لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
آتشفشان
با تشکر از
سرکار خانم ایلی کیان که ما را در این تحقیق یاری کردند
فهرست
مقدمه.............................................................................................................................2
آتشفشان..........................................................................................................................3
فوران اتشفشان.............................................................................................................17
انواع هاوایی...................................................................................................................18
نوع استو رومبو لی.........................................................................................................18
نوع وو لکانو..................................................................................................................19
نوع پله..........................................................................................................................19
نوع کو مو لو و لکان یا کپول........................................................................................20
مقدمه
آتشفشان یک ساختمان زمین شناسی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی (به صورت مذاب ، گاز ، قطعات جامد یاهر 3)از درون زمین به سطح آن راه می یابند. انباشتگی این مواد در محل خروج، برجستگی هایی به نام کوه آتشفشان ایجاد می نماید.
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد.
تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از دوره پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست.آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد. زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.
علم آتشفشان شناسی به مباحث نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشانی در سطح زمین، چگونگی تحول مواد آتشفشانی و ... اشاره می کند. علم آتشفشان شناسی از برخی علوم زمین چون پترولوژی ، تکتونیک جهانی، ژئوشیمی، چینه شناسی ، رسوب شناسی ، ژئوفیزیک ، کیهان شناسی و برخی دیگر از علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک ، آمار و ریاضی کمک می گیرند.
(2)
آتشفشان
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد. تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست. آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد. زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.
علم آتشفشان شناسی به مباحثی نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
تاریخچه و تحولات بودجه
مروری بر تحولات نظام بودجه ریزی
بودجه عملیاتی
پیشنهاد روشی برای بودجه ریزی عملیاتی
تاریخچه
1- پیشینه تاریخی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشوراز ادغام دو سازمان امور اداری و استخدامی کشور(سابق) و سازمان برنامه و بودجه (سابق) به وجود آمده است.
الف- سازمان برنامه و بودجه
به منظور هماهنگ نمودن فعالیت های عمرانی و لزوم تهیه برنامه هایی برای رشد اقتصادی و اجتماعی کشوردر سال 1316 هجری شمسی شورای اقتصادی تشکیل شد. در 17 فروردین سال 1325 به موجب تصویب نامه هیات وزیران هیاتی به نام هیات تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور تشکیل شد. هیات دولت پس از دریافت گزارشات ارائه شده از سوی این هیات در مرداد ماه سال 1325 تصویب کرد؛ برای رسیدگی به برنامه های ارائه شده از سوی وزارتخانه ها هیات جدیدی به نام هیات عالی برنامه تشکیل شود.
هیات عالی برنامه در سال 1327 لایحه قانون برنامه هفت ساله عمرانی کشوررا تهیه و به مجلس وقت ارائه کرد. در این لایحه برای نخستین بار باتوجه به لزوم جلوگیری از ایجاد اصطکاک بین سازمان هایی که عملیات مشابه انجام می دهند از سویی و لزوم تحول اقتصادی کشور از سوی دیگر پیشنهاد می شود اجرای برنامه از طریق همکاری بین دوایر دولتی و سازمان های وابسته به دولت از یک طرف و سازمانی خاص به نام سازمان برنامه از طرف دیگر انجام گیرد. به این ترتیب در مهر ماه 1327 اداره ای به نام اداره دفتر کل برنامه تاسیس می شود که بعدا این اداره سازمان موقت برنامه نامیده می شود. درنهایت طبق قانون مصوب 26 بهمن 1327 سازمان برنامه به وجود می آید.
با تصویب قانون برنامه و بودجه در 15 اسفند 1351 سازمان برنامه به دلیل انتقال وظیفه تهیه و تدوین تمامی بودجه به آن 'سازمان برنامه و بودجه ' نامیده می شود.
ب- سازمان امور اداری و استخدامی کشور
در سال 1334 شمسی اداره کل طبقه بندی مشاغل وابسته به وزارت دارایی به وجودآمد که هدف آن برقراری هماهنگی در حقوق و مزایای مستخدمان کشوری و به طور کلی اجرای اصل حقوق مساوی برای کار مساوی در محدوده نظام طبقه بندی مشاغل بود. در سال 1337 اداره کل مذکور به سازمان خدمات کشوری تغییر نام یافت و ازوزارت دارایی منتزع و تحت نظر نخست وزیر قرار گرفت. فکر تجدید نظر در مقررات استخدامی و ایجاد مرکزی برای نظارت امور استخدامی کشور روزبه روز قوت بیشتری می گرفت تا اینکه در سال1340شورای عالی اداری کشور به وجود آمد و کار تدوین قانون استخدام کشوری را از سر گرفت. شورای عالی اداری با بررسی کلیه قوانین و مقررات استخدامی کشور و بررسی ومقایسه مقررات استخدامی کشور با چندین کشور پیشرفته و در حال توسعه و بحث و مذاکره با صاحب نظران طرح مقدماتی لایحه استخدام کشوری را تهیه کرد. این لایحه پس از بررسی و تجدید نظر در هیات رئیسه شورای عالی اداری کشور و کمیسیون منتخب در هیات دولت و کمیسیون استخدام مجلس شورای ملی در تاریخ 31/3/1345 در یازده فصل به تصویب رسید. به موجب این قانون شورای عالی اداری جای خود را به سازمانی تحت عنوان سازمان امور اداری و استخدامی کشور داد.
2- تشکیل سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
پیشینه :
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور براساس مصوبه هشتاد و ششمین جلسه شورای اداری (در تاریخ 11/12/1378 ) به منظور تحقق مطلوب و ظایف و اختیارات رئیس محترم جمهوری موضوع اصل 126 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تامین یک پارچگی در مدیریت کلان و فراهم کردن زمینه تحقق مطلوب برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور تشکیل شد و فعالیت های خود را از تیر ماه سال 1379 آغاز کرد.
ساختار تشکیلاتی
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور متشکل از رئیس(که سمت معاونت رئیس محترم جمهور را نیز بر عهده دارد) 5 دفتر و اداره مستقل تحت پوشش ریاست سازمان 2 شورای عالی اداری و شورای اقتصاد 9 معاونت( شامل دفاتر و دوایر مختلف) 8 شورا و هیات وابسته 5 مرکز سازمان و واحد تابع و 28 سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان ها است:
الف- معاونت ها
1- معاونت امور اقتصادی و هماهنگی برنامه و بودجه 2- معاونت امور تولیدی 3- معاونت امور مدیریت و منابع انسانی 4- معاونت امور زیربنایی 5- معاونت امور اجتماعی 6- معاونت امور فرهنگی ؛ آموزشی و پژوهشی 7- معاونت امور فنی 8- معاونت امور مجلس و استان ها 9- معاونت امور پشتیبانی.
ب- شورا ها و هیات های وابسته
1- شورای عالی اشتغال 2- شورای امور اداری و استخدامی کشور 3- شورای حقوق و دستمزد 4- شورای عالی آمار 5- شورای عالی انفورماتیک 6- هیات عالی نظارت و 7- شورای عالی نقشه برداری 8- شورای عالی فنی.
ج- سازمان ها مراکز و واحدهای وابسته
1- مرکز آمار ایران 2- موسسه آموزش وپژوهش مدیریت و برنامه ریزی 3- سازمان بازنشستگی کشوری 4- سازمان نقشه برداری کشور 5 - سازمان ملی بهره وری ایران .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نیچه ، زرتشت و ایران
داریوشِ آشوری
فریدریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) را فیلسوفِ فرهنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیشهیِ او با پیدایش و پرورش و دگرگونیهایِ تاریخیِ فرهنگهایِ بشری ست، بهویژه نظامهایِ اخلاقیشان. تحلیلهایِ باریکبینانهیِ درخشانِ او از فرهنگهایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگاههایِ سنجشگرانهیِ او نسبت به آنها گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشهیِ او به عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرهنگ است. اگرچه چشمِ نیچه دوخته به تاریخ و فرهنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینه است، امّا از فرهنگهایِ باستانیِ آسیایی، بهویژه چین و هند و ایران، نیز بیخبر نیست و به آنها فراوان اشاره دارد، بهویژه در مقامِ همسنجیِ فرهنگها. او بارها از ’خردِ‘ آسیایی در برابرِ عقلباوریِ مدرن ستایش میکند(2).
نیچه دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبانشناسیِ تاریخیِ زبانهایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دورهیِ دکتری در این رشته به استادیِ این رشته در دانشگاهِ بازل گماشته شد. دانشِ پهناورِ او در زمینهیِ زبانها، تاریخ ، و فرهنگِ یونانی و رومی در بحثهایِ فراوانی که در بارهیِ آنها میکند آشکار است و نیز در اشارههایِ بیشماری که در سراسرِ نوشتههایِ خود به آنها دارد.
من میباید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.
نیچه
او دستِ کم دو کتابِ جداگانه در بارهیِ فرهنگ و فلسفهیِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، (3) و دیگری فلسفه در روزگارِ تراژیکِ یونانیان (4)، که هر دو از نخستین کتابهایِ او هستند. آشناییِ دانشورانهیِ او با تاریخ و فرهنگِ یونان و روم، و مطالعهیِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، به عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولتشهرهایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموعهیِ نوشتههایِ او، شاملِ پارهنوشتهها و یادداشتهایِ بازمانده (5) در دفترهایِ او، که حجمِ کلانی از کلِّ نوشتههایِ او را شامل میشود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد میکند.
دلبستگیِ نیچه به ایران و ستایشِ فرهنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت به عنوانِ پیامآورِ فلسفهیِ خود میتوان دید و نیز نهادنِ نامِ وی بر کتابی که آن را مهمترین اثرِ خود میشمرد، یعنی چنین گفت زرتشت(6). نیچه توجّهِ خاصّی به تاریخِ ایرانِ دورهیِ اسلامی نشان نمیدهد، اگرچه گاهی نامی از مسلمانان میبرد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد میکند(7). در یادداشتهایِ او یکبار نامی از سعدی دیده میشود با نقلِ نکتهپردازیای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار میبرد و در بارهیِ شعر و ذهنیّتِ او سخن میگوید.
دیدِ نیچه نسبت به ایرانِ باستان
در مجموعهیِ نوشتههایِ نیچه دو بار از ایران (Persien) نام برده میشود و چندین بار از ایرانی (persisch) و یکبار هم از پیشایرانی (vorpersisch) (8)، که اشارههایی هستند به روابطِ دولتشهرهایِ یونانی با امپراتوریِ ایران و گاه تحلیلی از آن. توجّهِ او، پیش از هر چیز، به پیآمدهایِ جنگهایِ ایران و یونان (9) و اثرِ ژرفِ آن بر دنیایِ یونانی ست، که به ’جنگِ پلوپونزی‘ میانِ دولتشهرهایِ آتن و اسپارت، با شرکتِ دیگر دولتشهرها، میانجامد. این جنگ تمامیِ یونان را به مدّتِ پنجاه سال درگیر میکند و ویرانیِ بسیار به بار میآورد. (10)
نیچه در پارهنوشتهای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگاش، از یک فرصتِ از دست رفتهیِ تاریخی دریغ میخورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان میشدند.
افزون بر اینها، بیست و هشت بار از ایرانیان (die Perser) نام میبرد و در برخی از پارهنوشتههایِ (Fragmente) او میتوان نگرهیِ او را نسبت به ایرانیانِ باستان و فرهنگِشان بهروشنی یافت. وی، بهویژه، ستایشگرِ چیرگی ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری و قدرتخواهیشان است؛ و نیز پافشاریشان بر فضیلتِ راستگویی(11). اینها کردارها و ارزشهایی ست که وی شایستهیِ زندگانیِ والامنشانهیِ انسانی میداند. امّا، بالاترین درجهیِ توجّهِ خود به ایرانیان و بزرگداشتِ آنان را آن جا نشان میدهد که از زمانباوریِ ایرانیان سخن میگوید؛ باوری که به دیدگاهِ او نسبت به زمان و ’بازگشتِ جاودانه‘یِ آن همانند است.
این دیدگاه در برابرِ آن دیدِ متافیزیکیِ یونانی قرار میگیرد که با افلاطون هستیِ زَبَرزمانیِ ’حقیقی‘ را در برابرِ هستیِ ’مجازیِ‘ گذرا یا زمانمند قرار میدهد: ’من میباید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.‘ در دنبالِ آن نیچه در این پارهنوشته به هزارهها در باورهایِ دینیِ ایرانیِ باستان اشاره دارد و میافزاید، ’[ایرانیان تاریخ را] همچون زنجیرهای از فرایندها [اندیشیدند]، هر حلقه به دستِ پیامبری. هر پیامبر هزاره (hazar)یِ خود را دارد؛ پادشاهیِ هزارسالهیِ خود را.‘ (12) در چنین گفت زرتشت از ’هزارهیِ بزرگِ (grosser Hazar) پادشاهیِ زرتشت‘ سخن میگوید، ’پادشاهیِ بزرگِ دوردستِ انسان، پادشاهیِ هزارسالهیِ زرتشت.‘ (13)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
توصیف جرم
چکیده
توصیف جرم و تبیین قواعد مربوط به آن یکی از مولفههای آییندادرسی کیفری توسعه یافته است که حکایت از عمق توجه واضعان قانون به حدود حقوق و آزادی اشخاص و متهمین دارد.
متاسفانه قوانین ما در این رابطه صریح و روشن نیست و جای دارد مجاهدتهای علمی لازم برای تشریح و تحلیل موضوع صورت پذیرفته تا به این ترتیب طریق تکامل آییندادرسی کیفری هموارتر گردد.
در مقاله حاضر تلاش شده است با بهرهگیری از عقاید علمای حقوق و رویه قضایی و تعمق در اصول و مبانی و قوانین مرتبط، ابعاد مختلف موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مقدمه
دادگرانی که عهدهدار تنبیه تبهکاران و مجازات مجرمین هستند، قانون را معیار سنجش اعمال خوب و بد قرار میدهند و برآنند تا از میان انبوهی از اوامر و نواهی قانونگزار، مصدر حکمی گردند که عدالت برپا گردد و انصاف حاکم شود.
وصول به این مقصود دشوار است و رهرویی میطلبد که مسلح به دو سلاح علم و عدل باشد.
میتوان با تکیه بر این سلاح، از حیرت و تردید، رهایی یافت و فرشته عدالت را خشنود ساخت.
تلاش برای کشف واقعیت و وصول به حقیقت، بدون آگاهی از مبانی احکام و اصول حاکم بر تفسیر قوانین بیثمر خواهد بود خاصه آنکه روابط پیچیده اشخاص و فنون جدیدی که برای ارتکاب جرم مورد استفاده قرار میگیرد، بینش مضاعفی را میطلبد و نیاز به غور و تامل را دوچندان میسازد.
آن کس که پای بر عرصه نقض قانون مینهد، گاهی مرتکب عمل واحدی میشود که واجد عنوان واحد کیفری است و گاهی دیگر عمل واحدی است که میتوان نامهای متفاوتی بر آن نهاد و مرتکب آن را مجرم چند وجهی نامید و البته در برخی موارد نیز مجموعهای از اعمال مجرمانه عنوان واحدی به خود گرفته و جرم واحدی را تشکیل میدهند.
در عمل، دادرسان کیفری، هنرمندانه واقعه را بر قاعده تطبیق داده و میکوشند لباس مجازات بر قامت برهنه فعل واقع شده بپوشانند و یا بر آزادی متهم مهر تایید بزنند لیکن این سخن باقی میماند که متعاقب این انطباق، موضوع مشمول امر مختومه میگردد. آیا نمیتوان تحت عنوان دیگری، مرتکب همان عمل را تحت تعقیب و مجازات قرار داد؟ آیا دادرسان در توصیف جرم، چون حاکمان مختارند؟ آیا برای شکات و قضات تحقیق، نقشی درنظر گرفته شده است؟ و دیگر اینکه، طبع جرایم عمومی و خصوصی تا چه حد بر این موضوع اثر نهاده است؟
بیتردید زوایای تاریکی وجود دارد که باید با چراغ عقل و عدل آن را روشن ساخت. با تبیین عقاید متفاوت میتوان طریقی را برگزید که ضامن حفظ عدالت و تامین حقوق فردی و اجتماعی باشد. نباید آزادی انسانها در انبوهی از قوانین متراکم گم شود.
الف) تعاریف و مبانی موضوع توصیف جرم
جرمشناسی یک عمل، وسیلهای برای حفظ ارزشهای انحصاری جامعه است.
آنگاه که سایر ضمانت اجراها، همچون ضمانت اجرای اخلاقی و مدنی، از حفظ یک ارزش ناتوان ماندند از قویترین ضمانت اجرای موجود یعنی ضمانت اجرای کیفری استمداد میشود. به این ترتیب، جرم عملی است که سبب نقض ارزشهای اجتماعی گردیده است و وقوع آن موجب بینظمی در جامعه میگردد. بنابراین باید بین مطلوبها و خواستهای مردم از یک سو و جرم شناختن اعمال از سوی دیگر، ارتباط وجود داشته باشد. حفظ حقوق فردی ایجاب میکند که جرایم و مجازات به صراحت نوشته و به اطلاع مردم برسد. ماده ۲ قانون مجازات اسلامی در این زمینه بیان میدارد:
«هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب میشود.»
این تعریف، گرچه به ظاهر گویا و رساست لیکن در گستره جرایم و انبوه قوانین کیفری و رفتار متفاوت مجرمین، تطبیق عمل با حکم دشوار میشود.
شاید تصور شود با شناخت ارکان متشکله هر جرم، میتوان آن را از سایر جرایم بازشناسی کرد، این اندیشه صواب سیره علمای حقوق و دادرسان محاکم در شناخت جرایم و مالاً مجازاتهاست لیکن در برخی موارد قرابت عناوین مجرمانه به حدی است که مرزهای وحدتنظر را درهم میریزد و باب مناقشه را میگشاید. در اینجا مساله تشخیص عمل و مرجع آن مطرح میگردد.
«توصیف جرم» فرآیندی است که در نتیجه آن عنوان واقعی عمل مجرمانه چند وجهی شناسایی میشود. مرجع شناخت آثار چنین شناسایی از اهمیت ویژهای برخوردار است همان گونه که طبیب حاذق «تشخیص» را مقدمه درمان دانسته و اهمیتی برابر برای آن قایل است دادرس نیز به عنوان حافظ قانون و آزادی، باید چنین احتیاطی را در تشخیص صورت داده و با تعمق در قواعد و اصولی همچون «اعتبار امر مختومه» و «توصیف جرایم» میزان دخالت دادستان و شاکی را در تعیین عنوان مجرمانه و نوع عمل ارتکابی، تشخیص دهد و بر این پایه تصمیمگیری کند.
ب) افعال مرتکب و توصیف جرم
رفتار مجرمانه، همواره از عمل واحد ممنوعه تشکیل نمیشود، برخی از جرایم، مجموعهای از چند جرم مرتبط با یکدیگرند که اجتماع آنها جرم معینی را تشکیل میدهد. تحقق بزه «زنا» مستلزم برقراری «رابطه نامشروع» است که طبعاً بدون چنین تماس غیرقانونی، وقوع این جرم امکانپذیر نیست. بزه «قتل عمدی» غالباً با ورود صدمه جسمی ملازمه دارد، صدماتی که بدون حدوث قتل موجب تعلق «دیه یا ارش» است. بزه «سرقت تعزیری» از منازل مستلزم «ورود به عنف» به منزل دیگری است.
در این گونه موارد، تعیین مجازاتهای متفاوت نادرست است زیرا انجام برخی از این جرایم، مقدمه ضروری جرم دیگر است به نحوی که بدون گذر از جرم اول، نمیتوان به جرم ثانوی دست یافت.
البته چنین پیوستگی در برخی از جرایم کمرنگتر است؛ بزهکاری که برای قاچاق آثار تاریخی مبادرت به تخریب و سرقت اثر تاریخی میکند، کلاهبرداری که برای بردن مال مردم اقدام به جعل سند میکند، مرتکب جرایم متعددی میشوند که برای هر یک مجازات مستقلی تعیین شده است.
شاید گفته شود در این جرایم، قصد نهایی «قاچاق اشیای عتیقه» و «کلاهبرداری» بوده است و بر این مبنا، تعیین چند مجازات متفاوت موجه نیست. نباید فریفته چنین استدلالی شد، انگیزه و غایت انجام فعل، سبب اباحه اعمال ممنوعه نمیگردد، ضمن اینکه جرم اولی، مقدمه ضروری جرایم ثانویه