لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
(( بیوتکنولوژی ، شروع جنگ تصاحب قدرت ))
در عصری که انرژی رو به زوال است و جمعیت انسانها رو به افزایش، نیاز بشر به انرژی بیشتر شده و از طرق مختلف و متفاوت به دنبال به دست آوردن این منبع حیات است. به روشنی می توان بیان کرد ، دولت مردان و سیاستمداران و اقتصاد دانان به دنبال منابع انرژی هستند. نفت ، آب شیرین ، معادن ذغال سنگ و غیره و بالاخره مواد غذایی که از تمام موارد فوق مهمتر و حیاتی تر است ، جزء این منابع هستند. نیاز به غذا را می توان به سوخت اتومبیلی تشبیه کرد که در حرکت و عمل اتومبیل نقش مهمی را ایفا می کند. انسان غذا می خورد تا از طبیعت انرژی گرفته و این انرژی را صرف کار کردن ،راه رفتن ، حرف زدن و فکر کردن کند.
حال سوالی که مطرح است ، با توجه به اهمیت مواد غذایی و تامین منابع انرژی و همچنین رشد فزآینده جمعیت ،چگونه می توان انسان فردا را سیراب کرد در صورتی که منابع موجود جوابگوی نسل فردا نیست!؟
جنگ فردا ، جنگ کشور گشایی نیست. مسئله اصلی مسئله تامین منابع انرژی است. انرژی بیشتر ، دوام و بقاء بیشتر.
در اینجا میتوان به نقش و اهمیت فعالیتهای بیوتکنولوژی پی برد. بیوتکنولوژی تلفیق فن آوری با علوم زیستی است. هنگامی که ابعاد زمین ثابت ،تعداد گیاهان ثابت و از طرفی مواجه می شویم با افزایش جمعیت ، تنها کاری که می شودانجام داد اینست که از امکانات موجود بهره جسته و محصولات را بیشتر و کیفیت آنها را بالا برد. استفاده از علوم بیوتکنولوژی راهگشای مشکلات است.
بیوتکنولوژی به ما کمک می کند که نیاز به انرژی را برای نسلهای آینده تضمین کرده و از این نظر کشور به توسعه اقتصادی برسد.
در دنیای کنونی که دولتها برآن هستند که از راههایی به قدرت برسند دیگر استفاده از ابزارهای تخریبی و جنگ افزار صلاح نیست . امروزه توسعه ، دیگر توسعه سر زمین یا مرز نیست ! توسعه امروز ، توسعه اقتصادی است. اگر عزم ایستادن و سربلندی را داریم باید تولید ناخالص داخلی را از کشورهای دیگر بیشتر نموده و به توسعه اقتصادی برسیم.
یکی از این ابزارها که به اقتصاد مملکت کمک می کند احیاء بخش کشاورزی و دامداری است. بایستی بخش کشاورزی و دامداری را با بکارگیری علوم روز دنیا و روشهای صنعتی توسعه داد و نه از روشهای سنتی زیرا این نیاز واقعی مردم است. تولید در حدی باشد که به عرصه صادرات دست پیدا کنیم و گوی و میدان را در تصاحب خود در آوریم.
البته فعالیتهای بیوتکنولوژی منحصر به بخش کشاورزی و دامی نمی شود بلکه در زمینه انسانی ، تولید هورمونها و گسترش تولید سلولهای بنیادی را می توان مثال زد. سلولهای بنیادی می تواند جایگزین مناسبی برای پزشکی فردا باشد.
در حال حاضر بخش کشاورزی و دامداری ما مریض است. دولت محترم با حمایت از ایده ها و آینده نگری می تواند این بخش مهم و حیاتی را با توجه به استاندارد ها و اصول صحیح بیوتکنولوژی احیاء نماید.
در دنیای کنونی که همه چیز در حال گسترش و پیشرفت است ، ما هم بر آن باشیم که از علوم جدید در حفظ بقاء خود بهره جسته و از علوم مطرح همچون بیوتکنولوژی در بخش کشاورزی ، دامی و انسانی استفاده های لازم را برده تا به خود کفایی برسیم.
بیوتکنولوژی به عنوان یک تکنولوژی نوین با قابلیتهای رشد بسیار بالا ست که نباید از این مهم غافل شویم. بدون شک پیشرفت کشور خواست جامعه و مردم است و شرایط کنونی ایران با نیم قرن پیش کاملا متفاوت .
بیوتکنولوژی ساختن دوباره دنیا
کاهش تدریجی در منابع سوخت های فسیلی و افزایش آلودگی در سطح جهان،تمدن را برای یافتن شیوه هایی جدید به منظور استفاده از منابع مشابه و سوخت های جایگزین هدایت می کند.منابعی که نه تنها ترسی از تمام شدنشان وجود نداشته باشد، بلکه آلودگی های قبلی را هم نداشته باشد. شکل گیری این اقدامات به دهه 1950 باز می گردد.یعنی زمانی که زیست شناسان با شناسایی و دستکاری ژن ها،اولین گام ها را برای ورود به قرن بیو تکنولوژی برداشتند.پس از هزاران سال گداختن،ذوب کردن، پیوند دادن،ساختن و سوزانیدن مواد بی جان به منظور تولید اشیاء مفید،اکنون بشر در پی مجزا نمودن و ترکیب کردن،گنجانیدن و پیوند زدن مواد زنده به منظور تولید وسایل رفاهی مقرون به صرفه می باشد.و در واقع همانطور که اقدام به تولید پلاستیک نموده ایم ،حال دیگر مواد زنده را تولید می کنیم.از نو ساختن دنیا امروزه صد ها شرکت زیست مهندسی جدید به پیشگامان انقلاب بیوتکنولوژی مبدل شده اند. نام هایی همچون "آمگان" ،"ارگانوجنسیس"،"جنزیم"،"کالجین"،"مایکوجن" و" میریاد" پیشگامانی بودند که به نظر کارشناسان صنعتی راه را برای دومین انقلاب بزرگ تکنولوژیکی در تاریخ جهان هموار کردند.علاوه بر شرکت های فوق، هم اینک ده ها شرکت چند ملیتی مهم بودجه هایی را صرف تحقیقات در زمینه بیوتکنولوژی می نمایند.از آن جمله میتوان به شرکت های "دو پونت"،"آپ جان"،"الی لیلی"و.... اشاره کرد.تقریبا در هر زمینه ای در علوم زیستی، دستورالعمل های توسعه در حال برنامه ریزی و طراحی می باشند،روند درازمدت تجهیز به ابزار و امکانات لازم شتاب گرفته است،پرسنل جدید به خدمت گرفته شده اند و همه و همه دست به دست هم داده اند تا با سرعتی دیوانه وار تجارت جدید ژنتیک را به نظام اقتصادی حاکم معرفی نمایند و تمدن را برای چشیدن اولین میوه های عصر بیوتکنولوژیک آماده کنند. در حال حاضر 1300 شرکت در حوزه بیوتکنولوژی تنها در ایالات متحده وجود دارد که مجموع درامد آنها در حدود 13 میلیارد دلار براورد می شود و در مجموع بیش از صد هزار نفر نیز در این شرکت ها به فعالیت مشغولند. چنین توسعه ای تنها در اولین دهه این انقلاب جدید تکنولوژیکی و اقتصادی رخ داده است و چه بسا احتمال دارد که این روند تا قرن ها ادامه یابد. "روبرت اف کرل" شیمیدان برنده جایزه نوبل و استاد دانشگاه رایس در جمع بسیاری از همکاران خود اعلام کرد که "اگرچه قرن بیستم،قرن فیزیک و شیمی بود اما پر واضح است که قرن بعد،قرن "زیست شناسی" خواهد بود."
در اینجا به برخی از اقدامات بیوتکنولوژیکی اشاره می کنیم:شرکت های فعال در حوزه انرژی،آزمایش هایی را بر روی منابعی به عنوان جایگزین زغال،نفت و گاز طبیعی آغاز نموده اند. دانشمندان امیدوارند تا به اصلاح محصولاتی همچون نیشکر که هم اکنون نیز به منظور تولید سوخت در برخی اتومبیل ها استفاده می شود بپردازند.انتظار می رود تا اتانول حاصله از شکر وغلات تا بیش از 25 ذرصد سوخت وسایل موتوری را تا اواسط اینقرن تامین کند. حتی محققین به شیوه های پیچیده تری در رابطه با سوخت های زیستی روی آورده اند و امید وارند این سوخت ها به طور کامل جایگزین سوخت های فسیلی شوند. دانشمندان اخیرا به نوعی باکتری به نام E.Coli دست یافته اند که می تواند پس مانده محصولات کشاورزی،اضافات باغچه ها،زباله های جامد شهری و ضایعات کاغذ را مصرف و به اتانول تبدیل کند.
دانشمندان فعال در صنعت شیمی از تولید جایگزینی برای نفت که سالها به عنوان ماده خام اصلی در تولید پلاستیک استفاده می شود با منابع تجدید شدنی ای توسط میکرو ارگانیسم ها و گیاهان تولید می گردد، سخن به میان آورده اند. یک شرکت انگلیسی به نام "ای سی آی" نژادهایی از نوعی باکتری که قادر به تولید پلاستیکی مخصوص با ویژگی هایی از جمله میزان هایی متفاوت در انعطاف پذیری می باشد،تولید نموده است. این نوع پلاستیک که صد در صد در محیط تجزیه پذیر است،می تواند همانند پلاستیک های تولید شده از مواد نفتی مورد استفاده قرار گیرد.در سال 1993، دکتر"کریسسومر ویل" مدیر بخش زیست شناسی گیاهی در موسسه "کارنجی واشنگتن" ژن سازنده پلاستیک را در گیاه خردل وارد نمود که نتیجه آن تبدیل گیاه به یک کارخانه پلاستیک سازی بود.
همچنین به بیو تکنولوژی به عنوان ابزاری مهم در جهت پاکسازی محیط زیست نگریسته میشود. "اصلاح زیستی" یا "زیست درمانی" در واقع استفاده از موجودات زنده و عمدتا میکرو ارگانیسم ها به منظور از بین بردن یا بی خطر کردن مواد آلوده کننده خطر ناک و زباله های خطر آفرین است. هم اینک، نسل جدیدی از موجودات ژنتیکی گسترش یافته اند تا صرفا مواد سمی را به مواد بی خطر مبدل سازند. محققین از یک سری قارچ ها، باکتری ها و جلبک هایی که تحت فن آوری های مهندسی ژنتیک قرار گرفته اند به عنوان "ابزار جدید زیستن" با هدف جذب فلز های آلوده کننده و رادیو اکتیویته همچون جیوه ،مس، کادمیم، اورانیوم و کبالت بهره می برند. "موسسه تحقیقاتی ژنوم" که یکی از شرکت های فعال در حوزه بیو تکنولوژی محسوب می شود، به نحو موفقیت آمیزی از مواد مواد رادیو اکتیویته را پاکسازی کند. به واسطه تولید بیش از 200 میلیون تن مواد خطر ناکی که سالانه تنها در امریکا تولید می شود و نیز هزینه های هنگفت پاکسازی محل های تخلیه زباله های سمی که تخمین زده می شود بالغ بر1.7 تریلیون دلار خواهد بود،تحلیلگران صنعتی متقاعد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
((آشنایی با رایانه ))
امروز هیچ زمینه ای از علم و فنون را نی یابید که به طریقی در حل مشکلات یا بهبود و کارایی خود از رایانه استفاده نکرده باشد . پیشترف اقتصادی در دنیای گذشته به زمین ، کارگر و دارایی وابسته بود و امروزه علاوه بر آن سه رکن ، به اصل مهم تری وابسته است و آن الطلاعات است . امروزه به علت حجم فوق العاد زیاد اطلاعات و پیچیدگی آن ها ، به رایانه که می تواند با سرعت بسیار زیاد ، داده لازم را ذخیره و پردازش و خروجی مناسب را برای کم به ما ایجاد کند نیاز داریم .
((تعریف کامپیوتر ))
کامپیوتر ماشی است الکترونیکی که قادر به دریافت اطلاعات ، پردازش آنها و ارائه نتایج حاصله با دقت و سرعت زیاد می باشد Computerدرلغت به معنی محاسبه کننده که از کلمه Compute به معنی محاسبه کردن می آید .
((کاربردهای کامپیوتر ))
1- ذخیره سازی اطلاعات و بهره گیری مجدد از آنها 2- انجام محاسبات دقیق 3-در پزشکی 4- امور اطلاع رسانی 5- امور بازرگانی 6-امور هنری 7- برنامه های کاربدی (حقوق و حسابداری ) 8- مسائل امنیتی 9- امور نظامی 10- صنعت 11) در امور آموزشی 12) امور مسافرتی و حمل و نقل 13- پروژه های فضایی 14 – در امور کشاورزی 15- در سرگرمی ها 16 – در معماری 17- امور بانک داری 18- آمار گیری 19- به کار گری ربات ها 20- امور ژنتیک 21- کنترل حرکت یک موشک
((انواع رایانه از نظر کاربرد ))
1)کامپیوتر های قیاسی : کامپیوتر هایی که در داخل دستگاه بخصوصی تعبیه می شوند به منظور حاضی (سیتی اسکن در صنعت پزشکی
2) کامپوتر های عددی (رقمی ) : کامپیوتر های مجرد در بانک ها
3) کامپیوترهای ترکیبی (دورگه ) : هم قیاسی هم عددی هستند .
((انواع رایانه ها از نظر قدرت پردازش و امکانات ))
1) ابر رایانه ها (Super Computer ): قوی ترین و گران ترین . ابررایانه ها هستند آن ها می توانند تریلیون ها دستور را در ثانیه اجرا کنند . (داری حافظه ی فوق العاده زیاد , دارای سرعت زیاد , برای کاربردهای پر حجم استفاده می شود , برای پردازش اطلاعات جهانی و یا ملی استفاده می شوند )
2)رایانه های بزرگ : دارای حافظه ی زیاد سرعت بالا است . برای امور کاربردی و علمی استفاده می شود . در ایران تعداد زیادی از این کامپیوتر وجود دارد در مکان هایی مانند شرکت برق و بانک ملی
3) رایانه های کوچک : دارای حافظه ی بالا و سرعت بالا هستند . در آن از تکنولوژی جدید استفاده شده است . دارای نرم افزارهای متعددی می باشد . دارای حجم کم تری هستند کاربرد بیش تری دارند . خیلی راحت نصب می شوند و به شرایط خاصی نیاز ندارند .
4) ریز رایانه ها :رایانه هایی هستند که در مقیاس کوچک تری نسبت به رایانه های قبلی ساخته شده اند . (دارای حافظه ی زیاد – یادگیری و استفاده از آن ها بسیار ساده میباشد . دارای تنوع زیادی از نرم افزار های می باشند . به شکل انفرادی و تک می توان از آن استفاده کرد )
رایانه های شخصی از این گونه اند که در انواع رومیزی یا قابل حمل Labtop و ساخته شده اند.
((حافظه های اصلی ))
کلیه دستور العمل هاا و داده ها باری این که مورد اجرا و پردازش قرار گیرند اول باید به حافظه ی اصلی رایانه منتقل گردند و نتایج پردازش نیز به آن جا فرستاده شود . حافظه ی اصلی رایانه از جنس نیمه هاری (الکترونیکی ) است و در نتیجه سرعت دسترسی به اطلاعات موجود در آن ها در مقایسه با انواع دیگر حافظه بالاست و قیمت آن ها نیز گران تر است. حافظه های اصلی به دو دسته تقسیم می شوند .
1) حافظه های فقط خواندی (ROM) : CPU معمولاً اطلاعات موجود در این نوع حافظه را تغییر نمی دهد بلکه فقط می تواند اطلاعات آن را بخواند هنگام خاموش شدن نیز این نوع حافظه را تغییر نمی دهد بلکه فقط می تواند اطلاعات آن را بخواند هنگام خاموش شدن نیز این اطلاعات از بین نمی رود و ثابت می ماند برنامه BIOS که وظیفه آزمایش و راه اندازی قسمت های مختلف رایانه را به هنگام روشن شدن سیستم بر عهده دارد در این نوع حافظه قرار داده می شود . حافظه های فقط خواندنی انواع مختلفی دارند .
Prom: در این نوع حافظه فقط خواندنی , داده ها و دستور العمل ها را می توانیم روی آن فقط یک بار به وسیله ی دستگاه مخصوص ذخیره کنیم اما بعد از آن اطلاعات قابل تغییر نیستند .
EPROM : این حافظه در واقع PROM قابل پاک شدن است . به کمک اشعه فرا بنفش می توان اطلاعات روی آن را پاک کرد و سپس مانند است با این تفاوت که پاک کردن اطلاعات آن به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
داستان اِفک یا ((حدیث اِفک )) یعنى تهمت زدن به یکى از همسران پیامبر، معروف است . و ماجراى آن در سوره نور به تفصیل آمده است . آیات مربوط به این ماجرا از آیه یازده آغاز و تا 26 پایان مى یابد.تفاسیر و احادیث و تواریخ اسلامى راجع به زنى که مورد تهمت قرار گرفته است دو نظر دارند:1 - عموم مفسران و محدثان و مورّخان عامه نوشته اند: وى عایشه دختر ابوبکر بوده است . این نظر هم بر اساس حدیثى است که راوى آن خود عایشه است ، به شرحى که خواهد آمد. بعضى از تفاسیر و تواریخ شیعه نیز بر اثر عدم توجه ، همین نظر را اظهار داشته اند.2 - بیشتر تفاسیر شیعه نوشته اند که ماجراى ((اِفک )) از تهمت زدن عایشه به ((ماریه )) همسر مصرى پیغمبر ناشى شده است .اینک نخست به شرح نظریه اول مى پردازیم ، آنگاه نظر خود را درباره نظریه دوم ابراز مى داریم .عایشه مى گوید: رسم پیغمبر این بود که هر گاه مى خواست به سفر برود، قرعه مى انداخت و به حکم قرعه یکى از همسران خود را همراه مى برد.در غزوه ((بنى مُصطلق ))قرعه به نام من اصابت کردومن همراه پیغمبربودم .پس از خاتمه جنگ و شکست دشمن ، در یکى از منازل میان راه مدینه ، شب هنگام چون کاروان ما خواست حرکت کند، من براى قضاى حاجت به نقطه اى رفتم و چون برگشتم دیدم گردنبندم نیست . به نقطه اى که رفته بودم بازگشتم تا آن را بیابم . وقتى به محل اقامت کاروان مراجعت کردم دیدم قافله حرکت کرده است و به تصور اینکه من در محمل هستم ، آن را برداشته و به شتر بسته و رفته اند.در آن هنگام یکى از اعراب بادیه به من نزدیک شد و چون مرا شناخت شترش را خوابانید و مرا سوار کرد وبه قافله رسانید. همین معنا موجب شد که منافقان سروصدا به راه اندازند و پیغمبر مرا به خانه پدرم بفرستد و حتى در صدد طلاق من بر آید تا اینکه آیات ((اِفک )) نازل شد و خدا مرا از تهمتى که زده بودند تبرئه کرد و نظر پیغمبر نسبت به من عوض شد!این خلاصه داستان افک و نزول شانزده آیه سوره نور به روایت عایشه است . اگر داستان این بوده است که عایشه مى گوید، چندین اشکال در این حدیث به نظر مى رسد که باید براى آن پاسخى منظور داشت :1 - آیا پیغمبر اجازه داده که زن جوانش شب هنگام بدون اطلاع او از میان جمعیت خارج شود و تنها به نقطه تاریک و دورى از بیابان رود؟2 - آیا پیغمبر این قدر نسبت به ناموس خود (نَعُوذُ بِاللّهِ) سهل انگار بوده است که موقع کوچ کردن نداند همسرش در محمل هست یا جا مانده تا اینکه عربى او را بیابد و سوار کند و بیاورد و به کاروان برساند؟!3 - آیا پیغمبر تا آنجا بى خبر بوده که نداند تهمت منافقان ، راست است یا دروغ تا اینکه ((آیات افک )) نازل شود و یقین کند که سخن منافقان تهمت بوده است و عایشه تبرئه شود و باردیگر او را بپذیرد و به خانه برگرداند؟4 - آیا براى پیغمبر روا و جایز است که بر اساس شایعه سازى منافقان ، زن جوانش را از خود براند و نسبت به او سوءظن پیدا کند و باعث شود که شخصیت و آبروى او و خودش لکه دار گردد؟!اینها نقاط مبهمى است که به طور آشکار در حدیث افک عایشه دیده مى شود و قبول آن ماجرا از زبان عایشه را مورد تردید قرار مى دهد.آنچه در احادیث معتبر شیعه راجع به ((حدیث افک )) آمده است ، به خوبى مى رساند که موضوع چیز دیگرى بوده است و با توجه به آن هیچیک از این اشکالات مورد پیدا نمى کند.آنچه شیعه در این خصوص روایت کرده این است که روزى پیغمبر اکرم ، کودک خردسالش ((ابراهیم )) را که از همسر مصرى خود ((ماریه )) داشت به عایشه نشان داد و فرمود: ((ببین چقدر شبیه من است )).عایشه گفت : نه ! نمى بینم که شباهتى به شما داشته باشد!!عایشه مى خواست به ((ماریه )) از این راه تهمت بزند. چون او پس از خدیجه تنها زنى بود که از پیغمبر بچه آورده بود و عایشه تنها دخترى که به عقدپیغمبر درآمده بود،نمى توانست شاهداین منظره باشد و آن راتحمل کند.خود وى مى گوید: حالتى که در این مواقع به هر زنى دست مى دهد، بر من عارض شد.ولى به گفته علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین عاملى : ((خداوند، ابراهیم و مادرش ماریه را به دست امیرالمؤ منین علیه السّلام از این اتهام تبرئه کرد)).حاکم نیشابورى داستان آن را در حدیث صحیح ((مستدرک )) و ذَهَبى در ((تلخیص )) به نقل از خود عایشه آورده اند. نگاه کنید به جلد چهارم مستدرک و تلخیص آن ، صفحه 39 و تعجب کنید.(93)بارى ، بنابرآنچه در حدیث افک راجع به سوءنظر و حسد عایشه نسبت به ماریه همسر دیگر پیغمبر دیده مى شود این است که چون او نمى توانست خود را فاقد اولاد ببیند و بچه هوو را در بغل پیغمبر مشاهده کند، لذا به هووى خود تهمت زد و کسان خود و دیگران را نیز با خود همدست کرد و آن سرو صدا را به راه انداخت . خداوند آیات افک را در تبرئه ماریه از تهمت عایشه نازل فرمود و منافقان را تخطئه کرد که درست به عکس منظور عایشه نتیجه مى دهد؛ زیرا:اولا :خداوند ماریه را تبرئه کرده است نه عایشه .ثانیا :عایشه بود که ماریه را مورد تهمت و افک قرار داد و موجب شد که منافقان ، زبان درازى کنند و سروصدا به راه بیندازند.ثالثا :آیات افک در نکوهش عایشه و تخطئه او نازل شده است ، نه براى دفاع از وى و آن داستان نامناسب .رابعا :باتوجه به این واقعیت کاملا پیداست که عایشه خواسته است با جعل آن حدیث کذایى ، مسیر نزول آیات افک را منحرف سازد و آن را به نفع خود متمایل کند که چون در آن ایام حکومت تعلق به پدر او داشت ، توانست این کار را عملى سازد و تخطئه خود را به صورت تبرئه خویش در آورد، اما در مورد دیگر جلوه گر سازد.اینک ترجمه آیات افک ، که عینا از نظر خوانندگان محترم مى گذرد:((کسانى که تهمت (به ماریه ) زدند، گروهى از شما مسلمانان (اما منافق ) هستند. (اى مسلمانان راستین )گمان نکنید که این تهمت ، شما را دچار شرّ کند بلکه سرانجام به نفع شما خواهد بود(و منافقان شناخته مى شوند) هر یک از آنان که تهمت زده اند،گناه آن را خواهند برد و کسى که بیشترین تهمت را به عهده گرفت ، عذابى بزرگ خواهددید)).((چرا وقتى آن تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان درباره خود گمان نیک بردند و فقط گفتند: این تهمتى آشکار است (که منافقان زده اند)؟)).((چرا وقتى منافقان این تهمت را زدند، چهار شاهد براى اثبات آن نیاوردند؟ وقتى گواهانى نیاوردند، نزد خداوند دروغگو خواهند بود)).((اگر تفضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما اهل ایمان نبود، در این سخنان و تهمتها که در آن فرورفته اید (و به زبان مى آورید) عذابى بزرگ به شما مى رسید)).((زیرا شما آن سخنان را با زبانهاى خود تلقى کرده و چیزى را که علم به آن ندارید با دهانهاى خود مى گویید و مى پندارید که کار آسانى است ، در صورتى که نزد خدا بزرگ است )).((چرا وقتى آن را شنیدید گفتید: ما را نمى رسد که این سخنان را به زبان آوریم ، اى خداى سبحان این تهمتى بزرگ است ؟)).((خدا شما را پند مى دهد که هرگز به مانند آن برنگردید، اگر از اهل ایمان هستید)).((خدا آیات خود را براى شما بیان مى کند و خدا دانا و حکیم است )).((آنانکه دوست دارند کار زشت را در میان اهل ایمان شایع سازند در دنیا و آخرت عذابى دردناک خواهند داشت ، خدا مى داند و شما نمى دانید)).((اگر فضل و رحمت خدا نبود (عذاب خدا شما را فرو مى گرفت ) خدا مهربان و رئوف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
داستان اِفک یا ((حدیث اِفک )) یعنى تهمت زدن به یکى از همسران پیامبر، معروف است . و ماجراى آن در سوره نور به تفصیل آمده است . آیات مربوط به این ماجرا از آیه یازده آغاز و تا 26 پایان مى یابد.تفاسیر و احادیث و تواریخ اسلامى راجع به زنى که مورد تهمت قرار گرفته است دو نظر دارند:1 - عموم مفسران و محدثان و مورّخان عامه نوشته اند: وى عایشه دختر ابوبکر بوده است . این نظر هم بر اساس حدیثى است که راوى آن خود عایشه است ، به شرحى که خواهد آمد. بعضى از تفاسیر و تواریخ شیعه نیز بر اثر عدم توجه ، همین نظر را اظهار داشته اند.2 - بیشتر تفاسیر شیعه نوشته اند که ماجراى ((اِفک )) از تهمت زدن عایشه به ((ماریه )) همسر مصرى پیغمبر ناشى شده است .اینک نخست به شرح نظریه اول مى پردازیم ، آنگاه نظر خود را درباره نظریه دوم ابراز مى داریم .عایشه مى گوید: رسم پیغمبر این بود که هر گاه مى خواست به سفر برود، قرعه مى انداخت و به حکم قرعه یکى از همسران خود را همراه مى برد.در غزوه ((بنى مُصطلق ))قرعه به نام من اصابت کردومن همراه پیغمبربودم .پس از خاتمه جنگ و شکست دشمن ، در یکى از منازل میان راه مدینه ، شب هنگام چون کاروان ما خواست حرکت کند، من براى قضاى حاجت به نقطه اى رفتم و چون برگشتم دیدم گردنبندم نیست . به نقطه اى که رفته بودم بازگشتم تا آن را بیابم . وقتى به محل اقامت کاروان مراجعت کردم دیدم قافله حرکت کرده است و به تصور اینکه من در محمل هستم ، آن را برداشته و به شتر بسته و رفته اند.در آن هنگام یکى از اعراب بادیه به من نزدیک شد و چون مرا شناخت شترش را خوابانید و مرا سوار کرد وبه قافله رسانید. همین معنا موجب شد که منافقان سروصدا به راه اندازند و پیغمبر مرا به خانه پدرم بفرستد و حتى در صدد طلاق من بر آید تا اینکه آیات ((اِفک )) نازل شد و خدا مرا از تهمتى که زده بودند تبرئه کرد و نظر پیغمبر نسبت به من عوض شد!این خلاصه داستان افک و نزول شانزده آیه سوره نور به روایت عایشه است . اگر داستان این بوده است که عایشه مى گوید، چندین اشکال در این حدیث به نظر مى رسد که باید براى آن پاسخى منظور داشت :1 - آیا پیغمبر اجازه داده که زن جوانش شب هنگام بدون اطلاع او از میان جمعیت خارج شود و تنها به نقطه تاریک و دورى از بیابان رود؟2 - آیا پیغمبر این قدر نسبت به ناموس خود (نَعُوذُ بِاللّهِ) سهل انگار بوده است که موقع کوچ کردن نداند همسرش در محمل هست یا جا مانده تا اینکه عربى او را بیابد و سوار کند و بیاورد و به کاروان برساند؟!3 - آیا پیغمبر تا آنجا بى خبر بوده که نداند تهمت منافقان ، راست است یا دروغ تا اینکه ((آیات افک )) نازل شود و یقین کند که سخن منافقان تهمت بوده است و عایشه تبرئه شود و باردیگر او را بپذیرد و به خانه برگرداند؟4 - آیا براى پیغمبر روا و جایز است که بر اساس شایعه سازى منافقان ، زن جوانش را از خود براند و نسبت به او سوءظن پیدا کند و باعث شود که شخصیت و آبروى او و خودش لکه دار گردد؟!اینها نقاط مبهمى است که به طور آشکار در حدیث افک عایشه دیده مى شود و قبول آن ماجرا از زبان عایشه را مورد تردید قرار مى دهد.آنچه در احادیث معتبر شیعه راجع به ((حدیث افک )) آمده است ، به خوبى مى رساند که موضوع چیز دیگرى بوده است و با توجه به آن هیچیک از این اشکالات مورد پیدا نمى کند.آنچه شیعه در این خصوص روایت کرده این است که روزى پیغمبر اکرم ، کودک خردسالش ((ابراهیم )) را که از همسر مصرى خود ((ماریه )) داشت به عایشه نشان داد و فرمود: ((ببین چقدر شبیه من است )).عایشه گفت : نه ! نمى بینم که شباهتى به شما داشته باشد!!عایشه مى خواست به ((ماریه )) از این راه تهمت بزند. چون او پس از خدیجه تنها زنى بود که از پیغمبر بچه آورده بود و عایشه تنها دخترى که به عقدپیغمبر درآمده بود،نمى توانست شاهداین منظره باشد و آن راتحمل کند.خود وى مى گوید: حالتى که در این مواقع به هر زنى دست مى دهد، بر من عارض شد.ولى به گفته علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین عاملى : ((خداوند، ابراهیم و مادرش ماریه را به دست امیرالمؤ منین علیه السّلام از این اتهام تبرئه کرد)).حاکم نیشابورى داستان آن را در حدیث صحیح ((مستدرک )) و ذَهَبى در ((تلخیص )) به نقل از خود عایشه آورده اند. نگاه کنید به جلد چهارم مستدرک و تلخیص آن ، صفحه 39 و تعجب کنید.(93)بارى ، بنابرآنچه در حدیث افک راجع به سوءنظر و حسد عایشه نسبت به ماریه همسر دیگر پیغمبر دیده مى شود این است که چون او نمى توانست خود را فاقد اولاد ببیند و بچه هوو را در بغل پیغمبر مشاهده کند، لذا به هووى خود تهمت زد و کسان خود و دیگران را نیز با خود همدست کرد و آن سرو صدا را به راه انداخت . خداوند آیات افک را در تبرئه ماریه از تهمت عایشه نازل فرمود و منافقان را تخطئه کرد که درست به عکس منظور عایشه نتیجه مى دهد؛ زیرا:اولا :خداوند ماریه را تبرئه کرده است نه عایشه .ثانیا :عایشه بود که ماریه را مورد تهمت و افک قرار داد و موجب شد که منافقان ، زبان درازى کنند و سروصدا به راه بیندازند.ثالثا :آیات افک در نکوهش عایشه و تخطئه او نازل شده است ، نه براى دفاع از وى و آن داستان نامناسب .رابعا :باتوجه به این واقعیت کاملا پیداست که عایشه خواسته است با جعل آن حدیث کذایى ، مسیر نزول آیات افک را منحرف سازد و آن را به نفع خود متمایل کند که چون در آن ایام حکومت تعلق به پدر او داشت ، توانست این کار را عملى سازد و تخطئه خود را به صورت تبرئه خویش در آورد، اما در مورد دیگر جلوه گر سازد.اینک ترجمه آیات افک ، که عینا از نظر خوانندگان محترم مى گذرد:((کسانى که تهمت (به ماریه ) زدند، گروهى از شما مسلمانان (اما منافق ) هستند. (اى مسلمانان راستین )گمان نکنید که این تهمت ، شما را دچار شرّ کند بلکه سرانجام به نفع شما خواهد بود(و منافقان شناخته مى شوند) هر یک از آنان که تهمت زده اند،گناه آن را خواهند برد و کسى که بیشترین تهمت را به عهده گرفت ، عذابى بزرگ خواهددید)).((چرا وقتى آن تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان درباره خود گمان نیک بردند و فقط گفتند: این تهمتى آشکار است (که منافقان زده اند)؟)).((چرا وقتى منافقان این تهمت را زدند، چهار شاهد براى اثبات آن نیاوردند؟ وقتى گواهانى نیاوردند، نزد خداوند دروغگو خواهند بود)).((اگر تفضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما اهل ایمان نبود، در این سخنان و تهمتها که در