لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
خواهم که شوم معتکف کوی محمد بر دیده نهم تربت خوش بوی محمد
ای اهل نظر کن نظر از روی حقیقت تا آنکه به بینی همه جا روی محمد
در دیر و حرم رفتم و دیدم که به صد ناز در گوش رسد بانگ هیاهوی محمد
افتاد گذارم ز قضا سوی گلستان دیدم که زهر طرف رسد بوی محمد
دل برده ز کف و ز سر مردان خدا هوش مستانه صف نرگس جادوی محمد
در عالم توحید به تحقیق ندیدم مردی به یدو خلق خوش و خوی محمد
دل گشته ز شوق رخ آن شمع دل افروز آشفته تر از طرة گیسوی محمد
ژولیده مخور غم که شود درد تو درمان از نگهت جان پرور و از بوی محمد
در تاریخ آمده که پس از داستان ذبح عبد الله و نحر یکصدشتر،عبد المطلب،عبد الله را برداشته و یک سر بخانه وهب بنعبد مناف...که در آنروز بزرگ قبیله خود یعنى قبیله بنى زهرهبود آورد و دختر او آمنه را که در آنروز بزرگترین زنان قریش ازنظر نسب و مقام بود به ازدواج عبد الله در آورد (1) . و یکى از نویسندگان این کار را در آنروز-و بلا فاصله پس ازداستان ذبح-غیر عادى دانسته و در صحت آن تردید کرده است، ولى بگفته برخى با توجه به خوشحالى زائد الوصفى که از نجاتعبد الله از آن معرکه به عبد المطلب دست داده بود،و عبد المطلبمىخواستبا اینکار زودتر ناراحتى خود و عبد الله را جبران کردهباشد،اینکار گذشته از اینکه غیر عادى نیست، طبیعى هم بنظرمىرسد. 100 و البته این مطلب طبق گفته ابن اسحاق است که در سیره ازوى نقل شده،ولى طبق گفته برخى دیگر این ازدواج یک سالپس از داستان ذبح عبد الله انجام شده است، (2) و دیگر این بحثپیش نمىآید. یک داستان جنجالى در اینجا باز هم یک داستان جنجالى در تاریخ آمده کهبرخى از نویسندگان حرفهاى هم آنرا پر و بال داده و بصورتمبتذل و هیجان انگیزى در آورده و سوژهاى بدستبرخى دشمنانمغرض اسلام داده و از اینرو برخى از سیره نویسان در اصل آنتردید کرده و آنرا ساخته و پرداخته دست دشمنان دانستهاند. و البته این داستان بگونهاى که در سیره ابن هشام نقل شدهمخدوش و مورد تردید است،ولى بر طبق نقل محدث بزرگوار مامرحوم ابن شهر آشوب و برخى از ناقلان دیگر،قابل توجیه بوده ووجهى براى رد آن دیده نمىشود. آنچه را ابن هشام از ابن اسحاق نقل کرده اینگونه است کهگوید: «هنگامى که عبد المطلب دست عبد الله را گرفته بود و ازقربانگاه باز مىگشت،عبورشان به زنى از قبیله بنى اسد بنعبد العزى بن قصى بن کلاب افتاد که آن زن کنار خانه کعبهبود و خواهر ورقة بن نوفل بوده (3) و هنگامى که نظرش به صورتعبد الله افتاد بدو گفت:اى عبد الله کجا مىروى؟پاسخ داد: بهمراه پدرم!زن بدو گفت:من حاضرم بهمان تعداد شترى کهبراى تو قربانى کردند به تو بدهم که هم اکنون با من درآمیزى!عبد الله گفت:من بهمراه پدرم هستم،و نمىتوانم بااو مخالفت کرده و از او جدا شوم...!»ابن هشام سپس داستان ازدواج عبد الله را با آمنه بهمانگونه کهذکر شد نقل کرده و سپس مىنویسد: «گفتهاند:پس از آنکه عبد الله با آمنه هم بستر شد،و آمنه بهرسول خدا حامله شد،عبد الله از نزد آمنه بیرون آمده نزد همانزن رفت و بدان زن گفت:چرا اکنون پیشنهاد دیروز خود راامروز نمىکنى؟آن زن پاسخ داد:براى آنکه آن نورى کهدیروز با تو بود امروز از تو جدا شده،و دیگر مرا به تو نیازىنیست!و آن زن از برادرش ورقة بن نوفل-که به دین نصرانیتدر آمده بود و کتابها را خوانده بود-شنیده بود که در این امت،پیامبرى خواهد آمد...» (4) ابن هشام سپس داستان دیگرى نیز شبیه بهمین داستان از زندیگرى که نزد آمنه بوده نقل مىکند که آن زن نیز قبل از ازدواجعبد الله با آمنه از وى خواستبا وى در آمیزد ولى عبد الله پاسخ اورا نداده بنزد آمنه رفت و پس از هم بستر شدن با آمنه بنزد آنزنبرگشت و بدو پیشنهاد آمیزش کرد ولى آنزن نپذیرفت و گفت: دیروز میان دیدگان تو نور سفیدى بود که امروز نیست... (5) البته نقل مذکور نه تنها با شان جناب عبد الله بن عبد المطلب-که در ایمان و عفت او جاى تردید نیست-مناسب نیست، بلکهبا شیوه هیچ مرد آزاده و با کرامتى که پاى بند مسائل خانوادگى وعفت عمومى باشد سازگار نخواهد بود،و ما هم نمىتوانیم آنرابپذیریم،و با دلیل عقلى و نقلى آنرا مردود مىدانیم،اگر چهدیگر سیره نویسان نیز نوشته و نقل کرده باشند! اما بر طبق نقلى که مرحوم ابن شهر آشوب و دیگرانکردهاند (6) داستان اینگونه است: «کانت امراة یقال لها:فاطمة بنت مرة قد قرات الکتب،فمر بهاعبد الله ابن عبد المطلب،فقالت:انت الذی فداک ابوک بماة من الابل؟قال:نعم،فقالت:هل لک ان تقع علی مرة و اعطیکمن الابل ماة؟فنظر الیها و انشا: اما الحرام فالممات دونه و الحل لا حل فاستبینه فکیف بالامر الذی تبغینه و مضى مع ابیه فزوجه ابوه آمنة فظل عندها یوما و لیلة،فحملتبالنبی صلى الله علیه و آله،ثم انصرف عبد الله فمر بها فلمیر بها حرصا على ما قالت اولا،فقال لها عند ذلک مختبرا: هل لک فیما قلت لی فقلت:لا؟ قالت: قد کان ذاک مرة فالیوم لافذهبت کلمتا هما مثلا! ثم قالت:ای شیء صنعتبعدی؟قال:زوجنی ابی آمنة فبتعندها،فقالت: لله ما زهریة سلبت ثوبیک ما سلبت؟و ما تدریثم قالت:رایت فی وجهک نور النبوة فاردت ان یکون فی و ابىالله الا ان یضعه حیثیحب،ثم قالت: بنی هاشم قد غادرت من اخیکم امینة اذ للباه یعتلجان کما غادر المصباح بعد خبوه فتائل قد شبت له بدخان و ما کل ما یحوى الفتى من نصیبه بحرص و لا ما فاته بتوانی و یقال:انه مر بها و بین عینیه غرة کغرة الفرس.» که خلاصه ترجمهاش چنین است که گفتهاند:در مکه زنىبود به نام: «فاطمه دختر مرة»،که کتابها خوانده و از اوضاعگذشته و آینده اطلاعاتى بدست آورده بود،آن زن روزى عبد اللهرا دیدار کرده بدو گفت:توئى آن پسرى که پدرت صد شتر براىتو فدا کرد؟ عبد الله گفت:آرى. فاطمه گفت:حاضرى یکبار با من هم بستر شوى و صد شتربگیرى؟ عبد الله نگاهى بدو کرده گفت: اگر از راه حرام چنین درخواستى دارى که مردن براى منآسانتر از اینکار است،و اگر از طریق حلال مىخواهى کهچنین طریقى هنوز فراهم نشده پس از چه راهى چنین درخواستىرا مىکنى؟ عبد الله رفت و در همین خلال پدرش عبد المطلب او را بهازدواج آمنه در آورد و پس از چندى آن زن را دیدار کرده و ازروى آزمایش بدو گفت:آیا حاضرى اکنون به ازدواج من درآئىو آنچه را گفتى بدهى؟ فاطمه نگاهى بصورت عبد الله کرد و گفت:حالا نه،زیراآن نورى که در صورت داشتى رفته،سپس از او پرسید:پس از آن گفتگوى پیشین تو چه کردى؟ عبد الله داستان ازدواج خود را با آمنه براى او تعریف کرد،فاطمه گفت:من آن روز در چهره تو نور نبوت را مشاهده کردم ومشتاق بودم که این نور در رحم من قرار گیرد ولى خدا نخواست،و اراده فرمود آنرا در جاى دیگرى بنهد،و سپس چند شعر نیزبعنوان تاسف سرود.و گفتهاند:هنگامى که عبد الله بدو برخوردسفیدى خیره کنندهاى میان دیدگان عبد الله بود همانند سفیدىپیشانى اسب.... و همانگونه که مشاهده مىکنید تفاوت میان این دو نقلبسیار است،و بدینصورت که در نقل مرحوم ابن شهر آشوب استمنافاتى هم با مقام شامخ جناب عبد الله ندارد،و براى ما نیز نقلمزبور قابل قبول و پذیرش است،و دلیل بر رد آن نداریم. پىنوشتها: 1-سیره ابن هشام ج 1 ص 156. 2-تاریخ پیامبر اسلام تالیف مرحوم آیتى ص 47. 3-در پاورقى سیره آمده که نامش رقیه بوده. 4-سیره ابن هشام ج 1 ص 157-155. 5-سیره ابن هشام ج 1 ص 157-155. 6-مناقب آل ابیطالب-ط قم-ج 1 ص 26.و پاورقى سیره ابن هشام ج 1 ص 156.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
فایل از نوع جایگاه دادهها مجموعهای از رکودهاست که توسط موضوعی خاص به یکدیگر مرتبط شدهاند.
به هر چیزی که بتواند نامی داشته باشد شیء گفته می شود .
به اطلاعات موجود در یک سطر ازجدول که مربوط به یک فقره شیء میباشد رکود میگوییم .
پایگاه دادهها (Data base)
مجموعهای ساخته شده از دادههای مرتبط به یکدیگر در رابطه با یک یا چند موضوع را پایگاه دادهها یا بانک اطلاعاتی گویند.
مهمترین مسئله در طراحی اولیه یک نرم افزار این است که بدانید چه اطلاعاتی را به عنوان خروجی نیاز دارید زیرا با توجه به خروجیهای نرم افزار میتوان ورودیها را بدست آورد .
جمع آوری اطلاعات
برای این منظور می بایست درمحیط قرار گرفته و هر گونه اطلاعات راجع به گردش کاری محیط را جمع آوری نمود برای این منظور دو مرحله کاری موجود است :
الف)دیاگرام : یک دیاگرام ، به تمامی کارهایی که در محیط انجام می گیرد گفته میشود .
ب) پرس و جو : در صورت لزوم ، جهت جمع آوری اطلاعات بیشتر با سوالاتی که پرسیده میشود اطلاعات مورد نیاز را بدست آورده و آنها را کامل تر مینماییم .
قوانین اساسی طراحی پایگاه داهها :
هر رکورد بایستی یکتا باشد .
میبایستی به هر جدول اصلی یک کلید اصلی اختصاص داد تا از عدم وجود رکوردهای مشابه در جدول اطمینان حاصل کرد .
فیلدها به طور صحیح وابسته باشند .
هر فیلد جدول به موضوع آن جدول مرتبط باشد در غیر اینصورت فیلد یا اضافه بوده یا به جدول دیگری تعلق دارد .
اطمینان از اینکه هر فیلد مستقل است :
میبایست قادر باشید که هر یک از فیلدهای درو رکرود را بدون اینکه روی بقیه فیلدها تاثیر بگذارد تغییر دهید .
اطمینان از اینکه فیلدها شامل محاسبات با مشتقات نیستند .
اطمینان از وجود دادهها در کوچکترین بخش منطقی : وجود دادهها در کوچکترین بخش منطقی بسیار حائز اهمیت میباشد و میتوان دادهها را با کدها و یا به صورتی استفاده کرد که حجم کمتری را شامل شود .
انواع پایگاه دادهها :
پایگاه دادهها از نظر ساختار میتواند یک سطحی یا رابطهای باشد که در ذیل هر یک از آنها توضیح داده خواهد شد .
پایگاه داده یک سطحی
پایگاه داده یک سطحی اساسا برای لیستهای ساده مانند دفترچه تلفن مورد استفاده قرار خواهد گرفت که در آن فقط از یک شی یا یک جدول استفاده خواهد شد .
پایگاه دادهی رابطهای :
پایگاه دادهی رابطهای اساسا برای لیستهای پیچیده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ارتباط بین جداول
همانطور که در قبل توضیح داده شد هر جدول شامل تعدادی رکورد و هر رکورد شامل تعدادی فیلد میباشد توجه به این نکته ضروری به نظر می رسد که فیلد مشترک مبنای ارتباط بین دو جدول مرتبط را تشکیل میدهد به همین دلیل امکان خالی کردن این فیلدها داده نمیشود .
وجود فیلد مشترکی که دو جدول را به یکدیگر مرتبط میکند . به این معنی است که وجود دادههای تکراری به حداقل ممکن خواهد رسید برای دو جدول مرتبط ، دادهها در فیلد مشترک میبایست د ر هر دو جدول تکرار شوند تا دو جدول با یکدیگر ارتباط داشته باشند شاید اگر برای تمامی دادهها یک جدول بزرگ ایجاد نمائید مجبور به داشتن فیلدهای تکراری باشید اما با این کار زمان زیادی را در ورود دادهها هدر خواهید داد چون در هر رکورد باید تمامی فیلدهای پایگاه داده وجود داشته باشد و از طرفی در برخی مواقع امکان ایجاد یک جدول بزرگ وجود ندارد بنابراین مجبور به استفاده از چندین جدول هستید که بهترین راه برای جلوگیری از افزایش تعداد دادههای مشترک استفاده از ارتباط فیلد مشترک است .
انواع ارتباطات (Relation ships)
اغلب جداول پایگاه داده فیلدی به نام کلید اصلی دارند که به سایر فیلدهای جدول تقدم دارد . هر چند که فیلد کلید اصلی لزوما مهمترین ارزش اطلاعاتی را ندارند.
اما در ارتباط نیاز اصلی میباشند .
فیلد کلید اصلی همواره فیلد ارتباط دو جدول مرتبط نیست ولی برای این کار بسیار مناسب است و غالبا برای همین منظور به کار میرود .
ارتباط یک به یک (one to one)
ارتباط یک به یک نادرترین ارتباط ممکن بین جداول میباشند هنگامی که در دو جدول تعداد رکوردها یکسان باشد و هر رکورد یک جدول به رکورد دیگری در جدول دیگر مرتبط باشد ،یک ارتباط یک به یک بوجود می آید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
کارآفرین Entrepreneur کسی که ریسک و پاداش یک داد وستد تجاری را سنجیده و به سرعت به کار پرداخته تا فرصت ، ایده یا مفهومی خاص را بدست آورده، آنرا سازماندهی و مدیریت نماید.
@ داشتن دورنمای ذهنی
@چشمانی تیز بین برای شکار فرصت ها
@ذهنی که سریعا به قلب موضوع بپرد
@طالب آموختن و از چیزی نترسیدن
@عشق کارکردن خستگی ناپذیر
@توان تلفیق داد و ستد با لذت زندگی
واژگان اصلی مطرح در آفرینی: ریسک و داد و ستد
دانا، توانا است
کار آفرین اغلب بیشتر از افراد عادی که به داد و ستد می پردازند،
*ریسک می کند و نترس است،
*سخت تر کار کرده و مایوس نمی شود،
*از خودش بیشتر انتظار دارد.
از خودتان جدی بپرسید آیا:
برای شما ، وقت این کارها رسیده؟
*رئیس خود شدن،
*ترک شغل فعلی،
*ترک چک حقوق ماهانه،
*ترک منشی توانا،
*ترک احساس امنیت شغلی همراه با نقش سازمانی
مواجهه با چالش و تغییر فضای دائمی
@1967 جوان آمریکایی با تجربه اندک
@تحصیلات و منابع مالی بسیار ضعیف
@ موجودی 1000 دلار Heinecke
@ثبت شرکتهای Inter-Asian Enterprise Inter-Asian Publicity
با 2000 دلار قرض
@ خریدن تعدادی سطل آب و جارو
@چند دقیقه برنامه رادیوی محلی
@تر و تمیز کردن دفاتر کاری
@نوشتن تبلیغات ساده و جذاب
برداشتن اولین قدم به دنیای داد و ستد
@ 30 سال بعد، فرد 50 سالهای، در راس
@موفق ترین تاجر خارجی در تایلند
@زیرک ترین کارآفرین بیگانه آسیا
@متقاعد کردن مردم به پیتزا خوردن
@ساختن هتلهای لوکس
@راه انداختن فروشگاه های خاص (مال)
@شناسایی روندهای موفقیت
@پراکنده شدن زنجیره ای در کشور
@100 پیتزا فروشی 2 فرانشیز بستنی
@رستورانهای استیک فروشی
@کارخانه ساخت دستکش گلف
@سالنهای نمایش مد لباس
@تولید خود نویس شیفر sheafer
@لوازم رایش
@شرکت خدماتی تاسیسات نفتی
@سهامدار اصلی شرکتهای عام 12000
او با مفهوم غذای آماده به موفقیت رسید
@ زمان بندی خوب برای ورود پیتزا
@توان مواجهه با ناملایمات
@بقا یافتن در شرایط خیلی مشکل
@انجام داد و ستد شفاف بی دوز و کلک
@همیشه سربالا و استوار بودن
@بسیار مهاجم بودن ولی با عدالت
@واقعا متخصص بودن
@وقتی اندکی دید. خیلی می فهمد
@ پیش کسوت در تجارت شفاف
@حمایت مهارتهای کارآفرینی با مدیریت برجسته
@واردات، صادرات، تولید، هتل داری، غذا
دست یابی به بدنه ای از آگاهی، قوانین ، خطوط هادی و اصول از طریق:
تدوین، اندازه گیری و الگوگیری آنچه می خواهید
*داشتن یک سرپخته روی شانه ها
*مسئولیت هر چیزی را پذیرفتن
*هرگز راکد نایستادن
*آیا همیشه برنده حتمی است؟
*چطور بر قوی تر از خودت فایق بیایی؟
Deals are like Buses ,there will be another one in a minute.
قانون اول کار آفرینی :
1-خلایی پیدا کرده آنرا پر کن
* فرصت های کوچک،اغلب آغاز کارهای متهورانه اند
*چیزی قوی تر از کل جهان، ایده ای است که موعد آن رسیده باشد
راه اندازی سینما برای بچه محصل ها و مدارس؟
@چقدر در خودتان شهامت می بینید که استعفانامه از شغل جاری تان بنویسید؟
@می توانید کتاب یا بلیط هواپیما از طریق اینترنتفروخته میلیونر شوید؟
@آیا تمایل دارید به جایی بروید که اکثر مردم تمایل ندارند به آنجا بروند؟
*به کفاشی که کنار خیابان کار میکند نگاه کنید چرا اونجاست؟
*کله پاچه فروش و سیرابی شیردانی چکار می کنند؟
*هتل جدیدی که راه افتاده را ببینید؟ چرا کارش گرفته؟
*نرم افزار نویس، چرا این طور در طراحی موفق میشود؟
جواب ساده به همه این سئوالات چیست:
@@@@@@ این حرفه ها هستند،
چون به آنها نیاز هست @@@@@
*موفقیت در داد وستد ، مبتنی به این اصل است: باید خلایی را به دقت یافت و آنرا پر کرد.
بعضی ها با عصبانی شدن از چیزی خلایی را برای تلاش یافته اند
@ ایساک مریت سینگر : چرخ خیاطی
@ هنری فورد: روش مونتاژ اتومبیل معمولی
@جورج ایستمن: دوربین عکاسی پرتابل ساده
@ویلیام اس پالی: تلویزیون تجارتی سرگرمی
@ ری کوک از مکدونالد فرانشیز غذای حاضری
بعضی ها سعی در اصلاح کالاها و خدمات موجود کرده اند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تو صیف:اولین چیز که در این ایده برای من بسیار مهم است اشتغال زایی وکسب درآمد است کسب درآمد بایدطوری باشد که برای من تولید سود کند نه که باعث ضرروزیان برای من شود این طرح به صورت خدماتی است که تقریبا"به 10الی15نفراحتیاج دارد من با این ایده می خواهم یک کار جدید و پردرآمدوپر سود به جامعه ایفا کنم اولین قدم دراین کار این است کهبا اولین تماس انجام شده با آژانس یک اشتراک برای فرد در نظر گرفته شود که فرد همراه اشتراک یک اشانتیون به عنوان جایزه داده می شود تا هم تبلیغ برای آژانس وهم یک هدیه باشد وبر روی هدیه دریافت شده آرم آژانس نیز ثبت شده است وفرد نیز تشویق شود تا دیگران را از بودن این آژانس مطلع سازد .
دوم اینکه به ازای هر ده تماس با آژانس یک سرویس رایگان در حدود 2000تومان برای فرد انجام داده شود وهر10تماس یک امتیاز برای فرد بشمار می آید .سوم اینکه هر سه امتیاز در قرعه کشی شش ماه یکبار آژانس شرکت داده می شود.
2:امکان سنجی:این ایده از نظر موقعیت اجتماعی قابل اجراست که هزینه اولیه بسیار زیادی هم ندارد اخذ مجوز از نظر صنفو به کارگرفتن یک منشی و یک نظا فت چی و تعدادی راننده استو از نظر اجا هیچ مشکلی ندارد و من برای هزینه اولیه این کا رمقداری پول را از پدر خود قرض گرفته وتا زمان معین به وی خاهم پرداخت تمامی رانندگان آژانس باید حداقل دو زبان زنده دنیا را یاد داشته باشندیعنی عربی وانگلیسیآشنایی کامل را داشت باشندو مدرک تحصیلی آنها از دیپلم کمتر نباید باشد و اگه راننده با این دو زبان آشنایی کامل نداشت یک کلاس فشرده مکالمه در اول برای رانندگان گذاشته می شود.
3:برابرد نیروی انسانی:
سمت عنوان
تحصیلات
تخصص
تعداد نفر
مبلغ نفر
جمع کل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
1- این روزها که در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم، یکی از ؟؟ رایج بحث بر سر «اخلاق انتخاباتی» است. از نظر شما تعریف اخلاق انتخاباتی چیست؟
- الحمدالله رب العالمین و السلام و الصلوه علی محمد و آله الطاهرین، ؟؟ بقیه الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین له الفداء و جعلنا من خیر انصار، و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.
واژه «اخلاق» که گفته میشود، معنایی در آن هست که چیزی از کارهای پسندیده و یا حتی کارهای بد به شکل ملکه در انسان درآید و راحت انجام دهد.
مثلاً روزهای اولی که به تازگی رانندگی یاد گرفتیم و هنوز ملکهمان نیست، اگر بچهمان عقب ماشین حرف بزند و شیطنت کند، حواسمان پرت میشود و تصادف میکنیم. یا مثلاً کلاج و گاز و ترمز را فکر میکنیم و دقت میکنیم هنگام استفاده؛ اما وقتی که گذشت و ممارست کردیم به راحتی رانندگی میکنیم و تغییر دهنده بر ایمان امری عادی است. اشتباه نمیکنیم هرگز پدال گاز و ترمز را.
در اخلاق همین حالت ملکه خوابیده است، میتواند اخلاق خوب باشد و هم اخلاق بد. پس هم شامل رذایل است و هم فضایل است که میتواند به شکل خلق در آدم در بیاید.
«انتخابات» هم یعنی ما وارد معرکهای میشویم که میخواهیم بگوییم مردمان یک ؟؟ دارند که کسی را که میخواهند انتخاب کنند، خوب طبیعی است همانطور که یک شخص یک درکی دارد، یک جامعه هم درکی دارد. ما یک درک جمعی داریم. مثلاً بچههای تهران یک درکی دارند که حتی در جمع میتوان سطح درک آنها را اندازهگیری کرد و با بچههای مثلاً اصفهان مقایسه کرد. میتوان گفت هر یک کجا بالاتر و کجا پایینتر است.
ولی انتخابات یک چیزی است که بنده فکر میکنم یکی از ویژگیهای انسان نسبت به سایر موجودات خدای تعالی که حسنش هم هست این است که میتواند و حق انتخاب دارد. خودش میتواند سرنوشت آینده خود را رقم بزند. اگر خوب باشد باید باشد.
یک گل اینگونه نیست، ولی یک خانم یا یک آقا این گونه است، میتواند سرنوشت خود را خودش انتخاب کند.
2- یعنی در سرنوشت انسانها عوامل دیگر دخیل نیست؟
- البته گاهی تلاش میکنیم که گردن یک فردی یا یک چیزی بگذاریم، اما اینجور نیست؛ خیلی از اوقات خودمان هستیم که انتخاب میکنیم.
3- به بحث «اخلاق انتخاباتی» بر گردیم.
- خوب، اینجا هم دو دستهاند، یک عده انتخاب میشوند و یک عده انتخاب میکنند. آنهایی که منتخب میشوند همه صاحب اختیارند، در حضور یا عدم حضور، در شهری که نامزد میشود. میتواند انصراف بدهد یا بماند.
مردم هم اختیار دارند و میتوانند بین نامزدها انتخاب کنند.
ولی در برابر تمام این حق انتخابها و اختیارها مسئولیت هم داریم، یعنی هم کسی که خود را در معرض انتخاب قرار دارد، چه خوب باشد چه بد، چه اصولی باشد یا نه، به دنبال اصلاحات باشد یا نباشد. هر اسمی که رویش بگذاریم، اینکه به معرکه میآید باید بداند که مسئولیتی در قبال این دارد. این گونه نیست که وقتی خدا اختیار و حق انتخاب میدهد هر کاری خواستی بتوانی انجام دهی. برخی این تعهد را نسبت به خداوند درک و احساس میکنند و برخی متوجه آن نیستند. یعنی ممکن است در خودشان این خلق را ایجاد کرده باشند با ممارست و تمرین و دریافت و یا ایجاد نکرده باشند. شاید هم به عکس مل کرده باشند، بارها به مردم دروغ گفته باشند، بارها خود را با ظاهر زیبا برای فریب مردم آراسته، بالاخره هر کس را با چیزی میشود گول زد، با چند تا کلمه علمی سنگین .... چنین افرادی هستند و من هم با نام آنها کاری ندارم و نمیخواهم اسمی بیاورم چون اینها شایسته نیستند. چنین افرادی اصلاً نیایند اول از همه به خودشان ظلم میکنند و خودشان را ارزان میفروشند.
4- طرف مقابل اینها حتماً باید کسانی باشند که خودشان را به فضایل اخلاقی آراستهاند؟
- طرف مقابل کسی است که فضایلی را در خود ایجاد کرده یا میخواهد دارای فضیلت باشد. ممکن است کسی باشد مثل بنده، من دوست دارم خوب باشم، ؟؟ نیستم. اخلاق خوب هنوز درونم ملکه نشده اما دوست دارم بشود. این دو گروه برای آمدن خوب هستند. بخواهند دارای فضایل بشوند و یا شده باشند.
5- یعنی همین که دارای فضایلی باشیم کافی است؟
- خوب وقتی اینگونه است باید یک اصولی را رعایت کرد. ما به عنوان یک مسلمان باید آنچه در اسلام به عنوان اخلاق پسندیده توصیه شده را رعایت کنیم.
6- میشود چند مورد مصداقی بفرمایید؟
- بنده چند تا از سر شاخهها را میگویم. یکی صداقت و راستی است. ما به این مردم قول و قراری میگذاریم. یا قول ندهید یا اگر میدهید پایش بایستید. بدانیم چه میگوییم به مردم.
راستی خیلی خوب است و همه آنرا دوست دارند. منحصر به اسلام هم نیست. جزو مروت و جوانمردی است. ممکن است یک عده مسلمان هم نباشند اما صداقت داشته باشند. همانطور که زمان پیامبر یک عده از مشرکین با هم قرار میگذارند که جوانمردانه عمل کنند.
صداقت داشتن، ؟؟ داشتن، به دنبال لجن مال کردن دیگران نبودن.
7- یعنی برای پرهیز از لجن مال کردن به سراغ نقد نرویم؟
- چرا، مستدل حرف بزنیم و از طرف هم بخواهیم مستدل حرف بزند. به استدلال حرف بزنیم و به استدلال بپذیریم. جالب این است که اسلام از دست متحجرین مینالد چون خود یک دین متحجر نیست. اسلام از دست کسانی که مقلد کورکورانهاند و چون پدرانشان کاری را کردهاند یا چون سنتی دارند، رفتاری را که کورکورانه انجام میدهند مینالد. نه یک اصولی دارد و میگوید به این اصول باید پایبند باشیم. مثل وفای به عهد، اگر قول دادهایم بیایم، بیایم؛ اگر نه نیایم.
8- شما به وفای به عهد خیلی تکیه کردید.
- چون میدانید، یک شرایطی را میپذیریم میآییم، مثلا میگوییم به قانون اساسی متعهدیم، خیر این مردم را در نظر میگیریم. خوب خیر مردم را در نظر گرفتن دیگر با مسئله لج و لجبازی کردن با دولت و قوه قضاییه و .... جور نیست؛ اینها دیگر بازی نفس است. مجلس نباید مجلس هواهای نفسانی بشود که هر کس بخواهد هر کار بکند. اگر دلم بخواهد دست بالا کنم، اگر نخواهم نکنم. اینجور آزاد نیستیم، درست است که حق انتخاب داریم