لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فرهنگ اخلاقی تربیتی معصومین
آموزه ها
1- حرص و آز نعمتی الهی است که در نهاد انسان قرار داده شده است. نکته قابل تأمل به کار بردن این نیرو در زمینه های مثبت است و این از نشانه های برجسته اهل تقوا است.
2- حرص ورزیدن در به دست آوردن مال و ثروت به هر وسیله ای که باشد انسان را به جایی نمی رساند. امام حسین (ع) در اینباره می فرماید:
« نه عفت و مناعت مانع روزی می شود و نه حرص زدن روزی بیشتر می آورد. زیرا روزی تقسیم شده و اجل حتمی است و حرص زدن گناه است.»
3- ریشه آزمندی و حرص ورزیدن در امور دنیایی و بدست آوردن مال ز هر راهی چیست؟ رسول الله خطاب به حضرت علی (ع) فرمود:
« ای علی! بدان که ترسویی و بخل و آزمندی از یک سرشتند و ریشه آنها بدگمانی به خدا است.»
4- عامل بازدارنده از آزمندی چیست؟ امام صادق به ابوبصیر فرمود: آیا اندوهگین نمی شوی؟ آیا غم دلت را نمی گیرد؟ آیا دردمند نمی شوی؟ عرض کردم به خدا سوگند چرا. فرمود:
هر گاه چنین حالتهایی به تو دست داد مرگ و تنهایی قبر را به یاد آور و آن زمانی را که تخم های چشمت ب گشته بر گونه هایت جاری شود و بندهایت از هم بگسلد و گوشت بدنت خوراک کرمها شود و پیکرت پوسیده گردد و از دنیا جدا شوی. اینها تو را به کار برمی انگیزاند و از حرص زیاد به دنیا باز می دارند.
2- ابوریحان بیرونی و حرص
ابوریحان بیرونی حکیم و ریاضیدان معروف در بستر مرگ افتاده بود و لحظه های آخر عمر خود را می گذراند. در همان حال فقیهی به عیادت وی آمد. ابوریحان به همه شدت بیماری، کاملاً به هوش بود و مشاعرش بخوبی کار می کرد. در همان حال فرصت را غنیمت شمرد و یک مسئله فقهی را طرح کرد. مرد فقیه در شگفت ماند و به وی گفت: این چه وقت پرسیدن مسئله علمی است؟
ابوریحان پاسخ گفت: فکر کنم اگر مسئله ای را بدانم و بمیرم بهتر است از اینکه ندانم و بمیرم.
امام صادق (ع) فرمود:
دو آزمند هرگز سیر نمی شوند: آزمند دانش و آزمند ثروت.
آسایش
امام صادق (ع) فرمود:
« خوشی و آسایش در خرسندی و یقین است و غم و اندوه در شک و ناخرسندی.»
یکی از خواسته های مهم بشری در طول تاریخ، آسایش و راحتی بوده و هست. بگونه ای که می توان گفت تمام فعالیت ها و تلاشهای انسان بر محور این مقدمه و هدف دور می زند. پس انسان بطور ناخودآگاه برای رسیدن به آسایش و راحتی خویش تلاش می کند.
حال این پرسش پیش می آید که آسایش و راحتی واقعی چیست و از چه راهی می توان به آسایش و راحتی رسید؟ آیا میان سعادت و اسایش رابطه ای وجود دارد؟
قرآن کریم و سنت با رایه راهکارهای عملی، انسان را برای رسیدن به آسایش و راحتی یاری می دهد که در بررسی روایات به آن اشاره خواهد شد.
1- سعادت و آسایش از دیدگاه فلسفی
سعادت چیست؟
ارسطو، سعادت را میانه روی و افلاطون معیار اخلاق را کمال دانسته است. در کتابهای فلاسفه اسلامی این دو را به یک اصل برگردانده اند و نکته اساسی این است که سعادت از کمال جدا نشدنی است... اگر ما سعادت را به آسایش که یک مفهوم سلبی هم هست یعنی نداشتن رنج تفسیر کنیم، باید بسیاری از کمال های واقعی را ندانیم.
2- آسایش و راحتی از دیدگاه قرآن و سنت
قرآن کریم و سنت که به حقیقت انسان توجه دارند مطالب ملموس و واقعی را در مورد آسایش و راحتی بررسی می کنند. انسان وقتی به قرآن کریم و سنت مراجعه می کند، در عمق آن کلامی نا آشنا نمی بیند، بلکه با سخنانی رو به رو می شود که در مورد واقعیت زندگی خود اوست. وی براحتی لمس می کند که این دیدگاه قرآن همان دیدی است که او با عقل و وجدان و فطرت خود، آن را درمی یابد.
قرآن کریم و سنت به حقیقت راحتی انسان توجه دارد و کمال راحتی او را معرفی می کند. در قرآن و سنت در مورد زندگی فردی و اجتماعی نکته های بسیار جالبی طرح شده است تا انسان با تمسک به آنها بتواند با آسایشی نسبی زندگی دنیا را سپری کند. بنابراین اسلام نمی پذیرد که انسان را اغوا کند و وی را در جهل نگه دارد، بلکه او را به این حقیقت بینا می سازد و به انسان می فهماند که خاستگاه آرامش و آسایش واقعی جای دیگری است. امام صادق (ع) می فرماید:
« خداوند متعال به حضرت داوود فرمود: ای داوود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم، ولی مردم آنها را در پنج چیز دیگر می جویند. از این رو، آنها را نمی یابند... آسایش را در بهشت قرار دادم ، ولی آنها آسودگی را در دنیا می جویند. بنابراین آن را نمی یابند.»
در قرآن کریم آمده است: الا بذکر الله تطمئن القلوب. دقت در معنای این جمله بسیار عجیب، دوای دردهای انسان هاست. بویژه انسان قرن بیست و یکم که در زندگی مادی و ماشینی گرفتار آمده است و با سرعت سرسام آوری به دنبال آرامش می دود. وی هر قدر در این راه سرعت گیرد به آسایش واقعی نمی رسد همانند تشنه ای که از آب شور دریا می نوشد و تشنه تر میشود.
با یک چیز قلب بشر آرام می گیرد و از اضطراب و دلهره نجات پیدا می کند و آن یاد خدا و انس با خداست. قرآن کریم می گوید: اگر بشر خیال کند که با رسیدن به ثروت و رفاه به مقام آسایش می رسد و از اضطراب و ناراحتی و شکایت بیرون می آید اشتباه کرده است.
قرآن نمی گوید نباید دنبال اینها رفت، بلکه می گوید اینها را باید تحصیل کرد، ولی اگر خیال می کنید اینها به بشر آسایش و آرامش می دهند اشتباه می کنید. منحصراً با یاد خداست که دلها آرامش پیدا می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
«سخنان ائمه ی معصومین (ع) درباره ی چگونه دعا کردن»
امام صادق (ع): اگر کسی از شما بخواهد دارای حالتی شود که همه ی خواسته هایش را خداوند بر آورد باید از همه ی مدرم نا امید باشد و هیچ امیدی جز خداوند نداشته باشد پس اگر خداوند چنین حالتی را در قلب او بیابد چیزی از خدا نخواهد مگر اینکه برآورد. (وسائل الشیعه)
پیامبر اکرم (ص): شخصی به پیامبر (ص) عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود. حضرت فرمود: خوراک خود را پاک کن و سعی کن حرام وارد شکمت نشود.
امام صادق (ع) فرمود: هنگام دعا قلب خود را متوجه خدا گردان و چنان گمان داشته باش که خواسته ات در آستانه ی در حاضر و آماده است.
پیامبر اکرم (ص): دعا کنید در حالی که یقین و اطمینان داشته باشید که دعای شما مستجاب خواهد شد.
امام صادق (ع): مردی از بنی اسرائیل مدت سی و سه سال دعا می کرد و از خدای خود فرزندی پسر می خواست همین که دید دعایش مستجاب نمی شود.
خطاب به خدا نموده گفت: خدایا می دانم من از تو خیلی دورم که صدای مرا نمی شنوی یا با این که نزدیکی و می شنوی در عین حال پاسخم نمی دهی، در این هنگام کسی به خواب او آمده گفت سرّ مستجاب نشدن دعای تو این است که بد زبانی می کنی و در حال دعا قلبت آشفته و ناپاک است و نیت ناشایسته و ناجور است.
اگر می خواهی دعایت مستجاب شود این هر سه عیب را از خود دور کن. یعنی خوش زبان باش و قلبت را پاک و پاکیزه نموده قلباً از خدا بترس و بپرهیز و نیتت را سالم نما (خوشبین و امید وار به رحمت خدا باش).
پس از این جریان آن مرد تصمیم گرفت به سفارشها عمل کند. اتفاقاً در نتیجه ی عمل به آن دستورها خداوند پسری به او مرحمت نمود.
پیامبر اکرم (ص): خداوند مستجاب نکند دعای کسی را که دلش پریشان است و نداند چه می گوید.
«چه وقتها برای دعا کردن مناسبتر است»
امام صادق (ع): بر شما باد به دعا کردن بعد از نمازها چه اینکه دعایی مستجاب است.
امام باقر (ع): همین که شب جمعه فرا رسد خداوند عز و جل می فرماید: آیا دعا کننده ای هست که جوابش دهم. آیا در خواست کننده ای هست که عطا کنم او را ؟
آیا استغفار کننده ای هست که بیامرزم او را. آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیرم.
پیامبر اکرم (ص): بهترین وقت دعا سحرگاهان است.
امام صادق (ع): دعا پیش از طلوع و غروب آفتاب سنت و دستوری است واجب و مسلم همراه طلوع و غروب آفتاب.
پیامبر اکرم (ص): به درستی که در شب ساعتی است که هر دعای بنده مستجاب است و آن مابین نیمه شب تا ثلث (سوم) باقیمانده شب. گفتم: شب خاصی است از شبها یا هر شب است. فرمود: هر شب.
امام صادق (ع): سه وقت است که دعا در آن اوقات مستجاب است:
1ـ بعدا از نماز واجب
2ـ هنگام آمدن باران
3ـ هنگام ظاهر شدن آیه و نشانه ی معجزه ای از طرف خدا برای بندگان خود.
شرایط دعا کردن
اول: اعتراف به گناهان
دوم: شکر نعمتها
سوم: صلوات بر محمد و آل محمد
چهارم: دعا کردن و حاجت خواستن
پنجم: صلوات بر محمد و آل محمد
اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید
اول: آن که عجب نکنی و نگویی من معلوم می شود آدم خوبی هستم که دعایم مستجاب شده زیرا عجب و خود پسندی باعث فساد عمل و غلبه ی شیطان است.
دوم: شکر و حمد خدا نمایی که تفضل کرد بر تو به اجابت دعای تو، بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر به جای آورد.
سوم: همین که دعای تو مستجاب شد ترک دعا نکنی و باز در خانه ی خدا بروی تا بیگانه نشوی و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
بسمه تعالی
خواب دیدم مرده ام و خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود، رأی قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت قبرکن سنگ اجد را گل گرفت
بالش زیر سرم از سنگ بود، غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
ترس بود و وحشت و تنها شدن، پیش درگاه خدا رسوا شدن
هرکه پیش آمد و حرفی راند رفت، سورة حمدی برایم خواند و رفت
ناله می کردم ملیکن بی جواب، تشنه بودم در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک،تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟ آن یکی فریاد زد رب تو کیست؟
ای گنهکار سیه دل بسته پر، نام اربابان خود یک یک ببر
گفتم عمر خودن کردی تباه نامه اعمال تو گشته سیاه
ما که مأموران حق داوریم، تک تو را سوی جهنم می بریم
نا امید از هر کجا و دل فکار، می کشیدندمبه خفت سوی نار
مردی آمد از تبار آسمان، نور پیشانیش فوق کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور، جام چشمانش شرب طهور
گیسوانش شط پر شور و خروش، در رکابش قدسیان حلقه به گوش
لب که نه سرچشمه آب و حیاط، بین دستانش کائنات و ممکنات
بر سرش دستمال سبزی بسته بود، بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
کی به زیبایی او گل می رسید، پیش او یوسف خجالت می کشید
در قدوم آن نگار مه جبین، از جلال حضرت حق آفرین
دو ملک سر به زیر انداختند، بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتم این زمزمه، آمده اینجا حسین فاطمه
صاحب روز قیامت آمده، گوئیا بهره شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد، مهربانانه بر رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را، خانه آبادش کنید این بنده را
مادرش او را به عشقم زاده است، گریه کرده بعد شیرش داده است
اینکه می بینید در شور است و شین، ذکر لالائیش بوده یا حسین
خویش را در سوز عشقم آب کرد، عکس من را در دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است، سینه اش را در وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است، چای ریز مجلس ما بوده است
اینکه در پیش شما گردیده بد، جسم و جانش بوی روضه می دهد
با ادب در مجلس می نشست، او به عشق من سر خود را شکست
پرچم من را به دوشش می کشید، پا برهنه در عزایم می دوید
اسم من راز و نیازش بوده است، تربتم مهر نمازش بوده است
اقتدا بر خواهرم زینب نمود، گاه می شد صورتش بهرم کبود
حرمت من را به دنیا پاس داشت، ارتباطی تنگ با عباس داشت
نذر عباسم به تن کرده کفن روز تاسوعا شده سقای من
تاکه دنیا بوده از من دم زده، او عزای روضه ام را هم زده
بارها لحن امید کرده، خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم، با خود او را نزد زهرا می برم
هر چه باشد او برایم بنده است، او بسوزد صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود، باعث خوشحالی اعرا شود
در قیامت عطر و بویش می دهم، پیش مردم آبرویش می دهم
باز بالاتر به روز سرنوشت، می شود همسایه من در بهشت
آری، آری ، هرکه پا بست من است، نامه اعمال او دست من است.