لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تهیّه کننده: مصطفی زاده اکبر
دبیر مربوطه: جناب آقای روشن ضمیر
موضوع تحقیق: زندگی نامه ی گالیله
منبع و مأخذ:
کتاب گالیله
نویسنده: مایکل وایت
مترجم: عبدالرحیم مرودشتی
سال تحصیلی 87-1386
بسمه تعالی
گالیلئو گالیله آخرین فرزند وینچنزو و جولیاگ لیلی در روز جمعه 15 فوریه 1564 م به دنیا آمد. خانواده ی او در شهر پیزا زندگی می کردند که در منطقه ی توسکانی در شمال غربی ایتالیا قرار داشت. پدر او موسیقیدان پرآوازه ای بود که به موسیقی نظری علاقه ی بسیاری داشت. او در ایتالیا به عنوان شخصی مبتکر و صاحب دیدگاه های کاملاً انقلابی در موسیقی شهرتی به هم رسانده بود و نخستین کسی بود که در پژوهش خود از ریاضیات استفاده کرد. عصری که در حدود یک قرن قبل از تولد این نابغه ی بزرگ آغاز شد و مورخان آن را «رنسانس» نام نهاده اند از ناحیه ی توسکانی آغاز شد. جایی که گالیله رشد کرد و به بلوغ رسید. رنسانس دوران نوزایی و طلوع دوباره ی هنر و علم بود. گالیله تا 11 سالگی در خانه زیر نظر پدرش و چند معلم سرخانه تحصیل کرد. او کودکی با نشاط و سرزنده و اهل گشت و گذار بود او به کاوش و تحقیق در مورد هرچه در پیرامون خود می یافت عشق می ورزید. وقتی از درس فراغت می یافت به راه می افتاد تا در بیرون توسکانی نقبها و تونل های پنهانی و ساختمانی مخروبه را در دشت ها کشف کند. در سال 1575 م خانواده ی گالیله به فلورانس که شهر بزرگی در شرق پاریس بود کوچ کردند. در میان تمام شهرهای ایتالیا فلورانس به عنوان مهمترین مکان آموزش و کانون روشنی فکری مطرح بود. وینچنزو نمی توانست از عهده ی مخارج تحصیل فرزندش برآید. لذا گالیله یازده ساله به مدرسه ای دینی در نزدیکی شهر والومبروسا «vallombrosa» فرستاده شد. اوضاع و احوال آن گونه نبود که پدر گالیله انتظار داشت. پس از سه سال پدر گالیله احساس کرد که باید فرزندش را نزد خود بیاورد. زیرا دریافته بود که او به عنوان راهبی نوآموز داوطلب ادامه ی تحصیل علوم دینی شده است. وینچنزو از این فکر فرزند بر خود لرزید و گالیله را به فلورانس نزد خود آورد تا در همان جا ادامه تحصیل دهد. مخالفت پدر گالیله با راهب شدن او اوّلین نزاع میان این پدر و پسر بود. آن ها در این زمینه که بهترین رشته دانشگاهی برای گالیله چیست هم عقیده نبودند. در سال 1581م یعنی در هفده سالگی گالیله در دانشگاه پیزا ثبت نام کرد. پدرش اصرار داشت که گالیله باید پزشکی بخواند زیرا می پنداشت که انتخاب این رشته برداشتن گام اوّل بر روی پله ی پیشرفت و ثروت برای دانش جوی هفده ساله ی قرن شانزدهم است. گالیله با بی میلی درخواست پدر را پذیرفت امّا در خلال چند ماه شدت مخالفت پدر فروکش کرد.
گالیله جوانی با استعدادهای گوناگون بود. او موسیقیدانی مستعد، نقاشی چیره دست و نویسنده ای بسیار توانا بود. اما در همان سال های تحصیل در پیزا بود که علاقه ی او به طب کاهش یافت و رشته ی مورد علاقه اش را پیدا کرد. بدین ترتیب تحولی بزرگ در زندگی او آغاز شد. در طول اوّلین نیمسال تحصیلی در دانشگاه پیزا گالیله در اوقات فراغت به مطالعه و فراگیری ریاضیات پرداخت و کم کم شیفته ی این رشته شد. او به ویژه به سخنرانی هایی که در این زمینه می شد سخت دل بسته بود. یکی از این سخنران ها استیلوریچی «Ostillo Ricci» بود که ریاضیدانی برجسته به شمار می آمد. او در این سخنرانی ها در مورد هندسه ی اقلیدسی سخن می گفت. در پایان هر جلسه ی سخنرانی گالیله پرسش های بسیاری را مطرح می کرد. ریاضیدان پیر متوجه شد که این دانش آموز بسیار باهوش و مستعد است؛ از این رو وی را تشویق می کرد که پزشکی را رها کند و به تحصیل ریاضیات بپردازد. با وجود خشم پدر گالیله تصمیم خود را عملی کرد. در پایان نیمسال اول تحصیلی گالیله دانشجوی رشته ی ریاضیات شده بود. در دانشگاه پیزا بودکه علاقه ی گالیله به نگرش های فیلسوفانه در علم فزونی یافت و آرام آرام در عرصه ی مباحثه و استدلال توانا شد. در موارد زیادی او عصبانی می شد و صدایش را بلند می کرد و با داد و فریاد نظریات همکلاس ها و سخنران ها را رد می کرد.
بی تردید گالیله تا حدودی بازیگوش و پرشرّ و شور بود اما اساساً دانشجویی مرتب منظم و منضبط به شمار می رفت. گالیله در بین دانشجویان شهرت و محبوبیتی کسب کرده بود. آن چه گالیله به آن رسیده بود درست نقطه ی مقابل ارسطو بود. او در پیزا اعلام می کرد که علم فقط باید بر پایه ی تجربه و آزمایش استوار باشد. گالیله در سال 1585م در سن 21 سالگی دانشگاه را بی آن که مدرکی به دست آورد ترک کرد. هرچند این کار پس از چهار سال عجیب به نظر می رسد ولی در ایتالیای قرن شانزدهم هم چنین چیزی بسیار رایج بود. زیرا مدرک رسمی داشتن اهمیت و اعتبار کارهای علمی را نداشت. او گاه محبور می شد چند ساعت پیاده راه برود تا به ویلاهای زیبای اشراف برسد زیرا گالیله تعدادی دانشجوی بزرگسال را برای خود دست و پا کرده بود. آن ها اشراف ثروتمندی بودند که می خواستند برخی علوم را بیاموزند. دانشمند جوان ما در اوقات فراغت خود پژوهش های شخصی و خصوصی اش را در زمینه ی فیزیک و ریاضیات ادامه می داد و آرام آرام در میان ریاضیدانان و فیلسوفان فلورانس شهرت و اعتباری کسب می کرد. گالیله هنگامی که به عنوان معلّم خصوصی کار می کرد اوّلین متن فیزیک کامل خود را نوشت. این کتاب درباره ی تعدل اجسام بود.
گالیله گاه اندیشه ها و نظریات در ضمن گفت و گو میان دو شخص بیان می شود و گاه در قالب داستان و نمایش. او معمولاً نظریات خود را از زبان یکی از شخصیت های داستان بیان می کرد. این شیوه بسیار موفق از آب درآمد و پیشنهادها و نظیرات گالیله در کتاب تعادل به رغم نو بود نشان از جانب بیشتر دانشمندان پذیرفته شد. در سال 1589م گالیله به اصرار دوستانش به دانشگاهی بازگشت که پیش از آن بدون اخذ مدرک چهار سال از عمرش را در آن جا گذرانده بود. گالیله که اکنون 25 سال داشت در دانشگاه پیزا هم چنان نظریات ضد ارسطویی خود را مطرح می کرد. امّا این بار این نظریات مایه ی دردسر او شد. او در همان سال اول رساله ای طنزآلود منتشر کرد که قوانین خشک و بی روح دانشگاه را به تمسخر می گرفت و اعمال خودپسندانه ی برخی از همکارانش را استهزا می کرد و فقط در دانشگاه پیزا نبود که برایش دشمنی ایجاد کرد. در سال 1590م او تمام افکار و اندیشه های مترقی خود را در مورد حرکت و اجسام در حال سقوط در کتابی به نام «پیرامون حرکت» جمع کرد.
یکی از اصول بنیادی مطرح شده در این کتاب به نظریه ی اجسام در حال سقوط مربوط می شود. بالاخره گالیله به دانشگاه پادوا نقل مکان کرد اما با وجود دریافت حقوق زیاد و سرپرستی خانواده اش مشکل بود و او مجبور شد که به تدریس خصوصی روی بیاورد. او با تلاش زیاد موفق شد کسب و کاری برای خود پیدا کند و به مهندسان ارتش و علاقمندان ساکن در آن منطقه مکانیک آموزش دهد. وی در این هنگام با یک زن ونیزی به نام مارینا گامبا آشنا شد. این دو بیش از 10 سال با هم زندگی کردند و پس از این که گالیله در سال 1610م پادوارا را ترک کرد میان این دو جدایی افتاد. حاصل زندگی مشترک گالیله و مارینا دو دختر و یک پسر بود... . گالیله نُه سال پس از حضور در آخرین دادگاه کتاب سفارشی پاپ را به اتمام رساند: «گفتار در باب دو نظام اصلی جهانی.» ولی مشکل دیگری بروز کرد. پاپ گالیله را به اتهام بدعتگزاری به رم فرا خواند. یک بار دیگر گالیله شصت و نه ساله به رم رفت تا به عنوان مجرم محاکمه شود. بی شک دوستان او در میان مقامات تفتیش عقاید جان وی را نجات دادند و پاپ خشمگین را راضی کردند تا حکم مرگ وی را به زندان ابد تبدیل کند. گالیله در سال 1633م به بیماری سختی دچار شد. یک بیماری عفونی که پیش از دوران دادگاه از آن رنج می برد او را به بستر انداخت. مقام های رم او را از سفر به فلورانس برای معالجه منع کردند و به این ترتیب بیماری شدت گرفت.
با اصرار دوستان وی که به پاپ نزدیک بودند موافقت شد که یک پزشک از او دیدن کند. در سال 1634م دختر او به نام «ماریا کِکِست» که راهبه بود پس از یک دوره بیماری ناگهان درگذشت. گالیله در سنین پیری به علایق غیرعلمی خود روی می آورد مانند: نقاشی، نواختن ساز لیوت «Lute» و پس از مدّتی طولانی مجدداً علاقه ی آتشین خود را به علم بازیافت. مجدداً دست به قلم برد و در سال های پایانی عمر به کشفهای بسیار مهمی در زمینه ی مکانیک دست یافت. در بین سال های سیاه اسارت که از سال 1634م تا 1636م طول کشید گالیله اثری را پدید آورد که بزرگترین دست آورد علمی وی به شمار می آید. او این کتاب را دو علم جدید نام نهاد. در نیمه ی اوّل کتاب او به موضوع حرکت می پردازد و این که اجسام چگونه حرکت می کنند و نیروهای مؤثر بر آن چیست. در نیمه ی دوم کتاب در مورد خواص مواد بحث می کند و این که چرا مواد مختلف می توانند شکل های مختلف به خود بگیرند و در امتدادهای گوناگون دچار حالت کشسانی شوند. گالیله تا لحظات پایانی زندگی به پژوهش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
شهید مصطفی چمران
زندگینامه:
دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترونیک فارغ التحصیل شد و یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا برکلی با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت ا.. طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از عناصر پر تلاش در پاسداری از نهضت ملی ایران در کشمکش های مرگ و حیات این دوره بود. بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سخت ترین مبارزه ها و مسئولیت های او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریت ها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید. در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دنشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیت ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه پل ها را پشت سر خود خراب می کند و به همراه بعضی از دوستان مومن و هم فکر، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سخت ترین دوره های چریکی و جنگ های پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود و فورا مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده می شود.
به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده کرد که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد و با تاسف تاکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن و برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و یارانش اجازه می دهد که در مصر نظرات خود را بیان کنند.
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را تاسیس کند.
او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان ملل را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی نموده که در میان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می کند و علی گونه در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفان های سهمناک سرنوشت، حسین وار به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستم گران روزگار، صهیونیزم اشغال گر و هم دستان خونخوار آنها، راست گرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوه های جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی ها به یادگار گذاشته در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان های داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می گردد، همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد، خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه های پاسداران انقلاب در سعدآباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می اندازد تا سریع تر و قاطعانه تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره قضیه فراموش ناشدنی پاوه قدرت ایمان و اراده آهنین و شجاعت و فداکاری بر همگان ثابت گردد.
در آن شب مخوف پاوه، همه امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل عام شده بودند و همه شهر و تمام پستی و بلندی ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به لحظه نزدیک تر می شود. باران گلوله می بارید و می رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت و شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی مانده را نجات دهد و شهر مصیبت زده را از سقوط حتمی برهاند.
آنگاه فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد، فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عده دکتر چمران واگذار شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
سید مصطفی خمینی
سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ سید روحالله خمینی که در ۱ آبان ۱۳۵۶ مرد.
فهرست مندرجات
۱ زندگی
۲ فعالیتهای سیاسی
۳ تبعید به عراق
۴ مرگ
۵ منابع
زندگی
او در آذر ۱۳۰۹، در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای باقریه و سنایی به پایان رساند. در سال ۱۳۲۵ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال ۱۳۳۰ سطح را به پایان رساند و در درس خارج سید روحالله خمینی و سید حسین طباطبائی بروجردی حضور یافت.[۱] مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز مهارت داشت.
فعالیتهای سیاسی
خمینی همراه مصطفی خمینی
از همان روزهای نخستین فعالیتهای سیاسی خمینی بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت.[۲] خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید، دولت وقت ایران سخنرانی کرد. در ۱۳ آبان همان سال خمینی، شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد.
پس از این ماجراها، نیروهای امنیتی ایران، مصطفی خمینی را دستگیر و سپس به ترکیه و عراق تبعید کردند. سید مصطفی خمینی، در نجف به مبارزه بر ضد حکومت پهلوی پرداخت و بر ادعای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مشاور برجستهای برای سید روحالله خمینی بود.[۳]
سید مصطفی خمینی همراه پدرش در کنار آیت الله مرعشی نجفی
ساواک که از سابقه مبارزاتی مصطفی خبر داشت در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستور جلب اورا به شهربانی قم صادر کرد. ماموران زمانی که مصطفی در خانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی مشغول صحبت با ایشان بود، به آن جا یورش بردند و او را دستگیر کردند و مدت ۵۷ روز در زندان قزل قلعه و در سلول انفرادی زندانی کردند.[۴]
در ۸ دی ۱۳۴۳ او را از زندان آزاد کرده و در ۱۳ دی که تنها ۵ روز از آزادی اش میگذشت به دنبال استقبال چشمگیر مردم، ماموران حکومتی به خانه او در قم حمله کردند و بار دیگر مصطفی را دستگیر و به تهران اعزام میکنند.[۵][۶]
مصطفی خمینی یک سال در شهر بورسای ترکیه به حالت تبعید ماند اما باز سعی در بازگشت به ایران کرد و با رئیس سازمان امنیت بورسا در این زمینه اقدام به گفتگو کرد تا در مورد بازگشتش به ایران با نعمتالله نصیری گفتگو کند. نصیری شرط حضور مصطفی خمینی را ماندن در خانهای روستایی و عدم ارتباط با انقلابیون اعلام کرد که با عدم موافقت مصطفی، وی به همراه خمینی در تبعید ماند.
تبعید به عراق
در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ خمینی و سید مصطفی از ترکیه به عراق برده شدند و در ۲۳ مهر در نجف ساکن شده و بحث را آغاز کردند و مصطفی علاوه بر حضور در درس خمینی، شروع به تدریس کردند.[۸]
مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوج گیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش کرد که روحانیون خارج از کشور به پایگاههای فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، وی حتی خود تحت آموزشهای نظامی قرار گرفت. فعالیتهای او سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ رئیس جمهور وقت عراق، حسن البکر، او را تهدید به برخورد کرد.[۹]
[ویرایش] مرگ
سرانجام سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در ۴۷ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت. او که از آغاز فعالیتهای سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به تلاش گسترده او در نهضت خمینی در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید قرار داشت. به همین دلیل هنگام انتشار درگذشت او، برای هیچ یک از انقلابیون قابل قبول نبود که فوت وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری جدی در او دیده نمیشد.[۱۰]
بعد از مرگش سید روحالله خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون
در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شداللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام[۱۱].
نماز را سید ابوالقاسم خوئی برای مصطفی خمینی اقامه کـرد و پس از تشییع جسدش، وی را در حرم علی پسر ابوطالب و در کنار قبر محمد حسین اصفهانی کمپانی خاک کردند.
منابع
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیتالله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیتالله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیتالله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
زندگینامه اجتماعی شهید دکتر مصطفی چمران
چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است . به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
فعالیتهای اجتماعی:
دکتر مصطفی چمران از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.
چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد . وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد . چمران نیز با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند. حضور در لبنان: بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند. او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده کرده ، در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد. چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته وهمیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است. چمران و انقلاب اسلامی ایران: دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله کردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین و شجاعت و فدا کاری خود را بر همگان ثابت می کند . پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد. رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران به شکوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند. دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است . شهید چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» چمران سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دکتر چمران در آن دوران نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله خامنه ای که در آن زمان نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
6- معرفی زمین پروژه
(باغ مصطفی خانی)
1-6- موقعیت زمین:
این سایت در تقاطع دو بلوار شریانی وآشنای شهرمشهد یعنی احمدآباد- ملک آباد و بلوار فلسطین-شهید منتظری، در ظلع شمال شرقی میدان فلسطین واقع شده و از لحاظ مکانی در حاشیه شمالی خیابان احمد آباد وحاشیه شرقی خیابان فلسطین قرار میگیرد.
2-6- مالکیت و وضع موجود :
پلاک 233 بخش 9 مشهدیا همان باغ مصطفی خانی ، تحت مالکیت آستان قدس قرار دارد وو دارای سطحی صاف وبدون شیب میباشد .در حال حاضر باغ گل ومیوه بوده وخیابان کشی شده است .یک ساختمان دو طبقه در گوشه باغ قرار دارد که مهمان سرای استانداری سابق مشهد است.
3-6-هندسه زمین (ابعاد ومساحت):
این باغ تقریباً مستطیل شکل ،از سمت شمال به خیابان 10 متری ،از شرق به خیابان 6 متری ،از جنوب به خیابان احمد آباد و از طرف غرب به خیابان فلسطین تکیه دارد . مساحت آن در حدود 358000 متر مربع است.
4-6- بررسی منطقه ای پروژه نسبت به شهر مشهد
زمین مورد نظر در منطقه احمد آباد در غرب شهر مشهد واقع شده و در حوزه شهرداری منطقه 1 قرار گرفته است.در نقشه،
میتوان موقعیت منطقه احمد آباد را نسبت به دیگر مناطق شهری دید. و در زیر به بعضی از پتانسیلهای مثبت منطقه برای جا نمایی مدرسه موسیقی اشاره گردیده است.
در بررسی موقعیت زمین پروژه از دو نگاه به موضوع نزدیک می شویم : 1-موقعیت با عنوان جا و مکان 2- با نگاه جایگاه . در شیت های بررسی موقعیت به هر دو موضوع توجه شده است . در این قسمت از متن چند واژه از موضوع جایگاه را عنوان می کنیم :
نقش سایت مصطفی خانی در شهر :
- تکرار ریتم فضایی از نوع پروژه هتل هایت شماره یک
- به لحاظ کیفی، توقع شهر از زمین ما شاید نیازمند کاهش تنوع،کاهش جرم، پیوستگی ، تقلیل توده و موانع بصری ، خوانا کردن اطلاعات بصری محیط ، ایجاد نظم ، ..... پلازای شهری .
- تدارک فضایی برای حضور مردم .
- پلی برای پیوند شریان های پیاده ( تبادل حرکتی).
- تدارک فرصتی برای خارج شدن از اتفاقات روزمره و نظاره شهر از منظری جدید.
بومی سفید ، سادگی .
_ قرارگیری درمرکزیت کالبدی شهر
ورود هرچه بیشترحیات وزندگی و مردم که مهمترین منبع کاربردی پروژه اند
جهت گیری غربی منطقه به سمت مناطق توسعه آتی مثبت اصلی شهر مشهد (مناطق 2،10،9 ) .
5-6-موقعیت منطقه نسبت به شبکه ارتباطی اصلی مشهد
شبکه معابر:شبکه معابر موجود منطقه مورد مطالعه را میتوان به صورت زیر گروه بندی کرد :
1-محور فرا شهری (جاده سنتو ):
این جاده بخشی از جاده کمر بندی وضع موجود شهر مشهد است و مرز منطقه مورد مطالعه ما را تشکیل میدهدو نقش عمدهای در ترافیک درون شهری وبرون شهری شهر مشهد را ایفا مینماید .
2-محورهای درجه یک (محور های شهری):
که عبارتند از محورهای احمد آباد ،ملک آباد ،بلوار شهید منتظری ،بلوار فلسطین ،بلوار خیام ءکوهسنگی ، دانشگاه،..
این محورها علاوه بر داشتن نقش ترافیکی در مقیاس شهری ،به عنوان مهمترین شریانهای حیاتی شهر مشهد نیز عمل نموده ،معرف سیمای عمومی شهرند .
به طور کلی میتوان گفت محورهای درجه یک اطراف سایت ٍمهمترین شریانهای حیاتی مشهد اند.
3-محورهای درجه 2(جمع وپخش کننده های شهری )
که عبارتند از :خیابان سناباد ،بلوار بعثت ،خیابان شهید فلاحی ،خیابان راهنمایی ، بلوار ابوذر ورضا .
این محورها در مقیاس محله عمل نموده و حد فاصل میان خیابانهای درجه1 و خیابانهای دسترسی را تشکیل می دهند
.4-محورهای درجه 3 (دسترسی شهری):
این محورها را که شامل کوچه های بن بست و بن باز و.. هستند ونقش آنها ایجاد امکان دسترسی مستقیم به اماکن وابنیه است ،میتوان در دو دسته کلی تقسیم بندی کرد :
1-خیابانهایی که نقش دسترسی به زمینهای مجاور را فراهم میآورند.
2-خیابانهایی که علاوه بر نقش دسترسی ،خدمات رسان به خیابانها وشریانهای اصلی مجاور نیز هستند .
اغلب خیابانهایی که در مجاورت شریانها قرار گرفته اند دارای چنین وضعیتی هستند .این امربه علت نقش وعملکرد قوی شریانهای اصلی شهر است که به داخل بافت نیز سرایت میکند.
6-6 - دسترسی به باغ مصطفی خانی
برای این پروژه به عنوان یک سیستم باز ونهاد اجتماعی ،ارتباط با محیط «عامل ضروری وحیاطی» به شمار رفته وتداوم وتکامل آن به طور کلی در گرو این مبادله با محیط است .به عبارتی جریان مداومی از ورود وخروج مواد ،انرژی واطلاعات با محیط وجود دارد.
با نگاهی به این ساختار عملکردی دو طرفه یعنی داده –تبدیل و بازداده،بررسی موضوع دسترسی از دو دیدگاه ضرورت پیدا میکند.
- دسترسی سواره:
با توجه به شریانهای درجه1 محور خیابان بهار ،احمد آباد ،ملک آباد وبلوار وکیل آباد که بخش عمده ای از شهر را
سرویس میدهند و شبکه کاملی از شریانهای درجه 1 و 2 که از فلکه حضرت، میدان شهدا ،کوهسنگی ،رضا شهر و بلوار آزادی به آنها متصل می شوند و به علاوه سیستم نسبتاَ قوی سازمان اتوبوسرانی وتاکسی رانی از کلیه نقاط کلیدی شهر برای این محور ،دسترسی نسبتاً خوب سواره را می توان دید. استقرارایستگاه قطار شهری در میدان فلسطین از دیگر ملاحظات پروژه است.
7-6 - ویژگیهای بصری
مناظر موجود در منطقه مورد مطالعه مناظری است متنوع ،متفاوت وتاحتی متضاد که این مساله به نوبه خود در ایجاد تنوع بصری بسیار حائز اهمیت است.
میتوان گفت عناصر واجزای سازمان دهنده سیمای منطقه ،به لحاظ برخورداری از تنوع بصری ،روحیه ای متفاوت دارد ،چرا که باعث شده تا از یکنواختی ملال آوری که اغلب در سایر مناطق به چشم میخورد رهایی یافته ،سیماییمتنوع ومتفاوت بیابد.
مهمترین عناصر سازمان دهنده سیمای بصری منطه عبارتند از :
1-باغ ملک آباد به صورت مجموعه ای سبز
2-پارک ملت
3-پادگان ارتش با سیمای مزاحم وملال آور
4-میدان تقی آباد در قلب منطقه به عنوان یک گره شهری
7-زیست خاور ،چشم اندازی از حضور مردم
8-ایوان کوهسنگی در انتهای پرسپکتیو خیابان کوهسنگی
9-بیمارستان قائم