دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد سورئالیسم و رئالیسم 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سورئالیسم و انسان شناسی

!--زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!

اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.

تعریف و تاریخچه

پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است که چندان با منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا در سالهای دهه 1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب» و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919 هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود از میان برد و به زودی جای آن را به گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد، نا امیدی سوررئالیست ها را از خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که به تقلید از آن کتاب های متعددی از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.

اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.

اما برخلاف واژه سوررئالیست که معنای روشنی یعنی فراتر رفتن از واقعیت را در خود نهفته داشت، واژه دادائیسم: ”مفهوم“ ی به خودی خود بی معنا و شورشی بود که به صورتی اتفاقی در کاباره ولتر در زوریخ از محافل روشنفکران چپ ، از یک فرهنگ لاروس بیرون کشیده شده بود. دادائیست ها که در ابتدا بیشتر از مدرنیته در حال شکل گرفتن در حوزه زبان آلمانی و به ویژه آلمان و اتریش ریشه می گرفتند، تعمدا بر آن بودند که خود را در رویکردی کاملا منفی تعریف کنند. در فرهنگ سوررئالیسم با این تعریف از دادئیسم روبرو می شویم: جنبشی بین المللی ناشی از نفرت نسبت به جنگ جهانی و بینش های فلسفی که این جنگ را توجیه می کردند ( نژادگرایی، یهود ستیزی، ملی گرایی ، استعمار ...). حرکتی اساسا تحریک آمیز و سنت شکنانه. دادا نوعی اعتراض به همه چیز به ویژه به اخلاق حاکم. طرفدارن دادا از شک مطلق دفاع کرده و از خود انگیختگی فردی، و به بیان در آوردن این خود انگیختی در قالب های ادبی ، تجسمی ، حرکتی، تصویری و غیره به مقابه وحدت امر زنده دفاع می کردند. دادا خود را به مقابه یک حالت روحی تعریف می کند که با هر گونه اقتدار و ساختاری در هر شکلی و در هر نوع بیانی مخالف است. (Biro, A., Passeron, R., 1982,Dic. Generale du surrealisme et de ses environs, Paris, PUF, p. 111).

از همین جا نیز می توان بر این نکته تاکید کرد که شاید سوررئالیسم و دادائسیم را که در سخنرانی حاضر به معنایی مترادف به کار گرفته می شوند، کمتر بتوان به عنوان یک سبک و روش هنری به کار برد و بیشتر بتوان آن را نوعی جنبش اعتراض آمیز و نیهیلیستی در معنای عمیق کلمه به شمار آورد.

چهره ها

نگاهی به نمایندگان سوررئالیست در حوزه های مختلف گویای نوعی عدم انسجام است که در میان آثار این گروه های می توان شاهد آن بود. برای مثال در ادبیات ما با چهره های چون

آندره بروتون،رنه شار، تسارا، الوار، آنتون آرتو، میشل لیریس روبرو هستیم که سبک ها و

نوشته هایی کاملا متفاوت داشته اند .

در این میان می دانیم که لیریس با سبک خاص خود در نگارش متون اتنوگرافیک (مردم نگاری) به چهره ای ویژه در تاریخ انسان شناسی بدل شد. وی در کتاب هایی که مهم ترین آنها «شبح آفریقا» است. تجربه زندگی خود را به مثابه متنی انسان شناسانه عرضه کرد و دفترچه های خاطراتی به جای گذاشت که در آنها با نثری کاملا ادبی جامعه مورد مطالعه خود ( افریقا) را به خوانندگان می شناساند و شاید زودتر از هر انسان شناس دیگری مفهوم بازتابندگی (Reflexivity) را در عمل و نه این واژه را در انسان شناسی وارد کرد: اینکه شناخت موضوع مورد مطالعه در قالب رابطه ای خاص و تجربه ای شخصی میان پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش شکل بگیرد: کاری همچون پروست اما در قالب یک تجربه حقیقی و زیسته شده که بعدها البته بارها و بارها در انسان شناسی تکرار شد و بعدها با شکل گیری و رشد سینمای اتنوگرافیک در این قالب هنری جدید نیز بسیار رشد کرد.

اما اگر از حوزه ادبیات به حوزه هنرهای تجسمی وارد شویم با تعداد بسیار بیشتری از سوررئالیست ها روبرو می شویم : در نقاشی و مجسمه سازی : رنه ماگریت، مارسل دوشان، دوشیریکو، میرو، سالوادور دالی، ماکس ارنست، فرانسیس پیکابیا، پابلو پیکاسو، ...، در عکاسی و سینما: من ری ، لوئیس بونوئل و در معماری: گائودی. برخی از چهره هایی هستند که می توان از آنها به عنوان هنرمندان نزدیک سوررئالیستها نام برد. هر چند تعلق رسمی و یا اصولا تعلق فکری و سبکی برخی از هنرمندان به سوررئالیسم بسیار مناقشه برانگیز بوده و گاه مورد پذیرش برخی از آنها نیز نبود. با این وصف همه این هنرمندان به نحوی از انحا در شکل ها و مفاهیم سوررئالیستی و در ذات شورشی این حرکت مشارکت داشتند.

دوشیزگان آوینیون - پیکاسو

روش

آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می بردند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سورئالیسم و رئالیسم 10ص


تحقیق در مورد حافظ شیراز 10ص (2) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

حافظ شیرازی

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.

تکمیل علوم رسمی

پس از این اربعین تصمیم گرفت به تکمیل علوم رسمی بپردازد. به حوضه درس خواجه قوام الدین عبدالله که از بزرگان اهل عرفان و از جهت دانش در زمان خویش سرآمد اقران بود تلمذ نموده ، علوم متنوعه را آموخت . در مراتب عرفان و قرائت قرآن ، نادره زمان بود و تمامی آن کتاب آسمانی را با 14 روایت در حفظ داشته است و آنچه از عرفان و حقیقت نصیبش شده بود همانا از برکت قرآنی می دانست که فرموده است:

« عشقت رسد به فریاد ، گر خود بسان حافظ قرآنی زبر بخوانی با چهارده روایت»

خواجه خود را ملزم نمود که شبهای جمعه در گرد مقصوره ای که میان مسجد شیراز واقع است تا صباح بگردد و با صدای خوش ختم قرآن نماید.

دشتی در کتاب تحقیقی ، تحلیلی «نقاشی از حافظ» درباره معلومات دانش وی نگاشته است: محققاً حافظ بر تمام معلومات عصر خود احاطه داشته است اینکه می گویند قرآن را از حفظ می دانسته و خود او نیز بدان اشاره می کند تنها عبارت قرآن نبوده است ، حقیقت قرآن با تمام تفاسیری که تا آن تاریخ دماغهای فعال و متحجر علمای دین نوشته و بر حقایق آن روشنایی پاشیده بودند میدانسته ، از فقه و حکمت اشراق بهره وافر داشته است ، بر علوم ادبی زبان عرب مسلط و به زبان فارسی و گنجینه های بی مانند آن مستولی بوده ، در تصوف قدم زده و به کنه معارف آنها رسیده و شاید مدتی هم سالک طریقه ای بوده و فکر آزاد او که از هر قالبی می گریخته از حوضه رسمی آنها کنار گرفته است . کناره گیری حافظ به علل گوناگون از حوضه های رسمی با وضوح و روشنی و گاه «رندانه» و «طنز آلود» در غزلیاتش باز تابی روشن و گسترده و وسیع دارد :



خرید و دانلود تحقیق در مورد حافظ شیراز 10ص (2) (word)


تحقیق در مورد روماتیسم 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

روماتیسم

علت بیماری : این بیماری در اثر مجاورت در محلهای مرطوب به وجود میآید و بیشتر

افراد چاق و سفید پوست

افرادی که سن آنها بیشتر از 50 سال میباشد.

و کسانی که شغل آنها همراه با رطوبت میباشد مانند باغبانها

به این عارضه مبتلا میگردند.

علائم بیماری : بیشتر افرادی که مبتلا به این بیماری هستند از این علایم رنج میبرند :

درد استخوانهای ساق پا و کمر

احساس سستی و خستگی در بدن

خستگی زود هنگام در اثر پیاده روی

و در بعضی اوقات دچار سرگیجه میشوند.

رماتیسم قلبی

تب روماتیسمی، یک بیماری التهابی است که به دنبال عفونت چرکی گلو ایجاد می شود. این بیماری مفاصل، سیستم اعصاب، پوست و در نهایت قلب را درگیر می کند و در چنین شرایطی در صورت درمان نشدن کشنده است.

تب روماتیسمی

تب روماتیسمی، یک بیماری التهابی است که به دنبال عفونت حلق با میکرب استرپتوکوک گروه A ایجاد می شود. در این بیماری عمدتاً قلب، مفاصل، سیستم اعصاب مرکزی و بافتهای زیر جلدی درگیر می شوند. عارضه قلبی، نتیجه نهایی و مزمن این بیماری است. عارضه قلبی ناشی از تب روماتیسمی، مهمترین علت بیماری دریچه ای، اکتسابی است. با وجود اشاره نام بیماری تب روماتیسمی به درگیری مفصلی، اهمیت آن در مرحله حاد و مزمن بیماری، درگیری قلبی است.

علت تب روماتیسمی چیست؟

علت قطعی این بیماری نامشخص است؛ اما این بیماری را جزو اختلالات خودایمنی تقسیم بندی می کنند. بنابراین نظریه، واکنش ایمنی در مورد علت ایجاد آن وجود دارد؛ آنچه مسلم است، عفونت استرپتوکوکی گروه A که در حلق ایجاد بیماری می کند تب روماتیسمی می دهد و عفونت استرپتوکوکی پوست، مثلاً زرد زخم، نمی تواند تب روماتیسمی ایجاد کند. از طرفی، افراد با طرح ژنتیکی خاصی بیشتر مستعد ابتلا به تب روماتیسمی هستند. احتمالا شباهت ملکولی میکرب با ملکول های به کار رفته در ساختمان دریچه ای قلب، مسبب بیماری تب روماتیسمی است.

البته به علت مصرف گسترده آنتی بیوتیک های وسیع الطیف، تعداد موارد این بیماری رو به کاهش است. این بیماری بیشتر کودکان و نوجوانان۵ تا ۱۵ سال را درگیر می کند.

عوامل محیطی، باکتریال و وضعیت میزبان، هر سه در ایجاد تب روماتیسمی نقش دارند. همچنین ارتفاع، رطوبت، عوامل اقتصادی و سن، همگی دخیل هستند. تراکم محیطی، فاکتور محیطی اساسی است و باعث انتشار بیماری بین افراد می شود. در سربازخانه ها، خانواده های بزرگ و مکانهای کوچک احتمال ابتلا به تب روماتیسمی بیشتر است.

نشانه های بیماری

قلب مشخص ترین محل ابتلا به این بیماری است و تمام لایه های قلب گرفتار می شوند. نوار قلبی تغییر می کند و در رادیوگرافی ریه، اندازه قلب بزرگ می شود. ضایعه قلبی ناشی از تب روماتیسمی درصورتی که به خوبی درمان نشود کشنده است. اما مشخص ترین ضایعات خارج قلبی تب روماتیسمی در مفاصل مشاهده می شود. این بیماری بیشتر اندامهای تحتانی، زانوها و مچ پاها را گرفتار می کند. اما ممکن است مفاصل اندام های فوقانی را هم درگیر کند. التهاب مفصل مهاجر از خصوصیات این بیماری است. توده های زیر جلدی و اختلالات سیستم عصبی مرکزی به شکل حرکات ناگهانی بدون هدف و نامنظم هم در این بیماری دیده می شود. بیماران ممکن است عصبی و بی قرار باشند و در نوشتن و انجام فعالیت های دستی دچار مشکل شوند.

درمان

درمان آنتی بیوتیکی برای از بین بردن میکرب استرپتوکوک، یک دوره پنی سیلین است. التهاب مفصل بیمار با آسپیرین بهتر می شود؛ ولی برای درمان مشکلات قلبی از کورتون استفاده می کنیم. مهمترین نکته در این بیماری، پیشگیری از حملات روماتیسمی اولیه است. درمان زودهنگام و کامل عفونت حلقی استرپتوکوک گروه A، از حملات اولیه تب روماتیسمی می کاهد.

مدت درمان

اگر شخصی دچار تب روماتیسمی شد و درگیری قلبی حاد پیدا کرد، ادامه درمان تا ۲۰ سالگی توصیه می شود؛ یا حداقل تا زمانی که دست کم ۱۰ سال هیچ گونه عودی مشاهده نشود. در بیمارانی که اختلال دریچه ای قلبی پیدا کرده اند، تزریق ماهانه پنی سیلین برای مدت نامحدودی توصیه می شود؛ چون خطر عود بیماری حتی در دهه های ۵ و ۶ زندگی وجود دارد. در افراد بالای ۱۸ سال بدون عارضه قلبی که دچار تب روماتیسمی شده اند، ۵ سال درمان پیشگیرانه ضروری است.

زعفران برای رماتیسم مفید است

اگر امروز ما شیره بادام را برای تسکین درد و داروهای ادرار آور را برای تقویت کلیه‌ها و جوش شیرین را برای رفع نفخ شکم استعمال می‌کنیم نباید از مصرف و استعمال آن دچار تعجب و شگفتی گردیم.

اگر امروز ما شیره بادام را برای تسکین درد و داروهای ادرار آور را برای تقویت کلیه‌ها و جوش شیرین را برای رفع نفخ شکم استعمال می‌کنیم نباید از مصرف و استعمال آن دچار تعجب و شگفتی گردیم.

ما اکنون آسپرین را برای بریدن تب استعمال می‌کنیم مادربزرگ های ما گیاهی را برای ضد تب داشتند که در مواقع لازم آنرا مصرف می‌کردند پدران و اجداد ما معتقد بودند که زعفران برای انواع رماتیسم مفید است و ما امروز گیاهی را کشف کردیم که دارای هورمون نباتی است و برای معالجه و درمان آرتریت ( التهاب مفاصل )بسیار مفید است.

موضوع اساسی که ما باید مطالعه و تحقیق کنیم این است که بدانیم آنها چه گیاهانی را درباره چه امراضی مصرف می‌کردند که امروز ما آن را فراموش و رد کرده‌ایم.

افدرین چیزی نیست که ما کشف کرده باشیم بلکه چینی ‌ها از هزار سال و یا بیشتر آن را می‌شناختند و از خواص درمانی آن اطلاع داشته‌اند و ما امروز آن را مصرف می‌کنیم و مقام و ارزش آن را تجدید کرده و اعاده داده‌ایم.



خرید و دانلود تحقیق در مورد روماتیسم 10ص


تحقیق در مورد بلژیک 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بلژیک

پادشاهی بلژیک کشوری است در غرب اروپا. پایتخت آن بروکسل است. بلژیک در شمال با هلند، در شرق با آلمان، در جنوب شرقی با لوکزامبورگ، در جنوب با فرانسه و از شمال غربی با دریای شمال مجاور است.

'"پادشاهی بلژیک"'(هلندی:"" Koninkrijk België ، فرانسوی:"Royaume de Belgique";آلمانی:"konigreich Belgien") یکی از مهم ترین و اصلی ترین اعضاء اتحادیه اروپا به شمار می رود. بلژیک دارای جمعیتی بیش از ده ملیون نفر با مساحتی حدود 30.000 کیلومتر مربع می باشد. (11.700&nbsp,مایل مربع)

حدود فرهنگی بلژیک از لحاظ زبانشناسی بین آلمانی و زبان رومنس تقسیم شده است و دارای دو زبان اصلی است.در60% مناطق،اکثراًمناطق فلامندرز هلند صحبت می شود( در حالی که بلژیکی ها از هر دو زبان با عنوان فلمینگی یاد می کنند));فرانسوی در 40% مناطق جنوبی مثل والونیا صحبت می شود و منطقه پایتخت – بروکسل هر دو زبان در ادارجات مرسوم است که همچنین شامل گویش اقلیت هلندی نیز می شود،کمتر از 1% مردم بلژیک در اقلیت آلمانی زبان در شرق کشور زندگی می کنند.این تنوع زبانی اغلب موجب تناقضات فرهنگی سیاسی می شود و نشان دهنده ترکیب اقلیت ها و مناطق بلژیک|سیستم حکومتی و تاریخ بلژیک|تاریخ سیاسی می شود.

بلژیک نام خود را از اسمی لاتین که نام اکثر بخش های شمالی گاول(Goul) بود با عنوان گاولیا بلژیکا برگرفته است،و به یاد گروهی از افراد قبایل کلت(celt) بلژی نامیده شد.به لحاظ تاریخی،بلژیک قسمتی از کشورهای اسکاندیناوی بوده که شامل هلند و لوگزامبورگ نیز می شده است و سابقاً نواحی وسیع تری را نسبت به گروه ایالت های بنلوکس حاضر در می گرفته است.از اواخر قرون وسطی تا قرن هفدهم،مرکز تجاری و فرهنگی پر رونقی به شمار می رفته است.از قرن شانزدهم تا انقلاب بلژیک در سال 1830،بلژیک در دوره ای که هلند شمالی نام داشت،محل جنگ های بسیاری بود که بین قدرت های اروپایی در می گرفت،و با عنوان "میدان جنگ اروپا" لقب گذاری شده بود. اخیراً بلژیک عضو برجسته ای از اتحادیه اروپا به شمار می رود و مانند دیگر اعضاء اصلی سازمان های بین المللی،مثل ناتو،میزبان مرکز فرماندهی آن بوده است.

 

تاریخ

بیش از دو هزار سال پیش، ناحیه ای که اینک بلژیک خوانده می شود، دارای جمعیت زیادی بوده و اغتشاشات فرهنگی و سیاسی فراوانی را شاهد بوده است. اولین حرکت مستند شده مردمی تصرف منطقه توسط جمهوری روم ،در قرن اول بعد از میلاد مسیح بود که تا قرن پنجم توسط آلمانی ها،فرانکها ادامه پیدا کرد.فرانکها پادشاهی مرووینگیان را تثبیت کردند که در قرن هشتم امپراطوری کارولینگیان نام گرفت.در طی قرون وسطی،کشورهای اسکاندیناوی به چندین ایالت فئودال کوچک تقسیم شدند.بسیاری از آنان در طی قرون چهاردهم و پانزدهم توسط خاندان برگندی با عنوان هلند برگندین متحد گشتند.این ایالات در قرن پانزدهم استقلال بیشتری یافتند و پس از آن ایالات هفده گانه نام گرفتند.

 

ایالات هفده گانه (نواحی نارنجی،قهوه ای و زرد رنگ) و ناحیه تحت فرماندهی اسقف Liège (منطقه سبز).برای توضیحات دقیق تر ایالات هفده گانه را مشاهده کنید.

تاریخ بلژیک را می توان از قرن شانزدهم از تاریخ اسکاندیناوی تفکیک کرد.جنگ هشتاد ساله (1648-1568)،ایالات هفده گانه را به جمهوری هفت ایالات متحده در شمال و هلند جنوبی در جنوب تقسیم کرد.ایالات جنوبی توسط هابسبرگ اسپانیایی،آستریایی با موفقیت قانونگذاری شد.تا زمان استقلال،هلند جنوبی توسط بسیاری از متصرفان فرانسوی بازدید شد و محل بسیاری از جنگهای فرانسه – اسپانیا و فرانسه ـ استریا در قرون هفده و هجده بود.در پی جنگهای انقلاب فرانسه : نبرد 1794 در جنگهای انقلاب فرانسه،مناطقی از اسکاندیناوی که هرگز تحت اختیار هبسبرگ نبودند،مانند اسقف ارباب توسط فرانسه اشغال شدند و نقش اسپانیایی ها و استریایی ها در منطقه پایان یافت.الحاق مجدد اسکاندیناوی پادشاهی متحده هلند در پایان اولین امپراطوری فرانسه در 1815 اتفاق افتاد.

انقلاب 1830 بلژیک موجب تثبیت استقلال کاتولیکها و بیطرف شدن بلژیک تحت حکومتی موقتی شد.از زمان انتصاب لئوپولد اول به عنوان پادشاه در سال 1831 بلژیک دارای یک نظام سلطنتی قانون اساسی و دموکراسی پارلمانی شد.در میان دوره استقلال و جنگ جهانی دوم،سیستم دموکراتیک از حکومت معدودی از ثروتمندان ناشی گشت که با دو حزب اصلی مشخص می گشتند.کاتولیکها و لیبرال ها،برای دستیابی به یک سیستم هماهنگ که سومین حزب را شامل می شد،حزب کارگری و نقش قدرتمند اتحادیه بازرگانی.در اصل،فرانسوی،که زبتن سازگار شده اشراف و بورژواها بود،زبان رسمی و اداری به شمار می رفت.این کشور تا این زمان با یک سیستم دوزبانه هلندی – فرانسوی گسترش یافته است. کنفرانس برلین در سال 1885 با پیمان استعمار کنگو با پادشاه لئوپولد دوم به عنوان املاک شخصی اش موافقت کرد و آن را ایالت آزاد کنگو نامید.در سال 1908،کنگو به عنوان مستعمره به کشور بلژیک واگذار گردید و از آن زمان به بعد کنگو بلژیک نامیده شد.بیطرفی بلژیک در سال 1914 ،در زمانی که آلمان بلژیک را به عنوان بخشی از نقشه شلیفن مورد حمله قرار داد.مستعمره های سابق آلمان،روآندا و اوروندی-که امروزه ووآندا و بروندی نامیده می شوند توسط کنگو بلژیک در سال 1916 تصرف شد. در سال 1924 این مناطق توسط اتحادیه ملل تحت اختیار بلژیک در آمدند.بار دیگر بلژیک توسط آلمان ها در سال 1940 طی یک یورش وحشیانه مورد حمله قرار گرفت .تا زمستان سال 45-1944 که توسط نیروی متفقین آزاد شد تحت اشغال قرار داشت.کنگو بلژیک استقلالش را طی بحران کنگو در سال 1960 به دست آورد و روآندا اوراندی در سال 1962 مستقل شد. بعد از جنگ جهانی دوم بلژیک به نیروهای ناتو پیوست و همراه با هلند و لوگزامبورگ گروه ملل بنلوکس را تشکیل داد.بلژیک همچنین یکی از شش عضو پایه گذار اتحادیه اروپایی فولاد و ذغالسنگ تاسیس شده در سال1951 ,اتحادیه



خرید و دانلود تحقیق در مورد بلژیک 10ص


تحقیق در مورد بادگیر 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بادگیر

یکی از شاخص ترین نشانه هایی که منظر عمومی شهرهای استان یزد را،از دیگر شهرهای ایران متمایز می سازد، وجود بادگیرهای متنوع آن است. اهمیت آنها به قدری است که لازم است برای هرکدام شناسنامه ای فنی تهیه و طرح جامع مرمت و بازسازی و حفاظت ویژه تدارک دیده شود.

بیشتر بادگیرها ، به فضاهای مسکونی قدیمی تعلق دارند. از طرفی بر روی محراب برخی مساجد مانند مسجد جامع فیروزآباد نیز بادگیر به نحو زیبایی تعبیه شده است.غالب آب انبارهای درون شهری دارای بادگیر هستند که تعداد آنها بین یک تا شش متغیر می باشدو به عنوان وسیله ای برای تهویه و تبرید آب از آنها استفاده می شده است .

بادگیرها سیستم تنفسی شهر محسوب می شوند. آنها برجهایی هستند که با توجه به نحوه ساختمان ویژه خود ، جریان طبیعی هوا را به داخل بناهای مختلف هدایت می کنندو از مصادیق بارز انرژی های پاک محسوب می شوند(Clean Energy). در خانه ها معمولا بادگیر در قسمت نسر و تابستان نشین خانه ساخته می شودبادگیرها نوعا به تالار ، حوضخانه ، کلاه فرنگی و زیرزمین مربوط می شوند و شرایطی را پدید می آورند تاجریان هوا در داخل ساختمان برقرار شود و ضمن تماس با عناصر رطوبت زا ، مثل حوض ، باغچه ، درختان ، جداره زیر زمین جوب وپایاب ، کمبود رطوبت زمین را جبران و محیطی مطبوع برای زندگی در ایام گرم و طاقت فرسای تابستان برای ساکنان فراهم آورند. مصالح ساختمانی بادگیرها معمولا خشت خام ، آجر ، گل و چوب شورونه می باشد. چوب شورونه از انواع چوبهایی است که دارای استحکامی عالی است و در برابر حمله موریانه نیز مقاوم استبادگیرها از چهار بخش عمده ساخته شده اند:1-بدنه یا ساقه

2-قفسه

3-تیغه ها

4- سقف

بدنه بادگیرها معمولا به صورت مکعب مستطیل یا منشور ساخته می شود. قاعده آنها اغلب به شکل مربع ، مستطیل ، مسدس یا هشت وجهی می باشد. بخش اصلی ساختمان بادگیر به صورت ستونی مشبک و " چشمه چشمه" در فضای آزاد برفراز ساختمان اماکن واقع می گردد.

بادگیرها باوجود شباهت های عملکردی ، ساختهای متفاوتی دارند. تفاوت های ناحیه ای اقلیم گرم و خشک و پاره ای عوامل اقتصادی و اجتماعی و کارکردهای متفاوت بناها در این امر موثر بوده اند. در ناحیه اردکان و میبد به منظور بهره گیری بیشتر از وزش مطبوع نسیم شمال و پرهیز از بادهای غالبا نامطبوع جهت های دیگر، بادگیرها را عموما به صورت یکسو وروبه شمال ساخته اند ، به ویژه در میبد شیب مناسب زمین به سمت شمال ، موقعیت مساعدی برای وزش آزاد باد شمال به بادگیرها فراهم آورده است ، به گونه ایکه شکل گیری منظم و هماهنگ بادگیرها ، خود از مشخصات ناحیه ای معماری و شهر سازی سنتی است.

سمت گیری و شکل گیری بادگیرها "رو به شمال" سبب شده استکه شهرها و آبادیهای ناحیه در بخش های بافت سنتی به صورت شهرها و آبادیهای "چندسیما" پدیدار شوند ، بدین معنی که چشم انداز عمومی شهر از "دید شمالی" با چشم انداز شهر از "دید جنوبی" و جهات دیگر آشکارا متفاوت است.ویژگی دیگر بادگیرها در این ناحیه آن است که نسبتا ساده و مردم وار ساخته شده است و در بافتهای سنتی ،گستردگی و عمومیت دارد و همین ویژگی نیز چهره شاخصی به بافت سنتی شهر داده است.

در شهر یزد ، بادگیرها عموما به صورت چهارسو یا چهار بعد و بلندتر ساخته می شوند و به علت هزینه زیاد عامه مردم توان ساخت آن را نداشته و لذا تا اندازه ای خصیصه طبقاتی یافته است

در معماری سنتی یزد ، بادگیر صرفا سازه ای برای تعدیل گرماو تحمل پذیر کردن روزهای گرم تابستان نیست ، بلکه نشانه شهری و نیز گویای منزلت اجتماعی و میزان تمکن صاحب خانه نیز بوده است. بادگیرها ، از جمله دیدنیهای شهرهای کویری هستند و نماد پایداری و سازگاری انسان در طبیعت گرم و خشک . دست هنرمند معماران کهن یزد ، از بادگیرها این خنک کننده های طبیعی آثاری دیدنی ، آفریده اند.

بادگیر، یک روش ابداعی ایرانی برای ایجاد فضای خنک در داخل منازل گرم کویری است . این دستگاه تهویه مطبوع ، سالیان درازی از روزگاران دور ، فضای زندگی مردم ایران را قابل تحمل کرده است . بادگیرها معمولاً برجکهای کوچکی به صورت چهارضلعی یا چند ضلعیهای منتظمند که ساختار مثلث در آنها به هیچ وجه دیده نمیشود. بادگیر تشکیل شده است از برجکی تقریباً مرتفع‏تر از جاهای دیگر خانه در روی بام. عموماً بادگیرها بر روی قسمتی از خانههای کویری به نام حوضخانه بنا میشدهاند.  حوضخانه ایوانی کوچک بوده است که در انتهای اتاقهای تابستانی هر عمارت قرار داشته است اتاقهای تابستانی تشکیل شدهاند از اتاقهایی با ابعاد بزرگ و درهای زیاد ــ گاهی اوقات تا 5 در ــ به دلیل جریان یافتن هوا در آنها که در انتهای آنها حوضخانه بود.  حوضخانه به شکل فضای رابط میان حیاط خانه و اتاقهای تابستانی است.  در میان این فضا، حوض کوچکی بود و دلیل نامگذاری این فضا نیز به علت وجود این حوض در میان این فضا بود. بادگیرها دقیقاً در



خرید و دانلود تحقیق در مورد بادگیر 10ص