لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اخلاق پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه اندیشمندان غرب
مقدمه
اینکه اسلام ادعای جاوید و جهانی بودن می کند بدلیل آنست که عمده ترین و کلی ترین یا مهمترین مسائل انسانی را همراه با جزئی ترین مسائل زندگی که بشریت همواره و همیشه در جستجوی حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملی و ارزش همه جانبه ای در زندگی انسان دارد پیامبر اعظم (ص) این مسئله را در اهمیت حیاتی آن گوشزد اندیشمندان متعهدی می کند که به مسائل انسانی و اسلامی جدی می اندیشند و با بهترین وجه و کیفیت انسان ها را هدایت می کنند تا نه زور بگوید و نه زور بپذیرد نه بدی کند و نه بدی بپذیرد و نه بچاپد و نه چاپیدن را رخصت دهد نه تعدی کند و نه تعدی را بپذیرد و در جهت آگاهی و تعالی و برابری و عدالت و آزادی تلاش و کوشش بنماید و حق خود را برتر از حق دیگران نداند و حق دیگران را ضایع نکند خلاصه آرمانهای ذهنی و اخلاقی مثبت و انسانی را در عینیت و استقرار عینی متحقق سازد اما می خواهم اذهان را متوجه این قضیه و حادثه بزرگ بنمایم تا ابعاد و ادامه نهضت پیامبر اعظم (ص) را عمیقا و متعهدانه پی بگیرند گرچه عده ای از کشورها چشم و گوش خود را می بندند و کور و کر سعی می کنند تا نبینند و نشنوند و احساس نکنند ، که کارمان با آنها نیست . ولی حادثه بقدری بزرگ است که گوش و ذهن کاخ سفید نشینان و مراکز توطئه مشرکین را طنین دهشتناک و ضربه ای خواب پران افکنده که وای در جهان سوم و کشورهای اسلامی چه خبر شده است چه کسی است که اینچنین این نسل را گستاخ و نیرومند در مقابل نیرومندترین و مدرن ترین اندیشگران و اندیشه های ما بر شورانده است و دست آخر حمله به لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و حمله به پیامبر اعظم (ص) و مسلمانان جهان و حمله به قرآن کریم و فحش و تهمت به پیامبر (ص) و به زنان رسول اکرم ، ولی اینها سودی نداشت فقط مسلمین را از خواب بیدار و اتحاد مسلمین را دو چندان کرد . از خداوند دانا وتوانا که پشتیبان حقایق و امید حق جویان عالم است در خواست می کنم که نیرنگها ی باطل گرایان را همواره بدست مدافعان حق بی اثر سازد و بر جمعیت پاکان و قدرت نیکان بیفزاید .
میرویم سر اصل مطلب که اخلاق پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه اندیشمندان غرب می باشد پس از جنگهای صلیبی مسیحیان افسانه های دروغین و زننده ای درباره پیامبر پاک اسلام (ص) ساختند و پرداختند به امید آنکه از این را ه چهره اسلام و فرهنگ مسلمانان را زشت و تنفر انگیز جلوه دهند در صورتیکه قرآن کریم بر خلاف این روش به مسلمین سفارش کرده است که مبادا دشمنی با دسته ای آنها را به بی عدالتی در حق آن گروه بکشاند و را ه بی انصافی را درباره مخالفان خود بپیمایند چنانچه می فرماید :
یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنانو قوم علی ان تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی و اتقوالله ان الله خبیر بما تعلمون .
یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید ، برای خدا بپا خیزید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی با گروهی شما را به بی عدالتی در باره آنان وادار نکند عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است و از نافرمانی خدا بپرهیزید که خداوند از کارهائی که می کنید آگاه است .
این آموزش چنان در روحیه مسلمانان مؤثر افتاد که در همان جنگهای صلیبی ، مکرر آثار نیک وثمرات پسندیده خود را نشان داد ، مثلا صلیبی ها چون اورشلیم را به تصرف در آوردند در سراسر شهر ، سیل خون به راه انداختند ولی مسلمین هنگامی که اورشلیم را از صلیبیون باز پس گرفتند ، سفارش کتاب آسمانی و پیامبر گرامی خود را از یاد نبردند و دست بخون مردم شهر نیالودند چنانکه مورخان غربی باین فضیلت گواهی داده اند و به عنوان نمونه استیون رانسیمان در کتاب " تاریخ جنگهای صلیبی" می نویسد مردان پیروز افرادی شریف و با مروت بودند . درست در همانجا که در هشتاد و هشت سال قبل فرنگیان از دریای خون گذشتند حتی یک خانه به یغما نرفت و به یک جاندار آسیب نرسید به امر صلاح الدین ، سربازان ، خیابانها و دروازه ها را زیر نظر گرفتند و از هر گونه دست اندازی احتمالی به جان و مال مردم جلوگیری به عمل آوردند این رفتار جوانمردانه نتیجه تعالیم پیامبر اسلام بود که به پیروان خود سفارش می کرد حتی در نبرد با دشمن جانب عدل و کرامت را از یاد نبرند و تسلیم قساوت محض نشوند و بدشمنان خویش افترا و تهمت نبندند و قرارداد ها و امان نامه های خود را با آنان محترم شمرند چنانکه آثار فراوانی در این باره از پیامبر اسلام ( ص) به یادگار مانده است ولی متاسفانه مسیحیان متعصب از دروغ پردازی درباره مسلمانان و توهین و تهمت به پیامبر ارجمند ایشان در طول تاریخ دریغ نداشته اند .
1- ولتر و پیامبر اسلام (ص)
ولتر فیلسوف ونویسنده مشهور فرانسوی بود که از ابراز مخالفت و اهانت نسبت به مقام قدسی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) خودداری نورزید تا آنجا که نمایشنامه ای با عنوان : " محمد یا تعصب " ترتیب داد و آنرا به سال 1742 میلادی در پاریس به معرض نمایش گذاشت و در خلال آن پیغمبر پاک خدا را آماج انواع تهمتها و اهانت ها قرار داد در عین حال نمی توان انکار کرد که ولتر با نوشتن نمایشنامه مذبور قصد توهین به پیامبر اسلام (ص) را داشته است به همین جهت می بینیم که وی در آثار بعدی خود از این اهانت ابراز ندامت می کند ولتر در سالهای بعد می نویسد من در حق محمد بسیار بد کردم"پشیمانی از دشمنی با اسلام" ولتر مینویسد دروغپردازی درباره شخصیت های نامدار تاریخ برای همه مردم جالب نیست و همیشه مورد استقبال قرار نمی گیرد ، از این رو درغرب ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
حضرت محمد (ص)
زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشىها و سیاستهاى اصولى در حوزههاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوههاى جدید و بابهرهگیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورتهاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساسترین و سرنوشتسازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهتبا اهمیت مىدانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آنچه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشتساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شدهاست، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمىشود، بلکه موضوع اداره و بهرهگیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مىگیرد.
امام خمینی (ره)
نزدیک به نود سال قبل شهر خمین صحنه نزاع و درگیری خوانین محلی بود که کشمکش آنها بر سر تصاحب املاک، مال و جان رعایا را به مخاطره انداخته بود. در این میان آقا سید مصطفی مایه آرامش برای اهالی و مانع بزرگی برای زورگویان دولتی و خوانین بود. او به مقابله با ستمگریها برخاست و خانه خود را با دیوارهای بلند و برجهای متعدد سنگر دفاع از اهالی شهر قرار داد. توطئهها بالا گرفت از این رو آقا سید مصطفی برای شکایت از خوانین ستمگر دیار خود راهی اراک شد اما در میان راه توسط عوامل خوانین محلی خلع سلاح گشته و به شهادت رسید. این در حالی بود که روح الله کوچکترین فرزندش پنج ماهه بود. او که در روز ولادت حضرت زهرا (مصادف با سال 1281 ه.ش) چشم به جهان گشوده بود یادگار کوچک پدر شد.صاحبه خانم خواهر آقا سید مصطفی به خانه برادر نقل مکان کرد و به همراه همسر وفادار او کمر به تربیت فرزند او بست. بانو صاحبه زنی با تقوا و شجاع بود. پس از چندی به خونخواهی برادر روانه تهران گشت و با تلاش و پیگیری بسیار موفق به گرفتن حکم قصاص قاتل برادر شد و سرانجام پس از دو سال در اردیبهشت ماه 1284 قاتل آقا سید مصطفی در میدان بهارستان تهران به دار آویخته شد. ماجرای مرگ پدر برای روح الله که او را به خاطر نمیآورد حماسهای بود از شهادت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت و دفاع از محرومین و مستضعفین تا حد ایثار جان. نفرت و انزجار روح الله از روابط ظالمانه اقتصادی- اجتماعی تا دهها سال پس از آن ادامه داشت و بعدها مبانی نظری پیدا کرد و به صورت اصل بدون چون و چرای دفاع از مستضعفین در برابر مستکبرین جلوه نمود.روح الله پانزده ساله بود که دو مصیبت او را ماتمزده کرد. اول فوت عمه مهربان و فداکار و پس از آن وفات مادر مهربانش که او را غرق در اندوه و غم نمود.
روح الله، تحصیل و ازدواج
در سال 1339 روح الله که جوانی نوزده ساله بود برای ادامه تحصیل در حوزه آیت الله حایری راهی اراک شد و پس از مدتی به قم عزیمت کرد. استادان ایشان را در طول دوران تحصیل تا چهارده نفر ذکر کردهاند که از میان آنها آیت الله حایری و آیت الله شاهآبادی به دلیل شخصیت خاص معنوی بسیار بارز بودند.سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود. گرچه آقای ثقفی شخصاً با این ازدواج موافق بود پاسخ را منوط به نظر دخترش نمود اما دختر ایشان بنابر برخی ملاحظات در تصمیم به ازدواج مردد بود به همین دلیل خواستگاری ده ماه به طول انجامید. سرانجام بر اثر خوابی که دختر دید و بعداً نیز تعبیر شد همگی به این نتیجه رسیدند که این ازدواج مقدر و مورد رضایت اهل بیت (ع) است. از این رو تردیدها برطرف شده و ازدواج صورت گرفت. در سال 1316 روح الله الموسوی الخمینی که سی و شش سال داشت از استادان و مدرسین فاضل و به نام حوزه علمیه قم بود و طلاب جوان آرزوی روزی را میکشیدند که در مجلس درس ایشان حضور پیدا کنند
علم و دانش :
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
حضرت محمد (ص)
زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشىها و سیاستهاى اصولى در حوزههاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوههاى جدید و بابهرهگیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورتهاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساسترین و سرنوشتسازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهتبا اهمیت مىدانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آنچه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشتساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شدهاست، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمىشود، بلکه موضوع اداره و بهرهگیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مىگیرد.
امام خمینی (ره)
نزدیک به نود سال قبل شهر خمین صحنه نزاع و درگیری خوانین محلی بود که کشمکش آنها بر سر تصاحب املاک، مال و جان رعایا را به مخاطره انداخته بود. در این میان آقا سید مصطفی مایه آرامش برای اهالی و مانع بزرگی برای زورگویان دولتی و خوانین بود. او به مقابله با ستمگریها برخاست و خانه خود را با دیوارهای بلند و برجهای متعدد سنگر دفاع از اهالی شهر قرار داد. توطئهها بالا گرفت از این رو آقا سید مصطفی برای شکایت از خوانین ستمگر دیار خود راهی اراک شد اما در میان راه توسط عوامل خوانین محلی خلع سلاح گشته و به شهادت رسید. این در حالی بود که روح الله کوچکترین فرزندش پنج ماهه بود. او که در روز ولادت حضرت زهرا (مصادف با سال 1281 ه.ش) چشم به جهان گشوده بود یادگار کوچک پدر شد.صاحبه خانم خواهر آقا سید مصطفی به خانه برادر نقل مکان کرد و به همراه همسر وفادار او کمر به تربیت فرزند او بست. بانو صاحبه زنی با تقوا و شجاع بود. پس از چندی به خونخواهی برادر روانه تهران گشت و با تلاش و پیگیری بسیار موفق به گرفتن حکم قصاص قاتل برادر شد و سرانجام پس از دو سال در اردیبهشت ماه 1284 قاتل آقا سید مصطفی در میدان بهارستان تهران به دار آویخته شد. ماجرای مرگ پدر برای روح الله که او را به خاطر نمیآورد حماسهای بود از شهادت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت و دفاع از محرومین و مستضعفین تا حد ایثار جان. نفرت و انزجار روح الله از روابط ظالمانه اقتصادی- اجتماعی تا دهها سال پس از آن ادامه داشت و بعدها مبانی نظری پیدا کرد و به صورت اصل بدون چون و چرای دفاع از مستضعفین در برابر مستکبرین جلوه نمود.روح الله پانزده ساله بود که دو مصیبت او را ماتمزده کرد. اول فوت عمه مهربان و فداکار و پس از آن وفات مادر مهربانش که او را غرق در اندوه و غم نمود.
روح الله، تحصیل و ازدواج
در سال 1339 روح الله که جوانی نوزده ساله بود برای ادامه تحصیل در حوزه آیت الله حایری راهی اراک شد و پس از مدتی به قم عزیمت کرد. استادان ایشان را در طول دوران تحصیل تا چهارده نفر ذکر کردهاند که از میان آنها آیت الله حایری و آیت الله شاهآبادی به دلیل شخصیت خاص معنوی بسیار بارز بودند.سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود. گرچه آقای ثقفی شخصاً با این ازدواج موافق بود پاسخ را منوط به نظر دخترش نمود اما دختر ایشان بنابر برخی ملاحظات در تصمیم به ازدواج مردد بود به همین دلیل خواستگاری ده ماه به طول انجامید. سرانجام بر اثر خوابی که دختر دید و بعداً نیز تعبیر شد همگی به این نتیجه رسیدند که این ازدواج مقدر و مورد رضایت اهل بیت (ع) است. از این رو تردیدها برطرف شده و ازدواج صورت گرفت. در سال 1316 روح الله الموسوی الخمینی که سی و شش سال داشت از استادان و مدرسین فاضل و به نام حوزه علمیه قم بود و طلاب جوان آرزوی روزی را میکشیدند که در مجلس درس ایشان حضور پیدا کنند
علم و دانش :
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)
نام: محمد بن عبد الله
در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه و... .
منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانستهاند.
عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتابهاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.
مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کمنظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگهدارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.
مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مىفرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.
محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانهاى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
همسران:
1. خدیجه بنت خویلد.2. سوده بنت زمعه.3. عایشه بنت ابى بکر.4. امّ شریک بنت دودان.5. حفصه بنت عمر. 6. ام حبیبه بنت ابى سفیان. 7. امّ سلمه بنت عاتکه. 8. زینب بنت جحش. 9. زینب بنت خزیمه. 10. میمونه بنت حارث. 11. جویریه بنت حارث. 12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستین زنى که افتخار همسرى پیامبر اکرم(ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. پیامبر اکرم(ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنجهاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مىکردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى مىداد.
خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مىرساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».
حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با پیامبر(ص) از احترام ویژه رسولخدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد مىکرد.
از عایشه، سومین همسر رسول خدا(ص)، روایت شده است:
«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ. (1)
پیامبر اکرم (ص) هیچگاه از خانه بیرون نمىرفت مگر این که یادى از خدیجه مىکرد و از او به نیکى نام مىبرد. یک روز که پیامبر اکرم(ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبىهاى او را بیان مىکرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
حضرت محمد (ص)
زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشىها و سیاستهاى اصولى در حوزههاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوههاى جدید و بابهرهگیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورتهاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساسترین و سرنوشتسازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهتبا اهمیت مىدانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آنچه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشتساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شدهاست، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمىشود، بلکه موضوع اداره و بهرهگیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مىگیرد.
امام خمینی (ره)
نزدیک به نود سال قبل شهر خمین صحنه نزاع و درگیری خوانین محلی بود که کشمکش آنها بر سر تصاحب املاک، مال و جان رعایا را به مخاطره انداخته بود. در این میان آقا سید مصطفی مایه آرامش برای اهالی و مانع بزرگی برای زورگویان دولتی و خوانین بود. او به مقابله با ستمگریها برخاست و خانه خود را با دیوارهای بلند و برجهای متعدد سنگر دفاع از اهالی شهر قرار داد. توطئهها بالا گرفت از این رو آقا سید مصطفی برای شکایت از خوانین ستمگر دیار خود راهی اراک شد اما در میان راه توسط عوامل خوانین محلی خلع سلاح گشته و به شهادت رسید. این در حالی بود که روح الله کوچکترین فرزندش پنج ماهه بود. او که در روز ولادت حضرت زهرا (مصادف با سال 1281 ه.ش) چشم به جهان گشوده بود یادگار کوچک پدر شد.صاحبه خانم خواهر آقا سید مصطفی به خانه برادر نقل مکان کرد و به همراه همسر وفادار او کمر به تربیت فرزند او بست. بانو صاحبه زنی با تقوا و شجاع بود. پس از چندی به خونخواهی برادر روانه تهران گشت و با تلاش و پیگیری بسیار موفق به گرفتن حکم قصاص قاتل برادر شد و سرانجام پس از دو سال در اردیبهشت ماه 1284 قاتل آقا سید مصطفی در میدان بهارستان تهران به دار آویخته شد. ماجرای مرگ پدر برای روح الله که او را به خاطر نمیآورد حماسهای بود از شهادت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت و دفاع از محرومین و مستضعفین تا حد ایثار جان. نفرت و انزجار روح الله از روابط ظالمانه اقتصادی- اجتماعی تا دهها سال پس از آن ادامه داشت و بعدها مبانی نظری پیدا کرد و به صورت اصل بدون چون و چرای دفاع از مستضعفین در برابر مستکبرین جلوه نمود.روح الله پانزده ساله بود که دو مصیبت او را ماتمزده کرد. اول فوت عمه مهربان و فداکار و پس از آن وفات مادر مهربانش که او را غرق در اندوه و غم نمود.
روح الله، تحصیل و ازدواج
در سال 1339 روح الله که جوانی نوزده ساله بود برای ادامه تحصیل در حوزه آیت الله حایری راهی اراک شد و پس از مدتی به قم عزیمت کرد. استادان ایشان را در طول دوران تحصیل تا چهارده نفر ذکر کردهاند که از میان آنها آیت الله حایری و آیت الله شاهآبادی به دلیل شخصیت خاص معنوی بسیار بارز بودند.سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود. گرچه آقای ثقفی شخصاً با این ازدواج موافق بود پاسخ را منوط به نظر دخترش نمود اما دختر ایشان بنابر برخی ملاحظات در تصمیم به ازدواج مردد بود به همین دلیل خواستگاری ده ماه به طول انجامید. سرانجام بر اثر خوابی که دختر دید و بعداً نیز تعبیر شد همگی به این نتیجه رسیدند که این ازدواج مقدر و مورد رضایت اهل بیت (ع) است. از این رو تردیدها برطرف شده و ازدواج صورت گرفت. در سال 1316 روح الله الموسوی الخمینی که سی و شش سال داشت از استادان و مدرسین فاضل و به نام حوزه علمیه قم بود و طلاب جوان آرزوی روزی را میکشیدند که در مجلس درس ایشان حضور پیدا کنند
علم و دانش :
خداوند انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28» بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیت را در پی دارد.قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی