لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
معماری مدرن:
مقدمه:
معماری مدرن،کارهای ساخت و ساز، ساختمانی اواخر قرن 19 و 20 تاریخچه مربوط به معماری مدرن معمارانی را در بر گرفته است که این قبیل ساختمانها، جنبشهای کسب گرایی و تکنولوژی و موادی که این قبیل معاریهای جدید را ممکن ساخته است را طراحی کرده اند. معماری نوین از ایالت متحده و اروپا ناشی شده است و سپس به بقیه جهان گسترش یافته است. در بین پروژه های مدرن که قابل بررسی هستند، پروژهای مدرن با توجه به ساختمان هایی که به خوبی تزئین شده اند و ساختمانهای زیبا در اسکاتلند توسط آنتوینی ایتالیایی طراحی شده است و خانه ها با فضاهای جلویی و سقف برجسته توسط یکی از پیشکسوتان آمریکایی مدرنیز، کرلن، فرانک لایود ارائه شده است. شناختهای مدرن مهم که ابتدا آمدند عبارتند از ویلاهای شیک و زیبای معمار سویسی- فرانسوی، کورباسه، ساخت کارخانه های جدید در آلمان توسط پیتروالتر و آسمان خراشهای فلزی و شیشه ای که توسط معمار زاد آلمان لودنیک طراحی شده است.
ویژگیها:
معماران مدرن در مقابل معماری قرن 19 واکنش نشان داده اند و اینطور احساس کرده اند که از گذشته چیزهای بسیار با ارزشی قرض گرفته اند. آنها این نوع معماری به صورت طاقت فرسایی به شیوه های گذشته پیوند زدند و یا به صورت التقاطی و جذاب آنها را نشان دادند. همانطور که قرتن 20 آغاز شده بر این باور شدند که لازم است تا معماری که روح دوره جدید را بیان کرد. و توسعه داده را اختراع کنند، و دراین حالت با شیوه ها، مواد و تکنولوژیهای معماریهای اولیه را پشت سر می گذاشت. این نوع اهداف منسجم بیانگر این مطلب نبود که ساختمانهای آنها از نظر ظاهر شبیه به هم باشند و یا اینکه معماران با دیگر موضوعاتی از این قبیل موافق باشند- ارزشهای هنری معماری مدرن نیز به سرعت فرق کرد. بعضی از معماران در اواخر قرن 19، با ماشینهای قدرتمد و پیشرفته به وجد آمدند و به دنبال معماری بودند که از انرژی و برق مربوط به دستگاهها استفاده کند. ارزشهای هنری آن تمام ساختارهای مربوط به طراحی از لوازم منزل گرفته تا خطوط اقیانوسی و ماشینهای جدید پرواز را درخود داشت آنها معماری را ترجیح می دانند که نه تنها منطقی بودن ماشینها را بیان کند ،بلکه بتواند قدرت جادویی احساسات و روح انسان را نیز نشان دهد. معماران مدرن از نظر فهمیدن سنتهای تاریخی نیز متقارن بودند. در حالی که بعضی از مراجع تاریخی، ساختارهای ممنوع شده با یکدیگر مطرح شده اغلب از مراجعی استفاده می کردند که به گذشته و مدرنیزه کردن طرحهای آنها اشاره داشت. معمار ایتالیایی آنتونین، در سال 1914 در F.M خود از معماری سنتی قدیمی امتناع کرد.
برای هر نسل و دوره به منظور ساختن خانه های جدید و استفاده از مواد شیشه ای استیل و بتون برای را اگر امکان داشت عنوان کرد. طرحهای مدرن و جدید هم وطن او از طریق دیگه گذشته اشاره داشت. کاسا دِل فاسکویی تراگنی در ایتالیا، بیانگر یک آتویوم داخلی برای افراد است که از طریق مکانها ی مربوط به زمان رونسانس ایتال است و از باغ ملّی گرفته شده است و پنجره های آن طبق فرضیه های رومیها و یونان با ستان گرفته شده که با توجه به خواص و ویژگیها معماری ایده آل عنوان شده است.تو آنلین سنتها را به صورت بلوکهای ساخته شده و ایده آل نشان داده که برای معماری جدید عنوان شده است اما ساختار استیل و بتونی ساختمانها با توجه به ارزشهای عهنری مدرن بیانگر ساختارهای غیر تزئینی می باشند. در ایالت متحده فرانک معماری اروپایی قرن 19 را رد کرد. او مفاهیم جدید معماری خود را معطوف به ساختمانها و بلوکهای ساختمانی آموزشی کرد و با آنها مدل یک بچه کار کرد و برای معماری ژاپنی ها و چشم انداز مربوطه که خانه های او به همین دلیل ساخته شده بود ساختارها را بررسی کرد. هنوز شومینه با مکانها و صندلیهای نشیمن نزدیک آن در وسط خانه های او قرار داشتند و به گذشته های خیلی دور اشاره داشتند. در خانه های رایت، چند دیوار تقسیم کننده اتاقها را از هم جدا کردند و یک اتاق چسبیده و به دنبال اتاق لبد بود. طراحی باز رایت، به صورت بسیار زیادی تاثیر گذار بودو ساختارها و متغییرهای آن استفاده شدند، نه تنها برای خانه ها بای آپارتمانها و خانه های طبقه متوسط در اروپا و ایالت متحده.
معماری مدرن که همچنین با ساختارهای قدیمی در مورد انواع ساختارهای مناسب برای طراحی معماری در کشمکش هستند. ساختمانهای مهم شهری مکانهای هنری، کلیساها، موسسات عمومی. مدت زمان طولانی است که در حیطه عملکردها و فعالیتهای معماری قرار گرفته اند، اما طراحان مدرنیز اینطور عنوان می کنند که معمار باید تمام چیزهایی که برای جامعه لازم است را طراحی کند حتی بیشتر ساختمانهای محقرانه را آنها شروع به طراحی خانه های ارزان کردند، ایستگاههای راه آهن، کارخانه ها ، انبارها، اماکن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
معماری مدرن:
مقدمه:
معماری مدرن،کارهای ساخت و ساز، ساختمانی اواخر قرن 19 و 20 تاریخچه مربوط به معماری مدرن معمارانی را در بر گرفته است که این قبیل ساختمانها، جنبشهای کسب گرایی و تکنولوژی و موادی که این قبیل معاریهای جدید را ممکن ساخته است را طراحی کرده اند. معماری نوین از ایالت متحده و اروپا ناشی شده است و سپس به بقیه جهان گسترش یافته است. در بین پروژه های مدرن که قابل بررسی هستند، پروژهای مدرن با توجه به ساختمان هایی که به خوبی تزئین شده اند و ساختمانهای زیبا در اسکاتلند توسط آنتوینی ایتالیایی طراحی شده است و خانه ها با فضاهای جلویی و سقف برجسته توسط یکی از پیشکسوتان آمریکایی مدرنیز، کرلن، فرانک لایود ارائه شده است. شناختهای مدرن مهم که ابتدا آمدند عبارتند از ویلاهای شیک و زیبای معمار سویسی- فرانسوی، کورباسه، ساخت کارخانه های جدید در آلمان توسط پیتروالتر و آسمان خراشهای فلزی و شیشه ای که توسط معمار زاد آلمان لودنیک طراحی شده است.
ویژگیها:
معماران مدرن در مقابل معماری قرن 19 واکنش نشان داده اند و اینطور احساس کرده اند که از گذشته چیزهای بسیار با ارزشی قرض گرفته اند. آنها این نوع معماری به صورت طاقت فرسایی به شیوه های گذشته پیوند زدند و یا به صورت التقاطی و جذاب آنها را نشان دادند. همانطور که قرتن 20 آغاز شده بر این باور شدند که لازم است تا معماری که روح دوره جدید را بیان کرد. و توسعه داده را اختراع کنند، و دراین حالت با شیوه ها، مواد و تکنولوژیهای معماریهای اولیه را پشت سر می گذاشت. این نوع اهداف منسجم بیانگر این مطلب نبود که ساختمانهای آنها از نظر ظاهر شبیه به هم باشند و یا اینکه معماران با دیگر موضوعاتی از این قبیل موافق باشند- ارزشهای هنری معماری مدرن نیز به سرعت فرق کرد. بعضی از معماران در اواخر قرن 19، با ماشینهای قدرتمد و پیشرفته به وجد آمدند و به دنبال معماری بودند که از انرژی و برق مربوط به دستگاهها استفاده کند. ارزشهای هنری آن تمام ساختارهای مربوط به طراحی از لوازم منزل گرفته تا خطوط اقیانوسی و ماشینهای جدید پرواز را درخود داشت آنها معماری را ترجیح می دانند که نه تنها منطقی بودن ماشینها را بیان کند ،بلکه بتواند قدرت جادویی احساسات و روح انسان را نیز نشان دهد. معماران مدرن از نظر فهمیدن سنتهای تاریخی نیز متقارن بودند. در حالی که بعضی از مراجع تاریخی، ساختارهای ممنوع شده با یکدیگر مطرح شده اغلب از مراجعی استفاده می کردند که به گذشته و مدرنیزه کردن طرحهای آنها اشاره داشت. معمار ایتالیایی آنتونین، در سال 1914 در F.M خود از معماری سنتی قدیمی امتناع کرد.
برای هر نسل و دوره به منظور ساختن خانه های جدید و استفاده از مواد شیشه ای استیل و بتون برای را اگر امکان داشت عنوان کرد. طرحهای مدرن و جدید هم وطن او از طریق دیگه گذشته اشاره داشت. کاسا دِل فاسکویی تراگنی در ایتالیا، بیانگر یک آتویوم داخلی برای افراد است که از طریق مکانها ی مربوط به زمان رونسانس ایتال است و از باغ ملّی گرفته شده است و پنجره های آن طبق فرضیه های رومیها و یونان با ستان گرفته شده که با توجه به خواص و ویژگیها معماری ایده آل عنوان شده است.تو آنلین سنتها را به صورت بلوکهای ساخته شده و ایده آل نشان داده که برای معماری جدید عنوان شده است اما ساختار استیل و بتونی ساختمانها با توجه به ارزشهای عهنری مدرن بیانگر ساختارهای غیر تزئینی می باشند. در ایالت متحده فرانک معماری اروپایی قرن 19 را رد کرد. او مفاهیم جدید معماری خود را معطوف به ساختمانها و بلوکهای ساختمانی آموزشی کرد و با آنها مدل یک بچه کار کرد و برای معماری ژاپنی ها و چشم انداز مربوطه که خانه های او به همین دلیل ساخته شده بود ساختارها را بررسی کرد. هنوز شومینه با مکانها و صندلیهای نشیمن نزدیک آن در وسط خانه های او قرار داشتند و به گذشته های خیلی دور اشاره داشتند. در خانه های رایت، چند دیوار تقسیم کننده اتاقها را از هم جدا کردند و یک اتاق چسبیده و به دنبال اتاق لبد بود. طراحی باز رایت، به صورت بسیار زیادی تاثیر گذار بودو ساختارها و متغییرهای آن استفاده شدند، نه تنها برای خانه ها بای آپارتمانها و خانه های طبقه متوسط در اروپا و ایالت متحده.
معماری مدرن که همچنین با ساختارهای قدیمی در مورد انواع ساختارهای مناسب برای طراحی معماری در کشمکش هستند. ساختمانهای مهم شهری مکانهای هنری، کلیساها، موسسات عمومی. مدت زمان طولانی است که در حیطه عملکردها و فعالیتهای معماری قرار گرفته اند، اما طراحان مدرنیز اینطور عنوان می کنند که معمار باید تمام چیزهایی که برای جامعه لازم است را طراحی کند حتی بیشتر ساختمانهای محقرانه را آنها شروع به طراحی خانه های ارزان کردند، ایستگاههای راه آهن، کارخانه ها ، انبارها، اماکن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
استفاده های ازGPS در کشاورزی مدرن و پایدار:
امروزه پیشرفت های که در علوم مختلف صورت گرفته است باعث شده تا عدم استفاده از سیستم های ماهواره ای به امری غیر واقعی مبدل گردد. خصوصا در زمینه های کشاورزی که با توجه به وسعت، شیوه و ارزش کار استفاده از این سیستم ها میتواند بسیارس از مشکلات را از پیش رو بردارد.
به عنوان مثال برای تقسیم اراضی میتوان از GPS کمک گرفت.
دیگر موارد استفاده از GPS عبارتند از:
1)توان حریم گذاری برای مناطق تحط الحفظ
2)تعیین دقیق نقطه ها برای سم پاشی هوایی
3)تعیین میزان شیب ها برای انتقال اب به مزارع
4)امکان تعیین دقیق مقدار مساحت کشت شده از یک محصول
5)پیدا کردن راحت مسیر ها برای کارشناسان در بازدید ها
6)امکان ارزیابی عرض و طول رودخانه ها و برسی میزان خاکشوبی و رسوب گذاری
7)امکان جهت یابی در نقاط دور افتاده و دور از دسترس در مواقعی که امکانات از دست رفته
8)تهیه نقطه ها و نقشه های هوشمندانه از پیش تعیین شده برای ها ی که نمونه برداری در سطح وسیع انجام میگیرد .
ارزیابی روش های جدید در بهبود توزیع چرای دام های اهلی با بکارگیری تکنولوژی های GIS و GPS
غالب روشهای مدیریتی که امروزه برای افزایش یکنواختی چرا استفاده می شود در طی ۴۰ سال مطالعه بدست آمده است.توسعه آبی،گله داری،نمک پاشی و حصارکشی برای اصلاح توزیع چرای دامهای اهلی در مراتع خصوصی و دولتی موفقیت آمیز بوده است.
چرای بیش ازحد دام نتیجه توزیع غیر یکنواخت چرا می باشد.در مراتع پهناور گاوها اراضی را که هموار و نزدیک به آب باشند را به اراضی ناهموار و دور از آب ترجیح می دهند . گاوها غالباً مناطق پست وهموار را به مناطق مرتفع ترجیح می دهند و مدت زمان بیشتری را در این مناطق می گذرانند .چرای متمرکز در مناطق مرتفع ممکن است موجب کاهش پوشش گیاهی ، نفوذ آب ، نگهداری آب و موجب افزایش فرسایش خاک شود.دامداران و مرتعداران بایستی واریانس فاصله ای چرا کردن را به اندازه کافی بررسی کنند تا اثرات چرای دام ها را ارزیابی کنند و بایستی اعمال مدیریتی مناسبی را تعیین کنند تا منابع مرتبط اصلاح شود.
غالب روشهای مدیریتی که امروزه برای افزایش یکنواختی چرا استفاده می شود در طی ۴۰ سال مطالعه بدست آمده است.توسعه آبی،گله داری،نمک پاشی و حصارکشی برای اصلاح توزیع چرای دامهای اهلی در مراتع خصوصی و دولتی موفقیت آمیز بوده است.معمولاً توسعه های آبی و حصارکشی به سرمایه های زیادی نیازمندست.مرتعداران اغلب برای پیش بینی اثرات این اصلاحات مرتعی بر روی توزیع دام مشکل دارند که این موضوع مانعی برای آنالیزهای سودمند خواهد شد. بنابراین مرتعداران برای توسعه آبی و حصارکشی بی میل هستند. روشهای دیگر بهبود توزیع مانند گله داری به زحمت زیادی نیازمندست. مدلهای ظاهر سازی پیشگویانه به مرتعداران کمک می کند تا ببینند آیا اعمال مدیریتی ( مانند توسعه آبی و گله داری) اثرات ارزشمندی را در موفقیت آنها دارد یا نه.
نژاد گاوی که در کوههای بلند فرانسه پرورش می یابد نسبت به نژادی که در اراضی هموار انگلستان زندگی می کند عادت بیشتری به مراتعی با دامنه های ناهموار دارند تا دامنه های هموار و صاف (نژاد هرفورد). بنابراین با بکار گیری نژادهای گاوی که در مناطق کوهستانی پرورش می یابند می توانیم توزیع چرایی را بهبود بخشیم.در داخل یک نژاد نیز حیوانات الگوهای چرایی متنوعی دارند.
گاوها بر اساس الگوهای چرایی به دو گروه تقسیم شده اند که گروه اول از تپه ها بالا می رفتند و گروه دوم پایین تپه می ماندند. گروه اول به سراشیبی های تند و بلندی های مرتفع عادت داشتند و گروه دوم به سراشیبی های ملایم نزدیک آب عادت داشتند. این گروهها در وضعیتهای مشابهی مشاهده می شدند اما جداگانه می چریدند.مصرف علوفه و الگوهای حرکتی آنها در یک بررسی سه ساله مورد مقایسه قرار گرفت.در صورتیکه از تپه بالا رونده ها نسبت به ساکنین پایین تپه چرای یکنواخت تری را در مراتع داشته باشند، دامداران گروه اول را برای مراتع ناهموار انتخاب می کنند تا اینکه آنها مراتع هموار را انتخاب کنند و منابع مربوط به چرای متمرکز را در مناطق مشخصی قرار داده و آنها را به حداقل می رسانند. در دومین بررسی ، برای جلب توجه گاو به مراتع منابعی را که خوشخوراکی بالایی داشتند را در سراشیبی اراضی ناهموار قرار دادند. اندازه گیری های مصرف علوفه و الگوهای چرایی نشان می دادند که چرا کردن در فاصله ۶۶۰ یاردی (۶۰۰ متری) منابع افزایش یافت.در اراضی مشابهی که منابع کنترل شده ای مانند مثال بالا نداشتند، چرا کردن در کمترین حالت بود. مکانهای استراتژیکی که شامل منابعی مملو از ملاسهای کم رطوبت بوده است که به مرتعداران امکان تعدیل الگوهای چرایی گاو و کاهش چرای غیر یکنواخت را می دهد .
روش های ابداعی و ارزشمندی برای بهبود توزیع چرایی دام ها مورد نیاز است . براساس حیواناتی که مایل به چرا در فواصل دورتر از آب ، چرا در اراضی شیب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
پریشان اندیشى آشفته گفتار پست مدرنامپراتور برهنه است
درباره سوکال
آلن دیوید سوکال متولد 1955 و فیزیکدان دانشگاه نیویورک از نظر سیاسى چپ گرا است و تنها ادعاى او براى این وابستگى آن است که در گذشته مدتى در دوران حکومت ساندینیستا در دانشگاه ملى نیکاراگوئه ریاضى تدریس کرده است. از جمله استقبال کنندگان ماجراى سوکال نوآم چامسکى بود که گفت چپ و علوم اجتماعى بهتر است بنیان فکرى خود را بر استدلال عقلى بگذارند. حاصل یادداشت هاى سوکال در این رابطه نخست به صورت کتابى به نام «شیادى هاى روشنفکرى» در فرانسه و سال بعد تحت عنوان «یاوه هاى مد روز» به چاپ رسید. سوکال در فیزیک در حوزه هاى مکانیک آمارى، نظریه میدان کوآنتوم، فیزیک ریاضى و فیزیک محاسباتى کار مى کند.
یکى از عقل مى لافد یکى طامات مى بافد
بیا کاین داورى ها را به پیش داور اندازیم حافظ
اگرچه آغاز کردن با نقل قول هاى ناخوشایند پسندیده و متعارف نیست، براى پى بردن به عمق فاجعه از شما خواننده صبور خواهش مى کنم دندان بر جگر نهاده و پاراگراف زیر را مانند دارویى تلخ یک جرعه تا به آخر بخوانید:
«وقتى عمق زمان جاى عمق هاى فضاى محسوس را مى گیرد، وقتى جابه جا شدن سطح میانى جایگزین تعیین حدود سطح ها مى شود؛ وقتى شفافیت نمودها را دوباره برپا مى دارد؛ آن گاه رفته رفته از خود مى پرسیم آیا آنچه به اصرار فضا مى نامیم و در عمل نور، یعنى نوعى نور فروآگاهى شبه نورشناختى نیست که آفتاب، تنها، یک صورت یا یک بازتاب آن است. این نور در مدتى روى مى دهد که با زمان نوردهى آنى و نه با گذشت زمان تاریخى یا گاه شناختى سنجیده مى شود. زمان این آنِ بدون مدت همانا«زمان نوردهى»است؛ خواه این نوردهى کمتر یا بیشتر از حد باشد. فناورى عکاسى و سینمایى آن وجود و زمان پیوستارى را که از همه بعدهاى فیزیکى عارى است پیش بینى کرده اند و در این پیوستار کوانتوم کنش با انرژى و نقطه مشاهده سینمایى یک باره آخرین آثار به جا مانده از یک واقعیت ناپدید شده ریخت شناختى مى شوند.
این سرعت نور، وقتى به زمان حال ابدى یک نسبیت که ضخامت و عمق توپولوژیک و غایت شناختى آن متعلق به این ابزار نهایى اندازه گیرى است انتقال یابد، داراى یک جهت مى شود، که هم اندازه و هم بعد آن است و خود را با یک سرعت در همه جهات که چون شعاع هاى یک دایره اند و جهان را اندازه مى گیرند انتشار مى دهد.»
ظاهرا این پارگراف در اصل فرانسوى آن به قلم پل ویریلیو، معمار و مهندس شهرساز و رئیس پیشین «دانشکده معمارى» ، جمله اى 193 واژه اى است که به اعتراف نویسندگان کتاب «یاوه هاى مد روز» : «بدبختانه هنر شعرى آن به تمامى به ترجمه در نیامده اما کامل ترین نمونه اسهال قلمى است که تاکنون با آن روبه رو شده ایم.»
متاسفانه نثر مسجع بالا نمونه کمیابى نیست و در همین ایران نیز روزانه کتاب هایى نوشته یا ترجمه و راهى بازار مى شوند که بر وقت و انرژى و استعداد هدررفته پدیدآورندگان آنها- که مى توانست صرف پژوهشى واقعى و کارى اصیل شود- باید افسوس خورد و بر مرگ درختان تنومند تامین کننده کاغذ آنها باید زار گریست. به زبان فارسى و مادرى تان مهملاتى خواهید خواند که شما را وادار به تحسین لباس زیبا و جدید امپراتور خواهد کرد. نویسندگان کتاب ها از چنان شهرتى برخوردارند و لفاظى هایشان چنان پرطمطراق است که عقل ناقصتان بى درنگ به نقص خویش اعتراف مى کند. اما نباید زود واداد. اکنون فریاد آلن سوکال فیزیکدان نظرى دانشگاه نیویورک که «امپراتور برهنه است» با تلاش جلال حسینى به فارسى ترجمه شده و در اختیار شما است. این کتابى است پرماجرا که خیلى ها نمى خواهند شما آن را بخوانید اما کتابى است دست کم در فارسى به راستى بى همتا.
از ماجراى سوکال (SOKAL AFFAIR) اکنون دیگر ده سال مى گذرد و اندکى کهنه شده اما ارزش دوباره شنیدن را دارد. داستان از این قرار است که در سال 1994 با انتشار کتاب «خرافات پیش رفته: چپ دانشگاهى و مشاجره هاى آن با علم» به قلم پل گراس زیست شناس و نورمن لویت ریاضیدان در نقد چندفرهنگى، ساختارگرایى اجتماعى و پست مدرنیسم، آلن سوکال فیزیکدان به موضوع علاقه مند شده و پس از مطالعات کتابخانه اى وسیع پرونده پروپیمانى از سوءاستفاده هاى روشنفکران فرانسوى و دنباله رو انگلیسى زبانشان از مفاهیم علمى تهیه مى کند. سپس تصمیم مى گیرد در واکنش به این پدیده دست به آزمایشى غیرعادى بزند. وى بعدها در مقاله دیگرى مى نویسد: «مدت ها است که از افت معیارها در انسجام فکرى علوم انسانى در برخى از حوزه هاى دانشگاهى در آمریکا ناراحتم. اما من فیزیکدانم و شاید اشکالى در کار من است که نمى توانم از معناى ژوئى سانس یا دیفرانس سر درآورم، پس براى آزمایش معیارهاى فکرى غالب به یک تجربه دست زدم تا ببینم آیا یک نشریه پیش آهنگ مطالعات اجتماعى که نام آورانى چون فردریک جمیسون و اندرو راس را در شوراى سردبیرى خود دارد مقاله اى را که حاوى سخنان بى معنا اما به ظاهر دلنشین است و به ستایش پیش فرض هاى ایدئولوژیک گردانندگان آن نشریه مى پردازد، چاپ مى کند یا خیر.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 83
پست مدرن به مجموعة پیچیدهای از واکنشهایی مربوط میشود که در قبال فلسفة مدرن و پیشفرضهای [Preassumptions] آن صورت گرفتهاند، بدون آنکه در اصول عقاید اساسی کمترین توافقی بین آنها وجود داشته باشد. فلسفه پست مدرن اساساً به معارضه با شالودهگرایی [foundationalism]، ماهیتگرایی [essentialism] و رئالیسم برخاسته است. برای مثال بنا به اعتقاد ریچارد رورتی مفروضات [assumptions] شالودهگرایی مورد اعتقاد مشترک فلاسفه برجسته قرون شانزده، هفده و هجدهم میلادی، همان پیشفرضهایی هستند که باید مردود شناخته شده و کنار گذارده شوند. به عقیده نیچه، هایدگر، فوکو و ژاک دریدا قدمت این قبیل پیشفرضهای مردود به قدمت متافیزیک بوده و تجسم عینی آن را به بهترین وجه شاید بتوان در دیدگاه افلاطون مشاهده کرد.
ژان- فرانسوالیوتار حتی از این هم فراتر رفته و فلسفه پست مدرن را مقدم بر فلسفة مدرن می داند، به معنا که پیش فرضهای فلسفه مدرنیسم از مشربی نشأت میگیرند که عقاید بیان نشده پیشینی آن پست مدرن محسوب میشوند.
لذا فلسفه پست مدرن با توجه به آنچه گفته شد در بهترین وجه به مثابه مفهوم خوشهای پیچیدهای تلقی میشود که شامل عناصر زیر است: دیدگاهی ضد(یاپسا) معرفت شناختی؛ موضعی ضد ماهیتگرایی؛ ضدیت با واقعگرایی؛ ضدیت با شالودهگرایی؛ مخالفت با برهانهای استعلایی و مواضع استعلایی؛ نفی تصویر موجود از شناخت به مثابه بازنمایی دقیق؛ حقیقت به مثابه متناظر یا مطابق با واقعیت؛ نفی نظریه توصیفات کلی؛ نفی واژگانهای نهایی، یعنی نفی اصول، قواعد، تمایزات و مقولاتی که بیهیچ قید و شرطی برای تمامی زمانها، اشخاص و مکانها الزامآور و قطعی تلقی میشوند؛ و نوعی سوءظن یا بدگمانی نسبت به فرا روایتها به ویژه فرا روایتهایی که شامل بهترین تجسم آن را بتوان در ماتریالیسم دیالتیک یافت. فلسفة پست مدرن همچنین توصیف و طرح ویژگیهای این صورت غذای (منو) جریانات معارض در شکل نسبیتگرایی، شکاکیت یا نیهیلسم را نیز در می کند. همینطور رویای سنتی نظام تبیینی کامل، یکه و بستهای را که اساساً از سوی جریانات معارض دو قطبی (دوگانه) تغذیه میشود، در میکند. علاوه بر این مظامین زیر را نیز غالباً می توان در اندیشه پست مدرن یافت: انتقاد از بیطرفی و استقلال عقل- من جمله تأکید بر ماهیت یا سرشت تاریخی، قوم مدارانه و قویاً تقسیمبندی شده آن؛ مفهوم ساخت اجتماعی تصاویر دنیای واژگانی؛ گرایش به قبول تاریخگرایی [historicism]؛ انتقاد از هر گونه تعارض یا تخالف غایی بین معرفتشناسی و جامعهشناسی شناخت؛ از هم گسیختگی سوژة مستقل با تاکید بر جایگاه صرفاً تاریخی تقسیم کار در فرایند تحصیل و تولید شناخت، و نوعی دوگانگی درباره روشنگری و ایدئولوژی آن.
پیشتر از این در اروپا و در دنیای انگلیسی زبان، مدتها پیش از آنکه اصطلاح «پست مدرن» رایج گردد، بسیاری از این قرابتها یا پیوندهای انتخابی [electove affomotoes] در مخالفت روبهرو شد با نظریه شناخت ناظر [spectator theory of knowledge] به طور سطحی و اجمالی مطرح شده بودند. در فلسفة انگلیسی این مفهوم در شکل مخالفت جان دیوئی با پوزیتیویسم، توصیف مجدد کاربست علمی توسط کوهن و تأکید ویتگنشتاین بر ماهیت بازی زبانی بازنمایی مطرح شد؛ پس از آن در انتقاداتی که از سلار تا دیویدسن و کواین «بر اسطوره امر مسلم» وارد شده است؛ در ظهور معرفت شناسی طبیعی شده؛ و در ماهیت توصیفی اطلاعات و دادهها که به نظریه وابستگی توصیفات مربوط میگردد، مطرح شده است.
در اروپا بسیاری از این قرابتها یا تشابهات گزینشی پست مدرن، صراحتاً در چارچوب پساساختگرایی مطرح شدند؛ گرچه در حملات هایدگر علیه بقایا و رسوبات اندیشههای دکارتی هوسول آثار و نشانههایی به چشم میخورد ولی در موارد و نمونههای زیر نیز میتوان به برخی از این قرابتهای پستمدرنی برخورد کرد از جمله در: نفی توصیفات زیربنایی در مفهوم هوسرلی آن؛ حمله سوسور و ساختگرایی علیه پیوستگی موضع استعلایی در برابر سوژه خود شفاف (سوژهای که معنی آن روشن است)، ساخت گشایی یا شالوده شکنی متافیزیک حضور دریدا؛ توصیف مجدد فوکو از معرفت یا دانش؛ تقارب و همگرایی بین ساختگرایان اجتماعی فرانسوی و انگلیسی؛ حملات علیه زبان شرایط کمکی؛ و بالاخره مداخلات متعدد لیوتار علیه روایتهای کلان. بسیاری از قرابتهای پست مدرن در چالشهای جهانی علیه فلسفه اخلاقی آنگونه که در غرب، چه در فلسفه آلمان و فرانسه و چه در آثار السدیرمک اینتایر، برنارد ویلیامز، مارتا نوسبام و دیگران فهم شده است، به چشم میخورد. نیروی انتقادات پست مدرن را شاید به بهترین وجه بتوان در برخی چالشهای نظریه فمینیستی مثلاً در آثار جودیت باتلر و هلن سیکسوس [Helen Cixous] و بطور عام در نظریه جنسیت مشاهده نمود. زیرا در نظریه جنسیت مفهوم عقل به تنهایی به عنوان مفهومی «باز توصیف شده» است که غالباً گفته میشود مفهومی است تکثیر شده، پدرسالارانه، انسان ترسانه [homophobic] و قویاً ارادی و اختیاری. (رابرت آودی، پست مدرنیته و پست مدرنیسم، 29- 31).