لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیوند عضو پس از قصاص
مسالهء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریدهء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در بارهء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در بارهء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مسالهء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شدهء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همهء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو بارهء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شدهء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریدهء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهدهء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مىشود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکستهء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مسالهء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکهء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شدهء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زدهء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکستهء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پیوند ناگسستنی حماسه حسینی و انقلاب اسلامی
حماسه عاشورا از جمله حرکت های ماندگار درتاریخ است که تاثیر بسزایی بر جنبش های اجتماعی و سیاسی پس از خود در جهان اسلام گذاشت. در واقع قیام عاشورا طرحی نو در تاریخ در افکند. همین طرح تازه بود که همواره بر جان و دل مردم اثر گذاربوده است.
بدون شک در تاریخ اسلام، قیام امام حسین (ع) از مهمترین وقایع تاریخی بشمار میآید. پیام انقلابی گری و شهادت طلبی این واقعه عظیم،قرنها الهام بخش اندیشمندان و مبارزان ضد ظلم واستبداد بوده است. مسلمانان این این قیام را، نه تنها موجب پیروزی نهایی و تحقق آرمانهای اسلام راستین در این جهان میشمارند بلکه آن رامایه رستگاری دوستداران امام حسین (ع) در جهان دیگر میدانند.
در تاریخ معاصر ایران، قیام حسینی همواره الهام بخش جنبش های سیاسی و اجتماعی بوده است این عصر در واقع با نگرش جدید به "فرهنک عاشورا"آغاز شد.رد پای این دیدگاه را میتوان در تاریخ نگاری عاشورا نیز دنبال کرد.
این قسم نگرش نوین به واقعه عاشورا در آثار اندیشمندان برجسته ای چون استادشهید"مرتضی مطهری " نیز تداوم یافت و در مکتوبات دکتر علی شریعتی در قالب مفاهیم و تعابیر فرهنک سیاسی جدید صورتی ایدئولوژیک و رادیکال پیدا کرد و سرانجام توسط رهبر فقید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره ) با ضرورت های حاد عملی در عرصه سیاست، پیوند ناگسستنی یافت.
شعار "خون بر شمشیر پیروز است " از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ایران است که نشاندهنده الگوبرداری انقلاب ایران از " نهضت عاشورای حسینی " است.
تکیه بر مکتب تشیع و اندیشه های رهایی بخش اسلام، احیاء حقوق محرومان، مظلومان و مستضعفان و کاشتن بذر امید در دل آزادگان جهان از آرمان های بلند انقلاب اسلامی ایران است.
واقعه عاشورا با وجود گذشت ۱۴۰۰از آن، هنوز رنک کهنگی و غبار نگرفته است وهر چه که زمان بیشتر میگذرد به نظر میرسد بردرخشش آن افزوده می شود و دلدادگان بیشتری مییابد .
راز جاودانگی این حرکت این است که همواره به صورت یک الگو"عدالت خواهی" و "آزادگی " جلوه کرده است. پرتو "آزادگی " و"عدالت خواهی "این واقعه چنان عمیق است که همه انسان های آزاده رادرهر عصر وزمانی به خودجذب می کند.
در دوران معاصر هم، مصادف شدن حرکت انقلابی امام خمینی (ره) با سال روز عزاداری امام حسین (ع) یاد آور واقعه خونین کربلا شد.
امام (ره ) در یکی از سخنرانی های خود در دهه چهل، رژیم پهلوی را به بنی امیه تشبیه کردند. معمولا رهبران انقلاب هنگامی در پیشبرد اهداف انقلابی موفق میشوند که بتوانند نسبت میان تاریخ و سنت خود را با حرکتی که آغاز کرده اند، تبیین کنند.راز حرکت موثر امام خرداد سال ۴۲دقیقا همین نکته بوده است.
امسال تقارن دهه فجر انقلاب اسلامی با ماه محرم،یاد و خاطره این واقعه بزرگ را پرشورتر از هرسال دیگر در اذهان زنده کرد و ضرورت بازگویی و روایت روزهای به یادماندنی پیروزی انقلاب را بیش از گذشته آشکار ساخت.
انقلاب اسلامی ایران همچون نهضت امام حسین (ع) عظیم و همه جانبه بود. در واقع این تحول تاریخی را میتوان تداوم نهضت عاشورا و احیاء اسلام راستین وانقلابی پس از چهارده قرن حاکمیت زر وزور و تزویر تلقی کرد.
همانطور که نهضت امام حسین (ع) به عنوان یک حرکت فرهنگی ابتدا انسانها را از درون متحول کرد و پس از آن منجر به تحولات بیرونی شد،انقلاب اسلامی ایران نیز ابتدا اندیشهها و ذهنها را متحول و سپس نظام سیاسی کشور را دست خوش تحول ساخت و مردم را از استبداد رهانید.
"واقعه کربلا" گرچه از نظر زمانی کوتاه بود و تنها یک روز از صبح تا عصر به طول انجامیداما لحظه لحظه آن درس شهامت، ایثار و فداکاری،ایمان،اعتقاد و اخلاص بود. واقعه کربلا دانشگاهی است که از طفل شیرخوار تا پیرمردسپید مویش به بشریت درس آزادگی و حریت میآموزد.خون مطهر امام حسین (ع ) و یارانش به اسلام حیات تازه بخشیدو تاهمیشه تاریخ الهام بخش آزادگان جهان خواهدبود.
به گفته "دکتر علی شریعتی "، "شهید، قلب تاریخ است هم چنان که قلب به رگ های خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد،جامعه ای که رو به مردن میرود جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهاند و جامعه ای که به مرک تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک، مرده وبی رمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،ایمان جدید به خویشتن را میبخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید، کی غائب است ؟" واز همین رو بود که با الهام از یاد و خاطره شهدای گرانقدر کربلا،مردم مسلمان و شیفته خاندان عصمت و طهارت با دست خالی به مبارزه با رژیم مستبد پهلوی پرداختند.
و به یاد آوریم تظاهرات پرشور مردمی در اعتراض به رژیم پهلوی را در محرم سال ۵۷و در روز عاشورای حسینی که با الهام از حماسه عظیم حسینی صورت گرفت.
به حق میتوان گفت مفاهیمی که در حماسه حسینی و واقعه کربلا وجود داشت در واپسین ماهها و روزهای سال ۵۷از تاثیرگذارترین مفاهیمی بود که تنور مبارزه با رژیم پهلوی را بیش از هر چیز دیگری گرمی و حرارت بخشید و زمینه ساز سرنگونی دودمان پهلوی را فراهم آورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
فصل 1
* جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص)
تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداستخویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مىزیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوستبدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.
در حقیقتبزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مىجستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مىخواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مىگرفت و بلند مىکرد و مىگفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آوردهایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .
خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟
رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مىداشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مىجستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مىداشتند و از او کسب علم مىکردند و جرعهنوش دریاى دانش او بودند.
این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوستبداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم. البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است: «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مىفرستند.اى کسانى که ایمان آوردهاید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کردهاند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى» (2) . بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مىداد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستادهات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى» (3) .
مسلم از ابو مسعود انصارى روایت کرده است که پیامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى که به او تعلیم مىداد که چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگویید:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم در میان جهانیان برکت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى» (4) .
نسایى از طلحه به دو طریق نقل کرده است که کسانى از پیامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بیاموزد،پیامبر در حال آموزش فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او برکت ده همان گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى» (5) .
ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که پیوسته او به مسلمانان مىآموخت کهموقع درود بر پیامبر بگویند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم درود فرستادى که تو ستوده بزرگوارى.بار خدایا!بر محمد و آل محمد مبارک گردان چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى براستى که تو ستوده بزرگوارى» (6) .
این احادیث گواهى مىدهند که پیامبر مسلمانان را مامور کرده است تا هر گاه بر او درود مىفرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و این که درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه این درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى یومیه و یا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پیوسته در نمازهاى یومیهشان بر خاندان پیامبر درود مىفرستادهاند چنان که بر خود پیامبر درود مىفرستادهاند. هنگامى که پیامبر (ص) به پیروان خود دستور مىدهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان که بر خود او درود مىفرستند.در حقیقت این دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مىکند، چه او پیامبرى است که از روى هوا سخن نمىگوید،بویژه آنگاه که به مسلمانان امور دینىشان را مىآموزد. زمانى که خدا و رسولش مسلمانان را مامور مىکنند تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پیوند ناگسستنی حماسه حسینی و انقلاب اسلامی
حماسه عاشورا از جمله حرکت های ماندگار درتاریخ است که تاثیر بسزایی بر جنبش های اجتماعی و سیاسی پس از خود در جهان اسلام گذاشت. در واقع قیام عاشورا طرحی نو در تاریخ در افکند. همین طرح تازه بود که همواره بر جان و دل مردم اثر گذاربوده است.
بدون شک در تاریخ اسلام، قیام امام حسین (ع) از مهمترین وقایع تاریخی بشمار میآید. پیام انقلابی گری و شهادت طلبی این واقعه عظیم،قرنها الهام بخش اندیشمندان و مبارزان ضد ظلم واستبداد بوده است. مسلمانان این این قیام را، نه تنها موجب پیروزی نهایی و تحقق آرمانهای اسلام راستین در این جهان میشمارند بلکه آن رامایه رستگاری دوستداران امام حسین (ع) در جهان دیگر میدانند.
در تاریخ معاصر ایران، قیام حسینی همواره الهام بخش جنبش های سیاسی و اجتماعی بوده است این عصر در واقع با نگرش جدید به "فرهنک عاشورا"آغاز شد.رد پای این دیدگاه را میتوان در تاریخ نگاری عاشورا نیز دنبال کرد.
این قسم نگرش نوین به واقعه عاشورا در آثار اندیشمندان برجسته ای چون استادشهید"مرتضی مطهری " نیز تداوم یافت و در مکتوبات دکتر علی شریعتی در قالب مفاهیم و تعابیر فرهنک سیاسی جدید صورتی ایدئولوژیک و رادیکال پیدا کرد و سرانجام توسط رهبر فقید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره ) با ضرورت های حاد عملی در عرصه سیاست، پیوند ناگسستنی یافت.
شعار "خون بر شمشیر پیروز است " از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ایران است که نشاندهنده الگوبرداری انقلاب ایران از " نهضت عاشورای حسینی " است.
تکیه بر مکتب تشیع و اندیشه های رهایی بخش اسلام، احیاء حقوق محرومان، مظلومان و مستضعفان و کاشتن بذر امید در دل آزادگان جهان از آرمان های بلند انقلاب اسلامی ایران است.
واقعه عاشورا با وجود گذشت ۱۴۰۰از آن، هنوز رنک کهنگی و غبار نگرفته است وهر چه که زمان بیشتر میگذرد به نظر میرسد بردرخشش آن افزوده می شود و دلدادگان بیشتری مییابد .
راز جاودانگی این حرکت این است که همواره به صورت یک الگو"عدالت خواهی" و "آزادگی " جلوه کرده است. پرتو "آزادگی " و"عدالت خواهی "این واقعه چنان عمیق است که همه انسان های آزاده رادرهر عصر وزمانی به خودجذب می کند.
در دوران معاصر هم، مصادف شدن حرکت انقلابی امام خمینی (ره) با سال روز عزاداری امام حسین (ع) یاد آور واقعه خونین کربلا شد.
امام (ره ) در یکی از سخنرانی های خود در دهه چهل، رژیم پهلوی را به بنی امیه تشبیه کردند. معمولا رهبران انقلاب هنگامی در پیشبرد اهداف انقلابی موفق میشوند که بتوانند نسبت میان تاریخ و سنت خود را با حرکتی که آغاز کرده اند، تبیین کنند.راز حرکت موثر امام خرداد سال ۴۲دقیقا همین نکته بوده است.
امسال تقارن دهه فجر انقلاب اسلامی با ماه محرم،یاد و خاطره این واقعه بزرگ را پرشورتر از هرسال دیگر در اذهان زنده کرد و ضرورت بازگویی و روایت روزهای به یادماندنی پیروزی انقلاب را بیش از گذشته آشکار ساخت.
انقلاب اسلامی ایران همچون نهضت امام حسین (ع) عظیم و همه جانبه بود. در واقع این تحول تاریخی را میتوان تداوم نهضت عاشورا و احیاء اسلام راستین وانقلابی پس از چهارده قرن حاکمیت زر وزور و تزویر تلقی کرد.
همانطور که نهضت امام حسین (ع) به عنوان یک حرکت فرهنگی ابتدا انسانها را از درون متحول کرد و پس از آن منجر به تحولات بیرونی شد،انقلاب اسلامی ایران نیز ابتدا اندیشهها و ذهنها را متحول و سپس نظام سیاسی کشور را دست خوش تحول ساخت و مردم را از استبداد رهانید.
"واقعه کربلا" گرچه از نظر زمانی کوتاه بود و تنها یک روز از صبح تا عصر به طول انجامیداما لحظه لحظه آن درس شهامت، ایثار و فداکاری،ایمان،اعتقاد و اخلاص بود. واقعه کربلا دانشگاهی است که از طفل شیرخوار تا پیرمردسپید مویش به بشریت درس آزادگی و حریت میآموزد.خون مطهر امام حسین (ع ) و یارانش به اسلام حیات تازه بخشیدو تاهمیشه تاریخ الهام بخش آزادگان جهان خواهدبود.
به گفته "دکتر علی شریعتی "، "شهید، قلب تاریخ است هم چنان که قلب به رگ های خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد،جامعه ای که رو به مردن میرود جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهاند و جامعه ای که به مرک تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک، مرده وبی رمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،ایمان جدید به خویشتن را میبخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید، کی غائب است ؟" واز همین رو بود که با الهام از یاد و خاطره شهدای گرانقدر کربلا،مردم مسلمان و شیفته خاندان عصمت و طهارت با دست خالی به مبارزه با رژیم مستبد پهلوی پرداختند.
و به یاد آوریم تظاهرات پرشور مردمی در اعتراض به رژیم پهلوی را در محرم سال ۵۷و در روز عاشورای حسینی که با الهام از حماسه عظیم حسینی صورت گرفت.
به حق میتوان گفت مفاهیمی که در حماسه حسینی و واقعه کربلا وجود داشت در واپسین ماهها و روزهای سال ۵۷از تاثیرگذارترین مفاهیمی بود که تنور مبارزه با رژیم پهلوی را بیش از هر چیز دیگری گرمی و حرارت بخشید و زمینه ساز سرنگونی دودمان پهلوی را فراهم آورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیوند یونی
پیوند یونی نوعی از پیوند شیمیایی است که برپایه نیروی الکترواستاتیک بین دو یون با بار مخالف شکل میگیرد.
ترکیبات یونی متشکل از تعداد زیادی آنیون و کاتیون هستند که با طرح معین هندسی در کنار هم قرار گرفتهاند و یک بلور بوجود میآورند. هر بلور ، به سبب جاذبههای منفی ـ مثبت یونها به هم ، نگهداشته شده است. فرمول شیمیایی یک ترکیب یونی نشانه سادهترین نسبت یونهای مختلف برای به وجود آوردن بلوری است که از نظر الکتریکی خنثی باشد.
ماهیت یون
وقتی اتمها به یون تبدیل میشوند، خواص آنها شدیدا تغییرمیکند. مثلا مجموعهای از مولکولهای برم قرمز است. اما یونهای در رنگ بلورماده مرکب هیچ دخالتی ندارند. یک قطعه سدیم شامل اتمهای سدیم نرم است. خواص فلزی دارد و بر آب به شدت اثر میکند. اما یونهای در آب پایدارند.
مجموعه بزرگی از مولکولهای کلر ، گازی سمّی بهرنگ زرد مایل به سبز است، ولی یونهای کلرید مواد مرکب رنگ ایجاد نمیکنند و سمّی نیستند. به همین لحاظ است که یونهای سدیم و کلر را به صورت نمک طعام میتوان بدون ترس از واکنش شدید روی گوجه فرنگی ریخت. وقتی اتمها به صورت یون در میآیند، ماهیت آنها آشکارا تغییر میکند.
خواص مواد مرکب یونی
رسانایی الکتریکی : رسانایی الکتریکی مواد مرکب یونی مذاب به این علت است که وقتی قطبهایی با بار مخالف در این مواد مذاب قرار گیرد و میدان الکتریکی برقرارشود، یونها آزادانه به حرکت در میآیند. این حرکت یونها بار یا جریان را از یکجا به جای دیگر منتقل میکنند. در جسم جامد که یونها بیحرکتاند و نمیتوانند آزادانه حرکت کنند، جسم خاصیت رسانای الکتریکی ندارد.
سختی : سختی مواد مرکب یونی به علت پیوند محکم میان یونهای با بار مخالف است. برای پیوندهای قوی انرژی بسیاری لازم است تا یونها از هم جدا شوند و امکان حرکت آزاد حالت مذاب را پیداکنند. انرژی زیاد به معنی نقطه جوش بالا است که خود از ویژگیهای مواد مرکب یونی است.
شکنندگی : مواد مرکب یونی شکنندهاند. زیرا که ساختار جامد آنها آرایه منظمی از یونهاست. مثلا ساختار سدیم کلرید (NaCl) را در نظر بگیرید. هرگاه یک سطح از یونها فقط به فاصله یک یون در هر جهت جابجا شود، یونهایی که بار مشابه دارند درکنار یکدیگر قرار میگیرند و یکدیگر را دفع میکنند و چون جاذبهای در کار نیست بلور میشکند. سدیم کلرید را نمیتوان با چکش کاری ، به ورقههای نازک تبدیل کرد. با چنین عملی بلور نمک خرد و از هم پاشیده میشود.
گروههای حاوی پیوند یونی
عناصرگروه IA (فلزات قلیایی) یعنی Li ، Na ، K ، Rb ، Cs ، هر یک به ترتیب یک الکترون بیشتر از گازهای نجیب ، (He ، Kr ، Ne ، Ar ، Xe) دارند. اگر هر یک از این فلزات از هر اتم یک الکترون از دست بدهند، جزء باقیمانده آرایش الکترونی گاز نجیب متناظر خود را پیدا میکند. مثلا ، Li یک الکترون والانس در آرایش حالت پایه دارد. از دست دادن یک الکترون موجب میشود که Li ساختار الکترونی He را پیداکند. یک اتم Li که فقط دو الکترون و سه پروتون داشته باشد، بار +۱ خواهد داشت.
یک اتم باردار مانند یا یک گروه از اتمهای باردار ، مانند گروه سولفات را یون میگویند.
عناصر گروه IIA (فلزات قلیایی خاکی) هریک دو الکترون والانس دارند. پس برای اینکه mg ، ca ، sr ، ba ساختار گاز نجیب را به دست آورند اتمهای هرعنصر باید دو الکترون از دست بدهند. از دست رفتن دو الکترون موجب میشود که دو پروتون در هسته خنثی نشده بماند. پس هر یون بار +۲ خواهد داشت. برای جدا شدن سومین الکترون لازم است جفت الکترونهای تراز اصلی با انرژی پایینتر شکسته شود. این امر انرژی زیادتری میخواهد. جداشدن الکترونها از فلزات و تشکیل یونهای مثبت حاصل از آنها را میتوان به راههای مختلف ترسیم کرد.
پس جدا شدن یک الکترون از یک اتم معین جداشدن الکترونهای بعدی به ترتیب مشکلتر میشود. زیرا با از دست رفتن هر الکترون بار مؤثر زیادتری میشود و الکترونهای باقیمانده را محکمتر نگاه میدارد. بطور خلاصه یونهای مثبت وقتی تشکیل میشوند که اتمهای فلزی یک الکترون (گروهIA) دو الکترون (گروهIIA) و یا سه الکترون (گروهIIIA) به اتمهای غیر فلزی میدهند. یونهای حاصل آرایش الکترونی یکسان با یک گاز نجیب دارند.
عناصر گروه VIIA (هالوژنها) یونهای مثبت در حضور یونهای منفی پایدار میشوند. خنثی شدن بار ، هر دو نوع یون را پایدار میکند. یونهای منفی پایدار ، از اتمهایی که شش یا هفت الکترون والانس دارند، تولید میشوند. اینگونه اتمها آنقدر الکترون بدست میآورند تا ساختار گاز نجیب را پیدا کنند. مثلا اتمهای عناصر گروه VIIA (هالوژنها) هفت الکترون والانس دارند و هر یک ، یک الکترون میخواهند تا آرایش الکترونی یک گاز نجیب را پیدا کنند.
اگر اتمهای F ، Cl ، Br ، I هر یک ، یک الکترون بدست آورند، یونهای حاصل یعنی ، ، ، به ترتیب آرایش الکترونی را خواهند داشت.
عناص گروه VIA (گروه اکسیژن) اتم عناصر (VIA) برای رسیدن به ساختار الکترونی یک گاز نجیب هریک دو الکترون نیاز دارند. اضافه شدن دو الکترون به هر اتم ، سبب تولید میشود. روند به دست آوردن الکترون توسط غیرفلزات ، مانند از دست دادن الکترون توسط فلزات را میتوان به راههای متفاوت ترسیم کرد. بطور خلاصه غیرفلزات یک ، دو ، یا سه الکترون از فلزات میگیرند و یون منفی ایجاد میکنند.
این یونهای منفی همگی الکترونهای والانس جفت شده و آرایش هشت الکترونی پایدار گازهای نجیب را دارند.
فرمول شیمیایی مواد مرکب یونی فرمول شیمیایی یک ماده مرکب از لحاظ الکتریکی خنثی است. خنثی بودن الکتریکی مستلزم آن است که شمار بارهای مثبت و منفی در بلور ماده مرکب برابر باشند. دو برای هر ، سه یون برای دو یون Al^۳+ و الی آخر. در بلور نمک طعام یونهای با جاذبه الکتریکی میان بارهای مخالف ، در جای خود نگاه داشته شدهاند.
علاوه بر این ، برای خنثی بودن این ماده مرکب باید نسبت یونهای سدیم به یونهای کلرید ۱ به ۱ باشد. در این صورت سادهترین فرمول آن خواهد بود. در ساختار بلورین هر یون سدیم با هر شش یون کلرید اطراف آن جذب میشود. به همین طریق هر یون کلرید با هر شش یون سدیم اطراف آن جذب میشود.