لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
پیش بینی حوادث 11 سپتامبر در قرآنحادثه فرو ریختن دو ساختمان مرکز اقتصادی امریکا که از بزرگترین ساختمان های جهان بودند توسط قران کریم در 1400 سال قبل پیش بینی شده است.این پیش بینی مربوط به کلمه ای است به نام (جرف هار) که هم اکنون به تفسیر آن می پردازیم:ماه نهم میلادی ماه سپتامبر است و این کلمه نیز در سوره نهم قران کریم قرار دارد.(سوره توبه)همانطور که میدانید این 2 ساختمان 109 طبقه بوده اند و این کلمه در ایه 109 سوره توبه قرار دارد.این سوره در جزء 11 قرآن قراردارد واین اتفاق در روز یازدهم سپتامبر انجام گرفته است.این اتفاق در سال 2001 میلادی به وقوع پیوست و این کلمه نیز کلمه 2001 قران است.این اعداد و ارقام را یک جوان ایرانی در امریکا کشف کرده است.و این هم ترجمه ایه :آیا آنکه بنای خویش بر پرهیزگاری خدا و رضای او پایه نهاده بهتر است یا آن کسی که بنای خویش بر لب پرتگاه نهاده که فروریختنی است.و همچنین در ایه 110 امده که : و ساختمانی را که بنا کرده اند همواره مایه اضطراب دلهای ایشان است تا وقتی که دلهایشان پاره پاره شود وخداوند دانا و حکیم است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
خواجه نصیرالدین توسی
فیزیکدان ایرانی
متولد: 30 بهمن سال 580 هجری شمسی در توس در خراسان در ایران
مرگ: 6 خرداد سال 653 هجری شمسی در کاظمین (نزدیک بغداد در عراق) در سن 73 سالگی.
مقدمه:
در یک محدوده ی زمانی نه چندان طولانی قوم ایرانی سردمدار علم شد. از جمله دانشمندان این دوره عبارتند از فردوسی، بوعلی سینا، ناصرخسرو، حسن صباح، خواجه نظام الملک، خیام، خواجه نصیرالدین توسی، زکریای رازی، رودکی و عنصری. وجود و حضور این افراد در نتیجه ی یک نوع انباشتگی ثروت و شهرنشینی و اقتدار حکومتی در ایران بود. فردوسی را می توان دانشمندی دانست که از لحاظ روانی به سپاهیان کمک می کرد و البته مردم عادی نیز اشعار او را برای موفقیتهای بیشتر در زندگی خود بکار می بردند. خیام که هم ریاضیدان بود، هم شاعر و فیلسوف و هم اخترشناس حرفه ای همراه با تیم تحقیقاتی خود موفق به تنظیم تقویم جلالی شد که دقت آن در این عصر شرقیان و غربیان را متعجب کرده که چگونه مردی در هشتصد سال پیش چنین دقت بی نظیری بکار برده است. اینک به شرح زندگی کسی می پردازیم که هشتصد سال پیش اولین مرکز تحقیقات ستاره شناسی دنیا را بنام رصدخانه ی مراغه بنا نهاد. محققی که اکنون به پاس خدماتش در نصف النهار 41 درجه ی جنوبی و مدار صفر ِ ماه منطقه ی بزرگی بنام صحرای نصیرالدین توسی نامگذاری شده است.
کسی که در کتاب ?شکل القطاع? خود، مثلثات را نه فقط به عنوان پیش زمینه ی نجوم بلکه دانشی مستقل مطرح کرده و قواعد اصلی مثلثات کروی و مسطح را عرضه کرده است. در آن زمان دانشمندان مجبور به فراگیری عربی بودند مثل امروز که همه مجبور به یادگیری انگلیسی هستند. چون علم آن زمان به زبان عربی بوده و پژوهشگران غربی هم به این زبان آشنایی داشتند. خواجه در کتاب ?تجرید الکلام? درباره ی نور و تکیه بر نظریه ی ذره بودن آن مطلب نوشته است که فوق العاده اهمیت علمی دارد. همچنین درباره ی انتشار صوت و شباهت آن به امواج آب نیز مطالبی را مورد بحث قرار داده است.
زندگینامه:
اسم واقعی: محمد بن محمد بن حسن توسی
تولد: 30 بهمن سال 580 هجری شمسی در توس در خراسان در ایران
مرگ: 6 خرداد سال 653 هجری شمسی در کاظمین (نزدیک بغداد در عراق) در سن 73 سالگی.
در حقیقت خواجه نصیر الدین توسی در طول زندگی خود بنامهای دیگری مثل محقق توسی، خواجه ی توسی و خواجه معروف بوده است.
خواجه در شرایط مستعدی پا به هستی نهاد. در آغاز تحصیل نزد دائى خود به علوم عقلیه پرداخت. در این زمان بود که مغولها حمله ی سریع خود را به سمت غرب شروع کردند اما هنوز در ایران اتفاق خاصی نیفتاده بود.
در سال 593 هجری شمسی ، وقتی که محمد بن محمد توسی 13 ساله بود راهی شهر نیشابور شدو نیشابود در 75 کیلومتری غرب توس است و آنزمان شهر علمی و معروفی بود. در نیشابور کتاب قانون بوعلی را شبها از استاد خود فریدالدین داماد قرض می گرفت و می خواند صبح ها آنرا به او پس می داد تا استاد آنروز آنرا تدریس کند. این روش مطالعه برای توسی بسیار مفید بود چرا که شوق مطالعه ی درسهایش یعنی پزشکی، فیزیک و فلسفه را در او افزون می کرد. این پسر به همین استاد اکتفا نکرد و کتاب دیگر بوعلی یعنی کتاب شفا را پیش یک استاد دانشگاهی دیگر بنام قطب الدین مصری یاد می گرفت.
روزی هم پدرش او را به خانقاه عطار در نیشابور (نزدیک توس) می برد تا رندی و درویشی را از عطار یاد بگیرد. (پاورقی 1) او ریاضی و نجوم و موسیقی را از ابوالفتح موسی بن الفضل معروف به کمال الدین یونس موصلی یاد می گیرد که خود کمال الدین شاگرد شرف الدین توسی بود. این استاد در مورد خواجه جمله ای می گوید که اهمیت علمی دارد و آنرا در پی نوشت این صفحه بخوانید.
محمد (خواجه نصیر) در سالهای جوانی در مؤسسات علمی و دینی موجود در اصفهان، قم، ری و بغداد درس می خواند و دوره هایی را می گذراند. جالبتر از همه اینست که دانشجویان ایران قدیم حتا در دوران اسلامی موسیقی یاد می گرفتند و با این هنر بصورت علمی آشنا می شدند. مقایسه کنید با درسهای حالای دانشگاهها.
او در جایی به شوق خود به علم اقرار می کند و می نویسد:
”
لذات دنیوی همه هیچ است پیش ِ من
در خاطر از تغییر ِ آن هیچ ترس نیست
روز ِ تنعم و شب ِ عیش و طرب، مرا
غیر از شب ِ مطالعه و روز ِ درس نیست
“
خواجه نصیر الدین توسی
حدود سال 599 هجری شمسی، خواجه در عراق که بخشی از ایران بود مشغول علم آموزی بود که ایران مورد هجوم قوم لشگر چنگیزخان مغول قرار گرفت. خواجه از این موضوع بی خبر بود تا موقعی که به سرزمین مادری بازگشت و توسط محتشم قهستان، حاکم ولایت قهستان، فراخوانده شد و عملا زندانی مؤدب و مورد احترام حاکم شد و تا هجوم بعدی قوم مغول، توسط هلاکوخان مغول، در خدمت خاندان اسماعیلی بود. در این مدت او مقالات متعددی نوشت و همچنین یکی از مهمترین کتابهایش را بنام ”اخلاق ناصری“ در سال 611 هجری شمسی نوشت. متنی از این متاب را در صفحه ی 3 همین بخش بخوانید.
با حمله ی بعدی، خواجه به خدمت هلاکو واداشته شد. او با هلاکو همراه شد و در بهمن سال 637 هجری شمسی بغداد را از دست خلفای عباسی نجات داد. در آن زمان المعتصم خلیفه ی بغداد بود. او از لحاظ نظامی بسیار ضعیف بود و بهمراه 300 سپاهیش بزرودی شکست خورد و بغداد بدون خونریزی بدست هلاکو افتاد.
چون خواجه روحیه ی وزیری نداشت و هلاکو از فتح بغداد بسیار راضی بود بنابراین از هلاکو درخواست کرد تا مناسب علمی به او اعطا کند. هلاکو هم وبیتکچی را وزیر خود اعلام کرد و به خواجه به دید مشاور نگاه می کرد. انها مراغه را در آذربایجان ایران بعنوان پایتخت انتخاب کردند.
نکته ی مهم زندگیش ?حسن استفاده از واقعیتها? است بگونه ای که برای پیشبرد فیزیک، اخترشناسی و ریاضی در ایران آنچنان انعطاف و نرمشی از خود نشان داده که اعجاب انگیز است. از خرافات مغول تا فنون دقیق ریاضی را برای پیشبرد علم ایران بکار برده است. بگذارید توضیح دهم:
هلاکو قصد داشت تمام کتابها و آثار علمی را آتش بزند و علماء را از بین ببرد. لذا خواجه متوجه شد که مغولها به پیشگویی از روی ستارگان بسیار علاقمندند. این بهترین نقطه ضعف بود و خواجه با این ادعا که می تواند طالع لشگریان مغول را پیشگویی کند توانستبه هلاکو نزدیک شود و از تلف شدن آن همه کتابهاى ارزشمند و نفیس جلوگیرى نماید. او تنها در یک کتابخانه بیش از 400 هزار جلد کتاب نگهدارى مىکرد. مقایسه کنید با کتابخانه های امروز دانشگاههای دنیا. همچنین در اثر این تقرب، بسیارى از اهل علم و ادب را از مرگ حتمى نجات داد.
یکى از فواید دیگر نزدیک شدن به هلاکو این بود در آن چند سالى که محقق طوسى قدرت داشت بعنوان یک فقیه حدود شرعیه را جارى و نماز جمعه را برپا نمود.
سپس هلاکو را راضی کرد که برای تعیین طالع بینی دقیق تر بودجه ای به او بدهد! و هلاکو بودجه ی کلانی در اختیار خواجه گذاشت و خواجه با آن پول، در سال 638 هجری شمسی، اولین مرکز تحقیقات فیزیک تجربی و اختر شناسی دنیا را در مراغه تحت نام رصدخانه ى مراغه برپا کرد. رصدخانه ظرف سه سال ساخته شد و در سال 641 هجری شمسی فعالیت خود را آغاز کرد. در کار ساختن این رصدخانه چینیان به ایرانیان کمک کردند. اما ابتکارات یگانه ای هم خواجه در آن بکار برد. مثلا ساختن یک دیوار 4 متری به قوس 90 درجه در ارتفاع و 90 درجه در پهنا که برای اولین بار بود ساخته می شد. سپس خواجه بعنوان رئیس مرکز دستور داد تا نسخه های تمیزی از کتابهای کتابخانه های الموت، بغداد، الجزیره، دمشق، موصل و خراسان خریداری و به مرکز تحقیقات مراغه منتقل شد.
اعضای هیأت علمی مرکز تحقیقاتی رصدخانه ی مراغه:
1- مؤید الدین عرضی، فرزند برمک فرزند مبارک عرضی دمشقی - مهندس و متخصص در علم هندسه و ساختن الات رصد، از اقران
2- نجم الدین علی، فرزند عمر فرزند علی کابتی -از علمای شافعیه
3- فخر الدین اخلاطی - مهندس و معمار و متبحر در علوم ریاضی، از تفلیس
4- فخرالدین مراغه ای - پزشک و ریاضیدان، از موصل
5- نجم الدین کاتب بغدادی، از صور
6- محی الدین مغربی، مهندس و ریاضیدان
7- قطب الدین شیرازی، بعنوان شاگرد خواجه
8- حسام الدین شامی
9- نجم الدین اسطرلابی
10- سید رکن الدین استرابادی
11- ابن الفوطی کمال الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی
12- صدرالدین علی، فرزند خواجه
13- اصیل الدین حسن، فرزند خواجه
14- فو من جی دانشمند چینی
15- ابوالفرج بارهیراوس - شخصیت ممتاز مذهبی مسیحی
وقتی هلاکو نامهای پیشنهادی خواجه را دید توضیحاتی خواست که خواجه علت انتخابهایش را گفت و اشاره کرد که ما نباید به کیش و قوم فرقه و محل تولد اهمیت بدهیم و آنها پذیرفتند و شاید این اولین جرقه های عملکرد دانشگاههای کنونی غربیست که از تمام دنیا و هر مذهبی دانشمند استخدام می کنند. هلاکو پس اینکه عقاید خواجه راشنید به او گفت شما بروید و هر کاری که صلاح می دانید بکنید و خراجتان را از ما بگیرید.
اساسنامه ی مرکز تحقیقات رصدخانه ی مراغه:
1- ایجاد دانشکده های نجوم، زیج و تأسیس کارگاههای تولید ابزار رصد و تأسیس مرکز تحقیقات اخترشناسی در این دانشکده.
2- ایجاد مرکز ترجمه ی کتابهای وابسته به ستاره شناسی و هندسه و ریاضی.
3- تدریس دوره های لازم به پژوهشگران و علمای همکار برای ایجاد روشی واحد و علمی در تحقیق
4- نوشتن نتایج جدید در مجلات برای انتقال سریع علم جدید به دیگران.
توجه کنید که این بنیاد علمی هشتصد سال پیش تأسیس شد. قبل از اینکه حتا یک دانشگاه به این شکل نو در دنیا باشد. این مرکز علمی سالها اساس ترین و دقیقترین داده های مورد نیاز دانشمندان چین و سایر ممالک اسلامی و غربی را تعیین می کرد و به داده های آن اعتماد بسیار زیادی بود.
او برای اعضای هیأت علمی خود این حقوق ها را تعیین کرد:
فلاسفه و ریاضیدانان روزی سه درهم
پزشکان روزی دو درهم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
خدا در قرآن
براساس بیان و هدایت قرآن، خدا نه وجود است نه موجود، بلکهحقّ "قیوم" است.وجود اگر چه نامى مقدّس از نامهاى نیک خداوند است و اگرچهنورى است که حقایق هستى را آشکار مىسازد و اگرچه با موجودات تفاوت دارد ولى به رغم همه این امور نمىتوانآن را خدا دانست و نمىتوان خدا را وجود دانست -پاک و مبراستپروردگار از این که چنین باشد- بلکه "وجود"، مخلوقى از"مخلوقات" خداست و هرگونه که بخواهد در آن تصرّف مىکند و آنرا به پدیدهاى مىبخشد و در نتیجه آن پدیده آشکار شده و آفرینشمىیابد.نزدیکترین وسیله براى شناخت آن که وجود، مخلوق استتصرّف در آن مىباشد و این که یک بار به چیزى داده مىشود و سپساز آن ستانده مىشود، پس "وجود" هم "حقیقتى" است که مالک آنیعنى خداوند قادر آن را تدبیر مىکند.
موجودات نیز خدا نیستند، بلکه ستاره و درخت در برابر خداسجده مىکنند و خورشید و ماه به تدبیر خدا جریان دارند و زمینتسلیم امر اوست، سادهترین دلیل آن نشانههاى آشکار ضعفپدیدههاست که هرگز نمىتوانند خداوند قادر باشند -پاک و منزّهاست خدا از این که چنین باشد.این اصل فلسفى که وجود را به ممکن و واجب تقسیم مىکندووجود ممکن را "مخلوق" و وجود واجب را "خالق" مىپندارد درقرآن اصلاً مردود است، زیرا خدا نه وجود است و نه مخلوق بهوجود. بلکه وجود، نورى است در اختیار خدا و بخشیده شده بهمخلوقات، پس چگونه ممکن است خداوند و آفریدهها در یکاساس مشترک باشند و آن را وجود بنامیم و حال آن که سه اساسوجود دارد: خدا، وجود و آفریدهها.این "اصل صوفیانه" که خدا را "ذات موجودات" مىپندارد و نیزاین "اصل مادى" که پدیدهها را "ذاتاً مسلّط" برخود مىداندوبنابراین همین پدیدهها، خود خدایند و بس، همگى اصولىمردودند. زیرا خداوند والاتر، بالاتر و بزرگتر از مخلوقاتوآفریدههاى خود است، نه او مخلوقات و نه مخلوقات، او هستومیان او و مخلوقاتش تباین است و اشتراکى نیست، مگر در الفاظىکه در حدود امکانات آفریدهها وضع شده است. میان خدا ومخلوقات تباین مطلق است پس هر آنچه در مخلوقات جایز باشددرباره خداوند محال است و بر عکس.
با وجود چنین تباینى روشن مىشود که نمىتوان خدا را تعریفکرد و صفاتش را مکشوف ساخت، زیرا ما در فضاى مخلوقاتزندگى مىکنیم و با صفتى آشنایى نداریم، مگر به قدرى که در یکى ازمخلوقات وجود داشته باشد مثلاً صفت قدرت را در انسان، درموج، در طوفان، در برق و اتم مىشناسیم و اگرچه صحیح است کهدر تمامى اینها صفت قدرت وجود دارد. لکن بر حسب شناخت ماتماماً در مخلوقات موجودند و بنا به طبیعت تباین میان خالقومخلوق نمىتوانیم آنها را با خدا قیاس کنیم و به همین ترتیب استصفت علم و حکومت و... ولى با این وجود مىتوانیم از طریقشناخت صفات مخلوقات نظیر علم و قدرت و حکومت به وجودهمین صفات در آفریدگار به نحو بالاتر و والاتر پى ببریم، آفریدگارىکه این صفات را در مخلوقات به امانت گذاشته است، ما گاه این اموروالاتر و بزرگتر از صفات مخلوقات را قدرت نامحدود و علم کاملوحکومت جاودانه مىخوانیم، ولى مفهوم این نامگذارى ایجادپیوند میان قدرت مخلوق و قدرت خالق نیست تا به گونهاى واحد درآیند چنانچه ایجاد پیوند میان علم مخلوق و علم خالق و خواستمخلوق و خواست خالق ونظایر آن نیست، زیرا هیچ رابطهاى میانخالق و مخلوق نیست جز رابطه تقابل واکنش شدید که از انعکاسىشدید حاصل مىشود، بلکه مىخواهیم با این نامگذارى پیوند میانلفظ را بر قرار سازیم تا مفهوم آن امر والاتر را که براى خالق ثابت استاشاره گونه دریابیم.
از همین رو اثبات هر صفتى براى خدا تنها اشارهاى است -درمحدوده فهمى که از آن برخورداریم- به صفات و اسماء خداوندبدون آن که تعریفى باشد براى خدا یا بدون آن که او را در محدودهمخلوقات قرار دهیم و صفات مخلوقاتش را بر مقام کبریائیش سرایتدهیم -پاک و منزّه است خدا از این که چنین باشد.اگرچه لفظ میان خدا و مخلوقات مشترک است و در هر دو مورد"قدرت" و "علم" و حکومت نامیده مىشود، لکن به میزان اختلافو تباین میان خدا و مخلوقات مفاهیم این الفاظ نیز با یکدیگر تفاوتدارند.قدرت مطلق و ابدى خدا کجا و قدرت محدود و عرضى و ضعیفمخلوقات کجا. شناخت ما نسبت به اشیاء کجا و علم خداوند کهمحیط بر همه پدیده هاست کجا یا مالکیت ما نسبت به کالا کجاومالکیّت خدا بر آسمانها و زمینها کجا؟ما مىدانیم که وجود خداوند ثابت است امّا هرگز ثبوت اوتشابهى با وجود ما ندارد؟ زیرا خداوند ثابت است و بر پایه ذاتخویش استوار است.
و حال آن که ما موجوداتى هستیم که متّکى به وجود خدا و آیااتّکاء به ذات اتّکاء به وجود غیر یکسان است؟! اصولاً مىتوان گفتمیان خالق و مخلوق تفاوت بسیار است، زیرا میان آن دو کمترینتشابهى وجود ندارد، بلکه آنچه هست تباین است.
از همین رو بالاترین صفتى که به خدا اطلاق مىکنیم صفت"محور" بودن اوست که میان نفى و اثبات در گردش است، "نفى"یعنى "قطع" هرگونه پیوند "تشابه" میان او و مخلوقاتش و اثباتیعنى "ایمان" به این "حقیقت" که او والاتر و بزرگتر از مخلوقاتخویش است.او توانا است که هیچ کس بر او توانایى ندارد. و مالکى است که دراختیار هیچ کس نمىباشد و عالم نامعلومى است.براى تمرکز این دو حقیقت یعنى "حقیقت ثبوت" خدا از یک سوصفات والا و از سوى دیگر نفى صفات مخلوقات از او در نفوسآدمیانى که به شناخت مخلوقات خو گرفتهاند ناگزیر باید با کلمه"سبحان اللَّه" به تقدیس و تسبیح و تنزیه مقام کبریائیش پرداخت،کلمهاى که استعمال بسیار در قرآن دارد و محور اذکار نماز است.تسبیح ما را ناگهان در برابر خدا قرار مىدهد، زیرا مخلوقات را ازذهن ما دور و خالق را آشکار مىسازد به علاوه آن که تسبیح، گره کورنفس بشرى یعنى عادت به محدود کردن پدیدهها را مىگشاید بهخاطر این که پدیدهها مخلوق اند و محدودیّت جزء طبیعت آنهاستو هنگامى که آدمى در برابر خدا مىایستد و از محدود کردن او عاجزاست به شبهاتى بىثمر گرفتار مىآید: چگونه، کجا، چه و حتّىچرا؟ او مىخواهد خدا را تابع ملاکهاى مخلوقات گرداند، لذا بهگمراهى سختى دچار مىشود. در این جاست که کلمه "سبحان اللَّه"به کار مىآید تا به یکباره "بشر" را از ورطهاى بزرگ رهایى بخشدوانسان را چنین مورد خطاب قرار مىدهد که تو در برابر خالقمخلوقات ایستادهاى، جایى که الفاظ، ناتوان و حدود از اعتبار ساقطاست و معارف ساده و سطحى بشر درهم مىریزد.
و بدین ترتیب مىکوشد خدا را از نو بشناسد.قرآن کریم سورههاى بسیارى را با تسبیح آغاز کرده است و آن رازبان هر آنچه در آسمانها و زمین است دانسته و به تسبیح در"صبحگاهان و شامگاهان" امر کرده است.اگر خدا با نفى شباهت میان او و مخلوقاتش در قرآن شناختهمىشود پس صفات حسنه او انعکاسى از این مباینت است آن همبدون آن که صفاتى محدود به مقدار و چگونگى و مکان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رود هن
عنوان :
تجزیه و تحلیل
استاد راهنما :
سرکار خانم مونا اسلامی
نام پژوهشگر :
زینب جوادی
ورودی : 84
رشته : گرافیک
سال : 1387
فهرست مطالب
فصل اول : توضیح شیوه فرسک
فصل دوم : شرح کوتاهی از نقاشی
فصل سوم : تجزیه و تحلیل اثر
فصل سوم : تجزیه و تحلیل اثر
نکته قابل توحهی که در این اثر به چشم میخورد قرینگی و هماهنگی توازن قسمتهای مختلف آن با هم است و نیز استفادة نقاش از پرسپکتیو است چشم انسان را به عمق اثر متمرکز میکند.
در نگاه اول چشم به عمق تصویر یعنی نیم دایره وسط و همچنین تصویر افلاطون و ارسطو که شخصیتهای اصلی این اثربه حساب میآیند و بعد این نیم دایرهها چشم را به طرف بالا میکشاند و سپس به نیم دایرة بزرگ جلوی تصویر میرسد که مثلثهای کنار آن دوباره چشم را به سمت پائین تصویر و بقیة شخصیتهای موجود در اثر حرکت میدهد و به این ترتیب چشم در حال گردش است. از نظر رنگ و تیرگی – روشنی هم تقریبا تمامی قسمتها با هم تعادل دارند. فقط نیمه بالای تصویر کمی روشن تر از پائین تصویر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بتن سبک
بتن سبک (LightWeight Concret)
چکیده
با گسترش استفاده از بتن سبک در سراسر دنِِِِِِیا بوِِِِِِیژه در کشورهاِِِِِِی پِِِِِِیشرفته و شکل گِِِِِِیرِِِِِِی آِِِِِِیین نامه هاِِِِِِی اجراِِِِِِیی آنها، متاسفانه اِِِِِِین نوع بتن که داراِِِِِِی قابلِِِِِِیت هاِِِِِِی منحصر به فردِِِِِِی مِِِِِِی باشد در کشورمان هنوز شناخته شده نِِِِِِیست؛ در اِِِِِِین مقاله سعِِِِِِی برآن شده تا با معرفِِِِِِی انواع اِِِِِِین بتن کارا، جامعه ساختمانِِِِِِی بِِِِِِیش از پِِِِِِیش با بتن سبک و موارد کاربرد آن آشنا شوند.
لغات کلِِِِِِیدِِِِِِی: بتن، بتن سبک،بارمرده، بتن سبک سازه اِِِِِِی، بتن کفِِِِِِی ، Cellular Lightweight Concrete(CLC)، Autoclaved Aerated Concrete(AAC)،Autoclaved Cellular Concrete (ACC) ، Lec
مقدمه:
بِِِِِِی شک، بشر زمانِِِِِِی پِِِِِِیشرفت و تمدن را تجربه کرد که براِِِِِِی مدتِِِِِِی طولانِِِِِِی، در محل مشخصِِِِِِی سکونت ِِِِِِیافت؛ دِِِِِِیگر توان بشر صرف مهاجرت هاِِِِِِی طولانِِِِِِی نمِِِِِِی شد و براِِِِِِی برطرف کردن مشکلات به راه حلهاِِِِِِی تازه و افکار تازه اِِِِِِی روِِِِِِی آورد. براِِِِِِی ماندگار شدن در مکانِِِِِِی ثابت، بدون شک، داشتن خانه ِِِِِِی مناسب دقدقه اصلِِِِِِی آنها بوده، خانه اِِِِِِی که آنها را در برابر بلاِِِِِِیاِِِِِِی طبِِِِِِیعِِِِِِی، حمله وحوش و حتِِِِِِی بِِِِِِیگانگان محافظت کند؛ پِِِِِِیشِِِِِِینِِِِِِیان با توجه به اِِِِِِین که امکانات حمل و نقل محدودِِِِِِی داشتند، براِِِِِِی اِِِِِِین منظور از مصالح در دسترس استفاده مِِِِِِی کردند: چوب، سنگ، گل، پوست احشام و...
دون تردِِِِِِید، ماندگارترِِِِِِین اِِِِِِین نوع مصالح که از تخت جمشِِِِِِید اِِِِِِیران تا اهرام مصر سالِِِِِِیان سال پاِِِِِِیدار مانده سنگ است؛ اما سنگ به صورت اولِِِِِِیه؛ با توجه به شکل پذِِِِِِیرِِِِِِی کم و حمل و نقل دشوار نمِِِِِِی تواند به عنوان مصالح اصلِِِِِِی در ساختمانهاِِِِِِی امروزِِِِِِی کاربرد داشته باشد و اِِِِِِین امر باعث شد که نوعِِِِِِی سنگ مصنوعِِِِِِی توسط بشر خلق گردد، که علاوه بر داشتن خواص سنگ مانند ماندگارِِِِِِی بالا و سازگارِِِِِِی با محِِِِِِیط اطراف، داراِِِِِِی قابلِِِِِِیتهاِِِِِِیی مانند شکل پذِِِِِِیرِِِِِِی مناسب وحمل آسان نِِِِِِیز باشد؛ امروزه اِِِِِِین نوع مصالح را به نام بتن مِِِِِِی شناسِِِِِِیم.
در دنِِِِِِیاِِِِِِی پِِِِِِیشرفته امروزِِِِِِی و با توجه به پِِِِِِیشرفتهاِِِِِِی صورت گرفته در زمِِِِِِینه هاِِِِِِی مختلف علمِِِِِِی، صنعت بتن نِِِِِِیزدچار تحول گردِِِِِِیده، تولِِِِِِید بتن سبک نِِِِِِیز حاصل همِِِِِِین پِِِِِِیشرفتها مِِِِِِی باشد؛ بتنِِِِِِی که علاوه بر کاهش بار مرده ساختمان از نِِِِِِیروِِِِِِی وارد به سازه در اثر شتاب زلزله مِِِِِِی کاهد و در صورت تخرِِِِِِیب، وزن آوار حاصل نِِِِِِیز کاهش مِِِِِِی ِِِِِِیابد و امروزه آنرا به عنوان بتن قرن مِِِِِِی نامند. بتن سبک با توجه به وِِِِِِیژه گِِِِِِیهاِِِِِِی خاصِِِِِِی که دارد داراِِِِِِی کاربردهاِِِِِِی مختلف مِِِِِِی باشد، که برحسب وزن مخصوص ومقاومت فشارِِِِِِی آن تفکِِِِِِیک مِِِِِِی گردد.
مزاِِِِِِیاِِِِِِی کاربرد بتن سبک:
- با کاهش بار وارد بر روِِِِِِی فونداسِِِِِِیون، موجب کوچکتر شدن ابعاد آن، کمتر شدن تعداد و کوچکتر شدن شمعها و کاهش مقدار آرماتورهاِِِِِِی و به طبع آن اجراِِِِِِی سرِِِِِِیع تر و آسان تر فونداسِِِِِِیون مِِِِِِی گردد.
- کاهش بار مرده سبب کوچک تر شدن اعضا نگهدار مِِِِِِی شود.
- کاهش بار مرده بزور مستقِِِِِِیم باعث کاهش نِِِِِِیروهاِِِِِِی لرزه اِِِِِِی وارد بر سازه مِِِِِِی گردد.
- در گسترش پلها مِِِِِِی توان با استفاده از مواد سبک مانند بتن سبک مِِِِِِی توان عرشه پل را جهت تحمل ترافِِِِِِیک بِِِِِِیشتر بزرگ ترنمود بدون اِِِِِِینکه تغِِِِِِییرِِِِِِی در سازه و ِِِِِِیا فونداسِِِِِِیون پل اِِِِِِیجاد کنِِِِِِیم.
- با توجه به مقاومت مطلوب بتن سبکدانه در برابر آتش سوزِِِِِِی مِِِِِِی توان از حداقل توصِِِِِِیه شده ضخامت بتن در کفها کاست(بِِِِِِیان شده در ACI-216) .
- حمل و نقل قطعات پِِِِِِیش ساخته با بتن سبک بسِِِِِِیار راحت تر بوده و هزِِِِِِینه کمترِِِِِِی در بر دارد.
بتن سبک سازه اِِِِِِی(Structural Lightweight concrete):
آِِِِِِیین نامه هاِِِِِِی موجود در زمِِِِِِینه تولِِِِِِید بتن سبک تعارِِِِِِیف مختلفِِِِِِی در رابطه با بتن سبک سازه اِِِِِِی اراِِِِِِیه داده اند و بهترِِِِِِین تعرِِِِِِیفِِِِِِی که اکثر آنها را پوشش بدهدبه قرار ذِِِِِِیل مِِِِِِی باشد:
به بتنِ سبکِِِِِِی، سازه اِِِِِِی گفته مِِِِِِی شود که داراِِِِِِی وزن مخصوصِِِِِِی بِِِِِِین1440 تا 1840 کِِِِِِیلوگرم برمتر مکعب و مقاومت فشارِِِِِِی بالاِِِِِِی 17 Mpa و ِِِِِِیا 2500 Psi باشد و از آنجاِِِِِِیی که هر چقدر بتن سبکتر گردد شکل پذِِِِِِیرِِِِِِی آن نِِِِِِیز کاهش مِِِِِِی ِِِِِِیابد، براِِِِِِی بتن سبک سازه اِِِِِِی مقدار حداقل وزن مخصوص در نظر گرفته مِِِِِِی شود.
مقاومت نمونه هاِِِِِِی بتنِِِِِِی سبک سازه اِِِِِِی با وزن مخصوص رابطه اِِِِِِی تقرِِِِِِیباً لگارِِِِِِیتمِِِِِِی دارد و باتوجه به نوع بتن سبک داراِِِِِِی طِِِِِِیف مقاومتِِِِِِی متفاوتِِِِِِی مِِِِِِیباشد.
چگونگِِِِِِی تولِِِِِِید بتن سبک:
بتن داراِِِِِِی دو جز اصلِِِِِِی مِِِِِِی باشد:1- خمِِِِِِیرسِِِِِِیمان 2- سنگدانه؛ سبک سازِِِِِِی مِِِِِِی تواند در هر دو جز صورت پذِِِِِِیرد،