دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

طرح کارآفرینی طرح توجیهی روغن نباتی شاد گل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

فرم اطلاعاتی طرحهای مربوط به متقاضیان تسهیلات بانکی

1-   مشخصات متقاضی

نام شرکت :شرکت صنایع غذایی شادگل

شماره: 28/2/1378

تاریخ ثبت : 1135 نیشابور

نوع فعالیت : تولیدی

تبیین در خواست متقاضی :

2-    معرفی طرح :

1-2- نام طرح :

روغن نباتی جامد شادگل

2-2- هدف از اجرای طرح :

واحد تصفیه روغن نباتی خام و تولید روغن نباتی جامد

3-2- مشاور- مشاوران طرح :

مشاور صنعتی سها طوس

4-2- نوع تولید/ تولیدات طرح :

روغن نباتی جامد - گاز اکسیژن - خمیر صابون

5-2- ظرفیت تولیدی طرح :

در سال 30000 تن روغن نباتی جامد

6-2- پیش بینی نیاز بازار : با توجه به نیاز داخلی کشور و شرایط فراهم شده برای صادرات توسط دولت محترم این واحد میتواند بخشی از نیاز جامعه را فراهم کند.

7-2- میزان رقابتی بودن تولیدات : با توجه به نیاز جامعه بحث رقابت در بازار جایگاهی ندارد

8-2- میزان کل سرمایه گذاری ثابت طرح :

64,193,131 هزار ریال

9-2- سرمایه در گردش طرح :

18,152,169 میلیون ریال

10-2- مجوزهای اخذ شده :

الف : اعلامیه تاسیس 28084/2 مورخ 4/2/82

ب :

ج :

11-2- دوره اجرای طرح : حداکثر 21 ماه

12-2- چگونگی پیش بینی تأمین منابع مالی طرح :

20% سرمایه گذاری متقاضی و 80 % تسهیلات تبصره ای .

13-2- دوره بازپرداخت تسهیلات دریافتی ازآغازبهره برداری 3سال

14 -2- سود مورد انتظار متقاضی 1267 میلیون ریال

15-2- نرخ بازگشت سرمایه 20%

16-2- وثیقه پیشنهادی متقاضی محل اجرای طرح و ماشین آلات

مقدمه

روغنها و چربی های خوراکی بخش عمده ای از ترکیب مواد غذایی و غذای مصرفی روزانه را به خود اختصاص می دهند . رشد سریع جمعیت و نیاز به افزایش هر چه بیشتر تولید از یک سو و عدم استقلال صنایع روغن کشور از برخی لحاظ نظیر مواد اولیه ، ماشین آلات و یا کاتالیست ، خاک رنگبر و غیره از سوی دیگر ، مشکلات روز افزونی را سبب شده است که حل آنها منوط به انجام فعالیت های گسترده و تلاش بیشتر از جانب محققین ، متخصصین و مسئولین امر در این زمینه است .

روغن کشی از دانه های روغنی به وسیله چرخهای اعصاری در ایران ، از قرنها پیش مرسوم بوده و بیشتر مصرف دارویی داشته است . مصرف روغن نباتی به عنوان یک ماده غذایی به همراه دیگر محصولاتی نظیر برنج و آرد ، از سال 1325 معمول شده است .

مردم ایران در بدو امر با اکراه و از روی ناچاری به استفاده از روغن نباتی مبادرت می نمودند و آن را فاقد مواد مورد نیاز بدن دانسته ، حتی مصرف آن را مضر می دانستند ، تا این که به تدریج با آگاهی از ترکیبات و خواص مواد تشکیل دهنده روغن نباتی ، به مصرف آن روی آوردند و در بسیاری موارد آن را بر روغن حیوانی نیز ترجیح دادند . روغن نباتی در حال حاضر به اشکال جامد ، مایع و مارگارین مورد مصرف قرار می گیرد ، که نوع جامد آن به علت قابلیت نگهداری طولانی تر ، بالاتر بودن نقطه ذوب و همچنین بهبود در پلاستیسیته روغن های قنادی و مارگارین . البته روغن جامد باعث بهتر شدن طعم و بوی روغن می گردد ، مورد استفاده بیشتری دارد . در مقابل ، نوع مایع آن دارای ارزش تغذیه ای بالاتری است . مصرف این فرآورده ی غذایی ، سالیانه رو به افزایش بوده ، که می توان از علل آن ازدیاد جمعیت ، افزایش درآمد ، بالا رفتن میزان شهر نشینی و حتی عادت به مصرف و . . . را نام برد .

می باید از هم اکنون با توجه به فاکتورهای مختلفی ، نظیر : رشد جمعیت ، رشد مهاجرت و تغییر سلیقه ، رشد درآمد و . . . با برنامه ریزی صحیح که در درجه اول از مواد اولیه شروع می شود ( دانه های روغنی ) ، اقدامات مقتضی را جهت نیل به خودکفایی به عمل می آورد . لازم به ذکر است در گذشته در هیچ سالی وابستگی کشور به روغن خام کمتر از 80% نبوده است .

در اینجا لازم به ذکر است از کلیه عزیزان و سرورانی که به هر نحو ما را در انجام این مهم یاری نمودند و موجات ایجاد یک صنعت مادر را فراهم ساختند صمیمانه سپاسگذاریم

بخش اول :

کلیات

1-1- هدف پروژه

هدف پروژه تصفیه و تولید روغن نباتی جامد به میزان 3000 تن در سال در دو شیفت کاری و رفع نیاز های مختلف این محصول در کشور و گام در جهت خودکفایی و همچنین صادرات به بازارهای هدف و در نتیجه افزایش توان اقتصادی کشور می باشد

1-2- محل اجرا : شهرستان نیشابور- شهرک صنعتی خیام

1-3- تعداد کارکنان : 108 نفر

1-4- سوابق ثبتی مجری طرح

شرکت شادگل در تاریخ 28/2/1378تحت شماره1135درنیشابوربه ثبت رسید .

این شرکت با مسئولیت محدود و سرمایه 000/000/000/3 ریال شروع به فعالیت کرد .

1-5- سوابق تجربی و علمی مدیران

ردیف

نام ونام خانوادگی

رشته تحصیلی

تعداد سهم

1

امیر امامیان

دیپلم

54

2

حمید رضا امامیان

دیپلم

200

3

مهدیه بلالی

دیپلم

248

4

ریحانه امامیان

دیپلم

248

5

ملیحه امامیان

دیپلم

248

6

علی اصغر امامیان

دیپلم

2

1-6- مجوزات قانونی

موافقت اصولی به شماره 28084/2 به نام شرکت توسط وزارت صنایع جهت تولید میزان 000/30 تن روغن توسط وزارت صنایع ومعادن ( نمایندگی صنایع و معادن نیشابور ) جهت تولید میزان 30000 تن روغن نباتی جامد در سال صادر شده و در تاریخ . . . تمدید گردید .

با توجه به اقداماتی که توسط مجریان طرح از نظر پیشرفت امور ساختمانی و برخی از قسمتهای کارخانه به عمل آمده بود ، چند ماه بعد پروانه تأسیس کارخانه صادر و اعتبارات اولیه آن از تاریخ صدور به مدت یک سال تعیین و تمدید شد .

لازم به ذکر است که این اعلامیه تاسیس به نام آقای محمد عظیمی سورانی صادر گردیده است.

1-7- شناخت محصول و موارد مصرف

چربی ها و روغنها ( لیپید های غذایی ) تأثیر زیادی در لذیذ بودن غذا از طریق بهبود طعم ، رنگ و بافت غذا دارند . همچنین چربی ها و روغنها منبع بسیار خوبی از انرژی می باشند و انرژی حاصله از آنها بسیار بیشتر



خرید و دانلود طرح کارآفرینی طرح توجیهی روغن نباتی شاد گل


طرح کارآفرینی طرح توجیهی شاد گل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 56

 

فرم اطلاعاتی طرحهای مربوط به متقاضیان تسهیلات بانکی

1-   مشخصات متقاضی

نام شرکت :شرکت صنایع غذایی شادگل

شماره: 28/2/1378

تاریخ ثبت : 1135 نیشابور

نوع فعالیت : تولیدی

تبیین در خواست متقاضی :

2-    معرفی طرح :

1-2- نام طرح :

روغن نباتی جامد شادگل

2-2- هدف از اجرای طرح :

واحد تصفیه روغن نباتی خام و تولید روغن نباتی جامد

3-2- مشاور- مشاوران طرح :

مشاور صنعتی سها طوس

4-2- نوع تولید/ تولیدات طرح :

روغن نباتی جامد - گاز اکسیژن - خمیر صابون

5-2- ظرفیت تولیدی طرح :

در سال 30000 تن روغن نباتی جامد

6-2- پیش بینی نیاز بازار : با توجه به نیاز داخلی کشور و شرایط فراهم شده برای صادرات توسط دولت محترم این واحد میتواند بخشی از نیاز جامعه را فراهم کند.

7-2- میزان رقابتی بودن تولیدات : با توجه به نیاز جامعه بحث رقابت در بازار جایگاهی ندارد

8-2- میزان کل سرمایه گذاری ثابت طرح :

64,193,131 هزار ریال

9-2- سرمایه در گردش طرح :

18,152,169 میلیون ریال

10-2- مجوزهای اخذ شده :

الف : اعلامیه تاسیس 28084/2 مورخ 4/2/82

ب :

ج :

11-2- دوره اجرای طرح : حداکثر 21 ماه

12-2- چگونگی پیش بینی تأمین منابع مالی طرح :

20% سرمایه گذاری متقاضی و 80 % تسهیلات تبصره ای .

13-2- دوره بازپرداخت تسهیلات دریافتی ازآغازبهره برداری 3سال

14 -2- سود مورد انتظار متقاضی 1267 میلیون ریال

15-2- نرخ بازگشت سرمایه 20%

16-2- وثیقه پیشنهادی متقاضی محل اجرای طرح و ماشین آلات

مقدمه

روغنها و چربی های خوراکی بخش عمده ای از ترکیب مواد غذایی و غذای مصرفی روزانه را به خود اختصاص می دهند . رشد سریع جمعیت و نیاز به افزایش هر چه بیشتر تولید از یک سو و عدم استقلال صنایع روغن کشور از برخی لحاظ نظیر مواد اولیه ، ماشین آلات و یا کاتالیست ، خاک رنگبر و غیره از سوی دیگر ، مشکلات روز افزونی را سبب شده است که حل آنها منوط به انجام فعالیت های گسترده و تلاش بیشتر از جانب محققین ، متخصصین و مسئولین امر در این زمینه است .

روغن کشی از دانه های روغنی به وسیله چرخهای اعصاری در ایران ، از قرنها پیش مرسوم بوده و بیشتر مصرف دارویی داشته است . مصرف روغن نباتی به عنوان یک ماده غذایی به همراه دیگر محصولاتی نظیر برنج و آرد ، از سال 1325 معمول شده است .

مردم ایران در بدو امر با اکراه و از روی ناچاری به استفاده از روغن نباتی مبادرت می نمودند و آن را فاقد مواد مورد نیاز بدن دانسته ، حتی مصرف آن را مضر می دانستند ، تا این که به تدریج با آگاهی از ترکیبات و خواص مواد تشکیل دهنده روغن نباتی ، به مصرف آن روی آوردند و در بسیاری موارد آن را بر روغن حیوانی نیز ترجیح دادند . روغن نباتی در حال حاضر به اشکال جامد ، مایع و مارگارین مورد مصرف قرار می گیرد ، که نوع جامد آن به علت قابلیت نگهداری طولانی تر ، بالاتر بودن نقطه ذوب و همچنین بهبود در پلاستیسیته روغن های قنادی و مارگارین . البته روغن جامد باعث بهتر شدن طعم و بوی روغن می گردد ، مورد استفاده بیشتری دارد . در مقابل ، نوع مایع آن دارای ارزش تغذیه ای بالاتری است . مصرف این فرآورده ی غذایی ، سالیانه رو به افزایش بوده ، که می توان از علل آن ازدیاد جمعیت ، افزایش درآمد ، بالا رفتن میزان شهر نشینی و حتی عادت به مصرف و . . . را نام برد .

می باید از هم اکنون با توجه به فاکتورهای مختلفی ، نظیر : رشد جمعیت ، رشد مهاجرت و تغییر سلیقه ، رشد درآمد و . . . با برنامه ریزی صحیح که در درجه اول از مواد اولیه شروع می شود ( دانه های روغنی ) ، اقدامات مقتضی را جهت نیل به خودکفایی به عمل می آورد . لازم به ذکر است در گذشته در هیچ سالی وابستگی کشور به روغن خام کمتر از 80% نبوده است .

در اینجا لازم به ذکر است از کلیه عزیزان و سرورانی که به هر نحو ما را در انجام این مهم یاری نمودند و موجات ایجاد یک صنعت مادر را فراهم ساختند صمیمانه سپاسگذاریم

بخش اول :

کلیات

1-1- هدف پروژه

هدف پروژه تصفیه و تولید روغن نباتی جامد به میزان 3000 تن در سال در دو شیفت کاری و رفع نیاز های مختلف این محصول در کشور و گام در جهت خودکفایی و همچنین صادرات به بازارهای هدف و در نتیجه افزایش توان اقتصادی کشور می باشد

1-2- محل اجرا : شهرستان نیشابور- شهرک صنعتی خیام

1-3- تعداد کارکنان : 108 نفر

1-4- سوابق ثبتی مجری طرح

شرکت شادگل در تاریخ 28/2/1378تحت شماره1135درنیشابوربه ثبت رسید .

این شرکت با مسئولیت محدود و سرمایه 000/000/000/3 ریال شروع به فعالیت کرد .

1-5- سوابق تجربی و علمی مدیران

ردیف

نام ونام خانوادگی

رشته تحصیلی

تعداد سهم

1

امیر امامیان

دیپلم

54

2

حمید رضا امامیان

دیپلم

200

3

مهدیه بلالی

دیپلم

248

4

ریحانه امامیان

دیپلم

248

5

ملیحه امامیان

دیپلم

248

6

علی اصغر امامیان

دیپلم

2

1-6- مجوزات قانونی

موافقت اصولی به شماره 28084/2 به نام شرکت توسط وزارت صنایع جهت تولید میزان 000/30 تن روغن توسط وزارت صنایع ومعادن ( نمایندگی صنایع و معادن نیشابور ) جهت تولید میزان 30000 تن روغن نباتی جامد در سال صادر شده و در تاریخ . . . تمدید گردید .

با توجه به اقداماتی که توسط مجریان طرح از نظر پیشرفت امور ساختمانی و برخی از قسمتهای کارخانه به عمل آمده بود ، چند ماه بعد پروانه تأسیس کارخانه صادر و اعتبارات اولیه آن از تاریخ صدور به مدت یک سال تعیین و تمدید شد .

لازم به ذکر است که این اعلامیه تاسیس به نام آقای محمد عظیمی سورانی صادر گردیده است.



خرید و دانلود طرح کارآفرینی طرح توجیهی  شاد گل


دانلود تخقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 82

 

به نام خدا

گل مریم

وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .

در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟

با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .

ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .

روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .

ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟

برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .

شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .

ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .

بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .

تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم . هردو تا من را دیدند ، شروع به دویدن کردند ، تا به من رسیدند . سلام کردند .

گفتم : سلام ، خب چیه ؟ مگه آدم ندیدین ؟

امیرگفت : هنوزم از دست ما ناراحتی ؟

گفتم : نه ، برای چی ، باید ناراحت باشم ؟

ارسلان خندید و گفت : پس چرا باما نمی یای بریم مدرسه ؟

دوباره او دستش را جلو آورد و دست راستم را محکم دردستش گرفت . امیر هم دست چپم را در دستش گرفت . آن موقع نمی دانستم ، که آیندة من به یکی از این دو نفر پیوند خواهد خورد . هر سه شروع به دویدن کردیم ، تا به مدرسه رسیدیم.آن سال ، معلّم ما ، یک آقا معلّم بداخلاق و سخت گیربود . ولی درهرسه ثلث ، هرسة ما شاگرد ممتاز شدیم . یک روزکه به همراه امیر و ارسلان ازمدرسه به خانه برگشتم ، مادرم برعکس هر روز ، در را با تأخیر بازکرد . وقتی در را بازکرد به من گفت : سلام دخترگُلم ، ارمغان جان ، امروز برای خواهرت ارغوان خواستگار اومده ، ازت خواهش می کنم بِری تو اتاقت همونجا بمونی تا مهمونها برن .

گفتم : چشم مامان . به سرعت به سمت اتاقم که ازدید ، مهمانها مخفی بود ، رفتم وباخیال راحت لای دراتاقم را بازگذاشتم.خواهرم رادیدم که با صورتی سرخ شده سینی چای در دست به سمت اتاق پذیرایی می رفت . خواهرم شانزده سال داشت و کلاس چهارم متوسط قدیم بود . من او را خیلی دوست داشتم ، چونکه هیچ وقت مرا دعوا نمی کرد ، برعکس خیلی ازخواهرهای دیگر ، همیشه مثل دو تا دوست بودیم ، حتّی با اختلاف سنّی زیادمان که هشت سال بود . میهمانها رفتند و من از اتاقم بیرون آمدم .



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص (با فرمت word)


دانلود تحقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 82

 

به نام خدا

گل مریم

وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .

در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟

با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .

ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .

روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .

ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟

برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .

شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .

ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .

بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .

تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم . هردو تا من را دیدند ، شروع به دویدن کردند ، تا به من رسیدند . سلام کردند .

گفتم : سلام ، خب چیه ؟ مگه آدم ندیدین ؟

امیرگفت : هنوزم از دست ما ناراحتی ؟

گفتم : نه ، برای چی ، باید ناراحت باشم ؟

ارسلان خندید و گفت : پس چرا باما نمی یای بریم مدرسه ؟

دوباره او دستش را جلو آورد و دست راستم را محکم دردستش گرفت . امیر هم دست چپم را در دستش گرفت . آن موقع نمی دانستم ، که آیندة من به یکی از این دو نفر پیوند خواهد خورد . هر سه شروع به دویدن کردیم ، تا به مدرسه رسیدیم.آن سال ، معلّم ما ، یک آقا معلّم بداخلاق و سخت گیربود . ولی درهرسه ثلث ، هرسة ما شاگرد ممتاز شدیم . یک روزکه به همراه امیر و ارسلان ازمدرسه به خانه برگشتم ، مادرم برعکس هر روز ، در را با تأخیر بازکرد . وقتی در را بازکرد به من گفت : سلام دخترگُلم ، ارمغان جان ، امروز برای خواهرت ارغوان خواستگار اومده ، ازت خواهش می کنم بِری تو اتاقت همونجا بمونی تا مهمونها برن .

گفتم : چشم مامان . به سرعت به سمت اتاقم که ازدید ، مهمانها مخفی بود ، رفتم وباخیال راحت لای دراتاقم را بازگذاشتم.خواهرم رادیدم که با صورتی سرخ شده سینی چای در دست به سمت اتاق پذیرایی می رفت . خواهرم شانزده سال داشت و کلاس چهارم متوسط قدیم بود . من او را خیلی دوست داشتم ، چونکه هیچ وقت مرا دعوا نمی کرد ، برعکس خیلی ازخواهرهای دیگر ، همیشه مثل دو تا دوست بودیم ، حتّی با اختلاف سنّی زیادمان که هشت سال بود . میهمانها رفتند و من از اتاقم بیرون آمدم .



خرید و دانلود دانلود تحقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص (2) (با فرمت word)


تحقیق درمورد پرورش گل و گیاهان زینتی قاصدک 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

پیشگفتار

کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در بازار کار وتولید برای توانایی فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به بازار کار مورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای دیگران در حد توان مالی و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی است.

  مقدمـه :

توجه و علاقه انسان ها به گل و نقش گیاهان در زندگی بشر موضوعی کاملا شناخته شده است. گل از دیر باز به عنوان نمادی برای ابراز عشق و محبت و همچنین ابزاری برای ادای احترام شناخته شده است. چنانکه در اوایل قرن بیستم ، بقایای دسته ای از گل های بریده در مقبره فرعون کشف شد که متعلق به هزار سال پیش از میلاد مسیح بود. هر بخش از اندام های مختلف گیاهان زیبایی خاص خود را داراست . به این جهت استفاده از گل های بریده به موازات توجه به انواع گیاهان آپارتمانی دارای رونق فراوان است. همچنین به دلیل افزایش روزافزون شهر نشینی و خصوصا آپارتمان نشینی و دوری هر چه بیشتر افراد از طبیعت ، میل به نگهداری از گیاهان در محیط آپارتمان افزایش بیش از پیشی یافته است.  علاوه بر تقاضای بازار داخلی برای انواع گل ها و گیاهان زینتی با در نظر داشتن حجم زیاد تقاضا در عرصه بین‌المللی و موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب ایران برای کشت انواع گیاهان ، پرورش و صادرات انواع گل و گیاهان زینتی می‌تواند سهم کشور را در بازار تجارت این محصولات ارتقا بخشیده و موجب عاید شدن درآمد ارزی مناسبی برای اقتصاد کشور گردد.   اجرای این طرح به عنوان یک فعالیت تولیدی ، ضمن اینکه گامی به سوی افزایش توان تولیــد ( و صادرات ) کشور  در بخش محصولات کشاورزی به شمار می‌رود، می‌تواند بســــترساز اشتغال به کار نیروهای متخصص ( خصوصا در علوم کشاورزی ) و فاقد تخصص گردد. ضمن اینکه بانوان کارآفرین نیز می‌توانند با پیاده سازی این طرح، گامی در جهت توسعه میهن بردارند.

خلاصه وتاریخچه طرح

موضوع طرح :پرورش گل و گیاهان زینتی قاصدک

ظرفیت : 900 هزار شاخه گل بریده و 20 هزار گلدان گیاه آپارتمانی

محل اجرای طرح : قابل اجرا در سراسر کشور

سرمایه گذاری کـل: 53/635 میلیون ریال

سهم آوردة متقاضی: 53/65 میلیون ریال

سهم تسهیلات: 570 میلیون ریال

دورة بازگشـت سرمایه: 25 ماه

تاریخچه طرح : 5/5/ 1384

بیان مسئله

پرورش گل و گیاهان زینتی

فرضیات موجود

1- میزان تولید گل و گیاهان زینتی ایران در برنامه دوم چه تغییراتی داشته است؟

سطح زیر کشت گل‌ها و گیاهان زینتی ایران از 7/30 میلیون متر مربع در سال 1374 به 1/31 میلیون متر مربع در سال 1378 افزایش یافت. در جریان اجرای برنامه دوم در سال 1377 سطح زیر کشت گل‌ها و گیاهان به حداکثر 6/34 میلیون متر مربع نیز رسید.تولید گل شاخه بریده در برنامه دوم از حدود 3/754 میلیون شاخه به 8/851 میلیون شاخه در سال 1378 افزایش یافت. طی همین دوره، تولید گل شاخه بریده در سال 1377 حداکثر به 7/870 میلیون شاخه نیز رسید.در زمینه گل‌های گلدانی نیز میزان تولید در برنامه دوم از 9/47 میلیون گلدان در آغاز برنامه به 3/43 میلیون گلدان در پایان برنامه کاهش داشت، این در حالی بود که سطح تولید آن در سال 1375 حداکثر 3/49 میلیون گلدان بود. در همین حال تولید انواع درخت و درختچه از 6/40 میلیون اصله در سال 1374 به حداکثر 4/86 میلیون اصله در سال 1378 بالغ شد.

2- تولید گل‌ها و گیاهان زینتی ایران در برنامه سوم مطابق با پیش‌بینی دفتر امور گل و گیاهان زینتی، دارویی و قارچ‌های خوراکی چقدر افزایش می‌یابد؟



خرید و دانلود تحقیق درمورد پرورش گل و گیاهان زینتی قاصدک  45 ص