لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مشارکت های انتخاباتی
اعتصاب، تحصن و امثال آن، بسیار وقتگیر و پرهزینهاند. در مقابل، مشارکت انتخاباتی، که موضوع اصلی این نوشتار است، از این لحاظ در پایینترین مراتب قرار میگیرد. در مشارکت انتخاباتی افراد در زمانی کوتاه و با صرف هزینهی ناچیز به پای صندوقهای رأی می روند و با دنیای سیاست ارتباطی سطحی و گذرا برقرار میکنند. با وجود این، مشارکت انتخاباتی مهمترین و متداولترین نوع مشارکت سیاسی است و به یمن وجود یافتههای آماری و تحقیقات میدانی فراوان، غالب پژوهشهای انجام شده دربارة مشارکت در این زمینه خلاصه میشود.
در این نوشتار خواهیم کوشید با ارائةچارچوبی نظری دربارة مشارکت انتخاباتی، با توجه به آثار موجود در این خصوص، آن را مورد مدافه و کنکاشی جامعه شناختی قرار دهیم. اما قبل از پرداختن به موضوع اصلی بحث، پرسشهایی مهم در باب مفهوم و ماهیت مشارکت سیاسی وجود دارد که ارائةپاسخی شفاف و روشن بدانها ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از جمله آنکه: حقیقت مشارکت سیاسی چیست؟ به چه انگیزهای افراد به صحنةسیاست قدم میگذارند؟، اقسام مشارکت سیاسی کداماند؟ هر گونه حضور در صحنة سیاسی را می توان مشارکت سیاسی نامید؟ و آیا اساساً تعیین حدود و ثغور و چارچوب مشخص برای مشارکت سیاسی قابل قبول است یا خیر؟
پس به ناچار باید سخن را از بررسی مفهوم مشارکت سیاسی آغاز کرد و بدین منظور، به جای پرداختن به تعاریف گوناگون و تلقیها و رهیافتهای مختلف که از مشارکت سیاسی وجود دارد، شایسته آن است که رویکردهای مختلف به آن را مورد مدافه قرار دهیم.
رویکردهای مختلف نسبت به مشارکت سیاسی
غالب پژوهشگران با بینش ابزاری به پدیدة مشارکت سیاسی مینگرند و آن را رفتاری از سوی شهروندان میدانند که متوجه قلمرو سیاست است و به منظور اثر گذاشتن بر نحوة تصمیمگیری و انتخاب حاکمان صورت میپذیرد.
چنین رویکردی از مشارکت سیاسی بر این فرض استوار است که فرد عقلانی محض است و با محاسبة سود و زیان خود و به منظور تحقق برخی خواستهها و تأمین منافع خویش پای به عرصة سیاست میگذارد. غایت اصلی افراد از مشارکت سیاسی عبارت است از تأثیر بر انتخاب مجریان و بر نحوة تصمیم گیری آنان به منظور تأمین منافع و خواستههای فردی بیشتر.
بینش ابزاری از دهة 70 میلادی توجه بسیاری از پژوهشگران علم سیاست را به خود جلب کرد و بویژه در تحلیل رفتار سیاسی شهروندان مورد اقبال فراوان، خصوصاً در میان محققان آمریکایی قرار گرفت. و ربا و نی در سال 1979 با مطالعة رفتار رأی دهندگان آمریکایی به این نتیجه رسیدند که رأی دهندگان کمتر تحت تأثیر مسائل محیطی و جامعه شناختی یا روانیاند و با مطالعة موضوعات مطرح شده از طرف نامزدها و برنامههای احزاب سیاسی پای به عرصة سیاست میگذارند و حزبی را بر میگزینند که منافع آنان را بیشتر تأمین کند.
این دیدگاه، که بر بینش فردگرایانه استوار است، مشارکت سیاسی را برخاسته از ملاحظات عقلانی افراد و محاسبة سود و زیان شخصی آنان میداند. چنین رویکردی نسبت به پدیدههای سیاسی اساساً رویکردی اقتصاد محور است و مرجع اصلی اینگونه تحلیلها کتاب معروف آنتونی داونز است که در سال 1957 تحت عنوان تحلیلی اقتصادی از نظریة دموکراسی به رشتة تحریر درآمده است.
مشکل اصلی چنین رویکردی این است که شهروندان را اشخاصی صرفاً عقلانی فرض میکند و آنان را آگاه از کلیة مسائل و مشکلات و آشنا به راهکارهای لازم میداند، در صورتی که آمار و ارقام خلاف این را نشان میدهد. چرا که درصدی قابل توجه از مردم در جوامع غربی و به اصطلاح دموکراتیک، به مسائل سیاسی بیعلاقهاند و در کم هزینهترین شکل مشارکت، یعنی انتخابات، نیز حضوری چندان در خور و شایسته ندارند.
تحقیقات نشان میدهد که کار سیاسی اساساً عملی است حرفهای و در انحصار اقلیتی بسیار محدود از سیاست پیشگام است و به طور میانگین تنها 10 درصد از مردم را در جوامع غربی شامل میشود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
1- این روزها که در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم، یکی از ؟؟ رایج بحث بر سر «اخلاق انتخاباتی» است. از نظر شما تعریف اخلاق انتخاباتی چیست؟
- الحمدالله رب العالمین و السلام و الصلوه علی محمد و آله الطاهرین، ؟؟ بقیه الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین له الفداء و جعلنا من خیر انصار، و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.
واژه «اخلاق» که گفته میشود، معنایی در آن هست که چیزی از کارهای پسندیده و یا حتی کارهای بد به شکل ملکه در انسان درآید و راحت انجام دهد.
مثلاً روزهای اولی که به تازگی رانندگی یاد گرفتیم و هنوز ملکهمان نیست، اگر بچهمان عقب ماشین حرف بزند و شیطنت کند، حواسمان پرت میشود و تصادف میکنیم. یا مثلاً کلاج و گاز و ترمز را فکر میکنیم و دقت میکنیم هنگام استفاده؛ اما وقتی که گذشت و ممارست کردیم به راحتی رانندگی میکنیم و تغییر دهنده بر ایمان امری عادی است. اشتباه نمیکنیم هرگز پدال گاز و ترمز را.
در اخلاق همین حالت ملکه خوابیده است، میتواند اخلاق خوب باشد و هم اخلاق بد. پس هم شامل رذایل است و هم فضایل است که میتواند به شکل خلق در آدم در بیاید.
«انتخابات» هم یعنی ما وارد معرکهای میشویم که میخواهیم بگوییم مردمان یک ؟؟ دارند که کسی را که میخواهند انتخاب کنند، خوب طبیعی است همانطور که یک شخص یک درکی دارد، یک جامعه هم درکی دارد. ما یک درک جمعی داریم. مثلاً بچههای تهران یک درکی دارند که حتی در جمع میتوان سطح درک آنها را اندازهگیری کرد و با بچههای مثلاً اصفهان مقایسه کرد. میتوان گفت هر یک کجا بالاتر و کجا پایینتر است.
ولی انتخابات یک چیزی است که بنده فکر میکنم یکی از ویژگیهای انسان نسبت به سایر موجودات خدای تعالی که حسنش هم هست این است که میتواند و حق انتخاب دارد. خودش میتواند سرنوشت آینده خود را رقم بزند. اگر خوب باشد باید باشد.
یک گل اینگونه نیست، ولی یک خانم یا یک آقا این گونه است، میتواند سرنوشت خود را خودش انتخاب کند.
2- یعنی در سرنوشت انسانها عوامل دیگر دخیل نیست؟
- البته گاهی تلاش میکنیم که گردن یک فردی یا یک چیزی بگذاریم، اما اینجور نیست؛ خیلی از اوقات خودمان هستیم که انتخاب میکنیم.
3- به بحث «اخلاق انتخاباتی» بر گردیم.
- خوب، اینجا هم دو دستهاند، یک عده انتخاب میشوند و یک عده انتخاب میکنند. آنهایی که منتخب میشوند همه صاحب اختیارند، در حضور یا عدم حضور، در شهری که نامزد میشود. میتواند انصراف بدهد یا بماند.
مردم هم اختیار دارند و میتوانند بین نامزدها انتخاب کنند.
ولی در برابر تمام این حق انتخابها و اختیارها مسئولیت هم داریم، یعنی هم کسی که خود را در معرض انتخاب قرار دارد، چه خوب باشد چه بد، چه اصولی باشد یا نه، به دنبال اصلاحات باشد یا نباشد. هر اسمی که رویش بگذاریم، اینکه به معرکه میآید باید بداند که مسئولیتی در قبال این دارد. این گونه نیست که وقتی خدا اختیار و حق انتخاب میدهد هر کاری خواستی بتوانی انجام دهی. برخی این تعهد را نسبت به خداوند درک و احساس میکنند و برخی متوجه آن نیستند. یعنی ممکن است در خودشان این خلق را ایجاد کرده باشند با ممارست و تمرین و دریافت و یا ایجاد نکرده باشند. شاید هم به عکس مل کرده باشند، بارها به مردم دروغ گفته باشند، بارها خود را با ظاهر زیبا برای فریب مردم آراسته، بالاخره هر کس را با چیزی میشود گول زد، با چند تا کلمه علمی سنگین .... چنین افرادی هستند و من هم با نام آنها کاری ندارم و نمیخواهم اسمی بیاورم چون اینها شایسته نیستند. چنین افرادی اصلاً نیایند اول از همه به خودشان ظلم میکنند و خودشان را ارزان میفروشند.
4- طرف مقابل اینها حتماً باید کسانی باشند که خودشان را به فضایل اخلاقی آراستهاند؟
- طرف مقابل کسی است که فضایلی را در خود ایجاد کرده یا میخواهد دارای فضیلت باشد. ممکن است کسی باشد مثل بنده، من دوست دارم خوب باشم، ؟؟ نیستم. اخلاق خوب هنوز درونم ملکه نشده اما دوست دارم بشود. این دو گروه برای آمدن خوب هستند. بخواهند دارای فضایل بشوند و یا شده باشند.
5- یعنی همین که دارای فضایلی باشیم کافی است؟
- خوب وقتی اینگونه است باید یک اصولی را رعایت کرد. ما به عنوان یک مسلمان باید آنچه در اسلام به عنوان اخلاق پسندیده توصیه شده را رعایت کنیم.
6- میشود چند مورد مصداقی بفرمایید؟
- بنده چند تا از سر شاخهها را میگویم. یکی صداقت و راستی است. ما به این مردم قول و قراری میگذاریم. یا قول ندهید یا اگر میدهید پایش بایستید. بدانیم چه میگوییم به مردم.
راستی خیلی خوب است و همه آنرا دوست دارند. منحصر به اسلام هم نیست. جزو مروت و جوانمردی است. ممکن است یک عده مسلمان هم نباشند اما صداقت داشته باشند. همانطور که زمان پیامبر یک عده از مشرکین با هم قرار میگذارند که جوانمردانه عمل کنند.
صداقت داشتن، ؟؟ داشتن، به دنبال لجن مال کردن دیگران نبودن.
7- یعنی برای پرهیز از لجن مال کردن به سراغ نقد نرویم؟
- چرا، مستدل حرف بزنیم و از طرف هم بخواهیم مستدل حرف بزند. به استدلال حرف بزنیم و به استدلال بپذیریم. جالب این است که اسلام از دست متحجرین مینالد چون خود یک دین متحجر نیست. اسلام از دست کسانی که مقلد کورکورانهاند و چون پدرانشان کاری را کردهاند یا چون سنتی دارند، رفتاری را که کورکورانه انجام میدهند مینالد. نه یک اصولی دارد و میگوید به این اصول باید پایبند باشیم. مثل وفای به عهد، اگر قول دادهایم بیایم، بیایم؛ اگر نه نیایم.
8- شما به وفای به عهد خیلی تکیه کردید.
- چون میدانید، یک شرایطی را میپذیریم میآییم، مثلا میگوییم به قانون اساسی متعهدیم، خیر این مردم را در نظر میگیریم. خوب خیر مردم را در نظر گرفتن دیگر با مسئله لج و لجبازی کردن با دولت و قوه قضاییه و .... جور نیست؛ اینها دیگر بازی نفس است. مجلس نباید مجلس هواهای نفسانی بشود که هر کس بخواهد هر کار بکند. اگر دلم بخواهد دست بالا کنم، اگر نخواهم نکنم. اینجور آزاد نیستیم، درست است که حق انتخاب داریم