لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرویدی که نمی شناسیم
کشور ما اغلب هر وقت اسم «سیگموند فروید»، «عقاید فرویدی» و یا « مکتب فرویدریسم» میآید اولین چیزی که به ذهن شنونده میرسد نظرات و عقاید فروید در رابطه با میل جنسی و آزاد گذاشتن روابط جنسی میان افراد جامعه است. شاید به همین علت باشد که در برخی جوامع به خصوص در کشورهای مسلماننشین خیلی درباره طرز فکر و نقطه نظرات این روانکاو بزرگ صحبت نمیشود و تمام عقاید او را محدود به این نوع رابطهها میدانند. در هر صورت شاید مروری گذرا به زندگی او باعث ایجاد انگیزه برای تحقیق درباره عقاید او و احتمالا آموختن نکاتی مفید از میان آنها باشد.
شاید به همین علت باشد که در برخی جوامع به خصوص در کشورهای مسلماننشین خیلی درباره طرز فکر و نقطه نظرات این روانکاو بزرگ صحبت نمیشود و تمام عقاید او را محدود به این نوع رابطهها میدانند. در هر صورت شاید مروری گذرا به زندگی او باعث ایجاد انگیزه برای تحقیق درباره عقاید او و احتمالا آموختن نکاتی مفید از میان آنها باشد.
نام کامل:سیگموند شلومو فروید( معروف به سیگموند فروید)
تاریخ تولد: ششم می 1856
تاریخ درگذشت: بیست و سوم سپتامبر1939
محل تولد: فرایبرگ(اتریش- مجارستان)
محل زندگی: اتریش و انگلستان
ملیت: اتریشی
زمینه فعالیت: عصبشناسی- روانپزشکی- روانشناسی- روان درمانی- روانکاوی
معروف به: روانکاو
جوایز قابل توجه: جایزه گوته
سیگموند فروید روانپزشک و عصب شناس اتریشی بود که با همکاری چند نفر دیگر یک مدرسه روانکاوی را تاسیس کرد. فروید بیش از همه به خاطر تئوری ذهن ناخودآگاه، تعبیر دوباره از میل جنسی و روشهای روان درمانیاش مشهور است.
در حال حاضر از او به عنوان « پدر علم روانکاوی» یاد میشود، ولی با این حال هنوز بحثهای زیادی پیرامون عقاید او وجود دارد.
زندگی فروید
سیگموند فروید از پدر و مادری یهودی در شهر پریبورگ متولد شد( پریبورگ سابقا از شهرهای اتریش به حساب میآمد و آن زمان فرایبورگ نام داشت، ولی اکنون پریبورگ متعلق به جمهوری چک است) به علت قوه ذهنی متمایزی که سیگموند نسبت به برداران و خواهرانش داشت و پدر و مادرش همیشه او را نسبت به بقیه فرزندانشان برتری میدادند و حتی با وجود شرایط ضعیف مالی امکان تحصیل مناسب را برای او فراهم میکردند. به همین خاطر فروید در طول 8 سال تحصیل خود همیشه جزو بهترینهای کلاس خود بود و در سن 17 سالگی برای ادامه تحصیل در دانشگاه وین به این شهر نقل مکان کرد.
فروید در سال 1886 و پس از افتتاح یک کلینیک خوصصی که مخصوص آسیبهای عصبی و مغزی بود ازدواج کرد. او در این کلینیک ابتدا روش هیپتونیزم را برای درمان بیمارانش انتخاب کرد، ولی چندی بعد متوجه شد صحبت کردن مستقیم درباره مشکلات بیماران با خود آنها بسیار موثرتر است.
اغلب درباره فروید این شایعه مطرح بود که او با «مینابرنیز» که خواهر همسرش بود رابطه داشت. صاحب هتلی در وین ادعا میکند فروید و خواهر همسرش برخی شبها اتاقی را از او اجاره میکردند که این اتفاق برای اولین بار در سیزدهم آگوست 1898 روی داد و پس از آن این دو به مشتریان ثابت هتل تبدیل شدند!
خود فروید بین 40 تا 50 سالگی از موارد مختلفی از بیماریهای روانی رنج میبرد و با ترسهای مختلفی روبهرو بود. پس از انتشار کتابهای فروید در سالهای 1900 و 1901 علاقمندی به تئوریهای او از سوی مردم بیشتر شد و فروید بدین وسیله برای خود طرفداران زیادی جمع کرد.
فروید اغلب به انتقادات افرادی که مخالف عقاید او بودند بیتوجهی نشان میداد و دوست نداشت برای اثبات افکارش با آنها به بحث و مجادله بپردازد. همین خصیصه او باعث شده بود که دشمنان زیادی نداشته باشد. با این وجود چند نفر بودند که همیشه با نقطه نظرات فروید به صراحت مخالفت میکردند، از آن میان میتوان به «کارلیونگ» درمانگر روحی- روانی سوئیسی اشاره کرد.
سیگموند فروید در سال 1930 به خاطر تلاشهایش در زمینه روانشناسی و کمک به غنیسازی فرهنگ ادبی آلمان موفق به دریافت« جایزه گوته» گردید.
سه سال پس از کسب این جایزه ارتش نازی قدرت را در آلمان در دست گرفت و کتابهای فروید همراه با برخی چیزهایی که ارتش نازی آنها را به آتش کشید سوخت.
در مارچ 1983 نازیها اتریش را تصرف کردند و این هجوم آنها به کشور همسایه باعث ایجاد آشوبها و ناآرامیهای فراوان در وین شد. فروید که دوست نداشت در چنین شرایطی زندگی کند خودش را به انگلستان تبعید کرد و به همین خاطر در ژوئن همان سال همراه با خانوادهاش وین را به مقصد لندن ترک کرد تا در آن جا زندگی کند.
فروید که هیچ وقت از پاکت سیگار برگش دور نمیشد سرانجام به خاطر اعتیاد به سیگار برگ سرطان دهان گرفت. به همین علت او بیش از 30 عمل جراحی برای درمان سرطانش انجام داد. در سپتامبر 1939 فروید آن قدر به دوست صمیمیاش «دکتر ماکسشور» اصرار کرد تا بالاخره دکتر شور پذیرفت که به او در خودکشی کمک کند. فروید در آخرین دست نوشتهایکه در زندگیاش از خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وین هلن کونارد رونت گن (بیوگرافی)
رونت گن در 27 مارس 1845 در ایالت راین آلمان به عنوان تک فرزند یک پدر تاجرو تولید کننده لباس به دنیا آمد . مادرش شارلوت فرووین اهل آمستردام و عضو یک خانواده قدیمی بود که در آمستردام اقامت داشتند وقتی سه ساله بود خانواده اش به آپل دورن به هلند مهاجرت کردند ودرآنجا به مؤسسه مارتوینوس هلمن وان دورن که یک مؤسسه شبانه روزی بودرفت که علاقه ا ی به به این رشته نداشت برعکس آن علاقه مند به محیط باز و جنگلهایی بود. او همچنین علاقه مند به ساختن وسائل مکانیکی بود که تا آخر عمرش این علاقه با او همراه بود . در سال 1862 وارد مدرسه فنی UTRESHT شد که با این وجود درآنجا نیز موجب اعتراض معلمان قرار گرفت که این اعتراض بخاطر کشیدن کاریکاتورمعلمان بود که در حقیقت کارشخص دیگری بود او سپس در سال 1865 به دانشگاه UTROSHT رفت ودررشته فیزیک مشغول به تحصیل شد .
او بطور مرتب در سرکلاسها حاضر نمی شدو بعداز مدتی او فهمیدمی تواند از طریق گذراندن امتحان وارد دانشگاه پلی تلینیک در زوریخ شوداو پس از گذراندن امتحان به عنوان دانشجوی مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل شد . او به جلسات سخنرانی کلاسیوس می رفت که تأثیر زیادی برپیشرفت او داشت . در سال 1869 او دکترای خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کردو به عنوان استادیار Kundt انتخاب شد و با او در همان سال به وورزبرگ رفت و سه سال بعد به استرازبرگ رفتند . در سال 1874او بعنوان استاد دانشگاه استرازبرگ انتخاب شد و به درجه (استادی) پروفسورا در علوم کشاورزی درHohen heim در Wurtemberg رسید. در سال 1876 به عنوان استاد فیزیک به استرازبورگ برگشت اما سه سال بعد دعوتنامه دانشگاه Giessen را با سمت ریاست هیأت علمی فیزیک پذیرفت . بعداز رد کردن دعوتنامه هایی با سمت و پست مشابه از دانشگاه های Jena و اتریش او دعوتنامه دانشگاه Wurz burg را پذیرفت . در سال 1889 اوپیشنهاد ریاست هیأت علمی فیزیک دانشگاه Leipzig را رد کرد اما در سال 1900 این سمت را در دانشگاه مونیخ پذیرفت .او تا پایان عمرش در آنجا ماند گرچه موقعیتها و پیشنهادهای زیادی به اوشده بودواو نپذیرفته بود مانند : ریاست Physikalsch و Technische Reichsanstalt دربرلین و ریاست هیأت علمی فیزیک دانشکده برلین . اولین کار و اثر رونت گن در سال 1870منتشر شد که مربوط به گرمای ویژه گازها می شد و ادامه این کار چندسال بعد با مقاله ا ی در ارتباط با رسانای گرمایی بلورها (کریستال ها) ارائه شد. درمیان سایر مشکلات بررسی شده می توان به ویژگی های الکتریکی و سایر ویژگی های کوارتزاشاره کرد و نیز تأثیر فشار برشاخص های شکست (تجزیه) نور رادر سیالات متفاوت بررسی کرده است .
تعیین و تغییر سطوح نورپلاریز شده توسط تأثیرات الکترومغناطیسی ، تغییرات در عملکردو توابع درجه حرارت و قابلیت و ظرفیت تراکم آب و سایر سیالات و نیز پدیده ا ی که با پراکندگی ذرات روغن درآب همراه می باشد را مورد بررسی قرار داده است . با این وجودنام اوبطور اساسی در ارتباط با کشفیات او در مورد اشعه هایی است که آنها راX نامید . در سال 1895 او در حال مطالعه برروی پدیده ا ی بود که جریان الیکتریکی را از طریق یک گاز فشار پایین از آن عبورداد . کار قبلی او در این زمینه توسط پلاکر، جی و دبلیوهیت و رف ، سی، اف وارلی ، ا ی گلدستین و سرویلیام کروکز، اچ هرتزو دکتروان لنارد دنبال شدو با کار این دانشمندان در مورد ویژگی های اشعه کاتدنامی که گلدستین به جریان الیکتریکی دادبراساس گازهای کاملاً نادری شکل گرفته که دارای جریان الکتریسیته قوی می باشند که توسط (فنر)سیم القایی رام کورف شناخته شده است . با این وجود کار روتن گن درمورد اشعه کاتدمنجر به کشف نوع جدیدیاز اشعه ها گشت . در بعداز ظهر 8 نوامبرسال 1895 او فهمید که اگر لوله تخلیه (خروجی) نزدیک به یک کارتن سیاه ضخیم باشد تاتمام نور را از خود عبور دهدو اگر که او در یک اتاق تاریک کارکند ویک صفحه کاغذی که از پلاستینو سیانید باریم در یک طرف قرار داشته باشد درست در مسیر اشعه ها فلورسانت را بوجود می آوردحتی وقتی که دورتر از لوله تخلیه (خروجی) فاصله داشته باشد. او بعدها فهمید که اشیا باضخامت متفاوت که در مسیر اشعه ها قرار می گیرند قابلیت انتقال متفاوتی را از خود نشان می دهندوقتی که این اشعه ها روی صفحه فوتوگرافیکی ثبت می شوند. وقتی او برای چند لحظه دست همسرش را درمسیر اشعه های درحال عبورصفحه فوتوگراف قرار داد دست همسرش را بهمراه سایه و تصویری از استخوانهای دست او مشاهده کردو همینطورانگشتری که دستش کرده بودکه دورآن را نوری احاطه کرده بودقابلیت نفوذپذیری بیشتری نسبت به اشعه ها از خود نشان می داد و بنابراین آن قسمت سایه کمرنگ تری داشت و این اولین دستگاه رونتگنوگرامی بود که ساخته شد. درآزمایشات بعدی رونت گن نشان داد که اشعه های جدید با برخورد اشعه کاند در اشیا بوجود می آیندواز آنجایی که ماهیت آنها ناشناخته است به آنها نام اشعهX را داد . به او افتخارات والقاب زیادی دادند . در چندین شهر خیابانها به اسم او نامیده شدند و مجموعه کاملی از جوایز ، مدالها و دکترای افتخاری درآلمان و سرتاسر جهان به او تعلق گرفت. برخلاف تمام این موارد،رونتگن مردمتواضعی بود.او بسیاری از تعطیلات را در تابستان درخانه اش واقع در Weilheim در کنارBavarian ALPS می گذرانیدو دوستانش را سرگرم می کرداو کوهنوردبزرگی بودو بسیار دچار موقعیت های خطرناک شده بوداو فردی متواضع و با ادب بودو همیشه به نظریات و مشکلات دیگران اهمیت می دادواز اینکه یک دستیار داشته باشد خجالت می کشید و ترجیح می داد که تنها کارکند. بیشتر وسایلی که استفاده می کرد خودش آنها را می ساخت . رونتگن با آنابرتا که اهل زوریخ بود ازدواج کرد که در یک کافه باپدراو آشنا شده بود اونوه شاعر مشهور اوتولودویگ بود آنها درسال 1872 درآپل درن درهلند ازدواج کردند وهیچ بچه ای نداشتنداما درسال 1887جزف این برتالودویگ را به سرپرستی قبول کردند که دختر برادرخانم زنتگن بود4 سال بعدامرگ همسرش در10 فوریه 1923 دمانیچ بخاطرسرطان روده مرد .
( ( ( ( ( ( (
ویل هلم کناردرنت گن : رنت گن در27 مارس 1845 به دنیا آمد اوفیزیک دان آلمانی بود که اولین جایزه نوبل فیزیک را درسال 1901 بخاطر کشف اشعه X دریافت نمود که تحول بزرگی درفیزیک پیشرفته وپزشکی وتشخیص بیماری محسوب می شود اودرپلی تکنیک درزوریخ تحصیل می کرد سپس استاد فیزیک دانشگا های استرازبورگ ، گوسین و مونیخ شد تحقیقاتش شامل خاصیت کشسانی وفعالیت مویین سیالها وگرمای ویژه گازها وهدایت گرما دربلورها وجذب گرما توسط گازها وپیزوالکتریسیته می باشد . درسال 1895 درحالی که به روی جریان الکتریسیته دریک لامپ شیشه ای خالی ( لامپ اشعه کاتدی ) کارمی کرد که متوجه تکه ا ی ازپلاتین وسیانید باریم شد که ازخود نورمنتشر می کرد وقتی که چراغ روشن بود . اوبیان کردکه وقتی اشعه کاتد به دیواره شیشه ا ی لامپ برخورد می کند بعضی پرتوهای ناشناخته بوجود می آیند که ازاتاق عبورکرده وبه مواد شیمیایی برخورد کرد وفلورسنت را بوجود می آورند . بررسی های بیشتر نشان دادکه کاغذ وچوب وآلومینیوم وسایر مواد دیگر نسبت به این نوع جدید پرتوافشانی رسانا می باشند . همچنین فهمید که این امربرسطوح فتوگرافیک نیز تأثیر دارد . ازآنجایی که بطور قابل توجهی هیچ ویژگی نوری را مانند انعکاس یا تجزیه نور ازخودشان نمی داد اوبه اشتباه تصور می کردکه این اشعه ها ربطی به نور ندارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کاپیتان کوک: جستجوگر دریانورد و پیشگام دریایی
م. عباسپور
کاپیتان جیمز کوک، به عنوان یک جستوجوگر دریانورد و پیشگام و کسی که از اسکوربوت پیشگیری کرد، بسیار مشهور است.
اسکوربوت، بیماری ناشی از کمبود ویتامین ث که شل شدن لثهها و خونریزی زیاد در زخمهای کوچک از علائم آن است.
سالهای نخستین
سه سفر اکتشافی کاپیتان کوک اطلاعات بیسابقهای در مورد اقیانوس آرام و مردمانی که در جزایر و سواحل آن میزیستهاند در اختیار اربابان وی قرار داد. موفقیتهای وی بیشتر از این حیث که او فرزند خانوادهای معمولی که کشاورز و اهل مارتن در شمال یورک بود، بیشتر قابل توجه بود.
«... [به گفتهی خودش] نه تنها میخواستکه به سرزمینهای دوردستی که پیش از او هیچ انسانی به آنها نرسیده بود، بلکه تا دورترین نقطهای که تصور میکرد، ممکن است انسان به آنها پا گذارد، سفر کند».
کوک اولین بار در سن 18 سالگی به دریا سفر کرد. ده سال از عمرش را در تجارت زغالسنگ در سواحل شرقی انگلستان گذراند- مکانی با تپههای زیردریای زیر دریایی خطرناک که دائما تغییر شکل و موقعیت میدهند و قسمتهای کم عمقی که در نقشه ثبت شدهاند و بندگاههایی که پهلو گرفتن در آنها دشوار است. در سال 1755 به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و در دو سال آزمون مهارت دریانوردی و هدایت کشتیهای سلطنتی رابه موفقیت پشت سر گذاشت. در طی هفت سال جنگ- نبرد میان انگلستان و فرانسه برای به دست قدرت در آمریکای شمالی- تجربه جست و جو در آبهای آمریکای شمالی را کسب کرد و نخستین سالهای صلح پس از جنگ بین 1763 تا 1767 را صرف نقشهبردای خطوط ساحلی همیشه مهآلود نیوفاندلند (= جزیرهای در کانادا NewFoundland) کرد. در طول این سالها وی این امکان را یافت که به صورت عملی (تجربی) ریاضی و نجوم را فرا گیرد و به طور مستمر مهارتهای مورد نیاز برای یک جست و جوگر را با کفایت را کسب کند. در سالهای بعد، نشان داد که تواناییهای دیگری که البته پیچیدگی کمتری دارند، نیر دارد، از جمله قدرت مدیریت، عزم راسخ و جاهطلبی، تواناییهایی که او را به برجستهترین جست و جوگر قردن هجدهم تبدیل کرد. [همان طور که] خود وی بیان میدارد: « نه تنها قصد دارم که به دورتر از نقاطی که پای انسانها به آنها رسیده، بلکه به دورتین نقاطی که فکر میکنم برای انسان امکان رفتن به آنها وجود دارد، سفر کنم».
سفر دریایی اول به اقیانوس آرام
سفر نخست کوک (71-1768) سفری مخاطرهآمیز تخت نظر فرماندهی نیروی دریایی و جامعه سلطنتی بود. هدف اصلی در این سفر، سازماندهی مأموریتی عملی به قصد مشاهده عبور نصفالنهاری (حرکت یک سیاره یا ماه از برابر جسمی بزرگتر مثل خورشید) سیاره ونوس (ناهید) از جزیره ماهیتی بود و البته این هدف ضمیمه دستورات دیگری مبنی بر جست و جوی قاره پهناور جنوبی، Terra Australis Incognita بود که موقعیت آن توجه دریانوردان و پژوهشگران اروپایی را از قرن 16 به خود جلب کرده بود و تعجب آنان را نیز برانگیخته بود.
کوک را که در ان زمان ناو سروان (ستوان نیروی دریایی) بود گیاهشناسی به نام جوزف نبکس و ستارهشناسی به نام چارلز گرین و گروه کوچکی از دستیاران علمی و هنرمندان همراهی میکردند.
کشتی کوک، Eneavour (به معنای تلاش) یک کشتی ساخت و ؟؟؟ (شهری در کانادا) بود که مخصوص حمل زغال طراحی شده بود و شکل بیرونی دیواره آن انحنا داده شده بود و به این دلیل انتخاب شده بود ه قدرت و قابلیت ذخیرهسازی بالا داشت و کف آن تا عمق کمی از آب پایین میرفت. البته در کشتی باید تغییراتی صورت میگرفت اما نیازی به تغیر نوع آن نبود. کشتی سفرهای دوم و سوم، Resolution (به معنای عزم و اراده مستحکم) نیز همین ساختار راداشت و حتی در همان کارخانه کشتیسازی سازنده Enoleavour، ساخته شده بود. در مورد ویژگیهای این کشتی کوک مینویسد:
«به وسیلهی کشتی بود که من کشفیات خود را در آن دریاها بیش از هر کس دیگری ادامه دادم».
«... کوک بیش از 5000 مایل از سواحلی را که پیشتر ناشناخته بودند، به نقشه اضافه کرد».
کوک ابتدا به تاهیتی سفر کرد تا مشاهدات ستارهشناسی را که هدف اولیه سفرش بود، به انجام برسند، پیش از آن که به سمت جنوب تغییر مسیر دهد، جایی که در دستورالعملهایی که به او داده شده بود قید شده بود که «دلیلی وجود دارد که ممکن است خشکی یا قارهای پهناور در آن جا کشف شود». کوک پس از رسیدن به عرض جغرافیایی 40 درجهی جنوبی، بدون آن که نشانی از آن خشکی بیابد تغییر مسر داد، جایی که در آن کمی بیشتر از شش ماه صرف نقشهبرداری از مناطق آن کرد که آنها در واقع آن گونه که تصور میشد بخشی از قاره جنوبی نبودند.
از ان جا کوک Endeavour را به سمت مناطق شرقی کشف نشدهی هلند جدید (نامی که هلندیها در قرن هفدهم به استرالیا داده بودند) هدایت کرد. کوک در امتداد سواحل نیوسوث ولز و کوئنیزلند کنونی به سمت شمال حرکت کرد و در همین حال از این سواحل نقشهبرداری هم میکرد.
پس از فرار از خطرات وحشتناک منطقه Great Barrier Reef (منطقهای در شمال شرقی استرالیا و کوئنینر لند) به کنارههای شمالی استرالیا در Cape York رسید، جایی که ساحل شرقیاش را که متعلق به هیچ کس نبود(terra nullisis) تصاحب نمود.
با عبور از تنگهی Porres (تنگهای به عرض 80 مایل/ 129 کیلومتر میان جزیرهی گینه جدید و کنارههای شمالی Capy York استرالیا) به بحث برسد متصل یا منفصل بودن هلند جدید (استرالیا) و گینه جدید پایان داد. کوک تنها به وسیلهی یک کشتی توانست بیش از 500 مایل از سواحلی که پیش از آن ناشناخته بودند به نقشه بیفزاید. جوایز دوقلوی نیوزیلند، سواحل شرقی استرالیا و تنگه Porres بالاخره از میان مه ابهام بیرون آمدند.
سفر دوم به اقیانوس آرام
سفر دریایی دوم کوک (75- 1772) مکمل منطقی مکانهایی که در اولین سفر جست و جو کرده یا نکرده بود، به حساب میآمد. دوباره نیز همان هنرمندان و دانشمندان او را همراهی میکردند و برای اولین بار از کرونومترها نیز استفاده شد که یکی از آنها نسخه kendal (منطقهای در شمال غربی انگلستان) کرونومتر دریایی معروف شماره4، «جان هرسیون» بود. این ابزار عالی زمان زیادی در زیر آسیبهای احتمالی بر اثر سفرهای دریایی طولانی دوام میآورد و راه حل عملی جدید را بر مشکل تعیین طول جغرافیایی ارائه میکرد.
در این سه سال دوری، کاپیتان کوک که تازه ترفیع درجه گرفته بود به قاره فرضی جنوبی (قطب جنوب) بیش از هر کس دیگری نزدیک شد و سرزمینهای بسیاری را از نزدیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اهلیت
منظور از اهلیت در اینجا، اهلیت استیفاء یا توانائى قانونى براى اعمال و اجراء حقوق مدنى است. همهٔ انسانها به حکم طبیعت و خلقت خدادادى داراى حقوق هستند ولى بعضى از انسانهاى صاحب حق ممکن است به دلایلى توانائى اعمال و اجراء حقوق خود را نداشته باشند. در مادهٔ ۱۲۰۷ قانون مدنى آمده است: اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق خود ممنوع هستند:
- صغار
- اشخاص غیررشید
- مجانین.
بنابراین اشخاصى را که توانائى و صلاحیت لازم براى اجراء و اعمال حقوق مدنى خود ندارند، محجور (ممنوع) مىنامند. به همین جهت جامعه و قانون به حمایت از آنان برمىخیزد و از راه تعیین ولّى یا قیم و سرپرست، آنان را در اعمال و اجراء حقوق مدنى آنها یارى مىدهد تا حقى از آنان ضایع و سلب نشود.
- اهلیت بیمهگر:
براى اشتغال به امور و فعالیتهاى بیمهاى قانون شرایطى را پیشبینى کرده است. چنانکه مادهٔ ۳۱ قانون تأسیس بیمهٔ مرکزى ایران و بیمهگرى مىگوید: ”عملیات بیمه در ایران بهوسیلهٔ شرکتهاى سهامى عام ایرانى که کلیهٔ سهام آنها با نام بوده و با رعایت این قانون تجارت به ثبت رسیده باشند انجام خواهد گرفت“.
بنابراین بیمهگرى که فاقد پروانهٔ تأسیس و فعالیت در رشتههاى بیمه باشد فاقد اهلیت قانونى براى اشتغال به اعمال و فعالیتهاى بیمهاى است و اگر به صدور بیمهنامه یا قرارداد بیمه اقدام کند، قرارداد او از درجهٔ اعتبار ساقط است. همچنین اگر بیمهگرى ورشکسته باشد از تاریخ توقف، از مداخله در امور مالى و حقوق مالى خود ممنوع است و حق انعقاد قرارداد صلح را ندارد (آشکار است که این منع قانونى تنها از جهت حفظ حقوق بستانکاران تاجر ورشکسته است و نه از جهت عدم اهلیت قانونى تاجر).
- اهلیت بیمهگذار:
بیمهگذار ممکن است شخص حقیقى یا حقوقى باشد. در صورتىکه بیمهگذار شخص حقوقى باشد (سازمانها و مؤسسههاى دولتى و خصوصى، شرکتها، انجمنها و ...) باید شرایطى را که قانون براى تشکیل مؤسسهها، بنگاهها و نهادها لازم و ضرورى مىداند داشته باشد. اینگونه اشخاص در حدود اساسنامه و اختیار قانونى خود توانائى و اهلیت انعقاد قرارداد و عقد (از جمله عقد صلح) را دارند. اما در صورتىکه بیمهگذار شخص حقیقى باشد باید داراى اهلیت استیفاء یا توانائى قانونى براى اجراء حقوق خود باشد، بنابراین شخصى که در ردیف محجوران (صغیر، سفیه، مجنون) باشد بهعلت منع قانونى نمىتواند عقدى را منعقد کند. در اینصورت ولّى یا قیم یا سرپرست قانونى به نمایندگى از شخص محجور اقدام به بستن قرارداد (از جمله قرارداد صلح) مىکند. بنابراین شخص محجور نه مىتواند قرارداد بیمه منعقد کند و نه اهلیت مصالحه و سازش در مورد خسارت وارد شده را دارد. بستن هرگونه قرارداد بیمه یا توافق او در مورد میزان خسارت از درجهٔ اعتبار ساقط است. به همین جهت بیمهگران بههنگام انعقاد قرارداد (بررسى پیشنهاد بیمه و قبول آن) یا در موقع تصفیهٔ خسارتها و دریافت رسید (مفاصا حساب) باید به سن و سال و احوال شخصیتى طرف توجه کنند. این موضوع بهویژه در مورد خسارتهاى بدنى (بیمهٔ حوادث اشخاص و بیمهٔ شخص ثالث) در حالتىکه عاقد قرارداد بههنگام بستن قرارداد بیمه سالم بوده ولى در موقع درخواست خسارت بهعلت حادثهاى دچار اختلال مغزى و روانى شده باشد، شایان توجه است.
همچنین در صورتىکه معلوم شود درخواستکننده و گیرندهٔ خسارت مالى (اموال منقول و غیرمنقول) تاجر ورشکستهاى است (صدور حکم ورشکستگى با دادگاه است)، مصالحهٔ او از درجه اعتبار ساقط است. چنانکه در مادهٔ ۴۱۸ قانون تجارت آمده است: ”تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتى آنچه ممکن است در مدت ورشکستگى عاید او گردد ممنوع است. در کلیهٔ اختیارات و حقوق مالى ورشکسته که استفاده از آن مؤثر در تأدیه دیوان او باشد مدیر تصفیه، قائممقام ورشکسته بوده و حق دارد بهجاى او از اختیارات و حقوق مزبور استفاده کند“.
همچنین مادهٔ ۴۲۳ قانون تجارت بعضى از معاملههائى را که تاجر بعد از توقف خود مىکند باطل و بىاعتبار مىداند. بهطور مثال هر مصالحهٔ نامتعادل و حیلهگرانه، ”صلح محاباتى“، هرگونه نقل و انتقال بدون عوض چه مال منقول باشد یا غیرمنقول، هر تأدیهٔ قرض و بدهى و هر معاملهاى که به ضرر بستانکاران او تمام شود.
بررسى اهلیت در بیمه
مسئلهٔ اهلیت یا توانائى انجام معامله و بستن قرارداد در زمینهٔ فعالیت حقوقى بیمهاى نیز اهمیت بنیادى دارد که به شرح آن مىپردازیم.
- اهلیت بیمهگر:
بیمهگر یک شخص حقوقى است که بهصورت شرکت بازرگانى به ثبت رسیده و فعالیت مىکند. مادهٔ ۸۸ قانون تجارت: ”شخص حقوقى مىتواند داراى کلیهٔ حقوق و تکالیفى شود که قانون براى افراد قائل است مگر حقوق و وظایفى که بالطبیعه فقط انسان ممکن است داراى آن باشد مانند حقوق و وظایف اُبوت و بُنوت و امثال آن“.
اما شرکتهاى بیمه براى پرداختن به فعالیت بیمهگرى مىباید داراى اهلیت یعنى شرایطى باشند که قانون بیمهگرى، مصوب ۱۳۵۰، ضوابط آن را تعیین کرده است. طبق مادهٔ ۳۸ قانون تأسیس بیمه مرکزى ایران و بیمهگرى: ”براى انجام عملیات بیمه در تمام رشتهها یا رشتهٔ معین باید قبلاً طبق مقررات این فصل، از بیمهٔ مرکزى ایران پروانه تحصیل گردد“. براى تحصیل پروانهٔ مذکور متقاضى باید مدارک و اطلاعات زیر را به بیمهٔ مرکزى ایران تسلیم کند:
- اساسنامهٔ مؤسسه.
- میزان سرمایهٔ مؤسسه.
- صورت کامل اسامى شرکاء و مدیران و تابعیت و تعداد سهام هر یک از آنها.
- میزان سهام نقدى و غیرنقدى و نحوهٔ پرداخت آنها.
- اسناد و مدارک و اطلاعات دیگرى که بیمهٔ مرکزى ایران براى احراز صلاحیت مالى و فنى مؤسسه و حسن شهرت مدیران لازم بداند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.تاریخچه جنگ روانی:آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود، واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و... را شامل میشود. تعداد، پرسنل،