وجود دارد مبنی بر این که افراد خودشان را در یک پرتوی مثبتتر میبینند. مثلاً ما گرایش داریم به این که خود را به عنوان یک فرد کمی اخلاقیتر، بیآزارتر و جذابتر و باهوشتر از حد متوسط ببینیم.