لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
تاریخچه ی ریاضیات
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجههایش را میداند انجام میداد. اما بزودی مجبور شد وسیلة شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده میباشد قدیمیترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهنترین مدارک موجود یعنی نوشتههای سومری مشاهده میشود.
سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بینالنهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.
در این موقع مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل هر سال حدود و ثغور زمینهای زراعتی این قوم را محو میکرد. احتیاج به تقسیم مجدد این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام سادة هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط هیروگلیفی میباشد. قدیمیترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل چند رساله دربارة علم حساب و مسائل حساب مقدماتی میباشد، از آن جمله رسالة پاپیروس آهس است که درسال 1868 توسط ایسنلر مصرشناس مشهور ترجمه شد. سایر تمدنهای شرقی نظیر چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشتهاند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست نیست.
قریب هزار سال پس از نابودی فرهنگ قدیم مصر و محو تمدن آَشور، یونانیان از روی مقدمات پراکنده و بیشکل آنها علمی پدید آوردند که در واقع به عالیترین وجه مرتب و منظم گردیده و عقل و منطق را کاملاً اقناع مینمود.
نخستین دانشمند معروف یونانی طالس ملطلی (639_548ق.م) است که در پیدایش علوم نقش مهمی بعهده داشته و میتوان ویرا موجد علوم فیزیک ، نجوم و هندسه «تشابه» به او کاملاً بیاساس است.
در اوایل قرن ششم ق.م. فیثاغورث (572_500 قبل از میلاد) از اهالی ساموس یونان کمکم ریاضیات را بر پایه و اساسی قرار داد و به ایجاد مکتب فلسفی خویش همت گماشت. فیثاغورثیان عدد را بخاطر همآهنگی و نظمی که دارد اساس ومبدأ همه چیز میپنداشتند و بر این عقیده بودند که تمام مفاهیم را به کمک آن میتوان بیان نمود.
پس از فیثاغورث باید از زنون فیلسوف و ریاضیدان یونانی که در 490ق.م در ایلیا متولد شده است نام ببریم.
در اوایل نیمه دوم قرن پنجم بقراط از اهالی کیوس فضاهایی متفرق آن زمان را گردآوری کرد و در حقیقت همین قضایا است که مبانی هندسة جدید ما را تشکیل میدهند.
در قرن چهارم قبل از میلاد افلاطون در باغ آکادموس در آتن مکتبی ایجاد کرد که نه قرن بعداز او نیز همچنان برپا ماند. وی ریاضیات مخصوصاً هندسه را بسیار عزیز میداشت، تا جائی که بر سردر مکتب خود این جمله را حک کرده بود: «هرکس هندسه نمیداند به اینجا قدم نگذارد». این فیلسوف بزرگ به تکمیل منطق که رکن اساسی ریاضیات است همت گماشت و چندی بعد منجم و ریاضیدان معاصر وی ادوکس با ایجاد تئوری نسبتها نشان داد که کمیات اندازه نگرفتنی که تا آن زمان در مسیر علوم ریاضی گودالی حفر کرده بود هیچ چیز غیر عادی ندارد و میتوان مانند سایر اعداد قواعد حساب را در مورد آنها بکار برد.
در این احوال اسکندر کشورها را یکی پس از دیگری فتح میکرد و هرجا را که بر روی آن انگشت مینهاد مرکزی از برای پیشرفت تمدن یونانی میشد.
پس از مرگ این فاتح مقتدر در 323ق.م و تقسیم امپراطوری عظیم او، مصر بدست بطلیموس افتاد و امپراطوری بطالسه را تشکیل داد. بطالسه که اسکندریه را به پایتختی برگزیده بودند تمام دانشمندان را بدانجا پذیرفتند و همین دانشمندان در صدد ایجادکتابخانة بزرگی در این شهر ساحلی برآمدند و به توسعه و تکمیل آن همت گماشتند.
اکنون به زمانی رسیدهایم که بایستی آنرا عصر طلائی ریاضیات یونان نامید. اهمیت فوقالعاده این دوره به سبب ظهور سه عالم بزرگ ریاضی یعنی اقلیدس ، ارشمیدس و آپولونیوس است که هم در دوران خود و هم برای قرون بعد از خویش شهرتی عالمگیر کسب نمودند.
در قرن دوم ق.م نام تنها ریاضیدانی که بیش از همه تجلی داشت ابرخس یا هیپارک بود. این ریاضیدان و منجم بزرگ که بین سالهای 161تا 126ق.م در رودس متولد شد گامهای بلند و استادانهای در علم نجوم برداشت و مثلثات را نیز اختراع کرد.
هیپارک نخستین کسی بود که تقسیمبندی معمولی بابلیها را برای پیرامون دایره پذیرفت. به این معنی که دایره را به 360 درجه و درجه را به 60 دقیقه و دقیقه را نیز به 60 قسمت برابر تقسیم نمود و جدولی تابع شعاع دایره بدست آورد که وترهای بعضی از قوسها را میداد و این قدیمیترین جدول مثلثاتی است که تاکنون شناخته شده است.
در سال 47ق.م که ژول سزار نیروی دریایی مصررا آتش زد، در کتابخانه بزرگ اسکندریه نیز حریقی ایجاد شد که قسمت اعظم آنرا نابود ساخت. بالاخره در سال 30ق.م به هنگام امپراطوری ملکه کلئوپاترا کشور مصریکی از ایالات امپراطوری روم شد.
در این دوره کوتاه از کشفیات جدید خبری نبود و دانشمندان متوسطی نظیر بطلیموس، منلائوس و باپوس نیز که ظهور کردند تنها به تعلیم و انتشار آثار قدما اکتفا نمودند.
بطلیموس که به احتمال قوی با امپراطوران بطالسه هیچگونه ارتباطی ندارددر تعقیب افکار هیپارک کوشش بسیار کرد.
کتاب مشهور او به نام اصلی«ترکیب ریاضی» شامل یک دستگاه هیأت بیان حرکت دورانی اجسام سماوی و یکدورة کامل مثلثاتکروی و مستقیمالخط و توضیح و محاسبة نمودهای حرکت بومی است. این کتاب را درسال 827 از یونانی به عربی ترجمه کردند ونام آنرا مجسطی یعنی «بسیار بزرگ» نهادند و از آن پس به همین نام باقی ماند.
منلائوس که در اواخر قرن اول میلادی در اسکندریه میزیست به امر امپراطور دومی سین کتابی تألیف کرد که قضیه معروف منلائوس دربارة چهارضلعی محاطی در آن ذکر شده است.
پاپوس که دورة زندگانیش در حدود 350 میلادی بوده است دارای کتابی است به نام «مجموعة ریاضیات». هدف وی از تدوین این کتاب آن بوده است که به اختصار نتایجی را که از بدو پیدایش علم هندسه تا آن زمان حاصل شده بود برای خود بیان نماید. با این حال در موارد بسیار احکام جدید و جالبی که از اکتشافات خودش میبود و بر آن افزود. مسألة معروف پاپوس که در همه کتابهای هندسة ما وجود دارد و قضیه بسیار مهم تعیین مرکز نقل سطوح و احجام که برخلاف واقع آنرا به گولدن نسبت دادهاند.
در این احوال هندوستان به منزلة یک مرکز جدید روشنفکری توسعه مییافت و چنین به نظر میرسید که علم بدانجا فرار کرده و یا به عبارت بهتر فقط آنجا را مقام خود ساخته است. زیرا سابق براین در زمان یونانیها نیز در آنجا وجود داشته است. علوم هندی بیش از علوم تمام ممالک دیگر که تاکنون از ایشان سخن گفتیم در خدمت مذهب بود وشامل بعضی مقدمات علم طب یعنی همانقدر که برای ساختن مشروبات مقدس کفایت میکردو مختصری از علوم نجومیعنی درست همان اندازه که برای تشکیل تقاویم مذهبی مورد نیاز است و اندکی هندسه، مرکب از بعضی طرق عملی که برای ساختن مسجد و محراب لازم است بیش نبود.
در نخستین قرون تاریخ چهار ریاضیدان مشهور در این کشور وجود داشت که عبارت بودند از:
آپاستامبا(قرن پنجم)، آریاب هاتا (قرن ششم)، براهماگوپتا (قرن هفتم) و بهاسکارا (قرن نهم) که در کتب ایشان بخصوص قواعد تناسب ساده و ربح مرکب مشاهده میشود. محاسبات در این کتابها جنبه شاعرانه داشت و حتی نام علم حسابرا «لیلاواتی» گذارده بودندکه معنی دلبری و افسونگری دارد! با شروع قرن دهم پیشرفت کشفیات ریاضی در هندوستاننیز متوقف گردید و مشعل فروزان علم بدست اعراب افتاد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تاریخچه ی ریاضیات
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجههایش را میداند انجام میداد. اما بزودی مجبور شد وسیلة شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده میباشد قدیمیترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهنترین مدارک موجود یعنی نوشتههای سومری مشاهده میشود.سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بینالنهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند. در این موقع مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل هر سال حدود و ثغور زمینهای زراعتی این قوم را محو میکرد. احتیاج به تقسیم مجدد این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام سادة هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط هیروگلیفی میباشد. قدیمیترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل چند رساله دربارة علم حساب و مسائل حساب مقدماتی میباشد، از آن جمله رسالة پاپیروس آهس است که درسال 1868 توسط ایسنلر مصرشناس مشهور ترجمه شد. سایر تمدنهای شرقی نظیر چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشتهاند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست نیست. قریب هزار سال پس از نابودی فرهنگ قدیم مصر و محو تمدن آَشور، یونانیان از روی مقدمات پراکنده و بیشکل آنها علمی پدید آوردند که در واقع به عالیترین وجه مرتب و منظم گردیده و عقل و منطق را کاملاً اقناع مینمود. نخستین دانشمند معروف یونانی طالس ملطلی (639_548ق.م) است که در پیدایش علوم نقش مهمی بعهده داشته و میتوان ویرا موجد علوم فیزیک ، نجوم و هندسه «تشابه» به او کاملاً بیاساس است.در اوایل قرن ششم ق.م. فیثاغورث (572_500 قبل از میلاد) از اهالی ساموس یونان کمکم ریاضیات را بر پایه و اساسی قرار داد و به ایجاد مکتب فلسفی خویش همت گماشت. فیثاغورثیان عدد را بخاطر همآهنگی و نظمی که دارد اساس ومبدأ همه چیز میپنداشتند و بر این عقیده بودند که تمام مفاهیم را به کمک آن میتوان بیان نمود. پس از فیثاغورث باید از زنون فیلسوف و ریاضیدان یونانی که در 490ق.م در ایلیا متولد شده است نام ببریم. در اوایل نیمه دوم قرن پنجم بقراط از اهالی کیوس فضاهایی متفرق آن زمان را گردآوری کرد و در حقیقت همین قضایا است که مبانی هندسة جدید ما را تشکیل میدهند. در قرن چهارم قبل از میلاد افلاطون در باغ آکادموس در آتن مکتبی ایجاد کرد که نه قرن بعداز او نیز همچنان برپا ماند. وی ریاضیات مخصوصاً هندسه را بسیار عزیز میداشت، تا جائی که بر سردر مکتب خود این جمله را حک کرده بود: «هرکس هندسه نمیداند به اینجا قدم نگذارد». این فیلسوف بزرگ به تکمیل منطق که رکن اساسی ریاضیات است همت گماشت و چندی بعد منجم و ریاضیدان معاصر وی ادوکس با ایجاد تئوری نسبتها نشان داد که کمیات اندازه نگرفتنی که تا آن زمان در مسیر علوم ریاضی گودالی حفر کرده بود هیچ چیز غیر عادی ندارد و میتوان مانند سایر اعداد قواعد حساب را در مورد آنها بکار برد. در این احوال اسکندر کشورها را یکی پس از دیگری فتح میکرد و هرجا را که بر روی آن انگشت مینهاد مرکزی از برای پیشرفت تمدن یونانی میشد. پس از مرگ این فاتح مقتدر در 323ق.م و تقسیم امپراطوری عظیم او، مصر بدست بطلیموس افتاد و امپراطوری بطالسه را تشکیل داد. بطالسه که اسکندریه را به پایتختی برگزیده بودند تمام دانشمندان را بدانجا پذیرفتند و همین دانشمندان در صدد ایجادکتابخانة بزرگی در این شهر ساحلی برآمدند و به توسعه و تکمیل آن همت گماشتند. اکنون به زمانی رسیدهایم که بایستی آنرا عصر طلائی ریاضیات یونان نامید. اهمیت فوقالعاده این دوره به سبب ظهور سه عالم بزرگ ریاضی یعنی اقلیدس ، ارشمیدس و آپولونیوس است که هم در دوران خود و هم برای قرون بعد از خویش شهرتی عالمگیر کسب نمودند. در قرن دوم ق.م نام تنها ریاضیدانی که بیش از همه تجلی داشت ابرخس یا هیپارک بود. این ریاضیدان و منجم بزرگ که بین سالهای 161تا 126ق.م در رودس متولد شد گامهای بلند و استادانهای در علم نجوم برداشت و مثلثات را نیز اختراع کرد.هیپارک نخستین کسی بود که تقسیمبندی معمولی بابلیها را برای پیرامون دایره پذیرفت. به این معنی که دایره را به 360 درجه و درجه را به 60 دقیقه و دقیقه را نیز به 60 قسمت برابر تقسیم نمود و جدولی تابع شعاع دایره بدست آورد که وترهای بعضی از قوسها را میداد و این قدیمیترین جدول مثلثاتی است که تاکنون شناخته شده است.در سال 47ق.م که ژول سزار نیروی دریایی مصررا آتش زد، در کتابخانه بزرگ اسکندریه نیز حریقی ایجاد شد که قسمت اعظم آنرا نابود ساخت. بالاخره در سال 30ق.م به هنگام امپراطوری ملکه کلئوپاترا کشور مصریکی از ایالات امپراطوری روم شد. در این دوره کوتاه از کشفیات جدید خبری نبود و دانشمندان متوسطی نظیر بطلیموس، منلائوس و باپوس نیز که ظهور کردند تنها به تعلیم و انتشار آثار قدما اکتفا نمودند. بطلیموس که به احتمال قوی با امپراطوران بطالسه هیچگونه ارتباطی ندارددر تعقیب افکار هیپارک کوشش بسیار کرد.کتاب مشهور او به نام اصلی«ترکیب ریاضی» شامل یک دستگاه هیأت بیان حرکت دورانی اجسام سماوی و یکدورة کامل مثلثاتکروی و مستقیمالخط و توضیح و محاسبة نمودهای حرکت بومی است. این کتاب را درسال 827 از یونانی به عربی ترجمه کردند ونام آنرا مجسطی یعنی «بسیار بزرگ» نهادند و از آن پس به همین نام باقی ماند. منلائوس که در اواخر قرن اول میلادی در اسکندریه میزیست به امر امپراطور دومی سین کتابی تألیف کرد که قضیه معروف منلائوس دربارة چهارضلعی محاطی در آن ذکر شده است. پاپوس که دورة زندگانیش در حدود 350 میلادی بوده است دارای کتابی است به نام «مجموعة ریاضیات». هدف وی از تدوین این کتاب آن بوده است که به اختصار نتایجی را که از بدو پیدایش علم هندسه تا آن زمان حاصل شده بود برای خود بیان نماید. با این حال در موارد بسیار احکام جدید و جالبی که از اکتشافات خودش میبود و بر آن افزود. مسألة معروف پاپوس که در همه کتابهای هندسة ما وجود دارد و قضیه بسیار مهم تعیین مرکز نقل سطوح و احجام که برخلاف واقع آنرا به گولدن نسبت دادهاند. در این احوال هندوستان به منزلة یک مرکز جدید روشنفکری توسعه مییافت و چنین به نظر میرسید که علم بدانجا فرار کرده و یا به عبارت بهتر فقط آنجا را مقام خود ساخته است. زیرا سابق براین در زمان یونانیها نیز در آنجا وجود داشته است. علوم هندی بیش از علوم تمام ممالک دیگر که تاکنون از ایشان سخن گفتیم در خدمت مذهب بود وشامل بعضی مقدمات علم طب یعنی همانقدر که برای ساختن مشروبات مقدس کفایت میکردو مختصری از علوم نجومیعنی درست همان اندازه که برای تشکیل تقاویم مذهبی مورد نیاز است و اندکی هندسه، مرکب از بعضی طرق عملی که برای ساختن مسجد و محراب لازم است بیش نبود. در نخستین قرون تاریخ چهار ریاضیدان مشهور در این کشور وجود داشت که عبارت بودند از:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
تاریخچه ی تحقیقات و مطالعات انجام شده ی مربوط به تاک و نوعی
اولین مطالعه جنجال برانگیز بر تکنیک فنتیک علای، بر مبنای مقایسه و همسنجی بسیاری از ویژگیهای فنوتیپی برای تعریف Clusters کلاسترهای سویه ها توسط Williams و دیگران در سال 1983 صورت گرفت.
بر این اساس 23 خوشه ی اصلی و بعضی از 20 گروه فرعی کوچک ایجاد شد.
خوشه ها معادل گونه ها بودند.
به استثنای بزرگترین خوشه ها، (Cluster 1) خوشه ی شماره ی یک که به سه (Species) گونه تقسیم شد. (توسط Williams در سال 1989 ).
علت این است که مطالعات صورت گرفته در سال 1983 که توسط Williams و دیگران صورت گرفت شامل فقط یک Reciesen tatire برای هر گونه ها بود.
در مقابل بسیاری از گونه ها به مترادف های آنها کاهش یافت.
هرچند اصطلاح اختصاصی شان در Content هنوز کاربرد دارد.
به عنوان مثال :
S . griseus مترادف S . anulazus
S . lividans مترداف S . violaceoruber
S . hygroscopicus مترادف S . violaceoniger
به کار می رود.
دومین Asecond آنالیزفنتیک عددی به وسیله Kampfer و دیگران در سال 1991 ساخته شد.
که از مطالعات اخیر که شامل بسیاری از گونه ها می باشد و در آن بیشر از Strain از هر Species در دسترس می باشد متفاوت بود.
بسیاری از خوشه های تعریف شده توسط Williams و دیگران به رسمیت شناخته شد. recognized بودند.
یک مثال قابل توجه گروه Albidof / arus / anulatus / griseus / haltedii است که در هر دو مطالعات قدیمی و جدید به عنوان خوشه ی 1 نشان داده می شوند که در 28 سویه از S . griseus گروه بندی شده بود.
با وجود مشکلات مرتبط با ویژگی فنوتیپی، بیشتری سویه ها از همان اصطلاح اختصاصی گروه بندی شده که شامل روش شناسایی معتبر سابق می باشد برخوردار بودند.
اما بعضی استثناهای جالب توجهی وجود داشت. برای مثال S . hygroscopicus (Cluster 1) خوشه ی 1 در زیر خوشه :
6 – 8 – 10 – 13 – 24 – 25 – 35 – 53 – 54 – 55 – 56 – 57 – 85
بازیافت شد.
که این مثال می تواند نشان دهنده ی مشکل مربوط به شناسایی واریته های مهم فنوتیپی باشد.
مطالعات متعدد سعی بر این داشته که با استفاده از اطلاعات توالی ناحیه ی متغیر 16 sr RNA ساختار تاکسونومیک در داخل جنس ها برقرار کند.
اما تنوع قابل ملاحظه باعث محدودیت در برطرف کردن مشکلات تفکیک و تمایز گونه ها می شود.
برای مثال :
گونه ها با مشخصات فنوتیپی Streptoreticilla به عنوان یک Clad گروه بندی شده. اما در مقایسه با resuft آنالیز فنوتیپی، از گونه های دیگر جنس ها مشخص نیست.
با مقایسه توالی 16 sr RNA از نظر فنوتیپی خویشاوندی محدودی بین
S . livendulae و گونه های Streptoreticilla تائید شد.
- انواع گونه های جنس های S . a / bus یک جایگاه مشخص را در درخت های فیلوژنتیک حفظ کرده و توالی های منحصر به فردی در ناحیه ی متغیر b , a ی ژن داشت.
- مجموع مطالعات هومولوژی (همسانی) DNA نشان دهنده ی هتروژنیتی در داخل بعضی از گروه های گونه های فنوتیپی بزرگ بود که با تعدادی تاک و نوعی مشخص شد.
- خوشه ی S . cyaneus 18 به تفضیل مطالعه شده بود :
سویه های وابستگی DNA 20 – 85% با اکثریت به ارزش 50% نشان دادند.
-انتخاب گونه های داخل خوشه با شرط تشابه هومولوژی (همسانی) 70% به صورت مترادف درنظر گرفتن با گونه های دیگر کاهش یافت.
بیماری Xylem Yessels of maples
توسط استرتپو بایست ها ایجاد می شود.
درآوند چوبی افرا یافت می شود. (استرپتویادست ها).
باعث خرابی سریع و dieback شاخه های درخت می شود.
چندین گونه استرپتومایسس از این درختان جدا شده شامل :
S . sparsogettes - S . parrulus
کاهش دهنده لیگنوسلولز
توسط S . flarorirens ایجاد می شود.
در Douglas fir (نوعی گیاه همیشه بهار که در غرب آمریکا می روید) ایجاد می شود.
باعث تجزیه ی الیاف (Phlom) سالم و دیواره های پارانشیمی می شود.
بعضی از ویژگیهای متابولیسم اولیه در استرپتوبایست ها
منبع کربن
در بیشتر استرپیتوبایست ها مسیر امبدن – میرهوف (گلیکولیز)
Embaden – Meyerhof – Parnas صورت می گیرد.
S . antibioticus فقط از هگزوز مونوفسفات شانت.
hexose monophosphate shunt استفاده می کند.
S . claruligerus نمی تواند از گلوکز به عنوان منبع کربن و انرژی استفاده کند.
اما می تواند نشاسته استفاده کند.
در استرپتوبایست چند متابولیسم ثانویه از گلیلولیز به هگزوز مونوفسفات شانت (Switch from glycolysis to hexose monophosphate shunt) به صورت راه گزینی تغییر مسیر می دهند.
هیچ مدرکی از استرپتومایست ها مبنی بر استفاده از :
Entner – Doudoroff pathway که در سود و مونالس ها معمول است وجود ندارد.
قندها به وسیله ی کیناز اختصاصی از فسفو گلیسرات به دست آمده و وارد سلول می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 1 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دیباچه ی عقل
نقش ما گوننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست ( سیاه مشق 5 ، ص)
دیباچه عقل اضافه ی استعاره ی یا همان استعاره ای مکنیه است .
پیدا کردی چشم / شکیبایی دل
فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت
در مصراع اول شاعر چشم را به انسانی ستمکاری تشبیه کرده است که بیدادگری می کند و سپس دل مصراع دوم دل را انسانی می داند که شکیبایی می کند .
تصویر : فریبایی چشم تو چندان ستم روا داشت که شکیبایی دل من تمام شد .
28 . دهانِ خاکستر
چه بس افسانه های آتشینم هست و خاموشم
که بانگی بر نیاید از دهان باز خاکستر
شاعر خاکستر را به موجود تشبیه کرده است سپس با حذف مشبهٌ به و آوردن دهان که از سازگاری های مشبه به است ، تشبیه را به استعاره تبدیل نموده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
دانشکده فنی مهندسی
بتن ها ی دیر گداز
زیر نظر استا د محترم :
جناب آقای مهندس احدیان
تهیه کننده :
امیر حسین حبشی زاده
شماره ی دانشجویی :
38401762
بهار 85
لغت شناسی و تقسیم بندی :
در تعاریف به کار رفته برای انواع مواد شبه بتنی که در دمای بالا به کار می روند یک نوع نا هماهنگی وجود دارد و استانداردی وجود ندارد که مواد را طوری تعریف کند تا در بر گیرنده این تقسیم بندی باشد . بنابر این کار اساسی این است که ابتدا موضوع را با تاکید بر تعاریف گفته شده برای بتن مقاوم حرارتی شروع کنیم .
مشکلات نامگذاری :
امروزه واژه ها ی مقاوم درجه حرارت پائین و بتن دیر گداز معمولا برای اشاره به خصوصیات
حرارتی به کار می روند بنا به استاندارد 9556TGL آلمان و 99-30 TGL شوروی واژه بین مقاوم حرارتی برای کلیه توصیفات به کار می رود . در صورتی که در کشور های دیگر استاندارد
43-85-45GOST مرزی بین تعاریف بتن مقاوم حرارت و بتن مقاوم در دمای بالاتر از 1770 قائل شده است . در مقالات انگلیسی و آمریکایی نیز مواد مشابهی را به نام سیمانهای دیرگداز , بتن
های دیر گداز یا ریختگی های دیر گداز می نامند .
بتن دیر گداز :
به مخلوطی از سیمان , انواع پر کننده و ذرات ریز و آب گفته می شود که در درجه حرارت معمولی
حالت گیرش دارد و تمام موادی که شامل سیمان نیستند می توان شبه بتن ( concrete type )
بحساب می آورند . لغت بتن بیان کننده عوامل چسبا ننده ی دانه های ریز هیدرولیکی که عمدتا شامل ترکیبی از Fe2O3 , Al2O3 , Sio2 با CaO که در استاندارد های مشخص دارای خواص معینی هستند و بعد از عمل ترکیب (بعد از 28 روز ) به استحکام فشاری Psi 3200 می رسد که آن را
به عنوان مینیمم استاندارد در نظر می گیرند , مهمترین بتن ها در این رابطه عبارتند از : بتن های
سیمان پرتلند , سیمان کوره بلند , آلومینا های مختلف که یکی از مشخصه های بارز همه ی آن ها سختی
هیدرولیکی آنهاست و کاربرد این بتنها تا منطقه زینتر شدن آنهاست .
مشخصات استاندارد بتن های دیر گداز عبارت است از :
بتن های دیر گداز در درجه حرارتهای معمولی دارای اتصالات هیدرولیکی هستند و وقتی پخته می شوند از مرحله ی اتصال هیدرولیکی به مرحله ی اتصال سرامیکی تبدیل می شوند بدون آنکه استحکام
آن کاهشی پیدا کند , بر طبق این استاندارد ها مخلوط های بتنی از نظر کارخانجات دیر گداز مخلوط