لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت
مقدمه: دغدغهی این نوشتار یافتن روابطی است که اثر کوبریک،2001 ادیسهی فضایی، را درمناسبتش با چنین گفت زرتشت نیچه جای میدهد. دراین راستا از پنجمین نوع از نقد فرامتنیت ژنت، بیش متنیت، استفاده شده است. ازاین منظرچنین گفت زرتشت نیچه یک بینامتن و یا اگر بخواهیم ازاصطلاح ژنت استفاده کنیم، یک پیش متن برای 2001 ادیسهی فضایی، ساختهی کوبریک است. کوبریک از رمزگانهای موجود در ژانرعلمی تخیلی به سوی عناصر با معنایی ازچنین گفت زرتشت حرکت کرده است، به بیان دیگر او با بهره برداری نشانه شناسانه ازساختار پیش متن، و انتقال و جایگشت عناصرآن، به روابط دلالتی جدید دست یافته است.
در میان تمام آثار نیچه، چنین گفت زرتشت، اثری است که بیش از سایرین ازصحنه پردازیهای ادبی بهره برده است و کوبریک علاوه بر استفاده از صحنهها و واژههای کلیدی فلسفه نیچه، به منظور تاکید بیشتر، در موسیقی متن، سمفونیایی از اشتراوس به همین نام را انتخاب کرده است. نوشتار پیش رو شاید اندکی بازی باوری و بیقیدی نیز به همراه داشته باشد زیرا بیش ازآنکه خواست جستجوی حقیقت درمیان باشد، عملی چون نگاه کردن به تصاویر گوناگون است و نه صرفا انطباق آن با نسخهی اصلی. هدف اصلی از انجام این رویه مواجه کردن دو چهره با هم در دو عرصهی مختلف است، قصد این است تا بار دیگرو البته این بار با واژگان نیچه به تماشای فیلم بنشینیم.
متن:
فیلم کوبریک همانند کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است که هر کدام از این فصلها مرحلهایی از تحول و فرا رفتن انسان را نشان میدهد. فصل اول با عنوان «پیدایش بشر» با نمایش دستهایی ازمیمونها به منزلهی نیای انسان آغازمیگردد ودرنهایت پس از پیدایی لوح در ماه و گریز فضانوردان از برابر آن خاتمه مییابد. سه فصل بعد تماما مربوط به سفینه ی هال، غلبهی دیو برآن و بازگشتش به زمین است. اما چرا درفیلم بر پیوستگی میان بشر ابتدایی وفضانورد تاکید شده و هر دو در یک فصل قرار داده شده اند؟ نیچه سه گونه بشررا در کتاب خویش معرفی میکند، بوزینه، انسان و ابرانسان.
«من به شما ابر انسان را میآموزانم... بوزینه در برابرانسان چیست؟ چیزی خنده آور یا چیزی مایهی شرم دردناک. انسان در برابر ابرانسان همین گونه خواهد بود ...روزگاری بوزینه بودید هنوز نیز انسان ازهر بوزینه، بوزینهتر است.»
در کنارآن انسان را نیز به انسان والاتر، واپسین انسان و انسانی که میخواهد نابود شود، تقسیم میکند. انسان از نظر نیچه تنها با فرارفتن از ارزشهای پیشین است که میتواند گذشتهی خویش را نجات دهد و یا خود را از گذشتهاش رهایی بخشد. حال چرا فضانوردان که ازهمه جهت با بوزینگان متفاوتند، هنوز چیزی مایهی شرم یا چیزی از گذشته با خود دارند؟ نیچه نوع دیگری از تقسیم بندی را نیز برای بشرقایل است، او در بخش سه دگردیسی جان، سه گونه جان را ازهم متمایزمیکند، شتر، شیر و کودک.
«جان بردبار میپرسد گران کدام است؟ و این گونه چون شتر زانو میزند و میخواهد که خوب بارش کنند. جان بردبار میپرسد گرانترین چیز کدام است؟... چریدن از بلوط و علف دانش و برسرحقیقت درد گرسنگی روان را کشیدن؟... این است درآب آلوده پا نهادن آنگاه که آب حقیقت باشد... این است دوست داشتن آنانی که مارا خوار میدارند و دست دوستی به سوی شبح دراز کردن آنگاه که میخواهد ما را بهراساند؟»
هم بوزینگان و هم فضانوردان در مرحلهی دگردیسی جان شترند، هر آنچه که انسان زمانی مجبور به پیروی از آن بود و مرجع بیرونی داشت اکنون خود برای خویش وضع میکند. به تعبیر نیچه انسان به جای اینکه بگذارند که بارش کنند خود بر خویش بار مینهد، خاستگاه ارزشها که مبتنی بر فرمانبرداری بود همچنان بی تغییر باقی مانده است. بوزینگان بر سر آب آلودهی حقیقت به ستیز مشغولند، فضانوردان «فراپشت ستارگان از پی دلیل میگردند» و دست دوستی به سوی شبحی دراز کردهاند که در صورت احساس خطر همهی آنها را ازمیان خواهد برد.
چنین انسانهایی «مکانهایی را که زندگی درآنها دشواراست رها کرده اند... دیگر نه کسی توانگر می شود و نه تهی دست... یک رمه بی هیچ شبان همه یکسان میخواهند ویکساناند خوشی های کوچک روزانه دارند و خوشیهای کوچک شبانهای اما نگران تندرستی خویش نیز هستند.»
جان اما در نهایت بر ضد آموزههای خویش برمیآشوبد «اینجاست که جان شیرمی شود ومیخواهد آزادی فرا چنگ آورد و سرور صحرای خویش باشد.» دیو و فرانک در فیلم در مرحلهی دگردیسی جان شیرند آنها میخواهند با از مدار خارج کردن هال خودشان هدایت سفینه را برعهده گیرند اما در نهایت تنها دیو، کودک میگردد زیرا ویران گر و آفریننده است، هال- لوح کهن ارزشهایی که باید شکسته شود- به وسیلهی دیو از میان میرود و با کودک شدن او ارزشهای جدید بر اساس معنای زمین آفریده میگردد.
لوح سه بار در فیلم به نمایش میآید اما در این سه پیدایی خود حامل ارزشهای یکسانی نیست در صحنهی اول که مورد پذیرش میمونها قرار میگیرد، ارزشهای نهیلیستی یا همان ارزشهایی که برضد اراده ی کنشگر و آری- گو به زندگی هستند رادر بر دارد. پس از آن لوح در ماه ظاهر میشود این بار نیز فضانوردان چون دستهی میمونها اطراف آن گرد میآیند و گویی میخواهند چون بار قبل آموزههای آن را آری گویند، اما این لوح اکنون حاوی همان ارزشها نیست و آنها را با صدای گوش خراشی که ایجاد میکند از اطراف خود میرماند زیرا ارزشهای موجود در لوح براساس آموزههای زرتشت ومعنای زمین است. در فصل چهارم کتاب زرتشت، به اشتباه میپندارد که انسانهای آری- گو به زندگی را یافته است اما آنها انسانهای والاتر هستند و آری آنها به گفته نیچه چون آری خر دروغین است و در نهایت نیز با صدای شیر زرین یال زرتشت که نشان فرزندان زرتشت است ازبرابرغاراو میگریزند. پس لوح در ماه دارندهی همان آموزههای پیشین نیست بلکه آموزههایی از جنس سخنان زرتشت دارد. چرا سخنان زرتشت بر روی لوح نشان داده شده است؟ نیچه در فصل دوم کتاب از زبان زرتشت می گوید:
«ای انسانها در سنگ پیکرهایی خفته است، پیکرهی پندارهایم! وه که او چرا میباید در سختترین و زشت ترین سنگ خفته باشد؟ ... میخواهم آن را کمال بخشم زیرا سایهای سوی من آمده است زیبایی ابر انسان سایه سان سوی من آمده است»
لوح در این بخش فیلم بر روی ماه قرار دارد و ماه زمانی در آسمان پدیدار میشود که خورشید غروب کرده باشد، این صحنه نشانی از«ساعت پایین رفتن و فروشدن» خورشید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فرصت گفت و گوی اعضای خانواده کم شده است
در مسیر خوشبختی خانواده در بین تمامی جوامع بشری، به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای فرهنگ، تمدن و تاریخ بشر بوده است. از آنجا که خانواده یکی از واحدهای بنیادی جامعه است بنابراین قوانین، مقررات و برنامه ریزی ها باید برای تحکیم خانواده و پاسداری از قداست آن وضع شود. با توجه به این موضوع، اصل دهم قانون اساسی کشور نیز خانواده رابه عنوان یک بنیاد اجتماعی مطرح می کند و همه قوانین را آن گونه وضع می کند که تضمین کننده ثبات و تحکیم این نهاد کوچک باشد. اهمیت خانواده در هر علمی جای بحث و بررسی دارد؛ جامعه شناسان، روانشناسان، اقتصاددانان و حتی سیاسی ها برپایی خانواده را باعث رشد و توسعه جامعه می دانند. «کولی» جامعه شناس، مفهوم گروه نخستین را برای خانواده مطرح کرده که شخصیت و رفتارهای خرد برای نخستین بار در آن شکل گرفته و نهادها و گروه های دیگر نقش ثانوی خواهند داشت. روانشناسان، خانواده را یک واحد اجتماعی ناگزیر برای افراد می دانند. انسان به ذات گرایش به جمع داشته و برای برآوردن نیازها و خواسته های خود این را ضروری تشخیص داده است و زندگی فردی با ساخت شخصیتی تجانس کمتری دارد. با این همه باید دانست که چه عواملی باعث تحکیم خانواده در جامعه می شود و همچنین عوامل تهدیدکننده تحکیم خانواده چیست؟ آنچه که در یک خانواده مهم به نظر می رسد پرورش اجتماعی فرزندان است. دکتر «سیدحسن حسینی»، جامعه شناس، درباره کارکرد مثبت و مناسب خانواده می گوید: حس عاطفی از مهمترین کارکردهای خانواده است. در همه جوامع صمیمی ترین روابط اجتماعی در بین اعضای خانواده شکل می گیرد. دکتر حسینی درباره عوامل تحکیم خانواده می گوید: «در دوره های نه چندان دور در جامعه روستایی افراد در محیط خانوادگی گسترده و با شبکه خویشاوندی وسیع نزدیک به هم و در یک مکان زندگی می کردند. درحالی که خانواده های جدید به لحاظ مسکونی خانواده «نومکانی» هستند و از شبکه خویشاوندی و والدین دورافتاده اند به همین دلیل نقش عاطفی خانواده ها بیشتر اهمیت پیدا می کند.» به گفته او خانواده امروزی در حفظ استقلال و شخصیت بزرگسالان نیز نقش اساسی ایفا می کند. زن و مرد با اتکا به هم قدرت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند. اهمیت کارکرد خانواده در دنیای امروز در بعد تربیتی فرزندان معنای دیگری پیدا می کند، به عبارت دیگر بخش عمده اجتماعی شدن و یا فرهنگ آموزی هر نسلی به محیط خانوادگی بازمی گردد و شخصیت افراد نیز در محیط خانواده شکل می گیرد. شناخت افراد از یکدیگر بی تردید اگر کارکردهای خانواده تضعیف شود، روابط افراد خانواده نیز کاهش می یابد و خانواده تحکیم خود را از دست می دهد. وی معتقد است رابطه زناشویی یک رابطه مشترک عاطفی و نوعی از خودگذشتگی دوطرفه است. این رابطه معامله گرایانه و یا یک رابطه خشک اقتصادی نیست، اما هم اکنون در بین خانواده ها مسائلی پیش می آید که آن هم به دلیل گرایش جامعه به سمت مادیات و طبقاتی شدن است و در نتیجه بنیاد خانواده هم تحت تأثیر مادیات قرار می گیرد . به اعتقاد او خانواده وقتی خوشبخت و مستحکم است که مسائل مادی را فقط یکی از مسائل مطرح و قابل حل در خانواده بداند و به این درک رسیده باشد که این امر تأثیر عمیقی بر روابط دوطرف نخواهد داشت. چهار رکن اصلی در تحکیم خانواده از سوی دیگر دکتر «امیدعلی احمدی» جامعه شناس، چهار رکن اصلی را در تحکیم خانواده دخیل می داند و می گوید: «داشتن حداقل معیشت، نظم و مدیریت تعهد و توجه بین اعضا، توافق هنجاری خانواده از مهم ترین عوامل ثبات یک خانواده است و خانواده بدون این چهار عامل نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.» وی در این باره می گوید: «خانواده باید رابطه بین اعضای خود و دیگرخویشاوندان را تنظیم کند، همچنین فلسفه زیستن مشترک در بین اعضای خانواده بایددرونی شده باشد.» این جامعه شناس معتقد است: «به خانواده ای مستحکم می گوییم که توان حل مشکلات خود را داشته باشد. خانواده ای سالم است که بتواند مسائل و تعارضات خود را با گفت وگو و مذاکره بین اعضا برطرف کند وچون گفت وگو مبنای تفاهم است به طور عموم اختلافات در چنین خانواده هایی کاهش پیدا می کند. بی تردید خانواده هایی که توانایی حل بحران ها را ندارند روابط اجتماعی شان نیز ضعیف است و توافق هنجاری ندارند در نتیجه یک بحران کوچک در زندگی ممکن است به بحران عظیمی تبدیل شود که امکان حل آن وجود نخواهد داشت.» به اعتقاد او داشتن مهارت های اجتماعی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی و موقعیت مختلف اجتماعی در تحکیم خانواده بسیار مؤثر است. وی تأکید می کند: «وضعیت جامعه به گونه ای است که بسیاری از دخترها و پسرها قبل از ازدواج با مسائل و مشکلات بعد از ازدواج آشنا نیستند و از خانواده انتظارات غیرواقعی دارند و چون آماده این حجم متنوع و سنگین وظایف خانوادگی نیستند به محض تشکیل خانواده احساس فشار شدید اجتماعی کرده، در نتیجه خسته و مأیوس می شوند. زندگی خانوادگی یعنی زندگی و تلاش دو و یا چند انسان برای غلبه بر مشکلات و رسیدن به آرامش واقعی است، شاید با ایجاد زیرساخت های مناسب اجتماعی و تحکیم ساختار اقتصادی خانواده بتوانیم شرایط گفت وگو و همدلی را در بین اعضای خانواده ها بالا ببریم و تحقق این امر تلاش تمامی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه را می طلبد.
ساختارهای چندگانه در زندگی خانواده
”ساختارهای چندگانه در زندگی خانواده“ عنوان نشست گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران در روز اول آبان ماه سال جاری بود. در این نشست، دکتر امید علیاحمدی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به بحث و سخنرانی پرداخت.او در مقدمه سخنان خود ضمن یاد آوری این نکته که این تحقیق با راهنمایی دکتر حسن سرایی انجام شده است، گفت بحث درباره چرخه زندگی خانواده و تغییرات آن را اولین بار در کتاب خانم سوسن سیف تحت عنوان نظریه رشدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شیوه های دفع موریانه در گفت وگو با مهندس علی پازوکی
برای از بین بردن موریانه هایی که تاریخ را می جوند کافی است تنها بدن یک موریانه کارگر را به سم آغشته کنید تا سایر موریانه ها هم هنگام دریافت غذا آلوده شوند و از بین بروند
.
موریانه تمام خانه پلنگ صورتى را خورد. هیچ کدام از حیله هاى پلنگ صورتى نیز براى دفع این موجود به جایى نرسید و از خانه به غیر از سیستم لوله کشى آن چیزى باقى نماند. سرانجام پلنگ صورتى با این موجود به توافق رسید. او موریانه را روى میزى گذاشت و با کمک او الوارهاى مورد نیاز خانه جدیدش را برید. هر چند پلنگ صورتى توانست با موریانه موذى خانه اش به صلح برسد، اما مردم عادى به همین راحتى نمى توانند چنین کارى انجام دهند. در زندگى واقعى کسى نمى تواند به خورده شدن تمام خانه اش با آرواره هاى موریانه بخندد، به ویژه اگر مسئول یکى از خانه هاى تاریخى مملکت باشد یا یکى از دوستداران میراث فرهنگى کشور. در این صورت نه تنها به این اتفاق نمى خندد بلکه براى خراب شدن خانه هاى تاریخى مى گرید. مهندس «على پازوکى»، کارشناس حشرات موذى و متخصص دفع موریانه ها از خانه هاى تاریخى، در زمینه پروژه هاى مرمت بناهاى تاریخى فعالیت مى کند که از آن جمله مى توان از بازسازى مجلس شوراى ملى و ساختمان شماره ۹ وزارت امور خارجه نام برد. درباره چگونگى دفع موریانه ها و اینکه اصولاً موریانه ها چه موجوداتى هستند گفت وگویى انجام داده ایم که گزارشى از آن گفت وگو را مى خوانید. • خورندگان چوب هاى دنیا«موریانه ها پنج سال پیش، پنج میلیارد دلار به مردم آمریکا خسارت وارد کردند.» پازوکى با بیان این آمار مى افزاید: «این آمار در کشورهاى پیشرفته دنیا قابل محاسبه است. چنین خسارت هایى در کشورهاى دیگر دنیا نیز توسط موریانه ها به مردم وارد شده است.» این موجودات دوست نداشتنى در مناطق گرمسیرى و نیمه گرمسیرى به خوردن چوب مشغول هستند. ایران هم یکى از خانه هاى موریانه هاى جهان است. پازوکى درباره خصوصیات آب و هوایى فلات ایران مى گوید: «جایى که به نام فلات ایران با آب و هواى خشک شناخته مى شود، در واقع آب و هواى متنوعى دارد. ما چهار درصد از گونه هاى گیاهى جهان را در کشورمان داریم که به خاطر خشک بودن این منطقه، امرى عجیب است. همین تنوع آب و هوایى، تنوع جانورى را در این منطقه به وجود آورده است.» حالا خودتان را براى یک آمار عجیب موریانه اى آماده کنید: «در ایران نزدیک به ۳۰ گونه موریانه، شناسایى شده است.» یک نمونه از این موریانه ها که مشغول جویدن چوب هاى خانه ها و کمد ها هستند، ساختمان هاى تاریخى را هم مى جوند: «آمیترمس ویلیس» .نمونه هایى از موریانه هاى خرابکار در دنیا وجود دارد که مى توانند با همان چوب هایى که خورده و هضم کرده اند با آب دهانشان تپه هاى مرتفعى بسازند که بولدوزر هم قادر به تکان دادن آنها نباشد. این تپه ها که در آمریکاى جنوبى، استرالیا و مناطق استوایى دیده مى شوند تنها با مواد منفجره از بین مى روند. ماده اى که موریانه هاى تپه ساز در ساختمان هاى خود به کار مى برند، از سیمان هم محکم تر است. موریانه هاى تپه ساز در ایران هم زندگى مى کنند. در بجنورد نمونه هایى از این موریانه ها را مى توان یافت که البته مهندسى آنها به خوبى پسر عموهاى آفریقایى شان نیست. • موریانه ها پسر عموى مورچه ها نیستندهمان شرکتى که پویانمایى هاى پلنگ صورتى را به بازار عرضه مى کرد، سریال دیگرى به نام «مورچه و مورچه خوار» را هم تولید کرده بود که در یکى از قسمت هاى آن سریال نیز موریانه اى به خانمان براندازى مورچه خوار مشغول بود. این موریانه در آن سریال به نام پسر عموى مورچه معرفى مى شد. اما این نسبت فامیلى چندان از نظر علمى ثابت شده نیست. پازوکى درباره نسبت این دو حشره با هم مى گوید: «هر چند به موریانه، مورچه سفید مى گویند، اما نسبت این دو تنها در این حد است که هر دو از جمله حشرات محسوب مى شوند.» او ادامه مى دهد: «این دو موجود به هم حمله مى کنند و گاهى اتفاق مى افتد که کشتار بزرگى از موریانه ها توسط مورچه ها صورت مى گیرد.» موریانه ها از مساوى بالان هستند. از حشرات پست تر به
حساب مى آیند و تابه حال دوهزار و پانصد گونه از آنها شناسایى شده است. موریانه ها یکى از سه دسته از حشراتى هستند که زندگى اجتماعى دارند. آنها در کلنى (لانه)هاى خود، طبقات اجتماعى متفاوتى دارند که هر کدام از آنها را در جایگاه خاصى مى گذارد. پازوکى مى گوید موریانه ها معمولاً یک شاه و ملکه دارند. گاهى
تعداد این شاه و ملکه ها به حدود ۲۰ جفت هم مى رسد. در این صورت در کلنى آنها ملوک الطوایفى ایجاد مى شود. این اتفاق معمولاً در لانه هاى بزرگ روى مى دهد. طبقات دیگر موریانه ها عبارتند از: «کارگرها» و «سربازها». کارگرها ماده هایى هستند که رشد جنسى آنها کامل نشده است. گاهى با اجازه ملکه، این
کارگرها هم امکان رشد مى یابند و به کار تولید مثل مشغول مى شوند. کارگرها چوب را مى خورند و آن را درون معده خود هضم کرده و با روش دهان به دهان توده غذا را به موریانه هاى دیگر مى دهند. سربازها، موریانه هایى هستند با آرواره هاى بسیار قوى. آنها وظیفه مراقبت از کلنى را به عهده دارند. این دسته از موریانه ها پوست نمى اندازند. کارگرها با حفر دالان خود را به منابع چوب مى رسانند. گاهى که به توده سفتى برخورد کنند، دالان را به روى بنا مى آورند و دالانى سرپوشیده براى عبور خود با مدفوع، آب دهان و خاک مى سازند. این دالان ها براى این ساخته مى شوند که موریانه ها به هواى مرطوب نیاز دارند و در هواى معمولى نمى توانند راحت زندگى کنند. براى همین در مکان هاى مرطوب مانند شمال ایران از این دست جانوران به وفور پیدا مى شود. همین توانایى آنها در ساختن راهرو براى رسیدن به غذا، به آنها کمک مى کند که در جایى دورتر از خانه خود به دنبال چوب هاى خوش خوراک بگردند. مثلاً مى توانند در حالى که در آپارتمان همسایه شما خانه دارند، چوب هاى خانه شما را تا ته بخورند. • چوب خوشمزه چوب مى تواند خوشمزه یا بد مزه باشد. درست مثل مغز بادام که مى تواند تلخ یا شیرین باشد. پازوکى که در تمام عمر کارى خود زندگى موریانه ها را مطالعه کرده است، مى گوید: «موریانه ها به چوب هاى تلخ، سمى، رآکتین دار و آنها که استبرق دارند، علاقه اى ندارند. براى همین چوب درختان ساج، سرو و کاج را نمى خورند و در عوض به خوردن چوب تبریزى و چنار علاقه مند هستند.» چوب هاى خوشمزه را هم مى توان با یک سرى فرآیندهاى شیمیایى بدمزه کرد. مثلاً مى توان در کارخانه ها چوب را با مواد نفتى اشباع کرد. این روش براى چوب هایى که در ساخت ریل راه آهن به کار مى روند، موثر است. اما به خاطر بوى ناخوشایندى که این چوب ها دارند، نمى توان از این روش براى چوب هایى که در ساختمان ها به کار مى روند، استفاده کرد. پازوکى مى گوید براى چوب هاى ساختمانى مى توان از مواد دیگرى استفاده کرد که بوى ناخوشایند کمترى دارند. مقاوم سازى در برابر موریانه با این روش براى ساختمان هایى که هنوز ساخته نشده اند، امکان پذیر است، اما نمى توان از این روش براى ساختمان هایى که سالها پیش از این ساخته شده اند، استفاده کرد. • موریانه را بکشروش دیگرى که پیش از ساختن خانه مى توان از آن براى دفع موریانه ها استفاده کرد، مالیدن روغن منداب به چوب هاى خانه است. این روشى است که پازوکى در کودکى براى دفع موریانه از خانه اى که با پدرش مى ساخته، استفاده کرده است. خانه پدرى او سى سال در برابر موریانه ها دوام آورده بود. اما اگر بخواهیم که ساختمان هاى تاریخى خود را در برابر حمله موریانه ها مقاوم کنیم، باید از شیوه هاى بهترى استفاده کنیم. مثلاً شیوه اى که در آن رد دالان موریانه را مى گیرند و آن را تا رسیدن به خانه موریانه ها دنبال مى کنند، نمى تواند براى ساختمان هاى تاریخى به کار رود. براى همین باید از شیوه هاى دیگرى استفاده کرد. «در آمریکا براى از بین بردن موریانه ها از چادرهاى عظیمى استفاده مى شود که با کمک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شیوه های دفع موریانه در گفت وگو با مهندس علی پازوکی
برای از بین بردن موریانه هایی که تاریخ را می جوند کافی است تنها بدن یک موریانه کارگر را به سم آغشته کنید تا سایر موریانه ها هم هنگام دریافت غذا آلوده شوند و از بین بروند
.
موریانه تمام خانه پلنگ صورتى را خورد. هیچ کدام از حیله هاى پلنگ صورتى نیز براى دفع این موجود به جایى نرسید و از خانه به غیر از سیستم لوله کشى آن چیزى باقى نماند. سرانجام پلنگ صورتى با این موجود به توافق رسید. او موریانه را روى میزى گذاشت و با کمک او الوارهاى مورد نیاز خانه جدیدش را برید. هر چند پلنگ صورتى توانست با موریانه موذى خانه اش به صلح برسد، اما مردم عادى به همین راحتى نمى توانند چنین کارى انجام دهند. در زندگى واقعى کسى نمى تواند به خورده شدن تمام خانه اش با آرواره هاى موریانه بخندد، به ویژه اگر مسئول یکى از خانه هاى تاریخى مملکت باشد یا یکى از دوستداران میراث فرهنگى کشور. در این صورت نه تنها به این اتفاق نمى خندد بلکه براى خراب شدن خانه هاى تاریخى مى گرید. مهندس «على پازوکى»، کارشناس حشرات موذى و متخصص دفع موریانه ها از خانه هاى تاریخى، در زمینه پروژه هاى مرمت بناهاى تاریخى فعالیت مى کند که از آن جمله مى توان از بازسازى مجلس شوراى ملى و ساختمان شماره ۹ وزارت امور خارجه نام برد. درباره چگونگى دفع موریانه ها و اینکه اصولاً موریانه ها چه موجوداتى هستند گفت وگویى انجام داده ایم که گزارشى از آن گفت وگو را مى خوانید. • خورندگان چوب هاى دنیا«موریانه ها پنج سال پیش، پنج میلیارد دلار به مردم آمریکا خسارت وارد کردند.» پازوکى با بیان این آمار مى افزاید: «این آمار در کشورهاى پیشرفته دنیا قابل محاسبه است. چنین خسارت هایى در کشورهاى دیگر دنیا نیز توسط موریانه ها به مردم وارد شده است.» این موجودات دوست نداشتنى در مناطق گرمسیرى و نیمه گرمسیرى به خوردن چوب مشغول هستند. ایران هم یکى از خانه هاى موریانه هاى جهان است. پازوکى درباره خصوصیات آب و هوایى فلات ایران مى گوید: «جایى که به نام فلات ایران با آب و هواى خشک شناخته مى شود، در واقع آب و هواى متنوعى دارد. ما چهار درصد از گونه هاى گیاهى جهان را در کشورمان داریم که به خاطر خشک بودن این منطقه، امرى عجیب است. همین تنوع آب و هوایى، تنوع جانورى را در این منطقه به وجود آورده است.» حالا خودتان را براى یک آمار عجیب موریانه اى آماده کنید: «در ایران نزدیک به ۳۰ گونه موریانه، شناسایى شده است.» یک نمونه از این موریانه ها که مشغول جویدن چوب هاى خانه ها و کمد ها هستند، ساختمان هاى تاریخى را هم مى جوند: «آمیترمس ویلیس» .نمونه هایى از موریانه هاى خرابکار در دنیا وجود دارد که مى توانند با همان چوب هایى که خورده و هضم کرده اند با آب دهانشان تپه هاى مرتفعى بسازند که بولدوزر هم قادر به تکان دادن آنها نباشد. این تپه ها که در آمریکاى جنوبى، استرالیا و مناطق استوایى دیده مى شوند تنها با مواد منفجره از بین مى روند. ماده اى که موریانه هاى تپه ساز در ساختمان هاى خود به کار مى برند، از سیمان هم محکم تر است. موریانه هاى تپه ساز در ایران هم زندگى مى کنند. در بجنورد نمونه هایى از این موریانه ها را مى توان یافت که البته مهندسى آنها به خوبى پسر عموهاى آفریقایى شان نیست. • موریانه ها پسر عموى مورچه ها نیستندهمان شرکتى که پویانمایى هاى پلنگ صورتى را به بازار عرضه مى کرد، سریال دیگرى به نام «مورچه و مورچه خوار» را هم تولید کرده بود که در یکى از قسمت هاى آن سریال نیز موریانه اى به خانمان براندازى مورچه خوار مشغول بود. این موریانه در آن سریال به نام پسر عموى مورچه معرفى مى شد. اما این نسبت فامیلى چندان از نظر علمى ثابت شده نیست. پازوکى درباره نسبت این دو حشره با هم مى گوید: «هر چند به موریانه، مورچه سفید مى گویند، اما نسبت این دو تنها در این حد است که هر دو از جمله حشرات محسوب مى شوند.» او ادامه مى دهد: «این دو موجود به هم حمله مى کنند و گاهى اتفاق مى افتد که کشتار بزرگى از موریانه ها توسط مورچه ها صورت مى گیرد.» موریانه ها از مساوى بالان هستند. از حشرات پست تر به
حساب مى آیند و تابه حال دوهزار و پانصد گونه از آنها شناسایى شده است. موریانه ها یکى از سه دسته از حشراتى هستند که زندگى اجتماعى دارند. آنها در کلنى (لانه)هاى خود، طبقات اجتماعى متفاوتى دارند که هر کدام از آنها را در جایگاه خاصى مى گذارد. پازوکى مى گوید موریانه ها معمولاً یک شاه و ملکه دارند. گاهى
تعداد این شاه و ملکه ها به حدود ۲۰ جفت هم مى رسد. در این صورت در کلنى آنها ملوک الطوایفى ایجاد مى شود. این اتفاق معمولاً در لانه هاى بزرگ روى مى دهد. طبقات دیگر موریانه ها عبارتند از: «کارگرها» و «سربازها». کارگرها ماده هایى هستند که رشد جنسى آنها کامل نشده است. گاهى با اجازه ملکه، این
کارگرها هم امکان رشد مى یابند و به کار تولید مثل مشغول مى شوند. کارگرها چوب را مى خورند و آن را درون معده خود هضم کرده و با روش دهان به دهان توده غذا را به موریانه هاى دیگر مى دهند. سربازها، موریانه هایى هستند با آرواره هاى بسیار قوى. آنها وظیفه مراقبت از کلنى را به عهده دارند. این دسته از موریانه ها پوست نمى اندازند. کارگرها با حفر دالان خود را به منابع چوب مى رسانند. گاهى که به توده سفتى برخورد کنند، دالان را به روى بنا مى آورند و دالانى سرپوشیده براى عبور خود با مدفوع، آب دهان و خاک مى سازند. این دالان ها براى این ساخته مى شوند که موریانه ها به هواى مرطوب نیاز دارند و در هواى معمولى نمى توانند راحت زندگى کنند. براى همین در مکان هاى مرطوب مانند شمال ایران از این دست جانوران به وفور پیدا مى شود. همین توانایى آنها در ساختن راهرو براى رسیدن به غذا، به آنها کمک مى کند که در جایى دورتر از خانه خود به دنبال چوب هاى خوش خوراک بگردند. مثلاً مى توانند در حالى که در آپارتمان همسایه شما خانه دارند، چوب هاى خانه شما را تا ته بخورند. • چوب خوشمزه چوب مى تواند خوشمزه یا بد مزه باشد. درست مثل مغز بادام که مى تواند تلخ یا شیرین باشد. پازوکى که در تمام عمر کارى خود زندگى موریانه ها را مطالعه کرده است، مى گوید: «موریانه ها به چوب هاى تلخ، سمى، رآکتین دار و آنها که استبرق دارند، علاقه اى ندارند. براى همین چوب درختان ساج، سرو و کاج را نمى خورند و در عوض به خوردن چوب تبریزى و چنار علاقه مند هستند.» چوب هاى خوشمزه را هم مى توان با یک سرى فرآیندهاى شیمیایى بدمزه کرد. مثلاً مى توان در کارخانه ها چوب را با مواد نفتى اشباع کرد. این روش براى چوب هایى که در ساخت ریل راه آهن به کار مى روند، موثر است. اما به خاطر بوى ناخوشایندى که این چوب ها دارند، نمى توان از این روش براى چوب هایى که در ساختمان ها به کار مى روند، استفاده کرد. پازوکى مى گوید براى چوب هاى ساختمانى مى توان از مواد دیگرى استفاده کرد که بوى ناخوشایند کمترى دارند. مقاوم سازى در برابر موریانه با این روش براى ساختمان هایى که هنوز ساخته نشده اند، امکان پذیر است، اما نمى توان از این روش براى ساختمان هایى که سالها پیش از این ساخته شده اند، استفاده کرد. • موریانه را بکشروش دیگرى که پیش از ساختن خانه مى توان از آن براى دفع موریانه ها استفاده کرد، مالیدن روغن منداب به چوب هاى خانه است. این روشى است که پازوکى در کودکى براى دفع موریانه از خانه اى که با پدرش مى ساخته، استفاده کرده است. خانه پدرى او سى سال در برابر موریانه ها دوام آورده بود. اما اگر بخواهیم که ساختمان هاى تاریخى خود را در برابر حمله موریانه ها مقاوم کنیم، باید از شیوه هاى بهترى استفاده کنیم. مثلاً شیوه اى که در آن رد دالان موریانه را مى گیرند و آن را تا رسیدن به خانه موریانه ها دنبال مى کنند، نمى تواند براى ساختمان هاى تاریخى به کار رود. براى همین باید از شیوه هاى دیگرى استفاده کرد. «در آمریکا براى از بین بردن موریانه ها از چادرهاى عظیمى استفاده مى شود که با کمک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
«یا لطیف»
موضوع تحقیق «شناخت و تحلیل عرف های مطبوعاتی از طریق گفت و گو» بود.
بدین منظور از «هفت خوان» گذشتم تا موفق به ملاقات دکتر معتمد نژاد, که پدر روزنامه نگاری ایران, لقب گرفته اند, شدم. اما متاسفانه بعد از طرح موضوع بحث, ایشان بدون عنایت به یک هفته انتظار برای گفت و گویی که از قبل هماهنگی و برنامه ریزی شده بود فرمودند : " اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری را نوشته ام و به آقای بهرامی پور, مدیر مرکز رسانه ها داده ام می توانید از ایشان بگیرید.
همین !! هفت روز تلاش و برنامه ریزی عقیم ماند.
بنابراین برای یافتن « قانون های نا نوشته مطبوعاتی» از نشریات محل کار و زندگی خود «کرج» شروع کردم.
در حین تحقیق بیشتر با مشکلات نشریات محلی روبه رو شدم تا عرف های مطبوعاتی. مشکلات و مسائلی که در صورت تداوم, به مرور زمان جایی را در تحریریه های مطبوعات اشغال خواهند کرد و به صورت رسمی ناخوشایند و عرفی ناپسند جلوه گر خواهند شد. (البته اگر تا به حال به عنوان رسم پذیرفته نشده باشند.)
حاصل تحقیق به دو بخش 1- عرف های مطبوعاتی 2- مشکلات نشریه های محلی تفکیک شده است.
نشریات مورد تحقیق :
1- روزنامه عزت
2- هفته نامه پیام گستر
3- هفته نامه رایزن جوان
4- ویژه نامه ی روزنامه اسرار
5- ویژه نامه ی روزنامه کار و کارگر
6- انجمن صنفی روزنامه نگاران کرج
1- عرف های رایج مطبوعاتی
صرف نظر از ساعات کار که در بعضی نشریات حضور فیزیکی خبرنگار و در برخی نیز کیفیت کار مد نظر است. مسائل دیگری نیز در نشریات و تحریریه های مختلف وجود دارد.
یکی از این موارد میزان آشنایی یک روزنامه نگار و شخص مطبوعاتی با زبان و ادبیات مرسوم است. ادبیات رایج روزنامه نگاری. جایی نوشته نشده است که یک طراح یا صفحه بند باید تخصصی در شناخت زبان و ادبیات داشته باشند ولی در عمل می بینیم که اگر یک طراح و صفحه بند با نگارش, زبان و ادبیات آشنایی نداشته باشد چه بسا مشکلات و کاستی هایی به وجود بیاید و قابل پذیرش نیست. بنابراین در مطبوعات سعی بر این است که کادر فنی دستی هم در نگارش داشته, با زبان و ادبیات آشنا باشند. آنچه امروز به عنوان عرف در مطبوعات بسیار دیده می شود این است که کادر فنی, ناظر چاپ, مدیر اجرایی نیز مختصر دست به قلمی هم دارند و حتی گاهی مطلب می نویسند و در تحریریه نیز تائیید شده و چاپ می شود.
مورد دیگر این است که اگر در نشریه ای سردبیر یا دبیر تحریریه بخواهند از نظر اقتصادی وضع نشریه را بهبود بخشند, سعی می کنند همکاران غیر تحریریه ای را نیز به نوشتن یا تهیه گزارش و مصاحبه و گفت و گو ترغیب و تشویق کنند. شاید همین امر موجب می شود که سردبیر از مسئول پذیرش آگهی نیز استفاده کند. هر چند این مسئله با بخش حرفه ای نشریه همخوان نیست و حتی ممکن است به آن ضربه بزند ولی این مسئله به عنوان یک عرف به چشم می خورد.
بحث ویراستاری نیز از مسائلی است که به عنوان یک رسم مطبوعاتی مطرح است. در روزنامه نگاری امروز نمونه خوانی و ویراستاری (در اغلب موارد) به یک نفر واگذار می شود. و این در حالی است که نمونه خوانی و ویراستاری دو مقوله جداگانه هستند. در تعریف ویراستار به عنوان سیاستگذار, کانال پالایش خبر, هماهنگ کننده فعالیت تحریریه, انطباق اخبار و مطالب با خط مشی روزنامه, انتخاب کننده اخبار, اولویت گذاری خبر در صفحات, انتخاب کننده نهایی عکس, طرح و کاریکاتور و اعمال مدیریت در تمامی سرویس ها و بخش های خبری و فنی, حساس ترین نقش را داراست.
در حالی که وظیفه نمونه خوان انطباق متن تایپی با دست نویس است و این عامل در کشور ما یک گلوگاه است. اگر ویراستار بخواهد بر طبق تعریفی که از شغلش است انجام وظیفه کند, چه بسا این انجام وظیفه حمل بر دخالت بی جای او در سیاست و کار روزنامه باشد و حتی انگ قدرت طلبی و سلطه جوئی نیز بخورد. از طرفی برای نشریه مقرون به صرفه است که از نمونه خوان به عنوان مصحح استفاده شود و فقط به جای این دو از لفظ ویراستار استفاده شود. و این در حالی است که اگر نشریه ای محتوی کاری بالایی داشته باشد ولی ساختار زبانی و صوری آن ایراد داشته باشد به تمسخر گرفته می شود.
از دیگر مسائل بها ندادن به جایگاه واقعی خبرنگار یا در روزنامه نگار است و این مسئله کار روزنامه نگاری را کاری ارزان قیمت و در عین حال پر مشقت می سازد. در حالی که اگر همان روزنامه نگار در محیط دیگر به کاری از نوع دیگر بپردازد به مراتب امنیت و آسایش و رفاه بیشتری خواهد داشت این امر موجب شده است که روزنامه نگاران دلسوز, زحمت کش و حرفه ای عرصه را ترک کنند و افرادی جایگزین آنها شوند که نه تعهدی دارند و نه تخصصی و در نتیجه جایگاه روزنامه نگاری تنزل یافته و به عنوان رسمی ناخوشایند در عرصه روزنامه نگاری تلقی می شود.
موضوع دیگر در نشریات و به ویژه نشریاتی که بنیه مالی کمتر دارند, سردبیر, دبیر تحریریه یا دبیر سرویس, نزدیکان و همکاران خود را به نوشتن تشویق می کنند که هم صرفه اقتصادی دارد و هم در افرادی که خارج از کادر مطبوعه به نگارش مشغولند حس روزنامه نگاری ایجاد می کند و می تواند آن را به عنوان پشتوانه کاری برای خود در نظر بگیرد و چه