لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بند خالدار
ماجرای هلن
در زمان (وقوع) این داستان، هنوز در آپارتمان شرلوک هولمز در خیابان بیکر لندن زندگی می کردم.
یک روز صبح خیلی زود، خانم جوانی با لباس مشکی به یددن ما آمد.
خسته و ناراحت به نظر می رسید و چهره اش بسیار سفید (رنگ پریده) بود.
با صدای بلند گفت «من می ترسم! از مرگ می ترسم آقای هولمز»
«لطفاً کمکم کن! هنوز سی سالم نشده اما موهای سفیدم را نگاه کن! من خیلی می ترسم!»
هولمز با مهربانی گفت، «فقط بنشین و ماجرایت را برای ما تعریف کن،
(حرفش را) چنین شروع کرد «اسمم هلن استونر است و با ناپدری ام، دکتر کرمسبی رویلوت، در نزدیکی یک آبادی در حومة شهر زندگی می کنم.
خانوادة او زمانی ثروتمند بود اما وقتی ناپدری ام به دنیا آمد دیگر پولی در بساط نداشتند.
بنابراین برای پزشک شدن درس خواند، و به هند رفت.
آنجا مادرم را می بیند و با او ازدواج می کند. آن موقع من و خواهرم جولیا خیلی کوچک بودیم.
همانطور که می بینید، پدرمان مرده بود.
شرلوک هولمز پرسید، «احتمالاً مادرتان مقداری سرمایه داشت؟»
«اُ. بلی، مادرم پول زیادی داشت بنابراین ناپدری ام دیگر بی پول نبود.»
هولمز گفت، «خانم استونر، در باره ایشان، بیشتر بگویید.»
یکبار در هند از خدمتگذار هندی اش عصبانی شد و او را کشت.
بخاطر این کار به زندان افتاد و ما همگی به انگلستان برگشتیم.
مادرم هشت سال پیش در یک تصادف مرد.
و ناپدری ام همة ثروت او را تصاحب کرد، اما اگر من یا جولیا ازدواج کنیم باید سالیانه 250 پوند به ما بدهد.
هولمز گفت، «و حاا شما با او در حومة شهر زندگی می کنید.»
هلن استونر پاسخ داد، بلی، آقای هولمز، اما در خانه می نشیند و هرگز کسی را نمی بیند.
الان بیش از پیش عصبی و خشن شده است و بعضی وقتها با مردم آبادی درگیر می شود.
الان همه از او می ترسند و هر وقت او را می بینند فرار می کنند.
آنها از حیوانات وحضی هندی اش که آزادانه در باغ پرسه می زنند می ترسند.
یک دوست آنها را از هند برایش می فرستد.
حیوانات تنها موجودات وحشی باغ نیستند کولی ها هم هستند.
ناپدری ام این آدمهای وحشی را دوست دارد و آنها هرجا که دوست داشته باشند می توانند رفت و آمد کنند.
بیچاره من و جولیا زندگی بسیار ناگواری داشتیم.
خدمتکار نداشتیم.
آنها به علت ترسی که از ناپدری ام داشتند همیشه در می رفتند و ما مجور بودیم همة کارهای خانه را انجام بدهیم.
جولیا فقط سی سالش بود که مرد. موهایش مثل الان من سفید شده بود.
شرلوک هولمز پرسید «کی مرد»؟
دو سال پیش مرد. و به همین دلیل الان من ایجا هستم.
ما هرگز در دهکده با کسی رفت و آمد نداریم. اما بعضی وقتها به چندتایی از فامیل که نزدیک لندن زندگی می کنند سر می زنیم.
همانجا جولیا با پسر جوانی برخورد داشت که از خواهرم خواست با او ازدواج کند.
ناپدری ام موافقت کرد، اما چیزی نگذشت که او مرد.
شرلوک هولمز با چشمان بسته گوش می داد، اما اکنون چشمانش را باز کرد و به هلن استونر نگریست.
و گفت: «در بارة مرگ او همه چیز را بگو.»
هلن جواب داد «همه چیز را خیلی خوب می توانم به خاطر بیاورم.
لحظة بسیار بدی بود!
اتاق خواب هر سة ما طبقه پایین است.
اول اتاق خواب ناپدری ام است.
اتاق جولیا بعد از اتاق او و اتاق من بعد از اتاق جولیاست.
اتاقها پنجره هایی دارند که همگی رو به باغ هستند و درها هم به راهرو باز می شوند.
یک روز عصر ناپدری ام در اتاقش سیگار تند هندی اش را دود می کرد.
جولیا نمی توانست بخوابد چون در اتاقش بوی آنها را استنشاق می کرد، بنابراین به اتاقم آمد تا با من صحبت کند.
قبل از آنکه برگردد و بخوابد به من گفت، «هلن صدای سوتی که در نیمه های شب می آید شنیده ای؟
تعجب کردم، بعد گفتم: «نه»
گفت، «عجیب است»
بعضی وقتها صدای سوت به گوشم می رسد، اما نمی دانم از کجا می آید.
تو چرا آن را نمی شنوی؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
وین هلن کونارد رونت گن (بیوگرافی)
رونت گن در 27 مارس 1845 در ایالت راین آلمان به عنوان تک فرزند یک پدر تاجرو تولید کننده لباس به دنیا آمد . مادرش شارلوت فرووین اهل آمستردام و عضو یک خانواده قدیمی بود که در آمستردام اقامت داشتند وقتی سه ساله بود خانواده اش به آپل دورن به هلند مهاجرت کردند ودرآنجا به مؤسسه مارتوینوس هلمن وان دورن که یک مؤسسه شبانه روزی بودرفت که علاقه ا ی به به این رشته نداشت برعکس آن علاقه مند به محیط باز و جنگلهایی بود. او همچنین علاقه مند به ساختن وسائل مکانیکی بود که تا آخر عمرش این علاقه با او همراه بود . در سال 1862 وارد مدرسه فنی UTRESHT شد که با این وجود درآنجا نیز موجب اعتراض معلمان قرار گرفت که این اعتراض بخاطر کشیدن کاریکاتورمعلمان بود که در حقیقت کارشخص دیگری بود او سپس در سال 1865 به دانشگاه UTROSHT رفت ودررشته فیزیک مشغول به تحصیل شد .
او بطور مرتب در سرکلاسها حاضر نمی شدو بعداز مدتی او فهمیدمی تواند از طریق گذراندن امتحان وارد دانشگاه پلی تلینیک در زوریخ شوداو پس از گذراندن امتحان به عنوان دانشجوی مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل شد . او به جلسات سخنرانی کلاسیوس می رفت که تأثیر زیادی برپیشرفت او داشت . در سال 1869 او دکترای خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کردو به عنوان استادیار Kundt انتخاب شد و با او در همان سال به وورزبرگ رفت و سه سال بعد به استرازبرگ رفتند . در سال 1874او بعنوان استاد دانشگاه استرازبرگ انتخاب شد و به درجه (استادی) پروفسورا در علوم کشاورزی درHohen heim در Wurtemberg رسید. در سال 1876 به عنوان استاد فیزیک به استرازبورگ برگشت اما سه سال بعد دعوتنامه دانشگاه Giessen را با سمت ریاست هیأت علمی فیزیک پذیرفت . بعداز رد کردن دعوتنامه هایی با سمت و پست مشابه از دانشگاه های Jena و اتریش او دعوتنامه دانشگاه Wurz burg را پذیرفت . در سال 1889 اوپیشنهاد ریاست هیأت علمی فیزیک دانشگاه Leipzig را رد کرد اما در سال 1900 این سمت را در دانشگاه مونیخ پذیرفت .او تا پایان عمرش در آنجا ماند گرچه موقعیتها و پیشنهادهای زیادی به اوشده بودواو نپذیرفته بود مانند : ریاست Physikalsch و Technische Reichsanstalt دربرلین و ریاست هیأت علمی فیزیک دانشکده برلین . اولین کار و اثر رونت گن در سال 1870منتشر شد که مربوط به گرمای ویژه گازها می شد و ادامه این کار چندسال بعد با مقاله ا ی در ارتباط با رسانای گرمایی بلورها (کریستال ها) ارائه شد. درمیان سایر مشکلات بررسی شده می توان به ویژگی های الکتریکی و سایر ویژگی های کوارتزاشاره کرد و نیز تأثیر فشار برشاخص های شکست (تجزیه) نور رادر سیالات متفاوت بررسی کرده است .
تعیین و تغییر سطوح نورپلاریز شده توسط تأثیرات الکترومغناطیسی ، تغییرات در عملکردو توابع درجه حرارت و قابلیت و ظرفیت تراکم آب و سایر سیالات و نیز پدیده ا ی که با پراکندگی ذرات روغن درآب همراه می باشد را مورد بررسی قرار داده است . با این وجودنام اوبطور اساسی در ارتباط با کشفیات او در مورد اشعه هایی است که آنها راX نامید . در سال 1895 او در حال مطالعه برروی پدیده ا ی بود که جریان الیکتریکی را از طریق یک گاز فشار پایین از آن عبورداد . کار قبلی او در این زمینه توسط پلاکر، جی و دبلیوهیت و رف ، سی، اف وارلی ، ا ی گلدستین و سرویلیام کروکز، اچ هرتزو دکتروان لنارد دنبال شدو با کار این دانشمندان در مورد ویژگی های اشعه کاتدنامی که گلدستین به جریان الیکتریکی دادبراساس گازهای کاملاً نادری شکل گرفته که دارای جریان الکتریسیته قوی می باشند که توسط (فنر)سیم القایی رام کورف شناخته شده است . با این وجود کار روتن گن درمورد اشعه کاتدمنجر به کشف نوع جدیدیاز اشعه ها گشت . در بعداز ظهر 8 نوامبرسال 1895 او فهمید که اگر لوله تخلیه (خروجی) نزدیک به یک کارتن سیاه ضخیم باشد تاتمام نور را از خود عبور دهدو اگر که او در یک اتاق تاریک کارکند ویک صفحه کاغذی که از پلاستینو سیانید باریم در یک طرف قرار داشته باشد درست در مسیر اشعه ها فلورسانت را بوجود می آوردحتی وقتی که دورتر از لوله تخلیه (خروجی) فاصله داشته باشد. او بعدها فهمید که اشیا باضخامت متفاوت که در مسیر اشعه ها قرار می گیرند قابلیت انتقال متفاوتی را از خود نشان می دهندوقتی که این اشعه ها روی صفحه فوتوگرافیکی ثبت می شوند. وقتی او برای چند لحظه دست همسرش را درمسیر اشعه های درحال عبورصفحه فوتوگراف قرار داد دست همسرش را بهمراه سایه و تصویری از استخوانهای دست او مشاهده کردو همینطورانگشتری که دستش کرده بودکه دورآن را نوری احاطه کرده بودقابلیت نفوذپذیری بیشتری نسبت به اشعه ها از خود نشان می داد و بنابراین آن قسمت سایه کمرنگ تری داشت و این اولین دستگاه رونتگنوگرامی بود که ساخته شد. درآزمایشات بعدی رونت گن نشان داد که اشعه های جدید با برخورد اشعه کاند در اشیا بوجود می آیندواز آنجایی که ماهیت آنها ناشناخته است به آنها نام اشعهX را داد . به او افتخارات والقاب زیادی دادند . در چندین شهر خیابانها به اسم او نامیده شدند و مجموعه کاملی از جوایز ، مدالها و دکترای افتخاری درآلمان و سرتاسر جهان به او تعلق گرفت. برخلاف تمام این موارد،رونتگن مردمتواضعی بود.او بسیاری از تعطیلات را در تابستان درخانه اش واقع در Weilheim در کنارBavarian ALPS می گذرانیدو دوستانش را سرگرم می کرداو کوهنوردبزرگی بودو بسیار دچار موقعیت های خطرناک شده بوداو فردی متواضع و با ادب بودو همیشه به نظریات و مشکلات دیگران اهمیت می دادواز اینکه یک دستیار داشته باشد خجالت می کشید و ترجیح می داد که تنها کارکند. بیشتر وسایلی که استفاده می کرد خودش آنها را می ساخت . رونتگن با آنابرتا که اهل زوریخ بود ازدواج کرد که در یک کافه باپدراو آشنا شده بود اونوه شاعر مشهور اوتولودویگ بود آنها درسال 1872 درآپل درن درهلند ازدواج کردند وهیچ بچه ای نداشتنداما درسال 1887جزف این برتالودویگ را به سرپرستی قبول کردند که دختر برادرخانم زنتگن بود4 سال بعدامرگ همسرش در10 فوریه 1923 دمانیچ بخاطرسرطان روده مرد .
( ( ( ( ( ( (
ویل هلم کناردرنت گن : رنت گن در27 مارس 1845 به دنیا آمد اوفیزیک دان آلمانی بود که اولین جایزه نوبل فیزیک را درسال 1901 بخاطر کشف اشعه X دریافت نمود که تحول بزرگی درفیزیک پیشرفته وپزشکی وتشخیص بیماری محسوب می شود اودرپلی تکنیک درزوریخ تحصیل می کرد سپس استاد فیزیک دانشگا های استرازبورگ ، گوسین و مونیخ شد تحقیقاتش شامل خاصیت کشسانی وفعالیت مویین سیالها وگرمای ویژه گازها وهدایت گرما دربلورها وجذب گرما توسط گازها وپیزوالکتریسیته می باشد . درسال 1895 درحالی که به روی جریان الکتریسیته دریک لامپ شیشه ای خالی ( لامپ اشعه کاتدی ) کارمی کرد که متوجه تکه ا ی ازپلاتین وسیانید باریم شد که ازخود نورمنتشر می کرد وقتی که چراغ روشن بود . اوبیان کردکه وقتی اشعه کاتد به دیواره شیشه ا ی لامپ برخورد می کند بعضی پرتوهای ناشناخته بوجود می آیند که ازاتاق عبورکرده وبه مواد شیمیایی برخورد کرد وفلورسنت را بوجود می آورند . بررسی های بیشتر نشان دادکه کاغذ وچوب وآلومینیوم وسایر مواد دیگر نسبت به این نوع جدید پرتوافشانی رسانا می باشند . همچنین فهمید که این امربرسطوح فتوگرافیک نیز تأثیر دارد . ازآنجایی که بطور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وین هلن کونارد رونت گن (بیوگرافی)
رونت گن در 27 مارس 1845 در ایالت راین آلمان به عنوان تک فرزند یک پدر تاجرو تولید کننده لباس به دنیا آمد . مادرش شارلوت فرووین اهل آمستردام و عضو یک خانواده قدیمی بود که در آمستردام اقامت داشتند وقتی سه ساله بود خانواده اش به آپل دورن به هلند مهاجرت کردند ودرآنجا به مؤسسه مارتوینوس هلمن وان دورن که یک مؤسسه شبانه روزی بودرفت که علاقه ا ی به به این رشته نداشت برعکس آن علاقه مند به محیط باز و جنگلهایی بود. او همچنین علاقه مند به ساختن وسائل مکانیکی بود که تا آخر عمرش این علاقه با او همراه بود . در سال 1862 وارد مدرسه فنی UTRESHT شد که با این وجود درآنجا نیز موجب اعتراض معلمان قرار گرفت که این اعتراض بخاطر کشیدن کاریکاتورمعلمان بود که در حقیقت کارشخص دیگری بود او سپس در سال 1865 به دانشگاه UTROSHT رفت ودررشته فیزیک مشغول به تحصیل شد .
او بطور مرتب در سرکلاسها حاضر نمی شدو بعداز مدتی او فهمیدمی تواند از طریق گذراندن امتحان وارد دانشگاه پلی تلینیک در زوریخ شوداو پس از گذراندن امتحان به عنوان دانشجوی مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل شد . او به جلسات سخنرانی کلاسیوس می رفت که تأثیر زیادی برپیشرفت او داشت . در سال 1869 او دکترای خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کردو به عنوان استادیار Kundt انتخاب شد و با او در همان سال به وورزبرگ رفت و سه سال بعد به استرازبرگ رفتند . در سال 1874او بعنوان استاد دانشگاه استرازبرگ انتخاب شد و به درجه (استادی) پروفسورا در علوم کشاورزی درHohen heim در Wurtemberg رسید. در سال 1876 به عنوان استاد فیزیک به استرازبورگ برگشت اما سه سال بعد دعوتنامه دانشگاه Giessen را با سمت ریاست هیأت علمی فیزیک پذیرفت . بعداز رد کردن دعوتنامه هایی با سمت و پست مشابه از دانشگاه های Jena و اتریش او دعوتنامه دانشگاه Wurz burg را پذیرفت . در سال 1889 اوپیشنهاد ریاست هیأت علمی فیزیک دانشگاه Leipzig را رد کرد اما در سال 1900 این سمت را در دانشگاه مونیخ پذیرفت .او تا پایان عمرش در آنجا ماند گرچه موقعیتها و پیشنهادهای زیادی به اوشده بودواو نپذیرفته بود مانند : ریاست Physikalsch و Technische Reichsanstalt دربرلین و ریاست هیأت علمی فیزیک دانشکده برلین . اولین کار و اثر رونت گن در سال 1870منتشر شد که مربوط به گرمای ویژه گازها می شد و ادامه این کار چندسال بعد با مقاله ا ی در ارتباط با رسانای گرمایی بلورها (کریستال ها) ارائه شد. درمیان سایر مشکلات بررسی شده می توان به ویژگی های الکتریکی و سایر ویژگی های کوارتزاشاره کرد و نیز تأثیر فشار برشاخص های شکست (تجزیه) نور رادر سیالات متفاوت بررسی کرده است .
تعیین و تغییر سطوح نورپلاریز شده توسط تأثیرات الکترومغناطیسی ، تغییرات در عملکردو توابع درجه حرارت و قابلیت و ظرفیت تراکم آب و سایر سیالات و نیز پدیده ا ی که با پراکندگی ذرات روغن درآب همراه می باشد را مورد بررسی قرار داده است . با این وجودنام اوبطور اساسی در ارتباط با کشفیات او در مورد اشعه هایی است که آنها راX نامید . در سال 1895 او در حال مطالعه برروی پدیده ا ی بود که جریان الیکتریکی را از طریق یک گاز فشار پایین از آن عبورداد . کار قبلی او در این زمینه توسط پلاکر، جی و دبلیوهیت و رف ، سی، اف وارلی ، ا ی گلدستین و سرویلیام کروکز، اچ هرتزو دکتروان لنارد دنبال شدو با کار این دانشمندان در مورد ویژگی های اشعه کاتدنامی که گلدستین به جریان الیکتریکی دادبراساس گازهای کاملاً نادری شکل گرفته که دارای جریان الکتریسیته قوی می باشند که توسط (فنر)سیم القایی رام کورف شناخته شده است . با این وجود کار روتن گن درمورد اشعه کاتدمنجر به کشف نوع جدیدیاز اشعه ها گشت . در بعداز ظهر 8 نوامبرسال 1895 او فهمید که اگر لوله تخلیه (خروجی) نزدیک به یک کارتن سیاه ضخیم باشد تاتمام نور را از خود عبور دهدو اگر که او در یک اتاق تاریک کارکند ویک صفحه کاغذی که از پلاستینو سیانید باریم در یک طرف قرار داشته باشد درست در مسیر اشعه ها فلورسانت را بوجود می آوردحتی وقتی که دورتر از لوله تخلیه (خروجی) فاصله داشته باشد. او بعدها فهمید که اشیا باضخامت متفاوت که در مسیر اشعه ها قرار می گیرند قابلیت انتقال متفاوتی را از خود نشان می دهندوقتی که این اشعه ها روی صفحه فوتوگرافیکی ثبت می شوند. وقتی او برای چند لحظه دست همسرش را درمسیر اشعه های درحال عبورصفحه فوتوگراف قرار داد دست همسرش را بهمراه سایه و تصویری از استخوانهای دست او مشاهده کردو همینطورانگشتری که دستش کرده بودکه دورآن را نوری احاطه کرده بودقابلیت نفوذپذیری بیشتری نسبت به اشعه ها از خود نشان می داد و بنابراین آن قسمت سایه کمرنگ تری داشت و این اولین دستگاه رونتگنوگرامی بود که ساخته شد. درآزمایشات بعدی رونت گن نشان داد که اشعه های جدید با برخورد اشعه کاند در اشیا بوجود می آیندواز آنجایی که ماهیت آنها ناشناخته است به آنها نام اشعهX را داد . به او افتخارات والقاب زیادی دادند . در چندین شهر خیابانها به اسم او نامیده شدند و مجموعه کاملی از جوایز ، مدالها و دکترای افتخاری درآلمان و سرتاسر جهان به او تعلق گرفت. برخلاف تمام این موارد،رونتگن مردمتواضعی بود.او بسیاری از تعطیلات را در تابستان درخانه اش واقع در Weilheim در کنارBavarian ALPS می گذرانیدو دوستانش را سرگرم می کرداو کوهنوردبزرگی بودو بسیار دچار موقعیت های خطرناک شده بوداو فردی متواضع و با ادب بودو همیشه به نظریات و مشکلات دیگران اهمیت می دادواز اینکه یک دستیار داشته باشد خجالت می کشید و ترجیح می داد که تنها کارکند. بیشتر وسایلی که استفاده می کرد خودش آنها را می ساخت . رونتگن با آنابرتا که اهل زوریخ بود ازدواج کرد که در یک کافه باپدراو آشنا شده بود اونوه شاعر مشهور اوتولودویگ بود آنها درسال 1872 درآپل درن درهلند ازدواج کردند وهیچ بچه ای نداشتنداما درسال 1887جزف این برتالودویگ را به سرپرستی قبول کردند که دختر برادرخانم زنتگن بود4 سال بعدامرگ همسرش در10 فوریه 1923 دمانیچ بخاطرسرطان روده مرد .
( ( ( ( ( ( (
ویل هلم کناردرنت گن : رنت گن در27 مارس 1845 به دنیا آمد اوفیزیک دان آلمانی بود که اولین جایزه نوبل فیزیک را درسال 1901 بخاطر کشف اشعه X دریافت نمود که تحول بزرگی درفیزیک پیشرفته وپزشکی وتشخیص بیماری محسوب می شود اودرپلی تکنیک درزوریخ تحصیل می کرد سپس استاد فیزیک دانشگا های استرازبورگ ، گوسین و مونیخ شد تحقیقاتش شامل خاصیت کشسانی وفعالیت مویین سیالها وگرمای ویژه گازها وهدایت گرما دربلورها وجذب گرما توسط گازها وپیزوالکتریسیته می باشد . درسال 1895 درحالی که به روی جریان الکتریسیته دریک لامپ شیشه ای خالی ( لامپ اشعه کاتدی ) کارمی کرد که متوجه تکه ا ی ازپلاتین وسیانید باریم شد که ازخود نورمنتشر می کرد وقتی که چراغ روشن بود . اوبیان کردکه وقتی اشعه کاتد به دیواره شیشه ا ی لامپ برخورد می کند بعضی پرتوهای ناشناخته بوجود می آیند که ازاتاق عبورکرده وبه مواد شیمیایی برخورد کرد وفلورسنت را بوجود می آورند . بررسی های بیشتر نشان دادکه کاغذ وچوب وآلومینیوم وسایر مواد دیگر نسبت به این نوع جدید پرتوافشانی رسانا می باشند . همچنین فهمید که این امربرسطوح فتوگرافیک نیز تأثیر دارد . ازآنجایی که بطور قابل توجهی هیچ ویژگی نوری را مانند انعکاس یا تجزیه نور ازخودشان نمی داد اوبه اشتباه تصور می کردکه این اشعه ها ربطی به نور ندارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کاخ هلن – Curating برج
اولین برج عصر طلایی توسط شرکت ریچارد راجرز طراحی شده بود ،به نمایش گذاری موسسان با دور نمای رعب آوری از احساس یک منطقه از هشت هزار متر مربع با یک ظرفیتی که تماماً و کلاً همه چیز را شامل می شد. به جای مانده باشد- که برای آموزش و یا سرد کردن هر کسی خوشایند خواهد بود. کاخ هلن مبین مدیر تولید گنبد برج کلرسمپسون ویرایشگر مضامین ، مارتین نیومن بود تا درباره مراحلی م تجربه عصر طلایی جدید شرکت متعهد کرده بود تا 15 منطقه را توسعه دهد و بررسی کند مواردی را کشف نماید.
در تمام مسیر ، curating گنبد برج موضوع اجراء ساختمان بوده است. اجرا در میان تعداد زیادی از مشاورین ، نویسندگان ، موسسان نمایشی ، معماران ، مهندسین و پیمانکاران ، اجرا در میان عموم یا طیف کاملی از عموم از عموم بریتانیایی مجبور بود که توسط تجربه عصر طلایی در گنبد برج سازگار شود (فراهم شود). البته تگر هدف از میلیون ها بلیط فروخته شده در فقط یک سال به دست آمده باشد. به هر حال گنبد برج مجبور است که خودش را با مردم بریتانیا در سطح وسیعی برای توجیه خودش و هزینه بسیار بالای خودش مطابق کند. از نظر لغوی این مرحله زعقشفثقهشم از اجرا ممکن است تماماً لغت جدیدی باشد- اولیا خدا ، گروه های متمرکز – در محل ر حضور کلرسامپسون و مارتین نیومن.
باور نداشتن ادعای آنان مشکل است که ادعا دارند ، شامل --- چنین میزان وسیعی از مردم با دیدگاههای متفاوت معمولاً به نمایش گذاری ها شامل نمی شود و یک یادبود فرهنگی روی طراحی صنعتی را به جای می گذارد و به طور احساسی یک تقدس بالایی را باعث می شود.
آنچه که سامپسون و نیومن غیر مستقیم ادعا می کنند انجام دادن تحت رهبری جنی پیج در NME ، به دست اوردن ضرورت دولت برای اجرا و تبدیل دادن آن به یک مرحله همکاری ، خلاق در سطخح بالا می باشد.
در این مسیر افراد بسیاری کارهایی را نسبت پروژه انجام دادند و تلاش کرده اند که به فواید و بازده هایی در کارشان برسند.
آنها خلاصه های طراحی را می نویسد برای منطقه ها و آنها را قابل دسترسی قرار می دهند. آنها طراحان را مجبور می کردند کهبه طور تشریک مساعی با آنها کار کنند و به طور جمعی نگرش ها و عقیده ها و تجربیاتشان را به همکاری بگذارند.
به ویراستارهای مضامیت برج درمورد curator ها در حالات سنتی چیزهایی گفته شده بود. آنها از نقش انتخابی موضوعات خاص curatorial سنتی دور مانده بودند. (در حقیقت مارتین نیومن ، کسی که کار می کند و مسئولیت مستقیمی دارد. یک نمایشگاه یا موزه ندارد اما برای سالهای بسیاری نویسه ای در تصور بود)
ویراستار خودشان را به عنوان کانداکتور یا تکنسین های صدا در روند کار معرفی کردند. به همین دلیل بود که استفان بایلی به عنوان مشاور خلق آمد.
به عنوان یک curator هنری موفق در بویلرهاوس در V&A ، او مایل نبود که روش های کارش را بازبینی کند و ترجیح می داد که «دستورالعمل هایی» خلاصه هایی برای طراحان به وجود بیاورد:
در مسیر کار با سیاست NMEC ، نقطه شروع مناطق تحقیق بازار بود. از مردم پرسیده می شد ، عصر طلایی چه چیزی را برای آنها مشخص کرده بود: 2000 سال از تولد مسیح ، پیروزی کاپیتالیسم غربی، یک عذر برای یک Hogmanay فوقالعاده بزرگ؟ برای بسیاری به نظر می آمد که بزرگتر راه حل سال جدید را نشان بدهد.
یک شانس و موقعیت برای بازبینی کامل خودشان . خط منفردی که بیرون از تمرکز بیان گروه نمودار بود و به طور فیزیکی در یم گروه گفته شده بود. "زمانی برای ایجاد یک تفاوت" بود. این موضع به روشن کردن روش موسسین کمک کرد. سلمپسون کرد که در اجتماع عصر طلایی ، حتی قبل از یافتن NMEC ، به حتی پیچ ملحق شده ، ابراز کرد که پیچ و خودش غالباً یم دید احساسی واضحی قبل از این داشتند. اما این تمرکز بیشتری روی آن داشت. برای آنها آن همیشه قصد داشت که یک پروژه در مورد یک احساس ملی از خودش باشد. در گفته های de togueville ، این همه درباره "ترس از سقوط ، امید به صعود" بود.
آنها حالا یک احساس قوی داشتند که یک روز خوب بیرون مردم برج آنها را قادر خواهد کرد که افکار کثبتی را به زندگی های مردم تزریق کنند. این بیشتر از حدس و گمان بود ،آنها به تعداد زیادی از مردم گفتند که فستیوال بریتانیا را در سال 1951 دیده بودند وهنوز به آن عنوان یکی از بخصوص ترین روزهای زندگی شان توجه و اشاره داشتند.
این جهش ساخته شده بود از خط یا قلاب منفرد زمان ساختن یم تفاوت به مناطق موضوعات منفرد توسط شکستن آن به سه موضوع: ما که هستیم ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
وین هلن کونارد رونت گن (بیوگرافی)
رونت گن در 27 مارس 1845 در ایالت راین آلمان به عنوان تک فرزند یک پدر تاجرو تولید کننده لباس به دنیا آمد . مادرش شارلوت فرووین اهل آمستردام و عضو یک خانواده قدیمی بود که در آمستردام اقامت داشتند وقتی سه ساله بود خانواده اش به آپل دورن به هلند مهاجرت کردند ودرآنجا به مؤسسه مارتوینوس هلمن وان دورن که یک مؤسسه شبانه روزی بودرفت که علاقه ا ی به به این رشته نداشت برعکس آن علاقه مند به محیط باز و جنگلهایی بود. او همچنین علاقه مند به ساختن وسائل مکانیکی بود که تا آخر عمرش این علاقه با او همراه بود . در سال 1862 وارد مدرسه فنی UTRESHT شد که با این وجود درآنجا نیز موجب اعتراض معلمان قرار گرفت که این اعتراض بخاطر کشیدن کاریکاتورمعلمان بود که در حقیقت کارشخص دیگری بود او سپس در سال 1865 به دانشگاه UTROSHT رفت ودررشته فیزیک مشغول به تحصیل شد .
او بطور مرتب در سرکلاسها حاضر نمی شدو بعداز مدتی او فهمیدمی تواند از طریق گذراندن امتحان وارد دانشگاه پلی تلینیک در زوریخ شوداو پس از گذراندن امتحان به عنوان دانشجوی مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل شد . او به جلسات سخنرانی کلاسیوس می رفت که تأثیر زیادی برپیشرفت او داشت . در سال 1869 او دکترای خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کردو به عنوان استادیار Kundt انتخاب شد و با او در همان سال به وورزبرگ رفت و سه سال بعد به استرازبرگ رفتند . در سال 1874او بعنوان استاد دانشگاه استرازبرگ انتخاب شد و به درجه (استادی) پروفسورا در علوم کشاورزی درHohen heim در Wurtemberg رسید. در سال 1876 به عنوان استاد فیزیک به استرازبورگ برگشت اما سه سال بعد دعوتنامه دانشگاه Giessen را با سمت ریاست هیأت علمی فیزیک پذیرفت . بعداز رد کردن دعوتنامه هایی با سمت و پست مشابه از دانشگاه های Jena و اتریش او دعوتنامه دانشگاه Wurz burg را پذیرفت . در سال 1889 اوپیشنهاد ریاست هیأت علمی فیزیک دانشگاه Leipzig را رد کرد اما در سال 1900 این سمت را در دانشگاه مونیخ پذیرفت .او تا پایان عمرش در آنجا ماند گرچه موقعیتها و پیشنهادهای زیادی به اوشده بودواو نپذیرفته بود مانند : ریاست Physikalsch و Technische Reichsanstalt دربرلین و ریاست هیأت علمی فیزیک دانشکده برلین . اولین کار و اثر رونت گن در سال 1870منتشر شد که مربوط به گرمای ویژه گازها می شد و ادامه این کار چندسال بعد با مقاله ا ی در ارتباط با رسانای گرمایی بلورها (کریستال ها) ارائه شد. درمیان سایر مشکلات بررسی شده می توان به ویژگی های الکتریکی و سایر ویژگی های کوارتزاشاره کرد و نیز تأثیر فشار برشاخص های شکست (تجزیه) نور رادر سیالات متفاوت بررسی کرده است .
تعیین و تغییر سطوح نورپلاریز شده توسط تأثیرات الکترومغناطیسی ، تغییرات در عملکردو توابع درجه حرارت و قابلیت و ظرفیت تراکم آب و سایر سیالات و نیز پدیده ا ی که با پراکندگی ذرات روغن درآب همراه می باشد را مورد بررسی قرار داده است . با این وجودنام اوبطور اساسی در ارتباط با کشفیات او در مورد اشعه هایی است که آنها راX نامید . در سال 1895 او در حال مطالعه برروی پدیده ا ی بود که جریان الیکتریکی را از طریق یک گاز فشار پایین از آن عبورداد . کار قبلی او در این زمینه توسط پلاکر، جی و دبلیوهیت و رف ، سی، اف وارلی ، ا ی گلدستین و سرویلیام کروکز، اچ هرتزو دکتروان لنارد دنبال شدو با کار این دانشمندان در مورد ویژگی های اشعه کاتدنامی که گلدستین به جریان الیکتریکی دادبراساس گازهای کاملاً نادری شکل گرفته که دارای جریان الکتریسیته قوی می باشند که توسط (فنر)سیم القایی رام کورف شناخته شده است . با این وجود کار روتن گن درمورد اشعه کاتدمنجر به کشف نوع جدیدیاز اشعه ها گشت . در بعداز ظهر 8 نوامبرسال 1895 او فهمید که اگر لوله تخلیه (خروجی) نزدیک به یک کارتن سیاه ضخیم باشد تاتمام نور را از خود عبور دهدو اگر که او در یک اتاق تاریک کارکند ویک صفحه کاغذی که از پلاستینو سیانید باریم در یک طرف قرار داشته باشد درست در مسیر اشعه ها فلورسانت را بوجود می آوردحتی وقتی که دورتر از لوله تخلیه (خروجی) فاصله داشته باشد. او بعدها فهمید که اشیا باضخامت متفاوت که در مسیر اشعه ها قرار می گیرند قابلیت انتقال متفاوتی را از خود نشان می دهندوقتی که این اشعه ها روی صفحه فوتوگرافیکی ثبت می شوند. وقتی او برای چند لحظه دست همسرش را درمسیر اشعه های درحال عبورصفحه فوتوگراف قرار داد دست همسرش را بهمراه سایه و تصویری از استخوانهای دست او مشاهده کردو همینطورانگشتری که دستش کرده بودکه دورآن را نوری احاطه کرده بودقابلیت نفوذپذیری بیشتری نسبت به اشعه ها از خود نشان می داد و بنابراین آن قسمت سایه کمرنگ تری داشت و این اولین دستگاه رونتگنوگرامی بود که ساخته شد. درآزمایشات بعدی رونت گن نشان داد که اشعه های جدید با برخورد اشعه کاند در اشیا بوجود می آیندواز آنجایی که ماهیت آنها ناشناخته است به آنها نام اشعهX را داد . به او افتخارات والقاب زیادی دادند . در چندین شهر خیابانها به اسم او نامیده شدند و مجموعه کاملی از جوایز ، مدالها و دکترای افتخاری درآلمان و سرتاسر جهان به او تعلق گرفت. برخلاف تمام این موارد،رونتگن مردمتواضعی بود.او بسیاری از تعطیلات را در تابستان درخانه اش واقع در Weilheim در کنارBavarian ALPS می گذرانیدو دوستانش را سرگرم می کرداو کوهنوردبزرگی بودو بسیار دچار موقعیت های خطرناک شده بوداو فردی متواضع و با ادب بودو همیشه به نظریات و مشکلات دیگران اهمیت می دادواز اینکه یک دستیار داشته باشد خجالت می کشید و ترجیح می داد که تنها کارکند. بیشتر وسایلی که استفاده می کرد خودش آنها را می ساخت . رونتگن با آنابرتا که اهل زوریخ بود ازدواج کرد که در یک کافه باپدراو آشنا شده بود اونوه شاعر مشهور اوتولودویگ بود آنها درسال 1872 درآپل درن درهلند ازدواج کردند وهیچ بچه ای نداشتنداما درسال 1887جزف این برتالودویگ را به سرپرستی قبول کردند که دختر برادرخانم زنتگن بود4 سال بعدامرگ همسرش در10 فوریه 1923 دمانیچ بخاطرسرطان روده مرد .
( ( ( ( ( ( (