لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تعریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی :
ارزش شرکت : در این تحقیق لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت در پایان دوره مالی به عنوان ارزش شرکت در نظر گرفته شده است و از رابطه زیر محاسبه می شود.
MV = Log (P.N)
P: قیمت هر سهم در پایان دوره مالی
N : تعداد سهام منتشر شده در پایان دوره مالی
2) سود تقسیم نشده : هر گونه منافع حاصل از سعام در یک دوره مالی که بین سهامداران توزیع و پرداخت نده باشد، سود تقسیم نشده گویند. بنابراین سود تقسیم نشده، سود سهامی است که از شرکت خارج نشده است و در تحقیق حاضر از طریق رابطه زیر محاسبه می شود :
سود تقسیمی هر سهم – سود هر سهم = RE=EPS – DPS
3) سود نقدی تقسیم شده : مبلغی از سود سهام عادی که بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم شده است.
4) سود تقسیمی هر سهم : سود تقسیمی هر سهم میزان سودی را که واقعاً بین دارندگان هر سهم عادی توزیع گردیده است، بیان میکند. اطلاع از سود تقسیم شده هر سهم طی چندین سال از علایق خاص سرمایه گذاران می باشد. ارزش بازار سهام عادی تا حد زیادی تحت تأثیر سود سهام پرداخت شده و پیش بینی شده قرار می گیرد. این نسبت بیان می کند که چه درصدی از عایدی شرکت به سهامداران در قالب سود سهام پرداخت می شود و چه درصدی برای نیاز مالی آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
5) بدهی : بدهیهای یک شرکت شامل حق قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی بستانکار از شرکت بوده و متشکل از 2 گروه کوتاه مدت و بلند مدت می باشند. به تعریفی دیگر بدهیها معرف تعهدات قانونی یا تعهدات ناشی از قراردادهای واحد تجاری است که در نتیجه معاملات و رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق انتقال دارائیها، ارائه خدمات یا از محل عواید آتی تأدیه گردد. در این تحقیق جمع بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت در محاسبات منظور گردیده است.
6) دارائیها : دارائیها معرف منابع اقتصادی است که در نتیجه فعالیتها و رویدادهای گذشته توسط یک واحد تجاری مشخص تحصیل شده و دارای منافع اقتصادی آتی است. در این تحقیق جمع داراییهای جاری و غیر جاری در محاسبات لحاظ شده است.
7) نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده ():
تئوریهای ارائه شده در مورد سود یا عدم تقسیم سود مختلف است. گروهی از پرداخت سود سهام بیشتر حمایت می کنند و معتقدند که تقسیم سود بیشتر موجب افزایش تقاضا برای سهام شرکت شده و باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود. در مقابل گروهی دیگر معتقدند با توجه به اینکه عدم تقسیم سود باعث سرمایه گذاری مجدد آن و افزایش ثروت سهامداران می گردد. لذا موجب افزایش تقاضا برای سهام و در نتیجه افزایش سهام می گردد. گروهی هم بر این باورند که ارزش شرکت مطلقاً به سیاست تقسیم سود بستگی ندارد. این نسبت در واقع ترکیبی از نسبت سود تقسیم شده و سود نگهداری شده در شرکت است و بیان می دارد که در ازای هریک ریال سودی که بین سهامداران توزیع شده است چه مقدار سود در شرکت باقی مانده است. با این نسبتا تأٍیر توأمان سود تقسیمی و سود انباشته بر ارزش بازار سهام شرکت سنجیده می شود.
به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده این است که مدیران و سهامداران کدام خط مشی را در بلندمدت بر افزایش ارزش شرکت بر می گزینند و آیا رابطه ای بین سیاست تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود با ارزش بازار وجود دارد یا خیر؟ نسبت فوق از رابطه زیر محاسبه می گردد :
8) نسبت بدهی به مجموع دارائیها () :
این نسبت از جمله نسبتهای ساختار سرمایه می باشد. نسبت فوق کل وجوهی که از محل بدهیها تأمین شده است را تعیین می کند. از این نسبت غالباً به عنوان شاخصی برای تعیین ریسک مالی استفاده می کنند. بطور کلی وام دهندگان و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند. زیرا آنرا به معنی سلامت وضعیت خود و ایمنی بیشتر تلقی می کنند. نسبت بدهی زیاد معمولاً واحد تجاری را ناگزیر به پرداخت سود تضمین شده بالاتری برای استقراض ترغیب می کند. اگر به هر دلیلی این نسبت افزایش یابد از یک طرف دام دهندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری در شرکت خواهند داشت و از طرف دیگر نشان می دهد که ریسک شرکت زیادتر شده است.
و طبق استراتژی صبورانه تر فعالیت می کند و بنا به دلایل فوق باعث کاهش ارزش سرمایه می شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه هزینه بهره به عنوان یک هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب می شود، لذا صرفه جوئیها مالیاتی ناشی از تأمین مالی از طریق بدهی می تواند باعث افزایش ارزش شرکت گردد. در این تحقیق نسبت بدهی به مجموع دارایی از رابطه زیر محاسبه می گردد :
جمع بدهیها در ترازنامه پایان سال مالی
=
جمع دارائیها در ترازنامه پایان سال مالی
9) ساختار سرمایه : ساختار سرمایه یک شرکت را می توان به عنوان ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی داراییهای شرکت تعریف کرد. در صورتی که این ترکیب موجب حداکثر شدن ارزش کل شرکت مگردد. ساختار بهینه سرمایه نام دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تعریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی :
ارزش شرکت : در این تحقیق لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت در پایان دوره مالی به عنوان ارزش شرکت در نظر گرفته شده است و از رابطه زیر محاسبه می شود.
MV = Log (P.N)
P: قیمت هر سهم در پایان دوره مالی
N : تعداد سهام منتشر شده در پایان دوره مالی
2) سود تقسیم نشده : هر گونه منافع حاصل از سعام در یک دوره مالی که بین سهامداران توزیع و پرداخت نده باشد، سود تقسیم نشده گویند. بنابراین سود تقسیم نشده، سود سهامی است که از شرکت خارج نشده است و در تحقیق حاضر از طریق رابطه زیر محاسبه می شود :
سود تقسیمی هر سهم – سود هر سهم = RE=EPS – DPS
3) سود نقدی تقسیم شده : مبلغی از سود سهام عادی که بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم شده است.
4) سود تقسیمی هر سهم : سود تقسیمی هر سهم میزان سودی را که واقعاً بین دارندگان هر سهم عادی توزیع گردیده است، بیان میکند. اطلاع از سود تقسیم شده هر سهم طی چندین سال از علایق خاص سرمایه گذاران می باشد. ارزش بازار سهام عادی تا حد زیادی تحت تأثیر سود سهام پرداخت شده و پیش بینی شده قرار می گیرد. این نسبت بیان می کند که چه درصدی از عایدی شرکت به سهامداران در قالب سود سهام پرداخت می شود و چه درصدی برای نیاز مالی آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
5) بدهی : بدهیهای یک شرکت شامل حق قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی بستانکار از شرکت بوده و متشکل از 2 گروه کوتاه مدت و بلند مدت می باشند. به تعریفی دیگر بدهیها معرف تعهدات قانونی یا تعهدات ناشی از قراردادهای واحد تجاری است که در نتیجه معاملات و رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق انتقال دارائیها، ارائه خدمات یا از محل عواید آتی تأدیه گردد. در این تحقیق جمع بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت در محاسبات منظور گردیده است.
6) دارائیها : دارائیها معرف منابع اقتصادی است که در نتیجه فعالیتها و رویدادهای گذشته توسط یک واحد تجاری مشخص تحصیل شده و دارای منافع اقتصادی آتی است. در این تحقیق جمع داراییهای جاری و غیر جاری در محاسبات لحاظ شده است.
7) نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده ():
تئوریهای ارائه شده در مورد سود یا عدم تقسیم سود مختلف است. گروهی از پرداخت سود سهام بیشتر حمایت می کنند و معتقدند که تقسیم سود بیشتر موجب افزایش تقاضا برای سهام شرکت شده و باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود. در مقابل گروهی دیگر معتقدند با توجه به اینکه عدم تقسیم سود باعث سرمایه گذاری مجدد آن و افزایش ثروت سهامداران می گردد. لذا موجب افزایش تقاضا برای سهام و در نتیجه افزایش سهام می گردد. گروهی هم بر این باورند که ارزش شرکت مطلقاً به سیاست تقسیم سود بستگی ندارد. این نسبت در واقع ترکیبی از نسبت سود تقسیم شده و سود نگهداری شده در شرکت است و بیان می دارد که در ازای هریک ریال سودی که بین سهامداران توزیع شده است چه مقدار سود در شرکت باقی مانده است. با این نسبتا تأٍیر توأمان سود تقسیمی و سود انباشته بر ارزش بازار سهام شرکت سنجیده می شود.
به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده این است که مدیران و سهامداران کدام خط مشی را در بلندمدت بر افزایش ارزش شرکت بر می گزینند و آیا رابطه ای بین سیاست تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود با ارزش بازار وجود دارد یا خیر؟ نسبت فوق از رابطه زیر محاسبه می گردد :
8) نسبت بدهی به مجموع دارائیها () :
این نسبت از جمله نسبتهای ساختار سرمایه می باشد. نسبت فوق کل وجوهی که از محل بدهیها تأمین شده است را تعیین می کند. از این نسبت غالباً به عنوان شاخصی برای تعیین ریسک مالی استفاده می کنند. بطور کلی وام دهندگان و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند. زیرا آنرا به معنی سلامت وضعیت خود و ایمنی بیشتر تلقی می کنند. نسبت بدهی زیاد معمولاً واحد تجاری را ناگزیر به پرداخت سود تضمین شده بالاتری برای استقراض ترغیب می کند. اگر به هر دلیلی این نسبت افزایش یابد از یک طرف دام دهندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری در شرکت خواهند داشت و از طرف دیگر نشان می دهد که ریسک شرکت زیادتر شده است.
و طبق استراتژی صبورانه تر فعالیت می کند و بنا به دلایل فوق باعث کاهش ارزش سرمایه می شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه هزینه بهره به عنوان یک هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب می شود، لذا صرفه جوئیها مالیاتی ناشی از تأمین مالی از طریق بدهی می تواند باعث افزایش ارزش شرکت گردد. در این تحقیق نسبت بدهی به مجموع دارایی از رابطه زیر محاسبه می گردد :
جمع بدهیها در ترازنامه پایان سال مالی
=
جمع دارائیها در ترازنامه پایان سال مالی
9) ساختار سرمایه : ساختار سرمایه یک شرکت را می توان به عنوان ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی داراییهای شرکت تعریف کرد. در صورتی که این ترکیب موجب حداکثر شدن ارزش کل شرکت مگردد. ساختار بهینه سرمایه نام دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تعریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی :
ارزش شرکت : در این تحقیق لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت در پایان دوره مالی به عنوان ارزش شرکت در نظر گرفته شده است و از رابطه زیر محاسبه می شود.
MV = Log (P.N)
P: قیمت هر سهم در پایان دوره مالی
N : تعداد سهام منتشر شده در پایان دوره مالی
2) سود تقسیم نشده : هر گونه منافع حاصل از سعام در یک دوره مالی که بین سهامداران توزیع و پرداخت نده باشد، سود تقسیم نشده گویند. بنابراین سود تقسیم نشده، سود سهامی است که از شرکت خارج نشده است و در تحقیق حاضر از طریق رابطه زیر محاسبه می شود :
سود تقسیمی هر سهم – سود هر سهم = RE=EPS – DPS
3) سود نقدی تقسیم شده : مبلغی از سود سهام عادی که بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم شده است.
4) سود تقسیمی هر سهم : سود تقسیمی هر سهم میزان سودی را که واقعاً بین دارندگان هر سهم عادی توزیع گردیده است، بیان میکند. اطلاع از سود تقسیم شده هر سهم طی چندین سال از علایق خاص سرمایه گذاران می باشد. ارزش بازار سهام عادی تا حد زیادی تحت تأثیر سود سهام پرداخت شده و پیش بینی شده قرار می گیرد. این نسبت بیان می کند که چه درصدی از عایدی شرکت به سهامداران در قالب سود سهام پرداخت می شود و چه درصدی برای نیاز مالی آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
5) بدهی : بدهیهای یک شرکت شامل حق قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی بستانکار از شرکت بوده و متشکل از 2 گروه کوتاه مدت و بلند مدت می باشند. به تعریفی دیگر بدهیها معرف تعهدات قانونی یا تعهدات ناشی از قراردادهای واحد تجاری است که در نتیجه معاملات و رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق انتقال دارائیها، ارائه خدمات یا از محل عواید آتی تأدیه گردد. در این تحقیق جمع بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت در محاسبات منظور گردیده است.
6) دارائیها : دارائیها معرف منابع اقتصادی است که در نتیجه فعالیتها و رویدادهای گذشته توسط یک واحد تجاری مشخص تحصیل شده و دارای منافع اقتصادی آتی است. در این تحقیق جمع داراییهای جاری و غیر جاری در محاسبات لحاظ شده است.
7) نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده ():
تئوریهای ارائه شده در مورد سود یا عدم تقسیم سود مختلف است. گروهی از پرداخت سود سهام بیشتر حمایت می کنند و معتقدند که تقسیم سود بیشتر موجب افزایش تقاضا برای سهام شرکت شده و باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود. در مقابل گروهی دیگر معتقدند با توجه به اینکه عدم تقسیم سود باعث سرمایه گذاری مجدد آن و افزایش ثروت سهامداران می گردد. لذا موجب افزایش تقاضا برای سهام و در نتیجه افزایش سهام می گردد. گروهی هم بر این باورند که ارزش شرکت مطلقاً به سیاست تقسیم سود بستگی ندارد. این نسبت در واقع ترکیبی از نسبت سود تقسیم شده و سود نگهداری شده در شرکت است و بیان می دارد که در ازای هریک ریال سودی که بین سهامداران توزیع شده است چه مقدار سود در شرکت باقی مانده است. با این نسبتا تأٍیر توأمان سود تقسیمی و سود انباشته بر ارزش بازار سهام شرکت سنجیده می شود.
به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده این است که مدیران و سهامداران کدام خط مشی را در بلندمدت بر افزایش ارزش شرکت بر می گزینند و آیا رابطه ای بین سیاست تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود با ارزش بازار وجود دارد یا خیر؟ نسبت فوق از رابطه زیر محاسبه می گردد :
8) نسبت بدهی به مجموع دارائیها () :
این نسبت از جمله نسبتهای ساختار سرمایه می باشد. نسبت فوق کل وجوهی که از محل بدهیها تأمین شده است را تعیین می کند. از این نسبت غالباً به عنوان شاخصی برای تعیین ریسک مالی استفاده می کنند. بطور کلی وام دهندگان و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند. زیرا آنرا به معنی سلامت وضعیت خود و ایمنی بیشتر تلقی می کنند. نسبت بدهی زیاد معمولاً واحد تجاری را ناگزیر به پرداخت سود تضمین شده بالاتری برای استقراض ترغیب می کند. اگر به هر دلیلی این نسبت افزایش یابد از یک طرف دام دهندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری در شرکت خواهند داشت و از طرف دیگر نشان می دهد که ریسک شرکت زیادتر شده است.
و طبق استراتژی صبورانه تر فعالیت می کند و بنا به دلایل فوق باعث کاهش ارزش سرمایه می شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه هزینه بهره به عنوان یک هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب می شود، لذا صرفه جوئیها مالیاتی ناشی از تأمین مالی از طریق بدهی می تواند باعث افزایش ارزش شرکت گردد. در این تحقیق نسبت بدهی به مجموع دارایی از رابطه زیر محاسبه می گردد :
جمع بدهیها در ترازنامه پایان سال مالی
=
جمع دارائیها در ترازنامه پایان سال مالی
9) ساختار سرمایه : ساختار سرمایه یک شرکت را می توان به عنوان ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی داراییهای شرکت تعریف کرد. در صورتی که این ترکیب موجب حداکثر شدن ارزش کل شرکت مگردد. ساختار بهینه سرمایه نام دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تعریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی :
ارزش شرکت : در این تحقیق لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت در پایان دوره مالی به عنوان ارزش شرکت در نظر گرفته شده است و از رابطه زیر محاسبه می شود.
MV = Log (P.N)
P: قیمت هر سهم در پایان دوره مالی
N : تعداد سهام منتشر شده در پایان دوره مالی
2) سود تقسیم نشده : هر گونه منافع حاصل از سعام در یک دوره مالی که بین سهامداران توزیع و پرداخت نده باشد، سود تقسیم نشده گویند. بنابراین سود تقسیم نشده، سود سهامی است که از شرکت خارج نشده است و در تحقیق حاضر از طریق رابطه زیر محاسبه می شود :
سود تقسیمی هر سهم – سود هر سهم = RE=EPS – DPS
3) سود نقدی تقسیم شده : مبلغی از سود سهام عادی که بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم شده است.
4) سود تقسیمی هر سهم : سود تقسیمی هر سهم میزان سودی را که واقعاً بین دارندگان هر سهم عادی توزیع گردیده است، بیان میکند. اطلاع از سود تقسیم شده هر سهم طی چندین سال از علایق خاص سرمایه گذاران می باشد. ارزش بازار سهام عادی تا حد زیادی تحت تأثیر سود سهام پرداخت شده و پیش بینی شده قرار می گیرد. این نسبت بیان می کند که چه درصدی از عایدی شرکت به سهامداران در قالب سود سهام پرداخت می شود و چه درصدی برای نیاز مالی آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
5) بدهی : بدهیهای یک شرکت شامل حق قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی بستانکار از شرکت بوده و متشکل از 2 گروه کوتاه مدت و بلند مدت می باشند. به تعریفی دیگر بدهیها معرف تعهدات قانونی یا تعهدات ناشی از قراردادهای واحد تجاری است که در نتیجه معاملات و رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق انتقال دارائیها، ارائه خدمات یا از محل عواید آتی تأدیه گردد. در این تحقیق جمع بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت در محاسبات منظور گردیده است.
6) دارائیها : دارائیها معرف منابع اقتصادی است که در نتیجه فعالیتها و رویدادهای گذشته توسط یک واحد تجاری مشخص تحصیل شده و دارای منافع اقتصادی آتی است. در این تحقیق جمع داراییهای جاری و غیر جاری در محاسبات لحاظ شده است.
7) نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده ():
تئوریهای ارائه شده در مورد سود یا عدم تقسیم سود مختلف است. گروهی از پرداخت سود سهام بیشتر حمایت می کنند و معتقدند که تقسیم سود بیشتر موجب افزایش تقاضا برای سهام شرکت شده و باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود. در مقابل گروهی دیگر معتقدند با توجه به اینکه عدم تقسیم سود باعث سرمایه گذاری مجدد آن و افزایش ثروت سهامداران می گردد. لذا موجب افزایش تقاضا برای سهام و در نتیجه افزایش سهام می گردد. گروهی هم بر این باورند که ارزش شرکت مطلقاً به سیاست تقسیم سود بستگی ندارد. این نسبت در واقع ترکیبی از نسبت سود تقسیم شده و سود نگهداری شده در شرکت است و بیان می دارد که در ازای هریک ریال سودی که بین سهامداران توزیع شده است چه مقدار سود در شرکت باقی مانده است. با این نسبتا تأٍیر توأمان سود تقسیمی و سود انباشته بر ارزش بازار سهام شرکت سنجیده می شود.
به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده این است که مدیران و سهامداران کدام خط مشی را در بلندمدت بر افزایش ارزش شرکت بر می گزینند و آیا رابطه ای بین سیاست تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود با ارزش بازار وجود دارد یا خیر؟ نسبت فوق از رابطه زیر محاسبه می گردد :
8) نسبت بدهی به مجموع دارائیها () :
این نسبت از جمله نسبتهای ساختار سرمایه می باشد. نسبت فوق کل وجوهی که از محل بدهیها تأمین شده است را تعیین می کند. از این نسبت غالباً به عنوان شاخصی برای تعیین ریسک مالی استفاده می کنند. بطور کلی وام دهندگان و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند. زیرا آنرا به معنی سلامت وضعیت خود و ایمنی بیشتر تلقی می کنند. نسبت بدهی زیاد معمولاً واحد تجاری را ناگزیر به پرداخت سود تضمین شده بالاتری برای استقراض ترغیب می کند. اگر به هر دلیلی این نسبت افزایش یابد از یک طرف دام دهندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری در شرکت خواهند داشت و از طرف دیگر نشان می دهد که ریسک شرکت زیادتر شده است.
و طبق استراتژی صبورانه تر فعالیت می کند و بنا به دلایل فوق باعث کاهش ارزش سرمایه می شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه هزینه بهره به عنوان یک هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب می شود، لذا صرفه جوئیها مالیاتی ناشی از تأمین مالی از طریق بدهی می تواند باعث افزایش ارزش شرکت گردد. در این تحقیق نسبت بدهی به مجموع دارایی از رابطه زیر محاسبه می گردد :
جمع بدهیها در ترازنامه پایان سال مالی
=
جمع دارائیها در ترازنامه پایان سال مالی
9) ساختار سرمایه : ساختار سرمایه یک شرکت را می توان به عنوان ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی داراییهای شرکت تعریف کرد. در صورتی که این ترکیب موجب حداکثر شدن ارزش کل شرکت مگردد. ساختار بهینه سرمایه نام دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
کلید واژه ها:
داستان،طرح، شخصیت،معنا،
داستان، امر واقع، و حقیقت
داستان قصهای بر ساخته است. این تعریف حوزههای بسیاری را در بر می گیرد؛ از آن جمله است: دروغهایی که در خانه و خانواده سر هم می کنیم تا خود را از کنجکاوی های آزارنده حفظ کنیم، و لطیفههایی که تصادفاً می شنویم و بعد من باب مکالمة مؤدبانه (یا غیر مؤدبانه) بازگو می کنیم، و نیز آثار ادبی خیالپرورد و بزرگی چون بهشت گمشدة میلتون یا خود کتاب مقدس. بله، می گویم که کتاب مقدس داستان است، اما پیش از آنکه از سر اعتقاد به شکاکیت به رضایت سر بجنبانید، چند کلمة دیگر را هم بخوانید. کتاب مقدس داستان است چون قصة بر ساخته است.
امر واقع و داستان آشنایان قدیماند. هر دو از واژههای لاتین مشتق شدهاند. Fact (امر واقع) از facere – ساختن یا کردن – گرفته شده است. Fiction (داستان) از fingere – ساختن یا شکل دادن. شاید فکر کنید چه کلمات سادهای – چرا که نغمة دیگری از سر تأکید یا عدم تأکید بر آنها بار نشده است. اما اقبال این دو در جهان واژهها به یکسان نبوده است. کار و بار fact (امر واقع) رونق فراوان یافته است. در مکالمات روزمرة ما fact (امر واقع) با ستونهای جامعة زبان یعنی «واقعیت» و «حقیقت» پیوند خورده است. اما fiction (داستان) همنشین موجودات مشکوکی است چون «غیرواقعی بودن» و «دروغ بودن». با این همه، اگر نیک بنگریم. می توانیم ببینیم که نسبت «امر واقع» و «داستان» با «واقعی» و «حقیقی» دقیقاً همانی نیست که به ظاهر می نماید. معنای تحت اللفظی امر واقع هنوز هم در نظر ما «امر رخ داده» است. و داستان هم هرگز معنای «امر ساخته شده» اش را از دست نداده است. اما امور رخ داده یا ساخته شده از چه نظر حقیقت یا واقعیت می یابند؟ امر رخ داده وقتی انجام می گیرد، دیگر وجود واقعی ندارد. ممکن است پیامدهایی داشته باشد، و ممکن است اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً جنگ داخلی آمریکا). اما همین که رخ داد، دیگر موجودیتاش پایان می پذیرد. اما چیزی که ساخته می شود، تا زمانی که فساد نپذیرد یا نابود نشود، وجود دارد. همین که پایان می پذیرد، موجودیتاش آغاز می شود.
سرانجام آنکه امر واقع هیچ نوع وجود خارجی ندارد، حال آنکه داستان ممکن است قرنها دوام بیاورد.
برای روشنتر کردن نسبت عجیب امر واقع و داستان، جایی را که این دو در آن با هم جمع می آیند در نظر می گیریم: جایی که آن را تاریخ می نامیم. در کلمة history (تاریخ) معنایی دو گانه نهفته است. این واژه از واژهای یونانی گرفته شده که در اصل به معنای کاوش یا تحقیق بوده است. اما چیزی نگذشت که دو معنا پیدا کرد که در اینجا به کار ما می آیند: واژة تاریخ از سویی می تواند به معنای «چیزهایی که رخ دادهاند» باشد؛ از سوی دیگر می تواند «روایت ثبت شده اموری که فرض شده است رخ دادهاند» معنا دهد. یعنی تاریخ هم می تواند به معنای رخدادهای گذشته باشد و هم قصة (story) این رخدادها: امر واقع – داستان. خود کلمة «story» هم در واژة «history» باقی مانده و اصلاً از این کلمه مشتق شده است. آنچه به عنوان تحقیق آغاز می شود، در خاتمه باید به صورت داستان درآید. امر واقع، اگر می خواهد باقی بماند، باید داستان شود. پس، از این منظر، داستان در تقابل با امر واقع قرار ندارد بلکه مکمل آن است. داستان به اعمال فناپذیر انسانها شکلی می دهد ماندگارتر.
اما حقیقت این است که این تنها یکی از جنبههای داستان است. شک نیست که8 در نظر ما داستان چیزی کلاملاً متفاوت با اسناد تاریخی یا دادههای صرف است. داستان از نظر ما فقط ساخته نمی شود، بر ساخته می شود، یعنی محصول غیر متعارف و غیر واقعی قوة تخیل انسان است. خوب است داستان را به هر دو صورتش که در اینجا ترسیم شد در نظر بگیریم. داستان می تواند مبتنی بر امور واقع باشد و نزدیکترین انطباق ممکن را بین قصهاش و چیزهایی که عملاً در جهان رخ دادهاند