لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
پیشگفتار :
اینک با شواهدی اشاره می کنیم که واژه [ولایت ]بمعنی مدیریت ؤرهبری و فرمانروایی در مورد غیر امام معصوم بکار رفته است :
[امام علی ]علیه السلام فرمود :
[استکانه الرجل فی العزل بقدر شره فی الولایه]
خواری شخص به هنگام عزل به اندازه زشتکاری او در هنگام فرمانداری و فرماندهی است .
امارت
امارت از ماده [ام ر ] است . کلمه [امر ] در لغت به دو معنای مشهور آمده است :
یکی بمعنی [شی ء]و [فعل ]است که جمع ان [امر ]است
دیگری بمعنی طلب و [فرمانئ ] است که جمع آن [اوامر ] است . و از همین معنی است واژه های [امیر ](فرمانده )و امارت (فرمانروایی)
المنجد می نویسد :
الامر (ج ) اوامر : طلب احداث الشی – الاغمیر (ج ) امرا : الامر من تول امر قوم .الاماره :منصب الامیر دوله صغیره مستقله یحکمها امیر ]
واژه [امارت ]در لغت به معنای حکومت مدیریت و فرمانروایی آمده است
ریاست
یکی دیگر از واژه هایی که در منابع اسلامی به مفهوم مدیریت و فرمانهروالیی بکار رفته است کلمه [ریاست ]است . ریاست در کتب لغت بمعنی :سروری آقایی و سیادت تولیت امر و پیشوائی آمده است
[امامم علی ] علیه السلام در فرمانش به مالک اشتر می فرماید :
[واجعل لراس کل امر من امورک راسامنهم لایقره کبیرها...]
و در راس هر کاری از کارهایت رئیسی قرار داده که کارهای بزرگ او را مقهور و مغلوب ننماید
2- [فضل بن شاذان ]می گوید :از [امام رضا ]علیه السلام شنیدمخ که می فرمود
انا لا نجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشورا الا بقیهم و رئیس لما لا بدلهم منه فی امر الدین و ادنیا
هیچ طایفه و ملتی را نمی یابیم که پایدار مانده باشد و به زندگی ادامه دهند مگر بوجود سرپرست و رئیسی کع در امور دینی و دنیایی خویش ناگزیر از آنند
سیاست
-سیاست واژه دیگری است که در فرهنگ و منابعع اسلامی بمعنی مدیریت و رهبری استعمال شده است . اگر چه این کلمه در محاورات و اندیشه سیاست بازان حرفه ای مفهوم فریب و خدعه و نیرنگ را به ذهن تبادر می کند لکن مفهوم حقیقی آن امر دیگری است
سیاست در لغت بمعنی :تدبیر امور ولایت امارت و حسن اداره امور آمده است
در مدارک و منابع اسلاتمی سیاست و سیاستمداری به همان مفهوم مدیریت و رهبری در مورد ائمه معصومین علیم السلام و غیر انها بکار رفته است
شما ساست گذاران بندگان خدایند و در آن :امام عارف و آگاه به امور سیاسی است . و در آن : سپس جهت سیاستگذاری امور دینی و دنیوی بندگان این امر به پیامبر اکرم (ص) واگذار شده است
خاتمه
در این درس پنج واژه امامت ولایت امارت ریاست و سیاست را که متضمن مفهوم مدیریت و رهبری بودند ارز منابع اسلامی بیان کردیم . البته وتاژه ها و تعابیر دیگری تیز در این مقوله وجود دارند که بخاطر پرهیز از تطویل کلام از توضیح آنها صرفنظر می کنیم . از جمله آنها است [تدبیر ][حکومت ]و [خلافت صلاحیت علمی مدیران از دیدگاه اسلام
مقدمه
پیش از این متذکر شدیم که توفیق در مدیریت مستلزم وجود سه نوع بلوغ و توانایی است : دانش مهارت و اخلاق . اینها از شرایط و لوازم غیر قابل انکار مدیریت فرماندهی و رهبری موفق هستند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)
سیداحمد خاتمى
«رهبرى» جایگاه برجسته اى در کلام امام على(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات دُرَربار ایشان، تبیین شده است.
ضرورت رهبرى
اساسِ بحث از جایگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت این مسأله، آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهى است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبرى است.
مرحوم آیت الله نائینى، عدم رضاى شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر غیبت مى داند. او گفته است:
از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، على مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضاى شارع مقدس به اهمال آن، حتى در این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهاى عصر غیبت را در آن، قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتى با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون عدم رضاى شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایفِ راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات مذهب خواهد بود.[1]
در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازى دانستن عدم رضاى شارع به اختلال نظام ـ که همان هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت مى داند.
در عصر امام على(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفى حاکمیت امام على(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم إلاّ لله) گفتند، امام، حقِّ حاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت:
کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِهِ المؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها الأجل و یُجْمَعُ به الفَى ءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیفِ من القویّ، حتّى یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ.[2]
[این] سخنِ حقّى است که از آن، اراده باطل شده است! آرى، حکم جز از آنِ خدا نیست، ولى این گروه مى گویند: «اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس»، و حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمى هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگى خود بهره گیرد تا زمان هر یک به سر آید، و حقِّ بیت المالِ مسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او، با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقِّ ضعیف را از قوى بستاند، تا نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.
پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر بدیهى است و این، جز با رهبرى، امکان پذیر نیست.
امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبرى است، نه مشروعیت بخشیدن به حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتى حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح دارد! آن حضرت، در سخنى دیگر، گفته است:
والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنة تدوم؛[3]
حاکم ستمگرِ بیدادگر، بهتر است از فتنه اى که ادامه یابد.
نیز گفته اند:
أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛[4]
شیر درنده، بهتر از حاکمِ ستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایى است که ادامه یابد.
برخى به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبرى را زیر سؤال برده و مى گویند: «ولایت، مخصوص محجورانى مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولىّ ندارند»!
در این شبهه، ولایت کلامى با ولایت فقهى، خَلط شده است. آرى، ولایتى که در فقه مطرح است، اختصاص به کسانى دارد که به جهت نقصان و ناتوانى عقلى، حقِّ تصرف ندارند، اما ولایتى که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامى است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که برگزیده او هستند، عقلِ انسان رشد یافته و راه سعادت خود را مى یابد.
مبناى مشروعیّت رهبرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)
سیداحمد خاتمى
«رهبرى» جایگاه برجسته اى در کلام امام على(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات دُرَربار ایشان، تبیین شده است.
ضرورت رهبرى
اساسِ بحث از جایگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت این مسأله، آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهى است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبرى است.
مرحوم آیت الله نائینى، عدم رضاى شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر غیبت مى داند. او گفته است:
از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، على مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضاى شارع مقدس به اهمال آن، حتى در این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهاى عصر غیبت را در آن، قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتى با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون عدم رضاى شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایفِ راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات مذهب خواهد بود.[1]
در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازى دانستن عدم رضاى شارع به اختلال نظام ـ که همان هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت مى داند.
در عصر امام على(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفى حاکمیت امام على(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم إلاّ لله) گفتند، امام، حقِّ حاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت:
کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِهِ المؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها الأجل و یُجْمَعُ به الفَى ءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیفِ من القویّ، حتّى یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ.[2]
[این] سخنِ حقّى است که از آن، اراده باطل شده است! آرى، حکم جز از آنِ خدا نیست، ولى این گروه مى گویند: «اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس»، و حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمى هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگى خود بهره گیرد تا زمان هر یک به سر آید، و حقِّ بیت المالِ مسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او، با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقِّ ضعیف را از قوى بستاند، تا نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.
پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر بدیهى است و این، جز با رهبرى، امکان پذیر نیست.
امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبرى است، نه مشروعیت بخشیدن به حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتى حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح دارد! آن حضرت، در سخنى دیگر، گفته است:
والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنة تدوم؛[3]
حاکم ستمگرِ بیدادگر، بهتر است از فتنه اى که ادامه یابد.
نیز گفته اند:
أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛[4]
شیر درنده، بهتر از حاکمِ ستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایى است که ادامه یابد.
برخى به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبرى را زیر سؤال برده و مى گویند: «ولایت، مخصوص محجورانى مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولىّ ندارند»!
در این شبهه، ولایت کلامى با ولایت فقهى، خَلط شده است. آرى، ولایتى که در فقه مطرح است، اختصاص به کسانى دارد که به جهت نقصان و ناتوانى عقلى، حقِّ تصرف ندارند، اما ولایتى که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامى است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که برگزیده او هستند، عقلِ انسان رشد یافته و راه سعادت خود را مى یابد.
مبناى مشروعیّت رهبرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
ارگونومی و اهمیت آن در جامعه ( Ergonomy )
کار و انسان دو جزء اصلی و تفکیک ناپذیر هستی هستند که باید متناسب با یکدیگر برنامه ریزی شوند. برای پیشگیری از بروز حوادث و بیماریهای کار و تأمین تندرستی نیروی کار، ارگونومی، به عنوان ره یافتی کارآمد، به یاری انسان می شتابد. درحقیقت ارگونومی ابزاری است که به کمک آن انسان قادر است محیط زندگی، کار و نیز وسایل و تجهیزات مورد استفاده را مطابق با توانمندیها و ویژگیهای خود طراحی نماید. واژه ارگونومی، تلفیقی از دو واژه ارگو (به معنی کار) و نوموس (به معنای قانون) است. این واژه، نخستین بار در سال 1857 میلادی توسط فردی به نام ووجیچ جاسترزبوسکی در یک روزنامه لهستانی به کار برده شد. در آمریکا «مهندسی عوامل انسانی»، مترادف واژه ارگونومی دانسته شده است. کاربرد ارگونومی در طراحی فرایندها و سیستم ها تأثیر قابل توجهی بر افزایش تولید، کاهش هزینه های درمانی، افزایش رضایت شغلی، افزایش بهره وری و بطورکلی، فراوانی نیروی کار داشته و فزون شدن درآمد مالی و صنایع اقتصادی را سبب می شود. جستارهای گوناگون دانش ارگونومی، شامل انتروپومتری (تعیین ابعاد بدن)، وضعیت بدن هنگام بلندکردن و حمل بار، حرکتهای تکراری، نوبت کاری، صدا، ارتعاش، گرما، ساخت پذیری و نگهداشت پذیری سیستم هاست.
اصول ارگونومی (فیزیولوژی کار) کار با رایانه
رایانه در دنیای امروز کاربردی بسیار فراگیر دارد. میلیونها نفر در سراسر دنیا، بخشی یا تمام ساعات کار خود را در کنار رایانه می گذرانند. کاربرد رایانه و تکنولوژی، اخیراً در ایران نیز از افزایش قابل ملاحظه ای برخوردار شده که تبعاً مشکلات بهداشتی و ایمنی زیادی برای افرادی که با آن کار می کنند بوجود می آورد. برخی از صدمات ناشی از استفاده متمادی و مستمر با رایانه، در صورت عدم رعایت اصول ایمنی، می تواند خطرساز و در دراز مدت سبب بروز مشکلات وسیع بدنی و روانی گردد. ویا سبب تشدید صدمات کم اهمیت و کوچک که قبلاً در کاربر وجود داشته شود. برخی از این مشکلات عبارتند از : مشکلات بینائی، مشکلات مفصلی، دردهای عضلانی در دست و گردن و شانه، استرس، آسیب های ناشی از میدان های مغناطیسی و الکتریکی و نیز تشعشعات، بیماریهای پوستی، ناراحتیهای ریوی، صرع، سنکوب ناشی از حساسیت به تواترنوری و...
بر اساس تحقیقاتی که روی 20 اپراتور در محل های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده، نتایج نشان داده که حدود 90% صندلیهای نامناسب و غیر قابل تنظیم، که متعاقب آن، در حدود 65% موارد، اپراتورها، در وضعیت غلطِ نشستن، قرار گرفته و به اسکلت بدن شکل غیر عادی داده و ایجاد ناراحتی های ماهیچه ای و استخوانی هم نموده است.50% محل استقرار دستگاه، نامناسب بود که زاویه نمایش و پنجره ها رعایت نشده و سبب نورزدگی، خیرگی، خستگی، درد چشم و حتی اختلال گردیده است.60% صندلی ها فاقد تکیه گاهِ کمر که از تکیه گاه مناسب و قابل تنظیم برخوردار نمی باشد و در 60% موارد با زاویه دید پشتی نامناسب و غیر استاندارد برروی صندلی نشسته اندکه باعث درد روی ستون فقرات کمر و ایجاد 45% کمر درد، 65% درد در قسمت پائین کمر گردیده است. 75% صندلی ها فاقد تکیه گاه آرنج و یا نامناسب بودن تکیه گاه آرنج بوده و سبب غیر استاندارد بودن زاویه اپراتور در 80% موارد گشته است، نامناسب بودن تکیه گاه در 30% موارد سبب درد آرنج شده است . اکثر اپراتورها زیر پایی نداشته اند یا اگر داشته اند نامناسب بوده، زاویه 65% آنها استاندارد نبوده و در نتیجه سبب درد در ناحیه زانو ومچ پا شده است. 50 % زاویه صفحه نمایش و ارتفاع صفحه نمایش نامناسب بوده و سبب 60% درد گردن گردیده است. 65% اختلال در دید به علت نامناسب بودن زاویه صفحه نمایش بوده و50 % فشار زیاد روی چشمها، سبب سر درد و سرگیجه شده، سیستم های معیوب روشنایی اثراتی چون سر درد، خستگی چشم، نقص بینائی، افت کار بوده است. 55% ارتفاع صفحه کلید تا زمین نامناسب بوده، فشار ناحیه دست و مچ و درد انگشتان را سبب شده است. سرعت بخشیدن اپراتور به کار، به همراه نقائص گفته شده سبب بروز 75% خستگی عمومی، در اثر اجرای حرکات فیزیکی و تحت تأثیر قرار گرفتن ارگانیسم بدن گردیده است. 45% ضایعات عصبی و روانی و65% استرس در اپراتورها حاصل آن بوده است. یک مورد سقط جنین نیز گزارش شده است. بیماری Reptitive motion injury ناشی از حرکات تکراری نیز کمابیش در مچ دست دیده شد. که سبب التهاب تاندون و غلاف آن شده، هدایت عصبی را دچار اشکال می کند.
بیحسی، سوزش و خارش، درد، ناتوانی در انجام درست حرکات دست، که از علائم نشانگان کارپال تونل سندرم می باشد و دیر یا زود جمع زیادی از اپراتورها از این بیماری رنج خواهند برند.