لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
دنیای ضرب المثل
دنیای ضرب المثل انگلیسی
ضرب المثل های انگلیسی به همراه معادل و کاربرد
مرگ End
END
The end makes all egual
- این سخن کنایه از این است که بهنگام مرگ همه با هم برابر می شوند
- اهلی شیرازی می فرماید :
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
- شیخ اجل می فرماید :
به دروازه مرگ چون در شویم
به یک هفته باهم برابر شویم
- رودکی می گوید :
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همی فرو بردند
ز هزاران هزار نعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن بردند
4 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در جمعه سی ام فروردین 1387 ساعت 22:47 موضوع | لینک ثابت
تک مثل (14) عدالت
Do as you would be done by
Treat others as you would like to be treated
- بر کس مپسند انچه ترا نیست پسند .
- شیخ اجل سعدی می فرماید :
چیست دانی سر دلداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی
- تمثیل :
یاد دارم ز پیر دانشمند
تو هم از من یاد دار این پند
هر چه بر نفس خویش مپسندی
نیز بر نفس دیگری مپسند
- تمثیل :
آن گوی که طاقت جوابش داری
گندم نبری به خانه چون جو کاری
21 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در شنبه هفدهم فروردین 1387 ساعت 21:59 موضوع تک مثل ها | لینک ثابت
ضرب المثل های در مورد Thief
THIEF
There is honour among thieves
One thief will not rob another
- منظور از این مثل حمیت همکاران و هم صنفان است .
- اسب و استر به هم لگد نزنند .
- کولی ، کولی را میبیند چوبش را به زمین می اندازد .
- دزد به دزد که میرسد چماق خود را می دزدد .
- فامیل اگه گوشت هم رو هم بخورند استخوانشان را جلوی غریبه نمی اندازد .
- نظامی تمثیل زیبایی دارد :
به دزدی شدن پشت دزادن خطاست
تو دزدی و من دزد ، نیز این رواست
Hang a thief when he's young T and he'll no steal when he is old
- اگر دزدی را در جوانی به دار آویزی ، در پیری دیگر دزدی نخواهد کرد.
- سعدی می فرماید :
سر گرگ باید هم اول برید
نه چون گوسفندان مردم درید
و باز شیخ اجل میفرماید :
مبخشای بر هر کجا ظالمیست
که رحمت بر او جور بر عالمیست
هر آنکس که بر دزد رحمت کند
به بازوی خود کاروان میزند
جفاپیشگان را بده سر به باد
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد
16 نظر
نوشته شده توسط بابا بزرگ در چهارشنبه چهاردهم فروردین 1387 ساعت 17:16 موضوع ضرب المثل های پرکاربرد | لینک ثابت
سرنوشت و تقدیر الاهی FAITH
FAITH
No use striving against faith
What must be , must be
No Flying from fate
- این سخن در بیان سرنوشت و تقدیر است و معتقد است که انسان مقهور تقدیر الاهی و قوانین لامتغیر عالم آفرینش است و مبارزه با تقدیر الاهی امری محال است .
- این مثل در زبان و ادبیات کهن فارسی معادل های فراوانی دارد :
- سرما و تقدیر خدا
- تقدیر را نمی توان تدبیر کرد
- تمثیل:
قضای نوشته نشاید سترد
که کار خدایی نه کاری است خرد
- تمثیل :
با قضا کارزار نتوان کرد
گله از روزگار نتوان کرد
- تمثیل :
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
به آب کوثر و زمزم سفید نتوان کرد
- سعدی میگوید :
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد
- ابن یمین تمثیلی دارد :
مرد فرزانه کز قضا ترسد
عجب از فکر او خطا نبود
زانکه این حال از دو بیرون نیست
یا قضا هست یا قضا نبود
گر قضا هست جهد نیست مفید
ور قضا نیست خود بلا نبود
- شیخ شیراز می فرمیاید :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
دنیای پس از اسپرانتو
مقدمه
میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت،
میخواری و مستی ره و رسمِ دگری داشت.
بهنظر میرسد که شاعر از "ره و رسم" میخواری موجود راضی نبوده و علت آنرا نبودِ "ساقی صاحبنظر" میداند. تعبیر اسپرانتیستی این شعر، شاید این باشد که نظم زبانی موجود در دنیا، نظمی صحیح و کارآمد نیست، و علت آن، فقدان اسپرانتیستهایی است، که از روشهای درست و کارآ برای ترویج اسپرانتو در دنیا استفادهکنند. و این در حالی است که اهمیت زبان برای انسان – چه در ارتباط او با دیگران و چه در ارتباط او حتی با خودش – بسیار بنیادی و کلیدی است، تا جایی که بهعنوان مثال، بنابر گفتهی لودویگ ویتگِنشتاین (1951-1889)، فیلسوف اتریشی-انگلیسی:
"محدودههای زبان من، مرزهای دنیای من است."
و این واقعاً باعث تأسف است که محدودهی دنیای اکثریت قاطع انسانهای هزارهی سوم، هنوز مرزهای محدودِ زبانهای قومی – و یا حداکثر ملی - ایشان است!
اهمیت زبان و ویتگنشتاین
گرِگوری بِرگمَن (-1979)، نویسندهی جوان کتاب جدید (2004) The little book of bathroom philosophy که در ایران با نام "کتاب کوچک فلسفه" (با ترجمهی کیوان قبادیان و توسط نشر اختران) منتشر شده است، در این کتابِ موجز فلسفه، هنگامی که به ویتگنشتاین میپردازد، میگوید:
"نفوذ ویتگنشتاین فوقالعاده است، زیرا برای علم فقط یک وظیفهی مشروع قائل بود: توجه به کاربرد زبان بهگونهای که از معضلات فلسفی ناشی از کاربرد نادرست کلمات اجتناب شود."
ویتگِنشتاین، که از شاگردان برتراند راسل (1970-1872) فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی بود، بنابر گفتهی بسیاری، اندیشهی فلسفی قرن بیستم را متحول کرد. وی دربارهی اهمیت زبان بسیار صحبت کرده است، ازجمله درمورد رابطهی بین واقعیت و زبان گفته است که:
"همهی واقعیتها به این اعتبار واقعیتاند که میتوانیم دربارهی آنها حرف بزنیم و تصویرشان کنیم." (تناظر سهگانهی واقعیت، اندیشه در ذهن انسان و زبان)
همچنین در مورد قدرت و رسا بودن زبان در تبیین مطالب و مسائل گفته است که:
"هر چیزِ گفتنی را، بهوضوح میتوان بر زبان جاری ساخت."
در نظر ویتگنشتاین – شاید همانطور که سهراب سپهری نیز گفتهاست: "واژه باید خودِ باد، واژه باید خودِ باران باشد." - کلمه خودِ معنی است، چرا که بهزعمِ او:
"اگر راست باشد که کلمات معنی دارند، پس چرا کلمات را دور نمیاندازیم و معنیشان را نگه نمیداریم؟"
لزوم تغییر استراتژی
متولیان و متصدیان امرِ زبان در جهان – که البته خواهناخواه شامل ما اسپرانتودانان نیز میشود – تاکنون موفق به تغییر اساسی این نظمِ اشتباه نشدهاند. علت این امر شاید در غرق شدن ایشان در جزئیات و یا جزءنگریهای افراطی بوده است – که البته شاید وجود و گذراندن آن برای پیشرفت تکنیکی در این زمینه لازم بودهاست. اما اکنون بهنظر میرسد که برای فرار از این ورطه و رکودِ نسبی، احتیاج به یک کلنگری و دگرنگری بنیادی وجود دارد تا فرای پیشرفتهای تکنیکی بهدست آمده، از تاکتیکهای جدیدی بهرهگیری شود. و شاید هنگام آن نیز فرا رسیده باشد تا در استراتژی پیشبرد زبان اسپرانتو هم تجدید نظر کنیم.
ابداعات اولیه و ابداعات ترکیبی
ما در عصری زندگی میکنیم که بهنظر میرسد اکثریت اختراعات و ابداعات اساسی یا اولیه - چه در زمینهی فنآوری و فرآوری و چه در زمینهی دانش و علوم - انجام شده است، چرا که مدتهاست که اکثر نوآوریها و دستآوردها، تنها ترکیب یا آرایهی جدیدی از یافتههای قبلی بودهاست. بنابر این، اختراعات و ابداعات کنونی – و احتمالاً آینده نیز - اکثراً از ادغام و ترکیبِ اختراعات و ابداعات قبلی و نحوهی کاربردِ جدیدی از آنها، بهوجود میآید.