دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درمورد آزمایش بمب 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بمب کا لریمتر

بدست آوردن ارزش حرارتی یک سوخت از مهمترین پارامترهای مربوط به سوختها می باشد .هر گاه مقداری از سوخت به طور کامل سوزانده شود و حرارت ناشی از آن محاسبه گردد می توان ارزش حرارتی آنرا محاسبه نمود.روشی که در صنعت برای محاسبه ارزش حرارتی یک سوخت به کار میرود استفاده از حرارت بوجود آمده از سوخت برای گرم کردن یک مایع وبه طور معمول آب خالص است با محاسبه مقدار افزایش درجه حرارت آب میتوان حرارت بوجود آمده از سوخت رابه دست آورد آنچه که مهم است اینست که انفجار در یک محیط مناسب وکاملا"بسته باید صورت بگیرد در غیر این صورت نتایج واعداد بدست آمده فاقد ارزش میباشند .در مورد سوختهای جامد هم این نکته ضروری است که باید سوخت را به صورت پودر در آورد و فورا" آنرا وزن نمود چون رطوبت هوا به سرعت جذب سوخت خواهد شد وبا تغییر وزن ارزش حرارتی آن از بین خواهد رفت نکته مهم دیگر این است که سوخت مصرف شده باید به دقت اندازه گیری شود .

چگونه باید از بمب کالریمتر استفاده نمود :

برای استفاده از این دستگاه باید در اتاقی آزمایش انجام شود که تغییرات دمایی آن پایین ویا ناچیز باشد درضمن این دستگاه نباید در مجاورت گرما باشد . قبل ازانجام آزمایش بایدبمب را کاملا"با آب شست وسپس آنرا به طور کامل خشک نمود .کاسه نمد دستگاه هم میبایست کاملا"تمیز باشد ضمنا" استفاده از مقداری گریس هم برای آب بندی کامل توصیه می شود .

شرح دستگاه :

دستگاه این آزمایش عبارت است از یک محفظه استوانه ای شکل که روی پایه ای نصب شده است.بمب دستگاه دارای دو سوپاپ یکی برای ورود هوا ودیگری برای خروج دود می باشد.قسمت الکتریکی دستگاه شامل مدار جرقه ومدار موتور هم زن داخل محفظه بمب می باشد برای ایجاد جرقه و به کار انداختن هم زن کلید مخصوص و جدا گانه ای روی دستگاه وجود دارد .وجود هم زن داخل دستگاه بدلیل این است که دمای تمام نقاط آب داخل مخزن یکسان باشد.همچنین یک ترمومتر هم بر روی دستگاه نصب شده است که امکان مشاهده دقیق دما را فراهم می آورد.

روش پر کردن بمب کالریمتر:

در هنگام پر کردن بوته بمب به وسیله سوخت باید توجه داشت که سوخت از محفظه آن بیرون ریخته نشود چون در این صورت نتایج آزمایش بی ارزش خواهد بود بعد از بستن بمب فشار اکسیژن داخل آنرا با استفاده از کپسول به فشار مورد نظر میرسانیم در صورت ازدیاد فشار داخل مخزن با استفاده از شیر اطمینان فشار راتنظیم میکنیم.

روش انجام آزمایش:

1- مقدار معینی از سوخت (حدود یک گرم)را به دقت وزن می کنیم وآنرا داخل بوته می ریزیم در این هنگام باید دقت نمود تا دستگاه به شکل کاملا"عمود قرار گیرد تا سوخت از بوته خارج نشود.

2- سیم احتراق را طوری تنظیم می نماییم که مطمئن باشیم با سوخت در تماس است .سپس اتصال سیم را با میله های احتراق محکم می نماییم .

3- اکنون هنگام بستن دستگاه می باشد برای این کار در دستگاه را می پیچانیم و دقت می کنیم تا همیشه دستگاه بصورت عمودی قرار بگیرد.

4- بمب را توسط پیچهای مربوطه به کپسول اکسیژن متصل می کنیم وبه آرامی شیر کپسول را باز می کنیم تا فشار 450پوند برمتر مربع در دستگاه بوجد آید .

5- در صورتیکه فشار داخل دستگاه از این مقدار بیشتر شد با استفاده از شیر اطمینان این مقدار فشار را کاهش می دهیم تا به مقدار مورد نیاز برسیم. اگر بدون دقت این کار انجام شود ویا اینکه شیر به سرعت باز گردد مقداری از سوخت به خارج دستگاه منتقل می شود و نتایج آزما یش به کلی اشتباه خوا هد شد.

6- اکنون بمب را از کپسول اکسیژن جدا نموده وآنرا داخل ظرف مربوطه قرار می دهیم باید دقت نمود تا بمب کاملا"در جای خود قرار بگیرد .

7- مقداری مشخص آب مقطر (2180 گرم ) داخل دستگاه می ریزیم.

8-. ظرف دو جداره را نیز از آب پر می کنیم .

9- همزن را در جای خود قرار داده و تسمه آنرا به موتور هم زن وصل می کنیم .

10- ترمو متر را در جای خود قرار داده و آنرا توسط گیره ثابت می نما ییم.

11- موتور هم زن را روشن نموده وپس از 3 دقیقه دما ی آب را یادداشت کرده ومدار جرقه را وصل می کنیم.

12-توسط کرنو متر و ترمو متر به فاصله نیم دقیقه دمای آب را یادداشت می کنیم .

13- زمانیکه دمای آب اطراف بمب در 6 مرحله متوالی از اندازه گیری ثابت ماند میتوانیم آزمایش را پایان دهیم.

روش تعیین ارزش حرارتی سوختها:

برای توضیح بیشتر اطلاعات زیر را خواهیم داشت:

وزن بوته وسوخت:a gr وزن بوته:b gr

وزن آب دور تا دور بمب:W gr وزن سوخت:c gr

ارزش آبی دستگاه :w gr وزن کلی معادل آب:(W-w)gr



خرید و دانلود تحقیق درمورد آزمایش بمب  10 ص


دانلود تخقیق در مورد شرح حال مولوی 10 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

* عنوان مورد بررسی :

 

* زیر نظر استاد محترم :

جناب آقای دانش پژوه

* محقّق و گردآورنده :

بهمن ن‍‍ژادغفار

202

(زمستان1384 )

نام او به اتفّاق تذکره نویسان محمّد و لقب او جلال الدّین است و همه مورّخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند .

« خطاب لفظ خداوندگار گفته ی بهاء ولد است » و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند « که خداوندگار من از نسل بزرگ است » و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد ، چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب ( بعد از عهد مغول ) به آخر و اوّل اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .

لقب مولوی که از دیر زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .

در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است . لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .

احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .

مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .

نسبش به گفته ی بعضی ، از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و این را که مولانا در حقّ فرزند معنوی خود حسام الدّین چلپی گوید ؛ دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن به صراحت می رساند که نسبت حسام الدین به ابوبکر بالاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیّت و وجود مولوی که مربّی و مرشد او زاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فایده ای بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارمیه و نسبت او از طریق انهلال و قلب عنصر به شیخ مکرّم یعنی ابوبکر مترتب نمی شود .

پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان العلماء لقب داده اند و پدر او حسین ابن احمد خطیبی به روایت افلاکی از افاضل روزگار و علّامه زمان بود ، چنان که رضی الدین نیشابوری در محضر وی تلمیذ می کرد و مشهور چنان است که مادر بهاء الدین از خاندان خارزمشاهیان بود ، وی معلوم نیست که به کدامیک از سلاطین آن خاندان انتساب داشت . احمد افلاکی او را دخت علا الدین محمد خوارزمشاه عمّ جلال الدین خوارزمشاه و جامی دختر علاء الدین محمد بن خوارزمشاه و امین احمد راضی وی را دخت علاء الدین محمد عمّ سلطان محمد خوارزمشاه می پندارد و این اقوال مورد اشکال است ، چه آنکه علاء الدین محمد خوارزمشاه پدر جلال الدین است نه عمّ او و سلطان تکش جز علاء الدین محمد پادشاه معروف ( متوفی 617 ) فرزند دیگر به نام و لقب نداشته است و نیز جزو فرزندان ایل ارسلان بن اتسز هیچ کس به لقب و نام علاء الدین محمد شناخته نشده و مسلم است که بهاء الدین ولد در هنگام وفات 85 ساله بود . وفات او به روایت امین رازی در سنه ی 628 واقع شده و بنابراین ولادت او مصادف بوده است با سال 543 و در این تاریخ علاء الدین محمد خوارزمشاه به وجود نیامده و پدر او تکش خوارزمشاه نیز قدم در عالم هستی ننهاده بود .

قطع نظر از آن که وصلت اقوام محمد خوارزمشاه با حسین خطیبی که در تاریخ صوفیان و سایر طبقات نام و نشانی ندارد ، به هیچ روی درست نمی آید و چون جامی و امین احمد رازی در شرح حال به روایت کرامت آمیز دور از حقیقت افلاکی نتوان گرفت ، ولی دولتشاه و مولف آتشکده که با منابع دیگر سروکار داشته اند از نسبت بهاء ولد به خوارزمشاهیان به هیچ وجه سخن نرانده و این قضیه را به سکوت گذرانیده اند . لقب مولوی که از دیر دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد شرح حال مولوی 10 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد سیماى یهود در ادب منظوم پارسى 10 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

سیماى یهود در ادب منظوم پارسى

(از سده سوم تا سده هفتم ه.ق)

عباس نادرى شیخ(1)

بررسى آثار منظوم ادب پارسى در ارتباط با یهودیان، گذشته از این که ما را با نحوه‏ى تفکر شعرا و سخنوران در مورد یک گروه اقلیت فکرى و مذهبى آشنا مى‏کند، مى‏تواند ما را به درک بهتر اوضاع زندگى یهودیان آن دوره‏ها رهنمون سازد. آثار این بزرگان که در واقع، بخش مهمى از هویت ملى و فرهنگى ما را تشکیل مى‏دهد، ارزش زیادى در درک صحیح الگوهاى رفتارى دارند. داشتن تساهل و تسامح در برخورد با افکار و عقاید مخالف فکرى و مذهبى، پرهیز از جزم‏اندیشى و اختلافات فرقه‏اى و عقیدتى و هم‏چنین پرهیز از ظاهربینى و درک حقیقت موجود در هر دین و آیینى اساس فکر و اندیشه‏ى پدیدآورندگان این آثار است.

واژه‏هاى کلیدى: ایران، یهودیان، ادب پارسى، مذهب، بنى اسرائیل، جهود.

بازتاب سیماى یهود در ادب منظوم پارسى در سده‏ى سوم تا سده‏ى هشتم هجرى قمرى از دو لحاظ قابل توجه است. نخست این که شاعران و سخنوران این دوره‏ها به لحاظ فکرى، نسبت به یهود چگونه مى‏اندیشیدند و چه عواملى بر نحوه‏ى نگرش آنها تأثیر مى‏گذاشت و دیگر این که، کدام بخش از زندگى اجتماعى این قوم در آثار منظوم این دوره بازتاب یافته است.

اخبار مربوط به یهودیّت و یهودیان در این گونه آثار به دو شکل جلوه‏گر شده است. بخشى از این اخبار در واقع، بازتاب همان روایات و حکایاتى است که در قرآن آمده است. کمتر سخنورى را مى‏توان یافت که از قصص بنى‏اسرائیل و انبیاى این قوم سخنى به میان نیاورده باشد. برخى از ویژگى‏هاى مربوط به انبیا، سمبلى است براى بیان احساسات درونى شاعر، على‏الخصوص هنگامى که پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نعت مى‏شود، جامع تمام صفات برگزیده‏ى پیامبران پیشین خود معرفى مى‏گردد، پیامبرى که حُسن یوسف، هیبت موسى، شکوه سلیمان و حلم عیسى را به همراه دارد. نه تنها سخنوران و مورّخان اسلامى، بلکه تمام اقشار جامعه به پیروى از قرآن با احترام و تقدس خاصى از پیامبران بنى‏اسرائیل سخن مى‏گویند، اصلى که شاید خود یهودیان به پیروى از تورات، چندان آن را مراعات نمى‏کنند.

بخش دوم اخبار وارده در رابطه با خود قوم یهود است. قرآن در معرفى این قوم، اوصاف چندان مثبتى به کار نمى‏برد؛ حرص شدید به دنیا،1 کتمان حقایق،2 سعى و اهتمام به قتل انبیا،3 بهانه‏جویى و خیانت در امانت4 از جمله صفاتى است که قرآن در مورد آنان به کار مى‏برد. در مجموع اسلام حُسن نظرش به مسیحیّت بیشتر از یهودیّت است. دلیل موضع‏گیرى تند قرآن برضدّ قوم یهود ریشه در عملکرد خود قوم یهود داشت. تا زمانى که یهودیان برضدّ اسلام و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله موضع خشنى اتخاذ نکرده بودند، قرآن نیز موضع منفى‏اى نگرفته بود، اما با هجرت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از مکه به مدینه و آغاز تنش بین مسلمانان و یهودیان که نتیجه‏ى پیمان‏شکنى خود یهودیان بود، موضع قرآن و به پیروى از آن بینش مسلمانان نسبت به یهود تغییر کرد. طبیعى است، مسلمانى که قرآن مى‏خواند و از اوصاف قرآنى یهود آگاه مى‏شود، نمى‏تواند نگرش چندان مثبتى نسبت به این قوم داشته باشد. شعرا و سخنوران نیز تحت تأثیر قرآن دید مثبتى نسبت به یهودیان نداشتند. قرآن مؤثرترین عامل شکل‏گیرى افکار مسلمین نسبت به امور بود.

این گروه نخبه و تحصیل‏کرده که در واقع متولَّیان فرهنگى جامعه محسوب مى‏شدند، سعى داشتند تا سطح اخلاق را در جامعه بالا برده و فرهنگ ایرانى ـ اسلامى را غنا بخشند. غالب اخبار و روایات این گروه تکیه بر اخلاق داشت و بر رشد و توسعه‏ى اخلاق اسلامى تأکید مى‏نمود. اگر رفتار قوم یهود، مورد انتقاد واقع مى‏شد به خاطر گذشته‏ى تاریخى منعکس شده‏ى آنان در قرآن و هم‏چنین عملکرد آنان در جامعه‏ى آن زمان بود. غالب مشاغل تحریم شده و مکروه5 در اسلام از سوى یهودیان اداره مى‏شد، آنان بزرگترین رباخواران جامعه محسوب مى‏شدند. حال، اگر مسلمانى به چنین عمل ضد اخلاقى مبادرت مى‏نمود به یهود تشبیه مى‏شد. انجام اعمال منافى شرع و اخلاق در خفا از سوى مسلمین از جمله‏ى دیگر اقداماتى بود که عامل به آن به یهود تشبیه مى‏گردید. گر چه بیت ذیل، مربوط به چند دهه‏ى متأخر از دوره‏ى مورد بحث ماست، اما به کارگیرى آن از سوى حافظ ناشى از ریشه‏دار بودن چنین رفتارى است؛ رفتارى که جامعه‏ى اسلامى به خوبى از آن آگاه بود.

احوال شیخ و قاضى و شرب الیهودشان کردم سؤال صبحدم از پیر مى فروش6

شرب خمر یهودیان در خفا، ناشى از ممنوعیت‏هایى بود که جامعه‏ى اسلامى در مورد شراب اعمال کرده بود. استفاده از شراب و خَمریات در اسلام حرام است، بنابراین یهودیان که به پیروى از آیین خود مجاز به استفاده از آن بودند، حق نداشتند در ملاء عام مبادرت به ساختن، خوردن و فروختن شراب کنند. آنان مى‏بایست به دور از انظار مسلمانان چنین کارى را مى‏کردند. بعدها این کار یهودیان نه تنها در مورد شراب، بلکه در مورد هر عمل حرام دیگر، نمادى شد براى اقدامات افرادى که در جهت خلاف اخلاق اسلامى گام بر مى‏داشتند.

عوامل دیگرى که بر خط مشى فکرى یک سخنور تأثیر مى‏گذاشت، خاستگاه جغرافیایى، مسائل اعتقادى و هم‏چنین نحوه‏ى معیشت شاعر بود. محیط، یکى از عوامل مؤثر در شکل‏گیرى و رشد شخصیت انسان به شمار مى‏رود. هر فردى سعى دارد تا به هنجارهاى پذیرفته شده‏ى محیط زندگى خود احترام بگذارد و از ناهنجارى‏ها بپرهیزد. بسیار مهم است که ما بدانیم در پیرامون ما چه کسانى هستند و چه رفتارى دارند. ارزش‏ها و ضدارزش‏ها از نظر آنها چیست؟ بنابراین، شاعرى که در محیط زندگى خود، بخش کثیرى از اهل ذمّه به ویژه یهودیان را جاى داده بود و هر روز شاهد جریان زندگى آنان بود، نمى‏توانست دیدگاهش با کسى که ارتباط مستقیمى با آنان نداشت و اوضاع زندگى آنان را به خوبى درک نمى‏کرد، یکى باشد.

بینش و نگرش اعتقادى هر فردى نقش مهمى در تعیین تفکر و شکوفایى اندیشه دارد. دیدگاه مذاهب و فرقه‏هاى مختلف اسلامى نسبت به حق و حقوق ذمّیان متفاوت است. در این میان، فقه حنفى و شیعى رعایت حال ذمّیان را بیش از فقه شافعى و حبنلى کرده است. هم‏چنین تفاوت بارزى در دیدگاه گروه‏هاى فکرى معتزله، اخوان‏الصفا و صوفیان نسبت به این مسئله وجود دارد.7

در برخى موارد، در منابع تاریخى و ادبى ارتباط سخت و تنگاتنگى بین صوفیان، عرفا و ذمّیان دیده مى‏شود. یهودیان على‏رغم سرسختى و لجاجتى که در حفظ آیین خویش نشان مى‏دادند، گاهى با مشاهده‏ى عملکرد عرفا و صوفیان با اشتیاق پذیراى اسلام مى‏شدند، یهودیانى که به واسطه‏ى رفتار این گروه مسلمان شده‏اند کم نیستند، به طور مثال از شعراى مورد بحث دروه‏ى ما، شیخ احمد جام ژنده پیل، از عرفاى قرن پنجم8 و فخرالدین ابراهیم همدانى متخلّص به «عراقى» توانسته بودند، گروهى از یهودیان را مسلمان نمایند.9 صوفى، همان طور که اسباب اسلام آوردن کسى را فراهم مى‏ساخت، ممکن بود خود نیز به آیین دیگرى در آید. هرچند عملاً خروج از اسلام بسیار کم رخ مى‏داد، با این حال، صوفى معتقد بود؛ اگر چیزى بتواند یک مسلمان را از دایره‏ى اسلام خارج کند، آن نیروى «عشق» است. عطار مى‏گوید: یهودى شدن یک مسلمان، خاصه یهودى شدن شیعه در واقع از شگفتى‏ها است.

دل نفس شد و شگفت آمد گر یک علوى جهود گردد10

عطار عقیده دارد، کسانى که على‏رغم وحدت وجود، قائل به تکثر وجود مى‏باشند در زمره‏ى «گبر» و «جهود» قرار دارند. از نظر او ممکن است که این وجود واحد در اجزاى کثیر متجلّى شود، اما این به منزله‏ى تکثر وجودى نیست. درست این است که انسان در وجود هر ذره‏اى تنها یک خالق را ببیند و بر یگانگى او اذعان کند، اگر چنین شود، دیگر راه رسیدن به حقیقت محدود و منحصر به یک راه یا روش یک فرقه‏ى مذهبى نمى‏گردد.

هر که را ذره‏اى وجود بود پیش از هر ذره‏اى سجود بود

نه همه بت ز زر و سیم بود که بت رهروان وجود بود

هر که یک ذره مى‏کند اثبات نفس او گبر یا جهود بود

در حقیقت، چو جمله یک بودست پس همه بودها نبود بود11

مولوى نیز در مثنوى و معنوى خویش، معتقد است که حقیقت ادیان یکى است و انبیا هدف واحدى را دنبال مى‏کرده‏اند. کتاب او که در واقع تفسیرى از قرآن و احادیث اسلامى است، دید چندان مطلوبى نسبت به یهودیان ندارد. از نظر او آنچه «جهود سگ»12 را وادار به دوگانه بینى و جدا دانستن ادیان مى‏کند، همانا ظاهربینى اوست.

آن جهود از ظرف‏ها مشرک شده است نور دید آن مؤمن و مدرک شده است

چون نظر بر ظرف افتد روح را پس دو بیند شیث را و نوح را13

از نظرگاه است، اى مغز وجود اختلاف مؤمن و گبر و جهود14

مولوى در حکایات دیگرى که داستان آن درباره‏ى قتل نصارا توسط یک پادشاه «جهود» است، اعلام مى‏دارد که داستان این شاه به حکایت مرد احولى مى‏ماند که به واسطه‏ى معیوب بودن چشمش یک شیشه را دو شیشه مى‏دید. پند اطرافیان، مبنى بر این که شیشه یکى است و دوگانگى آن حاصل خطاى دید چشم توست، مؤثر واقع نشد، لذا او تصمیم گرفت با شکستن یکى، شیشه واقعى را از غیر واقعى تمیز دهد، اما شکسته شدن شیشه همان و محو شدن هر دو تصویر همان. از نظر او شاهى که در صدد نابودى مسیحیت بود، در واقع ضربه به هر دو دین مى‏زد و گر نه، دین موسى و عیسى یکى است و نمى‏شود یکى را شکست تا دیگرى را دید.15 او در حکایات دیگرى، باز به کشته شدن نصارا توسط شاه جهود اشاره کرده است. حکایت دوم او در واقع، همان داستان اصحاب «اخدود» سوره‏ى «بروج» است.16

نگاه حقیرانه‏ى مولوى به «جهود» همانا ناشى از عملکرد قوم یهود بود. قرآن درباره‏ى آنان مى‏گفت که یهودیان على‏رغم اینکه مى‏دانستند محمد حق است و همان طور که فرزندان خود را مى‏شناختند، حقانیت دین اسلام را نیز به همان نسبت مى‏شناختند،17 ولى با این حال، مخالفت مى‏کردند. از دیدگاه اندیشمندان اسلام، یهود مخالف حق و حقیقت بود. مولوى مى‏گوید با این که حق در همه جا و همه چیز جلوه مى‏کند، اما شناخت آن کار هر کسى نیست. اگر چنین امرى کار ساده‏اى بود دیگر یهودى، مسیحى و زردشتى بودن معنایى نداشت.

گر میسر کردن حق رَه بُدى هر جهود و گبر از او آگه بُدى18

خانه‏ى آن دل که ماند بى‏ضیا از شعاع آفتاب کبریا

تنگ و تاریک است چون جان جهود بى‏نوا از ذوق سلطان ودود19

عنوان یهود، پشت سر خویش دنیایى از صفات منفى را پنهان مى‏کرد. از نظر برخى از شعرا، جهودى بودن برابر بود با «پستى»، «خیانت»، «بى‏وفایى»، «حرص» و «شر». ابیات ذیل در دواوین شعرى مویّد این صفات است.

زبونى کان ز حد بیرون توان کرد جهودى شد، جهودى چون توان کرد20

«به معناى ذلت»

از جهودى رهاند شاهى را دور کرد از کسوف ماهى را21

«به معناى پستى»

در بیت زیر یهودى معادل با «شر» قلمداد شده است که در مقابل «خیر» قرار دارد.

با جهودى معاملت مى‏ساخت خیر دید آن جهود را بشناخت22

به عقیدت جهود کینه سرشت مار نیرنگ و اژدهاى کنشت23

حرص در پیرى جهودان را مباد اى شقى اى که خداش این حرص داد24

با در نظر گرفتن این عوامل ذکر شده ما مى‏توانیم نحوه‏ى نگرش شاعر و سخنور دوره‏ى مورد نظر را نسبت به یهودیان شناسایى کنیم. نکته‏اى که در این دواوین به گستردگى به کار رفته، همانا واژه‏ى «جهود» است. خود یهودیان معتقدند که واژه‏ى «جهود» داراى بار معنایى منفى و حقارت‏آمیزى است.25 در حالى که مطالعه منابع چنین چیزى را تأیید نمى‏کند. نویسندگان ما همیشه این واژه را معادل همان واژه‏ى یهود به کار مى‏برده‏اند. گر چه لازم است، مطالعه شود تا مشخص شود که اولین بار این واژه توسط چه کسى به کار برده شده است.

جنبه‏ى دوم تحقیق بررسى بازتاب اوضاع اجتماعى و مظاهر زندگى یهودیان در ادب منظوم پارسى این دوره‏ها است. یکى از این بازتاب‏ها ویژگى پوششى یهودیان است. حکومت‏هاى اسلامى براى تمایز ذمیان از مسلمانان قواعد و قوانین خاصى را تعیین کرده بودند که رعایت آنان واجب مى‏نمود. یکى از این قوانین، تعیین نشان یا لباس خاص ذمیان بود. تورات نیز یهودیان را در استفاده از پوشش یکسان با بیگانگان بر حذر مى‏دارد.26 در واقع، لباس یکى از نمادهاى تعیین هویت یک ملت و جامعه به شمار مى‏آید. از پوشش یهودیان در منابع اسلامى تحت عنوان «عسلى» به «رنگ عسل، سرخ یا زرد» نام برده شده است. گر چه این یک امر قراردادى بود و ممکن بود که در جاهاى متفاوت و سرزمین‏هاى دیگر فرق کند، مثلاً فاطمیان پوشش یهودیان را لباس سیاه قرار داده بودند27 که احتمالاً واکنشى بود نسبت به دشمنى‏هاى عباسیان. چون که پرچم و لباس عباسیان رنگ سیاه داشت. از سویى، فاطمیان از طرف عباسیان به یهودى‏گرى منتسب مى‏شدند.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد سیماى یهود در ادب منظوم پارسى 10 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد سعدی 10 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

سعدی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله

زمینه فعالیت

شاعر و نویسنده

تولد

۵۸۵ یا حدود ۶۰۶شیراز، ایران.

مرگ

۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمریشیراز، ایران.

گفتاورد

عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند/داستانیست که بر هر سر بازاری هست

آرامگاه سعدی

 

زندگینامه

استاد سخن : سعدی شیرازی در قرن هفتم هجری(سال 606ه.ق) در شهر شیراز به دنیا آمد. مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس در حدود سال 620 برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه آن شهر به تحصیل پرداخت .او به مسافرت علاقه ی زیادی داشت و سالها به کشورهای مختلف سفر کرد و تجارب زیادی به دست آورد.او دو کتاب به نامهای گلستان و بوستان دارد و در این کتابها با زیباترین کلمات و جملات و در قالب حکایات شیرین به خواننده پند و اندرز می دهد. همچنین غزلیات ، قصاید ، قطعات ، رباعیات و مقالات و اشعار عربی هم دارد که همه ی آنها در کتابی به نام کلیات سعدی جمع آوری شده و به چاپ رسیده اند. سعدی پس از سالها سیر و سفر به زادگاهش ، شیراز بازگشت ودر سال 695 ه.ق، همانجا از دنیا رفت. آرامگاه او در شهر شیراز است. روانش شاد.

آرامگاه

سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همانجا دفن شده‌است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقب نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.[۱]

گلستان کتابی است به نثر همراه با نظم ، شامل حکایات شیرین و پند و اندرزهای سعدی و دارای هشت باب است؛ به این ترتیب:

باب اول: در سیرت پادشاهان

باب دوم: در اخلاق درویشان

باب سوم: در فضیلت قناعت

باب چهارم: در فواید خاموشی

باب پنجم: در عشق و جوانی

باب ششم: در ضعف و پیری

باب هفتم: در تأثیر تربیت

باب هشتم: در آداب صحبت

سعدی در مقدمه ی گلستان از نعمتهای پروردگار یاد می کند و می گوید بندگان خدا باید شکرگزار باشند و یادشان باشد که خداوند همه چیز را برای آسایش و آرامش آنان آفریده است:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

سعدی مسلمانی بسیار مومن و متدین بود و اشعار و سخنانش نشان دهنده ی ایمان قلبی اوست ، برای همین به دل خواننده می نشیند و در او تأثیر می گذارد.

حتماً بارها این ضرب المثل را شنیده اید: ادب از که آموختی ؟ از بی ادبان. ادب به معنای دانش ،فرهنگ، معرفت، روش پسندیده و خوی خوش می باشد. سعدی ماجرای این ضرب المثل رادر باب دوم گلستان، چنین بیان نموده است:

لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان ؛ هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم.

نگیرند از سر بازیچه حرفی کزان پندی نگیرد صاحب هوش

وگر صد باب حکمت پیش نادان بخوانند آیدش بازیچه در گوش

اگر بخواهیم این حکایت را به ساده بیان کنیم ، می توانیم بگوییم : از لقمان پرسیدند : از چه کسی ادب را یاد گرفتی؟ گفت: از افراد بی ادب ، به این ترتیب که کارهای زشت آنها را دیدم اما انجام ندادم. افراد دانا هر حرفی که می شنوند از آن پند می گیرند اماافراد نادان اگر صد جمله و سخن حکمت آمیز هم بشنوند، آن را شوخی و بازیچه می پندارند و پند نمی گیرند.

بسیاری از گفته های شیخ سعدی، به شکل ضرب المثلهای رایج در آمده اند و مردم آنها را در گفتگوهای خود به کار می برند.مانند:

*یکی را گفتند: عالِِمِ بی عمل به چه مانَد؟ گفت: به زنبور بی عسل.

زنبور درشت بی مروت را گوی

باری، چو عسل نمی دهی نیش مزن.

*تلمیذِ بی ارادت ، عاشق بی زرست ، و رونده ی بی معرفت مرغ بی پر، و عالِمِ بی عمل درخت بی بر و زاهد بی علم خانه ی بی در.

(تلمیذ=دانش آموز)

*هرکه در زندگانی نانش نخورند، چون بمیرد نامش نبرند.

*اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد.یعنی آنان که دست قّوّت ندارند سنگ خرده نگه دارند تا به وقت فرصت دَمار از دماغ ظالم برآرند.

*مُشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید. دانا چون طبله ی عطارست، خاموش و هنرنمای. و نادن خود طبلِ غازی بلند آواز و میان تهی. (غازی= جنگجو) (طبله=قوطی)

از باب هشتم هم این حکایت را بخوانید:

دو کس دشمن مُلک و دینند : پادشاه بی حلم و زاهد بی علم.

بر سر مُلک مباد آن مَلک فرمانده

که خدا را نبود بنده ی فرمانبُردار

سعدی با این حکایت به پادشاهان و امیران پیام می دهد که برای اداره ی کشور،صبر و شکیبایی و ایمان به خدا و اطاعت از فرمانهای الهی لازم است و اگر پادشاهی این خصوصیات را نداشته باشد، کشور را به باد فنا می دهد. همچنین شخص دیندار باید ازمسائل دینی ،اطلاع کامل داشته باشد و تنها به عبادت خشک و خالی قانع نباشد، زیرا افراد نادان وبه ظاهر دیندار، با تعصب کورکورانه ی خود به دین آسیب می زنند و باعث بدبینی دیگران نسبت به دین می شوند.

به این حکایت توجه کنید:

خبری که دانی دلی بیازارد تو خاموش تا دیگری بیارد.

بلبلا مژده ی بهار بیار

خبربد به بوم بازگذار

سعدی اینگونه سفارش می کند که سعی کنیم همیشه خوش خبر باشیم و هرگز اخبار نگران کننده را به کسانی که می دانیم از شنیدنش ناراحت ، و درنتیجه به ما بدبین می شوند ، نرسانیم.

و این حکایت:

دشمن چو از همه حیلتی فروماند ، سلسله ی دوستی بجنباند، پس آنگه به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند.

این هشداری است تا دشمن را دست کم نگیریم و از دشمن دوست نما غافل نشویم.

این حکایت از باب هفتم گلستان است:

هندوی نفط اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: تو را که خانه نیین است بازی نه اینست.

تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی

وانچه دانی که نه نیکوش جوابست مگوی

(نفط اندازی: یکی از فنون جنگی بوده که به وسیله ی آن به لشکر دشمن با آتش حمله می کردند و نیز نفت اندازی ، فن تهیه ی آتش بازی بوده است.)

می توانیم از این حکایت چنین برداشت کنیم: شخصی که خانه اش از نی ساخته شده بود ، داشت آتش بازی می کرد. یکی به او گفت: تو که خانه ات از نی ساخته شده، نباید چنین بازی خطرناکی بکنی. از یک بیت شعر هم می فهمیم که برای سخن گفتن باید فکر کرد و همه چیز را خوب سنجید تا بعد پشیمان نشد.

معنی این حکایات کاملاً واضح است و اگر با دقت بخوانیم، متوجه می شویم که هرکدام از این سخنان ، دنیایی از تجارب ارزشمند سعدی ، با زیباترین کلمات هستند.

این حکایت راهم در کتاب بوستان می خوانیم:

فرو کوفت پیری پسر را به چوب بگفت ای پدر بی گناهم ، مکوب

توان بر تو از جور مردم گریست ولی چون تو جورم کنی چاره چیست

به داور خروش ای خداوند هوش نه از دست داور برآور خروش



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد سعدی 10 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پروین اعتصامی 10 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

سال شمار زندگی پروین

25/2/1285 خورشیدی: تولد در تبریز.

1291: مهاجرت به تهران با خانواده.

1292: سرودن اولین اشعار.

1293: سرودن شعر به سبک انوری.

1303: فارغ التحصیل از مدرسه.

1303: ایراد خطابهی " زن و تاریخ".

1313: ازدواج با پسرعموی پدر ( همایون فال ).

1313: بازگشت به منزل پدر.

11/5/1314: جدایی از همسر.

1314: آغاز به کار در کتابخانهی دانشرای عالی.

1314: چاپ اول دیوان اشعار.

1315: دریافت مدال لیاقت از وزارت فرهنگ.

12/10/1316 : مرگ پدر ( اعتصام المک ).

3/1/1320: تاریخ بستری شدن در اثر بیماری حصبه.

16/1/1320: تاریخ درگذشت.

1320: چاپ دوم دیوان.

26/2/1352: درگذشت مادر ( اخترالملوک ).

زندگی نامه

 

پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.

" پدر پروین"

یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین "چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.

اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر است.

"مادر پروین"

مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می داد.

"شروع تحصیلات و سرودن شعر"

پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد.

گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نو برایش پیدا کند ، همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.

هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر " ای مرغک " او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد ، ز آشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی شود زمانه

رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم ، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرمیدن آموز

با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش " کتاب" است ؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده می شود ، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد.

شعر " گوهر و سنگ " را نیز در 12 سالگی سروده است.

شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند ، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند ، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.

" ادامه تحصیلات"

پروین ، در 18 سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی ( انگلیسی ) بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه پروین اعتصامی  10  ص (با فرمت word)