لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مین به عنوان سلاحی انفجاری برای حفاظت از مناطق ویژه مثل مرزها و یا محدود کردن حرکت دشمن (در مناطق جنگی) و در دو نوع کلی زمینی و دریایی، از جمله قدیمی ترین حربه های نظامی به شمار می رود که هنوز جایگاه خود را در ارتش های جهان از دست نداده، بلکه به طراحی های جدید نیز تن داده است. سابقه استفاده بشر از اشکال نخستین این سلاح به رم باستان بازمی گردد، زمانی که سربازان رومی بر سر راه دشمنان حفره های کوچکی به اندازه یک کف پا کنده و در آنها میخ های تیز پر می کردند، سپس روی حفره ها را می پوشاندند. اروپایی ها در قرون وسطی گودال های کوچکی کنده و داخل آنها میخ های چهار شاخی به نام «کالتروپ» می ریختند تا حرکت صفوف دشمن را مختل کند.
بر پایه بعضی متون تاریخی، شخصی به نام «ژوگ لیانگ» از پادشاهی «شو» در چنین (قرون سوم میلادی) گونه ای از مین های زمینی را اختراع کرد که قابلیت انفجاری داشتند. متون دیگری نیز حاکی از استفاده چینی ها از مین های زمینی انفجاری علیه حملات مغول ها در سال 1277 پس از میلاد هستند.
در حدود قرن چهارده یا پانزده میلادی، سلسله مینگ موفق شد گونه مدرن تری از مین را که با پودر سنگ و باروت ساخته می شد، به کار گیرد. در سال 1573 در شهر آگزبرگ (جنوب آلمان، مرکز باواریا) یک مهندس نظامی به نام ساموئل زیمرمان نوعی مین انفجاری موسوم به «فلادرماین» را اختراع کرد که قدرت انفجاری بسیار زیادی داشت. این گونه مین تا اواخر قرن 19 کاربرد گسترده ای داشت که از جمله موارد استفاده آن می توان به جنگ های داخلی اروپا در قرن 18، انقلاب آمریکا (استقلال طلبان) و جنگ شمال و جنوب (جنگ داخلی آمریکا) اشاره کرد. نخستین نوع مین های انفجاری ضد نفر که به لحاظ مکانیکی بسیار مدرن بودند توسط نیروهای ژنرال گابریل رینز در جریان نبرد «یورک تاون» در سال 1862 ساخته شد. این مین ها به فیوز برقی مجهز بودند و از قابلیت انفجار کنترل شده (از راه دور و با نیروی اپراتور خودی) برخوردار بودند. ارتش آلمان در جنگ جهانی اول موفق شد طراحی های مدرن تری از این مین های فیوزدار را ارائه کند.
در مقابل انگلیسی ها نیز دست به کار ساخت نوعی از مین های زمینی شدند که حاوی گازهای سمی بود و می توانست علاوه بر نیروی نابودکننده حاصل از انفجار، شمار دیگری از سربازان را مسموم کند. نیروی تخریبی این مین ها آن قدر بالا بود که اتحاد جماهیر شوروی تا دهه 80 نیز به تولید آن مبادرت می ورزید. مین های شیمیایی در ادامه راه را برای تولید مین های هسته ای هموار کردند که در حال حاضر در ارتش بریتانیا و آمریکا ساخته می شوند. با توجه به تاریخچه مختصری که از اختراع و کاربرد مین ذکر شد، می توان انواع مین های زمینی را که در ارتش های کنونی رایج هستند به این شرح تقسیم کرد؛ 1 - مین های ضدخنثی که در صورت مبادرت دشمن به خنثی، منفجر می شوند و به هیچ وجه قابلیت خنثی شدن را ندارند. 2 - مین های ضد تانک 3 - مین های ضد نفر 4 - مین های جنگی مقابله با استفاده از مین های زمینیبه دنبال تلاش های مستمر سازمان بین المللی ICBL (مخفف عبارت مقابله بین المللی با استفاده از مین های زمینی، شبکه ای است متشکل از 1200 سازمان غیردولتی در 60 کشور جهان که در سال 1992 تاسیس شده) در تاریخ 1 مارس 1999 معاهده ای در اتاوای کانادا امضا و به اجرا درآمد که به معاهده اتاوا مشهور شد و منع تولید و استفاده از مین های ضدنفر را مد نظر قرار می داد.
اگرچه در متن این معاهده به مین های ضدتانک و یا دیگر انواع مین های انفجاری اشاره ای نشده بود و از این لحاظ، اقدامی ناقص به شمار می آمد اما نخستین تلاش جهانی و رسمی برای مقابله با آثار استفاده از این گونه تسلیحات نظامی در ارتش های دنیا بود. معاهده اتاوا در ابتدا به امضای 122 کشور رسید و در ادامه شمار امضاکنندگان به 153 کشور ادامه یافت. اما هنوز 40 کشور دیگر مدنظر معاهده هستند که به امضای آن تن نداده اند.تولیدکنندگان مین های زمینیبراساس گزارش سازمان ICBL در اوت 2004، یازده کشور (که هیچ کدام معاهده اتاوا را امضا نکرده اند) جزو تولیدکنندگان اصلی مین های زمینی به شمار می روند. این کشورها عبارتند از؛ کوبا، هندوستان، ایران، عراق، میانمار، نپال، کره شمالی، پاکستان، فدراسیون روسیه، سنگاپور و ویتنام. در گزارش یاد شده همچنین آمده است؛ ترکیه پس از امضای معاهده اتاوا تولید مین های زمینی را متوقف کرده، مصر به طور غیررسمی اعلام کرده که تولید مین را از سال 1988 متوقف کرده، آمریکا از سال 1997 دیگر مین های ضد نفر را تولید نمی کند (اما در یک بیانیه دولت آمریکا در فوریه 2004 اعلام شد که آمریکا توسعه مین های ضد نفر و ضد تانک را ادامه خواهد داد).
کره جنوبی اعلام کرده که از سال 2000 هیچ گونه مینی را تولید نکرده است. چین در سپتامبر 2003 به طور رسمی خبر از توقف تولید مین های زمینی را داد. در مارس 2004 یک مقام لیبیایی اظهار داشت که لیبی هرگز به تولید مین های ضد نفر مبادرت نورزیده. پرو نیز اعلام کرده که از ژانویه 99 تولید مین را متوقف کرده است و دانمارک نیز پس از امضای معاهده اتاوا تولید مین را متوقف ساخته است.
فاماس
سلاح فاماس در سال 1967 توسط یک مهندس اسلحه فرانسوی بنام Paul Tellie طراحی شد.
هدف از طراحی این سلاح جایگذینی آن با تفنگ نیمه اتوماتیک Mas Mle.49/56 و مسلسل دستی MAT- 49 و MAC Mle.1929 بود.اولین نمونه این تفنگ در سال 1971 ساخته شد و برای آزمایش به ارتش فرانسه تحویل داده شد.در آن زمان ارتش فرانسه مدلی از مسلسل ساخت کشور سوئیس را بکار میبرد . این مسلسل با کالیبر 56/5 ساخت کارخانه SIG بود و با کد SG – 540 شناخته می شد .در سال 1978 سلاح FAMAS در مقیاس 400 هزار قبضه تولید شد.پس از آن یک شرکت فرانسوی بنام GIAT دست به تحول این سلاح زد و نمونه جدیدی از آن را با کد G1 معرفی کرد.این سلاح دارای محفظه ماشه بزرگی بود که کل دست در آن جای می گرفت.همچنین روپوش لوله آن از جنس پلاستیک ساخته شده بود.البته مدل G1 یک نمونه آزمایشی بود و در سال 994 مدل G2 به عنوان مکمل آن مرفی شد که از خشاب مورد استفاده در سلاح M – 16 (نوع کوتاه آن) بهره می گرفت.این سلاح در طیف نسبتا وسیعی توسط نیروی دریایی و زمینی فرانسه استفاده شد و تعدادی از آن به کشورهایی مانند امارات متحده و سنگال صادر شد.شکل کلی این سلاح مبنایی برای طراحی سلاح FELIN خواهد بود که از فرانسویان هنوز از آن پرده داری نکرده اند.مدل لوله کوتاه این سلاح با طول 320 میلیمتر برای نبردهای چریکی ساخته شده است.مدل Commando آن دارای طول لوله 405 میلیمتر و گونه مخصوص آن برای تکتیراندازی دارای طول لوله 620 میلیمتر می باشد.نمونه ای که برای مقاصد تکتیراندازی ساخته شده دارای دوربین مخصوص ، دوپایه و دستگیره حمل مخصوص می باشد .سلاح فاماس در جنگ خلیج فارس با موفقیت استفاده شد و توانست ضریب اطمینان بالا و کیفیت قابل قبول خود را به اثبات برساند.
توضیحات فنی
این سلاح از نوع bull pup می باشد یعنی خشاب آن در قسمت انتهایی سلاح و پشت قبضه تپانچه ای نصب می شود.
در ساخت این سلاح از پلاستیک به وفور استفاده شده.این سلاح از سیستم گلنگدن تاخیری اهرمی استفاده می کند که از سلاح AAT_ 52 به عاریت گرفته شده ( البته مخترع این سیستم شخصی مجارستانی به نام Paul de kilary می باشد که این سیستم را قبل از جنگ جهانی دوم طراحی کرده ).
گلنگدن سلاح از نوع بسته می باشد.وقتی گلوله شلیک می شود ، فشار گاز باروت باعث می شود تا فشنگ به پیشانی جنگی فشار وارد کرده و آن را به عقب هل دهد.زمانی که هنوز فشار گاز باروت بالا می باشد ، اهرم تاخیر حرکت کوتاه گلنگدن را به قسمت سنگین تر گلنگدن که حرکتی طولانی تر دارد انتقال می دهد که این عامل باعث ایجاد تاخیر در باز شدن گلنگدن می شود.
نام اسلحه : اف ان اس پی آر ( اسلحه مخصوص پلیس ) تصویر سلاح ======= و توضیحات در مورد سلاح -------------------------- Name: FN Special Police Rifle - SPR نوع اسلحه : تک تیرانداز ( اسنایپر ) Type: Sniper Rifle کالیبر : 51 × 7.62 میلی متر ناتو Calibers: 7.62x51mm NATO وزن : 4.9 کیلوگرم ( تا 7.5 بسته به ورژن اسلحه ) Weight: 4.9 kg - 7.5 kg depending on version طول اسلحه : 1120 میلی متر ( 44 اینچ ) Length: ~1120 mm (44") طول لوله : 610 میلی متر ( 24 اینچ ) Barrel Length: 24" (610mm) برد مؤثر : 700 الی 800 متر Effective range: 700-800 meters ظرفیت خشاب : چهار فشنگ ( از نوع جعبه ای جدا شونده ) Feed Mechanism: 7.62x51/.308 - 4 rounds in detachable box magazine این اسلحه برای اولین بار توسط شرکت اف ان هرستال بلژیک (FN Herstal ) ساخته شد ولی امروزه شرکت یو اس ریپیتینگ آرمز ((US Repeating Arms Co (USRAC ) در آمریکا مشغول ساختن آن است . در حال حاضر اداره تجسس فدرال ( اف بی آی ) (Federal Bureau of Investigation (FBI) ) این اسلحه را برای تیمهای تک تیرانداز ( اسنایپر ) خود بکار می گیرد . مسلح کردن در این سلاح بوسیه عملکرد گلنگدن است و برای هر شلیک باید یک بار گلنگدن را کشید . خشاب معمولی در این اسلحه از نوع پنج تایی جعبه ای جداشونده است ولی در انواعی مدل پنج فشنگی و سه فشنگی متصل نیز وجود دارد . طول اسلحه نیز بسته به طول لوله ممکن است متفاوت باشد و در مدلی که طول لوله 20 اینچ است ، طول اسلحه 5 میلی مترکاسته شده و 1015 میلی متر می شود . ورژنهای مختلف این اسلحه آ1 ، آ1آ ، آ2 ، آ3 ، آ4 و آ5 هستند .
نام اسلحه : کدر ( کلین ) تصویر سلاح ======= و توضیحات در مورد سلاح --------------------------
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
موضوع مقاله : ویژگی های لیلی از نظر نظامی
به نام یگانه خالق هستی
الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون ، و لا یحصی یغماءه العدون ، و لا یوذی حقه المجتهدون .
( با سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند … ) امام علی (ع)
«فهرست مطالب»
1-مقدمه
2-آغاز داستان
3-عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر
4-رفتن مجنون به نظاره ی لیلی
5-رفتن پدر مجنون به خواستگاری لیلی
6-در احوال لیلی
7-رفتن لیلی به تماشای بوستان
8-خواستگاری ابن سلام لیلی را
9-رسیدن نوفل به مجنون و جنگ کردن نوفل با قبیله ی لیلی
10-دادن پدر لیلی را به ابن سلام
11-بردن ابن سلام لیلی را به خانه ی خود
12-آگاهی یافتن مجنون از شوهر کردن لیلی و شکایت کردن با خیال لیلی
13-وداع کردن مجنون پدر را و آگاهی یافتن از مرگ پدر
14-رسیدن نامه ی لیلی به مجنون
15-رسیدن لیلی و مجنون به همدیگر و غزل خواندن مجنون نزد لیلی
16-وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
17-صفت رسیدن خزان درگذشتن لیلی
18-زاری کردن مجنون در مرگ لیلی
19-وفات مجنون بر روضه ی لیلی
20-منابع و مأخذ مقاله
مقدمه :
در جهان با عظمت شعر و ادب ایران حکیم نظامی گنجه ای یکی از نوابغ نادر است ، تا آنجا که در میان شعرای بزرگ و عالی مقام پارسی زبان جز سعدی و فردوسی هیچ کس را نمی توان شایان مقایسه و سنجش با نظامی دانست . تازه در مقام این مقایسه هم باید در نظر داشت که دو شاعر هم سنگ در طبیعت باز هر کدام در شیوة خاص خود بر دیگری مزیت دارد . بهترین دلیل آنکه گر چه طبیعت نظامی و سعدی را در نبوغ و عظمت هم سنگ قرار داده است ولی به سبب کثرت ممارست ، سعدی در غزل و نظامی در مثنوی سر آمد سخنوران دوران است . در میان همه ی شعرای جهان نمی توان نظیر حکیم نظامی را یافت.
در تمام دیوان او یک لفظ رکیک و یک سخن زشت دیده نمی شود و از آغاز تا پایان زندگی هرگز یک بیت هجا ساخته است تا بدانجا که رشکبران و حسودان را هم به جای نفرین دعا کرده است . با اینکه نظامی در داستانها معاشقات قهرمانانش را به زبان شعر بیان می کند و حتی نزدیکی ها و همبستر شدن آنها را به زبان شعر توصیف می کند با این حال هرگز یک کلمه رکیک و یک لفظ زشت به کار نمی برد . این روش پرهیزکاری و عصمت و حیای نظامی میان شعرا همانندی ندارد ، مگر حکیم فردوسی که در اثر بزرگ وی شاهنامه هم از آغاز تا پایان یک کلمة رکیک و یک لفظ زشت دیده نمی شود .
نظامی در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون عشق آمیخته به عفت را به سر حد کمال تعریف و توصیف و ترویج کرده است و گویی بدینسان خواسته کار شعرائی را که سرایندة ویس و رامین ها هستند و کتابی دشمن ناموس و خصم تاریخ عظمت اخلاقی ایران بوجود آورده اند جبران کند و عظمت اخلاقی ایرانیان را نگهبان باشد . لیلی و مجنون به خواهش ابوالمظفر شروان شاه که از نسل بهرام چوبین بوده است به نظم در آورده است و سرودن آن فقط چهار ماه طول کشیده است و در 585 به پایان رسیده است ...
لیلی و مجنون حماسه ای است مشحون از احساس و عاطفه و هیچ شباهتی به اصل عربی بی رنگ و بوی آن که نظامی از آن سود جسته است ندارد . غمنامه ی این داستان با پاره کردن زنجیرها که نمادی از قطع رابطه ی سنجیده از جامعة انسانی است به اوج خود می رسد . مجنون ( دیوانه ) فقط با نوعی رشتة روحی که او را با لیلی پیوند می دهد ، زنده است . منظومة لیلی و مجنون و خسرو و شیرین بسیار به هم نزدیک اند هر دو از عشق راستین سخن می گویند ولی در عین حال نقطه ی مقابل هم هستند .
قصة لیلی و مجنون تنها داستان عشقی نا مراد نیست . تصویری از یک جامعه ی در بسته و محکوم به سلطه ی بی رحم سنت ها هم هست . تصویر جامعه ای که هرگونه عدول از سنت ها را رد می کند و طی قرنها به آداب و رسوم کهن ی اجداد وفادار می ماند . شاید نزد خاطری که جستجوی یک جامعه ی آرمانی تکاپو دارد خالی از جاذبه به نظر نیاید .
آغاز داستان
گویندة داستان چنین حکایت کرده است ، آن لحظه که در این سخن سفت : در روزگاران قدیم مردی درویش نواز میهماندوست و چون خلیفة مشهور ، در ملک عرب بر عامریان حکومت می کرد که خاک عرب از نیم نامش آباد گشته بود . او به سال خوشه ای که آرزومندانه است تمنای فرزند داشت می خواست یادگاری بردیاری که دوست می داشت هدیه کرده باشد ، به نذر و نیاز پرداخت. کرمها کرد و به سائلان درمها داد .
خداوند بزرگ تضرعش پاسخ فرمود و نو رسته گلی چو ناز خندان عطایش فرمود. نامش قیس نهادند . قیس در باغ دلنوازی رست و سالی دو سه در نشاط و بازی بگذراند به هفت سالگی که قدم نهاد افسانه خلق شد جمالش ، پدر وی را به دبیر سپرد تا به درس و تعلیمش بپردازد در گروه پسران و دختران مکتب ، طنازی از قبیله ی نجد با چشمانش چون آهو ، زلفانی چون شب ، رخی چون چراغ ، دهانی چون تنگ شکر ، لیلی نام ، در کنار او می نشست . قیس در نگاه اول به مهر دل خریدش . لیلی نیز هوای او جست و در سینه هر دو مهر می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
مقدمه
سخن درباره ی شاعری که هشت قرن ونیم بلندترین قله داستان سرایی ادبیات فارسی را دراختیار داشت وستارگان ادب را زیردست نشانده وبا مهر فلک همبر شده آسان نیست ، خوبتردانان نتوانستند درخور میدان سخنش گویی زنند ورقیبانی که دعوی برابری داشتند به غبار سمندش نرسیدند وشرمگین وسرانداخته بخاک نشستند.چه بسیار کسانی که خسرو وشیرین ولیلی ومجنون را سراسر پیوستند اما درپایان به قصورخود واستادی اواعتراف کردند ، طبق گفته ی وی:
میدان سخن مراست امروز به زین سخنی کراست امروز
هنراوآینه ای است پاک که چهره ها ویافته ها وبافته ها ی مدعیان را نشان می دهد. بسیار اندک اند کسانی که به صفا وپاکی وقدرت جلوه گری آینه بیندیشند با این وجود همچنان ستیغ سرکش ودست نیافتنی بزم سرایی را دراختیار دارد ویکی از خدمات برجسته اش اینست که شاعری را ازمصطبه آزاد وصومعه بنیاد کرده وبه خدمت معرفت نفس ومعرفت خالق درآورده است .
شعربمن صومعه بنیاد شد شاعری از مصطبه آزاد شد
نامش ابومحمد الیاس بن یوسف بن مؤید معروف به نظامی گنجوی وآینه غیب جادو سخن جهان- ملک الملوک فضل ،درحدود سال 540هجری در گنجه بدنیا آمد ودرحدود سال 606 در همان شهر دیده از جهان فرو بست .بزرگترین شاعر بزم سرای ایران ئصاحب مکتبی خاص واز نوآوران بزرگ قرن 6 هجری است.
نظامی درلفظ ومعنی وموضوع مبتکر است وطراوت وتازگی در کلام او موج می زند وبه همین سبک تازه سبب شده که اورا در بعضی جاها مطرزی بنامند. نظامی معتقد است سبب گذشت زمان در فنون مختلف به نوآوری احتیاج می افتدهمانطور که درموسیقی آهنگهایی که ممتاز وسرآهنگ شناخته شده اند بعد ازمدتی ناخوشایند می شوند وبه آهنگ جدید نیاز می افتد.
اینک گزیده ای از زندگی وشرح احوال وآثار وی را درین مجموعه بطورمختصر گردآورده ایم.
نام ونسب
نام ونسب وی را عموماً الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید ضبط کرده اند .تقی الدین اوحدی در خلاصةالاشعار وزبدةالاکار نام ونسبش را احمد بن یوسف بن مؤید وکنیه اش را ابومحمد ولقبش را نظام الدین آورده است . برخی دیگر از مؤلفان لقب اورا جمال الدین ضبط کرده اند .در لیلی ومجنون،نظامی خود نام ونسب خویش را بدین گونه آورده است:
مادر که سپند یار زادم با درع سپند یار زادم
درخط نظامی ارنهی گام بینی عدد هزارو یک نام
والیاس کالف بری زلامش هم با،نود ونهست نامش
زین گونه هزارویک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج
چون تخلص وی «نظامی» بحساب جمل هزارویک می شود وهزارو یک عدد نامهای خداست والیاس بحساب جمل 102 است،والف ویا را که سه باشد از آن کم بکنند99 می ماند که شماره ی اسماء حسنیست مراد اینست که در پناه اسماء الله و اسماءحسنی می زیسته است.از این ابیات مسلم می شود که نام او الیاس بوده است.
دربعضی نسخ خطی چنین ضبط شده است:
یارب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم
وبهمین جهت در سی وچهار سال پیش من بخطاءپنداشته بودم که شاید مراداواز این بیت، این باشد که «ویس»یا «اویس» نام داشته است ولی مرحوم وحید دستگردی بدین گونه اصلاح کرده است که مراد وی اینست که ویرا چون اویس قرنی عاشق نام محمد دانند واین اصلاح کاملا ًبجاست.
دربسیاری ازکتابهای قدیم تخلص وی را«نظامی مطرزی» ضبط کرده اند.چنانکه تقی الدین اوحدی کاشانی هم درخلاصةالاشعار تصریح می کند که :« در کتب تواریخ بنظامی مطرزی اشتهار دارد.» چون قوامی گنجوی شاعر معروف قرن ششمکه درهمان شهرودر همان زمان می زیسته نیز بنام «قوامی مطرزی»خوانده شده است.برخی از تذکره نویسان قوامی را که گویند در گنجه بخبازی مشغول بوده است برادر وی ووبرخی دیگر عم وی دانسته اند.اما نظامی در آثار خویش همه ی کسان خود را نام برده بنام وی اشارتی نکرده است واگر شاعری معروف چون قوامی خویشاوندی با او داشت قطعاً اشاره می کرد.
در این مقاله به بررسی مفاهیم زیر میپرداریم:
مقدمهای در مورد انرژی هستهای، اولین دانشمندان انرژی هستهای، پیشرفت انرژی هستهای، آشنایی با کاربردهای انرژی هستهای، کاربردهای صلح آمیز انرژی هستهای، انرژی هستهای و کاربرد آن در کشاورزی، انرژی هستهای و کاربرد آن در باستان شناسی، انرژی هستهای و کاربرد آن در پزشکی، کاربرد انرژی هستهای در بخش دامپزشکی و دامپروری، انرژی هستهای و کاربرد آن در صنایع، انرژی هستهای و کاربرد آن در صنایع نظامی، انرژی هستهای و کاربرد آن در دسترسی به منابع آب، کاربرد انرژی هستهای در تولید برق، برتری انرژی هستهای بر سایر انرژیها، کاربردهای انرژی هستهای در صنعت نفت و ... .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 154
نبوغ نظامی امام علی(ع)
مقدمه دفتر
باسمه تعالى)جنگ و جهاد( موضوع بحث کتاب حاضر مى باشد که با نگرشى بر نهج البلاغه به رشته تحریر درآمده است .در این کتاب ابتدا درباره جهاد، و مطالبى پیرامون آن بحث مى شود و پس از اثبات و بیان فضیلت آن نمودى از روش جنگ و جهاد در اسلام ارائه مى شود.آیات و روایات زیادى زینت بخش مطالب کتاب گردیده و مورد استشهاد مؤ لف مى باشد.امید آن است که با زنده نگه داشتن این حکم الهى ، مجد و عظمت از دست رفته اسلام و مسلمین بدانان باز گردانده شود، قانون هاى ساختگى از بین برود و قرآن حاکم مطلق گردد. مقدمهکلمه)جنگ ( از جمله واژه هایى است که در زوایاى دل و اعماق قلب انسان نسبت به آن تنفر و انزجار وجود دارد، زیرا در بیشتر موارد)جنگ ( وسیله از پا در آوردن رقیب ، رسیدن به قدرت ، انتقام جوئى ، اشباع غریزه شهرت طلبى ، کسب مدال قهرمانى ، توسعه خاک ، کشور گشائى ، سیطره بر منابع زیر زمینى و رسیدن به اهداف شوم استعمارى و... بوده است .و گرنه)جنگ (اگر به جهت دفاع از عقیده ، وطن ، ناموس ، مال ، حمایت از مستضعفین و محرومین ، دفع متجاوز و رهائى از زیر سلطه استعمار و بیگانگان و... باشد، نه تنها مبغوض نیست که قابل ستایش است ، زیرا نهائى ترین راهى که عزت ، شرف و استقلال یک ملت را بیمه مى نماید و انسان در راه مانده را به هدف و مقصد مى رساند، و جامعه شکست خورده را به پیروزى سوق مى دهد)جنگ ( است .و چه بسا که)جنگ ( یک تکلیف مى گردد و مصداق )کتب علیکم القتال ( مى شود، زیرا تنها بدین وسیله است که مى توان جامعه را از تباهى و فساد باز داشت که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض (در همین موادر صدق مى نماید.و گاهى اگر)جنگ ( نباشد آثار دین ، مساجد، عبادتگاه ها و پرستشگاه ها و... از بین مى رود، وضعى پیش مى آید که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و ببع و صلوات و مساجد یذکرفیها اسم الله کثیرا( اگر خداوند بعضى از آنها را به وسیله بعضى دیگر رفع نکند دیرها، صومعه ها، معابد یهود و نصارى و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى شود ویران مى گردد) شاملش مى شود. و به فرموده بسیار جالب و رساى پیامبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه و آله ) بعضى از افراد گمراه و اشخاص فاسد، خائن ، ستمگر و جنایتکار، تنها راه اصلاحش شمشیر و اسلحه است :)و من الناس من لا یصلحه الا السیف (یک دسته از مردم جز به وسیله شمشیر اصلاح نمى شوند.سخنان یکى از فلاسفه این است که :من یکى از نیرومندترین نمایش هاى تکامل نوع بشر راا در تاءثیر و نفوذى که جنگ در اخلاق و طبع ملت مى بخشد مشاهده مى نمایم .و فیلسوف مشهور جهانه )افلاطون ( مى گوید:بدون جنگ قریحه عالى انسانى نمو نمى کند، اگر چه جنگ خوب نیست ولى ممکن است لازم باشد. و این مطلب عده اى که جنگ باعث رشد معنوى خواهد شد، قرآن نیز تایید مى فرماید وقتى که مسلمان هاى صدر اسلام جنگ احزاب را دیدند، سبب فزونى ایمان و عامل بیشتر تسلیم فرمان خدا شدن آنها گردید:)و لما رء المؤ منون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما(.و چون مؤ منان احزاب را دیدند گفتند: این همان وعده اى است که خدا و رسولش به ما داد و خدا و رسولش راست گفتند، و از دیدن احزاب جز بیشتر شدن ایمان و تسلیم بهره اى نگرفتند.با توجه به این ثمرات)جنگ ( است که امام خمینى (روحى فداه ) مى فرماید:آن مذهبى که جنگ در آن نیست ناقص است ، اگر باشد. پس)جنگ ( یک پدیده مثبت و گره گشا نیز هست ، از این رو بایست شیوه و فنون)جنگ ( را دانست که به مثابه خود جنگ ، تاکتیکهاى جنگى در )جنگ ( دخیل و مؤ ثر و از اهمیت برخوردار است .چنانچه مى دانید)نهج البلاغه ( قسمتى و بخشى از خطابه ها، نامه ها، و کلمات قصار امیرالمؤ منین على علیه السلام است که به حق تالى تلو قرآن یا به عبارت دیگر: مادون کلام خالق و مافوق کلام مخلوق (به استثناى احادیث پیامبر) مى باشد، و حتما اگر کسى بخواهد تحقیق و بررسى نماید در هر زمینه اى و در هر مطلبى که نیاز به کمک داشته باشد، )نهج البلاغه ( رهنمائى و یارى خواهد نمود.همانگونه که از قرآن (این معجزه جاودانه پیامبر) هر دانشمند و صاحب اندیشه اى مى تواند براى مراد و مقصودش مطالب جالب ، سودمند، مفید و بکر تهیه نماید، و هر چه چرخ زمان به جلو مى رود و در روند حرکتش به پیش مى شتابد نمى تواند از میزان هدایت و ارشاد قرآن بکاهد و به همان اندازه اى که براى مردم دوران پیامبر و صدر اسلام گره گشا بود، به میزان پیشرفت رهنمائى هائى این کتاب آسمانى افزایش یافته و همانگونه که در آن عصر در رشته ها و ابعاد گوناگون از قبیل : اخلاق ، فقه ، فلسفه ، بلاغت ، ادبیات ، هیئت ، تاریخ ، هندسه ، روانشناسى ، جامعه شناسى و زیست شناسى و... از این کتاب الهى درسهایى آموختند در این دوره نیز اگر بخواهند مى توانند بیاموزند، از نهج البلاغه نیز.نهج البلاغه از این سنخ و مقوله است که در موضوع هاى مختلف و در رشته هاى گوناگون قابل بررسى و تحقیق است ، که متاءسفانه تا امروز مسلمانان چنانچه باید به آن اهمیت قائل نشده اند و حتى در حوزه هاى علمیه نیز پیرامونش به قدر لازم درس ، بحث و تحقیق و... نیست . امید است در آینده به این مطلب بیش از پیش بزرگان ، اساتید و اندیشمندان عنایت فرمایند.بنده که گاهى این کتاب (نهج البلاغه ) ارزشمند و مهم را مى خواندم مى دیدم چه موضوع هاى قابل آمرزش در این کتاب آمده که بیشتر مسلمانها آگاهى ندارند و در چه زمینه هایى راه گشایى فرموده که از آن بى اطلاع اند.لذا یک بار از نظر گذراندم و در چند موضوع مطالب فراوان یافتم ، امام روى جهاتى ابعاد نظامى آن را مورد مطالعه و بررسى قرار دادم و موضوع : شیوه و نحوه جنگ ، عوامل پیروزى یا در شکست در جنگ ، اثرات مثبت و منفى انتخاب موضع جنگ و ... که آن حضرت به آن ها اشاره فرموده ، برگزیدم و به نام )جنگ و جهاد در نهج البلاغه ( نام گذارى نمودم . ولى خود معترفم که این کار، کار من نبود و نیست زیرا بایست این کار را فردى که رشته اش نظامى و در این زمینه تخصص دارد و نهج البلاغه البلاغه را در درست بفهمد انجام مى داد و بیان مى داشت که : تاکتیک و شیوه هاى جنگى که آن حضرت در نیم سطر و یک جمله بیان فرموده ، از درسها و آموزش هاى نظامى ژنرال ها، سر لشکرها، و مارشال هاى امروز بهتر، مفیدتر، دقیق تر و صحیح تر بوده است .ولى از باب )ان لم یدرک کله لم یترک کله ( و از نظر: