لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
آداب و رسوم :
سیزده بدر
در این روز هر کس به اتفاق خانواده ی خود با فامیل به دامنه ی کوه ها و دشتهای سرسبز و نقاط زیبا و ییلاقی میرود. جوانان در این روز با هم کشتی می گیرند و زنان دور هم جمع می شوند و شادی می کنند.
مراسم ازداواج
بین مراسم شهر و روستا تفاوت بسیار است که در این مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستایی اشاره می گردد
همسر گزینی؛ پدر و مادر برای پسر خود دختری را انتخاب می کنند و به پسر خود معرفی می نمایند که اغلب بدون مخالفت پسر وارد مرحله ی خواستگاری می شوند. امروزه انتخاب پسر و دختر نیز از ارکان همسر گزینی است.
خواستگاری؛ مادر با مشورت پدر به خواستگاری دختر می رود و چنانچه رضایت خانواده ی دختر را جلب کنند، پدر و مادر پسر با نزدیکان و اقوام به خواستگاری می روند و به همراه خویش روسری، مقداری قند و انگشتر می برند.
نامزدی؛ در مدت نامزدی، خانواده ی پسر در روزهای عید مقداری گوشت، برنج و پارچه برای خانواده دختر می فرستند و خانواده ی دختر آنها را دعوت می کنند در این مدت دختر و پسر همدیگر را ملاقات می کنند.
عقد کنان؛ روز عقد کنان، خانواده ی پسر، وسایل خوراکی و مقداری لباس برای خانواده ی عروس می فرستند و پدر پسر، حمامی و زن حمامی را برای دعوت مردان و زنان نزد خانواده عروس برای دعوت به صرف شام یا ناهار می فرستند و دعوت شدگان مقداری قند یا شیرینی به حمامی و زن او می دهند و بعد از صرف غذا، ملا یا آخوند دختر را عقد می نماید. مهریه ی دختر، آب، زمین و گوسفند است.
عروسی؛ عروسی معمولا دو شبانه روز به طول می انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فامیل را به خانه ی خویش دعوت می نماید و داماد نیز بر تختی کنار مجلس می نشیند و هر یک از مدعوین پول یا گوسفند به داماد هدیه می کند. روز بعد زن سلمانی سر و صورت عروس را آرایش می نماید. لباس های داماد رااز خانه ی عروس و لباسهای عروس را از خانه ی داماد با ساز و دهل به حمام می برند و آنها را با لباس های نو به خانه بر می گردانند.
عروس بردن؛ هنگام عروس کشانی، یکی از زنان فامیل داماد وسیله ای را از خانواده ی عروس که به آن «عقل عروس» می گویند برمی دارد و در خانه ی داماد آنرا به عروس می دهد. عروس را بر اسبی سوار می کنند و افسار اسب را دایی یا پسر عمو یا برادر عروس می کشد و تا خانه ی داماد او را همراهی می کند. چند زن نیز با عروس به خانه ی داماد میروند و یک الی دو شب آنجا می مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه ی داماد می برند. جلو خانه ی داماد عروس پاانداز طلب می کند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمی شود. مادر یا پدر یا برادر داماد، گوسفند یا هدیه ای دیگر به عروس می دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفید و محل حجله گاه، خانه ی داماد است. مادر عروس یک روز بعد از عروسی به افرادی که به داماد هدایایی دادند یک دستمال و مقداری شیرینی می دهد. پدر عروس بعد از سه روز از عروسی یکی از فامیل یا برادر عروس را به خانه داماد می فرستد و عروس و داماد را به خانه ی خود دعوت می کند و گوسفند یا قطعه زمینی را به آنها هدیه می دهد.
شب یلدا
در این شب مردم معمولا به خانه ی بزرگترها می روند و تا نیمه ی شب می نشینند. میزبان گوسفندی را ذبح نموده و از میهمانان پذیرایی می نماید. مردم در حد امکان در شب یلدا هندوانه می خورند و معتقدند که هر کس در این شب هندوانه بخورد تابستان، زیاد تشنه نمی شود.
مراسم ماه محرم و صفر
در روز عاشورا مردم در قالب هئیت های عزاداری ضمن انجام مراسم ویژه به تهیه و پخت غذا که اغلب حلیم است مبادرت می ورزند. در این روز علم ها را از مساجد بیرون می آورند. در روستاهای اسحاق آباد و کلیدر، بار و بسیاری از نقاط دیگر نیشابور، نمایش شبیه خوانی برگزار می شود. در این نمایش مذهبی گروههای شبیه خوان با حرکات و خواندن ابیات مناسب، نوحه خوانی می کنند و ماجرای ظهر عاشورا را عینا بازسازی می کنند. در روستاها، در بدو ورود هیئت های عزاداری به مدخل روستا، عده ای از عزاداران علم به دست در حالی که علم ویژه ی عزاداری، پیشاپیش آنها برده می شود به پیشواز آنان می آیند و به اصطلاح به هم سلام می گویند و آنها را به میدان اصلی ده راهنمایی می کنند. پس از گرد آمدن همه ی گروهها در میدان اصلی نخل را بر می دارند و دسته جمعی به سوی امامزاده ی روستا روانه می شوند. پس از مراجعت از مزار، گروهها بر حسب روستا، دسته دسته به صرف ناهار فراخوانده می شوند. مخارج تهیه ی حلیم نیز توسط افراد خیّر تامین می شود. در شهر نیشابور دسته های گوناگون عزادار در قالب هیئت های مختلف و گاهی با حرکت دادن علمات از گوشه و کنار شهر به خیابان اصلی آمده و در طول آن به حرکت و عزاداری می پردازند. در این مراسم که معمولا در مسجد جامع به پایان می یابد اشعاری درباره ی مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش خوانده می شود. در روز اربعین حسینی نیز مراسم عزاداری و روضه خوانی در داخل مساجد و منازل برپا می شود. عده ای از زنان صبح اربعین شله زرد را که از شب قبل آماده کرده اند بین همسایه ها و آشنایان تقسیم می کنند. مراسم عزاداری در مساجد، حسینیه ها ومنازل در روزهای وفات حضرت پیامبر(ص) وفات حضرت فاطمه(س)، شهادت حضرت علی ضمن اجرای مراسم احیای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان و سایر روزهای وفات یا شهادت سایر امامان معصوم(ع) و بزرگان دین با احترام خاصی برگزار می گردد.
تمنای باران و مراسم چوله قزک
با توجه به این که کشاورزی و دامداری در اغلب نقاط نیشابور اساس زندگی معیشتی مردم را تشکیل می دهد و آب، به عنوان محور تولید در این مناطق نقش حیاتی دارد، در موارد کمبود آب و نزولات جوی جهت نزول باران در برخی نقاط شهرستان مردم دعا نوشته و به شاخه های درختان می بندند و یا زنان آش بی بی فاطمه می پزند و بین همسایه ها پخش می کنند و در برخی مناطق نیز مردم سه روز متوالی روزه می گیرند و در آخرین روز به صحرایی می روند و از خدا دسته جمعی طلب باران می کنند. در مراسم چوله قزک نیز گروهی از کودکان در روستا، مترسکی می سازند و به آن پارچه هایی الوان و لباسهایی بلند می پوشانند و در کوچه های ده راه می افتند و می خوانند؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گویشهای زبان فارسی در استان فارس
گویشهای زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار میآید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار میگیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.
به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی میتوان گفت آمیختگی گویشهاولهجه ها دراستان فارس موجب شدهاست کهنوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهریا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجهخاص وجودداردکه در برخی موارد شباهتها و در پارهای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفتهایم.
اگراین تقسیمبندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص وگویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی کهدرشهرستان جهرموروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار میگیرد با واژهها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
در برخی ازمناطق استان فارس گویشهای خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است کهبهاعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.
در عین حال کلمات و واژههای این نوع زبانها که در شهرستانهایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن میگوید میتواند مفاهیم کلی را دریابد.
برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستانهای آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار میبرند که واژههای اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژهها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.
شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژههایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.
شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که میتوان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.
برخی ازمردم شیراز ازجملهساکنان محلههای سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویشهای خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.
اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویشهای فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.
بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته میشود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن میگویند.
گویشهای دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت میکنند و اگر چه واژههای زبان فارسی در این نوع گویش باواژههای زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوتهایی نیز در گفتار میتوان دید.
شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی میکنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی میکنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.
علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.
برخی از واژههایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده میشود،مخفف شده واژههایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه " ببه " به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژهی Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار میرود.
" سی " بر وزن دی نیز در گویش شیرازی زیاد کاربرد داردو معمولا در مناطق شرق و شمال شرق شیراز از این واژه زیاداستفاده میشود ، این واژه به معنی دیدن ، نگاه کردن ، نگاه کن ، ببین و معنایی مشابه است و احتمالا با واژه Seeدر زبان انگلیسی مشابه است.
سعدی، حافظ و ملاصدرا که استوانههای ادبی و فلسفی جامعی در ادبیات و فرهنگی ایرانی به شمار میآیند نیز تاثیر شگرفی در زبان و ادبیات فارسی داشتهاند ، در گویش شیرازی نیز هنوز میتوان تاثیر زندگی این بزرگان را دید، " قربان وجودت " اصطلاحی است که در تمام لهجههای شیرازی استفاده میشود و میتوان این اصطلاح را بیانگر جا افتادگی فلسفه وجودی ملاصدرا در شیراز دانست.
ویژگیاصلی و مشترک در بین همه گویشهای شیرازی پهن ادا کردن کلمات است.
در برخی از مناطق این شهر زنها بیشتر از مردها چنین صحبت میکنند و کلمات را میکشند.
به عنوان مثال یک شهروند شیرازی که به گویش شیرازی مناطق مرکزی این شهر سخن میگوید برای ادای جمله پرسشی " برای چه چیزی ؟" میگوید " بری چی چی ؟" در صورتی که همین عبارت در گویش شیرازی مناطق شرق و شمال شرق شیراز " سی چی چی ؟" ادا میشود.
در مناطق شمال غرب و غرب این شهر نیز این جمله " واسه چی ؟" ادا میشود کلمه " ببین " نیز در گویشهای یاد شده بیبین، سیکو ، نیگا تلفظ میشود.
در مجموع در مورد وضع گویشهای موجود دراستان فارس نمیتوان یک کلیت در نظر گرفت بلکه هر گویش شرایط خاص خود را دارد، در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری فارسی در سراسر استان فارس که همان فارسی است این گویشها هنوز بر جا ماندهاند.
البته در این مناطق نیز والدین مایلند بچهها برای رفتن به مدرسه فارسی را بهتر از زبان محلی بیاموزند ضمن این که خانوادهها فکر میکنند اگر بچهها دو زبان فارسی و محلی را یاد بگیرند در یادگیری زبانهای دیگر دچار مشکل میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گویشهای زبان فارسی در استان فارس
گویشهای زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار میآید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار میگیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.
به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی میتوان گفت آمیختگی گویشهاولهجه ها دراستان فارس موجب شدهاست کهنوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهریا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجهخاص وجودداردکه در برخی موارد شباهتها و در پارهای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفتهایم.
اگراین تقسیمبندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص وگویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی کهدرشهرستان جهرموروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار میگیرد با واژهها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
در برخی ازمناطق استان فارس گویشهای خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است کهبهاعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.
در عین حال کلمات و واژههای این نوع زبانها که در شهرستانهایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن میگوید میتواند مفاهیم کلی را دریابد.
برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستانهای آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار میبرند که واژههای اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژهها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.
شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژههایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.
شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که میتوان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.
برخی ازمردم شیراز ازجملهساکنان محلههای سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویشهای خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.
اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویشهای فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.
بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته میشود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن میگویند.
گویشهای دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت میکنند و اگر چه واژههای زبان فارسی در این نوع گویش باواژههای زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوتهایی نیز در گفتار میتوان دید.
شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی میکنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی میکنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.
علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.
برخی از واژههایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده میشود،مخفف شده واژههایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه " ببه " به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژهی Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار میرود.
" سی " بر وزن دی نیز در گویش شیرازی زیاد کاربرد داردو معمولا در مناطق شرق و شمال شرق شیراز از این واژه زیاداستفاده میشود ، این واژه به معنی دیدن ، نگاه کردن ، نگاه کن ، ببین و معنایی مشابه است و احتمالا با واژه Seeدر زبان انگلیسی مشابه است.
سعدی، حافظ و ملاصدرا که استوانههای ادبی و فلسفی جامعی در ادبیات و فرهنگی ایرانی به شمار میآیند نیز تاثیر شگرفی در زبان و ادبیات فارسی داشتهاند ، در گویش شیرازی نیز هنوز میتوان تاثیر زندگی این بزرگان را دید، " قربان وجودت " اصطلاحی است که در تمام لهجههای شیرازی استفاده میشود و میتوان این اصطلاح را بیانگر جا افتادگی فلسفه وجودی ملاصدرا در شیراز دانست.
ویژگیاصلی و مشترک در بین همه گویشهای شیرازی پهن ادا کردن کلمات است.
در برخی از مناطق این شهر زنها بیشتر از مردها چنین صحبت میکنند و کلمات را میکشند.
به عنوان مثال یک شهروند شیرازی که به گویش شیرازی مناطق مرکزی این شهر سخن میگوید برای ادای جمله پرسشی " برای چه چیزی ؟" میگوید " بری چی چی ؟" در صورتی که همین عبارت در گویش شیرازی مناطق شرق و شمال شرق شیراز " سی چی چی ؟" ادا میشود.
در مناطق شمال غرب و غرب این شهر نیز این جمله " واسه چی ؟" ادا میشود کلمه " ببین " نیز در گویشهای یاد شده بیبین، سیکو ، نیگا تلفظ میشود.
در مجموع در مورد وضع گویشهای موجود دراستان فارس نمیتوان یک کلیت در نظر گرفت بلکه هر گویش شرایط خاص خود را دارد، در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری فارسی در سراسر استان فارس که همان فارسی است این گویشها هنوز بر جا ماندهاند.
البته در این مناطق نیز والدین مایلند بچهها برای رفتن به مدرسه فارسی را بهتر از زبان محلی بیاموزند ضمن این که خانوادهها فکر میکنند اگر بچهها دو زبان فارسی و محلی را یاد بگیرند در یادگیری زبانهای دیگر دچار مشکل میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گویشهای زبان فارسی در استان فارس
گویشهای زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار میآید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار میگیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.
به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی میتوان گفت آمیختگی گویشهاولهجه ها دراستان فارس موجب شدهاست کهنوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهریا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجهخاص وجودداردکه در برخی موارد شباهتها و در پارهای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفتهایم.
اگراین تقسیمبندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص وگویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی کهدرشهرستان جهرموروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار میگیرد با واژهها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
در برخی ازمناطق استان فارس گویشهای خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است کهبهاعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.
در عین حال کلمات و واژههای این نوع زبانها که در شهرستانهایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن میگوید میتواند مفاهیم کلی را دریابد.
برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستانهای آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار میبرند که واژههای اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژهها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.
شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژههایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.
شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که میتوان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.
برخی ازمردم شیراز ازجملهساکنان محلههای سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویشهای خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.
اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویشهای فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.
بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته میشود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن میگویند.
گویشهای دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت میکنند و اگر چه واژههای زبان فارسی در این نوع گویش باواژههای زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوتهایی نیز در گفتار میتوان دید.
شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی میکنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی میکنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.
علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.
برخی از واژههایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده میشود،مخفف شده واژههایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه " ببه " به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژهی Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار میرود.
" سی " بر وزن دی نیز در گویش شیرازی زیاد کاربرد داردو معمولا در مناطق شرق و شمال شرق شیراز از این واژه زیاداستفاده میشود ، این واژه به معنی دیدن ، نگاه کردن ، نگاه کن ، ببین و معنایی مشابه است و احتمالا با واژه Seeدر زبان انگلیسی مشابه است.
سعدی، حافظ و ملاصدرا که استوانههای ادبی و فلسفی جامعی در ادبیات و فرهنگی ایرانی به شمار میآیند نیز تاثیر شگرفی در زبان و ادبیات فارسی داشتهاند ، در گویش شیرازی نیز هنوز میتوان تاثیر زندگی این بزرگان را دید، " قربان وجودت " اصطلاحی است که در تمام لهجههای شیرازی استفاده میشود و میتوان این اصطلاح را بیانگر جا افتادگی فلسفه وجودی ملاصدرا در شیراز دانست.
ویژگیاصلی و مشترک در بین همه گویشهای شیرازی پهن ادا کردن کلمات است.
در برخی از مناطق این شهر زنها بیشتر از مردها چنین صحبت میکنند و کلمات را میکشند.
به عنوان مثال یک شهروند شیرازی که به گویش شیرازی مناطق مرکزی این شهر سخن میگوید برای ادای جمله پرسشی " برای چه چیزی ؟" میگوید " بری چی چی ؟" در صورتی که همین عبارت در گویش شیرازی مناطق شرق و شمال شرق شیراز " سی چی چی ؟" ادا میشود.
در مناطق شمال غرب و غرب این شهر نیز این جمله " واسه چی ؟" ادا میشود کلمه " ببین " نیز در گویشهای یاد شده بیبین، سیکو ، نیگا تلفظ میشود.
در مجموع در مورد وضع گویشهای موجود دراستان فارس نمیتوان یک کلیت در نظر گرفت بلکه هر گویش شرایط خاص خود را دارد، در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری فارسی در سراسر استان فارس که همان فارسی است این گویشها هنوز بر جا ماندهاند.
البته در این مناطق نیز والدین مایلند بچهها برای رفتن به مدرسه فارسی را بهتر از زبان محلی بیاموزند ضمن این که خانوادهها فکر میکنند اگر بچهها دو زبان فارسی و محلی را یاد بگیرند در یادگیری زبانهای دیگر دچار مشکل میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت میکنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار میرود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کردهاند.[1] اگر این نظر را بپذیریم میتوان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شدهاند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیدهاند.
راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است[2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است. [3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).
واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی[4] (و نه تصریقی[5]) به سه نوع تقسیم میگردد: ساده[6]، مشتق[7] و مرکب[8].
واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد[9] ساخته شده است، مانند tou (تاب)[10] ،teu (تب).
واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی[11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).
واژۀ "مرکب" بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).
"فعل" چون در مقایسه با سایر انواع واژه ساخت متفاوتی دارد، در این مقاله، در ابتدا افعال غیر بسیط و سپس سایر انواع واژه مورد بحث قرار میگیرند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می باشد . برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست . و دارای تفاوتی اندک می باشد . زبان های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه ، کنگان ، جزیره شیف ، و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است .
در همه گویشها واژه های فارسی باستان ، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی ) رایج است . این موضوع نوید تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در منطقه می باشد . حکایت از قدمت و دیرینگی منطقه می کند .
بعلت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیزتسلط انگلیسیها هلندیها در منطقه پاره ای واژه های بیگانه دیده می شود که هنوز هم مورد استعمال است . گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان ، گناوه و دیلم می باشد .
گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان ، دشتی ، گنکان و دیر می باشد . خود شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می کنند ولی گویش آنها همسو با گویش تنگستان بوده است . گویش شمالی نیز تنوع در عین خود دارد . در شهرستان دشتستان شناسه می در جلو افعال بکار می رود و این واژه ی می در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به ای می شود.
با وجود تضعیف روز افزون زبان ایرانی آذربایجان از زمان غلبه مغول گویش های این زبان به کلی از میان نرفته بلکه هنوز در نقاط مختلف آذربایجان و دیگر نواحی ایران بزرگ بطــور پراکنـده و غالبآ به نام تاتــی به آنها سخن می گوینــد این گویش ها از شمــال به جنوب به اجمال عبارتند از :
1- گویش هــای تاتی طـارم علیـا استــان زنجان شامل روستاهای : نوکیان ،سیاهورود، بنــدرگاه، کلاسر، هزار رود، جمال آباد، باکلور، چرزه، جیش آباد و قــوچان می باشد.
2- عمده روستاهای بخش شاهرود خلخال شامل: اسکستان، اسبو، درو، کلور، شال، دیز، کرین، لرد ، کهل، طهارم، گلوزان، گیلوان ، گرد آو ، گندم آباد و همچنین کرنق در دهستـــان خوروش رستـم و کجل در بخـش کاغذ کنان همان شهرستان .
3- گویش کرینگان ، ازدهات دیزقار خاوری در بخش ورزقان شهرستان اهر.
4- گویش کلاسور لاوینه رود، ازدهات بخش گلیبر شهرستان اهر.
5- گویش گلین قیه ازدهات دهستان هرزند در بخش زنور شهرستان مرند.
6- گویش عنبران در بخش نمین شهرستان اردبیل .
7- گویش های تاتی اطراف کوه رامند در جنوب و جنوب غربی قزوین و طالقان و اشتهارد.
8- گویش های تاکستان، چال، اسفرورین، خیارج ،خوزنین، دانسفــان، ابراهیم آباد و سگز آباد که به تاتی خلخال نزدیک اند.
9- گویش های تالش ، از الله بخش محله شاندرمین در جنوب تالش شوروی و در شمال ایران که اصولاً به زبانهای تاتی آذربایجان وابسته اند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که بنمایه لری دارد. برای مرزبندی آن، انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکنند که هر قسمت ویژگی خاص خود را دارد و دارای تفاوتهای اندکی است. زبانهای عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه، کنگان، جزیره شیف و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است. در همه گویشهای منطقه واژههای فارسی باستان، اوستایی و پهلوی دیده میشود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی) رایج است. گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان، گناوه و دیلم است. به علت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیز تسلط انگلیسیها و هلندیها در منطقه، پارهای واژههای بیگانه نیز در گفتار مردم این منطقه شنیده میشود.گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان، دشتی، گنکان و دیر است. مردم در شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت میکنند اما گویش آنها همسو با گویش تنگستانی است. در شهرستان دشتستان شناسه «می» در جلو افعال به کار میرود و این واژه «می» در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به «ای» میشود. میکنم؛ ایکنمekonom میکرد؛ ekerd لهجه دشتیانی از قدیمیترین لهجههای استان بوشهر است که به وضوح صرف و نحو دستور زبان پهلوی ساسانی هنوز در آن استعمال میشود. ویژگیهای دستوری یکی از مشخصههای گویشهای جنوبی جایگزینی فتحهها به ضمه است که معمولا روی