لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
تهیه کننده:
امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه کرد-
اثر قیام حسینی
یکی از بزرگترین آثار قیام حسینی که مجزا کرد بین قیام علیه خلفا و قیام علیه خلفا و قیام علیه اسلام را. همانطوری که قبلاً گفتیم اگر امام حسین علیه یزید قیام نمی کرد ممکن بود خرابکاریها و سوء سیاست یزید منجر به قیامی از طرف عناصری بشود که به اسلام هم علاقه ای نداشتند. اکنون می گوئیم اگر چه در تاریخ اسلام قیامهای زیادی می بینیم که علیه دستگاه خلفا است و در عین حال جنبة حمایت از اسلام را دارد مثل قیام ایرانیان علیه امویان، ولی باید دانست که این امام حسین بود که اولین بار قیام دسته جمعی مسلحانه علیه دستگاه خلافت کرد و او بود که حساب اسلام را از حساب متصدیان امر جدا کرد بلکه راه قیام علیه دستگاه را از نظر اسلامی باز کرد و قیام آن حضرت نمونه و سر مشق دیگران قرار گرفت، دیگر نقش خلفا به عنوان حامیان اسلام باطل شد، اسلام در طرف مخالف قرار گرفت.
قبل از امام حسین هم قیامهایی فردی یا دسته جمعی انجام شد. آنها یا مسلحانه و فردی بود یا جمعی و غیر مسلحانه. ولی قیام و شورش دسته جمعی و مسلحانه را امام حسین آغاز کرد. ( قیام علیه عثمان نیز نوعی تفکیک بین اسلام و خلافت بود ).
مقام خلافت در آنروز عالیترین مقام روحانی و سیاسی بود و چنانکه می دانیم باز هم تا اندازه ای لفای عباسی مقام روحانی خود را حفظ کردند و کسی که این قسمت را بری آخرین بار در هم شکست که دیگر بپا نخواست خواجه نصیرالدین طوسی بود که از علماء بزرگ شیعه است. خواجه با هلاکو همکاری کرد برای اینکه دستگاه جبار خلافت را از میان بردارد. اما سعدی در مرثیة مقام خلافت می گوید:
آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زوین
از برای قتل مستعصم امیرالمؤمنین
علوم می شود سعدی هم حتی ] تحت [ تأثیر جلال روحانی مقام خلافت بوده.
} دو چهرة حادثه کربلا {
وَ اِذْقالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَهً قالوا اَتَجْعَلُ فیها مَن یُفْسِدُ فیها ویَسْفِکُ الدَّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ، قالَ اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمونَ.
زندگی بشر مجموعه ای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبة تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره کرد قسمتهای روشن آن بود که بر قسمتهای تاریک بسی ترجیح دارد.
حادثه کربلا دارای دو ورق است: ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یک داستان جنائی است، داستانی خیلی تاریک و وحشتناک، و ما بعداً در حدود بیست مظهر از بیرحمی و قساوت و دنائت و نامردمی ]را که در این حادثه انجام شده[ نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداکثر بیرحمی و قساوت و سبعیّت دیده می شود.
از لحاظ ورق سفید، یک داستان ملکوتی است، یک حماسه انسانی، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداکاری است.
از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیام مقدس. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمرسعد و ... و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین است و ابی الفضل و علی الاکبر و امثال حبیب ابن مظهر، و زینب و ام کلثوم و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آنرا ندارد که بعد از هزار و سیصد و اند سال، با این عظمت ، خاطره و ذکرایش تجدید شود، وقتها و پولها و اشکها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت که از داستان جنایی نمیتوان استفاده کرد ( زیرا جنبه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جایگاه مدرسة حسینی
مدرسة حسینی عنوانی است برای رویکردی تربیتی به بزرگترین حماسة انسانی؛ حماسهای فرا تاریخی و فرا جغرافیایی برای دمیدن روح حقیقت انسانی در همگان، و راه نمودن مردمان به سوی تعالی.
مدرسة حسینی مدرسة آراستن سپاهیان عقل است و رویایی با سپاهیان جهل؛ و حسین (ع) سالار سپاهیان عقل است:
نور در برابر ظلمت
بصیرت در برابر حماقت
معرفت در برابر جهالت
عزت در برابر ذلت
محبت در برابر عداوت
فضیلت در برابر رذیلت
خدمت در برابر خیانت
حریت در برابر رقیت
هدایت در برابر ضلالت
سعادت در برابر شقاوت
بخش اول
ساختار مدرسه حسینی
خاستگاه و شاکلة مدرسه حسینی
مدرسه حسینی مدرسهای است برخاسته از مدرسة تربیتی پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان (ع)؛ مدرسهای که به انحراف رفته و رو به اضمحلال بود و حسین (ع) آن را با پرچمی برافراشت که پیوسته در اهتزار است.
مدرسه حسینی مدرسه فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائة آن در هندسهای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی فهم درست اسلام و دریافت جامعیت آن و ارائه آن در هندسه ای صحیح است. این سه امر حیاتی یعنی 1- فهم درست اسلام 2- جامعیت اسلام و 3- هندسة صحیح اسلام، پس از پیامبر دچار افتهای سخت و دگرگونیهای شگفت شد و با قدرت گرفتن امویان این انحراف و اضمحلال به اوج خود رسید.
فهم درست اسلام
چنانکه اشاره شد، پس از پیامبر اکرم (ص) فهم درست اسلام به انحراف گرایید و قرائتهایی از اسلام پیدا شد ه هیچ نسبتی با اسلام پیامب رنداشت. پس از رسول خدا (ص) اوصیای آن حضرت سخت تلاش کردند تا فهم دست اسلام ار تبیین کنند و کج فهمیها و بدفهمیها را بزدایند.
بدین ترتیب حسین (ع) در همان آغاز راه نهضت خویش بنای مدرسة تربیتی خود را گذاشت.
«حسین بن علی (ع) وقتی سخن می گوید، نمی فرماید من با یزید بیعت نمی کنم، بلکه در نوع مواقع حساس چنین می گوید که مثل من، با مثل یزید بیعت نمی کند. یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست، بلکه تا تاریخ هست، این مبارزات هم هست. هر کسی که مثل من فکر کند، با کسی که مثل یزید فکر می کند، بیعت نمی کند.»
حسین (ع) اسلام را اینگونه می فهمید: آیین حریت، عبودیت، عزیت و استفامت، پس چگونه می توانست تن به اسارت و ذلت بسپارد و در برابر ستم و ستمگران استقامت نورزد.
آیین حسینی، آیین زندگی در پرتو کرامت انسانی و عزت ایمانی است و مبارزه در راه تحقق عدالت اجتماعی و سعادت حقیقی و زندگی در سایة خواری و پستی، جز تباهی و بدبختی نیست. حسین (ع) در نخستین خطبة خود در سرزمین کربلا فرمود:
«الا ترون ن الحق لا یعمل به ، و ان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المومن فی لقاءالله محقا. فانی لا اری الموت الا سعاده، و لا الحیاه مع الظالمین الا برما.»
آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ در این صورت شایسته است که مؤمن (با عزت) لقای پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز خوشبختی نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز به ستوه آمدگی و بدبختی نمی بینم.
جامعیت اسلام
اسلام زمانی حیاتبخش و سعادت آور است که در شکل جامعش مطرح شود و همة وجوه آن مورد توجه قرارگیرد.
پس از پیامبر اکرم (ص) به تدریج وجوهی از اسلام را تعطیل کردند و امویان و نیز حکومتهای ستمگر پس از آنان درجهت منافع خود، اسلام را از جامعیت انداختند، چنانکه امام صادق (ع) در بارة این حرکت بنی امیه و تخدیر جامعه فرموده است:
«ان بنی امیه اطلقو للناس تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الشرک لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه.»
همانا بنی امیه راه فرا گرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند ولی راه فرا گرفتن شرک را بستند، برای اینکه چون مردم را به شرک کشاندند، مردم شرک را نشناسند.
آنان اجازه می دادند که مردمان با ایمان آشنا شوند و نماز و روزه و حج را ترویج می کردند، ام ااجازه نمی دادند که مردم با شرک آشنا شوند، زیرا آنگاه به راحتی مصادیق شرک و راه و رسم مشرکانه و ضد دینی آنان را در لباس اسلام می شناختند.
مدرسة حسینی، مدرسة جامعیت اسلام است. مدرسة حسینی، مدرسة رفع ظلمتها، زدودن غلظتها و لطیف شدن وجود هاست که مربی این مدرسه -حسین (ع)- همة لطافتها را داراست و مهرمانی و دوستی سراسر وجودش را آراسته است.
رسالت سیاسی حسین (ع) در آن دوران تاریک این بود که سلطنت شوم امویان را رسوا سازد و سرزمینهای اسلام و مرزهای قرآن و مصالح اهل قبله را از دست آنان به در آورد تا اسلام و مسلمانان از آن فتنه و تباهی بیاسایند، حکمرانی فاسد حکومت شام را از جای حکومت پاک اسلامی بزداید و تحریفها را پاک سازد تا روح اسلام همانند روزگار پیامبر تجلی کند. حسین (ع) مصمم بود تا واقعیت امویان را نشان دهد و اسلام و سرنوشت اسلام را از چنگ آنان بیرون آورد.
هندسة صحیح اسلام
مدرسة حسینی ، مدرسه ای است که می آموزد اجزا و اعضای پیکر اسلام در چه نسبتی قرار گیرند تا هندسه ای صحیح رخ نماید. این مدرسه، مدرسه ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه کرد-
اثر قیام حسینی
یکی از بزرگترین آثار قیام حسینی که مجزا کرد بین قیام علیه خلفا و قیام علیه خلفا و قیام علیه اسلام را. همانطوری که قبلاً گفتیم اگر امام حسین علیه یزید قیام نمی کرد ممکن بود خرابکاریها و سوء سیاست یزید منجر به قیامی از طرف عناصری بشود که به اسلام هم علاقه ای نداشتند. اکنون می گوئیم اگر چه در تاریخ اسلام قیامهای زیادی می بینیم که علیه دستگاه خلفا است و در عین حال جنبة حمایت از اسلام را دارد مثل قیام ایرانیان علیه امویان، ولی باید دانست که این امام حسین بود که اولین بار قیام دسته جمعی مسلحانه علیه دستگاه خلافت کرد و او بود که حساب اسلام را از حساب متصدیان امر جدا کرد بلکه راه قیام علیه دستگاه را از نظر اسلامی باز کرد و قیام آن حضرت نمونه و سر مشق دیگران قرار گرفت، دیگر نقش خلفا به عنوان حامیان اسلام باطل شد، اسلام در طرف مخالف قرار گرفت.
قبل از امام حسین هم قیامهایی فردی یا دسته جمعی انجام شد. آنها یا مسلحانه و فردی بود یا جمعی و غیر مسلحانه. ولی قیام و شورش دسته جمعی و مسلحانه را امام حسین آغاز کرد. ( قیام علیه عثمان نیز نوعی تفکیک بین اسلام و خلافت بود ).
مقام خلافت در آنروز عالیترین مقام روحانی و سیاسی بود و چنانکه می دانیم باز هم تا اندازه ای لفای عباسی مقام روحانی خود را حفظ کردند و کسی که این قسمت را بری آخرین بار در هم شکست که دیگر بپا نخواست خواجه نصیرالدین طوسی بود که از علماء بزرگ شیعه است. خواجه با هلاکو همکاری کرد برای اینکه دستگاه جبار خلافت را از میان بردارد. اما سعدی در مرثیة مقام خلافت می گوید:
آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زوین
از برای قتل مستعصم امیرالمؤمنین
علوم می شود سعدی هم حتی ] تحت [ تأثیر جلال روحانی مقام خلافت بوده.
} دو چهرة حادثه کربلا {
وَ اِذْقالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَهً قالوا اَتَجْعَلُ فیها مَن یُفْسِدُ فیها ویَسْفِکُ الدَّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ، قالَ اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمونَ.
زندگی بشر مجموعه ای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبة تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره کرد قسمتهای روشن آن بود که بر قسمتهای تاریک بسی ترجیح دارد.
حادثه کربلا دارای دو ورق است: ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یک داستان جنائی است، داستانی خیلی تاریک و وحشتناک، و ما بعداً در حدود بیست مظهر از بیرحمی و قساوت و دنائت و نامردمی ]را که در این حادثه انجام شده[ نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداکثر بیرحمی و قساوت و سبعیّت دیده می شود.
از لحاظ ورق سفید، یک داستان ملکوتی است، یک حماسه انسانی، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداکاری است.
از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیام مقدس. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمرسعد و ... و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین است و ابی الفضل و علی الاکبر و امثال حبیب ابن مظهر، و زینب و ام کلثوم و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آنرا ندارد که بعد از هزار و سیصد و اند سال، با این عظمت ، خاطره و ذکرایش تجدید شود، وقتها و پولها و اشکها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت که از داستان جنایی نمیتوان استفاده کرد ( زیرا جنبه های منفی زندگی بشر نیز ممکن است آموزنده باشد. از لقمان پرسیدند ادب از که آموختی؟ گقت: از بی ادبان ) و نه از آن جنبه که این داستان از جنبة جنایی چندان مهم نیست یا چندان آموزنده نیست. ما قبلاً ثابت کردیم که ] این داستان [ از این نظر مهم است و گفتیم که کشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمی مسلمان بلکه شیعه معمای بسیار قابل توجهی است. بلکه از آن نظر جنبة جنایی قضیه ارزش اینهمه بزرگداشت ندارد که داستان جنایی در هر شکل و قیافه زیاد است، در قرون قدیم، قرون وسطی، قرون جدید، قرون معاصر زیاد بوده وهست. در حدود بیست سال پیش یعنی در حدود سالهای 1940 میلادی بود که بمبی بر شهری فرود آمد و شصت هزار نفر صغیر و کبیر و بیگناه تلف شد. در شرق و غرب داستان جنایی زیاد واقع شده و می شود، و ( مثلاً ) تادر یک قهرمان جنایی است. همچنین ابومسلم، بابک خرم دین. جنگهای صلیبی، جنگهای اندلس مظهرهای بزرگی از جایت بشرند.
این داستان از نظر دوم یعنی از لحاظ ورق ورق سفیدی که دارد اینهمه ارزش را پیدا کرده است. از این جهت است که کم نظیر بلکه بی نظیر است، زیرا در دنیا افضل از امام حسین بوده است اما صحنه ای مثل صحنه امام حسین برای آنها پیش نیامد. امام حسین رسماً اصحاب و اهل بیت خود را بهترین اصحاب و بهترین اهل بیت می شمارد.
لهذا باید جنبه روشن و نورانی این داستان از آن جنبه که این داستان مصداق اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمون است نه از آن جنبه که مصداق مَنْ یُفْسِدُ فیها وَیَسْفِکُ الدِْماء است؛ از آن جنبه که حسین و زینب قهرمان داستانند نه از آن جنبه که عمرسعد و شمر قهرمان داستانند، ( بررسی شود. ) ( بنت الشّاطی کتابی نوشته به نام بَطَلَهُ کربلا ).
اما از لحاظ امام حسین (ع):
باید ببینیم چطور شد امام حسین قیام کرد؟ در قیام حسین علیه السلام چند عامل را باید در نظر گرفتت:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
زندگی نامه سید حسن حسینی
متولد ۱۳۳۵ محلهٔ سلسبیل تهران، بزرگ شدهٔ نازی آباد و محله نیروی هوایی. دارای دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه از دانشگاه مشهد، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی. مسلط به زبان عربی و آشنا با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن. از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علی الخصوص مجلهٔ فردوسی آغاز کرد. در سال ۱۳۵۸، حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه استاد محمد رضا حکیمی، آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت ا... امامی کاشانی، راهاندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت. در دورهٔ آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد. بعد از اتمام دورهیآموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما وقتی دید جنگ تمام شدنی نیست، به حوزههنری باز برگشت. در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری داشت، دسته جمعی استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد روی آورد. او از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا زمان مرگش حضور داشت. سال ۱۳۷۹ مجموعهیکامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر میگیرد بر روی CD خواند. حوزه فعالیتهای دکتر حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف میباشد. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت. در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳، از دکتر حسینی تقدیر شد.
آثار
همصدا با حلق اسماعیل (شعر) سال ۱۳۶۳ انتشارات سوره مهر
برادهها (مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی) سال ۱۳۶۵ انتشارات سوره مهر
بیدل، سپهری و سبک هندی (پژوهشی در زمینهٔ سبکشناسی) سال ۱۳۶۷
گنجشک و جبرئیل (شعر) سال ۱۳۷۰، نشر افق
مشت در نمای درشت (مقایسهٔ ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان) سال ۱۳۷۱
گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس (شعر) انتشارات سوره مهر
نوشداروی طرح ژنریک (شعر طنز) انتشارات سوره مهر
طلسم سنگ انتشارات سوره مهر
شقایق نامه
در ملکوت سکوت (شعر)
از شرابههای روسری مادرم (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران
سفرنامهٔ گردباد (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران
ترجمه:
حمام روح (ترجمهٔ گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران)، سال ۱۳۶۴
نگاهی به خویش (مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج)
ذهن حسینی در تصرف الله و ذهن شاملو در تصرف خاک است.»
«کسی میتواند در جهان تصرف کند که در تصرف شعر باشد و شعر هم مثل عاشقی، قرار و نظم و نظام نمیپذیرد. سیدحسن حسینی در تصرف شعر است و خاستگاه شعر او مرکزی در وجود خود اوست.»«اگر بگویید شاعرانی مثل شاملو هم در تصرف شعر هستند و حسینی هم در تصرف شعر است، پس فرق چیست؟ میگویم آن مرکزی که در وجود حسینی هست و از جمله ذهن او را در تصرف میگیرد، الله است و آن مرکز در شاملو خاک است. آیا نور صداقتی که از خاستگاه شعری سیدحسن حسینی تتق میزند، از شعر شاملو هم میزند.»گرمارودی سپس به تحلیل یکی از 6 دفتر شعری سیدحسن حسینی با عنوان "گنجشک و جبرئیل" پرداخت و این مجموعه را نه تنها حادثهای جدید در شعر آیینی فارسی بلکه اساسا مبدا آن خواند. وی با بیان این که در شعر قدیم، هندسه و مهندسی استواری وجود نداشته، گفت: «مهندسی استوار از ویژگیهای دفتر شعر "گنجشک و جبرئیل" است. مجموعه یادشده یکی از دفترهای شعر زنده یاد حسن حسینی بود که شاعر با استفاده از تکنیکهای مدرن شعری به روایت حماسه تاریخی عاشورا پرداخته و خود وصیت کرده بود این کتاب را در خاک جای او بگذارند تا شفیع او در هنگامه محشر باشد. این شاعر در ادامه صحبتهای خود، دیگر ویژگی "گنجشک و جبرئیل" را معاصر بودن شاعر آن دانست و گفت : حسینی ، شاعری معاصر است نه به لحاظ تقویم بلکه به لحاظ درک و دریافت.
به گزارش مهر، گرمارودی در ادامه افزود: «در تمام کتاب "گنجشک و جبرئیل" حماسه موج میزند چرا که خود حسینی سراپا حماسه بود. این حماسه در حد و درخور مخاطبان، شکوهمند و فاخر به چشم میآید. نه به افراط میرود و نه به تفریط.»شایان ذکر است اسماعیل امینی و ساعد باقری از دیگر سخنرانان این مراسم بودند. در پایان این مراسم، سیدحسام الدین سراج با گروه موسیقی سنتی خود به اجرای برنامه پرداخت.
گذری بر اندیشه وشعر سید حسن حسینی
اشاره:هنوز زلال کلامش را یارای جریان و بارآوری و بهارآوری بود، هنوز ذوق نقاشی و طبع طنازش مجال نو بودن و نو ماندن داشت، و هنوز سخن دلپذیرش بیشاز آنکه زینتبخش موزة خاطرهها و بزرگداشتها شود میتوانست مؤثر و کارآمد باشد... اما تقدیر چنین بود...اهلدل بود و خلوتی داشت بادل و «بیدل»، و از این رهگذار کلام او را لطفی و تأثیری که دلیل راه نوجویان عرصة شعر و شاعران جوان و جواندل گردید. اگرچه در هجوم آثاری بیمایه و غالباً تقلیدی ـ که همچون لباسی از وصلههای ناجور بر قامت رشید شعر امروز نشستهاند ـ رغبتی به نشر رایحة ذوق سرشار و طبع لطیفش نداشت، اما همان آثار کمحجم و معدودشعری که از خود به یادگار گذاشت، مکان و مرتبة شایستة او را در شعر معاصر و بهویژه در شعر و ادب پایداری مینمایاند.آنچه در پیش روی دارید، برگرفته از پژوهشی است در شعر زندهیاد «سیدحسن حسینی» که رویکرد اصلی آن دست یافتن به مختصات و ویژگیهای شعر او و شیوة آن، بررسی پنج عنصر شعری: «محتوا، تخیل، شکل و قالب، زبان و موسیقی» در آثار شعری اوست.هرچند که همواره بر آنم که آنچه کلام او را گیرا و ماندگار کرده است، نه ویژگیهای صوری و نه هیچیک از این عناصر، بلکه همان گرمی و لطف کلام دلنشین اوست.
الف) درونمایه و محتوا مجموعة «همصدا با حلق اسماعیل» ـ اولین اثر شعری سیدحسن حسینی ـ که در سالهای آغازین دهة
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه کرد-
اثر قیام حسینی
یکی از بزرگترین آثار قیام حسینی که مجزا کرد بین قیام علیه خلفا و قیام علیه خلفا و قیام علیه اسلام را. همانطوری که قبلاً گفتیم اگر امام حسین علیه یزید قیام نمی کرد ممکن بود خرابکاریها و سوء سیاست یزید منجر به قیامی از طرف عناصری بشود که به اسلام هم علاقه ای نداشتند. اکنون می گوئیم اگر چه در تاریخ اسلام قیامهای زیادی می بینیم که علیه دستگاه خلفا است و در عین حال جنبة حمایت از اسلام را دارد مثل قیام ایرانیان علیه امویان، ولی باید دانست که این امام حسین بود که اولین بار قیام دسته جمعی مسلحانه علیه دستگاه خلافت کرد و او بود که حساب اسلام را از حساب متصدیان امر جدا کرد بلکه راه قیام علیه دستگاه را از نظر اسلامی باز کرد و قیام آن حضرت نمونه و سر مشق دیگران قرار گرفت، دیگر نقش خلفا به عنوان حامیان اسلام باطل شد، اسلام در طرف مخالف قرار گرفت.
قبل از امام حسین هم قیامهایی فردی یا دسته جمعی انجام شد. آنها یا مسلحانه و فردی بود یا جمعی و غیر مسلحانه. ولی قیام و شورش دسته جمعی و مسلحانه را امام حسین آغاز کرد. ( قیام علیه عثمان نیز نوعی تفکیک بین اسلام و خلافت بود ).
مقام خلافت در آنروز عالیترین مقام روحانی و سیاسی بود و چنانکه می دانیم باز هم تا اندازه ای لفای عباسی مقام روحانی خود را حفظ کردند و کسی که این قسمت را بری آخرین بار در هم شکست که دیگر بپا نخواست خواجه نصیرالدین طوسی بود که از علماء بزرگ شیعه است. خواجه با هلاکو همکاری کرد برای اینکه دستگاه جبار خلافت را از میان بردارد. اما سعدی در مرثیة مقام خلافت می گوید:
آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زوین
از برای قتل مستعصم امیرالمؤمنین
علوم می شود سعدی هم حتی ] تحت [ تأثیر جلال روحانی مقام خلافت بوده.
} دو چهرة حادثه کربلا {
وَ اِذْقالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَهً قالوا اَتَجْعَلُ فیها مَن یُفْسِدُ فیها ویَسْفِکُ الدَّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ، قالَ اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمونَ.
زندگی بشر مجموعه ای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبة تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره کرد قسمتهای روشن آن بود که بر قسمتهای تاریک بسی ترجیح دارد.
حادثه کربلا دارای دو ورق است: ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یک داستان جنائی است، داستانی خیلی تاریک و وحشتناک، و ما بعداً در حدود بیست مظهر از بیرحمی و قساوت و دنائت و نامردمی ]را که در این حادثه انجام شده[ نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداکثر بیرحمی و قساوت و سبعیّت دیده می شود.
از لحاظ ورق سفید، یک داستان ملکوتی است، یک حماسه انسانی، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداکاری است.
از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیام مقدس. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمرسعد و ... و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین است و ابی الفضل و علی الاکبر و امثال حبیب ابن مظهر، و زینب و ام کلثوم و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آنرا ندارد که بعد از هزار و سیصد و اند سال، با این عظمت ، خاطره و ذکرایش تجدید شود، وقتها و پولها و اشکها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت که از داستان جنایی نمیتوان استفاده کرد ( زیرا جنبه های منفی زندگی بشر نیز ممکن است آموزنده باشد. از لقمان پرسیدند ادب از که آموختی؟ گقت: از بی ادبان ) و نه از آن جنبه که این داستان از جنبة جنایی چندان مهم نیست یا چندان آموزنده نیست. ما قبلاً ثابت کردیم که ] این داستان [ از این نظر مهم است و گفتیم که کشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمی مسلمان بلکه شیعه معمای بسیار قابل توجهی است. بلکه از آن نظر جنبة جنایی قضیه ارزش اینهمه بزرگداشت ندارد که داستان جنایی در هر شکل و قیافه زیاد است، در قرون قدیم، قرون وسطی، قرون جدید، قرون معاصر زیاد بوده وهست. در حدود بیست سال پیش یعنی در حدود سالهای 1940 میلادی بود که بمبی بر شهری فرود آمد و شصت هزار نفر صغیر و کبیر و بیگناه تلف شد. در شرق و غرب داستان جنایی زیاد واقع شده و می شود، و ( مثلاً ) تادر یک قهرمان جنایی است. همچنین ابومسلم، بابک خرم دین. جنگهای صلیبی، جنگهای اندلس مظهرهای بزرگی از جایت بشرند.
این داستان از نظر دوم یعنی از لحاظ ورق ورق سفیدی که دارد اینهمه ارزش را پیدا کرده است. از این جهت است که کم نظیر بلکه بی نظیر است، زیرا در دنیا افضل از امام حسین بوده است اما صحنه ای مثل صحنه امام حسین برای آنها پیش نیامد. امام حسین رسماً اصحاب و اهل بیت خود را بهترین اصحاب و بهترین اهل بیت می شمارد.
لهذا باید جنبه روشن و نورانی این داستان از آن جنبه که این داستان مصداق اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمون است نه از آن جنبه که مصداق مَنْ یُفْسِدُ فیها وَیَسْفِکُ الدِْماء است؛ از آن جنبه که حسین و زینب قهرمان داستانند نه از آن جنبه که عمرسعد و شمر قهرمان داستانند، ( بررسی شود. ) ( بنت الشّاطی کتابی نوشته به نام بَطَلَهُ کربلا ).
اما از لحاظ امام حسین (ع):
باید ببینیم چطور شد امام حسین قیام کرد؟ در قیام حسین علیه السلام چند عامل را باید در نظر گرفتت: