دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد واقعیت های ایروبیک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 56 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ایروبیک

ایروبیک یعنی فعالیتی که عضلات بزرگ را به کار می‌گیرد، حداقل 12 دقیقه با حرکات ریتمیک و موزون، در شرایطی که سرعت و شدت تمرین قابل تحمل است و نیاز بدن به اکسیژن برای مدتی افزایش می‌یابد، این فعالیت انجام می‌گیرد. ایروبیک جزء‌ فعالیت‌های هوا‌رسان (شدت تمرین بالا و مدت تمرین پایین) است.

ایروبیک در سلامت معجزه می‌کند، فقط کافی است حرکت کنید تا جوایز آن را دریافت کنید: اکسیژن‌گیری بیشتروقتی شما حرکات موزون و ریتمیک ایروبیک را انجام می‌دهید، سرعت نفس کشیدن شما افزایش یافته و عمق هر نفس(دم) افزایش می‌یابد، و نتیجه آن گرفتن اکسیژن بیشتر و بیشتر از هواست. قلب شما برای اینکه میزان بیشتری از اکسیژن و انرژی را به سوی عضلات‌تان بفرستد، سریع‌تر می‌تپد و در هر تپش مقدار زیادی از اکسیژن را به سوی عضلات در حال حرکت شما پمپ می‌کند. تولد رگ‌های بیشتر برای رساندن مقدار بیشتری از اکسیژن به عضلات شما، مویرگ‌های عضلات بزرگ‌تر(گشادتر) می‌شوند تا محصولات‌ زاید حاصل از سوخت و ساز مانند اسیدلاکتیک و دی‌اکسید‌کربن را از محل دور کنند. اگر شما مدتی به ورزش‌های خود ادامه دهید، مویرگ‌های بیشتری در عضلات شما شکل می‌گیرند. افزایش درجه حرارت بدن ممنوع درجه حرارت بدن شما، هنگامی که عضلات خود را مرتبا حرکت می‌دهید،‌افزایش می‌یابد و برای جلوگیری از افزایش دمای بدن، بدن شما گرما و انرژی حاصل را به روش‌های مختلف، مثلا بازدم به هوا پس می‌دهد، همچنین با عرق کردن شما، حرارت آب و مواد معدنی را دفع می‌کنید. آرامبخشی بدون مسکن انجام حرکات ورزشی ایروبیک به صورت منظم باعث آزاد شدن آندرفین در بدن شده که یک مسکن (ضددرد) طبیعی است.

ایروبیک دشمن بیماری‌هابیماری قلبی: بیماری‌های قلبی در قرن حاضر قاتل اصلی انسان‌ها هستند،‌ اگر شما یک حمله حمله قلبی داشته‌اید، انجام حرکات ایروبیک مناسب از حمله قلبی دوم پیشگیری می‌کند. همچنین ایروبیک فشارخون را کاهش می‌دهد. چربی خوب خون: اگر شما برگه آزمایش خود را در دست دارید و از افزایش چربی بد خون نگران هستید، ایروبیک می‌تواند به کاهش این چربی و افزایش چربی خوب بدن کمک کند. با کاهش میزان چربی بد خون، امکان تشکیل لخته در رگ‌های شما کاهش یافته و از شر سکته مغزی هم خلاص می‌شوید!

درد عضلانی ممنوع

حرکات ایروبیک رشد مویرگ‌های کوچک در عضلات را تحریک کرده و این پدیده به رساندن موثرتر اکسیژن به عضلات کمک کرده و در دفع محصولات زائد سوخت‌وساز مثل اسید لاکتیک که تجمع آنها در عضلات باعث درد عضلانی می‌شود، کمک می‌کند. به خاطر داشته باشید حرکات ایروبیک شاید دشوار باشد، ولی دردناک نیست. بنابراین اگر پس از انجام حرکات دچار دردعضلانی یا مفصلی شدید (البته به جز روزهای اولی که این ورزش را شروع کرده‌اید) بهتر است چند روزی به خودتان استراحت بدهید و یا با پزشک یا مربی ورزشی مشورت کرده و یا ورزش دیگری از گروه ورزش‌های ایروبیک را جایگزین قبلی کنید. همچنین ورزش‌هایی مثل دوچرخه سواری و شنا به شما کمک می‌کنند مفاصل خود را تقویت کنید، چون در حین انجام این فعالیت‌ فشار زیادی به مفاصل وارد می‌شود.

یک لیوان شادی لطفا انجام حرکات ریتمیک و موزون ایروبیک به همراه شنیدن موزیک شاد، شما را سرحال می‌آورد و افسردگی را از بین می‌برد. همچنین در پایان یک روزکاری پرمشغله به شما کمک می‌کند تا احساس آرامش کنید. در سال 2003 مطالعه‌ای در دانشگاه هاروارد نشان داد،‌مردانی که ایروبیک کار می‌کنند از نظر قوای جنسی همچون مردان 2 تا 5 سال جوان‌تر از خود، عمل می‌کنند.

ایروبیک چند ساعت؟ اینکه چه مدت زمانی را برای انجام تمرینات ایروبیک اختصاص دهید بستگی به هدف و شرایط فیزیکی شما دارد اما زمان 10 تا 60 دقیقه مناسب به نظر می‌رسد. اگر هدف شما کاهش وزن اضافی بدنتان است و شرایط جسمانی بدنتان اجازه می‌دهد، می‌توانید مدت بیشتری ورزش کنید. تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که شما با تمرینات منظم 10 دقیقه‌ای،‌2 یا 3 بار در روز و حداقل 5 روز در هفته، می‌توانید آمادگی جسمانی مناسبی داشته باشید.

ورزش ایروبیک مناسب من ورزش‌های ایروبیک شامل گروه وسیعی از ورزش‌هاست که شما باید با توجه به علاقه خود و شرایط جسمانی خود و با مشورت یک مربی ورزشی یکی از آن‌ها را انتخاب کنید. پیاد‌ه‌روی،‌دویدن،‌شنا، دوچرخه سواری ، ‌قایقرانی ،‌اسکی و حرکات موزون از جمله گزینه‌های در اختیار شما هستند. در



خرید و دانلود تحقیق در مورد واقعیت های ایروبیک


واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى‏داشت، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.

میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏گذرانیدند. (1) درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه‏گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.

نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مى‏رسید، به پاى کوه حراء مى‏رفت، و مستمندان را که از آنجا مى‏گذشتند، یا به آنجا مى‏رفتند، طعام مى‏کرد. (2)

به طورى که تواریخ اسلام گواهى مى‏دهد،پیغمبر نیر پیش از بعثت‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را معمول مى‏داشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏گرفت، و به نقطه خلوتى مى‏رفت، و به تفکر و تامل مى‏پرداخت.

پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه‏» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچه‏ها دورى مى‏گزید و به کوه حراء مى‏آمد و به فکر فرو مى‏رفت. (3) بنابراین انس وى به «کوه حراء» بى‏سابقه نبود.

در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مى‏برد،غذایش نان «کعک‏» و زیتون بود، و چون به اتمام مى‏رسید، به خانه بازمى‏گشت ء تجدید قوت مى‏کرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مى‏فرستاد. غذائى که در آن زمان‏ها مصرف مى‏شد، مختصرو ساده بود. (4)

پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مى‏برد، و چون روز آخر باز مى‏گشت، نخست‏خانه خدا را هفت دور طواف مى‏کرد، سپس به خانه مى‏رفت. (5)

کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مى‏شود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مى‏شود. کوه‏هاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمت‏شمال تا حدود بندر «جده‏» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.

این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات‏» و سرزمین «منا» وشهر «طائف‏» و از سوى دیگر به طرف «مدینه‏» کشیده شده است، با دره‏هاى و بیابان‏هاى خشک و سوزان و آفتاب طاقت‏فرساى خود شاید بهترین نقطه‏اى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مى‏برد.

کوه حراء بلندترین کوه‏هاى اطراف مکه است، و جدا از کوه‏هاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مى‏کند. هرچه بیننده به آن نزدیک‏تر مى‏شود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مى‏گردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانه‏هاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشت‏بام‏ها و از توى اطاق‏هاى بعضى از طبقات ساختمان‏هاى مکه به خوبى پیدا است.

«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگ‏ترى غلت‏خورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مى‏تواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.

غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید. فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مى‏خورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که در همه جاى آن نقطه حساس پرتو افکنده و آسمان و زمین را به نحو محسوسى آرایش داده است! براساس تحقیقى که ما نموده‏ایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فى‏المثل در خیمه به سر مى‏برده و رهگذران را پذیرائى مى‏کرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مى‏رفته و به تماشاى جمال آفرینش مى‏پرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.

به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روح‏القدس گاهى تراوشاتى غیبى مى‏دیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مى‏شده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مى‏شنید، ولى کسى را نمى‏دید.

هفت‏سال متوالى بود که نور مخصوصى مى‏دید و تقریبا شش سال مى‏گذشت که زمزمه‏اى از پیغمبر مى‏شنید، ولى درست نمى‏دانست موضوع چیست؟

چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مى‏کرد، خدیجه مى‏گفت: «تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهمان‏نوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مى‏دارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست. (6)

هنگامى که به سن سى و هفت‏سالگى میل به گوشه گیرى و انزواى از خلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازه‏اى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راه‏هاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مى‏شنید ولى صاحب صدا را نمى دید!

در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مى‏چرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: یا رسول الله! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید. چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد. (7)

روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مى‏اندیشید.مى‏اندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوش‏گذران و مال دوست و مال‏دار قریش در این اندیشه‏ها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمى‏اندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگون‏بخت و نیازمند، تنها اندیشه‏اى است که آنها رد سر مى‏پرورانند...

اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشت‏سر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و اراده‏اش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام سؤولیت‏بزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و



خرید و دانلود  واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص


تحقیق در مورد اخلاق و واقعیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اخلاق و واقعیت

 

تاریخ دریافت: 17/10/80تاریخ تأیید: 27/5/81

سید مرتضى حسینى‏شاهرودى(1)

چکیده

مسأله ارتباط احکام اخلاقى با واقعیت از مسائل مهم فلسفه اخلاق است. گروهى که اکثریت فیلسوفان اخلاق مغرب زمین را تشکیل مى‏دهند، به نفى آن پرداخته و در مقابل، گروهى نیز آن را پذیرفته‏اند. در این نوشتار با مطرح نمودن انتقادها و پیامدهاى نادرست نفى رابطه اخلاق و واقعیت بر ارتباط آن دو، تأکید شده است. مهمترین پیامد نفى رابطه میان آن دو، مسأله نسبیت اخلاقى و در نتیجه نفى هر گونه بحث و تبادل نظر درباره آن است؛ چیزى که هیچ عالم صاحب گفتارى در عمل بدان پاى بند نیست. دیگر پیامد مهم نفى رابطه یاد شده، انشایى بودن احکام اخلاقى است که این امر به نوبه خود پیامدهاى ناپذیرفتنى بسیارى به دنبال دارد. ازنظر نگارنده، گزاره‏هاى اخلاقى ضرورت دارد و ضرورت آن از ملاحظه تأثیر فعل اخلاقى در کمال فاعل آن به دست مى‏آید و این نظریه را مى‏توان بطور غیر مستقیم از گفته‏هاى همه فیلسوفان اخلاق که فعل اخلاقى را هدفمند مى‏دانند، به دست آورد.

واژگان کلیدى: واقعیت اخلاقى، نسبیت، هدف.

اخلاق و واقعیت

یکى از مسائل مهم فلسفه اخلاق رابطه میان اخلاق و واقعیت است. پرسشهاى اساسى که در این باره مطرح مى‏شود به قرار زیر است: آیا تکلیفهاى اخلاقى مانند باید راست گفت؛ نباید دروغ گفت، حقایقى عینى است و درخارج از ذهن و احساسات متکلم وجود دارد؛ یا امورى ذهنى است اگر چه بطور غیر مستقیم از خارج حکایت مى‏کند و یا امورى ذهنى است که هیچ گونه حکایت خارجى ندارد یعنى اعتبارى است؟ به بیان دیگر، سرچشمه حکمهاى اخلاقى چیست؟ آیا واقعیت و عینیت خارجى یا آنچه بدان مربوط است منشأ پیدایش حکمهاى اخلاقى است و یا ذهنیت، احساسات و سلیقه‏ها و بالاخره اعتبارهاى مربوط به متکلم علت پیدایش آنها است؟

این پرسشها پرسش دیگرى را به دنبال دارد و آن این است که آیا گزاره‏هاى اخلاقى، گزاره‏هاى اخبارى است یا انشایى؟ به تعبیر دیگر، آیا گزاره‏هاى اخلاقى مانند گزاره‏هاى علوم توصیفى هم چون فیزیک، شیمى، زیست‏شناسى و نجوم است یا مانند گزاره‏هاى علوم دستورى هم چون منطق، دستور زبان، حقوق، زیبایى‏شناسى است؟ این پرسش نیز، پرسش دیگرى را به دنبال دارد و آن این است که اگر گزاره‏هاى اخلاقى با گزاره‏هاى دیگر علوم تفاوت دارد، تفاوت آن در موضوع است یا محمول و یا رابطه آن؟ به دیگر سخن، موضع قضایاى اخلاقى، امورى عینى و واقعى است یا ذهنى و اعتبارى؟ و نیز محمول آن گزاره‏ها چگونه است؟ و همین طور، رابطه آنها؟ این پرسش نیز به نوبه خود به پرسش دیگر بستگى دارد و آن این است که موضوع گزاره‏هاى اخلاقى چیست تا درباره واقعیت یا اعتبار آن سخن بگوییم و نیز محمول چنین گزارهایى چیست؟ حاصل پرسش‏هاى مطرح شده به ترتیب اولویت بدین قرار است:

1- موضوع و محمول و رابطه گزاره‏هاى اخلاقى چیست؟

2- آیا موضوع و محمول و رابطه این گونه گزاره‏ها واقعى است یا اعتبارى ؟

3- تفاوت گزاره‏هاى اخلاقى با دیگر گزاره‏ها در چیست و آیا مانند گزاره‏هاى علوم توصیفى است یا دستورى؟ و آیا گزاره‏هاى اخبارى است یا انشایى؟

4- پرسش مهم و آخر این که رابطه اخلاق با واقعیت چیست؟

در پاسخ به پرسش نخست مى‏توان پرسش دیگرى را جایگزین آن ساخت تا پاسخ به آن، اندکى روشن‏تر باشد و آن این که آیا گزاره‏هاى اخلاقى از نظر موضوع محدودیت دارد؟ اگر چه در تفکر سنتى اخلاقى، غالب یا همه گزاره‏هاى اخلاقى، موضوعاتى مانند راستى، دروغ، قتل، کینه، زیان رسانى، فداکارى و مانند آن محدودیت دارد، ولى آیا این امر بدان معناست که موضوعات دیگر را نمى‏توان در گزاره‏هاى اخلاقى به کار برد؟ حتى همان تفکر سنتى اخلاقى نیز چنین گمانى ندارد. چنانکه خواجه طوسى (8-37) در تعریف اخلاق مى‏گوید: «حکمت منقسم شود به دو قسم: یکى علم و دیگر عمل. علم، تصور حقایق موجودات بود و تصدیق به احکام و لواحق آن، چنانکه فى نفس الامرباشد، به قدر قوت انسانى، و عمل ممارست حرکات و مزاولت صناعات از جهت اخراج آنچه در حیز قوت است به حد فعل، به شرط آن که مؤدى بود از نقصان به کمال بر حسب طاقت بشرى... و چون علم حکمت، دانستن همه چیزهاست، چنان که هست، پس به اعتبار انقسام موجودات، منقسم شود به حسب آن اقسام. و موجودات دو قسمند: یکى آنچه وجود آن موقوف بر حرکات ارادى اشخاص بشرى نباشد، و دوم آنچه وجود آن منوط به تصرف و تدبیر این جماعت بود؛ پس علم به موجودات نیز دو قسم بود: یکى علم به قسم اول و آن را حکمت نظرى خواندند، دیگر علم به قسم دوم و آن را حکمت عملى خواندند.»

حکمت عملى، عهده دار شناختن موجوداتى است که بود و نبود آنها به انسان بستگى دارد، مانند: حسادت، کینه توزى، بخشندگى، فداکارى، اگر چه موضوع اخلاق همین گونه امور است، ولى مجوعه رفتارهاى آدمى که به نوعى به این موجودات یا صفات ارتباط داشته باشد و در بود و نبود آنها تأثیر داشته باشد، در همین علم مورد بحث قرار مى‏گیرد.

بنابراین گزاره‏هاى «باید راستگو بود»، «نباید دروغ گفت» و مانند آن، از مسائل همین علم است. پس مى‏توان گفت که مجموعه رفتارهاى انسان که در پیدایش یا زدایش صفات اخلاقى تأثیرگذار باشد، کارهاى اخلاقى است و تعابیر و گزاره‏هاى مربوط به آنها گزاره‏هاى اخلاقى است. «بدان که نفس انسانى را چگونه خلقى اکتساب توان کرد که جملگى افعالى که به ارادت او ازو صادر شود جمیل و محمود بود، پس موضوع این علم نفس انسانى بود از آن جهت که ازو افعال جمیل و محمود یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب ارادت او». (همان: 48) و به گفته اتکینسون (65) «اخلاق ملاحظه رفاه دیگران و یا همه



خرید و دانلود تحقیق در مورد اخلاق و واقعیت


واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

اقتدار ایل خانان و قدرت اجتماعی مذهب

پس از آل بویه ، خلافت بغداد قدرت های سیاسی متعددی را که در نواحی مختلف جامعه ی اسلامی ظهور می کردند ، رسمیت بخشید . خلافت بغداد با داعیه ی جانشینی شرعی رسول خدا ، در واگذاری تاج و تخت به قدرت های عشیره ای وایلی مسلط ، در واقع نقش کلیسا در سده های میانه ( قرون وسطی ) را ایفا می کرد و خلافت بدین سان تا سال 656 ه .ق که سال سقوط آن به دست هلاکو خان مغول است ، ادامه یافت .

حمله ی مغول تهاجم نظامی گسترده ای بودکه با استفاده از درگیری های موجود در میان حاکمان جوامع اسلامی و ضعف آنها و بی آن که از توجیهی دینی برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شیعه و سنی همه به یک اندازه در معرض تیغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت های مستقلی که در شهرها و روستاهای مختلف در برابر آنها انجام می شد ، با بی سابقه ترین کشتارها سرکوب می گشت .

مذهب اولیه ی مغولها شمن بود ، ولی در هنگام تسلط برایران با همراهی جمعی از بوداییان و کشیشیان مسیحی ، سیاست تبلیغ این دو مذهب را نیز دنبال کردند و برخی از آنها به آیین مسیحیت گرویدند .

جامعه ی اسلامی گرچه در برابر هجوم سیاسی مغول تاب نیاورد ، ولی فرهنگ و تمدن اسلامی حضور قوی و توانمند خود را بر آن تحمیل کرد ، به گونه ای که مغول نیز مانند استبداد بنی امیه و …. ناگزیر از توجیه دینی خود شدند .

درسده ی هشتم پس از هجوم های سده ی هفتم ، دیگر بار فرصت برای مقاومت های سیاسی و نظامی تشیع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشیان درمازندران و نهضت پیش گامان مهدی در خوزستان ، از جمله قیام های سیاسی شیعه هستند که تا دوران هجوم تیمور و حتی پس از آن در بخش های مختلف ایران به حیات خود ادامه دادند .

علی رغم حضور فکری و سیاسی فزاینده و فعالی که تشیع در تمام مدت داشت ، ساخت سیاسی قدرت قبل و بعد از حاکمیت ایل خانان مغول ، یعنی در دوران سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و تیموریان تا زمان حاکمیت قاجار ، ایلاتی و عشایری است . مناسبات و روابط ایلاتی ، خوانین را از توان نظامی ای بهره مند ساخته بود که با تکیه به آن از نفوذ اجتماعی و حتی حاکمیت سیاسی برخوردار می شدند ، در این میان حضور باور و معرفت دینی در کنار عصبیتی که به انسجام ایلی منجرمی شد ، موجب گشت تا این عصبیت نیز از پوشش دینی استفاده کند و در مواردی در قلمرو توقعات دینی جامعه گام بردارد .

بسط وتوسعه ی اندیشه های شیعی – که پیش از این در اصول و فروع اعتقادی شیعه شرح آن گذشت – مانع از این می شد که حاکمیت های موجود باهمه ی تلاش هایی که برای توجیه دینی خود می کردند ، از مشروعیت دینی برخوردار شوند، به همین دلیل تشیع در طول تاریخ هر گاه فرصت می یافت ، اعتراض خود را به حاکمیت های موجود در قالب رفتار سیاسی خود سازمان می داد و تشیع با همه ی تلاش های سیاسی پراکنده ای که انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زیرا قدرت رقیب او ، یعنی ، استبداد متکی بر مناسبات ایلی بود و قدرت تشیع مانند هر نیروی مذهبی دیگر مبتنی بر آموزش های دینی و تعلیم و تعلم های مستمری بود که در نظام شهری بیش تر امکان وجود پیدا می کند ، بنابراین قدرت مذهبی بیشتر قدرت شهری است و شهر با سکون و ثباتی که دارد ، در برابر ایل که از تحرک و توان نظامی بهره مند است ، همواره آسیب پذیر بوده است و حاکمیت سیاسی شهر در طول این مدت به دست کسانی بوده است که از قدرت نظامی ایلی بهره مند هستند .

خصلت شهرس آموزش های دینی ، مستلزم نفی باور دینی از حوزه ی زندگی ایلی و عشیره ای نیست ، بلکه ایلات و عشایر نیز از باور دینی بهره مندمی باشند ، این باور ، در نزد آنها کمتر با تفکر و تامل همراه است و در مناسبات اجتماعی نیز کمتر ظاهر می شود ، از این رو مناسبات اجتماعی ایلاتی بیش تر در چهره ی عادات قومی و بر محور عصبیت و در قالب اقتدار سیاسی خان شکلمی گیرد . البته در صورتی که آموزش های دینی در درون عشیره گسترش پیدا کند و با حفظ چهره ی الهی ، مقتضی نیروی اجتماعی مستقلی باشد ، به تناسبتوسعه ای که آموزش های یاد شده پیدا می کنند ، نیروی دیگری نیز در درون عشیره درکنار خان ، ظاهر می شو و آن ، نیروی مذهبی است که در پیرامون رهبران دینی تمرکز می یابد . حتی در برخی موارد ، رهبری دینی ایل می تواند با قرار گرفتن در مرکز روابط عشیره ای از موقعیت اجتماعی خان برخوردار شود و در این صورت ایل مانند وقتی که فاقد رهبری دینی است ، یک قطبی خواهد بود و رهبری دینی با استفاده از این موقعیت ، از امکانات سیاسی و نظامی بالفعلی که در مناسبات عشیره ای وجود دارد ، در جهت آرمان های دینی استفاده خواهد کرد ، این مسئله همانند بهره ای است که ابوطالب از موقعیت اجتماعی بنی هاشمی برای حمایت از پیامبر اسلام (ص) برد ، زیرا با حمایتی که به عنوان بزرگ بنی هاشم از پیامبر (ص ) کرد ، امکانات موجود دراین گروه را در آرمان های دینی پیامبر (ص) به کار گرفت، به همین جهت برخی از بنی هاشم ، صرف نظر از مسئله باور به اسلام یا کفر ، در شعب ابی طالب گرفتار محاصره ی اقتصادی شدند . با مرگ ابوطالب و جانشینی ابولهب ، پیامبر (ص ) از این حمایت اجتماعی محروم شد و بدین ترتیب سخت ترین روزهای زندگی پیامبر و مسلمانان که به مهاجرت آنها به مدینه انجامید ، آغاز گشت .

ظرفیتی که مناسبات ایلی در تحمل رهبری مذهبی می تواند داشته باشد ، مسئله ای است که در تبیین قدرت سیاسی شیعه و خصوصاً چگونگی پیدایش حاکمیت صفویه در سده های دهم و یازدهم موثر است .



خرید و دانلود  واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص


واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

اقتدار ایل خانان و قدرت اجتماعی مذهب

پس از آل بویه ، خلافت بغداد قدرت های سیاسی متعددی را که در نواحی مختلف جامعه ی اسلامی ظهور می کردند ، رسمیت بخشید . خلافت بغداد با داعیه ی جانشینی شرعی رسول خدا ، در واگذاری تاج و تخت به قدرت های عشیره ای وایلی مسلط ، در واقع نقش کلیسا در سده های میانه ( قرون وسطی ) را ایفا می کرد و خلافت بدین سان تا سال 656 ه .ق که سال سقوط آن به دست هلاکو خان مغول است ، ادامه یافت .

حمله ی مغول تهاجم نظامی گسترده ای بودکه با استفاده از درگیری های موجود در میان حاکمان جوامع اسلامی و ضعف آنها و بی آن که از توجیهی دینی برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شیعه و سنی همه به یک اندازه در معرض تیغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت های مستقلی که در شهرها و روستاهای مختلف در برابر آنها انجام می شد ، با بی سابقه ترین کشتارها سرکوب می گشت .

مذهب اولیه ی مغولها شمن بود ، ولی در هنگام تسلط برایران با همراهی جمعی از بوداییان و کشیشیان مسیحی ، سیاست تبلیغ این دو مذهب را نیز دنبال کردند و برخی از آنها به آیین مسیحیت گرویدند .

جامعه ی اسلامی گرچه در برابر هجوم سیاسی مغول تاب نیاورد ، ولی فرهنگ و تمدن اسلامی حضور قوی و توانمند خود را بر آن تحمیل کرد ، به گونه ای که مغول نیز مانند استبداد بنی امیه و …. ناگزیر از توجیه دینی خود شدند .

درسده ی هشتم پس از هجوم های سده ی هفتم ، دیگر بار فرصت برای مقاومت های سیاسی و نظامی تشیع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشیان درمازندران و نهضت پیش گامان مهدی در خوزستان ، از جمله قیام های سیاسی شیعه هستند که تا دوران هجوم تیمور و حتی پس از آن در بخش های مختلف ایران به حیات خود ادامه دادند .

علی رغم حضور فکری و سیاسی فزاینده و فعالی که تشیع در تمام مدت داشت ، ساخت سیاسی قدرت قبل و بعد از حاکمیت ایل خانان مغول ، یعنی در دوران سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و تیموریان تا زمان حاکمیت قاجار ، ایلاتی و عشایری است . مناسبات و روابط ایلاتی ، خوانین را از توان نظامی ای بهره مند ساخته بود که با تکیه به آن از نفوذ اجتماعی و حتی حاکمیت سیاسی برخوردار می شدند ، در این میان حضور باور و معرفت دینی در کنار عصبیتی که به انسجام ایلی منجرمی شد ، موجب گشت تا این عصبیت نیز از پوشش دینی استفاده کند و در مواردی در قلمرو توقعات دینی جامعه گام بردارد .

بسط وتوسعه ی اندیشه های شیعی – که پیش از این در اصول و فروع اعتقادی شیعه شرح آن گذشت – مانع از این می شد که حاکمیت های موجود باهمه ی تلاش هایی که برای توجیه دینی خود می کردند ، از مشروعیت دینی برخوردار شوند، به همین دلیل تشیع در طول تاریخ هر گاه فرصت می یافت ، اعتراض خود را به حاکمیت های موجود در قالب رفتار سیاسی خود سازمان می داد و تشیع با همه ی تلاش های سیاسی پراکنده ای که انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زیرا قدرت رقیب او ، یعنی ، استبداد متکی بر مناسبات ایلی بود و قدرت تشیع مانند هر نیروی مذهبی دیگر مبتنی بر آموزش های دینی و تعلیم و تعلم های مستمری بود که در نظام شهری بیش تر امکان وجود پیدا می کند ، بنابراین قدرت مذهبی بیشتر قدرت شهری است و شهر با سکون و ثباتی که دارد ، در برابر ایل که از تحرک و توان نظامی بهره مند است ، همواره آسیب پذیر بوده است و حاکمیت سیاسی شهر در طول این مدت به دست کسانی بوده است که از قدرت نظامی ایلی بهره مند هستند .

خصلت شهرس آموزش های دینی ، مستلزم نفی باور دینی از حوزه ی زندگی ایلی و عشیره ای نیست ، بلکه ایلات و عشایر نیز از باور دینی بهره مندمی باشند ، این باور ، در نزد آنها کمتر با تفکر و تامل همراه است و در مناسبات اجتماعی نیز کمتر ظاهر می شود ، از این رو مناسبات اجتماعی ایلاتی بیش تر در چهره ی عادات قومی و بر محور عصبیت و در قالب اقتدار سیاسی خان شکلمی گیرد . البته در صورتی که آموزش های دینی در درون عشیره گسترش پیدا کند و با حفظ چهره ی الهی ، مقتضی نیروی اجتماعی مستقلی باشد ، به تناسبتوسعه ای که آموزش های یاد شده پیدا می کنند ، نیروی دیگری نیز در درون عشیره درکنار خان ، ظاهر می شو و آن ، نیروی مذهبی است که در پیرامون رهبران دینی تمرکز می یابد . حتی در برخی موارد ، رهبری دینی ایل می تواند با قرار گرفتن در مرکز روابط عشیره ای از موقعیت اجتماعی خان برخوردار شود و در این صورت ایل مانند وقتی که فاقد رهبری دینی است ، یک قطبی خواهد بود و رهبری دینی با استفاده از این موقعیت ، از امکانات سیاسی و نظامی بالفعلی که در مناسبات عشیره ای وجود دارد ، در جهت آرمان های دینی استفاده خواهد کرد ، این مسئله همانند بهره ای است که ابوطالب از موقعیت اجتماعی بنی هاشمی برای حمایت از پیامبر اسلام (ص) برد ، زیرا با حمایتی که به عنوان بزرگ بنی هاشم از پیامبر (ص ) کرد ، امکانات موجود دراین گروه را در آرمان های دینی پیامبر (ص) به کار گرفت، به همین جهت برخی از بنی هاشم ، صرف نظر از مسئله باور به اسلام یا کفر ، در شعب ابی طالب گرفتار محاصره ی اقتصادی شدند . با مرگ ابوطالب و جانشینی ابولهب ، پیامبر (ص ) از این حمایت اجتماعی محروم شد و بدین ترتیب سخت ترین روزهای زندگی پیامبر و مسلمانان که به مهاجرت آنها به مدینه انجامید ، آغاز گشت .

ظرفیتی که مناسبات ایلی در تحمل رهبری مذهبی می تواند داشته باشد ، مسئله ای است که در تبیین قدرت سیاسی شیعه و خصوصاً چگونگی پیدایش حاکمیت صفویه در سده های دهم و یازدهم موثر است .



خرید و دانلود  واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص