لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اصول طراحی از دیدگاه لبوو
از تاخیر بسیار طولانی که در نوشتن پیش اومد معذرت می خوام . زندگی است و هزار دردسر! ولی خب قول می دم از این به بعد مرتب بنویسم.
داشتم می گفتم که اصلا این ساخت گرایی و یا ساختار گرایی و یا سازندگی و یا هرچی که شما دلتون بخواد اصلا چی هست و از کجا اومده و حرف حسابش چیه!
در مورد طراحی در رویکرد ساخت گرایی مطالب کوتاهی رو براتون نوشتم و اما بعد...
لبوو پنج اصل رو که مبتنی بر ارزشهای ساخت گراست و در طرحهای آموزشی موثر واقع می شه ارایه کرده
اصل 1- حفظ حائلی میان فراگیران و تاثیرات مخرب فعالیتهای آموزشی از طریق:
- تاکید بیشتر بر حیطه عاطفی یادگیری
- ارایه تدریس مبتنی بر ویژگیهای فردی فراگیر
- کمک به فراگیران برای توسعه مهارتها، نگرشها و باورهایی که8 از خودتنظیمی پشتیبانی می کند.
- ایجاد تعادل بین تمایل به کنترل موقعیت یادگیری و تمایل به کسب استقلال فردی
اصل2- فراهم آوردن زمینه ای برای یادگیری که استقلال و وابستگی را توامان پشتیبانی می کند.
اصل3- جای دادن دلایل در فعالیتهای خود یادگیری
اصل 4- حمایت از یادگیری خودسالمان بخش از طریق رشد مهارتها و نگرشهایی که موجب افزایش احساس مسولیت فراگیر نسبت به فرایند تجدید ساختار تحولی می شود.
اصل 5- تقویت تمایل فراگیر برای درگیر شدن در فرایندهای یادگیری ارادی به ویژه تشویق راهبردهای کوشش و خطا
این اصول از بسیاری دیدگاههای ساخت گرایی حمایت می کنه که برای وقایع و رخدادها هیچ معنی منطقی رو قایل نیستند، بلکه معتقدند فرد هریک از این رخدادها رو تفسیر می کنه و معنی اونها رو بر اساس تجربه شخصی و باورهاش می سازه.
طراحی آموزشی از منظر رویکرد ساخت گرایی
من خیلی خوشحالم آخه یه مقاله بکر از دکتر هاشم فردانش پیدا کردم که تصمیم دارم تو چند مرحله براتون بنویسم:
۱- اصول وپیش فرضهای ساخت گرایی برای طراحی آموزشی چیست؟
روشها و راهبردهای آموزشی ساخت گرایان معطوف به کمک به شاگرد برای بررسی موضوعها و شرایط پیچیده و تفکر در زمینه ای مانند فردی متخصص است . بنابراین از شاگرد خواسته می شود تا به ساختن درک فردی خود از موضوع از طریق تعاملهای اجتماعی اقدام کند. در این رویکرد محتوا از پیش تعیین نمی شود و دستیابی به منابع مختلف مورد تاکید است.
برخی از اصول طراحی در این رویکرد عبارتند از :
- تاکید بر مشخص کردن زمینه ای که مهارتهای یادگیری شده در آن کاربرد خواهد داشت(یادگیری در زمینه های معنا دار)
- تاکید بر کنترل اعمال شده از سوی شاگرد و کار شاگرد روی اطلاعات(بکارگیری فعال آموخته ها).
- رائه اطلاعات از راههای متنوع ومختلف(برخورد با اطلاعاتدر زمانها و زمینه ها و با هدفهای مختلف و از دیدگاههای مختلف)
- مبتنی بودن ارزشیلبی بر انتقال دانشها و مهارتها(در شرایطی که با شرایط مورد استفاده در زمان آموزش متفاوت باشد).
وجوه چند گانه ساختارگرایی
برای بتی فیبل دانش آموز یک دبیرستان ساختارگرا اولین روز مدرسه جالب اما گیج کننده بود. در درس تاریخ اروپا معلم از هر دانش آموز خواست نامه ای از طرف یک اشراف زاده فرانسوی به یک اشراف زاده ایتالیایی بنویسد و در آن یک حادثه کلیدی از انقلاب فرانسه را تشریح کند. در درس فیزیک معلم از دانش آموزان خواست پیش بینی کنند اجسام سنگین سریع تر سقوط می کنند یا اجسام سبک؟ چقدر سریع و چرا؟ سپس گروههای حوچک دانش آموزان آزمایشهای خود را طراحی کردند تا نظریه های خویش را بیازمایند. در جبر هنگامی که دانش آموزان در حال یادگیری مهارتهای اصلی ساده کردن عبارت جبری بودند معلم اصرار داشت بحثی راجع به مفهوم ساده کردن راه بیندازد: آیا عبارتهای ساده شده همان معادله های ساده شده هستند؟ در زنگ زبان انگلیسی بعد از آن که دانش آموزان آشنا با شب را خواندند معلم از آنان خواست آن را با یکی از مراحل زندگی خود مرتبط سازند.بتی فیبل انتظار داشت در دبیرستان ساختار گرا همه معلمان به روش ساختارگرا تدریس کنند و همین اتفاق هم افتاد . اما به راستی روش ساختارگرایانه به چه معناست؟ایفای نقش و اجرای نمایش؟ انجام دادن آزمایش؟ تجزیه و تحلیل؟ یامرتبط دادن با زندگی خویش؟ از نظر او هر معلمی کاری متفاوت با دیگری انجام می داد.بسیاری از معلمان مستعد و باتجربه نیز مبانی نظری و عملی ساختارگرایی را به دلایلی نه چندان متفاوت با بتی گیج کننده می دانند. به نظر این گروه از معلمان ساختارگرایی فقط یک معنای واحد وانعطاف پذیر ندارد و معنای آن هر چه باشد مدافعانش گاهی در حمایت و دفاع از آن زیاده روی و مبالغه کرده اند و در همه جا پای آن را به به میان کشیده اند!
با این همه که تا کنون گفتیم نظر شما چیست؟
کدام نوع ساختارگرایی چه زمانی به کار می آید؟
مشکلات و دشواریهای ساختارگرایی اهمیت به کار گرفتن روشهای ساختارگرایانه به صورت عاقلانه در جای صحیح و با هدفی صحیح آشکار می سازد.چگونه یک معلم می تواندبه مسایل و مشکلات یادگیرنده پاسخهای ساختارگرایانه مناسب و هدفمند بدهد؟یک رویکرد برای حل این چالش این است که برای دانستنی هایانواع متفاوتی قایل شویم :دانستنی های ساکن و لخت.دانستنی های کلیشه ای . مفاهیم مشکل و دانستنی های بیگانه.
دانش لخت(ساکن):
دانش لخت در مغز انسان جا خوش می کند و تا زمانی که آن را به نحو ویژه فرا نخوانیم در جای خود باقی می ماند.متاسفانه بیشتر دانشی که تمایل داریم فعالانه به کار گرفته شود دانش لخت است.وقتی دانشی که تدریس می شود به سمت ساکن و لخت شدن پیش می رودساختارگرایی چه راه حلی را پیشنهاد می دهد؟یک راهبرد درگیر کردن یادگیرنده در فرایند حل مساله به طور فعال و به گونه ای است که دانش او را با توجه به جهان اطراف به کار گیرد.یک رویکرد دیگر درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری مساله محور است . در این نوع یادگیری آنان دانش مورد نظر را از طریق مواجهه با مسایل و سوالات واسطه یا پروژه ها کسب می کنند.
دانش کلیشه ای :
دانش بی اثر و کلیشه ای بیشتر حالت تکراری و بی معنا دارد. این نوع دانش همان چیزی است که در آداب ورسوم فردی واجتماعی خود همه روزه از ان استفاده می کنیم.واکنش ساختار گرایی نسبت به دانش کلیشه ای تلاش در جهت معنادار کردن آن است. برای مثالیک معلم می تواند چنین دانشی را با یک رویکرد حل مساله به چالش بیندازد. دانش آموزان می توانند درباره ریشه های عقلانی و فایده های دانش کلیشه ای از طریق بحث گروهی به نتایجی دست یابند.
ساختارگرایی وتنوع آن به چه معناست؟
هر کسی که در عرصه آموزش دستی داردبه خوبی می داند که ساختارگرایی بیش از یک معنای واحد دارد. اما چه چیزی این تنوع را توجیه می کند ؟
فیلسوفی به نام فیلیپس سه مشخصه روشن برای ساختارگرایی ذکر می کند . ما این سه مشخصه را با عنوان یادگیری فعال و یادگیری اجتماعی و یادگیری خلاقانه می شناسیم.یادگیری فعال:به دست آوردن فعالانه دانش و اطلاعات ومفاهیم.ساختارگرایی معمولا نقش فعالی برای یادگیرنده در نظر می گیرد. او به جای اینکه فقط بشنود بخواند و به حل تمرینات کاملا تکراری و عادی بپردازد باید بحث کند فرضیه بسازد تحقیق و طراحی کندو دیدگاههای دیگران را دریافت دارد.یادگیری اجتماعی:بنا کردن دانش و مفاهیم به صورت اجتماعی و همراه با دیگران.ساختارگراها اغلب تاکید می کنند که دانش و مفاهیم تا حد زیادی اجتماعی هستند و نمی توانیم آنها را به طور انفرادی بنا کنیم. ما از طریق گفتگو با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مقدمه:
در این مقاله به جلوهایی از اخلاق پیامبر در سیاست می پردازیم و چون سیاست بحث گسترده ای را می طلبد ما فقط سیاست آن حضرت را در جنگ، مورد بررسی قرار می دهیم و با اهداف رسول اکرم در جنگها،آگاهی ایشان با فنون وسیاست های جنگی آشنا می شویم.
معنی " سیره "
ابتدا لغت "سیره" را معنی بکنیم که تا این لغت را معنی نکنیم نمیتوانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم. "سیره" در زبان عربی از ماده "سیر" است. "سیر" یعنیحرکت، رفتن، راه رفتن.
" سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار .
آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.
سبک شناسی
مسئله متد خیلی مهم است. مثلا در باب شعر، رودکی را می گوئیم شاعر، سنائی را هم می گوئیم شاعر، مولوی را هم می گوئیم شاعر، فردوسی را هم می گوئیم شاعر، صائب را هم می گوئیم شاعر، حافظ را هم می گوئیم شاعر. برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر، شعر است دیگر، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد، شعر به سبک هندی داریم، شعر به سبک خراسان داریم، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد. سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از شان هم شیعه هستند، خواجه نصیرالدین یک عالم است. ولی یک آدم وارد میداند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است
یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است ، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است. بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند.
مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع میکند .
اگر میخواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند، یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد. حال می آییم در رفتارها . رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد. سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولا یک کلیتی دارد: سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست.
فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند ، ریاضتکشها یک سبک مخصوص به خود دارند. پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند و هر یک را که جدا در نظر بگیریم یک سبک مخصوص به خود دارد ؛
مثلا: پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد. در اینجا یک نکته دیگر را باید عرض بکنم : این که عرض کردم در هنر سبکها مختلف است، در شعر سبکها مختلف است، در تفکر سبکها مختلف است، در عمل سبکها مختلف است این برای آدمهایی است که سبک داشته باشند.
اکثریت مردم اصلا سبک ندارند . خیلی افراد که شعرمی گویند اصلا سبک ندارند، سبک سرش نمی شود . خیلی از این هنرمندها ( شاید این کوبیستها اینطور باشند ) اساسا سبک سرشان نمی شود . خیلی از مردم در تفکرشان اصلا سبک و منطق ندارند، یک دفعه به نقل استناد می کند، یک دفعه به عقل استناد می کند، یک دفعه حسی می شود، یک دفعه عقلی می شود. اینها مادون منطقند. من به مادون منطق ها کار ندارم. در رفتار هم اکثریت قریب به اتفاق مردم سبک ندارند. به ما اگر بگویند سبکت را [ در رفتار ] بگو، سیره خودت را بیان کن، روشت را بیان کن، تو در حل مشکلات زندگی [ چه روشی داری؟ پاسخی نداریم ]. هر کسی برای خودش در زندگی هدف دارد، هدفش هر چه می خواهد باشد ، یکی هدفش عالی است ، یکی هدفش پست است، یکی هدفش خداست، یکی هدفش دنیاست . بالاخره انسانها هدف دارند . بعضی افراد برای هدف خودشان اصلا سبک ندارند، روش انتخاب نکرده اند، روش سرشان نمی شود، ولی قلیلی از مردم اینجورند و الا اکثریت مردم دون منطقند، دون سبکند ، دون روشند، به اصطلاح هرج و مرج [بر اعمالشان حکمفرماست و] همج رعاع [ هستند ]. سیره پیغمبر یعنی سبک پیغمبر، متودی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می برد. بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست . مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است . بحث ما در سبک پیغمبر است، در روشی که پیغمبر به کار می برد برای هدف و مقصد خودش . مثلا پیغمبر تبلیغ می کرد . روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می کرد، یک رهبر سیاسی بود برای جامعه خودش از وقتی که آمد به مدینه، جامعه تشکیل داد، حکومت تشکیل داد، خودش رهبر جامعه بود. سبک و متود رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متودی بود؟ پیغمبر در همان حال قاضی بود و میان مردم قضاوت می کرد. سبک قضاوتش چه سبکی بود؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگی خانوادگی داشت، زنان متعدد داشت، فرزندان داشت. سبک پیغمبر در " زن داری " چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها چگونه بود؟ پیغمبر دشمنان سرسختی داشت. سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟ و دهها سبک دیگر در قسمتهای مختلف دیگر که اینها باید روشن بشود.
سبکهای مختلف در رفتار
مثلا رهبرهای اجتماعی و سیاسی، بعضی اساسا سبکشان یعنی آنچه که بدان اعتماد دارند فقط زور است، یعنی جززوربه چیزدیگری ایمان و اعتماد ندارند منطقشان این است : یک گره شاخ ازدوذرع دم بهتر است.
یعنی غیر زور هر چه هست بریز دور، سیاستی که الان آمریکائیها در دنیا عمل می کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می شود حل کرد، غیر زور را رها کن. بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند: سیاست انگلیس مابانه ، سیاست معاویه ای. آن اولی سیاست یزیدی بود. یزید و معاویه هر دو از نظر هدف یکی هستند، هر دو شقی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متود یزید با متود معاویه فرق می کند. متود یزید الدرم بولدرم یعنی زور بود ولی متود معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود. یک نفر دیگر ممکن است متودش بیشتر اخلاق به معنی واقعی باشد.
نه تظاهر به اخلاق که باز می شود همان نیرنگ معاویه ای، صداقت، صفا و صمیمیت . تفاوت سیره علی ( ع ) و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می دادند، می گفتند، سیاست یعنی همین کاری که معاویه می کند. می آمدند به علی ( ع ) می گفتند: تو چرا همان متودی را که معاویه به کار می برد به کار نمی بری تا کارت پیش برود؟ تو به این فکر باش که کارت پیش برود، حالا هر چه شد، یک جا آدم باید پول قرض کند، از این بگیرد به آن بدهد، یک جا هم یک وعده ای می دهد، دروغ هم درآمد درآمد ، می تواند وعده بدهد بعد هم عمل نکند. بگذار کارت پیش برود، آن مهمتر است. تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد، که فرمود: و الله ما معاویه بادهی منی چرا اشتباه می کنید؟ ! به خدا قسم که معاویه از من داهیه تر و زیرکتر نیست . شما خیال می کنید من که غذر به کار نمی برم راهش را بلد نیستم؟! و لکنه یغدر و یفجر او عذر و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی دارد غداری را، آنوقت می دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته اید دهاء و معاویه را داهیه می خوانید [ داهیه هستم یا نه؟ ] آنوقت می دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟
الا وانکل غدرش فجرش وکل فجرش کفرشولکلغادرلواء یعرف به یوم القیامة من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می دانم عذر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است،
و این فسق و فجورها در حد کفر است و در قیامت هر داری با پرچمی محشور می گردد! ابدا من غدر به کار نمی برم. اینها را می گویند سبک: سبکی که به زور اعتماد می کند، سبکی که به نیرنگ اعتماد می کند، سبکی که به تماوت اعتماد می کند، یعنی خود را به موش مردگی زدن، خود را به بی خبری زدن . یک سیاستمداری بود پیرمرد، در چند سال پیش مرد، معروف بود به این قضیه، حالا نمی دانم واقعا ساده بوده یا نه؟
ولی عده ای می گویند خودش را به سادگی می زد. نخست وزیر بود. یکی از ملاهای خیلی بزرگ را گرفته بودند، بعد رفته بودند سراغش که آقا چرا او را گرفتند؟ گفته بود کار دست کیست؟ حالا نخست وزیر مملکت است، می گوید کار دست کیست؟ به کی من مراجعه کنم؟ خوب او هم سبکی انتخاب کرده بود که خودش را بزند به حماقت و نفهمی و نادانی، و از همین راه هم به اصطلاح خرش را از پل بگذارند . هدف این است که خرش از پل بگذرد ولو اینکه مردم بگویند او احمق است. این هم یک سبکی است : سبک تماوت ، یعنی خود را به مردگی زدن، خود را به حماقت زدن، خود را به بی خبری زدن، وعده ای با این سبک کار خودشان را پیش می برند.
بعضی سبکشان در کارها دفع الوقت کردن است، واقعا به دفع الوقت اعتماد دارند. بعضی سبکشان بیشتر دوراندیشی است. بعضی در سبک خودشان قاطع و برنده هستند. بعضی در سبکشان قاطع و برنده نیستند. بعضی در سبک خودشان فردی هستند یعنی تنها تصمیم می گیرند. بعضی اساسا حاضر نیستند تنها تصمیم بگیرند، آنجا هم که کاملا مطلب برایش روشن است باز تنها تصمیم نمی گیرد، و این مخصوصا در سیره پیغمبر اکرم عجیب است : در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که می گویند :
اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا می ریزیم، در عین حال نمی خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد ، برای اینکه اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساسا فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آنوقت لازمه اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین جور عمل بکند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلا اراده ای باشند و عمل بکنند
ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی کند. شورا تشکیل می دهد، که اصحاب چه بکنیم؟ "بدر" پیش می آید شورا تشکیل می دهد، "احد" پیش می آید شورا تشکیل می دهد: اینها آمده اند نزدیک مدینه، چه مصلحت می دانیم؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم بکنیم، اینها مدتی ما را محاصره می کنند، اگر موفق نشدند شکست خورده بر می گردند . بسیاری از سالخوردگان و تجربه کارها تشخیصشان این بود که مصلحت این است که در مدینه بمانیم . جوانها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان بر می خورد گفتند : ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟ ! ما تن به چنین کاری نمی دهیم، می رویم بیرون هر جور هست می جنگیم . تاریخ می نویسد خود پیغمبر اکرم مصلحت نمی دید که از مدینه خارج بشوند، می گفت اگر در مدینه باشیم موفقیتمان بیشتر است، یعنی نظرش با آن سالخوردگان و تجربه کارها موافق بود، ولی دید اکثریت اصحابش که همان جوانها بودند گفتند: نه یا رسول الله ما از مدینه می زنیم بیرون، می رویم. در دامنه احد همان جا با آنها می جنگیم. جلسه تمام شد . یک وقت دیدند پیغمبر اسلحه پوشیده بیرون آمد و فرمود : برویم بیرون .
همانهایی که این نظر را داده بودند آمدند گفتند: یا رسول الله چون شما از ما نظر خواستید ما اینجور نظر دادیم ، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم، اگر شما مصلحت نمی دانید . ما بر خلاف نظر خودمان می مانیم در مدینه. فرمود : پیغمبر همینقدر که اسلحه پوشید و بیرون آمد دیگر صحیح نیست اسلحه اش را کنار بگذارد . حالا که بنا شد برویم بیرون، می رویم بیرون. غرض این جهت است که اینها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مقدمه
خصوصیات گیاهی: آفتابگردان با نام علمی Helianthus annuus L . گیاهی است یکساله از تیره مرکبه Compositae که بصورت بوته ای استوار رشد می کند . طول دوره رشد آفتابگردان بسته به رقم و کلیه عوامل محیطی از 90 تا 150 روز می باشد . آفتابگردان ریشه مستقیم و توسعه یافته ای دارد که پتانسیل نفوذ آن در خاک به سه متر می رسد . پهنک برگهای که در معرض نور است همراه با خورشید تغییر جهت داده و همواره به حالت تقریباً عمود بر اشعه آفتاب قرار می گیرد . پهنک برگ هنگام صبح بسوی شرق ،هنگام غروب بطرف غرب و ظهر رو به بالا می باشد . گل آذین آفتابگردان طبق یا کپه ای است . لقاح به دلیل اینکه پرچمها زودتر بلوغ می یابد غالباً از نوع دگرگشنی است . میوه آفتابگردان نوعی فندقه است که در اینجا با دانه مترادف گرفته می شود . رنگ دانه از سفید تا سیاه با خاکستری خط دار و بسته به رقم تغییر می کند . هر چه درصد وزنی پوسته کمتر باشد درصد وزنی روغن بیشتر خواهد بود . سازگاری: آفتابگردان از نظر عکس العمل نسبت به طول روز بی تفاوت بشمار می رود ولی به نور فراوان نیاز دارد . آفتابگردان ریشه توسعه یافته ای دارد که گیاه را به خشکی مقاوم می سازد ، مشروط بر آنکه خاک عمیق بوده و تراکم و ساختمان خاک محدود کننده رشد ریشه نباشد . آفتابگردان به شوری خاک نسبتاً مقاوم است و در محدوده ای از اسیدیتیه خنثی رشد خوبی دارد . تناوب زراعی:موقعیت آفتابگردان در تناوب زراعی مشابه ذرت است و معمولاً بعد از بقولات علوفه ای بعنوان اولین یا دومین محصول وجینی کاشته می شود ، در صورت وجود و گسترش بیماریهای ریشه ای نبایستی با گیاهانی مانند نخود ، چغندر قند و سیب زمینی که بیماریهای ریشه ای مشابه دارد در تناوب قرار گیرد . مثالهایی از تناوب آن در شرایط آبیاری بشرح زیر است . علوفه چند ساله ـ پنبه ـ آفتابگردان ـ گندم ـ جو ـ آیش ـ شبدر ـ آفتابگردان ـ گندم ـ جو کود شیمیایی: تولید هر تن دانه آفتابگردان موجب خروج 40 تا 60 کیلو ازت ، 15 تا 33 کیلو اکسید فسفر( p2o5) و 75 تا 120 کیلو اکسید پتاسیم (K2o) از خاک می گردد . معمولاً ثلث تا نصب کود از ته را قبل از کاشت و بقیه را همراه با آخرین وجین مکانیزه به خاک اضافه و بلافاصله آبیاری می کنند . تاریخ کاشت: حداقل حرارت لازم برای جوانه زدن بذر آفتابگردان حدود 8 تا 10 درجه سانتیگراد در خاک است . معمولاً این حرارتها در خاک با رسیدن میانگین شبانه روزی حرارت هوا به 10 تا 15 درجه سانتیگراد تأمین می گردد . کنترل علفهای هرز: کنترل علفهای هرز با استفاده از علف کشها بسیار مطلوبست . از علف کشهایی که بصورت قبل از کاشت جهت کنترل بذر علفهای هرز مختلف در آفتابگردان قابل مصرف است می توان اپتام (Eptam) و تریفلور الین Ttifluralin را مورد اشاره قرار داد . این علف کشها را می توان قبل از پشته بندی روی خاک پاشید ، با دیسک تا عمق 10 سانتی متری با خاک مخلوط و سپس پشته بندی کرد . میزان مصرف اپتام 4 تا 5 لیتر از مولسیون 75 درصد و میزان مصرف تریفلورالین حدود 2/1 لیتر در خاکهای سبک ، 8/1 لیتر در خاکهای متوسط و 4/2 لیتر در خاکهای سنگین از امولسین 48 درصد می باشد . آفات و امراض: مهمترین آفت اختصاصی آفتابگردان در ایران پروانه دانه خوار آفتابگردان با نام علمی Homoeosoma nebulella است . لارو این پروانه به رنگ عمومی شکری و سر قهوه ای رنگ از برگ و گلها تغذیه و سپس به دانه حمله می کند . در هر حال می توان از سموم تیودان و دیازینون در دو نوبت یکی همزمان با تشکیل گلها و دیگری حجدود 10 روز بعد استفاده نمود . انهدام بقایای گیاهی آلوده از طریق سوزانیدن یا شخم بقایا جهت از بین بردن لاروها و شفیره های زمستان گذران مفید است . مؤثرترین روش مبارزه با این آفت استفاده از ارقام مقاوم است . حشرات دیگری که در ایران به آفتابگردان حمله می کند عبارتند از شب پره زمستانی ، سوسکهای گرده خوار و پروانه کار ادربنا . این آفت اهمیت اقتصادی زیادی ندارد . از بیماریهای مهم آفتابگردان در ایران می توان سفیدک داخلی وزنگ آفتابگردان را نام برد . عامل بیماری سفیدک داخلی قارچی است بنام Plasmopora helianthi که بوسیله خاک و بذر آلوده انتقال ،از طریق ریشه به نبات سرایت و بحال سیستمیک در می آید . مبارزه با این بیماری انتخاب بذر غیر آلوده ، ضد عفونی بذر با سموم قارچ کش مانند گرانوزان یا مرکوران به میزان 2 در هزار ، تناوب زراعی ، کندن و سوزاندن بقایای گیاهی آلوده و کشت ارقام مقاوم انجام پذیر است . عامل بیماری زنگ آفتابگردان قارچی است بنام Puccinia helianthi رشد و نمو این قارچ سب پیدایش لکه های برچسته و پراکنده ای به رنگ قهوه ای تیره در پشت برگها می گردد که در نهایت منجر به رد شدن و ریزش برگها می شود . مهمترین راه مقابله با این بیماری استفاده از ارقام مقاوم است . سمپاشی محصول با گل گوگرد یا ترکیبات قارچ کش دیگر در صورت اقتصادی بودن مؤثر است . برداشت:رسیدگی دانه ها بتدریج و از خارج طبق آغاز و بسمت داخل ادامه می یابد . برداشت زود هنگام موجب افت عملکرد و تأخیر در برداشت موجب ریزش و افزایش خسارت پرندگان ، بخصوص گنجشک می گردد . بطور کلی ، برداشت هنگامی انجام می شود که پشت طبق به رنگ زرد مایل به قهوه ای درآمده و برگکهای کناری طبق قهوه ای شده باشد . موارد استفاده: دو مصرف اصلی دانه آفتابگردان بصورت روغن گیری و مصرف آجیلی است .انواع آجیلی دانه درشت تری نسبت به انواع روغنی داشته و حدود 25 تا 20 در صد روغن دارد . میزان پروتئین دانه در آفتابگردان حدود 17 درصد است . ظاهراً هر چه دوران رسیدگی دانه با هوای خنک تری روبرو گردد بر درصد اکسید چرب اشباع لینولائیک در روغن اضافه می شود و بر ارزش غذایی آن افزوده می گردد . ساقه آفتابگردان فیبر زیادی داشته و در صنعت کاغذ سازی و تهیه سلولز مصرف دارد . ساقه از نظر ازت ، کلسیم و پتاسیم نیز غنی است و اضافه کردن آن به خاک موجب افزایش ماده آلی و حاصلخیزی خاک می گردد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کشیدگیها (اسپرین)
اسپرین یعنی کشیدگی یا پارگی لیگامنت. این پارگی ممکن است به صورت کامل، سطحی و یا جزئی باشد. صحبت درباره پارگی کامل یا شدید لیگامنت که بسیار جدی است و معمولاً هم نیاز به عمل جراحی میباشد از بحث ما خارج است. خوشبختانه اکثر کشیدگیهای ورزشی ناشی از پاره شدن سطحی لیگامنت میباشد، که بهبودی کامل آن در طول چند هفته میسر است. در کشیدگی جزئی فقط چند تا از رشتههای لیگامنت پاره و یا کشیده میشوند، بدین لحاظ صدمه و آسیبدیدگی هم بسیار جزئی است.
در پارهای مواقع یک لیگامنت از استخوان جدا شده و با خود تکه استخوانی را همراه میآورد. که در این حالت (کندگی استخوان یا جدا شدن رباط و یا تاندون) نامیده میشود. (یعنی پارگی قسمتی از بافت که از نسج خود جدا شده باشد). مشکل است که این نوع کشیدگی یا شکستگی را بدون عکسبرداری با اشعه (X) ایکس تشخیص داد. اکثر پزشکان ورزشی برای هر نوع کشیدگی، عکسبرداری به وسیله اشعه ایکس را اصرار میورزند. در حالی که من استفاده از اشعه ایکس را هنگامی تجویز میکنم که تغییر شکل، تورم و درد شدید در محل آسیب دیده مشاهده شود. چنانچه تورم و درد در طول 24 ساعت از بین نرود، در این صورت به عکسبرداری به وسیله اشعه ایکس نیاز میباشد.
بهتر است در مورد لیگامنتها یا رباطها بیشتر بدانیم
لیگامنتها به وسیله رگهای خونی تغذیه میشوند، و هر نوع پارگی لیگامنت سبب پاره شدن یکی از رگهای موئین میشود، و در نتیجه خونریزی داخل مفصل ایجاد میشود. این همان چیزی است که تورم سریع یک مفصل آسیب دیده را موجب میشود. میزان و اندازه یک تورم همواره خاک از کشیدگی یا پارگی شدید نیست، بلکه این تورم نشان دهنده آسیبی است که به رگهای خونی وارد شده و لیگامنتها صدمه ندیدهاند. معمولاً پزشکان معالج کشیدگیها را با روش (I.C.E) انجام میدهند. (I) مخفف یخ، (C) مخفف کمپرس با حوله تر و (E) مخفف تبخیر و تصعید به عضو آسیبدیده است.
استفاده از یخ در ماساژ دادن موضع درد، کمکی به منقبض شدن رگهای خونی داخل مفصل و کاهش خونریزی است. عمل کمپرس و تصعید بیشتر برای نقصان خونریزی داخل مفصل صورت میگیرد.
هنگامی که خونریزی متوقف شدف معمولاً بعد از 48 ـ 24 ساعت به ورزشکار اجازه داده میشود تا حرکات محدودی را روی مفصل انجام دهد. در صورتی که حرکت، درد و ناراحتی مفصل را سبب شود، شخص مصدوم فقط میتواند به فعالیتهایی مبادرت ورزد که موجب بروز درد نشود. در اینجا درد به عنوان یک راهنما به حساب میآید.
به هیچ وجه برای معالجه کشیدگی از حرارت درمانی استفاده نکنید، زیرا حرارت سبب افزایش جریان خون در یک نقطه و موجب افزایش میزان تورم میشود. استفاده از حرارت زمان درمان را طولانیتر میکند. بسیاری از متخصصات و مربیان ورزشی استفاده از گرداب را برای معالجه و مداوای کشیدگی توصیه میکنند. در حالیکه حرارت درمانی سبب افزایش جریان خون میشود و نباید از این روش به عنوان درمان استفاده کرد و گاهی اوقات، پزشکان به شخص آسیب دیده استفاده از گرداب یا حرارت را، آنهم بعد از گذشت مدت زمانی حدود 72ـ 48 ساعت بعد از آسیبدیدگی توصیه میکنند. به هر حال این نوع معالجه برای درمان آسیب های ورزشی متداول نیست. علت بروز اکثر کشیدگی یا پیچیدگیهای مکرر به مفاصل بیثباتی هستند که نیاز به معالجه پیچیدهتری دارند. بهتر است درباره مفصل بیثبات بیشتر صحبت کنیم. مفصل بیثبات، مفصلی است که نمیتواند در یک جهت حرکت طبیعی و معمولی داشته باشند، و یا هر جا که لازم باشد نتوان آن را مهار نمود. مثلاً زانوئی که به پهلو خم میشود مفصل بیثبات است، چنانچه این مفصل در حالت طبیعی قفل شود قادر به تحمل وزن بدن نخواهد بود. پارهای از این مفاصل نیاز به جراحی دارند و تعدادی هم ممکن است تا زمانی که لیگامنتها التیام پیدا کنند نیاز به گچ گرفتن مفصل داشته باشند. این تصمیمات میبایست توسط پزشک متخصص اتخاذ شود.
کشیدگی با اسپرین درجه دوم
این نوع کشیدگی بسیار شدیدتر از کشیدگی نوع اول (خفیف) است، زیرا لیگامنت پاره شده در این نوع آسیبدیدگی به اندازهای ضعیف میشود که تحمل وزن بدن روی پاها توأم با درد شدید میشود، ولیکن مفصل ثابت و استوار است. علائم مشخصه آن درد و تورم در طول رشته لیگامنت است. معالجحه این نوع کشیدگی همانند کشیدگی درجه اول (خفیف) با همان روش (I.C.E) میباشد.
توصیه میشود به هیچ وجه در یکی دو روز اول آسیب دیدگی وزن بدن را روی پاها قرار ندهید. چنانچه درد و تورم بعد از 24 ساعت کاهش یافت، همانند کشیدگی نوع اول (خفیف) آن را معالجه کنید، و در صورتی که درد و تورم کاهش پیدا نکرد، بهتر است به اصلاح و مصلحت پزشک و با استفاده از برنامهای مشخص و معین، مانند باندپیچی کردن، راه رفتن با چوب زیربغل به مفصل آسیبدیده فرصت بهبودی بدهید. در پارهای مواقع ممکن است پزشک گچ گرفتن پا را تجویز کند. زیرا گچ گرفتن و باندپیچی مفصل سبب میشود که لیگامنتهای آسیب دیده به سرعت التیام پیدا کنند. ورزشکاری که دچار این نوع کشیدگی (درجه دوم) میشود، برای مدت دو تا چهار هفته از تمرین دور خواهد ماند.
کشیدگی شدید یا اسپرین درجه سوم
پارگی کامل لیگامنت را اسپرین یا کشیدگی (درجه سوم) می نامند که در اکثر موارد ورزشکار مصدوم صدای پاره شدن یا ترکیدن لیگامنت خویش را میشنود. در این نوع کشیدگی تحنمل وزن بدن روی پای آسیب دیده غیر ممکن است، قوزک پا در جهت مخالف تورم، ثبات و استحکام ندارد، و هنگامی که ورزشکار مصدوم روی لبه میز بنشیند مچ پای آسیب دیده به جای اینکه در موقعیت و حالت طبیعی قرار بگیرد، به طرف پهلو از ناحیه تورم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آسیب زانو در ورزش بدمینتون
آسیب زانو شامل :
درد ناحیه کشککی - رانی ، پیچ خوردگی رباط ها و پارگی مینسک
درد ناحیه کشککی - رانی : به دو علت ایجاد شده :
قرار گیری نامناسب استخوان کشککی - رانی ناشی از اختلالات بیومکانیک اندام تحتانی .
التهاب تاندون کشکک : مزمن بوده و به سن ورزشکار ، مدت زمان بازی ، تعداد بازی های انجام شده بستگی دارد و درمان آن به صورت موضعی ؛ استفاده از اولتراسوند ، محافظ کشکک و در موارد نادر جراحی است .
پیچ خوردگی ها : شایع ترین رباط درگیر ، رباط طرفی داخلی سپس رباط متقاطع قدامی است .
آسیب رباط طرفی داخلی : با درد در ناحیه داخلی خط مفصلی و اغلب با تجمع مختصر مایع همراه است و آسیب به سه درجه تقسیم شده : درمان پارگی درجه ۱ و ۲ : تحمل وزن در حدی که قابل تحمل باشد و درد اجازه بدهد ، استفاده از بریس ( محافظ ) درمان پارگی درجه ۳ : استفاده از بریس در زاویه خمیدگی زانو ۳۰-۲۰ درجه به مدت ۲ هفته
پیشگیری : استفاده از محافظ زانو برای چندین ماه اول بازگشت به بازی . آسیب رباط متقاطع قدامی : ورزشکار احساس صدایی « تند و گویا » در زانو را به خاطر می آورد ؛ در معاینه اولیه تورم مختصر و درد موضعی در زانو دارد . در صورت برگشت به بازی ، دومین مرحله ناپایداری بروز می کند .
« در صورت شک به پارگی رباط متقاطع قدامی ، ورزشکار باید از انجام بازی منع شود تا ارزیابی لازم صورت گیرد . » درمان اولیه : یخ ، فشار ، بالا نگه داشتن عضو و اجازه تحمل وزن مختصر ، در پارگی خفیف ، استفاده از بریس و در صورت درگیری مینسک و یا آسیب ترکیبی رباطی ترمیم جراحی درمان انتخاب است .
در توان بخشی تأکید بر بازکردن مفصل زانو و عمل عضله چهارسررانی می باشد . خم کردن مفصل زانو در طی ۲-۱ هفته به تدریج امکان پذیر می گردد . با از بین رفتن درد و تورم حرکات با زنجیره بسته ( بالا رفتن از پله ، فشار پا ، ... شروع می شود .
بازگشت به بازی در ورزشکار با آسیب رباط ها متقاطع قدامی بستگی به خود فرد ، علاقه وی ، زمان فصل و میزان فعالیتی که آسیب مجدد را ایجاد می کند دارد .
آسیب رباط متقاطع خلفی : در بدمینتون خیلی نادر است و مشکلات کمتری را ایجاد می نماید .
پارگی های مینسک : نسبتاً شایع و اغلب در اثر حرکات چرخشی زانو ایجاد می شود . در پارگی های کوچک بدون علامت و در پارگی های بزرگ درد در خط مفصلی و تجمع مایع افزایش یابنده دیده می شود .
درمان اولیه : یخ ، بالا نگه داشتن عضو و مصرف داروی ضدالتهابی - ضداستروئیدی برگشت ورزشکار به بازی بسته به هر فرد دارد زیرا امکان تبدیل پارگی قابل ترمیم وجود دارد . در پارگی مینسک از نوع ناپایدار ، کاندید ترمیم جراحی است و زمانی که بازیکن دامنه کامل حرکات را بدون تجمع مایع در مفصل و با ۸۰٪ قدرت طبیعی انجام دهد می تواند به بازی بازگردد و اگر علایم مکانیکی و تجمع مایع مکرر باشد از بازی منع می شود . توان بخشی پس از ترمیم مینسک بسته به هر فرد و نوع پارگی آن دارد .
مشکل درد مفصل زانو
اگر به علائم هشدار دهنده توجه کنیم دلیلی ندارد که صدمه وارد شده حتما با جراحی جبران شود . از هر ورزشکاری بپرسید ،بیشترین نگرانی اش در مورد صدمه به کدام قسمت بدن است احتمالا می گوید زانو ، که از همه مفاصل بیشتر در معرض صدمه است .
هر سال حدود چند میلیون نفر در دنیا صدمه زانو می بینند، حدود 50 در صد مربوط به ورزش تنیس ، فوتبال و اسکی سه ورزشی با بیشترین صدمات زانو اند . زیرا در ورزش تنیس حرکات گوناگون ، تغیر جهت ، چرخش بدن وتوقف ناگهانی رایج اند . بخصوص سرویس فشار زیادی بر زانو می آورد . زانو بدلیل ساختار ظریف اش در معرض صدمات قرار دارد . تصور کنید توپ پینگ پونگی بدیوار چسبیده ، توپ بوسیله چند نوار لاستیکی در جایش قرار دارد ، کاسه زانو از مفصل حفا ظت می کند ولی به آن ثبات و قدرت نمی دهد . پیچیدگی دیگر زانو : 2 تا از بزرگترین استخوانها ی بدن را بهم وصل می کند .
ساختمان زانو به بافت (ligament ) بستگی دارد که استخوان ساق را به استخوان ران وصل می کند ، و (cartilage) بافتهای نرم و انعطاف پذیر که مفصل را می پوشانند . ولی این ساختاری کامل است (ligament) ها در زمان طولانی خوب می شوند و (cartilage) هم به طور طبیعی دو باره رشد نمی کنند .
نکته مثبت اینکه 90 درصد اوقات با جراحی و تمرینات فیزیکی می توان زانوی صدمه دیده را شفا داد . اغلب صدمات زانو ناشی از تنیس نیازی به جراحی ندارند .اغلب صدمات را می توان از طریق حرکات پای صحیح پیش گیری کرد .امروزه برای کسانی که دچار پارگی در مفصل زانو اند حرکات فیزیکی قبل از جراحی توصیه می شود ، زیرا حتی اگر جراحی لازم شود ،در این صورت مدت کمتری فرد به وضع عادی باز می