لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درون یک دوربین دیجیتال
اشاره: بدون شک تا بهحال مقالات زیادی در رابطه با دوربینهای دیجیتالی خواندهاید. مقالاتی که بسیار جامع و یا بسیار مختصر نوشته شدهاند و یا حتی به کالبد شکافی همه و یا یکی از اجزای دوربینهای دیجیتالی پرداختهاند. گاهی نیز دوربینها با هم مقایسه شدهاند. و ممکن است تصور کنید دیگر چیزی در مورد دوربینهای دیجیتال وجود ندارد که نیاز به بررسی و یا اهمیت دوبارهخوانی داشته باشد. اما در این مقاله ما قصد داریم ضمن آشنا کردن شما با نحوه کارکرد دوربینهای دیجیتالی، نحوه عکاسی کردن با این دوربینها را نیز بیان کنیم. لطفاً ادامه مقاله را بخوانید.
درآمدبگذارید اینطور شروع کنیم: شما میخواهید یک عکس خانوادگی بگیرید و آن را برای یکی از دوستانتان که در کشور دیگری زندگی میکند ایمیل کنید. برای اینکار شما مجبورید عکستان را به گونهای تهیه کنید که از نظر کامپیوتر قابل تشخیص باشد. مطمئنا انتظار ندارید عکستان را جلوی مانیتور کامپیوتر بگیرید تا آن را ببیند و برای دوستتان تعریف کند! (این مطلب را در صفحه نوستالژی شماره قبل خواندهاید!)
35mm Full-Frame 11.1-Megapixel CMOS Sensor
بیتها و بایتها همان زبان مخصوص کامپیوتر هستند. هر عکس دیجیتالی عملا زنجیرهای از صفر و یک محسوب میشود که نقاط رنگی تشکیل دهنده عکسها (پیکسلهای رنگی) توسط آنها برای کامپیوتر تعریف میشوند. همه فرمتهای خاص عکس، در حقیقت اشکال گوناگون تعریف این نقاط رنگی توسط کامپیوتر به حساب میآیند. برای اینکه یک عکس به این فرمتها تبدیل شود دوراه وجود دارد. شما میتوانید بهوسیله یکی از همان دوربینهای قدیمی نگاتیوی یک عکس بگیرید. نگاتیو را به طریقه شیمیایی ظاهر کنید. آن را روی یک کاغذ عکاسی چاپ کنید و سپس توسط یک اسکنر آن را به یک عکس دیجیتالی تبدیل کنید. هرچند که استفاده از یک اسکنر نگاتیوی جدید میتواند مرحله چاپ عکس بر روی کاغذ را حذف کرده و عمل تبدیل را مستقیماً از روی نگاتیو انجام دهد، اما مبنای کار باز هم بر دریافت الگوی نوری بازتابش شده و ضبط مقدار ارزش پیکسلی آنها استوار است.اما راه دوم این است که مستقیماً نور بازتابش شده از موضوع را دریافت کرده و مقدار ارزش پیکسلی آنها را بلافاصله و بدون هیچ واسطهای ذخیره کنید و یا به زبان سادهتر از یک دوربین دیجیتال استفاده کنید.اما اصلیترین تفاوت کار بین دوربینهای دیجیتالی و آنالوگ در همین نکته نهفته است. مثل تمام دوربینهای آنالوگ قدیمی، دوربینهای دیجیتالی نیز دارای تعدادی لنز هستند که میتوانند نور دریافتی از سوژه را به منظور ایجاد یک تصویر متمرکز کنند. اما به جای اینکه نور متمرکز شده روی یک قطعه نگاتیو حساس به نور متمرکز گردد، روی قطعهای نیمه هادی تابیده میشود که قابلیت ضبط الکترونیکی نور را داراست. در مرحله بعدی کامپیوتر با تفکیک اطلاعات الکترونیکی دریافتی از این پروسه به دادههای دیجیتالی، تصاویر را با فرمتهای گوناگون ذخیره میکند. همه قابلیتهای هیجانانگیز دوربینهای دیجیتالی از همین قابلیت عملکرد مستقیم ناشی میشود.حالا میخواهیم ببینیم دوربینها دقیقا چه کاری انجام میدهند.
دوربینی بدون فیلم تفاوت کلیدی بین یک دوربین دیجیتال و یک دوربین نگاتیوی آنالوگ این است که دوربینهای دیجیتالی فیلم ندارند و در عوض سنسوری دارند که میتواند تابش نور را به بار الکتریکی تبدیل کند. سنسورهای دیجیتالی اغلب دارای ابعاد بسیار کوچکتری نسبت به نگاتیوهای 35میلیمترهستند. البته اندازههای بزرگتری هم ساخته شدهاند. مثلاً در دوربین CANON EOS -1Ds نوعی حسگر به کار رفته است که42 x 63 mm میباشد و وضوحی برابر1/11مگاپیکسل دارد.
سنسور تصویری به کار رفته در اغلب دوربینهای دیجیتالی موجود از نوع Charge Coupled Device)CCD) میباشد. البته برخی دوربینهای سادهتر از نوع دوم سنسورها یعنی تکنولوژی Complementary Metal Oxide Semiconductor)CMOS) نیز استفاده میکنند. علیرغم بهبودهایی که در سنسورهای CMOS حاصل شده و احتمالاً میتواند در آینده بیشتر مورد استقبال عموم قرار گیرد اما بعید به نظر میرسد بتواند به طور کلی در دوربینهای حرفهایتر جانشین سنسورهای CCD شود. در طول این مقاله ما بیشتر روی فناوری CCD تمرکز میکنیم. البته برای سادگی کار میتوانید هر دوی آنها را یکسان فرض کنید. زیرا این دو، از نظر ماهیت عملا یکسان هستند تنها از لحاظ استفاده از نور دریافتی متفاوت از یکدیگر عمل میکنند. بنابراین بیشتر چیزهایی که درباره CCDها یاد میگیریم قابل تعمیم به CMOSها نیز هستند.سنسورهای نوری مجموعهای متشکل از هزاران ردیف بسیار کوچک از دیودهای حساس به نور هستند که میتوانند فوتونهای نور را به بار الکتریکی تبدیل کنند. این دیودهای یکسویه را Photosite مینامند. هر فوتوسایت به تابش نور حساس است و مسلماً هرچه نور تابیده شده بر آن شدت بیشتری داشته باشد، بار الکتریکی بیشتری در آن انباشته خواهد شد.در حسگرهای CCD این بار الکتریکی انباشته شده در هر فوتوسایت به صورت تک به تک و ردیف به ردیف خوانده میشود و اصولاً تشخیص مقدار یک بار الکتریکی وابسته به مکان آن در میان دیگر فوتوسایتها میباشد. ضمن اینکه قبل از آنکه سنسور نوری بتواند آماده عکسبرداری شود لازم است که تمام اطلاعات مربوط به عکس قبلی از روی آن به طور کامل خوانده و حذف شود. اما در سنسورهای CMOS، هر یک از عناصر حساس به نور دارای یک آدرس طولی و عرضی مشخص است و میتواند به طور منفرد توسط محورهای X و Y آدرسدهی و خوانده شود. مطلب کمی پیچیده شد؟ بهتر است کمی بیشتر درباره آن بحث کنیم.
CMOS در مقابل CCD دقیقا از مرحلهای که فوتونهای نور توسط فوتوسایتها به الکترون تبدیل میشوند، تفاوت بین دو نوع حسگر اصلی آشکار میشود. مسلماً مرحله بعدی عبارت است از خواندن مقادیر بار انباشته شده در هر سلول و تشخیص یکسل رنگی مربوط به آن. در سنسورهای CCD بار الکتریکی شارژ شده از یک گوشه سنسور خوانده شده و ردیف به ردیف جلو میرود و به طور همزمان یک مبدل آنالوگ به دیجیتال متناوب با تمام مقادیر دریافتی از پیکسلها را به مقادیر دیجیتالی تبدیل میکند. اما CMOSها دارای چندین ترانزیستور مختلف در سر راه دادهها هستند که با تقویت و جابهجا کردن بارهای الکتریکی توسط سیمهای متصل به آنها، مقادیر را جداگانه و تک به تک به پردازشگر ارسال میکنند. هرچند که انعطافپذیری این شیوه به مراتب بالاتر از روش سطر به سطر است و میتواند برای کاربردهایی مثل فوکوس خودکار و اندازهگیری نور مفید واقع شود. اما عملا سیگنال دریافتی ازCCDها شفافتر میباشد. CCDها برای ایجاد قابلیت ارسال بار بدون اعوجاج و تحریف، از یک پروسه صنعتی خاص استفاده میکنند و این پروسه روشی را ارایه میدهد که موجب خلق تصاویری بسیار شفاف میشود. اصلیترین تفاوتهای بین سنسورهای CMOS و CCD را میتوان به این شکل فهرست کرد: ● سنسورهای CCD همانطور که در بالا گفته شد تصاویری با کیفیت بالاتر و اختلال کمتری بهوجود میآورند. اما به طور تجربی ثابت شده که سنسورهای CMOS برای ایجاد نویز و اختلال بسیار مستعدترند.● از آنجا که هر پیکسل در سنسورهای CMOS دارای چندین ترانزیستور مرتبط است که در کنار آنها قرار میگیرد، حساسیت این سنسورها به نور پایینتر میآید. چرا که بسیاری از فوتونهای نور به جای اینکه با سطح دیودهای نوری برخورد کنند با این ترانزیستورها برخورد کرده و به هدر میروند.● سنسورهای CCD به مصرف توان بالا معروفند. این سنسورها در مقایسه با سنسورهای CMOS تقریبا 100 مرتبه بیشتر از باتری استفاده میکنند.CCD ها به علت تولید بالاتر، بسیار بیشتر ازCMOS ها مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند و مسلما روشهای تولید اقتصادیتر و با کیفیتتری برای آنها ابداع شده است. به همین دلیل میتوان مشاهده کرد که اغلب دوربینهای با کیفیت و مارکهای معتبر جهان از این سنسور بهره میبرند.● از آنجا که تقویت کننده سیگنالهای نوری در CMOS بلافاصله بعد از هر فوتوسایت قرار دارد بنابراین این نوع حسگرها میتوانند تصاویر را دو برابر سریعتر نسبت بهCCD ها انتقال دهند.براساس گفتههای بالا متوجه میشوید کهCCD ها بیشترین استفاده را در دوربینهایی دارند که بیشتر بر کیفیت بالاتر تصویر، مقدار بیشتر پیکسلهای تصویر و حساسیت به نور بالاتر تأکید دارند. اما در عوض سنسورهایCMOS دارای قیمت کمتر هستند و بیشتر در دوربینهایی به کار میروند که از نظر اقتصادی به صرفه بوده و دارای منبع انرژی محدودتری میباشند.
وضوح (Resolation) مقدار جرییاتی که هر دوربین میتواند روی یک تصویر ضبط کند، رزولوشن (وضوح) نامیده میشود و توسط واحد پیکسل اندازهگیری میشود. هرچه وضوح دوربین شما بالاتر باشد مقدار جزییاتی بیشتری را میتوانید در تصویر خود بگنجانید و هرچه مقدار این جزییات در تصویر بیشتر باشد میتوانید در هنگام چاپ اندازه آن را بزرگتر کنید بدون آنکه تصویر شما محو یا دندانهدندانه شود. انواع وضوحهای دوربینها اینگونه است:256x256 پیکسل: این اندازه وضوح روی دوربینهای بسیار ارزان قیمت دیده میشود و بسیار ناچیز تر از آن است که برای چاپ مورد استفاده قرار گیرد. وضوح نمایشگر برخی از گوشیهای موبایل در همین حد است و میتوان از تصاویری با این خصوصیت برای نمایش در آنها استفاده کرد. این وضوح کلاً دربردارنده 65هزار پیکسل است.640x640 پیکسل: این ابعاد حداقل اندازه وضوح در دوربینهای واقعی است و بهترین اندازه برای تصاویری است که میخواهید آنها را روی وب قرار داده و یا از طریق اینترنت برای کسی ایمیل کنید. این مقدار وضوح دربردارنده 307000 پیکسل میباشد.1216x912 پیکسل: اگر تصمیم دارید تصاویرتان را در ابعاد معمولی عکسهای نگاتیوی چاپ کنید این وضوح بهترین انتخاب است. چرا که اولین نوع وضوح از رده مگاپیکسل محسوب میشود و حدودا دارای 000/109/1 پیکسل میباشد.1600x1200 پیکسل: تصاویری با این مشخصات به عنوان تصاویر وضوح بالا محسوب میشوند و میتوانند بدون هیچ مشکلی تا ابعاد 30x40 سانتیمتر که بالاترین اندازه پیشنهادی عکاسان برای چاپ نگاتیوهای دوربینهای 35 میلیمتری میباشد چاپ شوند. این مقدار وضوح دربردارنده حدودا دومیلیون پیکسل رنگی میباشد و برای استفاده خانگی بسیار مناسب است. هرچند که تا به امروز دوربینهایی تا وضوح 14میلیون پیکسل نیز ساخته شده است اما پیشنهاد مناسب برای کسانی که درباره دوربینی مناسب برای کاربردهای خانگی سؤال می کنند یک دوربین دومگاپیکسلی میباشد. شما که نتیجهای بهتر از نتیجه دوربینهای نگاتیوی معمولی احتیاج ندارید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انتخاب همسر
در بسیاری از جوامع انتخاب همسر تحت مقررات و نظارت قواعد درون همسر گزینی و برون همسر گزینی قرار دارد . قاعده درون همسری حکم می کند که فرد ازدواج کننده باید در داخل گروه معینی که به آن تعلق دارد ازدواج کند و قاعده برون همسری ازدواج را در بیرون از دایره گروه خاصی که فرد بدان تعلق دارد تجویز می کند . در ایران . مانند دیگر جوامع اسلامی . ازدواج با خویشان نزدیک ممنوع است در بعضی ادیان مانند مسیحیت این دایره وسیعتر است و شامل ممنوعیت ازدواج عموزاده ها و عمه زاده ما نیز می شود. با وجود این در کشور مثل آمریکا قانون رسمی انگشت شماری برای تعیین محدودة ازدواج وجود دارد اما خانواده ما و دوستان انتظار دارند که فرد در داخل نژاد، مذهب و طبقه اجتماعی خود ازدواج کند و از آن خارج نشود.
همسر گزینی با دو روش و شیوه مختلف انجام می گیرد روش اول که در آن انتخاب معمولاً بر اساس عشق و علاقه استوار است. انتخاب آزادانه دو طرف اهمیت دارد. در روش دوم انتخاب در اختیار خانواده هاست و والدینی در هسر گزنی فرزندانشان تصمیم می گیرند . زناشویی مبتنی بر عشق یک ویژگی فرهنگ مغرب زمینی و کشورهای صنعتی شده غرب شناخته شده است . برای بسیاری از جوامع ازدواج مبتنی بر عشق یک پیش نیاز طبیعی و ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رشد. ولی این شیوه در جوامع گوناگون چندان عمومیت ندارد . کارایی زناشویی مبتی بر عشق و علاقه این است که به جوانان کمک می کند که عواطف و محبت را که خانواده به آنان مبذول می گردد به زندگی تازه منتقل کنند.
نامزدها به دلایل متعددی پیوند با یکدیگر را می پذیرند خصوصیات را که فرد در همسر آینده خود به طور طبیعی جستجو می کند . شامل جاذبه های گوناگون مانند مشابهت سنی ، مذهبی ، نژادی . پایگاه اقتصادی ، اجتماعی ، سطح تعلیم و تربیت . کششها ، زیباییها و قیافه ظاهری او است معمولاً فرد تحصیلکرده مسلمانی از یک طبقه متوسط برخاسته . به احتمال قوی با دختر مسلمان و تا حدی تحصیلکرده از یک طبقه متوسط. که فاصله سنی آنها چندان زیاد نیست ازدواج خواهد کرد. اگر چه ممکن است استثنائاتی نیز وجود داشته باشد.
هسر گزینی و جبر ازدواج
در دوران قبل همسر گزینی به شدت تحت فشار اجتماعی بود . انتخاب همسر نه بر اساس میل و علاقه دو طرف به ازدواج . بلکه به دلیل «جبر اجتماعی) صورت می گرفت در جامعه ای که فردیت مطرح نبود علاقه فردی نیز ارزشی نداشت. برای دختر ازدواج مرحله ای بود که از نقش دختر مجردی که در خانه پدر یا بردار زندگی می کرد به نقش کدبانوی منزل برسد. پایگاه اجتماعی دختر مجرد چه در خانه پدر یا خانه برادر نا مشخص بود. احتمالاً بالاتر از خدمه . اما به طور حتم پایین تر از پایگاه کدبانوی خانه تنها راه ارتقاء پایگاه اجتماعی . ازدواج بود هر چند که زن متاهل معمولاً تحت سلطه مادر شوهر به دو شوهر به زن در حیطه هایی خاص. زن تبدیل به فرد فرمان دهنده و پس از فوت مادرش به بالاترین مقام خانه می رسید به این ترتیب برای دختران جامعه ازدواج تنها امکان کسب یک نقشی اجتماعی قابل قبول جامعه بود.
هر چند که در آن دوران طلاق رواج نداشت ، اما ازدواجها مجدد به فراوانی دیده می شد. بطوریکه افراد هر چند گاه یکبار با همسر جدیدی زندگی را آغاز می کردند.
علت آن میزان بالای مرگ و میر زنان و مردان بود مرگ و میر زنان معمولاً ناشی از زایمان بود . مردی که همسرش فوت می کرد. بخصوص اگر فرزند یا فرزندانی داشت. نمی توانست بدون کمک زن امور خانواده را بچرخاند پس با گذشت زمانی کوتاه دوباره ازدواج می کرد. چون اصل عمده ازدواج فرزندآوری بود سعی می کرد با زن جوانتری که قادر به آوردن فرزندان بیشتری باشند ازدواج کند. مرگ و میر مردلن به سبب اتفاقات طبیعی یا جنگ بود با مرگ همسر زنان نیز مجبور به ازدواج بودند زیرا وجود مرد برای اداره امور اقتصادی خانواده ضرورت داشت . مارک بلوخ در «جامعه فئودالی» می نویسد «هر چند کلیسا علاقه ای به ازدواج دوم و سوم نداشت . اما در میان همه مردم از بالاترین تا پایین ترین سطوح طبقات و اقشار اجتماعی تجدید فراش به شدت رواج داشت زیرا اگر شوهر زنی از دنیا می رفت زندگی و تنهایی برای او بسیار خطرناک بود»
«بلوخ جلد اول 1363 :242» وانگهی وقتی اداره ملکی به دست زوجه متوفی می افتادارباب بزرگتر احساس می کرد که کیفیت عالی خدمات و تولید در اراضی کشاورزی او به خطر خواهد افتاد «بلوخ جلد اول 1363: 242» قوانینی که در آن دوران وضع می شوند بر دو نکته اساسی تاکید داشتند «نخست» حراست از میراث یتیمان صغیر دیگری یافتن شوهر برای بیوه زنان «بلوخ 1363: 242» اگر زن بیوه فرزندی نداشته باشد عضوی از خانواده گسترده نیز محسوب نمی شد و می بایست از طریق دیگری زندگی خود را تامین کند و اگر هنوز در خانه نگهداری می شد از روی رحم و مروت بود. در میان اصناف اروپا زنی که شورهرش استادکار بود پس از فوت شوهر برای یکسال اجازه داشت که کسب او را بگرداند. پس از آن یا مجبور به رها کردن کسب بود یا زا طریق ازدواج با شاگرد شوهر متوفی . اجازه نگهداری کسب را به دست می آورد. این ازدواج ناشی از جبر اجتماعی و اقتصادی بود بخصوص در این حالت که تفاوت سنی میان زن و شوهر می توانست قابل توجه ما باشد واژگانی مانند «ناپدری» و بیشتر از آن «نامادری» یا نا مهربان» احتمالاً ریشه در این دوران داشته زیرا پدیده های فوق بسیار متدول و جزیی از زندگی اجتماعی بود.
اهمیت اتحاد خانواده چه از بعد سیاسی اقتصادی یا اجتماعی تا آن حد مهم بود که خانواده ها همسر گزینی را خود در دست خود داشتند.
در ازدواج نقش زن و مرد از طرف جامعه تعیین شده و وظایف و حیطه مسوولیت هر یک مشخص بود در چنین حالتی علاقه و تمایل قبلی ضرورتی نداشت حتی در بعضی از مناطق عشق و علاقه زن و مرد عامل مزاحمی به حساب می آمد که از نقش «مرد سرپرست» و زن «کدبانو» جلوگیری می کرد البته محبت علاقه و عشق همواره جزیی از زندگی بشر و روابط زن و مرد بوده است.
نفی وجود این احساسات مطرح نیست بلکه منظور میزان اهمیت آن در ازدواج است در همه دوره ها به طور حتم افراد به یکدیگر علاقه مند می شوند اما کمتر کسی به علت علاقه مندی و عشق به فردی با او ازدواج می کرد . در قرن هیجدهم یکی از دانشمندان انگلیسی به نام ساموئل جانسون ادعا می کند. عشق کوچکترین تاثیری بر زندگی خانوادگی ندارد و به هر فردی می توان ای مأموریت را داد تا برای مرد شریک (همسر) انتخاب کند.
زیرا فراوان آن و مرد وجود دارد که اگر یک مرد به جای همسر فعلی با آنها ازدواج می کرد به اندازه ازدواج فعلی خود احساس آسایش می کرد.
در میان شاهزادگان قاجار بر اساس ملاحظات سیاسی معمولاً چند ازدواج مهم صورت می گرفت اما تعداد زیاد زنان حرم هر یک نمایشگر انتخخاب آن ها بر حسب زیبایی ظاهر زن نیز بوده است تعداد زنان حرم یکی از شاهان صفوی را چهار صد می نویسد و اضافه می کند زیرا همانطور که شاه اسبها و ؟ پیرو فرسوده را از خدمت مرخص می کند و می بخشید هم خوابه هایی را نیز که بر جبین آنها گردش روزگار چین و شکن انداخته و یا به دلیلی مورد بی مهری افزار گرفته اند و محبوبیتی دارند وارد حرمسرا می شدند. از تعداد زنان حرم فتحلیشاه که به حدود دو هزار نفر می رسید نیز اطلاع داریم. اما مذهب و عرف جامعه اجاز می داد چندین زن عقدی و تعدادی نامشخص صیغه و کنیز از میان زنان زیباتر، جوانتر ، خوش اندام تر انتخاب کنند.
سبب می شد که همسر گزینی و عشق از هم جدا شود . نه تنها اشراف بلکه دیگران نیز که مالکیت ولو ناچیز داشتند سعی در ازدیاد آن از طریق ازدواج می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
انتخاب شهردار طبق قانون شهرداری مصوب 11/4/1334 از وظایف انجمن شهر به حساب می آمده است ، اما پس تصویب قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شورای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران، مورخ 1/3/1375 ، ( جایگزینی شورای اسلامی شهرها به جای انجمن شهر) این وظیفه به شورای اسلامی شهرها محول گردید.
در این تحقیق به بررسی روند انتخاب شهردار و شرایط احراز تصدی این سمت طبق قوانین انجمن شهر و شورای اسلامی شهرها پرداخته شده است .
لازم به ذکر است در تمامی بندهایی که در قانون انتخاب شهردار توسط انجمن شهر تغییراتی حاصل شده موارد اصلاحی ذکر و در سایر موارد می توان با جایگزینی کلمه شورای اسلامی شهر به جای انجمن شهر قانون ذکر شده را معتبر دانست.
قانون شهرداری مصوب 11/4/1334 با اصلاحات و الحاقات بعدی
در تأسیس شهرداری
تأسیس شهرداری :
ماده 1 – در هر محل که جمعیت آن حداقل به 5 هزار نفر بالغ باشد شهرداری تأسیس می گردد.
تبصره 1 – در هر نقطه که از نظر موقعیت و اهمیت، تشکیل شهرداری ضرورت داشته باشد ولو جمعیت آن به 5 هزار نفر بالغ نشود، وزارت کشور می تواند در آن محل دستور تشکیل انجمن شهر و شهرداری بدهد و چنانچه پس از تشکیل شهرداری در نقاط مزبور، ضمن عمل معلوم شود عوارض وصولی تکافوی هزینه شهرداری را نمی نماید و با در نظر گرفتن وضع اقتصادی و مالی محل برای اداره امور شهرداری درآمد جدیدی نمی توان تهیه نمود. وزارت کشور مجاز است شهرداری این قبیل نقاط را منحل نماید.
تبصره 2 – در نقاطی که فقط در بعضی فصول برقراری شهرداری لازم باشد برای فصل مزبور و همچنین برای چند محل که به یکدیگر نزدیک و جمعا اقتضای تشکیل شهرداری داشته باشند می توان یک شهرداری تأسیس کرد.
ماده 2 – حدود حوزه هر شهرداری به وسیله با تصویب انجمن شهر (شورای اسلامی شهر) تعیین می شود و پس از موافقت شورای شهرستان و تصویب وزارت کشور قابل اجراء است.
ماده 3 – شهرداری دارای شخصیت حقوقی است.
قانون شهرداری مصوب 11/4/1334 با اصلاحات و الحاقات بعدی در انتخاب شهردار و معاون شهرداری
الف – شهردار :
ماده 50 – انجمن شهر مکلف است پس از رسمیت یافتن بلافاصله وقبل از شروع به کار، یک نفر را که در انجمن شهر عضویت نداشته و واجد شرایطی باشد که طبق تبصره (1) این ماده تعیین شده برای مدت 2 سال با رأی مخفی به اکثریت تام از دو ثلث اعضا انجمن شهر به سمت شهردار انتخاب و به فرماندار اعلام کند.
فرماندار شهردار منتخب را به وزارت کشور معرفی و مراتب را به انجمن شهر اطلاع می دهد.
شهردار منتخب پس از معرفی به وزارت کشور و بلافاصله شروع به کار خواهد کرد. تجدید انتخاب وی بلامانع است. ( اصلاحی مصوب 27/11/1345. اکنون طبق قانون شوراهای اسلامی عمل می شود.)
تبصره 1 – شرایط احراز سمت شهردار طبق آئین نامه ای خواهد بود که بنا به پیشنهاد وزارت کشور به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.(اصلاحی مصوب 27/11/1345)
تبصره 2 – دوره خدمت شهردار در موارد زیر خاتمه می پذیرد:
استعفاء کتبی
موقعی که انجمن شهر با رعایت مفاد ماده (53) قانون، رأی به برکناری شهردار صادر نماید.
در موارد تعلیق طبق مقررات قانونی.
در صورت فقدان هر یک از شرایط مربوط به انتخاب شهردار(اصلاحی مصوب 27/11/1345)
تبصره 3 – در صورتی که انجمن شهر یک ماه پس از رسمیت یافتن موفق به انتخاب شهردار نشود انجمن منحل و طبق مفاد این قانون تجدید انتخاب خواهد شد. ( الحاقی 27/11/1345. اکنون طبق قانون شوراهای اسلامی عمل می شود.)
ماده 51 – هرگاه یکی از کارمندان ادارات دولتی از طرف انجمن برای تصدی شهرداری انتخاب شود و خود او راضی باشد اداره متبوع کارمند مکلف است با انتقال او موافقت کند.
ماده 52 – حکم انتصاب شهردار پس از معرفی فرماندار از طرف وزارت کشور صادر خواهد شد. ( اصلاحی مصوب 27/11/1345. اکنون طبق قانون شوراهای اسلامی عمل می شود.)
تبصره – در مواقع رسمی و تشریفاتی شهردار و در غیاب او معون شهرداری نماینده شهر خواهد بود.
ماده 53 – چنانچه یک یا چند نفر از اعضاء انجمن شهر به عملیات شهردار اعتراض و یا ایرادی داشته باشند باید مطلب را کتبا به صورت استیضاح به اطلاع رئیس انجمن برسانند رئیس آن را در جلسه فوق العاده انجمن قرائت به شهردار ابلاغ خواهد کرد و شهردار موظف است در جلسه عادی یا فوق العاده انجمن برای جواب استیضاح حضور به هم رساند. فاصله طرح با استیضاح با تشکیل جلسه عادی یا فوق العاده که از طرف رئیس انجمن تعیین خواهد شد نباید از ده روز تجاوز نماید انجمن پس از طرح استیضاح و جواب شهردار رأی مخالف بدهد. شهردار از همان تاریخ بلافاصله از شغل خود برکنار و از طرف انجمن فورا بر طبق مقررات این قانون اقدام به انتخاب شهردار خواهد شد. در فاصله ی بین صدور رأی عدم اعتماد و عزل شهردار تا انتخاب شهردار جدید معاون شهرداری و در صورت نبودن معاون، کارمند مقدم تحت نظر انجمن عهده دار مسئول اداره امور شهرداری خواهد بود.
ب – معاون شهرداری:
ماده 54 – سازمان اداری شهرداری ها به نسبت بودجه و درآمد و حجم کار شهرداری از طرف شهرداری با اطلاع انجمن شهر تهیه و پس از تصویب وزارت کشور به موقع اجراء گذاشته خواهد شد. ( اصلاحی مصوب 27/11/1345)
تبصره – شهردار می تواند قسمتی از وظایف و اختیارات خود را با تصویب انجمن شهر و به موجب حکم کتبی به معاون یا سایر مسئولان شهرداری واگذار کند. ( اصلاحی مصوب 27/11/1345)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
الکترون چیست ؟
الکترون معنای یونانی کهربا است کهربا ماده ای است که در مالش به پارچه پشمی باردار شده و خرده های کوچک کاه را جذب می کنداین ربایش بعلت نیرویی مرموز اتفاق می افتد که یونانیان آن را الکتریسیته نامیده اند .
اجزائ ماده :
همه مواد از ملکولهای شکل میگیرند که آنها نیز خود از اتمها ساخته می شوند . اتمها از دو جز’ اصلی الکترون و هسته ساخته می شوند که الکترونها در مدارهای مشخص بدور هسته در گردش می باشند .
چه عاملی سبب ماندن الکترون در مدار مشخص خود می شود ؟
بین الکترون و هسته نیروی جاذبه الکتریکی وجود دارد که اندازه آن برابر نیروی دافعه گریز از مرکز ناشی از چرخش سریع الکترون بدور هسته می باشد .
درون هسته چیست ؟
هسته شامل ذرات بسیاری است که مهمتریت آنها از نظر جرم پروتون و نوترون است .
بار الکتریکی چیست ؟
بین الکترونها و پروتونها نیروی جاذبه و بین خودشان باهم نیروی دافعه وجود دارد که ماهیت این نیروها هنوز شناخته نشده است اما برای تحلیل ساده تر بارالکتریکی را مطرح کرده که برای الکترون با علامت منفی و برای پروتون با علامت مثبت مشخص شده است .
چگونه می توان مواد را باردار کرد ؟
روشهای باردار کردن ماده همان روشهای تولید الکتریسیته است .بعبارت دیگر می توان با استفاده از این روشها الکتریسیته تولید کرد . ساده ترین این روشها مالش دو ماده بهم است که باعث می شود الکترونها از یک ماده به ماده دیگری بروند و در نتیجه اختلاف بار بین دو ماده ایجاد شود . مثلا مالش یک میله شیشه ای به یک پارچه پشمی سبب باردار شدن هر دو ماده می شود که یکی بار مثبت ( کمبود الکترون ) و دیگری بار منفی ( ازدیاد الکترون می یابد )
نیروی الکتریکی چیست ؟
بین بارهای الکتریکی اعم از مثبت یا منفی نیروی الکتریکی وجود دارد این نیرو به مقدار بار الکتریکی و فاصله آنها از هم بستگی دارد . مطابق قانون کولن مقدار نیرو از حاصل ضرب بارها در ضریب ثابتی که به جنس محیط بستگی دارد تقسیم بر مجذور فاصله بین دو بار بدست می آید . اما در تحلیل ساده تر هرچه مقدار بارها بیشتر باشد مقدار نیرو نیز بیشتر و هرچه فاصله آنها بیشتر شود مقدار نیرو نیز کمتر می شود .
مواد در حالت عادی از نظر بار الکتریکی چگونه اند ؟
همه مواد در حالت عادی دارای مقدار الکترون و پروتون مساویند به همین دلیل از نظر برایند بارهای الکتریکی خنثی می باشند .
چگونه می توان یک ماده خنثی را باردار کرد ؟
هرگاه تعادل بین بارهای مثبت و منفی در یک جسم خنثی بهم بخورد ماده بار دار شده است . بهمین منظور کلیه روشهای تولید الکتریسیته کاری نمی کنند جز برهم زدن تعادل بین بارهای الکتریکی مثبت و منفی . می دانیم که الکترون نسبت به پروتون قابلیت جابجایی و حرکت بیشتری دارد . بنابراین می توان با دادن یا گرفتن الکترون ماده را باردار نمود . اگر تعداد الکترونها بیشتر از تعداد پروتونها شود جسم بار منفی و در صورتی که عکس این حالت روی دهد جسم بار مثبت پیدا می کند .
باردار کردن مواد چه ربطی به تولید الکتریسیته دارد ؟
اجازه دهید برای جواب به این سوال نخست مواد را دسته بندی کنیم .
مواد از نظر هدایت الکتریکی به چند دسته تقسیم می شوند ؟
همه مواد از نظر هدایت الکتریکی جز یک از سه دسته زیر می باشند :
الف - هادی ها : موادی که براحتی برق را از خود عبور می دهند .
ب - عایقها : موادی که برق را از خود عبور نمی دهند .
ج - نیمه هادی ها : این مواد در شرایط خاصی مانند هادی ها یا نیمه هادی ها عمل می کنند . اما در حالت عادی برق را به مقدار ناچیز از خود عبور می دهند .
جریان الکتریکی چیست ؟
هرگاه حاملهای الکتریسیته ( الکترونها ) در یک هادی بحرکت درآیند جریان الکتریکی ایجاد می شوند . اما هر حرکت الکترونی جریان برق نیست . بلکه این حرکت باید در یک مسیر مشخص باشد .هر چقدر الکترونهای بیشتری در زمان کمتری در مسیر مشخص حرکت کنند مقدار جریان نیز بیشتر می شود .
آمپر چیست ؟
برای دانستن میزان جریان باید بتوان آن را با عدد بیان کرد که به همین منظور از واحد سنجش جریان که همان آمپر است استفاده می شود .
مقدار یک آمپر جریان چقدر است ؟
هرگاه از یک هادی تعداد 28/6 ضربدر 10 بتوان 18 الکترون در یک ثانیه بگذرد این میزان الکترون در زمان یک ثانیه معرف یک آمپر جریان الکتریکی است .
ولتاژ چیست ؟
دانستیم هرگاه الکترونها در یک هادی در مسیر مشخصی بحرکت در آیند جریان الکتریکی ایجاد می شود . اما الکترونها بدون دریافت نیرو و انرژی از مدار گردش بدور هسته خارج نمی شوند . بنا براین برای تولید جریان نیاز به یک نیرو داریم که آن را از منابع تولید نیرو مانند باتری می گیریم . بعبارت ساده تر نیروی لازم جهت ایجاد جریان ولتاژ نام دارد که واحد اندازه گیری آن ولت است .
چگونه می توان ولتاژ تولید کرد ؟
این سوال پاسخ سوال دیگری نیز می تواند باشد که همان روشهای تولید الکتریسیته است . می دانیم که انرژی تولید نمی شود بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می گردد . از آنجاییکه الکتریسیته هم انرژی است پس باید تبدیل شده انرژی های دیگر باشد . انرژیهایی که بصورت متعارف برای تولید برق بکار می رود عبارتند از : انرژی شیمیایی در باتریها - انرژی مغناطیسی در ژنراتورها - انرژی نورانی در باتریهای خورشیدی - انرژی حرارتی در ترموکوپلها - انرژی ضربه ای در پیزو الکتریک و ....
مقاومت چیست ؟
الکترونها در هادی براحتی نمی توانند حرکت کنند زیرا در مسیر حرکت آنها موانعی وجود دارد که بطور ساده آنها را مقاومت هادی در برابر عبور جریان می گوییم .هرچه قدر این موانع کمتر باشد عبور جریان بهتر صورت میگیرد و می گوییم جسم هادی بهتری است . این موضوع نخستین بار توسط سیمون اهم یک فیزیکدان آلمانی مطرح شد . به همین دلیل واحد اندازه گیری مقاومت اهم است .
منظور از مدار الکتریکی چیست ؟
حال با دانستن سه فاکتور اساسی در برق ( جریان ولتاژ مقاومت ) مدار الکتریکی را تعریف می کنیم : هر مدار الکتریکی یک مجموعه از تولید کننده برق - مصرف کننده آن و سیمهای ارتباطی بین ایندو است .
چند نوع مدار الکتریکی داریم ؟
دو نوع مدار الکتریکی وجود دارد مدار الکتریکی باز که در آن ارتباط بین تولید کننده در نقطه یا نقاطی قطع است و در نتیجه جریان در مدار وجود ندارد و مدار الکتریکی بسته که مسیر عبور جریان کامل است و مصرف کننده از تولید کننده انرژی دریافت کرده و آنرا به صورتهای دیگر تبدیل میکند مانند یک لامپ که برق را به نور تبدیل می کند .
منظور از اتصالی در یک مدار یا اتصال کوتاه چیست ؟
هرگاه در یک مدار بسته جریان از مسیری بجز از مصرف کننده بگذرد و مقدار آن زیاد تر از حد مجاز باشد این وضعیت را اتصال کوتاه می گوئیم . در حالت اتصال کوتاه سیم کشی مدار و تولید کننده برق در معرض آسیب جدی قرار می گیرند زیرا جریان مدار بسیار زیاد شده و باعث داغ شدن سیم کشی و اضافه بار شدن منبع تولید کننده برق می گردند در نتیجه اتصال کوتاه باید سریعا و بصورت خودکار قطع شود که این وظیفه بعهده فیوز است .
اساس کار فیوز چیست ؟
فیوز یک عنصر حفاظتی در مدار است که هرگونه اضافه جریانی را که بیشتر از مقدار نوشته شده روی فیوز باشد تشخیص داده و آنرا سریع قطع میکند . بدین صورت که جریان اضافه سبب تولید گرما در فیوز شده و یک سیم حساس به حرارت را که در مسیر عبور جریان و در داخل فیوز قرار دارد ذوب میکند و در نتیجه مسیر عبور جریان قطع شده و اتصال کوتاه بطور موقت برطرف می شود اما تا زمانی که عامل ایجاد کننده اتصال کوتاه مرتفع نگردد عوض کردن فیوز فایده ای ندارد.
چگونه می توان شخص را از خطر برق گرفتگی محافظت کرد ؟
خطرات ناشی از برق کدامند ؟
خطراتی که از برق ناشی می شوند عموما به دو دسته خطرات آتش سوزی و خطرات برق گرفتگی تفسیم میشوند . در صورتیکه در یک مدار الکتریکی اتصال کوتاه پیش آید و برطرف نشود جریان مدار بشدت افزایش یافته و حرارت زیادی تولد می کند . این حرارت سبب آتش گرفتن عایق سیم ها و گسترش آن به مواد آتش گیر دیگر است . خطر ناشی از برق گرفتگی مستقیما شخص را تهدید می کند .
جریان خطا چیست و چند نوع است ؟
در صورتیکه در مدار الکتریکی جریان از مسیر درست خود جاری نشود آنرا جریان خطا می گویند . این جریان ممکن است از طریق اتصال بدنه به زمین جاری شود یا از مدار اصلی بگذرد که میزان آن بیشتر از حد مشخص مدار است که آنرا اتصال کوتاه یا اضافه بار گویند . در حالت اتصال کوتاه دو نقطه ای از مدار که نسبت به هم دارای ولتاژ هستند بهم اتصال می یابند ( توسط یک مقتومت بسیار کوچک ) و در حالت اضافه بار تعداد مصرف کننده ها بیشتر از مقدار مجاز آنها می شود .
منظور از برق گرفتگی چیست ؟
اگر جریان برق از بدن انسان یا حیوان بگذرد برگ گرفتگی ایجاد می شود . ممکن است اندازه جریان عبوری از بدن محسوس نباشد که در این صورت برق گرفتگی قابل تشخیص نیست . اما در صورتیکه میزان جریان عبوری زیاد شود ابتدا شوک به بدن وارد می شود و در صورت زیادتر شدن جریان سبب قطع ضربان قلب - ایست تنفس و در نهایت مرگ مغزی می شود .
اندازه جریان و ولتاژ مجاز چقدر است ؟
برای جریان متناوب 15 میلی آمپر و برای جریان مستقیم 60 میلی آمپر - ولتاژ متناوب 65 ولت و ولتاژ مستقیم 45 ولت است .
Areso shahi در باره توان راکتیو پرسیده اند :
در مدارات الکتریکی توان تولید شده در منبع الکتریسته - مثلا در ژنراتور - توسط مصرف کننده ها به حالتهای دیگر انرژی تبدیل می شود . مثلا در لامپ انرژی الکتریکی به نور و حرارات تبدیل می شود . اما برخی از دستگاهها انرژی الکتریکی را تبدیل نمی کنند بلکه ابتدا آنرا ذخیره کرده و سپس به شبکه تحویل می دهند . در سیر این گرفتن و دادن انرژی مقداری از آن در سیمها هدر می رود که این موضوع سبب افزایش جریان ژنراتور و اصطلاحا اضافه بار شدن آن می شود . این توان را توان غیر مفید یا راکتیو می گوییم که در دو عنصر مداری - سیم پیچ و خازن - ایجاد می شود . البته توان راکتیو مربوط به مدار های جریان متناوب است . در این خصوص اطلاعات بیشتر برایتان ارسال خواهد شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بخش اول
آیندهنگاریها نشان میدهند که علوم مختلف در ده تا پانزده سال آینده زیر چتر نانو قرار میگیرند. در واقع، فناوری نانو رشتههای گوناگون علمی و فنی را به یکدیگر نزدیک میکند. یکی از این رشتهها مهندسی مکانیک است.
امروزه کمتر زمینة تولیدی و پژوهشی یافت میشود که از مهندسی مکانیک بینیاز باشد. زمینههایی نظیر خودروسازی، هواپیماسازی، رُباتیک، آبرسانی، پالایشگاههای نفت و گاز، هوش مصنوعی، بیومکانیک و بسیاری دیگر از این فنون و صنایع، با مهندسی مکانیک درآمیختهاند. در دنیای مکانیک، فرایند «شکلدهی» جایگاه ویژهای دارد. به عنوان مثال، قطعات مختلفِ خودروهای سواری با روشهای مختلفِ شکلدهی مانند کشش، خمش و... ساخته شدهاند. با استفاده از فناوری نانو میتوان بر کیفیت شکلدهی افزود و محصولات باکیفیتتری تولید کرد. این محصولات جدید یک ویژگیِ عمده دارند که همانا یکدستی در تمام محصولات است.
در مجموعة مقالاتی که ارائه خواهد شد، به موضوع شکلدهی در مقیاس نانو خواهیم پرداخت.
مفاهیم و موضوعات
در این مجموعه مقالات، عناوین مختلفی مورد بحث قرار میگیرند، مناسب است که در شروع کار، اولویتها و عناوین مورد بحث را با هم مرور کنیم تا به چشماندازی از مسیر و هدف نهایی برسیم. البته ممکن است در ابتدا با مفاهیمی روبهرو شوید که قدری ناآشنا هستند، اما سعی شده است تا حد ممکن مطالب ساده بیان شوند و با کمک مثالها و تصاویر مختلف درک آنها سریعتر و بهتر صورت گیرد.
سه شاخة اصلی مورد بحث در این مقالات عبارتند از:
شکلدهی و مفاهیم مرتبط با آن؛ مایکروشکلدهی به عنوان فرایندی صنعتی که در نزدیکترین مقیاس به حوزة نانو صورت میگیرد؛ نانوشکلدهی.
اگر با این سلسله مقالات همراه شوید، در انتها پاسخ این سؤال اساسی را درخواهید یافت: نانوشکلدهی چیست؟
شکلدهیدر طول روز با محصولات بسیاری روبهرو میشوید که با تغییر شکل ایجاد شدهاند. وقتی این تغییر با کشیدن ورق فلزی ایجاد شود، به آن «کشش» میگویند؛ وقتی تغییر شکل با خم نمودن صورت بگیرد، «خمش» نامیده میشود، و البته در بسیاری از فرایندها از هر دو روش به طور همزمان استفاده میشود، مثلاً در تولید بدنة خودروهای سواری.
عملیات شکلدهى فلزات بسیار متنوع است. ما در ابتدا به دو نمونة ساده اشاره کردیم، اما هدف اصلى از انجام همة آنها ایجاد تغییر شکل مطلوب است. در شکل دادن به فلزات، نیروهای لازم برای شکلدهی و خواصّ مادة تحت شکلدهی از اهمیت زیادی برخوردارند، زیرا باید از ابتدا بدانیم چه مقدار نیرو باید در چه جهتی وارد شود تا مثلاً یک کابل فلزی با روش کشش تولید گردد. شاید در فیزیک به تعریف نیرو دقت کرده باشید. حتماً به یاد دارید که جهت و مقدار از نکات اصلی آن هستند. از طرف دیگر باید بدانیم جنس مادة تحت شکلدهی چیست تا بر اساس خواص آن نیروی لازم را وارد سازیم. مثلاً بین آلمینیوم، فولاد، مس یا چوب تفاوتهای زیادی وجود دارد و اگر از آنها در جای مناسب استفاده نکنیم، هرگز به هدف مورد نظر نمیرسیم.
دو رشتة مهندسى که به طور مستقیم به موضوع شکل دادن فلزات میپردازند، عبارتند از مکانیک و متالورژى.
شکلپذیرىیکى از نگرانىهاى مهم در شکل دادن آن است که آیا مىتوان بدون خراب شدن فلز، شکل مطلوبی به آن بخشید یا نه؟ در فرایندى مفروض از تغییر شکل معیّن، محدودیتهاى شکل دادن، از مادهاى به مادة دیگر تغییر مىکند.
حتماً مقاطع فلزی را که در ساختمانسازی به کار گرفته میشوند دیدهاید. برای تولید این مقاطع، فرایند تغییر شکل شامل تبدیل آهن خام به مقاطع مستطیلی یا لانه زنبوری است. هندسة تغییر شکل، آخرین وضعیتی است که از ابتدا به دنبال آن بودهایم؛ یعنی مقطع فلزی مستطیلی یا لانهزنبوری .
بهتر است پیش از پرداختن به تعاریف مرتبط با شکلدهی و فرایندهای وابسته به آن، به مواد مهندسی و خواص آنها بپردازیم.
مواد مهندسى و مصالح صنعتى
ادوار زندگى بشر را با توجه به عناصر و موادى که در آن اعصار کشف شدهاند، تقسیمبندى کردهاند. در هر دوره، محدوده و تنوع این یافتهها افزایش یافت و در نهایت، مهمترین و مفیدترین یافتة بشر در آن دوره، نام آن عصر را به خود گرفت: عصر حجر، عصر برنز، عصر آهن... در حال حاضر، بعد از اینکه مواد پلاستیک و کامپوزیتها (مواد مرکب از چند مادة مختلف که به آنها «چندسازه» میگویند) به وجود آمد، در «عصر مواد کامپوزیتى» هستیم و با تحولات سریع فناورى انتظار مىرود که در آیندهاى نهچندان دور به «عصر مواد هوشمند» وارد شویم؛ عصری که اکنون در گامهای آغازین ورود به آن هستیم.
در استفاده از مواد مورد نیاز برای ساخت دستگاهها، ابزارآلات و محصولات صنعتى و غیرصنعتى، باید خواص مورد نیاز هر محصول یا دستگاه توسط مادة آن تأمین شود، زیرا ماده، خوراک اولیه برای شروع کار است؛ مانند سوخت خودرو که باید از ویژگیهای خاصی برخوردار باشد، وگرنه ماشین دچار مشکلات فراوان میشود.
خواص مواد بسیارند. مانند خواص مکانیکی، فیزیکی، سطحی، تولیدی و زیباییشناسانه. به عنوان مثال، خواص فیزیکی مربوط به ویژگیهای ذاتی ماده مثل مقاومت الکتریکی و حرارتی و خواص مغناطیسی است و از مادهای به مادة دیگر فرق میکند و مثلاً مس یا آلمینیوم هادی خوبی برای الکتریسیته و حرارت به شمار میروند.
خواص مکانیکی نیز به جنس ماده وابستهاند. اینکه هر ماده چقدر در مقابل نیروی واردشده مقاومت میکند یا اینکه چقدر باید بر هر ماده نیرو وارد کرد تا از هم گسیخته نشود، به خواص مکانیکی آن مربوط میشود.
مواد و مصالح صنعتى بهطور کلى به دو دسته تقسیمبندى مىشوند: (1) فلزات و آلیاژهاى فلزى، و (2) مواد غیرفلزى.
1. فلزات و آلیاژهاى فلزى
فلزات و آلیاژهاى فلزى جزء پُرمصرفترین موادى به شمار میروند که در صنعت کاربرد دارند. این مواد به علت خواص متنوعشان، در بخشهاى مختلف صنعت به کار مىروند. فلزات از مواد معدنى استخراج مىشوند و از عناصر فلزى نظیر آهن، آلمینیوم و مس تشکیل میگردند.
ویژگیهایی نظیر مقاومت، قابلیت شکلپذیرى، قابلیت جوشکارى، قابلیت رسانایى الکتریکى و حرارتى که در حد بسیار بالایی در فلزات و آلیاژهاى فلزى قابل دسترسىاند، جایگاه ویژهاى به این مواد در صنعت داده است.
البته فلزات مختلف داراى خواص یکسانى نیستند و همین امر سبب شده است که هر فلز کارآیى خاصى داشته باشد. از جمله مهمترین عناصر فلزى که در صنعت مورد استفاده قرار میگیرند (بر حسب اهمیت) عبارتند از: آهن و آلیاژهاى آن نظیر فولاد و چدن و نیز آلمینیوم، مس، برنج، و برنز.
از آنجا که بخش عمدة کاربرد فلزات و آلیاژهاى فلزى از آهن و آلیاژهاى آن است، گروه فلزات را به دو زیرگروه تقسیم مىکنند:
الف ـ فلز آهن و آلیاژهاى آهنى (Ferrous & Alloys)
ب ـ فلزات غیرآهنى و آلیاژهاى آنها (Nonferrous & Alloys)
2. مواد غیرفلزى
مواد غیرفلزى به علت طبیعت، خواص، مزایا و ویژگىهاى خاص خود، همواره مورد توجه در ساخت و تولید اجزای ماشین بودهاند. صنعتگران بر اساس تجربه، انواع مختلف چوب، پلاستیکها و سرامیکها را در اجزای مختلف ماشین، با هدف حذف فلز و سبکسازى آن مورد استفاده قرار مىدهند تا در نهایت انرژی کمتری مصرف شود و هزینة تولید محصول کاهش یابد. به طور کلى، مواد غیرفلزى شامل این مواردند:
الف ـ پلاستیکها
ب ـ الاستومرها
ج ـ سرامیکها
د ـ مواد مرکب کامپوزیتها
پلاستیکها گروهى از موادند که مولکولهاى بزرگ دارند و از اتصال مولکولهاى کوچک حاصل میشوند. ویژگىهاى عمدة این مواد عبارتاند از:
الف ـ چگالى کم
ب ـ مقاومت کافى در برابر خوردگى
ج ـ هزینة تولید پایین
از نظر علم شیمى، بیشترِ این مواد، ترکیبات آلى و شامل عناصرى نظیر هیدروژن، اکسیژن، کربن و نیتروژناند. پلیمرها دستة بزرگى از مواد آلى هستند که به چند گروه و خانواده تقسیم میشوند. تنوع این مواد به حدى است که در حال حاضر حدود چهار هزار نوع مواد پلیمرى با فرمولهای مختلف سنتز و ایجاد شدهاند. از این میان، ۴ یا ۵ نوع پلیمر بیشترین استفادة تجارى و صنعتى را دارند. پلیمرها را میتوان به دو دستة عمده تقسیم کرد. گروه اول پلاستیکهاى «گرمانَرم» (ترموپلاستیک) هستند. به این معنا که قابلیت ذوب مجدد و بازیابى دارند و همانطور که از نام آنها پیداست با وارد کردن مقدار مناسبی حرارت نرم و در انتها ذوب میشوند. در مقابل، دستة دوم، پلاستیکهاى «گرماسخت» (ترموست)اند که پس از شکلگیرىِ اولیه دیگر نمىتوان آنها را مورد استفادة مجدد قرار داد، یعنی در مقابل حرارت و گرما بسیار مقاوماند.
بخش دوم
بخش اول از این مجموعه مقالهها، به شکلدهی و شکلپذیری مواد و مصالح صنعتی اختصاص داشت. گفتیم مواد بسته به خواص گوناگون آنها، کارکردهای مختلفی دارند. یکی از مهمترین خواص برای شکلدهی، خواص مکانیکیاند. به علاوه، برای به دست آوردن محصول دلخواه از راه شکلدهی، باید روشهایی را تعریف کرد که بیشترین بازده را داشته باشند. همانطور که برای ایجاد انرژی حرکتی در خودروها به دنبال انواع مناسب سوخت و بهینه کردن سیستم احتراق خودرو هستیم، در شکلدهی روشهایی که پُربازده باشند از توجه بیشتری برخوردارند.
خواص مکانیکی مواد
منظور از خواص مکانیکى، واکنش مواد در برابر نیروها و بارهاست. عکسالعمل مواد در برابر نیروهاى واردشونده، به ساختمان مولکولى آنها بستگى دارد. آن قسمت از علم مکانیک که صرفاً به بررسى نیروها و واکنشها مىپردازد «استاتیک» نامیده مىشود و بخشی از آن که واکنش ماده به نیروهاى اعمالشده و تغییر شکلهاى جزئىِ ناشی این از نیروها را مورد بررسى قرار گیرد، «مقاومت مصالح» نام دارد.
قطعات بر اثر اِعمال نیرو نباید از بین بروند؛ بنابراین برای اینکه مطمئن بشویم قطعه مورد نظر خواص فیزیکی لازم را دارد، باید هنگام انتخاب جنس، شکل، اندازه و طرز ساخت، محاسبههایی انجام دهیم. مثلاً برای تولید رینگهای خودرو، باید محاسبات اولیهای انجام دهیم تا شرایط مادة مورد نیاز بر حسب نوع خودرو، حداکثر سرعت و حداکثر بار قابل حمل توسط آن، مشخص شود.
در اینجا به برخى از اصطلاحات رایج میپردازیم که مؤلفههاى مؤثر در بررسى خواص مکانیکى را توضیح میدهند.
1. تنش - stress :
عبارت است از «مقدار نیروى وارد بر واحد سطح». مقدار تنش از تقسیم نیروى وارد بر جسم بر مساحت سطح مقطع جسم به دست مىآید. شاید فکر کنید این تعریف به مفهوم فشار در فیزیک دبیرستان خیلی نزدیک است، اما همانطور که دقت کردهاید، در اینجا شرط عمود بودن مؤلفهی نیروی وارد بر سطح، وجود ندارد.
2. خستگى - fatigue :
گاهی در قطعهای از یک ماشین کارخانه، شکستگیهایی به وجود میآید. ولی پس از بررسی مشخص میشود که میزان تنش وارد بر قطعه، از حد مجاز