لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
من ومادرم هم وضو گرفتیم . من به اتاقم رفتم تا نمازم را بخوانم . درهمین موقع ارغوان ازخواب بیدار شد .
گفت : ارمغان , حال بابا چطوره ؟
گفتم : به شکر خدا وکمکای احمد آقا خیلی بهتره .
گفت : نماز صبحِ ؟
گفتم : بله
ازجا بلند شد وازاتاقم خارج شد. نمازم را خواندم . صدای مادرم را شنیدم که ارغوان را نصیحت می کرد .
می گفت : تو را به خدا , مواظب خودت باش , یک وقت بار سنگین بلند نکنی , یک وقت ازپله , تند بالا نری , ملاحظه خورد وخوراکت را بکن , بدنت حالا احتیاج بیشتری به مواد غذایی داره , حتماً شیر وماهی بخور , میوه وسبزی تازه یادت نره و . . .
با خودم گفتم : بیچاره مادر , درهمه حال باید نگران همه ما باشد . نگران پدر , علی وارسلان , ارغوان و من . . .
درهمین فکر بودم که خوابم برد . نزدیک ساعت نُه صبح بود که ازخواب بیدار شدم . به اتاق پدرم رفتم به هوش آمده بود . به سمت او دویدم وخودم را ازخوشحالی درآغوش پدرم انداختم.
شروع به گریه ، کردم . اشکهایم روی صورت پدرم می چکید . مادرم سررسید تا من را دیدگفت : دختر چه کار می کنی ؟ تو نمی فهمی که بابات حالش خوب نیست ؟
پدرم با صدایی که شبیه ناله بود گفت : اشکالی نداره . بذار که دخترِ کوچولوم
پیشم باشه .
زود . خودم را کنار کشیدم ولی گریه ام قطع نمی شد. پدرم دستی به صورتم کشید وگفت : گلم
ارمغانم ، این جور اشک نریز . دلم خون شد ، بابا .
بادستهایم صورتم را خشک کردم وبا بُغضی درگلو گفتم : چشم بابا جون .
از اتاق پدرم . بیرون آمدم وبه آشپزخانه رفتم . ارغوان آنجا بود . به او گفتم : احمد آقا کجاست ؟
لبخندی زد وگفت : به مأموریتی که به او دادید ، رفته .
گفتم : یعنی . . . دنبال علی وارسلان . اما من که آدرس به او نداده بودم .
خندید وگفت : مگر فقط ، تو آدرس خانه مادربزرگ رو یاد داری ؟ خوب ، معلوم دختر ، آدرسو من دادم .
فکر می کنم تا ظهر بیاد وبرای خواهرکوچولوم خبر خوش بیاره.
نزدیک ظهر نمازم راخواندم وحاضر شدم که به مدرسه بروم ولی هنوز احمد آقا نیامده بود. تادرخانه رابازکردم ، که خارج شوم ، احمد آقا راپشت درخانه دیدم . آب دهانم خشک شد.
احمد آقا سلام کرد وگفت : خبر ، خوشی برای شما دارم . آنها خانه مادربزرگتان بودند . اطراف اینجا پُر ازمأمور است . برای همین نتوانستند . خبری ازخودشان به شما بدهند .
درضمن آقا ارسلان ازشما خواسته تابه خانواده او خبر بدین . امید نیز همین رو خواسته. چونکه خانه های آنها نیز تحت نظره . ازاو خدا حافظی کردم وبه راه افتادم .
درخانه ارسلان زنگ زدم . مادرش در رابازکرد وباتعجب تا من رادید گفت : سلام ، عروس گلم ، چه عجب ازاین طرفها . چی شده که یاد ماکردی ؟
گفتم : سلام مادرجان ، ببخشید مزاحمتون شدم . خبری ازارسلان براتون دارم . او خونه مادربزرگمِ وگفته به شما خبر بدم که نمی تونه بیاد چونکه خانه شما هم تحت نظره .
مادر ارسلان گفت : خدایا . . . به من صبر بده ، به خدا عزیزم ، نمی دونی ، این چند وقت چی به من گذشته ؟
گفتم : می دونم مادر . ببخشید ، من باید مدرسه برم . خداحافظی کردم وازآنجا رفتم و رفتم . به درخانه مادر امید رسیدم به او هم خبری راکه امید داده بود، دادم وبعد به مدرسه رفتم .
آن روز خیلی خوشحال بودم . چون خبر سلامت علی وارسلان را فهمیده بودم . عصر که به خانه آمدم . احمد آقا درخانه رابازکرد.
گفتم : سلام ، احمد آقا حال بابا چطور؟
گفت : علیک سلام ، خیلی خوب، برو داخل خانه تا خودت ببینی .
به سمت خانه دویدم . ناگهان پدرم رادیدم که سرپا ایستاده بود. باتعجب گفتم : باباجون ، حالتون خوبه ؟
او با چهره مجروح وکبودش گفت : بله عزیزم ، خیلی بهترم .
مادرم وارغوان ازآشپزخانه بیرون آمدند وبه من خندیدن ، پدرم هم شروع به خندیدن کرد . گفتم : یعنی سوال من خنده دار بود ؟
ارغوان گفت : نه ، ولی این قیافه تو وطرز سوال کردنت ، واقعاً خنده داره وبازشروع به خندیدن کردند.
باعجله وارد اتاقم شدم ,یک دفعه چشمم به یک شاخه گل مریم افتاد . ازاتاق بیرون رفتم . مادرم ، پدرم ، ارغوان واحمد آقا دراتاق پذیرایی نشسته بودند. به مادرم گفتم : مامان . . . ارسلان بوده ؟
گفت : نه ، فقط یک نامه ویک شاخه گل مریم ، برات فرستاده که زحمت اون رو احمد آقا کشیدند. نگاهم به سمت احمد آقا برگشت وگفتم : احمد آقا ، اما ظهر که به مدرسه می رفتم ، شما هیچ چیز نگفتید ؟
احمد آقا گفت : تقصیر من نبود ، ارسلان آقا گفتن ، بعد ازمدرسه من یک شاخه گل مریم ازطرف او برای شما بگیرم ویک نامه هم به من دادند که اونو روی میز تحریرتان گذاشتم .
او گفت : امیدوارم که شما سرِ قولتان با ارسلان باشید ؟
وبه من گفت که به شما بگویم : او نیز به قولش عمل خواهد کرد .
به سمت اتاقم دویدم . تانامه ارسلان رادیدم ، آنرا برداشتم وبازش کردم وشروع به خواندن آن کردم . نوشته بود :
سلام ، سلام به گُلِ زندگی ام به ارمغانم . عزیزم امیدوارم که حالت خوب باشد . ازاینکه نتوانستم ، به توخبری ازسلامت خودمان بدهم ، معذرت می خواهم .
امید بخشش ازتو دارم . هرچند تو این قدر مهربانی که از گناه من ، خواهی گذشت . این نامه رادرحالی می نویسم ، که احمد آقا خبر از سلامت وصحّت پدرت برایمان آوردومارا ازنگرانی درآورد.
عزیزم ، امیدوارم که قولی را که به من داده بودی ، یادت نرفته باشد وبه آن عمل کنی. عزیزم ، درتمام لحظات زندگی ام به تو فکر می کنم وگویی تو همیشه کنارم هستی.
ازتو می خواهم که صبر داشته باشی وبرایمان دعا کنی . ممکن است تامدتها نتوانم به دیدنت بیایم . عزیزم دوستت دارم وازدور صورت مهربانت رامی بوسم .
دوستدار تو , ارسلان
نامه رابوسیدم وبه صورتم چسباندم . گویی ، گرمای دستان ارسلان را احساس می کردم ، حتی با نامه اش . مدتی دراتاقم ماندم .
چند بار نامه ارسلان راازبالا تا پایین خواندم . هربار گویی اورا به خودم نزدیکتر ازپیش احساس می کردم .
به سراغ گل مریم رفتم . آن را بوییدم . صدای دراتاقم راشنیدم .
گفتم : بفرمائید.
ارغوان داخل شد وگفت : دلت برای ،اونا خیل تنگ شده ؟
گفتم : بله .
گفت : احمد آقا ، یک چیز دیگر هم به من گفته تا به تو بِگم.
گفتم : چیزی شده ؟
گفت : نه , فقط علی به احمد آقا گفته ، ممکن است تامدتها با این اتفاقاتی که افتاد . نتونن به خانه بیان وهمونجا خانه مادرجون می مونند وبه کارشان ادامه می دَن.
گفتم : چطوری ؟ آخه تمام وسایلشان راکه ساواک برده ؟
گفت : به نظر ، امیر تونسته ,دوباره همه وسایل مورد نیازشون رو تهیه کنه . درضمن ارسلان وعلی ازتو خواستن که به خانه مادرجون نَری ، چون ممکنه ، محل جدید ومخفی اونا دوباره ازطریق تو رَدیابی بشه و ساواک اونا را دوباره پیداکنه .
گفتم : دیگه دستوری ندادن ؟
خندید وگفت : نه .
با عصبانیت گفتم : امان ازدست امیر ،اگر وسایل رادوباره تهیه نمی کرد ، حتماً اُونا دست ازکار می کشیدن و دیگر ادامه نمی دادن.
گفت : به نظر ، توخیلی هم ازاین کار خوشحال نیستی؟
گفتم : نه ، توقّع داری ، ازدیدن برادر ونامزدم محروم بِشَم ، آن وقت خوشحالَمُ باشم ؟
گفت: برادرت یانامزدت ؟ راستشو بگو ؟
گفتم : بَرام هیچ فرقی ندارن ، چون هردوشونو دوس دارم .
هیچ نگفت وازاتاق بیرون رفت.
من تاکنکور سال 1357 هیچ خبری ازعلی وارسلان نداشتم ، هیچ کدام ازاعضای خانواده طبق خواسته علی به خانه مادر جون نرفتند.
دلم می خواست زودتر ازنتیجه کنکور باخبر می شدم ، آیا ارسلان وامیر هم درکنکور شرکت کرده بودند یانه ؟
روز اعلام نتایج ، احمد آقا ، ارغوان ودخترکوچکشان عطیه که خیلی زیبا ودوست داشتنی بود ، به خانه ما آمدند . احمد آقا یک جعبه شیرینی دردست داشت . به ارغوان گفتم : اتفاقی افتاده ؟
احمد آقا گفت : این شیرینی ، قبولی یک زن وشوهر موفّق وبعد هم یک عروسی مفصّله .
گفتم : چه خبر شده ، زودتر بگین ؟
ارغوان ، عطیه را به مادرم داد. مادرم صورت عطیه رابوسید وگفت : ازاحمد آقا بپُرس .
احمد آقا گفت : ارغوان خانم ، شما در رشته دبیریِ ریاضی قبول شدی ونامزد شما آقا ارسلان هم دررشته پزشکی قبول شده وبه سلامتی هم کار خواهیم شد.
من باورم نمی شد.
چند روز بعد ازاعلام نتایج کنکور مادر ارسلان به خانه ما آمد وگفت : ارسلان با او تماس گرفته وخبر داده که خانه ایی درنزدیکی خریده وآماده گرفتن جشن عروسی است .
مادرم وارغوان جهیزیه من را آماده کردندو روز موعود فرارسید. ناهید وشوهرش اکبر آقا که شغل آزاد داشت ومادرش به خانه ما آمدند.
اکبر آقا گفت : ارسلان کامیونی خبر کرده وسرساعت چهار بعد ازظهر کامیون خواهد آمد. کامیون آمد ولی ، ارسلان همراه آن نبود.
اکبر اقا تمام کارها را بادقت زیاد انجام داد. چندبارکش وسایل جهیزیه من راداخل کامیون گذاشتند وکامیون به آدرسی که ارسلان به راننده داده بود، رفت.
مانیز سوار ماشین اکبر آقا شدیم وبعد ازکامیون به راه افتادیم . نمی دانم چرا, ارسلان خودش رابه من نشان نمی داد، خدایا ، خدایا . . . ارسلان چی شده ؟
کامیون به آدرس رسید . ماشین اکبر آقا هم بعد ازآن ایستاد . ناگهان ، ارسلان درخانه رابازکرد.
ارسلان ، . . . چرا این قدر فرق کرده بود، گویی مرد سی ساله ایی بود ، حتی لابه لای موهای پرکلاغی اش موهای سفید ، خودنمایی می کرد.
او ازبارکشها ، خواست تا جهیزیه من را بادقت و آن طوری که ارغوان وناهید به آنها می گویند، بچینند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
از زباله هم می شود پول درآورد
مدیر عامل سازمان بازیافت: یکی از برنامه های آینده سازمان بازیافت، استخراج گاز متان از زیر 20میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است
روزانه 10 تن بطری نوشابه و 10 تن کاغذ و مقوا بازیافت می شود که حجم بازیافت بطری های نوشابه به زودی به 20 تن می رسد.
امید کریمی به راحتی هرچه تمامتر می شود زمین را نابود کرد. تنها چند سال زمان می برد تا هدف مورد نظر به دست آید. اما تا پیدا شدن جایی دیگر که برای زندگی مناسب باشد باید کره خاکی را غنیمت شمرد، چه اینکه نابودکردنش چندان زمانی نمی خواهد، گرچه اگر ما هم بخواهیم زمین را به مکانی غیر قابل زیست تبدیل کنیم، کسانی پیدا می شوند که اجازه چنین کاری را به ما ندهند. آنها حداقل می دانند که سالهای سال نه مریخ برای ما زمین می شود و نه اصلا جایی بهتر از زمین وجود دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی از دکتر ابراهیمی، مدیر عامل سازمان بازیافت شهرداری تهران میزان سودآوری بازیافت برای شهرداری را می پرسیم پاسخ می دهد: هیچ. ما باید خود هزینه کنیم تا راه باز شود. درحال حاضر اهداف زیست محیطی برای ما در گام اول قرار دارد. سودآوری بماند برای مراحل بعدی. گاز متان در کهریزک یکی از مراحل آینده که ابراهیمی آنها را می شمارد استخراج گاز متان از زیر 20 میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است. 10 میلیون لیتر گازمتان زیر زباله های کهریزک جمع شده است. ما طی مذاکراتی که با بانک جهانی داشتیم قرار شد این گاز استخراج شود. به گفته ابراهیمی تمام مراحل استخراج گاز متان از زیرزباله های کهریزک با مشورت مشاوران خارجی و همچنین مجریان غیر ایرانی انجام می شود، گرچه هر کدام از این مشاوران و مجریان، شریکی ایرانی دارند که علاوه بر تبادل اطلاعات بین طرفین، انتقال تکنولوژی روز هم نصیب شریک ایرانی خواهد شد. اما استخراج متان در صورتی سودآور است که وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی با شهرداری همکاری لازم را داشته باشند تا در نتیجه این همکاری، نیروگاهی گازی در همان کهریزک ساخته شده و برای سالها برق قسمتی از کشور را تامین کند. اگر با وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی توافق حاصل نشود، مجبور می شویم مانند پالایشگاه ها گاز را بسوزانیم.به گفته ابراهیمی مراحل استحصال گاز متان از زباله های کهریزک از طرح مطالعاتی به انعقاد قرارداد با مجریان رسیده است. مدت زمان این فعالیت 7ساله است که از اواسط امسال 2005 میلادی شروع می شود و سال 2012 به اتمام می رسد: پس از پایان پروژه، منطقه کهریزک تبدیل به پارک جنگلی خواهد شد که طرح ساخت آن هم در حال بررسی است. بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود70 میلیون دلار در راه زباله های تهران هزینه های سنگین بازیافت زباله و ممانعت کردن از انباشته و تبدیل شدن به معضلی اجتماعی، اجازه نمی دهد تمام فعالیت های بازدارنده و سازنده به ثمر برسد. به همین دلیل است که بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود: این پروژه یکی از برنامه های بین المللی سازمان بازیافت و قسمتی از دپارتمان زیست محیطی بانک جهانی است که در بودجه ای۸۳۰ هزار دلاری تعریف شده است. ما برای این پروژه پنج موضوع را در دستور کار قراردادیم که پس از طی مراحل مطالعاتی و تکمیل طرح پروژه، پیش بینی می کنیم بانک جهانی حداقل 70 میلیون دلار برای اجرای سیستم های مدیریت مواد زاید و جامد شهر تهران طرح بدهد. اما طرح مطالعاتی این پنجگانه از یک سال پیش شروع شده است که موارد زیر را شامل می شود:۱ تدوین استراتژی بازیافت زباله های شهر تهران ۲ بررسی مطالعاتی زباله های بیمارستانی و طرح اجرایی ذخیره سازی، جمع آوری و امحای این زباله ها۳ طراحی و ساخت ایستگاه های خدمات شهری به منظور تفکیک زباله های شهری در ایستگاه.۴ ارزیابی اجتماعی و زیست محیطی انجام این پروژه ها۵ طراحی مرکز دفن بهداشتی برای شهر تهران پروژه بانک جهانی هم همانند بسیاری دیگر از پروژه های کلان سازمان بازیافت، طی مناقصات بین المللی و با روش بانک جهانی انجام می شود: با این کار ما پروژه خودمان را در بورد بانک جهانی قرار می دهیم و علاوه بر این، تکنولوژی و دانش روز را هم به داخل می کشانیم.این پروژه از اواسط سال 2005 شروع می شود که در مرحله اول تفکیک از مبدا، بهینه سازی سیستم جمع آوری زباله و ایستگاه های اجرایی شده و بعد صنایع بازیافت مدرن به شبکه بازیافت تهران اضافه می شود: از جمله این صنایع کمپوست صنعتی است که به ایران وارد می شود. پس از این هرچه باقی بماند و قابل بازیافت نباشد، دفن بهداشتی خواهد شد.همه چیز را بازیافت می کنیم چندی پیش یکی از مدیران سازمان بازیافت اعلام کرده بود که 70 درصد از زباله های شهر تهران قابل بازیافت است. دکتر ابراهیمی هم چنین چیزی را تلویحا تایید می کند: در تهران روزانه حدود 6 هزار تن زباله خانگی تولید می شود که نیمی از آن را به کمپوست تبدیل می کنیم. تا سال گذشته این مقدار 300 تن در روز بود. 10 برابر شدن مقدار زباله های بازیافتی به دلیل بازسازی و استفاده بهینه از کارخانه های فعلی کمپوست صورت گرفته است.طبق برنامه ریزی سازمان بازیافت تا پایان سال 83 تمام زباله های خانگی تهران بازیافت می شود: قرارداد خرید کارخانه های جدید کمپوست بسته شده است که تا پایان امسال مراحل نصب و راه اندازی آنها انجام شده و از ابتدای سال 84 کار خود را شروع می کند که با این حساب تمام زباله های خانگی تهران به کمپوست تبدیل می شوند.اما تمام زباله های تهران خانگی نیست. درصد زیادی را بطری های یکبار مصرف و کاغذ تشکیل می دهند. به گفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
سیره ائمه معصومین(ع) در برابر حکومتهاى هم عصر خویش نشان مىدهد که آنانازهر وسیلهاى براى مبارزه با آنها استفاده مىکردهاند، هر چند که در زمانهاىمختلف،شیوه مبارزه ایشان متفاوت بوده است. شیوه مبارزه ائمه(ع) را مىتوان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد. در مبارزه مستقیم، به روشنگرى صریح درباره ماهیت حکومتهاى وقت و حتى در مواردى به براندازى آنها اقدام مىکردند. مبارزه غیر مستقیم آنان استفاده از هر روشى بود که غیر مستقیم، به نفى مشروعیت و تضعیف حکومتها منجر شود.
بررسى این دو روش مبارزه مىتواند روشن سازد که مبارزه آنان با حکومتها بر چه مبنا و اساسى بوده است و آیا صرفاً به این علت بوده است که این حکومتها در روش خویش عادلانه رفتار نمىکردند یا غیر از این، علل دیگرى نیز دخالت داشت که ماهیت آنها را ظالمانه مىساخت، به گونهاى که هرگز اصلاحپذیر نبودند. پیش از پرداختن به اصل مبحث، گفتنى است که ائمه(ع) از یک اصل پنهان کارى، به نام تقیه، در برابر حکومتهاى وقت استفاده و اصحاب خویش را به رعایت آن سفارش مىکردند. در بحثهاى پیشین گذشت که حضرت على(ع) براى حفظ جان خویش از همین روش استفاده مىکرد، امام حسین(ع)
اصحاب خویش را به کتمان و مخفى کارى توصیه مىکرد و امام باقر(ع) نیز به ابابصیر توصیه مىکند که در جامعهاى که حکومت آن در دست افراد ناحق و هوس باز است، در ظاهر، هم چون دیگران و در باطن، مخالف آنان عمل کنید:
«خالطوهم بالبرانیة و خالفوهم بالجوانیة اذا کانت الامرة صبیانیه» [1]
توجه به این نکته درباره تقیه، لازم است که تقیه یک ضرورت است و امرى مستمر و دائم محسوب نمىشود. بنابراین، ممکن است امرى در یک زمان، جزء موارد تقیه باشد و در زمان دیگر نباشد. از این رو، ائمه(ع) در مواردى هم کارى با حکومتها را براى اصحاب خویش مجاز مىدانستند و در مواردى آنان را از آن بر حذر مىداشتند. همین طور گاهى حفظ سرّ امامت خویش را خواستار مىشدند؛ ولى در موارد دیگر، آشکارا به تبیین آن مىپرداختند بدین ترتیب، موارد تقیه در زمانها و مکانهاى مختلف، متفاوت مىشود و بدین علت است که در روایت، تشخیص مورد آن را برعهده اشخاص گذاشتهاند که چه امرى باید پنهان بماند و چه امرى نه.
1. مبارزه مستقیم
همان طور که گذشت، سیره ائمه(ع) درمبارزه مستقیم با حکومتها به دو شکل متجلى شده است:
1. قیام و مبارزه مسلحانه براى براندازى حکومت. این روش مبارزه را در سیره امام على و امام حسن(ع) در براندازى حکومت معاویه بررسى کردیم و حتى از تصمیم حضرت على براى براندازى حکومت عثمان سخن گفتیم. هم چنین آن را در سیره امام حسین(ع) مشاهده مىکنیم که درباره آن بحث خواهیم کرد.
2. تبیین و روشنگرى درباره ماهیت حکومتها در جهت نفى مشروعیت و پشتوانه اجتماعى ومعنوى آنها.
اینک بحث درباره مبارزه ائمه(ع) با حکومتها را در قالب این دو روش ادامه مىدهیم.
قیام حسینى، تکمیل کننده هدف امام على(ع)
در گفتار پیشین بیان شد که مبارزه بدون انعطاف حضرت على(ع) علیه معاویه، در حقیقت، مبارزه با سیره عملى حکومتى بود که پس از رسول خدا (ص) تحقق یافته و ثمرهاى هم چون معاویه را به بار آورده بود و آن حضرت براى این که نشان دهد این سیره را هرگز به رسمیت نمىشناسد، یک لحظه نیز در برابر معاویه کوتاه نیامد و او را تأیید نکرد. پس از ایشان امام حسن(ع) کار نیمهتمام پدر را پىگیرى کرد؛ ولى شرایط، همچون زمان پدر، توفیق تکمیل این هدف را به ایشان نداد.
پس از شهادت امام حسن(ع) و حتى پیش از آن، چشمهاى گروهى از شیعیان، که از اوضاع جامعه خشنود نبودند، به سوى امام حسین(ع) دوخته شده بود تا او را به قیام علیه معاویه وا دارند؛ ولى از آن جا که سیره ائمه(ع) در شرایط یک سان، به یک سنوال است، آن حضرت نیز در هر دو زمان، شیعیان را به صبر و تقیه سفارش کرد و آنان را آگاه ساخت که تا معاویه زنده است، قیام و مبارزه امکان ندارد و به مقصود نمىرسد؛
اما اقدامات آن حضرت پیش از مرگ معاویه و پس از آن نگرش و هدف آن امام، از قیام و حکومت جامعهاسلامى را روشن مىکند و نشان مىدهد که قیام ایشان تکمیل کننده هدف حضرت على(ع) و هم سو با آن است.
اولین اقدام آشکار آن حضرت، موضعگیرى سخت در برابر جانشینى یزید بود. معاویه براى زمینه سازى بیعت براى یزید، نامههایى به بزرگان مدینه نوشت و از آنان خواست که در این امر، فتنه ایجاد نکنند و با یزید بیعت کنند. امام حسین(ع) در پاسخ این نامه یادآور شد که بزرگترین فتنه، حکومت معاویه است و هیچ عملى نزد ایشان با فضیلتتر از جهاد علیه او نیست.[1] پس از این نامه نگارى، خود معاویه به مدینه آمد تا به طور حضورى از مردم مدینه براى یزید بیعت بگیرد و بزرگان این شهر را بترساند و کار خلافت براى یزید را به سرانجام برساند. او در سخنرانى عمومى خویش ضمن توصیف و تمجید از رسول خدا (ص) سعى کرد با تثبیت خلافت عمر، ابوبکر وعثمان و زیر سؤال بردن خلافت حضرت على و امام حسن(ع) و تمسک به مقدم شدن عمرو عاص بر اصحاب رسول خدا در غزوه ذات السلاسل، به تحکیم جانشینى یزید بپردازد. در این زمان، امام حسین(ع) در پاسخ به معاویه، ضمن بیان ضلالت و گمراهى او، حتى درباره بیان صفات پیامبر اکرم (ص) به او یادآور شد که خلافت و حکومت، از راه وراثت، به او منتقل مىشود و معاویه حق ندارد آن را به دیگرى واگذار کند:
«و رایتک عرضت بنا بعد هذا الامر و منعتنا عن آبائنا تراثا و لقد - لعمر اللّه - اورثنا الرسول ولادة، اما حججتم به القائم عند موت الرسول فاذعن للحجّة بذلک و رده الایمان الى النصف فرکبتم الاعالیل وفعلتم الافاعیل و قلتم کان و یکون حتى اتاک الامر یا معاویه» .[1]
در این سخن، امام(ع) ضمن بیان این که قریش با احتجاج به نزدیکى خود به رسول خدا(ص) پس از رحلت آن حضرت، خلافت را به دست گرفتند و انصار نیز با استدلال آنان خاضع گردیدند، همه دوران خلافت پس از آن حضرت را زیر سؤال مىبرد؛ زیرا خلافت حق اهل بیت است که به واسطه قرابت با رسول خدا(ص) به آنان مىرسد و دیگران با بهانههاى واهى، بر آن سوار شدند و با انجام افعال ناشایست، آن را تثبیت کردند تا این که خلافت به دست معاویه رسید.
چند روز پس از آن، که معاویه دوباره براى استحکام جانشینى یزید سخنرانى کرد و او را بهترین فرد براى خلافت معرفى نمود، امام حسین(ع) ضمن رد شایستگى یزید، با صراحت بر این که تنها ایشان شایسته این قیام است، در برابر معاویه موضعگیرى کرد و اقدامات معاویه در تعیین جانشین را زیر سؤال برد.[2] امام(ع) حتى در برابر اقدام معاویه براى ازدواج یزید با همسر عبدالله بن سلام، پس از گرفتن طلاق او، عکس العمل نشان داد و آن زن را پیش از این که معاویه بتواند به ازدواج یزید در آورد، به همسرى خویش برگزید و سپس او را طلاق داد تا دوباره با شوهر خویش زندگى کند.[3]
دومین اقدام امام حسین(ع) در این زمینه، یک سال پیش از مرگ معاویه صورت پذیرفت. آن حضرت در این سال به حج مشرف شد و در آن جا از بنى هاشم خواست تا بزرگان قریش را گرد هم آورند. سپس امام در جمع این گروه، که بالغ بر هفتصد نفر مىشدند و دویست نفرآنان صحابى رسول خدا (ص) بودند، به تشریح آیاتى پرداخت که در حق اهل بیت نازل گردیده است و نیز سخنان رسول خدا (ص) در این باره را نقل کرد و پس از اعتراف آنان به درستى همه آنها از آنان خواست تا هنگام بازگشت به شهر و دیار خود، هر فرد مطمئنى را یافتند، او را به سوى اهل بیت دعوت کنند و حق ایشان را در خلافت، یادآور شوند.[1]
این سیره امام در نفى خلافت یزید و معاویه، به عنوان نماد و ثمره خلافت، پس از رسول خدا(ص) وتأکید بر اختصاص خلافت به اهل بیت و آن حضرت، در همین جهت، پس از مرگ معاویه و آغاز مبارزه عملى آن حضرت با یزید نیز استمرار یافت. امام حسین(ع) پس از نامه یزید به فرماندار مدینه و دستور به گرفتن بیعت از آن حضرت، با افراد مختلف، گفت و گو و احتجاج داشت. در همه این سخنان، ما گوشهاى از این سیره امام را مشاهده مىکنیم که در این جا به نقل بعضى از آنها مىپردازیم.
امام حسین(ع) و فرزند زبیر در مسجد پیامبر اکرم مشغول گفت و گو بودند که فرستاده حاکم مدینه آمد و از آنان خواست تا به دیدار حاکم بروند. عبدالله به آن حضرت گفت که نمىدانم حاکم براى چه ما را مىخواهد و امام به او خبر داد که معاویه مرده است و او مىخواهد از ما براى یزید بیعت بگیرد. سپس امام در پاسخ عبداللّه که پرسید: آیا بیعت مىکنى، فرمود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
بررسی شرایط هم اقلیمی گندم و جو و تعیین مناسبترین تاریخ کشت در شهرستان بجنورد
خلاصه
عمده ترین عوامل و متغیرهایی که برای تعیین رشد گندم و جو به کار برده می شود ، شامل نزولات جوی و توزیع آن ،متوسط درجه حرارت ، نور خورشید و نوع خاک هستند. مقدار بارشی که می تواند در کشت و رشد غلات دیم به کار آید حدود 500 تا 250 میلیمتر است ، لذا میزان بارش سالیانه بجنورد بیش از 250 میلیمتر است که قدرت تامین رطوبت خاک برای تغذیه و رشد محصول را دارد . از طرف دیگر درجه حرارت مطلوب ، که تهویه مناسب را به وجود می آورد ، بین 22 تا 20 درجه سلسیوس است ، زیرا دمای بالاتر از 22 درجه ، باعث نامنظمی جوانه زدن محصول و دمای کمتر از 4 درجه، سبب توقف جوانه زدن می شود .
پس در شهرستان بجنورد درجه حرارت مطلوب برای رشد و جوانه زدن فراهم شده است. همچنین غلات از گیاهان نورپسند به شمار می روند وبرای رسیدن به نور اشباع به 6000 تا 5000 فوت شمع نیاز دارند . البته نور اشباع از طریق پرتوهای خورشید در دوره رشد محصولات گندم و جوی دیم بجنورد به وجود می آیند . پس می توان گفت : بجنورد از نظر شرایط اقلیمی محل و مکان مناسبی برای کشت محصولات دیم ، بالاخص گندم و جو است .
مقدمه
شهرستان بجنورد در شمال غربی استان خراسان قرار دارد که از شمال به ارتفاعات کپه داغ و ادامه آن از جنوب به کوهستانهای آلاداغ و کورخود محدود می شود . این شهرستان در طول جغرافیایی َ59، ْ57 و َ2، ْ56 و عرض جغرافیایی َ20،ْ38 و َ45، ْ36 واقع شده است و حدود 17245 کیلومتر مربع وسعت دارد ، که 354606 هکتار از وسعت آن قابل بهره برداری است . از این وسعت اراضی قابل بهره برداری ،203191 هکتار درسال 1368 زیر کشت بوده است و معادل 169839 هکتار آن ، یعنی 5/83 درصد آن به کشت گندم و جو اختصاص یافته که 5/70 درصد آن را کشت دیم و 5/29 درصد دیگر آن را کشت آبی تشکیل داده است .
پس علت توسعه و کشت گندم و جو در شهرستان بجنورد سازگاری نبات با اقلیم و خاک آن سامان است ، ولی از راندمان کمتری ، یعنی حدود 670 کیلوگرم در هر هکتار ، برخوردار می باشد . هرچند در افزایش بازده محصول عواملی چند موثرند ، ولی نقش زمان کشت در افزایش راندمان را نمی توان نادیده گرفت ؛ لذا هدف از این مقاله بیان سازگاری گندم و جو با شرایط محیطی ، بالاخص اقلیم بجنورد و نیز تعیین مناسبترین تاریخ کشت گندم و جو دیم در آن شهرستان است .
سازگاری ( بیولوژی گندم و جو )
گندم و جو ، که از نظر شرایط اقلیمی دارای رشد شبیه به هم هستند ، در مناطقی که میزان بارش سالانه آن بین 250 تا 750 میلیمتر است ، به خوبی رشد می کنند ، اما بهترین محصول در شرایطی تولید می شود که بارش سالانه از 750 میلیمتر کمتر باشد . از نظر فصل کشت ، گندم به دو نوع بهاره و زمستناه تقسیم می شود که گندم بهاره در مناطق نسبتاً مرتفع بجنورد ، که دارای زمستان تقریباً سخت و طولانی است ، کشت می شود که در مرحله اولیه رشد می تواند حرارت کمتر از 10- درجه سلسیوس را تمل کند . در حالی که گندم زمستانه در نقاطی از بجنورد ، که دارای زمستان نسبتاً ملایم است کشت می گردد و در صورتی که سخت شده باشد قادر است در زیر برف تا سرمای 30- درجه سلسیوس را تحمل کند .
گندم یک گیاه روز بلند است ؛ البته ممکن است در روزهای با طول 8 ساعت نیز گل کند، ولی روزهای بلند ، گل کردن آنرا تسریع می کند . روز کوتاه به افزایش رویشی گیاه کمک کرده ، سبب به تاخیر افتادن خوشه می شود . همچنین گندم محصولی است که به 50 تا 1000 گرم آب در مدت طول رویش خود نیاز دارد . عدم وجود رطوبت از تشکیل جوانه جلوگیری می کند . بنابراین با توجه به شرایط بیولوژیکی محصول ، می توان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
این هم پاسارگاد
تاریخچه پاسارگاد
پاسارگاد پایتخت اولین امپراتوری بزرگ آسیای غربی است که قلمرو حکومتش از سواحل شرقی مدیترانه و مصر تا هند کشیده شده و اولین امپراتوری است که به تفاوتهای فرهنگی اقوام مختلف ساکن در قلمرو حکومتیاش، احترام میگذاشته است. پاسارگاد به عنوان گواهی بر معماری هخامنشی، اختلاط فرهنگهای گوناگون را نشان میدهد. قصرها، باغها و آرامگاه کوروش نمونهای استثنائی از اولین دوره شکوفائی هنر و معماری هخامنشی و گواهی استثنائی از تمدن ایرانی است.
پاسارگاد بعد از مرگ کوروش هخامنشی علاوه بر اینکه محل تاجگذاری شاهان بوده مرکز علوم و محل اجتماع و پرورش دستوران، روحانیون و مغها بوده است که در آنجا تربیت شده و به سایر ساتراپ نشینها اعزام میشدهاند.
دلایل ثبت:
معیار (1): پاسارگاد نخستین نمونه استثنائی معماری سلطنتی هخامنشی است.
معیار (2): پایتخت سلسله هخامنشی به دست کوروش کبیر و با کمک سایر اقوام قلمرو امپراتوری او، ساخته شد. پاسارگاد مرحله مهمی از تحولات هنر و معماری ایران باستان را نشان میدهد.
معیار (3): محوطه باستانی پاسارگاد، قصرها و باغهایش و آرامگاه موسس سلسله، کوروش کبیر، گواهی استثنائی از تمدن هخامنشی در ایران است.
معیار (4): مجموعه سلطنتی «چهار باغ» که در پاسارگاد ساخته شده بود، تبدیل به الگویی برای معماری و طراحی در آسیای غربی شد.
آرامگاه کوروش کبیر: این بنا ساخته شده از قطعات سنگهای بزرگ سفید آهکی است که روی هم قرار داده شدهاند و صفه آرامگاه را که متشکل از شش ردیف پلکان مرتفع است و همچون هرم خودنمایی میکند، ایجاد میکنند.
کاخ دروازه: این کاخ دروازه پاسارگاد به شمار میرفته و در منتهی الیه مجموعه کاخها واقع شده است. طرح آن به صورت تالاری بوده مستطیل شکل که دارای دو ردیف چهارتایی ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاههای شمال شرقی و شمال غربی اصلی بودهاند و دو درگاه دیگر فرعی.
نقش انسان بالدار: نقش برجسته نشان دهنده مردی است با ریش انبوه و چهار بال که رو به سمت چپ یعنی به سوی مرکز بنا دارد. این مرد تاجی دارد که به یک کلاه شیاردار کاملاً چسبیده به سر، وصل است. تاج روی شاخهای بلند و تابدار یک قوچ حبشی، بین دو مار کبری پشت به هم که هریک گوی کوچکی را به نماد خورشید بر سر دارند، قرار گرفته است. تا سال 1874 میلادی کتیبهای در بخش فوقانی خود داشته است که بر آن نوشته شده بوده: «من کوروش شاه هخامنشی».
کاخ بارعام: این بنا بر هشت ستون استوار بوده و سرستونها به سر حیوانات شباهت داشتهاند. آثاری از سر ستونهای شیر، شیردال (شیر شاخ دار)، گاو و اسب یافتهاند. سرستونهای اسبی شکل خاص این بنا است.
نقوش درگاه کاخ بارعام: در درگاههایی که کاخ بارعام را به ایوان وصل کردهاند، نقوش برجسته سنگی دیده میشوند. در نقش اول مردی برهنه پای با جبهای که با زینتی چون فلسهای ماهی آراسته شده و دامنی کوتاه در جلو و در پشت سر او مردی که پا و سم گاو دارد و دمی بسیار آراسته و مزین به گل و در دست چوبی گرفته که سر آن در عقب به درفشی منتهی میشود. جهت پای این دو نشان میدهد که رو به سوی ایوان تالار میرفتهاند. نقش دوم پاهای برهنه یک انسان را نشان میدهد که جلوی یک هیولا راه میرفته. این جانور پاهایی چون چنگال عقاب دارد و ردایی بسیار آراسته پوشیده است. در نقش سوم بقایای نقش سه مرد برهنه پای بلند جبه دیده میشود که سه جانور سمدار را به دنبال میکشند. در اینجا نیز سه کتیبه که بر آنها نوشته شده: «من کوروش شاه هخامنشی» دیده میشود. کتیبههای عیلامی و بابلی مربوط به دوران کوروش است و کتیبه فارسی باستان را داریوش هخامنشی به این مجموعه افزوده است.