لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مرخصیها موضوع مواد 47 و 48 و 49 قانون استخدام کشوری در سازمان آموزش و پرورش
مرخصی استحقاقی، مرخصی استعلاجی، مرخصی بدون حقوق
فصل یکم (مرخصی استحقاقی)
1- مستخدمین رسمی دولت به استناد ماده 47 قانون استخدام کشوری سالی یک ماه حق استفاده از مرخصی استحقاقی با حقوق و فوقالعادههای مربوطه را دارا میباشند و این نوع مرخصی صرفاً شامل کارکنان کادر اداری میباشد.
2-مرخصی استحقاقی از اولین ماه خدمت به نسبت مدت خدمت به او تعلق میگیرد.
3- مرخصی کمتر از یک روز (مرخصی ساعتی) جزو مرخصی استحقاقی منظور میشود و حداکثر مدت مرخصی فوق در یکسال تقویمی بیش از 12 روز مجاز نمیباشد.
4-حداکثر مدت استفاده از مرخصی استحقاقی همان سال و مرخصی ذخیره شده جمعاً 4 ماه میباشد لذا در صورت استفاده از باقیمانده مرخصی ذخیره میبایست مستخدم حداقل یکسال تمام وقت اشتغال داشته باشد.
5- به استناد ماده سه آییننامه مرخصیها تعطیلات رسمی بین مرخصی استحقاقی تقاضا شده جزو مرخصی استحقاقی منظور میگردد.
مثال: همکاری که روز پنجشنبه و شنبه را تقاضای مرخصی استحقاقی مینماید جمعه هم جزو مرخصی استحقاقی وی منظور میگردد.
6- کارگزینیهای مناطق مکلفند در فروردین ماه هر سال میزان مرخصیهای استفاده شده و یا ذخیره مرخصی را به همکاران اعلام نمایند و بدیهی است جمع مرخصی ساعتی و روزانه در صورت نداشتن ذخیره مرخصی نبایستی از 30 روز در یک سال تقویمی تجاوز نماید.
7- به استناد شیوهنامه شماره 55/17792 – 20/12/82 در خصوص ماده 17 آییننامه مرخصیها استفاده یک ماه مرخصی استحقاقی برای مشمولین طرح طبقهبندی مشاغل معلمان صرفاً برای یک بار در طول خدمت به منظور انجام مناسک حج تمتع (حج واجب) و تشرف به مکه مکرمه بلامانع میباشد.
8- کارکنان کادر آموزشی که از تعطیلات فصلی تابستان و ایام عید نوروز استفاده مینماید دارای مرخصی استحقاقی نمیباشند.
9- مرخصی کارکنانی که جهت پست سازمانی مناطق پیشنهاد میشود صرفاً از تاریخ انتصاب میتواند از مرخصی استحقاقی بهرهمند گردند.
10-استفاده از مرخصی استحقاقی منوط به درخواست کتبی ذینفع و موافقت کتبی رییس واحد مربوطه و در غیاب او معاون وی خواهد بود.
11-حفظ سمت سازمانی مستخدم در طول مرخصی استحقاقی الزامی است.
فصل دوم (مرخصی استعلاجی):
1- به استناد ماده 48 قانون استخدام کشوری و ماده 21 آییننامه مرخصیها هر گاه مستخدم شاغل بیمار شود و آن بیماری مانع از خدمت او شود باید مراتب را در کوتاهترین مدت ممکن به واحد مربوطه و اداره متبوع اطلاع دهد.
2- مستخدم باید گواهی پزشکی مبنیبر بیماری و عدم حضور خود را به واحد مربوطه جهت ارجاع به کارگزینی یا امور اداری ارایه دهد.
3- کارگزینی یا امور اداری مکلف است گواهی پزشکی مستخدم را برای اظهار نظر به پزشک معتمد مؤسسه دولتی (تا 21 روز) ارسال نماید تا در صورت تأیید مرخصی استعلاجی صادر گردد.
4- گواهی پزشکی مازاد بر 21 روز تا سقف 4 ماه میبایست جهت تأیید به شورای پزشکی کارکنان مستقر در درمانگاه مرکزی فرهنگیان ارسال گردد.
5- مدارک پزشکی مازاد بر 4 ماه میبایست جهت تأیید مدت معذوریت پزشکی به شورای عالی پزشکی ارسال گردد.
6- به استناد ماده 24 آییننامه مرخصیها تشخیص ابتلاء مستخدم به بیماری صعبالعلاج و تعیین مدت معذوریت وی به عهده کمیسیون پزشکی شورای عالی پزشکی است و حداکثر مدت این معذوریت در هر نوبت 6 ماه و قابل تمدید خواهد بود.
7- به استناد ماده 27 آییننامه مرخصیها به مستخدمی که از مرخصی استعلاجی استفاده مینماید تا 4 ماه و در صورتی که به علت ابتلاء به بیماری صعبالعلاج بیش از 4 ماه باشد تا سقف یکسال حقوق و فوقالعادههای مربوطه و به مدت زاید بر یکسال تا هنگامیکه مشمول ماده 79 قانون استخدام کشوری قرار نگرفته فقط حقوق پرداخت میگردد.
8- به استناد تبصره 2 ماده 14 آییننامه استخدام پیمانی تصویبنامه شماره 52282/ت664 – 15/6/68 پرداخت حقوق تا 3 روز به عهده دستگاه مربوطه و مازاد بر 3 روز تا خاتمه بیماری به عهده قانون تأمین میباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تقسیمات کشوری ، سلسله مراتبی اداری ـ سیاسی در تقسیم هر کشور به واحدهای کوچکتر، برای سهولت ادارة آن و تأمین امنیت و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی . این تقسیم بندی گاه برمبنای تاریخ و فرهنگ ، اوضاع جغرافیایی و جمعیت و گاه برحسب ملاحظات سیاسی (بویژه در دورة معاصر) صورت می گیرد.1) در برخی مناطق جهان اسلام . در این بخش از مقاله به تقسیم بندی برخی کشورهای اسلامی اشاره می شود. ظاهراً اندیشة تقسیم بندی سرزمینهای جهان اسلام با فتوحات و گسترش سرزمینهای اسلامی مقارن بوده البته پیش از آن نیز تقسیم بندیهایی کلی ، از جمله بر اساس اقالیم و طول و عرض جغرافیایی محلّ، وجود داشته است (برای نمونه رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 44ـ49). ابن خرداذبه در سدة سوم ، بخش آباد و مسکون زمین را به چهار بخش تقسیم کرد: اَروفی ، شامل مناطقی مانند اندلس و روم و فرنگ و طَنجه تا حد مصر؛ لُوبِیه ، شامل مناطقی مانند مصر و قُلزُم و حبشه ؛ اِتیوفِیا، شامل مناطقی مانند تهامه و یمن و سند؛ و اِسقُوتِیا، شامل مناطقی از جمله ارمینیه و خراسان و خزر (ص 155). او همچنین در بیان سرزمینهای اسلامی ، چهار قسمت عمده را نام برده است : مشرق ، مغرب ، جَربا (سرزمینهای شمالی ) و تَیْمَن (سرزمینهای جنوبی ؛ ص 18، 72، 118، 153). در این تقسیم بندی ، سرزمینهای اسلامی عمدتاً به کوره ها (تقریباً معادل استان )، رُستاقها (ناحیه ای کوچکتر از کوره ) و طَسوجها (ناحیه ای کوچکتر از رستاق ) تقسیم شده اند (مثلاً رجوع کنیدبه ص 5 ـ 8).در سدة چهارم ، اصطخری (ص 3ـ4) سرزمینهای اسلامی را به این بیست اقلیم تقسیم کرده است : دیار عرب ، دریای فارس ، مغرب ، مصر، شام ، دریای روم ، جزیره ، عراق ، خوزستان ، فارس ، کرمان ، منصوره (شامل مناطقی از جمله بلاد سند و هند)، آذربایجان ، جبال ، دیلم ، دریای خزر، بیابان میان فارس و خراسان ، سجستان ، خراسان و ماوراءالنهر.مقدسی نیز در سدة چهارم ، جهان اسلام را مشتمل بر چهارده اقلیم دانسته است : شش اقلیم عربی (جزیرة العرب ، عراق ، اَقُور، شام ، مصر و مغرب ) و هشت اقلیم عجمی (خاوران ، دیلم ، رُحاب ، جبال ، خوزستان ، فارس ، کرمان و سند؛ ص 9ـ10). در تقسیم بندی مقدسی (ص 47)، هر اقلیم چند کوره * و هر کوره یک یا چند قصبه * (به مرکزیت یکی از قصبات ) دارد و هر قصبه دارای چند شهر (مدینه ) و قریة تابع است . مقدسی (همانجا) شرط مدینه بودن را داشتن منبر دانسته و گفته است که گاهی «مصر» نیز چند ناحیه و شهرِ تابع دارد.به نوشتة مقدسی (همانجا) مصر مانند قَیْروان و دمشق شهری بوده که مقر سلطان در آن قرار داشته و والیان از آنجا به مناطق دیگر فرستاده می شدند و شهرهای یک اقلیم نیز به آن وابسته بودند. به نظر فقها، مصر شهری دارای مسجد جامع و محل اجرای حدود و جایگاه امیر بوده است ، مانند نابلس . به نظر لغت شناسان ، مصر شهری بزرگ و حائل میان دو منطقه بوده است ، مانند بصره . در نظر عوام مصر شهری بزرگ و با شکوه بوده است ، مانند ری و موصل ؛ بنا بر این ، شهرهایی مانند سمرقند، مکه ، بغداد و دمشق جزو امصار و شهرهایی مانند حِمْص ، هرات ، حلب ، بلخ و فاس جزو قصبات بوده اند (مقدسی ، ص 47ـ 48).به نوشتة مقدسی (ص 222) تا قبل از وی کسی به کوره بندی سرزمینها و تعیین قصبات نپرداخته و برخی جاها که ابن خرداذبه آنها را شهر خوانده ، در طبقه بندی مقدسی قصبه شمرده شده است .تقسیم بندی سرزمینهای اسلامی در دورة فتوحات ، متأثر از تعیین والی از میان صحابه یا فرماندهان سپاه ، برای مناطق فتح شده ، بود ( رجوع کنیدبه ادامة مقاله ). مثلاً اگر برای آن سرزمین پنج والی می فرستادند آنجا به پنج قسمت تقسیم می شد.سرزمین عربستان ــ که در نوشته های یونانی به سه قسمت عمده (عربستان بیابانی ، شامل بیابانهای داخلی شبه جزیره ؛ عربستان سنگی ، شامل مناطق کوهستانی شمال و مغرب ؛ و عربستان خوشبخت ، شامل سواحل غربی جنوبی و جنوب غربی ) تقسیم می شد ــ پس از اسلام به پنج قسمت تقسیم شد: حجاز، تهامه ، یمن ، نجد و عروض . این تقسیم بندی به عبداللّه بن عباس منسوب است (جواد علی ، ج 1، ص 163؛ یاقوت حموی ، ذیل «جزیرة العرب »).در سدة چهارم ، جزیرة العرب گسترده ترین اقلیم به شمار می رفت و مشتمل بر چهار کوره (حجاز، یمن ، عمان و هَجَر) و چهار ناحیه (اَحقاف ، اَشحار، یَمامه و قُرْح ) می شد و صنعا سرآمد شهرهای آن بود (مقدسی ، ص 67ـ69).در دورة معاصر، مبنای تقسیمات کشوری عربستان منطقه و محافظه است . هر یک از مناطق سیزده گانة این کشور به دو یا چند محافظه تقسیم شده است . در این تقسیمات ، گاهی محافظه ها به سبب اهمیت طبقه بندی شده اند و علاوه بر شهرهای مهمِ مناطق که مرکز منطقه اند و شهرهای بزرگ و متوسط که مرکز محافظه اند، گاهی شهرهای کوچک نیز مرکز محافظه به شمار می روند. حاکم هر محافظه «امیر» خوانده می شود و پادشاه عربستان وی را انتخاب می کند (فخری ، ص 9؛ اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 14ـ15).یمن ــ که قبل از اسلام بخشی از سرزمین پادشاهی سبا بود ــ در دورة فتوحات اسلامی ، با انتخاب والیانی از صحابه ، به چند ولایت تقسیم شد و پیامبر اکرم برای حَضْرَموت ، صنعا و اراضی آن ، زَبید، رِمَعْ، عدن و سواحل آن ، نَجْران و ولایت کِنده و صَدِف والی انتخاب کردند (بلاذری ، ص 76). در سده های اولیة اسلامی ، یمن به چند «مخلاف » تقسیم می شد. ابن خرداذبه نخستین جغرافیدانی است که از مخالیف نام برده است ( رجوع کنیدبه ص 136ـ139). وی علاوه بر آن به تقسیم بندی کلی یمن به سه والی نشین جَنَد، صنعا و حضرموت (هر یک با مخلافهایشان ) اشاره کرده است ( رجوع کنیدبه ص 144). پس از او، یعقوبی (قرن سوم ؛ ص 317) از 84 مخلاف یمن ، بدون اشاره به وسعت و کیفیت آنها، یاد کرده است . مخلافهای یمن گاهی برابر با رستاق ، گاهی برابر با کوره و گاهی تقریباً مطابق با جُند (تقریباً منطبق بر استان و به معنای لشکرگاه )، نزد مردم شام بود (عماره یمنی ، ص 53 و پانویس 3؛ نیز رجوع کنیدبه کحّاله ، ص 254، پانویس 1). در سدة چهارم ، اصطخری (ص 23ـ 25) در معرفی یمن ، از بلاد (مانند بلاد اباضیه )، اَعمال (از جمله اعمالِ حضرموت )، شهر (مانند صنعا) و شهر کوچک (مانند عدن ) نام برده است . بعضی از این بلاد (مانند بلاد خَیْوان / خَوْلان ) جزو مخلافهایی اند که ابن خرداذبه از آنها نام برده است . مقدسی (ص 69ـ70) یمن را به دو قسمت عمده تقسیم کرده است : جنوب ، در کرانة دریا به نام تهامه (قصبة آن زبید)؛ و کوهستانی و سردسیر به نام نجد (قصبة آن صنعا). وی قسمتی از یمن را ناحیه خوانده است (ص 70؛ نیز رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 94ـ99). در سدة ششم ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
دستورالعمل کشوری فلج اطفال ایران
تعریف فلج اطفال :
فلج اطفال یک عفونت حاد ویروسی با دامنه ای متغیر از عفونت بدون علامت تا مننژیت آسپتیک، فلج و مرگ است .
عامل بیماریزا :
ویروس وحشی پولیواست که در سه تیپ ( ۱و۲و۳) می تواند سبب ایجاد بیماری شود . از بیماران فلجی در اکثر اوقات نوع ۱ ویروس جدا می شود . نوع ۳ کمتر از نوع ۱ شایع بوده و نوع ۲ از حداقل موارد جدا می شود . نوع ۱ مسئول اغلب اپیدمی هاست و اغلب موارد پولیو ناشی از واکسن را نوع ۲و۳ باعث می شوند .
اپیدمیولوژی :
وقوع :
موارد تک گیر و اپیدمی ها اکثرا” در تابستان و پائیز رخ می دهند . فلج اطفال در هر سنی ممکن است اتفاق افتد ولی بیشتر بیماری کودکان و نوجوانان است . بهبود استانداردهای زندگی می تواند موجب بروز بیماری در سنین بالاتر در افرادی شود ، که در کودکی به ایمنی ناشی از عفونت دست نیافته اند . در جاهایی که ویروس پولیو شایع است ، پادتن علیه سه نوع ویروس ، از طریق بیماری خفیف یا عفونت بدون علامت در سنین زیر ۵ سال بوجود می آید .
متعاقب ابتلاء به یک نوع ویروس فلج اطفال ، ایمنی نسبت به آن نوع برای تمام عمر کسب میشود ولی مصونیت متقاطع بین سه نوع ویروس فلج اطفال وجود ندارد و بهمین علت فرد مبتلاء به فلج اطفال را بهنگام ابتلاء به بیماری باید واکسینه نمود .
مخزن :
تنها مخزن ویروس ، انسان است . در محیط غیرزنده درمدت کوتاهی از بین می رود .
راههای انتقال :
در مناطقی که وضعیت بهداشتی آنها در سطح پائینی است ویروس معمولا” از طریق مدفوعی – دهانی سرایت می کند . در جاهایی که وضعیت بهداشتی مطلوبی دارند ، انتشار از طریق تنفسی است . ویروس در مدفوع آسانتر و طی مدت زمان طولانی تری نسبت به حلق قابل جداسازی است .
دوره نهفتگی :
عموما” ۱۴-۷ روز در موارد فلجی است ولی از ۳۵-۳ روز نیز گزارش شده است .
دوره سرایت :
دقیقا” شناخته شده نیست.درهر دو فرم فلجی و بدون علامت ، وجود ویروس فلج اطفال را می توان ظرف ۳۶ ساعت پس از بروز عفونت ، در حلق و یا پس از ۷۲ ساعت ، در مدفوع اثبات نمود . ویروس حدود ۱ هفته از حلق و ۶-۳ هفته همراه با مدفوع دفع می شود . مبتلایان از حدود یک هفته پیش از بروز علائم عامل آلودگی هستند .
بیماریزائی :
تمامی افراد مستعد ابتلاء هستند ، ولی موارد فلجی نادر است . عفونت بدون علامت سبب ایجاد ایمنی طبیعی علیه همان نوع ویروس فلج اطفال می شود. حمله ثانویه نادر بوده و ناشی از آلودگی به نوع دیگر ویروس پولیو است . نوزادان ، دارای ایمنی غیرفعال مادری هستند.تزریق های عضلانی در خلال دوره نهفتگی ممکن است موجب بروز فلج در همان عضو با سایر اعضاء شود .
تظاهرات بالینی :
در عفونتهای بدون علامت ، فرد آلوده علائمی از بیماری نشان نمی دهد و برای درمان مراجعه نمی کند ولی می تواند ویروس پولیو را به دیگران انتقال دهد . پولیومیلیت فلجی دارای ۲ فاز مینور و ماژور است . در فاز مینور ( فلج اطفال خفیف ) ، تب ، بیحالی ، سردرد ، آبریزش از بینی و استفراغ وجود دارد که در صورت تبدیل آن به فاز ماژور (فلج اطفال شدید ) ، درد شدید عضلانی ، سفتی گردن با یا بدون فلج شل نیز به آن اضافه می شود ضمن اینکه فلج عضلات تنفسی و بلع نیز زندگی بیمار را تهدید می کند .
موضع فلج شده به ناحیه سلول های عصبی آسیب دیده در نخاع یا مغز بستگی دارد . بروز عفونت بدون علامت و موارد خفیف بیماری معمولا” متجاوز از صد برابر موارد فلجی است بخصوص اگر آلودگی در اوایل عمر باشد . فلج اطفال را می توان بصورت بالینی تشخیص داد ولی امکان اشتباه با عفونتهای عصبی دیگر و سایر حالات فلجی نیز وجود دارد .
انترو ویروس های دیگر ( نوع ۷۰ و ۷۱ ) و ویروسهای کوکساکی (گروه A نوع ۷ ) نیز ممکن است سبب عفونتهای مشابه فلج اطفال شوند که البته معمولا” خفیف تر و همراه با علائم عمومی کمتر ، فلج باقیمانده جزئی و ناچیز هستند .
سندرم گیلن باره نیز ممکن است شبیه فلج اطفال باشد ولی معمولا” با تب ، سردرد ، آبریزش بینی و استفراغ همراه نیست .
تشخیص افتراقی :
ارزیابی اولیه بالینی به پزشک اجازه می دهد تا سایر علل فلج بویژه مننژیت باکتریال ، ضربه و فلج مغزی را حذف نماید .
فلج اطفال در بدو امر ممکن است با سندرم گیلن باره ، میلیت عرضی و نوریت ضربه ای اشتباه شود . جدول ذیل بیانگر برخی از تفاوتهای عمده فلج اطفال با سایر عفونتهای فلج دهنده است :
علائم
پولیومیلیت
گیلن باره
نوریت ضربه ای
میلیت عرضی
در صورتی که تمام حالتهای ذیل وجود داشته باشد احتمال فلج اطفال بیشتر می شود :